کاربر:Abbas/صفحه تمرین3
بخشی از سلسله مقالههای سیاسی | |||
پایهها | |||
---|---|---|---|
موضوعها | |||
نمودها | |||
|
|||
افراد | |||
|
|||
نوشتارهای کلیدی | |||
درگاه سیاست (en) | |||
پایگاه اجتماعی مجاهدین به میزان محبوبیت و اقبال اجتماعی و استقبال مردمی از این سازمان اطلاق میشود. هر جریان سیاسی و اجتماعی بنا به عملکرد خود و پایبندی به آرمانها و اهداف خود در صورتی که منطبق با خواستههای حامعه باشد، مورد استقبال اجتماعی از جانب توده مردم قرار میگیرد.
حکومتهای دیکتاتوری همواره بایگاه اجتماعی مخالفان و اپوزیسیون خود را هدف شیطان سازی قرار میدهند و آنرا نفی میکنند. هدف دیکتاتورها از شیطان سازی این است که خود را به عنوان تنها انتخاب برای مردم ارائه کرده و هرگونه امیدی به تغییر را از بین ببرند.
رژیم ایران و برخی دیگر معتقدند که سازمان مجاهدین خلق دارای پایگاه اجتماعی نیست. استدلال آنها اغلب این است که در فضای مجازی همواره مطالب و تصاویر مختلفی علیه آنها منتشر میشود.
با نگاهی به وضعیت ایران میتوان دریافت به دلیل بهای سنگینی که ابراز حمایت از این گروه دارد و از سویی با وجود ارتش سایبری سپاه پاسداران که یک ارتش چند ده هزار نفری است و به انتشار اخبار دروغ علیه مجاهدین خلق میپردازد، نمیتوان انعکاسات فضای مجازی را گواهی بر میزان پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق گرفت.
سازمان مجاهدین خلق ایران در اثر مبارزات ضد دیکتاتوری خود در زمان شاه و مقاومت رهبرانش در برابر دیکتاتوری محمدرضا شاه مورد استقبال توده مردم ایران قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی سازمان مجاهدین خلق ایران از یک پایگاه گستردهی اجتماعی برخوردار شد، این سازمن در شهرهای مختلف میتینگهای چندصد هزار نفری برگزار میکرد. همچنین نشریه مجاهد که ارگان این سازمان بود با ۶۰۰ هزار نسخه، بالاترین تیراژ را در میان روزنامههای کشور داشت.
در جریان اولین انتخابات مجلس شورای ملی بعد از انقلاب بنا به گفته عناصر وابسته به خمینی، سازمان مجاهدین خلق بعد از حزب جمهوری اسلامی از نظر رای در رده دوم قرار داشت.
بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰جمهوری اسلامی به رهبری خمینی با حذف تمام جریانها، استبداد مطلقه خود را بر جامعه مستولی کرد. مجاهدین به مبارزه قهر آمیز و مخفی روی آوردند و به این ترتیب در فضای اختناق، ابراز هواداری از مجاهدین خلق امکانپذیر نبود. از آن پس تا کنون امکانی برای سنجش میزان محبوبیت و پایگاه اجتماعی مجاهدین وجود نداشته است، زیرا هر سمپاتی نسبت به مجاهدین با مجازاتهای سنگین چون اعدام پاسخ داده میشود.
در دوران دیکتاتوری که امکان مراجعه به آرا عمومی وجود ندارد، مشروعیت نیروها از مقاومت آنها در مقابل دیکتاتوری ناشی میشود، با اینهمه از برخی علائم میتوان به نتایجی در مورد پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق رسید.
تاکنون نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق در مبارزه با رژیم ایران جان باختهاند. متوسط هر خانوادهی ایرانی در دهه ی هفتاد ۵ نفر بوده است. به این ترتیب نزدیک به نیم میلیون نفر در ایران در ارتباط با مجاهدین خلق قرار داشتهاند یا نسبت به آن سمپاتی دارند. البته این عدد بسیار محتاطانه است زیرا اقوام درجه دو و سه و دوستان جانباختگان محاسبه نشده است. علاوه بر این مجاهدین خلق در خارج از ایران سالانه گردهماییهای بزرگی برگزار میکنند که بیش از ۱۰۰ هزار ایرانی در آن شرکت میکنند. از سویی برنامه تلویزیونی گلریزان همیاری برای حمایت مالی از سیمای آژادی تلویزیون مجاهدین خلق، برنامهای است که هربار در تماسهای زنده به جمعآوری میلیونها دلار برای این سازمان منجر میشود.
همچنین فعالیت و عملیات کانونهای شورشی مجاهدین در ایران روزانه منتشر میشود که نشاندهندهی نفوذ این سازمان در داخل ایران است.
نمونههای تاریخی پایگاه اجتماعی
جریانها، احزاب و جنبشهای اجتماعی بسته به اهداف و برنامههای خود و اینکه این برنامهها و اهداف یه چه اندازه با خواستههای توده مردم منطبق و هم راستا باشد مورد اقبال عمومی هستند. هر حزب یا جریان سیاسی و اجتماعی در جهت اهداف خودش طیفهای مختلفی از مردم را به خود جذب میکند و این اقشار و طیفهای مردمی پایگاه اجتماعی آن جریان را تشکیل میدهند. هر جریان در صورت پایبندیش یه آرمانها و ایدهالهای اعلام شدهی خود میتواند پایگاه اجتماعی خود را حفظ کند و گسترش دهد.
جنبش مشروطه
در تاریخ ایران جنبش مشروطه نمونهی بارزی از اقبال اجتماعی یک جنبش سیاسی و اجتماعی است. مردم ایران سالیان طولانی تحت حاکمیت دیکتاتوری قاجار بودند. فساد سیاسی و اقتصادی عناصر دربار قاجار فشار روزافزونی را بر گرده مردم وارد میآورد. هیچ پیشرفت اقتصادی و رفاهی در زندگی توده مردم متصور نبود. در حالیکه یک طبقه متوسط شهری و خرده بورژوازی تجاری شکل گرفته بود اما مناسبات فئودالی حاکم بر دربار و حاکمیت مانع پیشرفت جامعه بود. جنبش مشروطه که با درخواست تأسیس عدالتخانه شروع شد به سرعت مورد استقبال توده مردم قرار گرفت و در مدت کوتاهی به تاسیس مجلس شورای ملی و حکومت مشروطه سلطنتی منجر شد. تقریبا تمام مردم ایران به جنبش مشروطه پیوستند. به رغم مانع تراشیهای دیکتاتوری و عوامل وابسته دربار و به توپ بستن مجلس و برقراری مجدد استبداد در دوره محمد علی شاه این جنبش از بین نرفت و با حمایت مردمی توانست بر دیکتاتوری پیروز شود. در نهایت تهران به دست مشروطه خواهان فتح شد و محمد علی شاه سرنگون شد.
جنبش ملی کردن نفت
دکتر محمد مصدق نیز با تکیه بر همین پایگاه و محبوبیت اجتماعی توانست خط ملی کردن صنعت نفت ایران را پیش ببرد و به پیروزی برساند. مردم ایران که از دخالتهای استعماری درکشور خود ناراضی بودند و آنرا منشا بدبختیهای خود میدانستند حول شعار ملی کردن نفت به حمایت از مصدق برخاستند. مصدق که نماینده مجلس بود، توانست لایحه ملی شدن نفت را در مجلس به تصویب برساند. در ادامه با حمایت مردم به نخست وزیری رسید و قانون خلع ید از کمپانی نفت انگلیس را به اجرا گذاشت. متعاقب آن دولت انگلیس و قدرتهای خارجی دیگر خرید نفت از ایران را تحریم کردند و اقتصاد ایران که متکی به نفت بود ضربه سختی خورد. مصدق بار دیگر با تکیه بر همین پایگاه اجتماعی و حمایت مردمی و خرید اوراق قرضه ملی از طرف مردم توانست تنها بودجه متوازن و بدون کسری را ارائه کرده و به اجرا در آورد. در تیر ۱۳۳۱ شاه با اصلاحات مصدق که برای تثبیت پایههای مشروطیت بود مخالفت کرد و در پی آن مصدق استعفا کرد. شاه قوام را به نخست وزیری برگزید. قوام در جهت برقراری دیکتاتوری گام برداشت و قوانین و مقررات سختی را برای محدود کردن آزادیهای اجتماعی به اجرا در آورد. در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ مردم در حمایت از مصدق به خیابانها ریختند. در قیام ۳۰ تیر تعداد زیادی از مردم توسط نیروهای انتظامی دیکتاتوری کشته شدند. در نهایت شاه تسلیم شد و دکتر مصدق بار دیگر با حمایت مردم و با تکیه بر پایگاه اجتماعی گسترده خود نخست وزیر شد.
سنجش پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق
حکومتهای دیکتاتوری برای اینکه بتوانند حاکمیت خود را تثبیت کنند، نیاز دارند خود را بیرقیب نشان دهند و در ذهن جامعه حک کنند که تنها انتخاب مطلوب برای حکومت هستند، از این رو آنها دائما مخالفان و اپوریسیون خود را هدف شیطان سازی قرار میدهند. یکی از مهمترین موضوعاتی که هدف شیطان سازی از طرف دیکتاتوری قرار میگیرد پایگاه اجتماعی مخالفان است. آنها در تمام رسانهها و مطبوعات خود بر این نکته تاکید میکنند که مخالفانشان هیچ پایگاه و محبوبیتی ندارند و مردم آنها را نمیخواهند. آنها جمعیت انبوه تظاهرکنندگان را همواره چند ده نفر، یا چندصدنفر فتنهگر خطاب میکنند که توسط عاملان خارجی تحریک شدهاند. حسن روحانی تظاهرات آبان ۱۳۹۸ را که در ۱۹۰ شهر با حضور دهها هزار نفر جریان داشت، تظاهرات عدهی معدودی خواند که «زیاد هم نبودند». همچنین رژیم ایران پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق را همواره نیز زیر سوال میبرد و معتقد است که آنها هیچ حامی در داخل ایران ندارند.
همچنین افراد و جریانات بسیاری از جمله با هویتهای مجهول در فضای مجازی معتقدند که مجاهدین خلق دارای پایگاه اجتماعی نیستند. آنها معتقدند که نشر مستمر مطالب و تصاویر علیه مجاهدین و کامنتهای مختلف در مورد آنها بیانگر عدم محبوبیت مجاهدین خلق در جامعه است.
از نظر مؤسسههای نظر سنجی، فضای مجازی نمیتوند برآورد درستی در یک نظرسنجی ارائه دهد چرا که میتواند تحت تأثیر فعالیت هدفمند افراد باشد.
با توجه به ارتش سایبری چند ده هزار نفری که خود رژیم ایران به آن اعتراف دارد نمیتوان فضای مجازی را معیار درستی برای سنجش میزان پایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق دانست.
همچنین نمیتوان انتظار داشت که هوادران مجاهدین چه در فضای علنی و چه در فضای مجازی به حمایت از سازمانی بپردازند که هر گونه تعلق خاطر به آن میتواند منجر به مرگ شود.
مجید رفیع زاده تحلیلگر سیاسی و مشاور نشریه مطالعات بینالملل هارواد که تحقیقات مستقلی را در مورد مجاهدین انجام داده است، در برنامه پرگار تلویزیون بیبیسی فارسی در مورد پایگاه اجتماعی مجاهدین گفت:
«ما میدونیم تو کشور ایران، در یک کشور دیکتاتوری نمیشه واقعا یک نظر سنجی درست انجام داد، نمیشه گفت آیا واقعا مردمی هستند در ایران که موافقند یا مخالفند. خیلی از متخصصان من شنیدم توی برنامههای مختلف میگن این گروه هیچ حامییی تو ایران نداره، کسی اینها رو دوست نداره، اصلا همه سوءظن به این گروه دارن. از کجا میدونن؟ آیا نظر سنجی وجود داره؟ ببینید من تحقیقاتم رو برحسب نظر سنجی انجام میدم... ببینید باید نظر سنجی وجود داشته باشه و تو کشورهایی که آزادی بیان و آزادی نظر سنجی وجود نداره، نمیشه واقعا گفت. اما بر اساس تحقیقاتی که من انجام دادم گروه هنوز در ایران نفوذ داره. ببینید اگه نفوذ نداره چرا پس آقای خامنهای یا سران دیگه در ایران در ماه مرداد گفتند که این تظاهرات دیماه رو منافقین انجام دادند، چرا؟... اینها دهها هزار کشته دادند...خوب اینها فامیل دارند فامیلهاشون، خیلیهاشون هنوز هوادار مجاهدین خلق هستند. خیلیهاشون کمک مالی میفرستند به مجاهدین... مسأله اینه اگه شما برید تظاهرات بگید ما هوادار گروه مجاهدین هستیم، عاقبتش چیه؟ اعدامه. خود گروه که من مصاحبه کردم باهاشون، میگن تو همین تظاهرات چند عضو مجاهدین اعدام شدن...مردم که نمیتونن بیان بیرون بگن ما مجاهدین رو میخوایم خوب همون موقع اعدامشون میکنن.»[۱]
معیار مشروعیت در دوران اختناق
در شرایط برقراری دموکراسی مشروعیت هر سازمان یا حزب انقلابی برآمده از پایگاه اجتماعی اوست، اما در دوران دیکتاوری که امکان مراجعه به آرا وجود ندارد، معیار مشروعیت یک جریان سیاسی، میزان مقاومت آن است.
مسعود رجوی ملاک مشروعیت در دوران اختناق را اینطور شرح میدهد:
«نخستين مشكل در دوران اختناق و ديكتاتوری، سرقت و غصب حق حاكميت و حق انتخابات آزاد از مردم است... مشروعيت در دوران اختناق ناشی از مقاومت است و نه هيچ چيز ديگر. چرا كه امكان انتخابات آزاد و دسترسی به رأی واقعی تمام مردم وجود ندارد و بايد برای به دست آوردن آن برخاست و مقاومت كرد تا رژيمی كه مانع انتخابات و آرای آزاد و حاكميت مردم است سرنگون شود...پس، مقاومت تنها ملاك و شاخص و سرچشمهی مشروعيت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد يا جريان سياسی در دوران اختناق با مقاومت و ايستادگی او در برابر فاشيسم دينی و در جنگ با آن سنجيده میشود. مشخصاً؛ اينكه در جنگ نظامی و سياسی و ايدئولوژيكی تا كجا و چه ميزان به دشمن ضدبشری ضربه میزند. تا كجا برای اين رژيم خطرناك است و تا كجا به نيروی جنگندهی ضدرژيم در جنگ نظامی يا در جنگ سياسی ياری میرساند و مايه میگذارد...آخر وقتی نمیتوان در يك انتخابات آزاد به آرای عمومی مراجعه كرد، فراتر از همهی حدس و گمانها يا نظرسنجیها چگونه میتوان بر روی ميزان رأی و حمايت اجتماعی يك فرد يا جريان سياسی، پا سفت كرد؟...نتيجه اين كه در برابر دستگاه نا سنجيدنی ميزان آرا، در دوران اختناق، مقاومت، ملاك و مبنای واقعی و حقيقی سنجش است. بنابراين در دوران اختناق، مشروعيت صرفاً ناشی از مقاومت و ايستادگی است. در دوران اختناق، هر چيز غير از اين، ادعا و باد و بلوف است. هر كس راست میگويد با رژيم و اختناق فراگير آن چنگ در چنگ شود و بستيزد و در اين پهنه آزمايش بدهد...تعيين درصد آرا و پايگاه اجتماعی موضوعی مربوط به دورهی بعد از اختناق است كه در آن بتوان با به ميدان آوردن مردم و با صندوقهای رأی، به درستی سنجش و ارزيابی كرد. هرچيزی غير از اين، ناديده گرفتن سركوب و اختناق و چشم پوشيدن بر ممانعت فاشيسم دينی از بروز اراده و تمايل اجتماعی است. اين را نبايد بر رژيم بخشيد و ناديده گرفت و بعد به تئوری پردازی دربارهی درصد آرا يا پايگاه اجتماعی نشست. در شرايطی كه حتی اسم بردن از مجاهدين و به طريق اولی، كوچكترين اشاره به هواداری از مجاهدين سنگينترين محكوميتها و مجازاتها را دارد و در شرايطی كه رژيم دهها هزار نفر را به همين خاطر دستگير و شكنجه و اعدام كرده است، چگونه میتوان با يك نظرسنجی آزاد در بين مردم به درصد واقعی آرای مجاهدين دست يافت. اينجاست كه روشن میشود تمام حرفهایی كه منابع ارتجاعی و استعماری و همسويان و پادوهای آنها دربارهی پايگاه نداشتن مجاهدين در داخل ايران میگويند، بيراهه، باطل و در دستگاه ناديده گرفتن اختناق به سود آخوندهاست. مگر اين كه طلسم اختناق بشكند و امكان بروز حمايت اجتماعی در تظاهرات و گردهماییها و امكان ريختن رأی آزادانه به صندوقها فراهم شود.يك بار در جريان كارزار برای لغو برچسب تروريستی، يك نمايندهی كنگره، از نمايندهی وزارت خارجه كه مدعی بود مجاهدين در داخل ايران پايگاهی ندارند، پرسيد، شما اين را از كجا و بر چه اساسی میگوييد؟ طرف مقابل گفت از كسانی كه برای درخواست ويزا به سفارتهايمان میآيند سؤال میكنيم. آن نماينده گفته بود آخر خودتان آن سازمان را ليستگذاری كردهايد و اگر كسی بگويد موافق يا هوادار مجاهدين است، به او ويزا نمیدهيد و انتظار هم داريد كسی كه برای گرفتن ويزا آمده از ابتدا با اعلام هواداری از مجاهدين ويزایی را كه میخواهد، بسوزاند؟!»[۲]
پایگاه اجتماعی مجاهدین پس از انقلاب
پس از انقلاب ضد سلطنتی در فضای آزاد سیاسی که پس از آن به وجود آمده بود، مجاهدین فعالیت خود را در سطح جامعه گسترش دادند. علاوه بر سازمان مجاهدین، جنبش ملی مجاهدین تأسیس شد و بسیاری از جوانان به مجاهدین خلق روی آوردند. مجاهدین در این دوران فعالیتهای مسالمتآمیز و افشاگرانه داشتند و در روند دموکراتیک جامعه شرکت کردند. اقبال اجتماعی از مجاهدین به حدی بود که طی مدت کوتاهی پس از انقلاب تعداد شرکتکنندگان در میتینگهای مجاهدین خلق به چند صد هزار نفر میرسید. تیراژ نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق به ۶۰۰۰۰۰ نسخه بالغ شد و بنا به گفته سران و عناصر جمهوری اسلامی، مجاهدین توانستند ۵۰۰ هزار نفر را در قالب میلیشیا را سازماندهی کنند.
در اولین انتخابات مجلس بعد از انقلاب ضد سلطنتی مجاهدین بعد از حزب جمهوری اسلامی که حزب دست ساز خمینی بود، در رده دوم قرار داشتند. در انتخابات ریاست جمهوری نیز کاندیدای آنها، مسعود رجوی با اقبال اجتماعی کم نظیری مواجه شد و بسیاری از طیفهای اجتماعی و اقلیتهای قومی و مذهبی و جوانان از کاندیداتوری او حمایت کردند، آنچنان که خمینی در هراس از انتخاب شدن وی، با یک فتوا او را حذف کرد و اعلام نمود کسانی که به قانون اساسی رأی مثبت ندادهاند نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند.
اروند آبراهامیان در کتاب «مجاهدین ایران» در این زمینه مینویسد:
«کاندیداتوری رجوی نهتنها توسط سازمانهای وابسته به مجاهدین… بلکه توسط لیستی چشمگیر از سازمانهای مستقل شامل فداییان، جبههٔ دموکراتیک ملی، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان انقلابی (کومله)، انجمن سوسیالیستهای ایرانی، انجمن حقوق فرهنگی و سیاسی ترکمنها، انجمن جوانان آسوری و گروه مشترک ارمنیان، زرتشتیان و یهودیان مورد حمایت قرار گرفت. رجوی همچنین از سوی شمار زیادی از شخصیتهای برجسته مورد حمایت قرار گرفت، از جمله همسر آقای طالقانی، شیخ عزالدین حسینی، رهبر مذهبی کردهای سنی در مهاباد، حجتالاسلام جلال گنجهای، ۵۰ نویسندهٔ شناختهشدهٔ انجمن نویسندگان ایران، از جمله ناصر پاکدامن اقتصاددان، منوچهر هزارخانی نویسنده و حمید عنایت، تاریخنویس لاییک و البته خانوادهٔ شهیدان اولیهٔ مجاهدین… مجاهدین بهصورت اپوزیسیون غیرمذهبی پیشتاز در مقابل جمهوری اسلامی درآمده بودند. خمینی سریعاً پاسخ داد و رجوی را از انتخابات حذف کرد»
در دیماه ۵۸، وقتی خمینی مسعود رجوی برای ریاست جمهوری را لغو کرد. ن اریک رولو روزنامهنگار روزنامه لوموند نوشت:[۳]
«اگر امام خمینی نامزدی ریاستجمهوری رجوی را در ژانویه گذشته کنار نمیزد، بهگفته شخصیتهای متفاوت، او میلیونها رأی را بهخود اختصاص میداد. چرا که از حمایت اقلیتهای قومی و مذهبی برخوردار بود و از حقوق برابری و خودمختاری آنها حمایت میکرد، همچنین بخش مهمی از آرای زنان، که خواستار آزادی خود میباشند، و نیز جوانانی که خواهان حکومت روحانیت ارتجاعی نیستند، نصیب او میشد».
مسعود رجوی در این دوران در دانشگاه تهران هرهفته کلاسهایی با نام تبیین جهان برگزار میکرد که در آن به تشریح ایدئولوژی مجاهدین خلق میپرداخت. این کلاسها با استقبال عمومی بی سابقهای مواجه شد و هر جلسه روزنامه فرانسوی لوموند دربارهٔ این کلاسها نوشت:
«یکی از وقایع بسیار مهمی که نباید در تهران از دست داد، دروس فلسفهای مقایسهای است که آقای مسعود رجوی هر جمعه بعداز ظهر تدریس میکند، حدود ۱۰ هزار نفر با ارائهٔ کارت ورودی در زمین چمن دانشگاه شریف به مدت سه ساعت به سخنان رهبر مجاهدین خلق گوش فرا میدهند»[۴]
پایگاه اجتماعی مجاهدین در میان ایرانیان خارج از کشور
در حالی که در ایران به دلیل اختناق، امکان یک نظر سنجی عادلانه و عینی در مورد میزان محبوبیت و پایگاه اجتماعی مجاهدین وجود ندارد، در خارج از ایران چنین امکانی فراهم است.
با توجه به حضور ۵ میلیون ایرانی در خارج از ایران( بنا به گفتهی رئیس کمیسیون امنیت ملی رژیم ایران) میتوان گفت که تعداد قابل توجهی که احتمالا طیف متفاوتی از ایرانیان را تشکیل میدهند در کشورهای مختلف از جمله در اروپا و آمریکا ساکن هستند.
بیتردید در خارج از ایران، یعنی در سراسر اروپا و آمریکا و استرالیا، سازمان مجاهدین خلق بیشترین هوادار و حامی ایرانی را دارد. در حالی که در بزرگترین جلسات جریانات سیاسی در خارج از ایران جمعیتی کمتر از هزار نفر شرکت میکنند در گردهمایی سالانه مجاهدین نزدیک به ۱۰۰ هزار ایرانی در فرانسه شرکت میکنند.
البته این عدد شامل همهی هواداران این سازمان نیست.
رسانههای جمهوری اسلامی و به تبع آن برخی کاربران در فضای مجازی با انتشار عکسهایی از جایگاه شخصیتهای خارجی میهمان در جلسه، گفتهاند شرکتکنندگان ایرانی نیستند.
با این همه تصاویر و فیلمهای منتشر شده از این جلسات چنین ادعایی را رد میکند. جمعیتی انبوهی که در سراسر سالنهای گردهمایی با شور و هیجان در حال سر دادن شعارهایی به زبان فارسی هستند، نشان میدهد که چنین سخنی بیپایه است.
جلسات و گردهمایی های مجاهدین درفرانسه و آمریکا و دیگر کشورها اغلب در مهمترین روزنامه و رسانههای جهان انعکاس دارد و صدها خبرنگار در آن شرکت میکنند.
همیاری با سیمای آزادی
سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران وابسته به مجاهدین خلق تا کنون ۲۴ برنامه همیاری برگزار کرده است. در طی این برنامه هر بار هزاران ایرانی از داخل و خارج ایران با تماس با سیمای آزادی در انظار عموم اقدام به کمک مالی به سیمای آزادی تلویزیون مجاهدین خلق کردهاند. آخرین برنامه «گلریزان همیاری» از ساعت ۱۷ روز جمعه ۲۲ آذر۹۸ آغاز شد. این برنامه برای سه روز پیش بینی شده بود. بهخاطر تعدد تماسها و همیاریها و تأکید تماسگیرندگان که ساعتها درانتظار وصل ارتباط بودند، به مدت دو روز دیگر در روزهای دوشنبه و سهشنبه، ۲۵ و ۲۶ آذر تمدید شد.
بیست و چهارمین برنامه همیاری، در مجموع بهمدت ۵۹ ساعت و ۳۰دقیقه با بیش از ۱۰۰خط ارتباط تلفنی برای وصل مستقیم تماسها جریان داشت و همزمان جریان بیوقفهای از ارتباط و کمکرسانی بر روی اینترنت و شبکههای اجتماعی از جمله تلگرام نیز برقرار بود. در مجموع در این برنامه، ۸۸میلیارد و ۵۸۱ میلیون و ۱۲۰هزار تومان معادل ۶میلیون و ۹۲۰هزار و ۴۰۰دلار از طرف هواداران این سازمان به تلویزیون این سازمان کمک مالی شد. هدایا و کمکهای غیرنقدی شامل خانه و زمین و خودرو و فرش و طلا و جواهرات در این مبلغ محسوب نشده است.[۵][۶] این موضوع میتواند دلیلی بر برخورداری این گروه از پایگاه اجتماعی باشد.
مرتبطان با مجاهدین خلق در ایران
تا پایان دههی هفتاد نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق در مبارزه با رژیم ایران جان باختهاند. متوسط هر خانوادهی ایرانی در دهه ی هفتاد ۵ نفر بوده است. به این ترتیب نزدیک به نیم میلیون نفر در ایران در ارتباط نزدیک با مجاهدین خلق قرار داشتهاند یا نسبت به آن سمپاتی دارند. البته این عدد بسیار محتاطانه است زیرا اقوام درجه دو و سه و دوستان جانباختگان محاسبه نشده است. در صورت محاسبهی اقوام درجه دو و سه و دوستان این عدد به چند میلیون تن خواهد رسید که حتی اگر نیمی از آنها نسبت به این سازمان سمپاتی داشته باشند، این یک پایگاه اجتماعی کافی و عمیق برای یک حزب سیاسی به شمار میرود.
فعالیت کانونهای شورشی
تشکیل کانونهای شورشی، استراتژی اعلام شده مجاهدین خلق برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی است. این کانونها که تعداد آنها به هزاران عدد میرسد درتمام شهرهای ایران فعالیت دارند. فعالیتهای کانونهای شورشی هوادار مجاهدین خلق ایران از جمله شامل نصب پلاکارد و عکسهای رهبر مجاهدین در خیابانهای شهرهای ایران و شعار نویسی علیه سران حکومت ولایت فقیه و آتش زدن بنرهای تبلیغی عکسهای خامنهای و... است. روزانه از تلویزیون سیمای آزادی و کانالهای متعددی در فضای مجازی دهها نمونه از این فعالیتها پخش میشود. انجام چنین فعالیتهایی در داخل ایران خود بیانگر وجود هواداران جان برکف این سازمان در داخل ایران است.
همچنین فعالیت و عملیات کانونهای شورشی مجاهدین در ایران به صورت روزانه منتشر میشود که نشان این کانونها در سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران و انبوهی از شبکههای اجتماعی بازتاب دارد. در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۶ و اعتراضات آبان ۱۳۹۸ سران و عناصر جمهوری اسلامی به جلوداری و سازماندهی کانونهای شورشی اعتراف کردند که این خود نشاندهندهی نفوذ این سازمان در داخل ایران است.
حجم فعالیت تبلیغاتی علیه مجاهدین
در شرایط اختناق اگر چه امکان نظرسنجی وجود ندارد، اما از میزان تدارکی که یک دیکتاتور برای مقابله فرهنگی و تبلیغاتی علیه یک جریان سیاسی میتوان به برآوردی نسبی از تأثیرگذاری یا وحشت از تأثیرگذاری این جریان پی برد.
در یک مثال گفته میشود اگر فرض کنیم یک نیروی نظامی در پشت سلسله جبالی پنهان است و در این سو نیروی بسیار عظیمی برای مقابله با آن بسیج شده است میتوان از حجم و استعداد نیروی بسیج شده برای مقابله با آن نیروی نادیده، حجم و استعداد نیروی نادیده را هم تشخیص داد.
به این ترتیب اگر نگاهی به حجم بسیجی که رژیم ایران برای مقابله با مجاهدین کرده است بیندازیم، میتوانیم به طور نسبی به میزان تاثیرگذاری و پایگاه مردمی مجاهدین پی ببریم. ساخت صدها فیلم سینمایی و مستندبا صرف بودجههای کلان، برگزاری صدها نمایشگاه، انتشار صدها کتاب، مقاله و... در رابطه با مجاهدین خلق خود میتواند نشان از هراس رژیم ایران از میزان تأثیرگذاری این گروه در ایران باشد.
در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه و به خصوص بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز نبرد مسلحانه مجاهدین علیه رژیم ایران، سرکوب خشونت آمیز اعضا و هواداران سازمان مجاهدین بهصورت گستردهای آغاز شد. اعضا و هواداران مجاهدین در زندانها شکنجه و اعدام میشدند. در سطح جامعه نیز رژیم در صدد محو هرگونه نام و نشانی از مجاهدین برآمد. اساسا در جامعه و مطبوعات و رسانهها، نامی از مجاهدین برده نمیشد و یا با نام «منافقین» از آنها یاد میشد. نام مجاهدین خلق در ایران یک تابو بود. این سانسور تبلیغاتی تا سالها ادامه داشت. در دهه هشتاد شمسی و گسترش فعالیت هواداران مجاهدین خلق در داخل ایران و مطرح شدن پرسشهایی در سطح جامعه از سوی نسل جوان درباره مجاهدین و به ویژه درباره قتلعام سال ۶۷ این تابو شکسته شد. نسل جوان دیگر آن قرائت سنتی سران جمهوری اسلامی را درباره مجاهدین خلق قبول نداشت و آنرا به چالش میکشید.[۷]
روزنامههای حکومتی نیز به این واقعیت اجتماعی اعتراف کردند. روزنامه جوان در شماره دوشنبه ۳۱تیر ۹۸ خود در مطلبی تحت عنوان مجاهدین خلق یا مهاجمین به خلق نوشت:
«کلیدواژه تابستان داغ ۱۳۶۷ و فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در خصوص تعیین تکلیف منافقان و معاندان زندانی، موضوعی است که مرتباً در چند سال اخیر به عنوان یکی از محورهای تخریب و ایجاد جنگ روانی علیه نظام ج. ا. و دستاوردهای بیبدیل آن توسط دشمنان مورد بهرهبرداری تبلیغاتی قرار میگیرد و علل صدور این فرمان و نحوه اجرای آن را به عنوان یک شبهه و سؤال در جهت مخدوش نمودن اذهان نسل جوان و عموم مردم، متناوباً مطرح و برجسته مینمایند».[۸]
ساخت سریال و فیلم علیه مجاهدین
یکی از راهکارهای رژیم ایران برای مقابله با اقبال اجتماعی مجاهدین ساخت سریالها و فیلمهای سینمایی و مستند است. این سریالها و فیلمها با بودجههای کلان حکومتی و به سفارش ارگانهای مختلف دولتی و حکومتی ساخته میشوند. سازمان سینمایی اوج که از بزرگترین سازمانهای سینمایی و فرهنگی در ایران و وابسته به سپاه پاسداران است از اصلیترین ارگانهای سرمایهگذار در این عرصه است.
از سال ۱۳۶۴ رژیم ایران تعداد ۱۸۶ فیلم، سریال و مستند با موضوع مجاهدین خلق ساخته است. به عنوان مثال مستند پایانی بر پایان در ۵۰ قسمت ساخته شد که تا به حال ۶ بار از شبکههای مختلف تلویزیون ایران پخش شده است. مستند به نام خلق نیز که در ۲۸ قسمت ساخته شده است ۳ بار از شبکههای مختلف پخش شده است. از فیلمهای سینمایی که درباره مجاهدین خلق ساخته شده میتوان به سیانور و ماجرای نیمروز ۱ و ۲ اشاره کرد.
در سال ۱۳۹۷ تعداد ۲۹ عنوان فیلم و مستند و سریال علیه سازمان مجاهدین توسط جمهوری اسلامی تولید شد. در همین سال تعداد فیلم و مستند و سریال پخش شده علیه سازمان مجاهدین خلق ۳۹ عنوان بود که ۱۰ عنوان آن تکراری بود. در مجموع با احتساب قسمتهای پخش شده سریالها در سال ۱۳۹۶ تعداد ۷۴ برنامه و در سال ۱۳۹۷ تعداد ۲۶۰ برنامه با موضوع سازمان مجاهدین خلق از رسانههای جمهوری اسلامی پخش شده که مضمون تمامی آنها شیطان سازی علیه مجاهدین بوده است. بررسی آماری این دو سال نشان از افزایش ۲۵۰ درصدی برنامههای پخش شده دارد.
اسامی تعدادی از این برنامهها به شرح زیر است:
- سریال سارق روح، مجموعه ۲۰ قسمتی
- داستان مسعود و صدام، مستند ۳ قسمتی
- گمشده، یک مستند یک قسمتی
- هزارپا، فیلم
- نفوذ، سریال ۳۰ قسمتی
- ماجرای نیمروز ۲ (رد خون)، فیلم سینمایی
- به نام خلق، مستند ۳۰ قسمتی
چاپ کتاب علیه مجاهدین
انجمن نجات توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اداره میشود. این انجمن سه شعبه در تهران و ۲۴ شعبه در ۲۴ استان دارد. در سال ۲۰۱۹ این انجمنها مجموعا ۲۱۸۹ مطلب علیه مجاهدین خلق تولید و منتشر کردهاند.
تا پایان سال ۲۰۱۹ رژیم ولایت فقیه در مجموع ۵۱۹ عنوان کتاب علیه سازمان مجاهدین خلق منتشر کرده است. ۲۶ مورد از این کتابها را نویسندههای خارجی به سفارش رژیم ولایت فقیه نوشتهاند. در طول سال ۲۰۱۹ میلادی ۱۸ کتاب علیه سازمان منتشر شده که اسامی تعدادی از آنها عبارتست از:
- مرصاد، برگ زرین غرب
- انسان شناسی سازمان مجاهدین
- مجاهدین خلق بدون روتوش
- خاطرات و تأملات در زندان شاه نوشته محمد محمدی
- اسناد و اسرار عملیات مرصاد
- زمان بازیافته نوشته بهمن بازرگانی
علاوه بر این کتابها نشریاتی نیز به صورت هفتگی یا ماهانه منتشر میشود که ویژه شیطان سازی علیه مجاهدین است:
- نشریهی تخصصی مطالعات تروریسم که توسط انجمن هابیلیان منتشر میشود
- نشریه رمز عبور که هر دو ماه یکبار منتشر میشود
- ماهنامه نجات، یک ماهنامه آلمانی زبان به نام آوا و مجله یاران ایران که به زبان فرانسوی منتشر میشود.
- و ...
سخن سران رژیم ایران در مورد نقش مجاهدین
سران رژیم ولایت فقیه در صحبتهای خود به دفعات به نقش مجاهدین خلق ایران در قیامها و خیزشهای عمومی بر ضد حکومتشان اقرار کردهاند.
خامنهای ولی فقیه رژیم ایران در سخنرانی خود در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۹۶بعد از اعتراضات سراسری آنرا به مجاهدین نسبت داد. او گفت که از ماهها قبل برنامه ریزی کرده بودند، پول آنرا یکی از کشورهای خرپول منطقه (اشاره به عربستان) داد. نقشه مربوط به آمریکاییها بود و مجاهدین آنرا در کشور پیاده کردند.[۹]
روزنامه جمهوری اسلامی در مطلبی به قلم غلامرضا بنی اسدی با عنوان «شعارهای وارداتی از آلبانی» در رابطه با اعتراضات بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی مینویسد:
«آنچه در فضای مجازی دارد موج میزند را بازی در زمین دشمن میدانم و ابایی ندارم که تصریح کنم برخی کلمات و پستها بوی آلبانی میدهد.»[۱۰]
خامنهای در سخنرانی خود در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۹۸ با اشاره به آلبانی و مجاهدین، به نقش مجاهدین در اعتراضات آبانماه در رابطه با گران شدن بنزین اعتراف کرد و گفت:
«چند روز قبل از قضایای آبانماه، این قضایای مربوط به بنزین، در یک کشور اروپایی، یک کشور کوچک اما شریر واقعاً خبیث در اروپا، یک عنصر آمریکایی با یک تعداد ایرانی جمع شدند دور هم، علیه جمهوری اسلامی بنا کردند برنامهریزی کردن و نقشه درست کردن. نقشه همان چیزی بود که ما چند روز بعدش در قضایای بنزین دیدیم. یعنی مردم از حادثه بنزین اوقاتشان تلخ بود، یک عدهیی از مردم آمدند بیرون بهعنوان اعتراض، به مجرد اینکه مردم، یک تعدادی از مردم البته خیلی هم نبودند وارد میدان شدند این فریب خوردگان، این مغرضین، این عمال دشمن همان برنامه را شروع کردند اجرا کردند. یعنی بیایند تخریب کنند آتش بزنند آدم بکشند ویران کنند، هم مراکز دولتی را هم مراکز مردمی را، جنگ راه بیندازند. این نقشه قبلی بود. البته اینکه میگویم چند روز، قبل از این، این چند روز تجدید نقشه بود. این کارهایی بود که از قبل کرده بودند، افراد را آماده کرده بودند یک عده را پول داده بودند. این کارها را هم میکنند. هر چه بتوانند انجام میدهند».[۱۱]
منابع
- ↑ پرگار: مجاهدین خلق ایران چه وزنی دارند؟
- ↑ کتاب مبانی مشروعیت و مرزهای سرخ مقاومت ـ ص ۱۳۹ تا ۱۴۹
- ↑ روزنامه لوموند تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۸۰
- ↑ روزنامهٔ فرانسوی لوموند-۱۱ اسفند ۱۳۵۸
- ↑ اخبار ۲۶ آذر سیمای آزادی
- ↑ بیست و چهارمین همیاری ملی با سیمای آزادی
- ↑ صحبتهای یک دانشجو به مناسبت ۱۶ آذر دردانشگاه امیر کبیر در ۱۶ آذر ۱۳۹۵ ـ یوتیوب
- ↑ مجاهدین خلق یا مهاجمین به خلق - روزنامه جوان - دوشنبه ۳۱ تیر ۹۸
- ↑ سخنرانی خامنهای در تاریخ ۲۰ دی ۹۶ ـ یوتیوب
- ↑ شعارهای وارداتی از آلبانی - روزنامه جمهوری اسلامی دوشنبه ۲۳ دی۹۸
- ↑ سخنرانی خامنهای در تاریخ ۱۸ دی ۹۸ - یوتیوب