عملیات فروغ جاویدان

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
عملیات فروغ جاویدان
فروغ جاویدان.jpg-
ستون ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان
آغاز عملیات۳ مرداد۱۳۶۷
پایان عملیات۷ مرداد۱۳۶۷
مکان عملیاتمرز ایران و عراق تا دروازه‌های کرمانشاه
فرماندهیمسعود رجوی
سازمان عمل‌کنندهمجاهدین خلق ایران-ارتش آزادیبخش ملی ایران

عملیات فروغ جاویدان، عملیات بزرگ مجاهدین خلق بود که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۶۷ آغاز و ۴ روز بعد، در هفتم مرداد به پایان رسید. این عملیات از طرف جمهوری اسلامی «مرصاد» نامیده می‌شود. در این عملیات ارتش آزادیبخش (مجاهدین خلق) با هدف فتح تهران وارد ایران شد و توانست تا عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک ایران پیشروی کند. در عملیات فروغ جاویدان ۱۳۰۴ تن از مجاهدین خلق و ۵۵ هزار نفر از نیروهای سپاه و بسیج کشته شدند. تصاویر نشان می‌دهد برخی از مردم در مسیر با انگیزه سرنگونی رژیم ایران به مجاهدین خلق پیوستند. عملیات فروغ جاویدان از ماه‌ها قبل طراحی شده بود اما قرار نبود در چنین تاریخی انجام شود. چند ماه پیش از آن، مجاهدین در عملیات چلچراغ شهر مهران را تسخیر کرده بودند. در این عملیات دو لشکر کامل و یک تیپ بزرگ جمهوری اسلامی متلاشی شد و مجاهدین خلق ۲ میلیارد دلار غنیمت گرفتند. شعار مجاهدین این بود: امروز مهران! فردا تهران!

این عملیات زنگ خطر سرنگونی برای خمینی بود و بسیاری از تحلیل‌گران معتقد بودند که مجاهدین خلق در گام بعدی به تهران خواهند رسید.

به همین دلیل خمینی که پیش از آن، گفته‌ بود تا «فتح قدس» دست از جنگ نخواهد کشید، به ناگهان اعلام کرد که قصد آتش بس دارد. آتش بس منجر به بسته شدن مرزها به لحاظ قوانین بین‌المللی می‌شد و مجاهدین دیگر نمی‌توانستند برای عملیات بعدی به قصد فتح تهران خود را آماده کنند. از سویی با پذیرش آتش بس، ارتش مجاهدین چشم‌انداز عملیات سرنگونی را از دست می‌داد و پیش از آن که حتی یکبار برای آن اقدام کرده و توان خود را به نمایش بگذارد، متوقف می‌شد. در نتیجه خمینی می‌توانست آن را تنها زاییده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی نماید.

به همین دلیل مجاهدین با پذیرش ریسک بسیار، به محض آن‌که زمزمه‌‌ی پذیرش آتش‌بس را شنیدند، پیش از به تصویب رسیدن آن، در حالی که هنوز آماده‌سازی‌های خود را انجام نداده و تازه از عملیات پیشین بازگشته بودند، برای تسخیر تهران اقدام کردند و عملیات فروغ جاویدان را که گویا قرار بود در مهرماه صورت پذیرد، در مرداد ماه اجرایی کردند. در این عملیات نقش زنان مجاهدین بسیار برجسته بود. برخی از آن‌ها در صحنه‌هایی که توسط سران سپاه گزارش شد، به تنهایی با انبوهی از نیروهای مسلح رژیم ایران مقابله می‌کردند. مجاهدین خلق در عملیات فروغ جاویدان ۱۵۰کیلومتر، یعنی تا ۱۰ کیلومتری کرمانشاه پیشروی کردند. آنها در گردنه‌ی چهارزبر متوقف شدند.

پیش از آغاز عملیات فروغ جاویدان

ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیاتی به نام چلچراغ در سال ۱۳۶۷ برای تسخیر شهر مهران، به پیروزی رسید. شعار ارتش آزادیبخش در آن عملیات، «امروز مهران، فردا تهران» بود. در این عملیات دو لشکر کامل ارتش رژیم ایران و همچنین یک تیپ رزمی آن توسط ارتش آزادیبخش مجاهدین متلاشی شد. ۱۵۰۰ نفر از نیروهای رژیم ایران تسلیم شدند. در این عملیات ۲ میلیارد دلار غنیمت نصیب ارتش آزادیبخش شد. پس از اینکه مجاهدین در عملیات چلچراغ به پیروزی رسیدند خمینی متوجه شد که اگر به جنگ ادامه دهد ممکن است مجاهدین در گام بعدی قصد حرکت به سوی تهران را داشته باشند، به همین دلیل آتش‌بس را پذیرفت. این پذیرش درحالی بودکه خمینی بارها از ادامه جنگ سخن می‌گفت و تأکید داشت که تا آخرین خشت خانه‌ها در تهران به جنگ ادامه خواهد داد. خمینی با پذیرش سریع آتش‌بس می‌خواست فرصت آمادگی برای عملیات فروغ جاویدان را از ارتش آزادیبخش بگیرد. به این ترتیب می‌توانست جلوی مجاهدین را که به دنبال تسخیر تهران و سقوط حاکمیت او بودند، بگیرد. چرا که آماده‌سازی برای عملیات سرنگونی به چندین ماه زمان نیاز داشت. با امضای قرارداد آتش‌بس مرزهای ایران و عراق بسته می‌شد و ارتش آزادیبخش دیگر نمی‌توانست برای عملیات فروغ جاویدان اقدام کند و به این ترتیب خطری که از جانب مجاهدین متوجه حکومت خمینی می‌شد از بین می‌رفت. مجاهدین خلق معتقد بودند، به دلیل اینکه هنوز تا آن زمان ارتش آزادی‌بخش عملیاتی با هدف تسخیر تهران و براندازی رژیم ایران انجام نداده بود، در نتیجه در صورت بسته شدن راه عملیات به سمت ایران، به عنوان پدیده‌ای غیرموثر، ناکارآمد و زاییدهٔ جنگ ایران و عراق معرفی می‌شد. چرا که پس از آتش‌بس عملیات ارتش آزادیبخش نیز پیش از آنکه اقدامی برای سرنگونی کرده و خود را به ثبت رسانده باشد، به پایان می‌رسید. بدین ترتیب ارتش آزادیخبش به‌رغم فرصت بسیار کمی که برای تجدید قوا، آماده‌سازی وطراحی داشت، پیش از امضای قرارداد آتش‌بس بین طرفین، یعنی پس از اعلام آمادگی خمینی برای پذیرش آتش‌بس تا زمانی که حکومت سابق عراق برای امضای آن وارد مذاکره شود، عملیات فروغ جاویدان را آغاز کرد.

آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.
آرم ارتش آزادیبخش ملی ایران.

توجیه عملیات فروغ جاویدان

سازمان مجاهدین خلق ایران برای انجام چنین عملیاتی که یک هفته برای شروع آن، با توجه به زمان‌بندی پذیرش آتش‌بس توسط خمینی فرصت نداشت، باید خطر بزرگی را که می‌توانست به قیمت از بین رفتن موجودیت سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش تمام شود را بپذیرد و عملیات را در آن زمان‌بندی کوتاه انجام دهد. به‌همین دلیل مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق در نشستی در قرارگاه اشرف با حضور تمامی اعضا و کادرها و رزمندگان ارتش آزادی‌بخش انجام این عملیات را به شور گذاشت. گزارش آن نشست از زبان مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق به این شرح بود:

«نتیجه عملیات البته فراتر از همه محاسبات معمول، به اراده و مشیت خدا برمی‌گردد. اما تا آنجایی که به ارتش آزادیبخش ملی ایران و به مجاهدین خلق ایران ارتباط دارد پیشاپیش نتیجه را، هر چه که باشد، به تک‌تک شما و به خلق قهرمان ایران تبریک می‌گویم.

تصمیم‌گرفتن برای چنین عملیاتی، البته کار سهل و ساده‌ای نبود. زیرا که می‌باید تمام‌دار و ندار را در طبق اخلاص نهاد و به خلق قهرمان ایران تقدیم کرد. به‌خصوص که این تصمیم‌گیری، دارای بالاترین ریسک و خطر نیز هست و باید یک‌بار دیگر تمامی سازمان، آلترناتیو، ارتش آزادیبخش و همه چیز را مایه گذاشت. این تصمیم‌گیری برای خود من، تقریباً مشکلتر از تمامی تصمیم‌گیریهای از زمان شاه به بعد بود. زیرا که می‌باید یک‌بار دیگر از همهٔ عزیزان، برادران، خواهران، سازمان، ارتش آزادیبخش دل بکنم تا خدا چه بخواهد…

رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران رد عملیات فروغ جاویدان

رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران در عملیات فروغ جاویدان

چون‌که شما، تک‌تک شما، چه آنهایی که قبل از سال ۵۰ و چه آنهایی که از زندانهای شاه با یکدیگر همرزم و هم‌سنگر بودیم، چه آنهایی که در زمان حکومت خمینی به سازمان پیوستید، چه آنهایی که امروز از این یا آن کشور آمده‌اید و چه آنهایی که در بین راه، در محورها و شهرهای مختلف به ما خواهند پیوست، آری شما را من به‌سادگی پیدا نکرده‌ام، تک‌تک شما را از پس هفت دریای خون، و راهی چندساله، که آن را با کفش و کلاه آهنین و پولادین طی کردیم، از لابه‌لای انبوه ابتلائات، نشیب و فرازهای سیاسی و انبوه بالا و پایینی‌های زمان، به‌مثابه رشیدترین پاکبازترین، قهرمان‌ترین، جانان‌ترین، شکوفاترین و آگاهترین فرزندان خلق ایران، پیدا کرده‌ام. اگر بهتر از شما و ارزشمندتر از شما می‌بود و اگر ستودنی‌تر از شما می‌بود، حتماً در جای دیگر تشکلش را می‌دیدیم. پس یک گنجینهٔ عظیم و تاریخی و بزرگ و در بعضی موارد چه بسا غیرقابل جانشین‌سازی، گرانتر از همهٔ مال‌التجاره‌های موجود در عالم، ذی‌قیمت‌تر، زیباتر، تحسین‌انگیزتر، این‌جا هست که من می‌بایستی، در این تصمیم‌گیری، یکبار از تک‌تک جواهرات بی‌همتای این گنجینه دل بکنم. اما اگر که مجاهدین به خدا و به خلق و تاریخ و به سرنوشت تابان و شکوفان خلق قهرمان ایران، بعد از این‌همه رزم و رنج، بعد از این‌همه خون و فدا، پاسخ نگویند، چه کسی پاسخ خواهد گفت؟ بنابراین فقط یک جمله می‌گویم و می‌گذرم. نه خطاب به شما، خطاب به خدا، و خطاب به خلق و تاریخ، که بار خدایا، شاهد باش، شاهد باش که تمامی سرمایه‌مان را که محصول ربع قرن رزم و رنج مستمر هست، تقدیم تو و خلقت کردیم. انک انت السمیع العلیم».[۱]

زنان رزمنده در عملیات فروغ جاویدان
زنان رزمنده در عملیات فروغ جاویدان

مسعود رجوی ـ اول مرداد ۶۷ قرارگاه اشرف عراق

مراحل عملیات فروغ جاویدان

در عملیات فروغ جاویدان، در مجموع ۱۰ لشکر ارتش آزادیبخش شامل ۳۵ تیپ رزمی و پشتیبانی (مرکب از تیپ‌های پیاده‌ـ مکانیزه و زرهی و گردان‌های آتشبار و مهندسی و واحدهای پدافند هوایی) در ۵محور شرکت داشتند. پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوشنبه سوم مرداد۱۳۶۷ هم‌زمان با عید قربان ـ یک‌هفته پس‌از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد توسط رژیم ایران آغاز شد و مراحل زیر را طی کرد.

  • تسخیر گل داوود و پاتاق
  • تسخیر شهر کرند
  • نبردهای کرند تا اسلام‌آباد
  • تسخیر شهر اسلام‌آباد
  • درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر
  • نبردهای چهارزبر
  • نبردهای گردنهٔ حسن‌آباد و سیاهخور تا بازگشت به اسلام‌آباد
    استقبال مردم از مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان -ارتش آزادیبخش ملی ایران
    استقبال مردم از مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان -ارتش آزادیبخش ملی ایران

تسخیر گل‌داوود و پاتاق

نیروهای ارتش آزادیبخش پس‌از عبور از مناطق مرزی استان کرمانشاه در تنگهٔ «گل‌داوود» با قوای رژیم ایران که با تانک و توپ و کاتیوشا و انواع خمپاره‌ها و تیربارها مجهز بودند، درگیر شدند و در طول مسیر، تمامی آنها را از بین بردند و بسیاری را اسیر کردند و عمدهٔ تسلیحات و خودروهای آنها را از بین بردند.

پس‌از تصرف «گل‌داوود» درگیری در گردنهٔ استراتژیکی پاتاق (به‌طول ۳۰کیلومتر) ادامه یافت و نهایتاً پاتاق و تمامی ارتفاعات پیرامون آن و مسیر ۳۰کیلومتری آن توسط ارتش آزادبیخش تسخیر شد و آن مناطق به‌طور کامل از نیروهای نظامی رژیم ایران پاکسازی گردید.

در جریان تسخیر پاتاق یک پادگان ژاندارمری، یک مرکز رلهٔ مخابراتی، یک تلمبه‌خانهٔ نفت و چندین انبار و زاغهٔ مهمات تسخیر شد.

علاوه بر درگیریهای پراکنده و جزئی، از گل‌داوود تا شهر کرند در مجموع ۵رشته درگیری عمده بین نیروهای ارتش آزادیبخش و ستونهای پاسداران و بسیجیان و نیروهای ژاندارمری و ارتش رژیم ایران ایجاد شد. تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریها بیش‌از ۲۵۰۰تن بود. آنها در این درگیریها دست‌کم یکصد خودرو نظامی و خودروهای زرهی ازقبیل تانک، زرهپوش، توپ ۱۵۵میلیمتری خودکششی، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا، جیپ‌های حامل تفنگ ۱۰۶میلیمتری و اس.پی.جی. ۹، جیپهای فرماندهی و انواع نفربر را از دست دادند.

تسخیر شهر کِرِند

ارتش آزادیبخش شهر کرند را حوالی ساعت ۷بعدازظهر دوشنبه سوم مرداد تسخیر کرد. گفته می‌شد که اهالی کرند از ورود مجاهدین استقبال کردند. همچنین در مسیر پیشروی ارتش آزادیبخش به‌جانب کرند، بسیاری از سربازان و پرسنل نظامی با کلیهٔ سلاحها و تجهیزاتشان به ارتش آزادیبخش ملی پیوستند. عده‌ای از نظامیان رژیم ایران هم اعلام بی‌طرفی کردند و از درگیری با ارتش مجاهدین اجتناب کردند و از طرف مجاهدین نیز امنیت آنها تضمین شد و اجازه پیدا کردند، به هر کجا می‌خواهند بروند.

فرماندهان سپاه پاسداران با دیدن عقب‌نشینی نیروهای ارتش و پیوستن و بی‌طرفی بخشی از آنها، در میدان مرکزی شهر کرند با نیروهای ارتشی درگیر شدند و به سوی آنها شلیک کردند. پس از این درگیری نیروهای ارتش آزادیبخش وارد شدند و نیروهای سپاه پاسداران ازجمله تیپ۱۲۷ مقداد (از سپاه چهارم کرمانشاه) صحنه را ترک و از آنجا عقب‌نشینی کردند.

درجریان تسخیر کرند مراکز بسیاری توسط ارتش آزادیبخش پاکسازی و منهدم شد. از جمله این مراکز می‌توان از: مرکز سپاه پاسداران، پایگاه ژاندارمری، ادارهٔ اطلاعات، واحد بسیج، بنیاد شهید، کمیته، سازمان تبلیغات سپاه پاسداران، مرکز امور تربیتی در آموزش و پرورش، واحد جهاد سازندگی، ستاد پشتیبانی جنگ، تعاون سپاه، کمیتهٔ تبلیغات خمینی، یک مقر پشتیبانی سپاه، مرکز فوق‌العاده مجهز پارازیت رادیویی و دکل مخابرات و ارتباطات واقع در ارتفاعات شمال کرند که با اتاقهای زره‌دار و دستگاه‌های تمام‌اتوماتیک مجهز شده بود و چندین‌سال بود به‌عنوان یکی از مراکز پخش پارازیت بر روی «صدای مجاهد» از آن استفاده می‌شد

علاوه بر اینها انبارها و زاغه‌های تسلیحات و مهمات نیز در نقاط مختلف شهر کرند با همکاری مردم تخلیه و از بین برده شد. بخشی از این سلاحها و مهمات و تجهیزات ازجمله انواع بیسیمها و دوربینها توسط نیروهای ارتش آزادیبخش مورد استفاده قرار گرفت و بخش دیگر شامل انواع تفنگها و مسلسلها، توسط شورای شهر بین مردم تقسیم شد.

پس از پاکسازی کامل کرند، فرمانده ارتش آزادیبخش مستقر در این شهر شورای شهر را در کرند تشکیل داد. بسیاری از مردم و جوانان کرند تقاضا داشتند که مسلح شوند. تعدادی از آنها شب اول را در پشت مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش سپری کردند تا بتوانند سلاح بگیرند. صبح سه‌شنبه مسئولیت تسلیح مردم به عهدهٔ شورای جدیدالتأسیس شهر گذاشته شد تا افراد ذیصلاح را مسلح نماید.

بسیاری از این مردم و جوانان، کار نگهبانی و حفاظت از شهر را عهده‌دار شدند و هم‌زمان تهدیدات محتمل نظامی را گزارش می‌کردند. خبر آمدن نیروهای دشمن از شمال کرند و قصد آنها برای حمله به شهر را (که عصر چهارشنبه ۵ مرداد واقع شد) چوپان که از راه دور برای دادن همین خبر به شهر آمده بود به مقر فرماندهی ارتش آزادیبخش اطلاع داد. اطلاعات این چوپان متعاقباً با اعزام واحدهای گشت و اطلاعات مردمی دیگر تأیید و تکمیل و معلوم شد نیروهای سپاه و کمیتهٔ رژیم همراه با جاشهای محلی به دنبال این هستند تا عصر چهارشنبه از شمال کرند حمله کنند و بعد از تصرف ارتفاعات شمالی به خود شهر حمله کنند. اما قبل از این‌که تهاجم آنها عملی گردد، نیروهای ارتش آزادیبخش در دو مرحله به آنها حمله کردند و آنها را وادار به عقب‌نشینی کردند، و در ادامه به پاکسازی ارتفاعات شمالی پرداختند. در این درگیری دست‌کم۶۵۰تن از نیروهای رژیم ایران کشته شدند.

نخستین مراسم خاکسپاری جان باختگان ارتش آزادیبخش در کرند روز سه‌شنبه ۴مردادماه با شرکت گستردهٔ اهالی کرند صورت گرفت و در روزهای بعد نیز ادامه یافت. مردم کرند آیینهای خاص محلی را بر روی مزار شهیدان اجرا می‌کردند.

شورای شهر و مردم کرند تلاش داشتند وضع شهر را به‌حالت عادی بازگردانند. نانواییها را باز کنند و الزامات زندگی مردم را فراهم نمایند. آرد بین نانواییها تقسیم شد و تدارکات مورد نیاز مردم به‌میزانی که در انبارها موجود بود در اختیارشان قرار گرفت.

در این زمان رژیم ایران ۳روز متوالی به بمباران پیوستهٔ شهرتوسط نیروی هوایی و حمله‌های هلیکوپترهای توپدار و رگبار کاتیوشا پرداخت و در این حملات تمامی شهر و همهٔ معابر ورودی و خروجی را از هوا و زمین زیر آتش سنگین می‌گرفت و خانه‌های مردم را ویران می‌کرد؛ نیروهای ارتش آزادیبخش تا آخرین ساعات پنجشنبه‌شب ۶ مرداد تخلیهٔ شهر را آغاز کردند. لازم است ذکر شود که تا پیش از تخلیه شهر توسط ارتش آزادیبخش، نیروهای رژیم ایران نتوانست وارد شهر شوند.

عملیات فروغ جاویدان
عملیات فروغ جاویدان

نبردهای کرند تا اسلام‌آباد

حوالی ساعت ۸بعدازظهر (دوشنبه شب، سوم‌مردادماه) به‌هنگام پیشروی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌جانب اسلام‌آباد، ۵ستون بزرگ از نیروهای رژیم ایران مرکب از نیروهای سپاه و ارتش در جادهٔ کرندـ اسلام‌آباد و مناطق اطراف آن به‌مقابله با ارتش آزادیبخش پرداختند. علاوه بر این ۵ ستون بزرگ، گردان‌های متعدد دیگری از سوی سپاه پاسداران گسیل شده و در نقاط مختلف مسیر کرندـ اسلام‌آباد موضع گرفته بودند.

نیروهای نظامی رژیم ایران که از پیشروی ارتش آزادیبخش مطلع شده بود با بسیج نیروهای خود به دنبال این بودند که سد راه پیشروی ارتش آزادیبخش به اسلام‌آباد شوند. نیروهای رژیم ایران با نیروهای لشکر ۸۴ خرم‌آباد، لشکر ۸۱ کرمانشاه، لشکر ۵۸ ذوالفقار و تیپ ۵۵ هوابرد شیراز که این نیروها تحت امر قرارگاه عملیاتی غرب بودند برای سد کردن راه پیشروی ارتش آزادیبخش به سمت اسلام‌آباد اقدام کردند.

این درگیری‌ها بین نیروهای ارتش آزادیبخش و گردان‌های نام برده شده سپاه پاسداران که مجهز به سلاح‌های سنگین و تانک و کاتیوشا بودند به مدت ۲ ساعت ادامه پیدا کرد. در این درگیری ۵ هزار نفر از نیروهای سپاه پاسداران به دست ارتش آزادیبخش کشته شدند. اضافه بر آن، در این درگیری‌ها ۴۰۰ خودرو نیروهای رژیم ایران به همراه ده‌ها دستگاه تانک و زرهی و خودروهای حامل تفنگ‌های ۱۰۶ میلی‌متری و کاتیوشا توسط ارتش آزادیبخش از بین رفتند.

نیروهای ارتش آزادیبخش به ستاد پشتیبانی نجف۲ متعلق به سپاه پاسداران که در همین مسیر (کرندـ اسلام‌آباد) قرار داشت، تهاجم کردند و حدود ۲۰۰تن از نیروهای مستقر در این قرارگاه را کشتند و قرارگاه را نیز منهدم کردند. در ادامه این درگیری‌ها، مقر «جهاد لرستان» در حوالی اسلام‌آباد نیز تسخیر و از بین رفت. درجریان تسخیر ستاد پشتیبانی نجف۲ و مقر جهاد لرستان انبوهی از خودروها و تجهیزات و ماشین‌آلات متعلق به سپاه پاسداران ازبین رفت. تهاجم بعدی نیروهای ارتش آزادیبخش به‌منظور تسخیر پادگان الله‌اکبر واقع در مدخل غربی شهر اسلام‌آباد انجام شد، این پادگان واقع در غرب اسلام‌آباد به طول ۳کیلومتر و عرض ۲کیلومتر، از مهمترین قرارگاه‌های سپاه پاسداران در غرب کشور محسوب می‌شد و مراکز چندین لشکر و یکان مختلف سپاه و ارتش؛ از قبیل قرارگاه لشکر مهندسی ۴۵ جوادالائمه سپاه پاسداران، مرکز زرهی سپاه در غرب و مرکز برخی واحدهای هوایی و هوانیروز، در آن قرار داشت.

درجریان تسخیر این پادگان چندین رشته درگیری به‌وقوع پیوست. شماری از فرماندهان پاسداران مانند سیدجواد امیری (از فرماندهان سپاه هشتم ثامن‌الائمه) و خالق‌وردی (فرمانده اعزامی نیروی سپاه در پادگان «الله‌اکبر») و منصور (فرمانده امداد) کشته شدند و بقیه تسلیم و برخی نیز خلع سلاح شدند. درجریان درگیری‌ها در داخل پادگان «الله‌اکبر» قسمتهای فرماندهی، پرسنلی، ترابری و تعمیرگاه و مهندسی با تمام تجهیزات و خودروهای مربوطه به‌انضمام جراثقال‌های هیدرولیکی و کانتینرهای یخچال‌دار و بلدوزر و لودر و خودروهای فرماندهی و نفربرهای نظامی از بین رفت.

آخرین مانع در برابر ارتش آزادیبخش به شهر اسلام‌آباد، به نام مرکز دژبانی‌ـ حفاظتی سپاه پاسداران در ورودی شهر بود که توسط ارتش آزادیبخش از دور خارج و از بین رفت.

تسخیر شهر اسلام‌آباد

در ادامه پیشروی ارتش آزادیبخش ملی ایران ساعت۱۰ دوشنبه‌شب مجاهدین وارد شهر اسلام‌آباد (بزرگترین شهر پس از کرمانشاه در این استان) شدند و طی یک سلسله عملیات، اسلام‌آباد به تسخیر کامل ارتش آزادیبخش ملی درآمد و پاکسازی شد. پس از استقرار ارتش آزادیبخش در میدان اصلی شهر و تصرف تپهٔ معروف چیاکاوانه، که در دست نیروهای بسیجی بود، ابتدا ازسوی دو مقر اصلی سپاه و کمیته در اوایل خیابان منشعب از میدان اصلی (خیابان کارخانهٔ قند) به‌جانب مجاهدین، تیراندازی شد و پس از آن مراکز حکومتی اسلام‌آباد به طور کامل پاکسازی شد و به تصرف مجاهدین درآمد.

تعدادی از مراکزی که در اسلام‌آباد توسط ارتش آزادیبخش تسخیر شد می‌توان از مقر اصلی سپاه پاسداران خمینی، مقر اصلی کمیته، مرکز بسیج ضدمردمی، دادگاه ضدانقلاب، پایگاه موسوم به مقاومت، پایگاه ژاندارمری، فرمانداری، شهربانی، کمیتهٔ امداد خمینی، مرکز حفاظت سپاه پاسداران، مرکز حفاظت و پدافند هوایی، ۳مقر فرعی سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفین، زندان شهر، پایگاه هوانیروز سپاه پاسداران در جنوب شرقی اسلام‌آباد، سه‌راه ملاوی در شرق اسلام‌آباد.

درجریان تسخیر شهر اسلام‌آباد توسط ارتش آزادیبخش و درگیری‌های مربوطه که قویاً با همکاری مردم شهر انجام شد، حدود ۴۰۰تن از نیروهای نخبهٔ نظامی رژیم ایران که در مقرهای مختلف روی مردم و ارتش آزادیبخش تیراندازی کردند کشته شدند و تمامی تجهیزات و تسلیحات و خودروهای آنها از جمله خودروهای حامل مینی‌کاتیوشا و تفنگهای ۱۰۶میلیمتری و چندقبضه توپ ۱۵۵میلیمتری همراه با رادار بزرگ هوانیروز سپاه پاسداران به‌کلی منهدم گردید. خودروهای منهدم‌شدهٔ رژیم ایران به ۱۰۰عدد بالغ می‌شد و بقیه مصادره گردید.

درگیریهای اسلام‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر

ارتش آزادیبخش ملی بعد از تسخیر کامل اسلام‌آباد، ساعت۱۱ دوشنبه‌شب سوم‌مردادماه به سمت کرمانشاه حرکت کرد. در خروجی اسلام‌آباد به‌سمت کرمانشاه در حوالی «کارخانهٔ برق»، نیروهای رژیم ایران کمین گذاشتند و به‌سمت نیروهای ارتش آزادیبخش تیراندازی کردند. در طرف مقابل یکی از تیپ‌های جلودار در مقابل کمین نیروهای رژیم ایران تیراندازی کردند و آتش گشودند و آنها را عقب راندند و ارتش آزادیبخش به حرکت خود برای رسیدن به کرمانشاه ادامه داد. در طول مسیر، تا گردنهٔ حسن‌آباد، نیروهای رژیم ایران در همه‌جا سواره و پیاده عقب‌نشینی کردند و از صحنه فرار کردند. ده‌ها خودرو باقیمانده از آنها درطول مسیر، حرکت تیپ‌های ارتش آزادیبخش را کند می‌کرد.

حدود ساعت۱۲ شب پیشروی تیپ‌های رزمی ارتش آزادیبخش ملی ایران در گردنهٔ حسن‌آباد متوقف شد. نیروهای سپاه ازجمله نیروهای وابسته به لشکر۳۳ المهدی در بالای گردنه موضع گرفتند و راه را بسته بودند. پس از یک‌ساعت درگیری در گردنهٔ حسن‌آباد، بین نیروهای سپاه و ارتش آزادیبخش نیروهای سپاه شکست خوردند و راه پیشروی باز شد. نیروهای سپاه با بیسیم به فرماندهی بالاتر اطلاع دادند که ضربه خورده و از وضعیت فرماندهی لشکر «المهدی» نیز بی‌اطلاعند. دربارهٔ این درگیری، براتی فرمانده گردان حضرت رسول بعدها در گفتگو با روزنامهٔ جمهوری اسلامی به‌تاریخ ۳۰مرداد ۶۷ و بااشاره به این‌که «بعداز اسلام‌آباد اولین گردانی که با منافقین درگیر شد ما بودیم» گفت: «از بالای گردنهٔ حسن‌آباد چون مسلط بودند تمام نیروهای ما را زیر رگبار گرفته بودند» و «چون ازقبل وارد منطقه شده بودند و منطقه را شناسایی کرده بودند، یک برتری از لحاظ نظامی بر ما داشتند». به این ترتیب، تیپ رزمی جلودار نیروهای ارتش آزادیبخش حوالی ساعت‌یک بامداد از گردنهٔ حسن‌آباد عبور کرد و به‌دشت منتهی به تنگهٔ چهارزبر رسید. از آن‌سو یک ستون مجهز از لشکر۲۷ محمد رسول‌الله از سمت تنگهٔ چهارزبر به‌طرف حسن‌آباد پیش می‌آمد، درگیری دوباره آغاز شد. در درگیری‌های بین مجاهدین و پاسداران اتفاق افتاد نیروهای سپاه ضربه سنگینی خوردند و به سمت تنگهٔ چهارزبر برگشتند. نیروهای سپاه در ادامه کمین‌های متعددی در مسیر مجاهدین قرار دادند اما تمام کمین‌ها توسط ارتش آزادیبخش شکست خورد. در ساعت ۲ بامداد سه‌شنبه از پادگان باهنر (در ماهی‌دشت کرمانشاه)، که محل استقرار بخشی از نیروهای لشکر۲۷ محمد رسول‌الله بود، به فرمانده این لشکر (کوثری) که در آن‌موقع با بخش عمدهٔ نیروهای تحت فرماندهیش در جنوب بود با بیسیم اطلاع دادند که مجاهدین پیدایشان شده و می‌بایستی زود خودش را با نیروهایش برساند. کوثری ابتدا این خبر را باور نمی‌کرد و می‌گفت چنین چیزی امکان ندارد و اگر می‌بود از تهران به‌ما خبر می‌دادند. همان موقع نیروهای ارتش آزادیبخش به ۳۵کیلومتری کرمانشاه رسیدند. تلفات نیروهای رژیم ایران از اسلام‌آباد تا چهارزبر تا آن زمان دست کم چهارصد تن بود.

تنگه چهارزبر

از گردنهٔ حسن‌آباد تا تنگهٔ چهارزبر، دشت حسن‌آباد واقع شده‌است که دشت بزرگ کاسه‌مانندی است که ۸ الی ۹کیلومتر جاده از داخل آن می‌گذرد. دورتا دور این دشت را ارتفاعات و کوهها فرا گرفته‌اند. تنگهٔ چهارزبر که مسیر خروجی این دشت به سوی کرمانشاه است، حدود ۴کیلومتر طول دارد.

این تنگه علاوه بر این‌که از چپ و راست محصور به ارتفاعات است، در ورودی و خروجی خود نیز ۲ردیف یال موازی دارد که مانند ۲سپر و ۲دیوار بلند طبیعی و مشرف بر جاده عمل می‌کنند.

نیروهای رژیم ایران در بین این ۲یال، ۲پایگاه بزرگ دایر کرده بودند: یکی مقر لشکر انصارالحسین سپاه پاسداران (در سمت راست جادهٔ اسلام‌آبادـ کرمانشاه) و دیگری پادگان بهشتی (در سمت چپ). ۲پادگان بزرگ دیگر نیز در پشت تنگه قرار داشت: مقر لشکر۳۱ عاشورا (در سمت راست جاده) و پادگان رجایی (در سمت چپ).

طی چندین رشته درگیری تا ساعت ۶ صبح سه شنبه تلفات نیروهای رژیم ایران به هزار تن رسیده بود. در همین ساعت موقعیت «باهنر» ضمن یک مکالمهٔ بیسیمی به فرماندهی بالاتر اطلاع داده بود که «وضع (صحنه) خیلی قاراشمیش است»!

یکی از فرماندهان سپاه بعداً در گفتگو با یکی از نشریات گفت «به‌وضوح مشخص بود که کارهای انتحاری انجام می‌دهند. شاید ۵ الی۶بار به آن نقطه تک کرده بودند و نتوانسته بودند آن را بگیرند (ولی) دوباره حمله می‌کردند… بعضی جاها که روی ارتفاعات تک می‌کردند و دیگر راهی جز تسلیم نداشتند، با نارنجک خودشان را ازبین می‌بردند… تا شناخته نشوند».[۲]

سلسله نبردهای نیروهای آزادیبخش در این منطقه که پیوسته بر ابعاد آن افزوده می‌شد تا نخستین ساعات بامداد پنجشنبه ۶ مرداد بدون کمترین وقفه به‌مدت ۴۸ساعت ادامه یافت.

به این ترتیب اولین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش در ساعت۷ و ۳۰دقیقهٔ صبح سه‌شنبه در شرایطی که بیسیم‌های رژیم ایران یک‌لحظه از درخواست‌های مصرانه برای اعزام هرچه بیشتر نیرو برای کمک بازنمی‌ماند، آغاز شد. در این تک که تا شب‌هنگام ادامه داشت ۱۶تیپ رزمی در جبهه‌های متعدد آن شرکت داشتند و ضربه سنگینی به نیروهای رژیم ایران زدند. در همین حین و از ابتدای روز، رژیم ایران با نیروی هوایی و هوانیروز خود از یک‌سو بی‌وقفه بمباران می‌کرد تا فرصتی برای رسیدن نیروهای تازه نفسش پیدا شود.

سرتیپ محمد انصاری، فرمانده هوانیروز رژیم ایران، ضمن مصاحبهٔ رادیویی خود در ۱۷ مرداد گفت: در این چند روز عملیات ما مجموعاً حدود ۲سال پرواز عادی پرواز کردیم که همان‌طور که مستحضر هستید این مسئله سرکوب شد.

رفسنجانی در نماز جمعهٔ ۷ مرداد گفت: «صبح (سه‌شنبه) اول یک شناسایی توسط هواپیماها و هلیکوپترها شد، بعد شروع کردند. ما نیروی پیاده‌مان وارد جنگ نشد اول با اینها… هواپیماها رژه می‌رفتند روی جاده سرتاسر بمب می‌ریختند و هلیکوپترها اینها را می‌بستند…».

یکی از فرماندهان سپاه پاسداران نیز در گفتگو با روزنامهٔ جمهوری اسلامی در این‌باره گفت: «آنها فکر می‌کردند که با یک هجوم تنگه را باز خواهند کرد. به دنبال این مسئله تصمیمی که فرماندهان قرارگاه‌ها گرفتند این بود که یک‌مقدار تلفات توسط هواپیما و بمباران هوایی از آنها گرفته شود تا ستون نیروهای آنها از هم پاشیده شود و بعد مسألهٔ هلی‌برد نیرو از عقبهٔ دشمن انجام شود. از ساعت۱۱ صبح تا ۷بعدازظهر همان‌روز [سه‌شنبه] حدود ۳۰نوبت از طریق جنگنده بمب‌افکن‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ستون اینها بمباران شد. چون طول ستون حدود ۲کیلومتر بود… از طرف دیگرهوانیروز کرمانشاه مرتباً از صبح تا بعدازظهر با هلیکوپتر آنها را مورد حمله قرار دادند».[۳]

ستاد فرماندهی کل قوای رژیم ایران در ۲ اطلاعیهٔ پیاپی از «۱۳۰سورتی پرواز عملیاتی» هوانیروز و از «۳۰مأموریت جداگانه» شکاری بمب‌افکن‌ها در روز (سه‌شنبه) خبر داد.[۴]

ارتش آزادیبخش تک بزرگ خود را از صبح سه‌شنبه در بحبوحهٔ حملات هوایی رژیم ایران آغاز کرد. نخستین ستون با کمک آتش تانک و دوشکا و دولول و تفنگ ۱۰۶میلیمتری مستقیماً به درون تنگه رفت. ستونهای دیگر شیوهٔ نبرد کوهستانی پیش گرفتند و خودروها و تجهیزات سنگین را رها کرده و از ارتفاعات مختلف جبهه باز کردند. بعدها یکی از فرماندهان رژیم ایران دربارهٔ این تک گفت «صبح منافقین تمام توانشان را بسیج کردند و یک‌تک سنگینی برروی تنگه کردند که تاحد انتحار بود، تاحدی که سه‌تا از خودروهای آنها توانست از زیر این‌همه آتش بسیار سنگین که از هردوطرف بود رد شوند و به‌طرف نیروهای ما بیایند».[۵]

به این ترتیب نزدیک ظهر، یال چپ تنگه توسط مجاهدین خلق تسخیر شد و نیروهای رژیم ایران از آن‌جا عقب نشستند. بعدازظهر یال راست و قسمتی از دومین یال سمت چپ نیز توسط ارتش آزادیبخش تسخیر شد و نیروهای رژیم ایران پادگان بهشتی را ترک کرد. در ادامه این درگیریها در مکالمات بیسیمی نیروهای رژیم ایران از این حکایت می‌کرد که نیروهای جدیدی از طرف رژیم ایران برای مقابله با مجاهدین به کرمانشاه اعزام می‌شدند.

تا شب دست کم ۵۰۰۰تن از نیروهای رژیم ایران از پای درآمدند. در این هنگام موقعیت «باهنر» مستمراً به فرماندهی بالاتر (ستاد اجرایی خاتم) اطلاع می‌داد درگیری خیلی شدید شده. فرماندهی بالاتر متقابلاً در ساعت ۷ بعدازظهر به آنها اطلاع داد که «هوانیروز اصفهان و مسجدسلیمان هم در حال انتقال به کرمانشاه هستند».

در فاصلهٔ ساعت ۱۲ تا ۵بعدازظهر همین روز یک فانتوم و ۲هلیکوپتر رژیم ایران توسط واحدهای پدافند هوایی ارتش آزادیبخش ساقط شدند و یک شکاری بمب‌افکن اف ۴ نیز مورد اصابت قرار گرفت.

سه‌شنبه شب بازهم درگیریهای شدید در تمام طول شب ادامه یافت. نیروهای رژیم ایران ۴بار از شب تا صبح به پاتک سنگین مبادرت کردند تا یالهای چپ و راست تنگه را از دست مجاهدین خلق بیرون بیاورند، بعدها یکی از فرماندهان کمیتهٔ استان تهران گفت، خمینی شخصاً چندین‌بار درخصوص ممانعت از رسیدن مجاهدین به کرمانشاه برای پاسداران و نیروهای کمیته پیام اختصاصی با این مضمون فرستاده بود که: اینجا نبرد کفر و اسلام است و باید سانتی‌متر به سانتی‌متر بجنگید.

سه‌شنبه‌شب هیچ‌یک از پاتک‌های سنگین آنها به‌نتیجه نرسید و بیش‌از ۳۲۰۰تن نیز بر تلفات نیروهای رژیم ایران افزوده شد.

دومین تک بزرگ مجاهدین ساعت ۴ صبح بامداد چهارشنبه آغاز شد. درگیریها فوق‌العاده شدید بود و در بسیاری موارد نبرد تن‌به‌تن جریان داشت.

قبل‌از ظهر چهارشنبه تلفات گسترده‌ای به نیروهای رژیم ایران وارد شد و پادگان بهشتی و هم‌چنین مقر لشکر۳۲ موسوم به انصارالحسین توسط مجاهدین تسخیر شد و بلادرنگ از مهمات و تسلیحات و تدارکات آن علیه خودشان استفاده گردید. از این ساعت به‌بعد پادگان رجایی و مقر لشکر۳۱ عاشورا نیز در تیررس نیروهای مجاهدین قرار گرفت و انبوهی از نیروهای مستقر در آنها که به صورت متراکم در آن حوالی بودند کشته شدند یا گریختند. تلفات نیروهای رژیم ایران در دومین تک بزرگ مجاهدین بیش از ۸۰۰۰ تن بود. سومین تک بزرگ نیروهای ارتش آزادیبخش، ساعت۱۱ صبح چهارشنبه بلافاصله پس‌از خاتمهٔ تک دوم آغاز شد و تا عصر همین روز ادامه یافت. درجریان این تک دوم یال سمت راست تنگه نیز توسط نیروهای ارتش آزادیبخش تصرف شد. تا ساعت ۱۲ شب تیپ‌های رزمی ارتش آزادیبخش مستقر بر روی ارتفاعات و یالهای چهارزبر پس‌از ۵۶ ساعت جنگ مستمر عقب‌نشینی کردند، اما درگیری برخی تیپ‌ها ادامه یافت. در همین حین نیروهای رژیم ایران به اعزام نیرو به پشت نیروهای مجاهدین (بین چهارزبر و اسلام‌آباد) مبادرت کردند. بعدها یکی از سرکردگان سپاه پاسداران با تصریح بر این‌که مجاهدین «صبح روز پنجم (مرداد)… تک سنگینی با تمام قوا انجام دادند»، افزود «با یک طرحی که ریخته شد، عصر آن روز مجدداً از پشت آنان (نیروی پاسداران) هلی‌برد شد».[۶]

بین ساعت۱۱ صبح تا یک‌بعدازظهر روز چهارشنبه پنجم مرداد ۲فروند هواپیما و یک فروند هلیکوپتر توسط واحدهای پدافند هوایی تیپ‌های رزمی مجاهدین ساقط شدند و متعاقباً بی‌سیم‌های رژیم ایران پیداکردن ۲خلبان اف ۵ سقوط کرده رابه فرماندهی بالاتر اطلاع داد.

هم‌چنین درجریان نبردهای سه‌شنبه و چهارشنبه در تنگهٔ چهارزبر، بیش‌از یکصد خودرو و ده‌ها تانک، توپ، زرهپوش، کاتیوشا، مینی‌کاتیوشا و چهارلول، خودروهای حامل تفنگ۱۰۶ و تعداد قابل توجهی ماشین‌آلات مهندسی رژیم ایران از بین رفت.

گردنهٔ حسن‌آباد، سیاه‌خور و بازگشت

نیروهای رژیم ایران برای قطع‌کردن خطوط پشت‌سر نیروهای آزادیبخش در چهارزبر بیش از ۲۵هزار تن از قوای خود را از راه‌های فرعی و از طریق زمینی و هوانیروز تا ساعت۸ بعدازظهر چهارشنبه به حوالی گردنهٔ حسن‌آباد و هم‌چنین انتهای گردنهٔ حسن‌آباد به سمت اسلام‌آباد آوردند و قصد داشتند آنها را در کلیهٔ مسیرها و ارتفاعات اطراف مستقر کنند. نیروهای پاسداران در منطقهٔ «سیاه‌خور» (واقع در شرق اسلام‌آباد بین گردنهٔ حسن‌آباد و شهر اسلام‌آباد) و در کلیهٔ ارتفاعات و تپه‌های پیرامون آن مستقر شده بودند. مرکز فرماندهی نیروهای رژیم ایران در منطقهٔ سیاه‌خور پایگاهی بود در حوالی روستای سیاه‌خور که سه تپهٔ مشرف بر آن پایگاه نیز در دست آنها بود؛ بنابراین ۱۶تیپ رزمی که از چهارزبر بازمی‌گشتند، تماماً در معرض حمله و کمین نیروهای رژیم ایران بودند.

ابتدا دوتیپ ارتش آزادی در ارتفاعات اطراف گردنهٔ حسن‌آباد با نیروهای رژیم ایران جنگ تن به تن داشتند، به طوری که راه تسلط نیروهای رژیم ایران بر این قسمت از جاده را سد کرده بودند. به این ترتیب راه بازگشت سایر تیپ‌های رزمی مجاهدین از چهارزبر باز شد. در پی درگیری‌های بعدی ارتفاعات جنوبی جاده نیز به‌تصرف نیروهای ارتش آزادیبخش درآمد. نهایتاً حوالی ظهر پنجشنبه کمین رژیم ایران در «سیاه‌خور» درهم شکست و پایگاه فرماندهی آنها در نزدیکی روستای سیاه‌خور با ۳تپهٔ مشرف بر آن توسط مجاهدین تسخیر شد و نیروهای باقی مانده توانستند با استفاده از مسیرهای مختلف به اسلام‌آباد برسند.

مجموعهٔ تلفات نیروهای رژیم ایران در این درگیریهای گسترده که از بامداد پنجشنبه آغاز شده بود، نزدیک به ۹۰۰۰تن بود. آنها در این نبردها تعداد زیادی از تانکها، زره‌پوش‌ها و خودروهای نظامی خود را از دست دادند.

آمار و چگونگی نیروهای رژیم ایران

مجموع نیروهای رژیم ایران که در عملیات فروغ جاویدان مقابل مجاهدین قرار گرفته بودند،به۲۰۰هزار نفر می‌رسید.

براساس اطلاعیه‌های رسمی رژیم ایران اعم از اطلاعیه‌های ستاد «فرماندهی کل قوا» و اطلاعیه‌ها و اظهارات سرکردگان سپاه پاسداران و ارتش و هم‌چنین بر اساس اظهارات دیگر سردمداران و مسئولان رژیم ایران و مندرجات مطبوعات رژیم و نیز براساس مکالمات بی‌سیمی نیروهای مختلف رژیم ایران که توسط ستاد فرماندهی مجاهدین برروی نوار ضبط شده‌ است، اسامی یکانهای نظامی و پایگاه‌ها و قرارگاه‌های شناخته‌شدهٔ آنها که در مقابله با ارتش آزادیبخش شرکت داشتند آمده است. لازم به یادآوری است که رژیم ایران شمار انبوهی از نیروهای خود در مساجد و ادارات و کارخانه‌ها و انجمن‌های اسلامی در سراسر کشور را به‌طور «بسیجی» بر اینها می‌افزود و در مواردی هم جداگانه اعزام می‌نمود.

الف. نیروهای پیاده و سوار زرهی رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

۱ـ لشکر کماندویی۶ ویژهٔ پاسداران از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از شمال‌غرب) به فرماندهی صادق محصولی

۲ـ لشکر پیاده ۱۰ سیدالشهدا از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی علی فضلی

۳ـ لشکر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به‌فرماندهی غلامرضا جعفری

۴ـ لشکر پیاده مکانیزه‌ی ۲۷ محمد از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از جنوب) به فرماندهی کوثری

۵ـ لشکر ۷۱ روح‌الله از سپاه یکم ثارالله (اعزامی از غرب) به فرماندهی سیدمجتبی

۶ـ لشکر ۸ نجف از سپاه دوم سیدالشهدا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمد کاظمی

۷ـ لشکر ۳۲ انصارالحسین از سپاه سوم قدس (مستقر در تنگهٔ چهارزبر) به فرماندهی کیانی

۸ـ لشکر ۵۷ ابوالفضل از سپاه سوم قدس (اعزامی از غرب) به فرماندهی نوری

۹ـ لشکر ۲۵ کربلا از سپاه هفتم موسی ابن‌جعفر (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مرتضی قربانی

۱۰ـ لشکر ۴۴ قمر بنی‌هاشم

۱۱ـ لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین

۱۲ـ لشکر مهندسی ۴۳ امام علی از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از کرمانشاه) به‌فرماندهی بحرینی

۱۳ـ لشکر ۱۵۵ ویژه شهدا از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از غرب) به فرماندهی منصوری

۱۴ـ لشکر ۵ نصر از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی اسماعیل قاآنی

۱۵ـ لشکر ۴۱ ثارالله از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی قاسم سلیمانی

۱۶ـ لشکر ۳۳ «المهدی» از سپاه نهم جوادالائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی جعفر اسدی

۱۷ـ لشکر کماندویی نیروی مخصوص سپاه پاسداران از سپاه چهاردهم حفاظت (اعزامی از تهران)

۱۸ـ لشکر ۳۱ عاشورا از سپاه پنجم عاشورا به فرماندهی امین شریعتی

۱۹ـ لشکر ۸۴ خرم‌آباد به فرماندهی سرهنگ مرتضی محمدی

۲۰ـ لشکر ۸۱ کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ دادفر

۲۱ـ لشکر ۵۸ ذوالفقار (گارد جاویدان شاه) به فرماندهی سرهنگ اسدالله دهقان

۲۲ـ لشکر ۲۱ حمزه (لشکر گارد سابق) به فرماندهی سرهنگ صدیق‌زاده

۲۳- بخشی از لشکر ۳۰ گرگان

۲۴ـ تیپ ۵۹ مسلم ابن‌عقیل از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی شاه‌ویسی

۲۵ـ تیپ ۱۲۷ مقداد از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)

۲۶ـ تیپ ۲۱۲ حمزه از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب) به فرماندهی قهاری

۲۷ـ تیپ ۳۹ نبی‌اکرم از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)

۲۸ـ تیپ کماندویی ۷۷ نبوت از سپاه چهارم بعثت (اعزامی از غرب)

۲۹ـ تیپ ۴۰ توپخانهٔ رسالت از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی جهانسری

۳۰ـ تیپ ۸۲ صاحب‌الامر قزوین از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از جنوب) به فرماندهی عبدالله عراقی

۳۱ـ تیپ ۳۶ انصارالمهدی از سپاه پنجم عاشورا (اعزامی از غرب) به فرماندهی حمید عباسی

۳۲ـ تیپ ۱۲ قائم سمنان از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی مهدی مهدوی‌نژاد

۳۳ـ تیپ ۶۱ توپخانهٔ محرم از سپاه هشتم ثامن‌الائمه (اعزامی از جنوب) به فرماندهی احمدی

۳۴ـ تیپ ۷۵ ظفر از سپاه پانزدهم «رمضان» (اعزامی از غرب) به فرماندهی اصغر مقدم‌تهرانی

۳۵ـ تیپ ۶۶ هوابرد پاسداران از سپاه پانزدهم رمضان (اعزامی از شمال غرب) به فرماندهی محسن شفق

۳۶ـ تیپ ۵۵ هوابرد شیراز به فرماندهی سرهنگ محمود رستمی

۳۷ـ تیپ ۳۵ تکاور

۳۸ـ تیپ ۳۲ قائم باختران

۳۹- گردان اعزامی از مراغه (احمدی فرمانده سپاه پاسداران، مراغه در ۱۱اسفند ۶۷ در روزنامهٔ اطلاعات آذربایجان اعزام این ۱۵گردان را از جانب تیپ ۲۱ «امام‌ زمان» اعلام کرد و افزود که استعداد نیروی اعزامی از یک لشکر هم فراتر رفته بود).

۴۰- گردان اعزامی از طرف «کمیته‌های انقلاب اسلامی» (مختار کلانتری قائم‌مقام فرماندهی کل کمیته‌انقلاب اسلامی در روز ۲۷ اسفند ۶۷ در رادیو اعلام کرد: «…‌شرکت گسترده در عملیات مرصاد به استعداد ۱۶گردان صورت گرفته و کمیته در اندک مدتی که برایش ممکن بود نیروهایش را بسیج کرد و در این عملیات شرکت کرد. تعدادی از برادران هم در این رابطه به‌شهادت رسیدند»).

۴۱ـ گردانهای مسلم، مقداد، حمزه، علی‌اصغر و امام سجاد

۴۲ـ گردان صاحب‌الزمان از قرارگاه رمضان (اعزامی از شمال غرب)

۴۳ـ گردان انصارالحسین از سپاه سوم قدس (اعزامی از شمال غرب)

۴۴ـ نیروهای شهربانی استان کرمانشاه

  1. نیروهای ژاندامری استان کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ راسخ‌القول
  2. نیروهای ژاندارمری استان ایلام به فرماندهی سرتیپ خرم‌رودی
  3. نیروهای اعزامی از کمیتهٔ بیرجند اعزامی از قرارگاه محمد رسول‌الله

۴۸- پرسنل سرباز دانشگاه هوایی نهاجا (نیروی هوایی ارتش) نزدیک به ۴هزار نفر

۴۹- سپاه ۹بدر به فرماندهی شمس

ب: گروه‌های توپخانه رژیم ایران شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

ـ گروه۳۳ توپخانه (نشریهٔ صف، مهر۶۷)

ـ گروه۴۴ توپخانه (نشریهٔ صف، مهر۶۷)

ج: پایگاه‌های هوایی و گروه‌های هوانیروز شرکت کننده در عملیات فروغ جاویدان

۱ـ پایگاه شکاری نوژه همدان به فرماندهی سرهنگ رضا پردیس

۲ـ پایگاه شکاری وحدتی دزفول به فرماندهی سرهنگ بقایی

۳ـ پایگاه نیروی هوایی اصفهان به فرماندهی سرهنگ صادق‌پور

۴ـ گروه هوانیروز کرمانشاه به فرماندهی سرهنگ حسین انصاری

۵ـ گروه هوانیروز مسجدسلیمان به فرماندهی سرهنگ چرخ‌تابیان

۶ـ گروه هوانیروز اصفهان به فرماندهی سرهنگ صفایی‌نژاد

۷ـ پایگاه دهم شکاری کنارک (سخنرانی فرمانده همین پایگاه در زاهدان، اطلاعات ۳دیماه ۶۷)

تلفات رژیم ایران در عملیات فروغ جاویدان

بر اساس جمع‌بندی گزارشات و مشاهدات مجاهدین از صحنه‌های مختلف جنگ در عملیات فروغ جاویدان مجموعه‌ی تلفات رژیم ایران، از کشته و زخمی‌، از ابتدا تا انتهای عملیات به ۵۵هزار تن بالغ می‌شد. پنجشنبه ۶ مرداد ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش در اطلاعیهٔ خود، که از «صدای مجاهد» پخش شد و توسط خبرگزاری‌های بین‌المللی در همان‌روز مخابره گردید، بر اساس گزارشات اولیه‌ای که تا همان‌روز دریافت کرده بود، مجموعهٔ تلفات دشمن را ۴۰هزار تن اعلام نمود. اما زمانی که تیپ‌های رزمی به تدریج از صحنه‌های مختلف نبرد بازگشته و گزارشات مبسوط و تکمیلی خود را ارائه دادند، ابعاد جدیدی از شدت نبردها و از کمیت قوای رژیم ایران و ابعاد تلفات آن روشن گردید و تصویر کاملتری به‌دست داد که انتشار آن به گزارش نهایی ستاد فرماندهی موکول گردید. در نهایت در گزارش پایانی، تلفات رژیم ایران اعم از کشته و زخمی ۵۵ هزار تن اعلام شد.

شهدای عملیات فروغ جاویدان

درجریان عملیات فروغ جاویدان و مجموعه درگیری‌های مربوط به آن، ۱۳۰۴ تن از رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش جان باختند. ۵ تن از اعضای هیئت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران که هریک فرماندهی یک تیپ رزمی را به‌عهده داشتند، همراه با ۱۱تن از معاونان هیئت اجرایی، در زمرهٔ جانباختگان بودند.

انعکاس رژیم ایران

بلافاصله بعد از شروع عملیات فروغ جاویدان توسط مجاهدین، رژیم ایران تلاش می‌کرد تا اعلام کند، عملیات فروغ جاویدان حمله عراق است. اما متوجه شد که این تبلیغات اثری ندارد و همه می‌دانستند که در طول ۸ سال جنگ ایران و عراق هیچ‌کدام از نیروهای عراق و رژیم ایران به عمق ۱۵۰کیلومتری خاک یکدیگر نرسیدند. به همین دلیل رژیم ایران در اطلاعیه ای عنوان کرد که این حمله را بیش از ۲۰ تیپ مشترک از مجاهدین و نیروهای عراقی انجام دادند.

در ادامه، رژیم ایران اعلام کرد و در اطلاعیه‌ای گفت در این عملیات، مجاهدین با پشتیبانی توپخانه‌ عراق حمله کردند[۷]. اما از آن‌جا که در عمق ۱۰۰ و ۱۵۰کیلومتری اصولاً هیچ‌ نوع پشتیبانی توپخانه امکان‌پذیر نیست، سرانجام مقامات و ارگان‌های رژیم ایران در اطلاعیه‌ای گفتند: «به‌نظر می‌رسد که نیروهای پیادهٔ عراقی در ابتدا منافقین را همراهی کرده باشند، ولی پس از آن به‌مواضع خودشان بازگشتند»[۸]. اما درنهایت مقامات رژیم ایران تصریح کردند که نیروهای مجاهدین «در ۳۰تیپ سازماندهی گردیده بودند»[۹]. در همین رابطه حجتی کرمانی در ۸ مرداد همان سال درباره مجاهدین خلق گفت مجاهدین به مراتب بدتر و خطرناک‌تر از صدام هستند. تحلیل‌گران رژیم ایران در این‌باره گفتند که مجاهدین می‌خواستند کاری را که عراق «طی چندسال تجاوز به‌خاک ایران نتوانست به آن دست یازد؛ بلکه بیشتر… (می‌خواستند) حتی به تسخیر تهران نیز نایل آیند»[۱۰].

رژیم ایران درباره شهدای مجاهدین در این عملیات آمارهای گوناگونی را عنوان کرده بود. ابتدا رژیم ایران مدعی شد که مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به‌کلی ازبین برده‌‌ است. سپس گفت ۷۵درصد مجاهدین در این عملیات از بین رفتند. معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوای رژیم ایران گفت: مجاهدین ۷۰۰۰ نفر بودند که در مدت ۴۸ ساعت ۴۸۰۰تن از آنها یعنی ۷۰درصد از آنان را نابود کردیم[۱۱]. موسوی‌اردبیلی به «خمس» یعنی انهدام ۲۰درصد از قوای ارتش آزادیبخش ملی اشاره کرد. در ادامه فرمانده سپاه چهارم بعثت در ۱۷مردادماه کشته‌های مجاهدین را ۱۷۳۴تن ذکر کرد[۱۲]. درنهایت وزیر کشور رژیم ایران، با یادآوری بحث مفصل در شورای امنیت کشور، هشدار داد که خطر هم‌چنان باقی است و قضیه «خاتمه‌یافته نیست» و افزود: «ما مسألهٔ منافقین را تمام‌شده تلقی نمی‌کنیم، چرا که بسیاری از عناصر این‌ها موفق شدند… فرار کنند و تعدادیشان هم عقب‌نشینی کردند و به داخل خاک عراق رفتند»!

احمد جنتی در نماز جمعهٔ تهران ۷ مرداد ۱۳۷۳ گفت: «…یک‌مرتبه نقشه ریختند که برق‌آسا تهران را بگیرند و در یک حرکت غافلگیرانه وارد کشور شدند. از چندشهر عبور کردند… همین‌جوری جلو می‌آمدند، به‌حساب این‌که در یک فرصت بسیار کوتاهی خودشان را به تهران برسانند و مسئله را تمام کنند».

سید علی خامنه‌ای در سخنرانی ۱۲ بهمن ۱۳۶۷ که از رادیو پخش می‌شد در رابطه با بسیج گسترد‌ه‌ی نیرو برای مقابله با ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان گفت «…(ا ین بسیج نیرو) در طول ۸ سال سابقه نداشته… اتفاقاً همان اوقاتی بود که دیگر جنگ هم تمام شده بود، یعنی قطعنامه را ما قبول کرده بودیم».

سرتیپ پاسدار همدانی نیز در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۷۵ در تلویزیون رژیم گفت: «… در طول هشت سال جنگ این‌چنین عملیاتی انجام نداده بودیم. هاشمی، به‌عنوان جانشین فرمانده کل قوا، توی شهر کرمانشاه بود. بسیج همگانی در طول هشت‌سال بی‌سابقه بود. عملیات مرصاد ده‌روز طول کشید…».

صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح رژیم در ۵ مرداد ۱۳۷۶ در رادیوی رژیم گفت: «گفتم وضعیت خیلی اضطراری است و چاره‌ای نداریم… این چه‌جور دشمنی است که هم‌چنان دارد می‌آید جلو… منافقین ریختند به شهر و با حالت گستاخانه‌ای شهر را تحت سلطه گرفتند. به خلبان کبرا گفتم شروع کنید به آتش روی اینها… ولی هر چی می‌زدند، جایشان دوباره پر می‌شد. یک سماجت عجیبی داشتند… هواپیماهای فانتوم می‌زدند… باز می‌دیدیم جایشان پر می‌شد…».

پاسدار سعید قاسمی در ۱۳ آبان ۹۱ چنین گفت: «سرپل ذهاب سقوط کرد. کرند غرب: سقوط کرد. تنگه‌ای داریم به نام تنگه پاتاق، که اگر نبردهای آریوبرزنی اتفاق بیافتد کسی برود در تنگه پاتاق این گلدان پلاستیکی را ول بده تو سر دشمن، دشمن نمی‌تواند از این تنگه عبور بکند، سقوط کرد! اسلام‌آباد: سقوط کرد. نبرد رسید به سی کیلومتری کرمانشاه در نقطه ای بنام تنگه چهارزبر که اسمش را گذاشتیم تنگه مرصاد، سقوط کرد! تاریخ نوشت پسرم ظرف گذشت این سه روز بعد از قطعنامه و دو روز بعد از آن، به یک اعتبار از شما بیش از ۱۲هزار نفر و به یک روایتی دیگر بیش از ۲۲ هزار، دشمن اسیر از شما گرفت. وقت نمی‌کردند سازمان مجاهدین خلق غنیمتی‌های شما را جمع کنند.»

احمد خاتمی در ۲۹تیر۱۳۹۱ در سخنرانی اش که در تلویزیون پخش می‌شد گفت: «روز پنجم مرداد روز عملیات پیروزمندانه مرصاد هم هست در سال ۶۷، منافقین نوکر اجانب به تحریک صدام در خواب و خیال می‌خواستند بیایند کرمانشاه و از کرمانشاه هم بیایند تهران و نظام را ساقط کنند، تا ۳۴ کیلومتری کرمانشاه هم آمدند، رزمندگان کفر ستیزمان شجاعانه، قهرمانانه وارد شدند، و این‌جا یاد می‌کنم از شهید بزرگوار صیاد شیرازی که قهرمان مرصاد بود و اونها انتقام کینه توزانه‌شان را با شهادت این شهید گرفتند.»

ناصح، فرمانده وقت لشکر نبی اکرم (ص) در گفتگویی در تلویزیون رژیم ایران در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۹۰ گفت: «ما قطعنامه رو پذیرفتیم و بیست و هفتم رسماً اعلام شد از رادیو تلویزیون ما، رسماً قطعنامه اعلام شد. روز بیست و هشتم منافقین اعلام آماده باش دادند. خیلی نکات تو بحث تاریخ‌ها نکات مهمیه، عملیات‌شون کی شروع شد؟ سوم مرداد. یعنی شما زمان اعلام آماده باش تا زمان عملیات یک هفته وقت بوده»

کارشناس مسایل سیاسی رژیم در همان برنامه: «خب اینها با این هدف حرکت کردند، نیرو جمع کردند، یعنی نیروهایی که در اروپا پخش بودند در آمریکا بودند، در خود عراق اینها رو جمع‌آوری کردند، سازماندهی کردند، دختر و پسر، و با تجهیزات بسیار مفصلی که صدام در اختیار اونها قرار داده بود از توپ و تانک و نفر بر و خودرو و سلاح و سلاح پیشرفته اینها حرکت کردند، خب ابتدا هم فکر می‌کردند که یعنی بعد از اینکه در سرپل ذهاب و کرند غرب عبور کردند فکر کردند دیگه مسیر رو به راحتی می‌تونن تا کرمانشاه برن و از اونجا هم به قول خودشون بیان تا تهران و به قول اون زمان آقای رجوی که در سخنرانیش برای منافقین گفته بود جمعبندی عملیات رو در تهران خواهند داشت فردای اون روز؛ و حرکت کردند و آمدند، آمدند تا به اصطلاح چند کیلومتری کرمانشاه آمدند»

ناصح: «یک بسیج همگانی در سرتاسر دنیا می‌کنه، از همه جای دنیا آدمهاشو جمع می‌کنه، کل ستادش رو رسونده بود به پنجاه نفر، این پنجاه نفر رو در بیست و سه تا تیپ، تیپ‌های ۱۵۲ تا ۲۰۰ نفره، یعنی ۱۵۲ نفره، ۱۸۰ نفره، ۲۰۰ نفره اینها رو سازماندهی می‌کنه و سازمانشو متحول می‌کنه تو ظرف همین یک هفته، حدود ۱۰۰ تانک و نفربر و حدود ۱۰۰۰ تا خودرو، من فکر می‌کنم ۵۰۰۰ تا آدم ۱۰۰۰ تا خودرو فقط. بعد حدود ۱۰۰ تا فرض کنید پدافند. ۳۰۰ تا انواع خمپاره‌ها رو داشتند، و توپهای سیار رو، بعد انواع موشک‌های به اصطلاح ضد هلی‌کوپتر، سهند و نمی‌دونم اینها رو تجهیز شده بودند، بعد تجهیز شدند واگذار کردند تو یک هفته از قبل تو بخش زیادی آموزش داده بودند و بخشی هم که جدید آمده بودند که ما تو درگیری‌ها هم اینو دیدیم.»

سرهنگ رخسی: «سازمان منافقین که ساعت ۴ بعدازظهر همون روز با عبور از گردنه پاتاق حرکت خودشون را به سمت شهر کرند غرب ادامه دادند.»

پاسدار ویسی از فرماندهان رژیم در عملیات فروغ جاویدان در تلویزیون رژیم در ۵ مرداد گفت: «من اجازه گرفتم که اجازه بدید برم از کرمانشاه مثل روزهای اول از مساجد نیرو بیارم، و اینجا آغاز درگیری ما با حضور در کنار منافقین اینجا بود. ما حرکت کردیم، بعداز ظهر بود، آمدیم از گیلان غرب به طرف اسلام‌آباد، دیدیم یک ازدحام زیادی در کنار سپاه هست، همهمهٔ زیادی هست، پرسیدیم چه خبره؟ یکی از بچه‌ها به نام جناب آقای علی مؤیدی رئیس جهاد سازندگی اون روز اسلام‌آباد بود، ما را می‌شناخت، جلو ماشین ما را گرفت گفت فلان کس منافقین حمله کردن، اصلاً وقتی اسم منافقین رو آورد… که حمله کردن، برای ما قابل قبول نبود، متحیر ماندیم که مگر میشه چنین چیزی؟ باور نمی‌کردیم»

گزارش «ویژه و خیلی محرمانه»

گزارش «ویژه و خیلی محرمانه» فرماندهی کمیته‌های رژیم دربارهٔ عملیات فروغ جاویدان

فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۴شهریور۶۷ گزارش ویژه و محرمانه‌ای را در رابطه با عملیات فروغ جاویدان برای خمینی و سران رژیم ایران تنظیم کرد. این گزارش تحت عنوان «بولتن فرماندهی ـ ویژهٔ عملیات مرصادـ خیلی محرمانه» در چند نسخهٔ محدود تهیه شد و شامل دو بخش عمده است. یک بخش آن به بررسی عملیات فروغ جاویدان و نقش نیروهای کمیته‌ در مقابله با آن می‌پردازد[۱۳].

بخشی از گزارش نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان

«…عدم شناخت از توان و نیروی آنان باعث شد که پس‌ از سقوط مهران نتوانیم برنامه‌هایشان را پیش‌بینی کنیم و درنتیجه شعار امروز مهران فردا تهران را در آن شهر سردادند و بدون کمترین تلفات و تنها با کسب یک برگ برندهٔ تبلیغاتی روانی از این شهر خارج شده و تا مدتی بعد به‌راحتی گروه‌های گشتی اعزام کرده و درهم‌ریختگی نیروهای ما که تا مدتها بعد ادامه داشت و نیروی دفاعی و حضور مشخصی در منطقه نبود و اوضاع لشکر قزوین پس‌از این عملیات و فرار نیروها و فروش اسلحه‌ها در منطقه و امکان تردد منافقین در داخل (به‌طوری‌که تا بیمارستان شهید سلیمی ایلام با آمبولانس آمده بودند) زمینه را برای برنامه‌ریزی‌های آتیهٔ گروهک فراهم ساخت و درنتیجه کلیهٔ هواداران را از سراسر جهان فراخواند».

عملیات فروغ جاویدان

گرچه به‌نظر می‌رسد که شعار منافقین در مهران که گفته بودند امروز مهران فردا تهران «صرفاً» تبلیغاتی بوده باشد زیرا تا آن زمان روال آموزش‌ها هنوز عادی بوده‌است لکن پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و تحلیل سازمان از مسائل درونی کشور باعث شد که این شعار به‌عنوان برنامهٔ کار سازمان درآید و پس از چند روز بمباران تبلیغاتی در خصوص اقدام جمهوری اسلامی که آن را استیصال مطلق خواندند برنامهٔ درازمدت خود را که ظاهراً قرار بود طی دو سال آینده به اجرا درآید تغییر داده و سرانجام در روز ۳۱ تیر ۶۷ به کلیهٔ نیروهای موجود در قرارگاه‌های مستقر در عراق خبر دادند که به‌زودی عملیات آغاز می‌شود. از ساعت۱۱ شب تا بامداد روز اول مرداد ۶۷ کلیهٔ نیروها در یک اجتماع همگانی شرکت جسته پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم سرکردهٔ منافقین و پس از او مریم برای حاضران سخنرانی می‌کنند و رجوی می‌گوید وقت عمل‌نمودن به شعار «امروز مهران، فردا تهران» فرا رسیده و با تحلیل اوضاع سیاسی نظامی کشور وضعیت جبهه و اقدام‌های عراق فرصت را برای یک اقدام عجیب مناسب معرفی می‌کند.

«سند:

شب شنبه ۶۷/۵/۱

نشست رهبری: طرح عملیاتی

سوژهٔ عملیات: ایران

هدف عملیات: تسخیر تهران

اسم عملیات: فروغ جاویدان

روز شنبه: آماده‌سازی و چک تسلیحات

شب یکشنبه: آماده‌کردن ماشینها و مستقرکردن سلاح‌های نیمه‌سنگین

فرکانس عمومی: ۵۰۰

سرعت حرکت در روز: ۷۰ کیلومتر

سرعت حرکت در شب: ۵۰ کیلومتر

فاصلهٔ هر نفربر در روز ۳۵ متر

فاصلهٔ هر نفربر در شب ۲۵ متر»

‌پس از سخنرانی مسعود و مریم به سؤال‌های حاضران پاسخ گفته می‌شود و مقرر می‌شود که نیروها به ۵ بخش تقسیم و عملیات در ۵ مرحله، اشغال اسلام‌آباد، سپس باختران، پس از آن همدان، بعداً قزوین و سرانجام با اشغال جماران و صدا و سیمای تهران به انجام برسد. سرعت اتومبیل‌ها را در طول روز و شب مشخص کردند، از انجام هر کار اضافی و حاشیه‌ای نیروها منع می‌شوند و هر تیپ مأموریت خاصی را به‌عهده گرفته‌ است. قرار است هرگونه مقاومتی سرکوب شود. گفته شده که اغلب نیروهای نظامی و انتظامی منطقه هماهنگ هستند که فهرست دستگیرشدگان از نیروها متأسفانه به‌نحوی مؤید این ادعاست. قرار بوده زخمی‌ها را برای مداوا به منازل مردم بسپارند و پس از پایان عملیات نسبت به جمع‌آوری آنان اقدام کنند. کشته‌شدگان را چون پسر وهب در کربلا رها کنند. قرار بوده پس از اشغال شهرها انتظامات آن را به دست مردم حامی بسپارند. در خصوص احتمال حملهٔ نیروهای اسلام تنها امکان حملهٔ هوایی را محتمل دانسته که گفته‌اند پیش‌بینی لازم شده‌است و ظاهراً برای استفاده از هوانیروز باختران تعدادی خلبان نیز با خود آورده بودند…

ابزار و وسایلی که با خود آورده بودند اغلب تندرو بوده و نفربرهای تندرو با خود آورده بودند. نیروها را برای انجام پدافند آموزش و دستور نداده بودند و در کل، مسیر کاروان روی آسفالت مشخص شده بود…

«عملیات بزرگ مرصاد از آن‌جهت بزرگ است که خطر بزرگی را از کشور دفع کرد و چنان‌چه منافقین موفق می‌شدند به شهر کرمانشاه دست یابند، که امکانش در آن وضعیت چندان بعید به‌نظر نمی‌رسید، شرایط سختی در منطقهٔ غرب به‌وجود می‌آمد.

وجود پادگان اباذر، الله‌اکبر و سلمان که از دژهای محکم نظامی در غرب هستند و نیروهای مأمور پدافند منطقه، نتوانستند مانع حرکت کاروان شوند».

مسعود و مریم رجوی درباره عملیات فروغ جاویدان

مریم رجوی، درباره عملیات فروغ جاویدان

مریم رجوی به‌مناسبت سالگرد تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران در سخنرانی خود درباره عملیات فروغ جاویدان گفت:

«از نظر عقیدتی فروغ جاویدان بزرگترین و عالیترین نمود فدا و صداقت مجاهدین در تک‌تک کلمات حقه‌شان بود. به همین دلیل هم بود که تمامی تبلیغات زهرآگین علیه مجاهدین را دود کرد و همه، چه در ایران و چه در جهان، استقلال مجاهدین و پاکباختگی آنها را در راه خدا و خلق دیدند. این فدای بزرگ با همهٔ جاودانه‌ فروغ‌هایش، مجاهدین را از نظر عقیدتی تکان داد. درواقع فروغ جاویدان برای ما سکوی پرش به دنیای نوینی از نظر ارتقای عقیدتی بود که محصولش در یک کلام صیقل خوردن اراده‌ها و تغییر و ارتقای کیفی انگیزش‌های انقلابی در تک‌تک مجاهدین و رزمندگان ارتش آزادی بود. در این اعتلای عقیدتی باید گفت که هر قطرهٔ خون شهیدان فروغ جاویدان به‌نحوی کاملاً بارز و محسوس متصاعد شده و به‌صورت نسیم عطرآگین رهایی، قلبها و ضمایر مجاهدین را دگرگون کرده‌است. تغییر و تحولی که بلافاصله در میدان عمل، در آموزشها و در مواجهه با مشکلات و معضلات منطقه، راهگشایی خارق‌العاده‌ای داشته‌است. البته منکر نمی‌شوم که فهم این مقوله قدری مشکل است؛ ولی من فکر می‌کنم اینها صفحاتی از تاریخ مجاهدین است که انشاءالله بعد از پیروزیشان بتوانند آن را به تمام و کمال برای مردم ایران باز کنند. هر ناظر بی‌طرفی هم می‌تواند در گفتگو با تک‌تک مجاهدین و در کارها و مسئولیت‌های آنها، آثار این تحول را با مثالها و موارد مشخص جویا شود و به‌چشم ببیند. اگر از من یا هر مجاهد خلق دیگری بپرسید که آیا ورود به این دنیای نوین بدون فروغ جاویدان میسر بود، قطعاً پاسخ همه ازجمله من منفی است و اگر شهیدان فروغ جاویدان را، فدیه‌های مجاهدین در طول این سه سال تلقی کنیم، درواقع بهرهٔ خونهایشان در اعتلای سازمان و ارتش آزادی خیلی بالا و خیلی ممتاز و استثنایی است و این‌جاست که قدر و شأن این شهیدان نیز برای ما بیشتر روشن می‌شود. البته طبیعی است که چنین دستاوردی را ما قبل از هر چیز مدیون اوج هوشیاری، مسئولیت‌پذیری، برّایی، قاطعیت و صید لحظه‌های حساس تاریخی‌ـ سیاسی توسط مسعود هستیم که درواقع همان کیفیت فرماندهی بی‌نظیر او را در کمینگاه‌های مقاومت و در سرفصلهای حیاتی به منصهٔ ظهور می‌رساند».

مسعود رجوی، در سالگرد عملیات فروغ جاویدان

«رادیو، تلویزیون، مطبوعات مقامات و جشن می‌گیرد که سرنگون هنوز نشده … از روزها قبل مراسم مفصل یادبود تلفات، علاوه بر تهران بخصوص در غرب کشور و کرمانشاه. آتش‌بس و فروغ جاویدان از سرفصل‌ها و مقاطعی است که اثرگذاری عنصر انقلابی و عنصرمجاهد خلق و ارتش آزادی ملی درش درخشان بارز و آشکار می‌شود. از قضا هر چه زمان میگذره واضح تر و امسال برای سیزدهمین بار واضحتر از همیشه. هم از بابت اثرگذاشتن کیفی ارتش آزادی بخش در تحمیل آتش‌بس یا بقول دجال بقول خود خمینی زهر آتش‌بس و گل گرفتن درب تنور اون جنگ خانمان سوز که در حقیقت گل گرفتن همه رویاهای خلافت ابد مدت و تجدید امپراتوری عثمانی از جانب خمینی و رژیمش بود. تردیدی نیست که عنصر تعیین‌کننده داخلی ایرانی شما یعنی ارتش آزادیبخش بودید، و بعد هم درست وقتی که ارتجاع می‌خواست دنده عوض کند و مدار و میز جدیدی و شما مجددأ بلحاظ تاریخی و استراتژیک در برابرش قرار گرفتید در برابر رژیم خمینی. خوب حالا زمان گذشته و بروشنی میشه همه چیز را دید در آن روزگار سال ۶۱ ببعد این فقط مقاومت ایران و مجاهدین بودند که سیاست انقلابی صلح را پرچمداری می‌کردند. شعار استراتژیکی صلح صلح آزادی بود در برابر جنگ جنگ اختناق… تقریبأ همه، همه با هم باستثنأی مجاهدین و مقاومت ایران در جنگ ضد میهنی با خمینی بودند، ارتجاع و بورژوازی استحاله طلب و همین‌طور پشتیبانان خارجی خمینی. در واقع خمینی توانسته بود همه آنها را با خودش بکشاند… وقتی که وضع خمینی در صحنه‌های جنگ خیلی رو به تزلزل می‌رفت در مهر ماه ۶۵ بازرگان به خمینی نوشت که مراجعات مکرر با ترس و تردید به حضور رهبری انقلاب کرده‌اند منظور رهبری ارتجاع است ولی همگی با جواب منفی یا سکوت و تندی روبرو شده‌اند شنیدیم به مسئولین رده بالا فرموده‌اید اگر خسته شده‌اید زمین بگذارید دیگران را مأمور خواهم کرد و به آقایان مدرسین قم هم جواب داده‌اید تا من زنده هستم در شرایط موجود صحبت از صلح و خاتمه جنگ نکنید. حتی تا دو سه هفته قبل از آتش‌بس قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ و نوشیدن جام زهربازهم خمینی تکرار می‌کرد اگر لازم باشد تا ۲۰ سال هم به جنگ ادامه خواهد داد. تا آنجا که به خمینی مربوط بود حتی اگر به بهای قربانی کردن همه مردم ایران هم بود طبعاً درنگ نمی‌کرد داستان قتل‌عام اینرا نشان می‌داد. اما بعد در یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای به دلیل اینکه تا مرگش هم دلیل را نگفت گفت بعدأ می‌گویم از همه حرفهایی که گفته بود پایین آمد و برای حفظ نظام تن به آتش‌بس داد و نه صلح. حفظ نظام از دست کی چون تا به آنجایی که به عراق مربوط می‌شد عراق که از هفته دوم جنگ خواهان صلح بود قطعنامه‌های ملل متحد هست که همه را عراق امضا کرده‌ است. تا آنجایی که به عراق مربوط می‌شد بلحاظ تاریخی و سوق‌الجیشی این را در خودش نمی‌دید که مثلاً ایران را تسخیر کند، تا آنجا که به رژیم خمینی مربوط می‌شد بدش نمی‌آمد از قضا که یک مقدار ازخاک ایران ویا یک استان مثلاً خوزستان دست عراق باشد تا بهانه داشته باشد رژیم. در اوایل جنگ یادتون هست که وقتی قوای عراقی در خاک ما بودند و ما با اونها از جلو روبرو بودیم از پشت سر رژیمی‌ها بودندکه به ما شلیک می‌کردند بعد هم بچه‌ها را می‌بردند توی اهواز حاکم ضد شرعش شلاق می‌زدند و بهشتی صراحتأ گفته بود که ترجیح می‌دهیم خوزستان دست عراق باشد تا اینکه مجاهدین در تهران باشند و تهران دست مجاهدین باشد. خوشبختانه که با عملیات فروغ جاویدان تمام موهوماتی که می‌بافتند در مورد وابستگی ارتش آزادیبخش و مجاهدین به عراق یکباره فرو ریخت چون عراق آتش‌بس می‌خواست اما حرف آخر را مقاومت ایران زد. کما اینکه همیشه ما شعار صلح داده‌ایم و می‌دهیم و نه شعار آتش‌بس».

پانویس

  1. لحظه سرنوشت - مسعود رجوی در نشست توجیهی عملیات فروغ جاویدان ـ ۱ مرداد ۱۳۶۷-سایت مجاهد
  2. گفتگو با جانشین فرمانده لشکر۶ پاسداران- روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶ مرداد
  3. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵ مرداد
  4. اطلاعیه‌های ستاد فرماندهی کل قوا -روزنامه رسالت چهارشنبه ۵ مرداد
  5. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ مرداد
  6. روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ مرداد
  7. اطلاعیهٔ ستاد فرماندهی کل قوا، ۷ مرداد
  8. مصاحبهٔ استاندار کرمانشاه
  9. شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا، ۱۰مرداد
  10. روزنامه کیهان ۱۲ مرداد۶۷
  11. شمخانی، معاون عملیات و اطلاعات ستاد فرماندهی کل قوا ۱۰ مرداد ۶۷
  12. شعبانی، فرمانده سپاه چهارم بعثت در کرمانشاه، ۱۷ مرداد ۶۷
  13. نشریهٔ اتحادیهٔ انجمنهای دانشجویان شماره‌ی۱۵۲ مورخ ۲۰ آبان ۶۷

منابع