تشکیلات مجاهدین خلق ایران

از ایران پدیا
(تغییرمسیر از تشکیلات)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تشکیلات مجموعه‌ای از افراد سازمان یافته است
تشکیلات مجموعه‌ای از افراد سازمان یافته است

تشکیلات به مجموعه افرادی گفته می‌شود که در سلسله مراتبی سازمانیافته، برای اجرای یک پروژه یا یک هدف سیاسی، نظامی، اجتماعی یا تجاری، خطوط عملی واحدی را در هماهنگی باهم پیش می‌برند. به عنوان مثال در یک اداره، در یک ارتش یا در یک نظام آموزشی، سلسله مراتب و قوانینی حاکم است که به پیشبرد اهداف آن نظم داده و کارگروهی را در آن ممکن می‌سازد. تمامی این نهادها دارای تشکیلاتی متناسب با اهداف خود هستند.

در سال ۱۳۴۴ محمد حنیف‌نژاد و دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین، در جمع‌بندی خود از مبارزات گذشته به این نتیجه رسیدند که یکی از دلایل شکست این مبارزات عدم وجود یک تشکیلات انقلابی بوده است.[۱]تشکیلاتی که قدرت سازماندهی، ایجاد هماهنگی و اتحاد را داشته و قادر به محقق کردن اهداف خود باشد. از آنجایی که حکومت‌های دیکتاتوری دارای تشکیلات و انسجام نسبی هستند، نمی توان با وجود تشتت و بدون بهره‌مندی از قدرت هماهنگی و سازماندهی با آنها مبارزه کرد. به این ترتیب محمد حنیف‌نژاد و دوستان او تصمیم گرفتند تشکیلاتی به نام سازمان مجاهدین خلق ایران را بنیان بگذارند.

ضرورت تشکیلات برای پیشبرد یک مبارزه‌ی جمعی

هر اداره یا شرکت برای پیشبرد کار خود نیازمند تشکیلات است
هر اداره یا شرکت برای پیشبرد کار خود نیازمند تشکیلات است

انسان موجودي اجتماعی است. به این معنی که در ارتباط با جمع می‌تواند نیازها و اهداف خود را محقق کند. اهداف و نیازهایی که هر کدام مکمل دیگری هستند و در مجموع به محقق کردن یک هدف بزرگتر یا عالی‌تر یاری می‌رسانند. به همین دلیل است که انسان‌ها برای پیشبرد این اهداف دست به ایجاد فرم یا شکل متناسب با آن زده و به عبارت دیگر قوانین و ساختار متناسب با هدف خود را تنظیم و تدوین می‌کنند.

چند مثال

  • يك مؤسسه، يك كارخانه و يا يك شركت دارای زمانبندي كار یا ضوابط مشخصی است و همگان با عضویت در آن، می‌پذیرند که به آن پایبند باشند. عدم پایبندی به این ضوابط می‌تواند نیل به هدف را مختل کرده و تولید را در آن شرکت با اختلال مواجه سازد.
  • همچنین در يك مدرسه مجموعه‌یی از قوانين و ضوابط حاكم است. شرايط ورود به مدرسه، زمانبندي تدريس، نحوه آموزش، تقسيم بندي دروس در طول هفته، قوانین حاکم بر رابطه‌ی دانش‌آموز و معلم، ضوابط حاکم بر كلاس، قوانین امتحانات و... .

تمامی این فرم‌ها یا اشکال در راستای محقق کردن هدف این نظام آموزشی بوده و اگر در آنها اخلالی ایجاد شود فراگیری و آموزش را با مشکل مواجه خواهد کرد. 

  • كليه ارتش‌هاي جهان داراي يك تشكيلات منسجم و هماهنگ هستند. بخصوص از آن‌جا که هدف یک ارتش، نسبتا هدف دشوارتری به شمار می‌رود،‌قوانین نیز پیچیده‌تر و بیشتر هستند. سلسله مراتب فرماندهي، قوانین هماهنگی میان رسته های مختلف. انضباط، تمرينات و آداب نظامی و... همگی قوانینی هستند که بدون آنها ارتش شکل نخواهد گرفت.[۲]

بر همین منوال، در تمامی مبارزات آزادیخواهانه در طول تاریخ، بر جمعی که به این مهم پرداخته‌ ، قوانین و ضوابطی حاکم بوده و شکل خاصی برای این مبارزه ایجاد شده است. این شکل ، یاساختار یا سازماندهی، همان تشکیلاتی است که از آن سخن می‌گوییم. عاملی که به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل شکست یا پیروزی انقلاب‌ها بشمار می‌رود و بسیاری از رهبران بزرگ انقلاب‌ها در جهان بر آن تاکید کرده اند. لنين مبارزه خود را با رد كردن تئوری مبارزه خودبخودی طبقه كارگر و تاکید بر ضرورت وجود حزب پيشرو انقلابي براي پيروزي آغاز کرد. مائو تسه دونگ كار تشكيلاتی را يكی از وظايف اصلی جنبش می‌دانست و براي آن انرژي بسیاری صرف ميكرد. وی يكی از مهمترین ضعفهای مبارزات گذشته را عدم توجه کافی به مقوله‌ی تشکیلات می‌دانست. وی در این رابطه می‌گوید:

«اگربخواهيم تجربيات انقلاب چند ده ساله گذشته را ترازبندی كنيم بايد بگوئيم كه علت شكست مان، بسيج وتشكل نيافتن  توده های وسيع كارگران ودهقانان كه ۹۰% جمعيت كشور را تشكيل ميدهند بود.»

همچنین هوشی‌مين با اشاره به پيروزی انقلاب در ویتنام می‌گويد:

«اراده و صلاحيت سربازان ما يك روزه بدست نيامده بود بلكه اين نتيجه روند مستمرانجام كار ايدئولوژيك - تشكيلاتی درنيروهای مسلح حزبمان بود. هوشی مين دروصيتنامه خود تاكيد می‌كند كه از همين وحدت و همبستگی درحزب همچون مردمك چشم خود نگهبانی كنند.

محمد حنیف‌ نژاد یکی از ضعفهای مبارزات گذشته‌ را عدم وجود تشکیلات می‌دانست
محمد حنیف‌ نژاد یکی از ضعفهای مبارزات گذشته‌ را عدم وجود تشکیلات می‌دانست

-  محمد حنیف‌نژاد و یارانش نیز پیش از بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران درجمعبندي مبارزات تاريخ معاصر به اين نتيجه رسيدند كه يكي از علل شکست و عدم استمرار مبارزات گذشته، فقدان سازماندهي وتشكيلات انقلابي بوده است. آنها خاطر نشان می‌کردند که دکتر محمد مصدق با وجود آنکه تمام زندگي اش را وقف مبارزه براي رشد و ترقی ایران کرد اما بدليل نداشتن يك تشكيلات منسجم نتوانست ایده‌های خود را محقق کرده و در برابر توطئه‌ها از جمله کودتای ۲۸ مرداد مقاومت کند.

ارتقاء تشکیلات متناسب با پیچیده‌گی مبارزه

هر چه هدف عاليتر و متكامل باشد، شكيلاتي كه اين هدف را محقق مي‌كند نيز باید به همان درجه تكامل‌افته و پيچيده باشد. چند مثال از انواع مبارزه می‌تواند به فهم این موضوع کمک کند.

مبارزه صنفی

یک کارگر می‌تواند به دلیل ضایع شدن حقوق خود به کارفرما معترض شود. این اعتراض البته اگر بصورت انفرادی انجام شود معمولا به نتیجه‌ای نمی‌رسد و چه بسا منجر به اخراج او شود. این در حالی است که اگر ۵ یا ۶ نفر یا نیمی از جمعیت کارخانه باهم متشکل و متحد شوند، مدیر کارخانه دیگر نمی‌تواند آنها را نادیده بگیرد. در عین حال وقتی تعداد کارگران معترض بیشتر می‌شود آنها ناچارند از هر بخش نمایندگانی را مشخص کنند تا از حقوق آنها دفاع کنند. همچنین آنها ناچارند در جلساتی که میان خود برگزار می‌کنند، خواسته‌های خود را اولویت‌بندی کنند. به این ترتیب تشکیلاتی در میان آنان آغاز به شکل‌گیری میکند. از همین‌جاست که سندیکاهای کارگری بنا شده و ضرورت آن مشخص می‌شود.

مبارزه‌ی صنفی - سياسی

در ادامه مبارزات كارگران چه شقوق ديگري نیز متصور است.از جمله اینکه اگر کارخانه دار به خواسته‌های کارگران و مطالبات سندیکای آنان تن ندهد اعتراضات می‌تواند اوج بیشتری بگیرد. در چنین حالتی معمولا دولت و نیروهای سرکوب که اغلب مدافع صاحبان سرمایه هستند وارد شده و تلاش میکنند کارگران را عقب برانند.به این ترتیب معمولا مبارزه‌ی کارگران رنگ و بوی سیاسی گرفته و شامل پیچیدگی‌های بیشتری می‌شود. به عبارتی از یک مبارزه‌ی صنفی به یک مبارزه‌ی صنفی- سیاسی تغییر پیدا می‌کند. در این حالت پیروزی تنها زمانی ممکن است که تشکیلات آنها نیز ارتقا یابد. چه بسا آنها نیاز به ایجاد نهادها داشته باشند. بخش تبلیغات، روابط عمومی، نشریه و... به این ترتیب با تکامل مبارزه‌ی آنها تشکیلات آنها نیز ارتقاء یافته و این ضرورتی انکار ناپذیر است.

مبارزه سياسي و انقلابی

وقتی مبارزه برای آزادی و عدالت، فراتر از محدوده ی یک کارخانه‌رفته و تمامی اقشار را شامل می‌شود، باز هم به نسبت قبل تشکیلات منسجم تری را نیاز دارد. اگر این مبارزه در کادر حاکمیت باشد نوعی مبارزه‌ی رفرمیستی (اصلاح‌طلبانه) خواهد بود اما اگر حاکمیت هیچ‌گونه رفرم یا اصلاحی را پذیرا نباشد و سرکوب را به شکلی خشن اعمال کند، آنگاه ضرورت بنای یک تشکیلات بسیار قوی، پیچیده،‌منسجم و منظم، خود را بارز می‌کند. در چنین حالتی برای مبارزه باید تشکیلاتی انقلابی ساخت. تشکیلاتی که چه بسا دارای بخش‌های نظامی، سیاسی، مالی و... بوده و بر آن قوانین و ضوابط بسیاری حاکم باشد. تشکیلاتی با استراتژی و تاکتیک، در غیر اینصورت هرگز امکان مقاومت در برابر یک قدرت توتالیتر و سرکوبگر وجود نداشته و پیروزی و تحقق آرمان آزادی و برابر امکان‌پذیر نیست.  

رابطه بين ايدئولوژی و تشكيلات در سازمان‌های انقلابی

برای پیشبرد یک مبارزه‌‌ی انقلابی به سه چیز نیاز است.

  1. ایدئولوژی
  2. تشکیلات
  3. استراتژی

در این میان رابطه‌ی ایدئولوژی و تشکیلات در یک سازمان انقلابی رابطه‌ی شکل و محتواست. به این معنا که تشکیلات ظرف محقق شدن یک ایدئولوژی است.

تعریف ایدئولوژی و ضرورت آن

ایدئولوژی مجموعه‌ای سامان‌یافته از اعتقادات و باورها سیاسی، اجتماعی،اقتصادی و فلسفی است که انسان‌ها را در مسیر زندگی و رفتارهایشان سمت می‌دهد.

مسعود رجوی ایدئولوژی را در کتاب تبیین جهان «چراغ راهنما و راهگشای عمل» تعریف می‌کند[۳]

مسعود رجوی همچنین با استناد به قرآن، عبارت «نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ »[۴] را استعاره‌ای از همین موضوع میداند.

همچنین می‌توان گفت ایدئولوژی مجموعه‌ی باورهایی است که تمامی موضع‌گیری‌های ما را سمت می‌دهد. بایدها و نباید‌های ما را مشخص می‌کند و در نهایت چگونگی زندگی ما را شکل می‌دهد.

با این تعریف می‌توان نتیجه گرفت که برای محقق کردن یک هدف، مثلا هدفی آزادیخواهانه یا استقلال طلبانه در یک جامعه، نیاز به یک ایدئولوژی داریم. بدون آن حرکات و رفتارهای ما بدون سمت و سو خواهد بود. هر چه آن هدف مورد نظر، پیچیده‌تر و مبارزه‌ ما دشوارتر باشد، برای پیروزی به یک ایدئولوژی کامل‌تر و سامان‌یافته‌تر نیاز است.

به عنوان مثال برای مبارزه با یک دشمن خارجی در راستای استقلال، باورهای ملی‌گرایانه به اندازه‌ کافی انگیزه‌بخش و کمک کننده خواهد بود . در حالی که اگر مبارزه پیچیده‌تر شود، به عنوان مثال هدف از مبارزه، ساقط کردن یک دیکتاتوری مذهبی باشد که خود دارای ایدئولوژی مشخصی است، طبعا باید در مقابل آن به یک دستگاه فکری و ایدئولوژی کامل‌تر و نظام‌یافته‌تر مسلح شد.

تعریف شکل و محتوا

شکل و محتوا (فرم) یا همان ماده (matter) و صورت (form) تعابیر مختلفی دارند. همچنین از آنها در فلسفه با نام جوهر و صورت نیز یاد شده است. جوهر آن بخش از ماهیت شیء است که شیء هرگونه دگرگونی بپذیرد، آن جانب وجودی همچنان باقی می‌ماند

چند مثال:

اگر از یک کیلو «موم» در قالبی معین مقداری مکعب یا کره یا مخروط یا استوانه بسازیم، صورت‌های ما متفاوت است، ولی مادة ما یکسان است که همان موم است. حال اگر همان کره یا مکعب را یک بار از خمیر و یک بار از موم و یک بار از شکلات بسازیم، صورت ما که همان کره یا مکعب است، ثابت است و مادة ما متفاوت شده است.[۵]

یک کلاس درس ممکن است در نقاط مختلف دنیا به اشکال مختلفی ایجاد شود. در مناطق فقیر نشین تعدادی دانش آموز روی زمین نشسته و به سخنان معلم گوش می‌دهند. در شهرها کلاس‌های درس دارای نیم‌کت و تخته سیاه است. در کشورهای پیشرفته تر ممکن است یک کلاس با کمک گرفتن از رایانه و وایدسکرین برگزار شود. اشکال در این کلاس‌ها مختلف هستند اما ماده یا محتوا همان کلاس است. پس آن بخش از این پدیده که تغییر ناپذیر است کلاس است، اگر چه شکل برگزاری آن ممکن است در هر جا متفاوت باشد.

به این ترتیب هر پدیده داری شکل و محتوا است.

از سویی هر محتوا نیاز به یک شکل مناسب دارد. به عنوان مثال آب را به مثابه‌ی محتوا می‌توان در یک پارچ به مثابه شکل یا ظرف ریخت. اما مواد مذاب تنها در پاتیل های مخصوص ریخته می‌شود و اگر در یک پارچ ریخته شود هم پارچ را ازبین برده و هم خود مواد مذاب روی زمین ریخته و از میان می‌رود.

پس برای تحقق یک محتوا یا ماده، باید فرم و شکل مناسب با آنرا در نظر گرفت.

تشکیلات ظرف تحقق ایدئولوژی

گفته شد که برای مبارزه و ایجاد تغییر در جامعه به سه عنصر یعنی تشکیلات، ایدئولوژی و استراتژی نیاز است. این سه عنصر باید با شرایط و ضرورت های مرحله‌ای مبارزه منطبق باشند. هرچه مبارزه دشوارتر و شرایط آن پیچیده‌تر باشد،‌آنها نیز باید متکامل‌تر و نظام‌یافته‌تر باشند. به این ترتیب تشکیلاتی که در یک مقطع مبارزاتی می‌تواند پیروزی را محقق کند، ممکن است در مقطعی دیگر قادر به آن نباشد. همچنین یک ایدئولوژی با پیچیده‌تر شدن شرایط مبارزه باید خود را قوام بیشتری بخشد.

مثال یک :

ولادیمیر لنین
ولادیمیر لنین

لنين خود عضو حزب سوسيال دمكرات روسيه بود و آن را  حزب سوسيال- دمكرات طبقه كارگر روسيه معرفي مي‌كرد. لنین در این حزب بسیار فعال بود اما هنگامی که ديد با وجود جريانهاي انحرافي در آن ، مبارزه انقلابي اش پيش نمي رود،، آنرا به عنوان ظرف مناسب برای تحقق آرمان‌های روسیه نامناسب تشخیص داده و حزب کمونیست را تشکیل داد.

مثال دو:

در سال ۱۳۴۰در فضای باز سیاسی موجود در ایران احزابی چون جبهه‌ی ملی دوم و نهضت آزادی فعالیت‌های نسبی داشتند. اما در سال ۱۳۴۱ پس از انقلاب سفید، فضای باز سیاسی رو به بسته شدن می‌رفت. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با به رگبار بستن تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم توسط نظامیان حکومت سلطنتی، فعالیت احزاب رفرمیست متوقف شد. آن احزاب دیگر قادر به پیشبرد مبارزه نبودند. به ترتیب از میان آنها تعدادی چون محمد حنیف‌نژاد تصمیم گرفتند تشکیلات دیگری را متناسب با شرایط موجود بنیانگذاری کنند. آنها ظرف پیشین را برای مبارزه نامناسب تشخیص داده و با جمع‌بندی مبارزات گذاشته سازمان مجاهدین خلق ایران را بنیان‌ گذاشتند.[۶]

هفت اصل تشکیلات

اغلب تشکیلات انقلابی و مبارزاتی در ایران و جهان و از جمله تشکیلات سازمان مجاهدین خلق ایران دارای اصولی هفت‌گانه است.این اصول در سازمان‌های مختلف مشابه هستند و تنها ممکن است بیشتر ارتقاء یافته و یا در اشکال مختلفی بکار گرفته شوند.

سانترالیزم دموکراتیک

سانترالیزم چرخه‌ی هماهنگ تصمیم‌گیری در یک تشکیلات است
سانترالیزم چرخه‌ی هماهنگ تصمیم‌گیری در یک تشکیلات است

سانترالیزم دموکراتیک قانون عامی است که بر نحوه‌ی اداره‌ی یک تشکیلات حاکم است. به عبارت دیگر تمامی تصمیم‌گیریها در یک تشکیلات به همین شیوه‌انجام می‌شود.

سانترالیزم یعنی اجرای تصمیمی که نهایتا توسط راس هرم یک تشکیلات گرفته می‌شود برای تمامی افراد الزام آور است. جنبه دموکراتیک به این معنی است که هر عضو یک تشکیلات می‌تواند در مورد یک تصمیم‌گیری بحث و تبادل نظر کرده و آنرا به چالش بکشد.نظرات افراد از پایین به بالا منتقل می‌شود یا در جمع‌های بزرگ علنا مطرح می‌شود اما نهایتا تمامی افراد ملزم هستند آنچه را که اکثریت به آن رای داده‌اند بپذیرند. به این ترتیب از همه‌ی اعضاء انتظار می‌رود از تصمیمی که بصورت جمعی گرفته شده است حمایت کنند. این جنبه از این قانون همان سانترالیزم یا تمرکز محوری را نشان می‌دهد. در جزوه‌ی چه باید کرد نوشته ی لنین این موضوع بصورت مفصل توضیح داده شده است. این کتاب همچنان به عنوان یک مرجع برای نیروهای انقلابی در سراسر جهان مورد استفاده قرار می‌گیرد.[۷]

انتقاد و انتقاد از خود

در تمامی تشکیلات تجاری، نظامی، آموزشی و... در جهان، هنگامی که از فرد خطایی بروز می‌کند، برای جلوگیری از استمرار آن با فرد خاطی برخودی متناسب با خطایی که انجام داده است، صورت می‌گیرد. این برخورد ممکن است تنبیه و توبیخ، تعویق از کار، جریمه و یا حتی اخراج و زندان باشد. در یک تشکیلات انقلابی و مبارزاتی که افراد داوطلبانه و آگاهانه به آن پیوسته‌‌اند، استفاده از چنین روش‌هایی امکان‌پذیر نیست.

به این ترتیب اعضاء یک تشکیلات انقلابی، اختلافات میان خود، آزردگی‌ها و کدورت‌ها، ضعف‌ها و نواقص و ... را با انتقاد از عملکرد و رفتار خود و انتقاد کردن به عملکرد و رفتار دیگران حل کرده و بهبود می‌بخشند. انتقاد و انتقاد از خود روشی آگاهانه است که انسان‌ها با پایبندی به آن نشان می‌دهند که قصد دارند رفتار و اخلاق خود را مستمرا ارتقاء داده و با کمک گرفتن و پذیرفتن صمیمانه‌ی انتقادات دیگران به انسانی کامل‌تر تبدیل شوند.

در سازمان مجاهدین خلق ایران پس از انقلاب ایدئولوژیک و تحت اشراف کلاس‌های آموزشی مریم رجوی عبارت «انتقاد و انتقاد از خود» به عملیات جاری تغییر کرده و شکل و نحوه اجرای متکامل‌تری پیدا کرد. علت این نامگذاری این است که سازمان مجاهدین آنرا معادل همان جهاداکبر دانسته و به امری برنامه ریزی شده تبدیل نمود که در نشست‌های روزانه، در تیم‌ها و گروه های کاری مختلف اجرا می‌شود تا افراد بطور مستمر و دائمی با یکدیگر مناسبات رفتاری شفاف و بدور از هرگونه فاصله داشته باشند و بتوانند پرقدرت‌تر و هماهنگ‌تر و به قول مجاهدین بصورت پیکره ای واحد (تن واحد) از عهده‌ی مسئولیت‌های خود برآیند.

وحدت فرد و مسئولیت

یک سازمان انقلابی برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید کارهای مختلفی را انجام دهد. لازمه‌ی اجرای این اعمال داشتن تقسیم کار و سپردن مسئولیت به افراد مشخص است. روشن است که هر مسئولیتی را نمی‌شود به عهده‌ی هر کسی گذاشت. بلکه باید مسئولیت به کسی واگذار شود که از عهده‌ی اجرای آن برآید. یعنی صلاحیت لازم برای انجام آن‌ را داشته باشد. هر عضو یک تشکیلات می تواند با کسب صلاحیت مواضع خود را ارتقاء داده و مسئولیت‌های متعدد و سنگین‌تری را نیز عهده‌دار شود. در یک تشکیلات انقلابی یا مبارز از موضع مسئولیت نه نشان و درجه‌ی نظامی است و نه یک افتخار، بلکه تنها به این دلیل روشن می باشد که فرد شایستگی انجام آنرا دارد. او باید پیوسته تلاش کند تا هماهنگی و سازگاری خود با مسئولیت مورد نظر را بیشتر و بیشتر نماید[۸]

انظباط آهنین

انضباط به معنی پذیرش نظم و انظباط آهنین مبین نوع عالی‌تری از انطباق آگاهانه با اصول و ضوابط تشکیلاتی است. وقتی یک فرد محتوای یک سازمان و تشکیلات را می‌پذیرد(ایدئولوژی، استراتژی و...) ناگزیر بایستی اشکال و در نتیجه اصول و ضوابطی را که این محتوا در قالب آنها تحقق می‌یابد نیز پذیرفته و به آن پایبند باشد. به عبارت دیگر بی‌انظباطی ناشی از ارجحیت دادن منافع شخصی به منافع سازمانی و تشکیلاتی است. انظباط در یک تشکیلات، به دلیل ویژگی داوطلبانه بودن عضویت در آن، بصورت اتوماتیک، نه دستوری و نه فرمایشی است،‌بلکه ناشی از آگاهی فرد و درک ضرورت پذیرش آن برای پیشبرد اهداف تشکیلات است. هر چه این نظم دقیق‌تر،‌قاطع‌تر و جدی در یک تشکیلات اجرا شود بر اثر آن توانایی آن سازمان یا تشکیلات در جهت برطرف کردن موانع و پیشروی به سمت هدف بیشتر می‌شود.

رهبری جمعی

پیچیدگی مسائل اجتماعی و تضادهای عمیق آن و همچنین کیفیت متفاوت مسائل و تضادهایی که یک سازمان انقلابی به نسبت جامعه با آن مواجه است،‌ایجاب می‌کند که رهبری بصورت جمعی صورت بگیرد. به این شکل است که افراد نقاط ضعف یکدیگر را با نقاط قوتشان خنثی کرده و خطر تصمیم‌گیری اشتباه به حداقل می‌رسد. به این ترتیب کار جمعی و نظرخواهی جمعی و عدم تصمیم‌گیری فردی بدون توجه به نظرات دیگران یک اصل در یک تشکیلات انقلابی است.

حرفه‌ای بودن

برخلاف احزاب سیاسی که در آن افراد بصورت نیمه وقت کار کرده و حتی حق عضویت می پردازند، در یک تشکیلات انقلابی همه‌ی افراد تمام وقت هستند. یعنی کاری جز مبارزه ندارند و تمامی وقت و انرژی خود را بصورت ۲۴ ساعته و بلاوقفه در راستای تحقق آرمان خود هزینه می‌کنند. در سال ۱۳۴۲ محمد حنیف‌نژاد و دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران به در مواد جمع بندی خود از مبارزات گذشته ذکر کردند که یکی از ضعف‌های آن مبارزات و علل شکست آن حرفه ای نبودن افراد بوده است. به این ترتیب حرفه‌ای بودن از آغاز به عنوان یکی از اصول تشکیلاتی در این سازمان پذیرفته و به اجرا‌ء گذاشته شد.[۹]

اعتماد

این اصل ناظر بر این است که روابط و مناسبات تشکیلاتی بر مبنای اعتماد و اطمینان اعضاء به یکدیگر بنا شده‌اند. اعتماد عامل استحکام مناسبات تشکیلاتی و پیوند هر چه عمیق‌تر عناصر تشکیلاتی با یکدیگر می‌باشد. بدون اعتماد، با شدت گرفتن یک مبارزه و مواجه یک تشکیلات با ضربات و مشکلات، تشکیلات به انشعاب و چند دستگی کشیده شده و روابط تشکیلاتی از هم گسیخته می‌شود. بطور خاص این اصل برای سازمان‌ها و تشکیلاتی که مبارزه مخفی و یا مسلحانه داشته و امکان برگزاری کنگره و انتخابات در سطح وسیع وجود ندارد، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند و نقش آن حساس‌تر و تعیین کننده‌تر می‌شود.

منابع 

  1. جزوه تاریخچه‌ی مختصر سازمان مجاهدین خلق ایران
  2. چند کلامی در مفهوم واقعی تشکیلات مجاهدین
  3. تبیین جهان- مسعود رجوی - جلد یک
  4. سوره تحريم- آيه ۸
  5. فرم چیست- دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
  6. قیام مردمی ۱۵خرداد ۱۳۴۲، نقطه‌‌‌‌‌‌‌ عطفی در تاریخ ایران
  7. https://en.wikipedia.org/wiki/Democratic_centralism
  8. شک علمی و غیرعلمی- صفحه ۲۲
  9. چگونه مثل ”او“ باشیم (قسمت اول) - به قلم: حسین میرداماد