بیانیه ملی ایرانیان
بیانیهٔ ملی ایرانیان در سال ۱۳۷۷ در ۵محور صادر شد. این در حالی بود که حدود یک سال از ریاست جمهوری محمد خاتمی میگذشت و سیاست مماشات با جمهوری اسلامی و زد و بند برای سازش با آن تحت عنوان اصلاحات در داخل نظام اوج گرفته بود. ایرانیان آزاده با صدور این بیانیه و حمایت از آن، مرزبندی خود را با رژیم جمهوریاسلامی و تمامی دستهجات درونی آن اعلام کردند و دفاع از این رژیم و هر یک از جناحهای آن و برقراری رابطه با آنها را پایمال کردن خون شهیدان و دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران خواندند.[۱]
متن بیانیه ملی ایرانیان
ما امضاء کنندگان زیر اعلام میکنیم:
۱ـرژیم ضدبشری ولایت فقیه را، که غاصب حقوق مردم ایران است، در تمامیتش با شعار «مرگ بر خامنهای ـ مرگ بر رفسنجانی ـ مرگ بر خاتمی» نفی میکنیم و برای هیچیک از جناحهایش ذرهای مشروعیت قائل نیستیم. از اینرو افشای مانورهای فریبکارانهٔ جناحی را که پشتگرم بهحمایت خارجی است و هدفی جز تداوم سلطهٔ نکبتبار حکومت آخوندی ندارد،
وظیفهٔ روزمرهٔ همهٔ ایرانیان شریف میدانیم.
۲ ـ نمیتوان رژیم را ضدبشر، غاصب حقوق مردم و بنابراین نامشروع دانست و با آن به جنگ برخاست و در عین حال مبلغان و کارگزارانش را به عنوان «دگراندیش» دارای مصونیت دانست و برای آنها حقوقی برابر حقوق مبارزان راه آزادی قائل شد. بعد از جنگ جهانی دوم، اغلب کشورهای جهان نازیسم و فاشیسم را مرامهایی ضدبشر شناختند و در قوانین خود هرگونه تبلیغ و ترویج آنها را جرم و مستوجب کیفر اعلام کردند، و تاکنون کسی بهخود اجازه ندادهاست این «ممنوعیت عقیده و بیان» و نحوهٔ برخورد با فاشیستها را بهعنوان نقض حقوق «دگراندیشان» مورد سؤال یا انتقاد قرار دهد. استبداد مذهبی حاکم بر ایران هم، از نظر ماهیت جنایاتش در مورد مردم ایران، دستکمی از آن مرامهای ضدبشر نداشتهاست. سنت مبارزات آزادیخواهانهٔ ایرانیان و نیز حداقل شرافت اخلاقی و احساس همبستگی با مردم ستمدیدهٔ میهن حکم میکند که عمال این رژیم و همدستانشان را بهنحوی قاطع تحریم کرد و در انزوای کامل قرار داد. ما مرزبندی قاطع با رژیم ضدبشری ولایتفقیه را عمدهترین معیار برای ارزیابی ادعاهای افراد و گروهها و شناسایی دوست و دشمن تلقی میکنیم.
۳ـ بنابراین تأکید میکنیم که هرکس حق دارد مخالف شورای ملی مقاومت ایران یا سازمان مجاهدین خلق باشد و انتقاداتش را آزادانه ابراز کند. اما بهانهکردن این مخالفت برای مخدوش کردن مرزبندی با رژیم یا مشروعیت بخشیدن به یکی از جناحهای درونی آن را خیانت به مصالح ملت میدانیم.
۴ـ از آن جا که موجودیت و قانون اساسی رژیم آخوندی بر سلب حق حاکمیت ملت مبتنی است و ازآن جا که این رژیم با اعدام یکصدوبیست هزار تن از آگاهترین و فداکارترین فرزندان مردم ایران، با شکنجه و قتلعام زندانیان سیاسی، با سرکوب و کشتار اقلیتهای ملی و مذهبی، با جنگ ضدمیهنی، با صدور تروریسم و ارتجاع، با برقرار کردن خفقان مطلق و با مجازاتهای وحشیانهای مانند سنگسار؛ دریایی از خون بین خود و مردم ستمدیدهٔ ایران ایجاد کردهاست؛ دفاع از این رژیم و هر یک از جناحهای آن و برقرار کردن رابطه با آنها، پایمال کردن خون شهیدان و دشمنی با آزادی و حاکمیت مردم ایران است. طرد کامل رژیم ولایتفقیه، مرز متمایز و خط قرمز پیکار آزادی بهشمار میرود. عبور از این خط قرمز که حصار حیاتی و مرزبندی ملی ایرانیان در برابر حاکمیت آخوندی است، هر فرد یا جریان سیاسی را، هرچند سابقه یا داعیه مخالفت با رژیم داشته باشد، از جرگهٔ مخالفان رژیم خارج و بهورطهٔ خیانت میکشاند.
۵ ـ تجمع یا راهپیمایی همراه با حمل شعار و فریاد اعتراضی، پرتاب تخممرغ و گوجهفرنگی، حضور در گردهماییها و ابراز مخالفت یا بیان اعتراض با صدای بلند و…از شیوههای سنتی و بسیار رایج مبارزهٔ مسالمتآمیز در اروپا و آمریکاست. هواداران مقاومت ایران از دیرباز، در موارد گوناگون، از همهٔ این شیوهها برای اعتراض بهحضور افراد وابسته به رژیم یا ابراز مخالفت با آنها استفاده کردهاند و ازجمله سالها پیش، شیخ محمد خاتمی وزیر ارشاد رژیم را در سفرش به آلمان به همین گونه مورد «استقبال» قرار دادند. کاربرد این شیوهها را در مورد همدستان رژیم، شیوهٔ «چماقداری» خواندن، اگر از جهل مرکب سرچشمه نگرفته باشد، فقط میتواند حاکی از تلاش برای مخدوشکردن مرزبندی با رژیم باشد. از اینرو افشای این شگردهای موذیانه را که در پوشش تمرین دموکراسی، راهگشای تمرین خوشرقصی برای رژیمندـ وظیفهٔ خود میدانیم.[۱]