کاربر:Ehsan/صفحه تمرین1: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰۸: | خط ۴۰۸: | ||
=== '''قرارگاه اشرف در دوران حضور آمریکا''' === | === '''قرارگاه اشرف در دوران حضور آمریکا''' === | ||
پس از جنگ خلیج دوم و اشغال عراق در آوریل | پس از جنگ خلیج دوم و اشغال عراق در آوریل ۲۰۰۳ ، تمامی اعضای سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف گرد آمدند. بسیاری تصور میکردند مجاهدین خلق با جمعآوری سلاحهایشان و سپس محدود شدن به حضور در قرارگاه اشرف، متلاشی شده و دچار انحلال در تشکیلات خود خواهند شد یا دستکم قادر نخواهند بود انسجام خود را به شکل قبلی حفظ نمایند. در آن زمان شبهات زیادی در مورد سرنوشت مجاهدین ایجاد شده بود. | ||
در این دوران مجاهدین در قرارگاه اشرف با برگزاری میتینگها و مراسم بزرگ اعلام حضور کردند و بر مواضع خود پافشردند. | در این دوران مجاهدین در قرارگاه اشرف با برگزاری میتینگها و مراسم بزرگ اعلام حضور کردند و بر مواضع خود پافشردند. | ||
خط ۴۳۲: | خط ۴۳۲: | ||
==== رابطه ساکنین اشرف با مردم عراق ==== | ==== رابطه ساکنین اشرف با مردم عراق ==== | ||
پس از سقوط دولت سابق عراق، مجاهدین که در قراررگاه اشرف متمرکز شده بودند روابط گستردهای را با مردم عراق آغاز کردند. در این دوران از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۰۹ که این ارتباط توسط دولت عراق ممنوع شد، روزانه صدها نفر از مردم عراق به قرارگاه اشرف رفت و آمد داشتند و به دیدن مجاهدین میآمدند. مجاهدین خلق در زمان حکومت صدام هیچگونه فعالیت اجتماعی در عراق نداشتند اما اغلب مردم عراق نسبت به آنها دیدگاه خوبی داشتند. در یکی از جلسات برگزرا شده در همان ابتدای اشغال عراق نزدیک به ۵۰ هزار عراقی در حمایت از مجاهدین خلق به این قرارگاه آمدند و اعتراض خود را نسبت به [[حکم شورای حکومتی عراق علیه مجاهدین خلق|حکم شورای حکومتی عراق]] علیه مجاهدین اعلام کردند. | |||
در این دوران تحلیل مجاهدین از شرایط عراق این بود که اگر چه این کشور ظاهرا توسط آمریکا اشغال شده است اما بزرگترین تهدید عراق، اشغال پنهان توسط رژیم ایران است، زیرا آمریکایی دیر یا زود عراق را ترک میکنند و آنچه برجا خواهد ماند نفوذ رژیم ایران خواهد بود. این در حالی بود که جامعه عراق شاهد بدترین دوران خود به لحاظ اوجگیری تروریسم بود، حملاتی که روزانه تنها در شهر بغداد ۱۰۰ جسد باقی میگذاشت. | |||
مریم رجوی در این دوران اعلام کرد که خطر نفوذ ایران در عراق و دیگر کشورهای منطقه صدبار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است.<ref>[https://hambastegimeli.com/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86/79244-%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87-%DB%B1%DB%B5-%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82%D8%8C-%D9% مسعود رجوی - پیام شماره ۱۵] </ref> | |||
در این دوران مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف هزاران جلسه کوچک و بزرگ برگزار کردند و روابطی گسترده با تودهی عظیمی از مردم عراق را آغاز نمودند. بسیاری از احزاب عراقی، رهبران و شخصیتهای عراقی به اشرف رفت و آمد کردند. فعالیتهای مجاهدین در این دوران آگاهسازی مردم عراق نسبت به ماهیت رژیم ایران و هشدار به آنها نسبت به دخالتهای رژیم ایران در عراق و منطقه خاورمیانه بود. به این ترتیب مجاهدین با مطرح کردن شعار « خلع ید از رژیم ایران » حرکتهای بزرگی را در جامعه عراق ایجاد نمودند. | |||
===== بیانیه ۲ میلیون ۸۰۰ هزار عراقی در حمایت از مجاهدین ===== | |||
در ۲۸ فروردین ۱۳۸۴ (۱۶ آوریل ۲۰۰۵) یازده حزب و جریان سیاسی با انتشار بیانیهای که توسط دو میلیون و ۸۰۰ هزار عراقی امضا شده بود خواهان خلع ید از رژیم ایران در منطقه و حمایت از مجاهدین خلق شدند. در بخشی از این بیانیه آمده است:<blockquote>«مردم و نیروهای دموکراتیک عراق، در تلاش مجدانه برای خنثیکردن خطر بنیادگرایی و تروریسم، مجاهدین خلق ایران را که بهیک اسلام بردبار و دموکراتیک اعتقاد دارند، متحد و شریک طبیعی خود در ژیوپلیتیک این منطقه از جهان میدانند. آنها طی دو دهه اقامت در عراق با برقراری رابطه انسانی و برادرانه با جامعهعراق، تضمین استراتژیک و آیندهدار حسن همجواری و صلح پایدار و مصالح مشترک دو ملت محسوب میشوند.»<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/4836 بیانیه ۲/۸۰۰/۰۰۰ عراقی در حمایت از مجاهدین]</ref></blockquote> | |||
===== بیانیه ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار عراقی در حمایت از مجاهدین ===== | |||
در سال ۲۰۰۶، پنج میلیون و دویست هزار عراقی طی بیانیه ای که توسط برخی از شخصیتهای عراقی در یک کنفرانس مطبوعاتی علنی شد، خواهان اخراج رژیم ایران از عراق و پایان دادن به دخالتهای آن و حمایت از سازمان مجاهدین خلق شدند. | |||
===== بیانیه ۳ میلیون نفر از شیعیان عراقی در حمایت از مجاهدین ===== | |||
در اسل ۲۰۰۸ | |||
=== قرارگاه اشرف پس از خروج آمریکا از عراق === | === قرارگاه اشرف پس از خروج آمریکا از عراق === |
نسخهٔ ۱۲ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۲۶
قرارگاه اشرف | |
---|---|
شهری | |
اشرف (پایگاه سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق) | |
درب شیر-ورودی اشرف | |
شعار: چو اشرف نباشد تن من مباد | |
سرود: سروداشرف | |
اشرف | ۱۳۶۵ خورشیدی |
وجه تسمیه | اشرف ربیعی از شهدای سازمان مجاهدین خلق ایران |
حکومتسازمان مجاهدین خلق ایران | |
• نوع | مقاومت در تبعید |
• نهاد | شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران |
وبگاه | https://www.mojahedin.org/ |
قرارگاه اشرف نام قراگاهی است که بخشی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران به مدت سه دهه از سال ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۹۵ در آن مستقر بودند. این مکان، قرارگاه اصلی سازمان مجاهدین در عراق بود. قرارگاه اشرف در ۸۰ کیلومتری مرز ایران و عراق و در میان بیابانهای خشک و بیآب و علف منطقهی العظیم، مکانی بود سرسبز با ساختمانها و نمادهایی که بسیار دقیق و طراحی شده در کنار هم قرارگرفته بودند. قرارگاه اشرف دارای تمامی امکانات یک شهر از جمله مراکز آموزشی، کتابخانه، سالنهای کنفرانس، مرکز برق رسانی، تصفیه آب، شهرداری، راهنمایی و رانندگی و همچنین سیستمهای پدافندی بود و حدود ۹۰ درصد از اماکن آن توسط مجاهدین خلق ساخته شده بود. قرارگاه اشرف در طول ۳۰ سال استقرار مجاهدین خلق در آن، بارها مورد حملات موشکی، هوایی و زمینی از سوی رژیم ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۸۲، به رغم اعلام بیطرفی مجاهدین در جنگ آمریکا و عراق، قرارگاه اشرف در یک معامله با رژیم ایران توسط نیروهای آمریکایی بمباران شد. نیروهای آمریکایی خواهان تسلیم مجاهدین خلق بودند. مژگان پارسایی جانشین فرماندهی کل ارتش آزادیبخش ملی ایران در اشرف طی مذاکراتی با ٰژنرال اودیرنو فرمانده لشکر چهارم پیاده آمریکا این خواسته را با قاطعیت رد کرد حتی اگر سر تک تک مجاهدین را در سینی طلایی به رژیم ایران تقدیم کنید، آنها تسلیم نخواهند شد. طی مذاکراتی سخت و طولانی، سرانجام فرمانده ارتش آمریکا یک قرارداد آتشبس با مجاهدین خلق امضا کرد. ژنرال اودیرنو بعد از اتمام ۲ روز مذاکره با مجاهدین دربارهٔ این توافق به خبرگزاری فرانسه گفت:
«این یک تسلیم نیست؛ یک توافق برای سرجمع کردن تسلیحات و گردآوری رزمندگان است… برای من روشن است که آنها شیفتهٔ مبارزهشان هستند و به یک ایران دموکراتیک ایمان دارند. چه بسا که من وقتی روند مذاکرات را شروع کردم این را خوب درک نکرده بودم»[۱]
پس از این توافق، اعضای سازمان مجاهدین خلق با حفظ ساختار ارتشآزادیبخش در قرارگاه اشرف باقی ماندند. آنها نام این فاز از مبارزات خود را پایداری پرشکوه برای پیروزی گذاشتند. عبارت « شهر اشرف » بجای قرارگاه اشرف و واژهی « اشرفی » بجای ساکنان اشرف، از همین زمان بود که در ادبیات اپوزسیون ایران بکار گرفته شد. دولت وقت آمریکا در این دوران سیاست انهدام مجاهدین و ایجاد زمینه برای فروپاشی نرم در قرارگاه اشرف را در پیش گرفت. از جمله در طول ۱۶ ماه مصاحبههایی انفرادی با تک تک اعضای مجاهدین ساکن در اشرف ترتیب داد. در این مصاحبهها از طرف ارگانهای مختلف آمریکایی از جمله اف بی آی اعضای مجاهدین خلق به ترک مبارزه در قبال دریافت پناهندگی آمریکا دعوت میشدند. همچنین هدف از این مصاحبهها یافتن اسنادی جهت اثبات تروریسم بود. این سیاست با دفاع اعضای سازمان مجاهدین خلق از مبارزهی خود در مصاحبهها به بنبست کشیده شده و سرانجام دولت آمریکا در ژوئیه سال ۲۰۰۴ (تیرماه ۱۳۸۳) ساکنین اشرف را مشمول کنوانسیون چهارم ژنو اعلام کرد.[۲]
با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، درسال سال ۲۰۰۸، دولت عراق که وابسته به رژیم ایران بود، محاصرهی، پزشکی و لجستیکی و بعضا غذایی قرارگاه اشرف را آغاز کرد. هدف از دولت عراق به نیابت از رژیم ایران بستن پرونده مجاهدین خلق بود که از سال ۱۳۶۰ همچنان هدف خود را سرنگونی رژیم ایران اعلام کرده بودند. موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق اعلام کرد که هدف ما محاصره، وارد شدن به قرارگاه اشرف دایر کردن ایستگاه پلیس و سپس حمله به مجاهدین خلق است. مسعود رجوی پیش از این در پیامی در مورد تسلیمنشدن قرارگاه اشرف و اصرار بر اصول مبارزاتی خود گفته بود:
«اگر اشرف بایستد، جهان در برابر رژیم ایران ایستادگی خواهد کرد»
حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ اولین حملهی بزرگ نیروهای عراقی بود. حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ دومین حملهی مهم نیروهای عراقی بود. سرانجام ساکنان قرارگاه اشرف طی توافقی سه جانبه با سازمان ملل و دولت عراق به قرارگاه لیبرتی در نزدیکی بغداد و از آنجا پس از نزدیک به ۴ سال به آلبانی رفتند. در زمان سکونت مجاهدین در قرارگاه لیبرتی سومین حمله به قرارگاه اشرف بر روی ساکنین باقیمانده در این اشرف انجام شد که به قتل عام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ اشرف شهرت یافت. در طول این سالها، حملات به قرارگاه اشرف و تصاویر مخابره شده از درگیریها و مقاومت اعضای مجاهدین خلق از سویی و از سوی دیگر فعالیتهای سیاسی اعضا و هواداران مجاهدین در اروپا و آمریکا به رهبری مریم رجوی، مسئله قرارگاه اشرف را به یک موضوع مسئله تبدیل کرد. به این ترتیب موضوع قرارگاه اشرف، حقوق بشر آن و مبارزهی مجاهدین علیه رژیم ایران، تبدیل به چالشی برای بسیاری از دولتها ازجمله آمریکا شد و حمایت دهها هزار ایرانی در اروپا و آمریکا و هزاران نماینده پارلمان و شخصیت سیاسی از سراسر جهان را به خود جلب کرد.
مجاهدین خلق پس از انتقال به آلبانی استراتژی خود را در برابر رژیم ایران، استراتژی برپایی هزار اشرف و ارتش آزادیبخش با کانونهای شورشی در ایران اعلام کردند. هماکنون واژهی «اشرف» در فرهنگ مبارزاتی مجاهدین و هواداران آنها در سراسر جهان از بسیاری جهات تبدیل به یک پارادایم شده است. یک الگووارهی منطقی، فکری و حسی که نقش منبعی الهامبخش را در اپوزسیون ایران ایفا میکند و مجاهدین دستاوردهای فعلی و بخشی از پتانسیل حرکت خود را ناشی از آن میدانند.
مجاهدین پیش از استقرار در قرارگاه اشرف
قرارگاههای مجاهدین در کردستان عراق
پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و آغاز مبارزهی مسلحانهی مجاهدین، بخشی از نیروهای این سازمان در کوهستانهای کردستان ایران مستقر شدند. آخرین منطقهی استقرار مجاهدین خلق منطقهی آلان سردشت از توابع استان آذربایجان غربی بود. پس از تصرف آلان توسط سپاه پاسداران، نیروهای سازمان مجاهدین خلق با عبور از مرز وارد کردستان عراق شدند. آنها در منطقهی ماوت در نزدیکی سلیمانیهی عراق مستقر شدند. با گسترش فعالیتهای مجاهدین و ورود نیروهای جدید مجاهدین به این منطقه آنها قرارگاههای گلاله، منصوری و در کرکوک قرارگاهی با نام سردار را ایجاد کردند. اولین رژهی نظامی مجاهدین خلق پیش از تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران توسط مسعود رجوی، در قرارگاه منصوری انجام شد.
درگیری نیروهای یه کتی با مجاهدین خلق
در این دوران حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق (یهکتی) به رهبری جلال طالبانی در این مناطق حضور داشت. یه کتی در ابتدا روابطی عادی با اعضای سازمان مجاهدین داشت اما به تدریج این روابط با دریافت مبالغ کلان و محمولههای تسلیحاتی از رژیم ایران رو به تیرگی گذاشت. از جمله فهرست تجهیزات و تسلیحاتی که در یکی از این محمولهها از طرف سپاه پاسداران به یه کتی داده شد، از طریق شنود بیسیمی توسط سازمان مجاهدین ثبت شده است. مجاهدین به همیندلیل بود که بعدها جلال طالبانی را «مزدور استیجاری» خطاب کردند.
از سال ۱۳۶۲ حملات ایذایی پیشمرگههای یه کتی علیه مجاهدین در گوشه و کنار آغاز شد. اولین حمله ایذایی یهکتی منجر به جان باختن رضا کرمعلی از اعضای سازمان مجاهدین خلق شد. پس از آن از جمله در حمله تروریستی پشت آشان تعداد دیگری از اعضای سازمان مجاهدین جان باختند. سازمان مجاهدین خلق بر اساس اصل «تمرکز بر تضاد اصلی» یعنی رژیم ایران و پرهیز از تضادهای دیگر، خواهان درگیری با اتحادیه میهنی کردستان عراق نبود. به همین دلیل برای اجتناب از درگیری، تصمیم به خروج از مناطق کردی عراق و تمرکز در مناطق مرکزی گرفت.
تخلیه قرارگاههای مجاهدین در کردستان عراق
سازمان مجاهدین با نامناسب تشخیص دادن منطقهی کردستان عراق به دلیل نفوذ رژیم ایران، تصمیم به تخلیه قرارگاههای خود در این منطقه گرفت. در ابتدا قرارگاه ماوت، گلاله و سپس قرارگاه منصوری تخلیه شد. مجاهدین قرارگاه منصوری را که تماما توسط خودشان بنا شده بود در سال ۱۳۶۵ منفجر کرده و سپس آنرا تخلیه کردند. مجاهدین خلق با ترک این قرارگاهها به قرارگاه سردار در کرکوک رفتند. این قرارگاه در جنوب منطقهی کردستان عراق قرار داشت. آخرین قرارگاه مجاهدین در منطقه کردستان عراق قرارگاه سردار بود که در سال ۱۳۶۶ تخلیه شد.
تقدم تاکتیکی منطقه
در این دوران مجاهدین با تئوری «تقدم تاکتیکی منطقه» نیروهای خود را هر چه بیشتر در عملیات منطقهای بجای عملیات چریک شهری سازماندهی کردند. به همین دلیل تمرکز نیروهای مجاهدین در قرارگاه اشرف و نوار مرزی بیشتر شد. «تقدم تاتکتیکی منطقه» از دیدگاه آنها یک اولویت برای «درهم شکستن ماشین جنگی خمینی» مطرح بود.
استقرار مجاهدین در قرارگاه اشرف
سازمان مجاهدین خلق ایران با تخلیه قرارگاههای خود در منطقهی کردستان عراق و با مطرح شدن ضرورت «تقدم تاکتیکی منطقه» نیاز به ایجاد قرارگاهی بزرگتر برای تجمع نیرو در مناطق میانی عراق داشت. طی مذاکراتی دولت عراق رضایت داد که بخشی از یک پایگاه نظامی غیرفعال در منطقهی العظیم در استان دیالی در اختیار مجاهدین خلق قرار گیرد. یک سال و نیم بعد، تمامی این پایگاه که منطقهای با وسعت ۶ کیلومتر در ۶ کیلومتر را شامل میشد، در اختیار مجاهدین قرار گرفت. این پایگاه نظامی در آن زمان تنها دارای چند سوله، چند ساختمان و سه خیابان آسفالت بود. این محل نام اشرف را بر خود گرفت و سازندگی توسط مجاهدین در آن آغاز شد. بزودی قرارگاه اشرف به پایگاه اصلی مجاهدین خلق با صدها ساختمان و تأسیسات مختلف شهری، خدماتی و آموزشی در عراق تبدیل شد. ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال ۱۳۶۶ در این قرارگاه تأسیس شده و آموزش گرفت. اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران برای اولین بار در قرارگاه اشرف یونیفرم یکدست نظامی بر تن کردند. عملیات فروغ جاویدان از همین قرارگاه کلید خورد و رژهی بزرگ ارتش آزادیبخش در این قرارگاه انجام شد. این قرارگاه همچنین یکی از امکان استقرار مسئولین برجسته مجاهدین و رهبری آنان بود. علاوه بر قرارگاه اشرف، مجاهدین خلق قرارگاههای دیگری در سراسر نوار مرزی ایران در مناطق کوت، العماره، قرنه، بصره و ... بنا کردند.
سکونتگاههای اطراف قرارگاه اشرف
در غرب قرارگاه اشرف به فاصلهی چند صد متری روستایی به نام شیخ شنیف قرار دارد. در ضلع شمالی قرارگاه اشرف درست چسبیده به آن، روستای ابوسعید قرار دارد. هنگام سیاج کشی قرارگاه اشرف، این روستا که تنها دو یا سه خانه در آن بود، در مسیر دیوارههای قرارگاه اشرف قرار گرفت. مجاهدین با تغییر مسیر حصار قرارگاه، دیواره را به شکلی کشیدند که این روستا در محدوده ی قرارگاه اشرف قرار میگرفت.
در جنوب غربی قرارگاه اشرف نیز در فاصلهی ۲۵ کیلومتری شهر خالص و در فواصل نزدیکتر از سمت غرب روستاهای دوجمه، الحاتمیه و الزور قرار داشتند.
روستاهای اطراف قرارگاه اشرف همواره روابط بسیار گرمی با ساکنین اشرف داشتند. آنها بخصوص یک چتر حفاظتی برای قرارگاه ایجاد کرده و تمامی تحرکات مشکوک که میتوانست از طرف رژیم ایران به قصد انجام عملیات ایذایی علیه قرارگاه اشرف انجام شود را رصد میکردند. آب مصرفی نزدیک به چهل هزار نفر از اهالی منطقهی العظم که قرارگاه اشرف در آن قرار داشت از ایستگاه آبی که مجاهدین خلق برای خود دایر کرده بودند تأمین میشد.
وجه تسمیه قرارگاه اشرف
موسی خیابانی و اشرف ربیعی از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۱ در یک خانه تیمی در زعفرانیه تهران محاصره شده و به همراه تعدادی از محافظینشان به شهادت رسیده بودند. اشرف و موسی در آن سالها به عنوان دو سمبل برای مجاهدین خلق شناخته میشدند. آخرین قرارگاه مجاهدین پیش از اشرف، قرارگاهی بود که به نام موسی خیابانی ( مشهور به سردار موسی) قرارگاه سردار نام گرفته بود. به همین دلیل قرارگاهی که پس از آن به محل استقرار مجاهدین تبدیل شد، نام دومین سمبل مجاهدین یعنی اشرف را برخود گرفت.
اماکن قرارگاه اشرف
نماد منشور در قرارگاه اشرف
برج آزادی در قرارگاه اشرف
میدان اشرف
میدان لاله
در شیر قرارگاه اشرف
دریاچهی نور
پارک ملی
کتابخانه قرارگاه اشرف
استخر قرارگاه اشرف
دانشکده فروغ جاویدان
سالنهای کنفرانس
بخش صنایع قرارگاه اشرف
مرکز تصفیه آب قراراگاه اشرف
مرکز برق احرار در قرارگاه اشرف
میدان صبحگاه قرارگاه اشرف
جایگاه رژه
مجموعه حملهها به قرارگاه اشرف
قرارگاه اشرف از هنگام تأسیس تا روزی که مجاهدین خلق آن را به مقصد لیبرتی و سپس اشرف ۳ ترک کردند، دهها بار مورد حملات هوایی توسط بمبافکن، موشکی شامل اسکات، کاتیوشا و مینی کاتیوشا، خمپاره و حملات زمینی توسط رژیم ایران قرار گرفت.
بمباران قرارگاه اشرف - ۱۶ فروردین ۱۳۷۱
خمپارهباران قرارگاه اشرف - ۷ آذر ۱۳۷۲
خمپارهباران قرارگاه اشرف - ۲۰ آذر ۱۳۷۲
موشکباران قرارگاه اشرف - ۱۳۷۳
موشکباران قرارگاه اشرف -خرداد ۱۳۷۸
موشکباران قرارگاه اشرف - ۲۹ فروردین ۱۳۷۹
بمباران قرارگاه اشرف - فرودین ۱۳۸۲
موشکباران قرارگاه اشرف -۱۳۸۷
حمله زمینی به قرارگاه اشرف - ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸
حمله ایذایی به قرارگاه اشرف- ۲۵ مهر ۱۳۸۹
حمله ایذایی به قرارگاه اشرف - تابستان ۱۳۸۹
مجروح شدن زنان مجاهد
حمله موشکی به قرارگاه اشرف - ۱۳۸۹
حمله زمینی به قرارگاه اشرف - ۱۹ فرودین ۱۳۹۰
حمله زمینی به قرارگاه اشرف- ۱۰ شهریور ۱۳۹۲
جنگ روانی علیه قرارگاه اشرف
فعالیتهای قرارگاه اشرف
قرارگاه اشرف در سال ۱۳۶۵ به عنوان یک قرارگاه عملیاتی توسط مجاهدین خلق تأسیس شد. مسعود رجوی رهبر مجاهدین، در روز ۱۷ خرداد سال ۱۳۶۵ فرانسه را به مقصد عراق ترک کرد. او درباره علت سفر خود به عراق گفت:
«اگر بپرسید برای چه میروی، در یککلام میگویم که برفروزم آتشها بر کوهستانها»
در این زمان بیشترین تجمع نیروهای سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف بود.
یک سال بعد مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد. به این ترتیب قرارگاه اشرف نقطهی انطلاق، آموزش و گاه فرماندهی دهها عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران شد. از جمله برخی از مهمترین آنها عملیات آفتاب، عملیات چلچراغ، عملیات فروغ جاویدان و عملیات مروارید بود. رژه بزرگ ارتش آزادیبخش ملی ایران نیز در قرارگاه اشرف فرماندهی، آماده سازی و انجام شد.
اشرف ظرفی برای تشکیل ارتش آزادیبخش
تشکیل ارتش آزادیبخش ضرورت سرنگونی رژیم ایران بود. مجاهدین پس از ۳۰ خرداد و مدتی پس از آغاز جنگ چریکی در داخل ایران به این نتیجه رسیدند که جنگ چریکی در ایران بی نتیجه خواهد ماند. در تعریف استراتژی جنگ چریکی میخوانیم که هدف از آن ضربه به ماشین سرکوب در راستای شکستن طلسم اختناق و سرکوب است تا امکان به هم پیوستن نیروها و سرانجام سرنگونی فراهم شود.
مجاهدین به این نتیجه رسیدند که ماهیت رژیم ایران و ساختار آن یک ساختار نظامی- پلیسی است و نه پلیسی- نظامی
یعنی غلظت نظامی در آن بیش از غلطت پلیسی است. به عبارتی سرکوب و اختناق کاملا عیان و با قدرت نظامی آشکارا صورت میگیرد. در نتیجه یک جنگ چریکی در شدیدترین نوع آن نیز قادر نیست چنان ضربهای به ماشین سرکوب رژیم وارد کند که طلسم اختناق شکسته شود.
در نتیجه شکستن دیوار اختناق در ایران تنها توسط یک بازوی نظامی قوی امکان پذیر است که از بیرون به این نظام ضربه بزند. چنین بازویی لاجرم یک ارتش است و نه هستههای چریکی کوچک. از سویی چنین ارتشی بدون شک باید در بیرون از خاک ایران شکل بگیرد و استقرار پیدا کند. زیرا در داخل ایران هیچ منطقهی آزاد شدهیی وجود ندارد. بنابراین بهترین مکان برای شکل دادن ارتش آزادیبخش مرزهای کشور است.
درست در همینجا بود که مجاهدین با مشکل دیگری مواجه بودند و آن جنگ میان ایران و عراق بود. جنگ از دیدگاه خمینی ابزار صدور بحران بود تا بتواند هر گونه تحرک و مقاومت در داخل ایران را به این بهانه سرکوب نماید و از سویی مخالفین را ستون پنجم عراق معرفی کند. همچنین تمامی مشکلات لاینحل داخلی را به جنگ مرتبط دانسته و از اقدام برای حل آن سرباز زند. به همین دلیل است که خمینی جنگ را موهبت الهی نامیده و صلح را دفن اسلام برشمرد. مجاهدین بر همین مبنا سیاست درهم شکستن ارتش ماشین جنگی خمینی را با استفاده از ارتش آزادیبخش و با شعار صلح و آزادی در پیش گرفتند.[۳]
اشرف ظرف و امکان ایجاد ارتش آزادیبخش را برای پیشبردن این استراتژی فراهم کرد.
درهم شکستن ماشین جنگی خمینی
« در هم شکستن ماشین جنگی خمینی » اشاره به یک عبارت مشخص و تحلیل مشخص در سازمانم مجاهدین خلق دارد. این عبارت ناظر بر این امر است که سیاست جنگ و صدور بحران برای رژیم ایران سرپوشی بر سرکوب و اختناق در داخل ایران است. به این ترتیب شعار فتح قدس از طریق کربلا نه یک شعار ایدئولوژیک بلکه سیاستی برای حفظ بقاء رژیم در تهران به شمار میرود.[۴] در نتیجه پایان دادن به جنگ و در هم شکستن ماشین جنگ یک ضربهی جدی به بقاء رژیم ایران به شمار می رود. در عمل نیز پذیرش آتشبس و مرگ خمینی آغاز پیدایش شکاف در حاکمیت و اوجگیری نارضایتیهای عمومی در قالب اعتراضات اجتماعی بود.
سیاست صدور بحران سیاستی که از جمله گوبلز وزیر دفاع هیتلر نیز به شکلی آنرا مطرح کرده است. گوبلز میگوید:
«وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی و فساد و ناکارآمدی است ... با موجی از نارضایتی و خشم و اعتراض عمومی مواجه میشود و کشور به سوی انقلاب و سقوط حکومت پیش میرود... در چنین حالتی حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی ، اما بزرگ ، منحرف کند .. باید وارد یک جنگ شد . حکومت باید برای ملت دشمن بتراشد. دشمنان خارجی ، دشمنان داخلی . اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتی دشمن خیالی... باید دایما از توطئه ها گفت، از نقشههایی که دشمنان برای ما میکشند. باید از هر فرصتی و هر حادثه ای برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد. باید دایما" درگیر بود . درگیر جنگ، درگیر تبلیغات علیه همسایگان، علیه کشورهای قدرتمند ، علیه سازمانهای جهانی .. باید بحران ساخت . رمز موفقیت و ماندگاری حکومتهای ضعیف در وضعیت جنگی و بحرانهاست .و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدین داخلی است... باید کاری کرد که مردم وقتی بهم می رسند دایما از جنگ و از دشمن بگویند»
مجاهدین خلق در آخرین عملیات خود به نام عملیات چلچراغ شهر مهران را گرفتند و چندین مرکز لشکر و تیپ نیروهای مسلح را تسخیر کردند. در این عملیات آنها نزدیک به ۲ میلیارد دلار غنیمت گرفته و توازن جنگ را برهم زدند. پس از عملیات چلچراغ بود که خمینی جام زهر را نوشید و بیان علت آنرا نیز موکول به آینده کرد. سعید قاسمی از فرماندهان سپاه پاسداران در سخنانی گفت مجاهدین پس از فتح مهران شعار امروز مهران، فردا تهران سردادند و ما را مجبور به پذیرش آتشبس کردند. او میگوید:
«نامردها، پستفطرتها، قبول کردیم قطعنامه بینالمللی کثیف شما را ۵۹۸ را، که چه بشود؟ با آتشبس، سلاح را زمین گذاشتیم دستها بالا… تا آنجایی که من یادم است در دیدار با شیخ عیسی- حاج عیسی، همان آبدارچی آقا روحالله را میگویم- گفت: ”تا دو روز پس از پذیرش قطعنامه هیچی نخورد. روز اول یا دوم وقتی برایش چایی بردم و گذاشتم جلویش، گفتم آقاجان هیچی نخوردی. یک مرتبه بغضش ترکید. توی بغلم افتاد و یکساعت تمام گریه کرد. گفت: حاج عیسی چه کار کنم؟ … در یک سال آخر جنگ، صبح که از خواب بیدار میشدیم میگفتند خبر داری؟ چه شده؟ مهران را گرفتند. بعد از گذشت ۷سال از جنگ، اسیر و غنیمت میگیرند و افتضاحی است جنگ! سازمان مجاهدین خلق وقت نمیکرد غنیمتیهای شما را جمع کند!»[۵]
پذیرش آتش بس بین المللی از طرف رژیم ایران به معنی کوتاه آمدن از استمرار جنگ به امید بسته شدن قانونی مرزها و سد شدن راه عملیات برای مجاهدین خلق بود. با طرح موضوع آتش بس از طرف رژیم ایران، سازمان مجاهدین پیش از انعقاد آن، آخرین عملیات گسترده خود را با هدف فتح تهران انجام دادند. نام این عملیات، عملیات فروغ جاویدان بود. آنها این عملیات را بیمهنامه ارتش آزادیبخش ملی ایران نامیدند.
عملیات آفتاب
یکانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران از قرارگاه اشرف به استعداد پانزده تیپ رزمی از جمله تیپهای رزمی زنان مجاهد به سمت مرز حرکت کرده و درجبههای به طول ۳۰کیلومتر با لشکر ۷۷ رژیم ایران درگیر شدند.[۶] این عملیات منجر به شکست لشگر ۷۷ خراسان شده و اهداف مورد نظر در آن محقق شد. در عملیات آفتاب دهها تانک و خودرو زرهی و جنگ افزارهای سنگین و توپهای سنگین و سلاح و مهمات به غنیمت گرفته شد و به قرارگاه اشرف منتقل شد.
عملیات چلچراغ
عملیات چلچراغ با در خرداد ۱۳۶۷ انجام شد. این عملیات نیز همچون دیگر عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران انجام شد. در این عملیات نزدیک به دو میلیارد دلار غنیمت گرفته شده و شهر مهران توسط مجاهدین تسخیر شد. غنائم این عملیات به اشرف منتقل شده و تصاویر آن توسط خبرگزاریها مخابره شد. در عملیات چلچراغ چند مرکز لشکر و تیپ سپاه بطور کامل تسخیر شد و زنگهای خطر برای خمینی به صدا درآمد. پذیرش آتشبس از طرف خمینی تحت تأثیر این عملیات بوده و پس از آن خمینی به شکلی غیرمنتظره حاضر به نوشیدن «جام زهر» شد.[۷]
خمینی در وحشت از پیشروی بیشتر مجاهدین با پذیرش آتشبس قصد داشت جلو عملیات مجاهدین خلق را گرفته و آنها را ستون پنجم دولت عراق معرفی کند. پذیرش آتشبس و اتمام جنگ، راههای بسیاری را بر جمهوری اسلامی میبست. جنگ با عراق که از طرف خمینی نعمت نامیده میشد، ابزار صدور انقلاب، تهییج نیروهای داخلی و از طرفی سرپوشی بر سرکوب داخلی بهشمار میرفت. با از دست دادن این ابزار خمینی قادر نبود بسیاری از پروژههای داخلی و خارجی خود را پیش ببرد و باید شعار فتح قدس از طریق کربلا و تشکیل هلال شیعی را کنار میگذاشت. به این ترتیب پایان جنگ هشت ساله، آغاز تضادهای داخلی در نظام دانسته و نقطه شروع سرریز شدن بحرانها درون حاکمیت بود.
عملیات فروغ جاویدان
عملیات فروغ جاویدان در فاصله یک هفته مانده تا امضای آتشپس در اشرف برنامهریزی و انجام شد. ستونهای ارتش آزادیبخش ملی ایران در حالی که توسط رهبری سازمان بدرقه میشدند، قرارگاه اشرف را ترک کرده و به هدف فتح تهران به داخل مرزهای ایران نفوذ کردند. تا پیش از این ارتش آزادیبخش عملیاتی به قصد سرنگونی کامل و فتح تهران انجام نداده بود. خمینی قصد داشت با پذیرش آتش بس و توقف بر امکان عملیات مجاهدین، آنها را نیرویی زائیدهی جنگ ایران و عراق معرفی کند و ستون پنجم عراق بنامد. عملیات فروغ جاویدان به عنوان آخرین فرصت مجاهدین در آن مرحله برای سرنگونی رژیم ایران، فراتر از آنکه پیروز شود یا نه، باید انجام میشد تا اثبات کند که مجاهدین به قصد فتح تهران، سرنگونی رژیم ایران و برقراری آزادی میجنگند. علاوه بر این انجام نشدن این عملیات و طفره رفتن از آن با دلایلی چون نداشتن زمان کافی برای آمادهسازی، سوزاندن یک فرصت تاریخی برای سرنگونی این رژیم بود. مجاهدین این امتناع را چون امتناع حزب توده از وارد شدن در صحنه عمل برای جلوگیری از کودتای ۲۸ مرداد توصیف میکنند که نام این حزب را برای همیشه به صف خائنان ملحق کرد. مجاهدین این امتناع را همچنین چون امتناع فرضی خود از اعلام نبرد مسلحانه در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ میدانند. روزی که اثبات شد خمینی اجازهی مبارزه مسالمت آمیز نخواهد داد و حتی یک روز باقی ماندن بر موضع قبلی میتوانست تعبیر به سازش شود و به همین دلیل مجاهدین خلق دقیقا همان روز پایان فاز سیاسی و ورود به مبارزه مسلحانه را اعلام کردند.
به این ترتیب مجاهدین در ۳ مرداد ۱۳۶۷ از قرارگاه اشرف، عملیات فروغ جاویدان را با تمام استعداد رزمی خود آغاز کردند.
رژه ارتش آزادیبخش ملی ایران
۳ سال بعد از عملیات فروغ جاویدان و پایان جنگ ایران و عراق و ۶ ماه بعد از حمله آمریکا به عراق و نابودی بخش اعظم ارتش عراق، ابهامات و علامت سؤالهایی در رابطه با سرنوشت ارتش آزادیبخش ملی ایران وجود داشت. رژیم ایران مدعی شده بود:
« در زمان بحران كویت، انبوه رزمندگان ارتش آزادیبخش صفوف یكانهای خود را ترك كرده و به تركیه یا اروپا گریختهاند». پاسخ به این ادعاها رژه ارتش آزادی بخش ملی ایران بود.
در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۷۰ یکانهای ارتش آزادیبخش در قرارگاه اشرف بک رژهی گسترده در حضور فرماندهی کل ارتش آزادیبخش مسعود رجوی و خبرنگاران خارجی انجام دادند. در این رژه یکانهای پیاده، آبی-خاکی، پرسنل هوایی، پدافند هوایی، یکانهای توپخانه، یکانهای موشکی، مکانیزه، تانک، خودروهای حمل و نقل زرهی، مخابرات، مهندسی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی شرکت داشتند.[۸]
خبرگزاری رویتر در رابطه با این رژه نوشت:
«در مقایسه با استانداردهای گروههای مقاومت در سراسر جهان این یک نمایش خیرهکنندهای از قدرت بود. رهبران رزمندگانی که برای سرنگون ساختن دولت ایران میجنگند از بزرگترین رژهی نظامی ترتیب داده شده توسط ارتش آزادیبخش ، دیدار بهعمل آوردند... این مراسم در دومین سالگرد انتخاب مریم رجوی بعنوان مسئول اول مجاهدین برگزار شد. هوادارانش که با احترام از او نام میبرند میگویند، وی ارتش آزادیبخش را که چند سال از عمر آن میگذرد ، از یک نیروی رزمی پیاده به یک نیروی رزمی مکانیزه در جنگ ارتقا داده است.»[۹]
عملیات مروارید
در بهار سال ۱۳۷۰ پس از بمبارانهای شدید آمریکا ارتش عراق از هم گسیخته و شرایط امنیتی در این کشور به وخامت گرایید. رژیم ایران میخواست از وضعیت بهم ریخته عراق استفاده کرده و با حمله به داخل خاک عراق قرارگاه اشرف را تصرف کرده و کار مجاهدین را تمام کند. در این حمله سپاه پاسداران با ۷ تیپ و لشکر و نیرویی به استعداد دهها هزار نفر وارد عراق شد. عملیات مروارید به شکست کامل این نیرو انجامید. تجهیزات بسیاری رها شده و نیروهای سپاه پاسدران به عقب رانده شدند. همچنین تعدادی از نیروهای رژیم ایران خود را به مجاهدین خلق تسلیم کرده یا اسیر شدند
قرارگاه اشرف در دوران جنگ دوم خلیج
پیش از آغاز حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، مجاهدین خلق بیطرفی خود را به مراجع بین المللی و از جمله به دولت آمریکا اعلام کردند و در جنگ نیز از هرگونه درگیری با طرفهای مختلف پرهیز کردند.
اما دولت آمریکا در مذاکره ای پنهانی با رژیم ایران توافقفاتی کرده بود. از جمله اینکه رژیم ایران به هواپیماهای آمریکایی در جنگ با عراق اجازه استفاده از حریم هوایی ایران را میداد. در ازای چنین امتیازی رژیم ایران از دولت آمریکا خواهان بمباران قرارگاه اشرف شد.
در این شرایط ستونهای زرهی ارتش آزادیبخش ملی ایران در فروردین ۱۳۸۲ در حالی که در حرکت به سمت ایران برای انجام عملیات نهایی سرنگونی بودند با بمباران شدید و موشکهای نقطه زن هواپیماهای آمریکایی مواجه شدند. آندروگرین استاک، سخنگوی سفارت انگلیس در تهران برای دادن پیام حس نیت به رژیم ایران گفت: نیروهای ائتلاف پایگاههای مجاهدین خلق، اصلیترین گروه اپوزیسیون مسلح ایران، را در عراق بمباران کردهاند.آنها بیش از یک نوبت به پایگاههای مجاهدین حمله کردهاند.
همچنین نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا بارها قرارگاه اشرف را مورد حملات هوایی قرار دادند. این بمبارانها باعث کشته شدن ۵۰ نفر از اعضای مجاهدینش ده و خسارات زیادی به همراه آورد. بغداد روز ۲۰ فروردین ۱۳۸۲ ( ۹ آوریل ۲۰۰۳) سقوط کرد
در آوریل سال ۲۰۰۳ پس از مذاکرات طولانی یک توافق آتش بس بین مجاهدین خلق و نیروهای آمریکایی امضا شد. در نهایت و پس از مذاکرات بین نیروهای مجاهدین و نیروهای آمریکایی به فرماندهی ژنرال اودیرنو، در ماه مه ۲۰۰۳، سازمان مجاهدین با یکپارچه سازی داوطلبانه و جمعآوری سلاحهای خود به شرط تأمین حمایت و حفاظت ایالات متحده از قرارگاه اشرف موافقت کرد.[۱۰][۱۱]
قرارگاه اشرف در دوران حضور آمریکا
پس از جنگ خلیج دوم و اشغال عراق در آوریل ۲۰۰۳ ، تمامی اعضای سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف گرد آمدند. بسیاری تصور میکردند مجاهدین خلق با جمعآوری سلاحهایشان و سپس محدود شدن به حضور در قرارگاه اشرف، متلاشی شده و دچار انحلال در تشکیلات خود خواهند شد یا دستکم قادر نخواهند بود انسجام خود را به شکل قبلی حفظ نمایند. در آن زمان شبهات زیادی در مورد سرنوشت مجاهدین ایجاد شده بود.
در این دوران مجاهدین در قرارگاه اشرف با برگزاری میتینگها و مراسم بزرگ اعلام حضور کردند و بر مواضع خود پافشردند.
مسعود رجوی در این دوران با پیامهای خود مجاهدین را به پایداری در قرارگاه اشرف به مثابه سنگر مقاومت دعوت کرد. مسعود رجوی نام این دوران را پایداری پرشکوه برای پیروزی یا « پ.پ.پ » نامید. او همچنین تأکید کرد که:
«اگر اشرف بایستد، جهان در مقابل این رژیم ایستادگی خواهد کرد»
این جمله مبنای استراتژیک ایستادگی مجاهدین در قرارگاه اشرف طی چهارده سال آینده شد.
مریم رجوی قرارگاه اشرف را شهر اشرف نامید. از آن پس ساکنین اشرف، در ادبیات اپوزسیون ایران « اشرفی » نام گرفتند.
اشرفی ها در این دوران در راستای عرضه و ارائهی توان اپوزسیون ایران و عرض اندام سیاسی، فرهنگی و استراتژیک در مقابل رژیم ایران به ساخت و ساز و زیباسازی قرارگاه اشرف پرداختند. بسیاری از نمادها و امکاکن شهر اشرف در همین دوران ساخته شد.
تحقیقات ارگانهای آمریکایی در اشرف
پس از سکونت اشرفی ها در قرارگاه اشرف دولت آمریکا سیاست مشخصی را در قبال آنها کلید زد. سیاست دولت وقت آمریکا در مورد مجاهدین ایجاد فروپاشی نرم سازمان مجاهدین خلق بود. به همین منظور در طول ۱۶ ماه چندین ارگان اطلاعاتی از جمله اف بی آی، از طرف دولت آمریکا به قرارگاه اشرف آمدند. آنها مصاحبه هایی را بصورت انفرادی با تک تک اعضای سازمان مجاهدین خلق ترتیب دادند. در این مصاحبهها تمامی سوابق و فعالیتهای اعضای مجاهدین مورد تحقیق قرار میگرفت. اعضای سازمان مجاهدین خلق همچنین در این مصاحبهها دعوت به ترک سازمان خود، بازگشت به ایران یا دریافت پناهندگی آمریکا میشدند. این مصاحبهها هفت دور در طول ۱۶ ماه انجام شد.
در این دوران همچنین نیروهای آمریکایی بر اساس اطلاعات غلط از طرف مأموران رژیم ایران از قرارگاه اشرف به امید یافتن زندان، اسناد تروریسم و ....بازرسیهای غافلگیرانه انجام دادند. تا پایان حضور نیروهای آمریکایی مجاهدین خلق به آنها و fi هر ارگان بین المللی دیگری رسما اعلام کردند که با حفظ شئون مجاهدین میتوانند از هر مکانی در اشرف بدون اطلاع قبلی بازدید کرده و با هر فرد که مایل هستند صحبت کنند.
پس از ۱۶ ماه تحقیقات گسترده از تک تک ساکنان اشرف توسط ۷ سازمان دولتی ایالات متحده آمریکا مشخص شد که افراد مجاهدین هیچ قانونی را نقض نکردند و در جنگ نیز بیطرف بودند. از سویی آنها مصر به ادامه مبارزه خود زیر چتر سازمان متبوعشان هستند. بدین ترتیب نیروهای چند ملیتی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۴ تمامی ساکنان اشرف را تحت عنوان کنوانسیون چهارم ژنو، یعنی افراد حفاظت شده بینالمللی به رسمیت شناخت.[۲]
به این ترتیب سیاست فروپاشی نرم با دفاع اعضای مجاهدین خلق از مبارزه خود علیه رژیم ایران به بن بست کشیده شد. همچنین پایگاه کوچکی که آمریکاییان با نام «دهکده ی آزادی» در کنار اشرف ساخته بودند تا افرادی که مایل هستند مجاهدین را ترک کنند به آنجا بروند، پس از مدتی برچیده شد.
رابطه ساکنین اشرف با مردم عراق
پس از سقوط دولت سابق عراق، مجاهدین که در قراررگاه اشرف متمرکز شده بودند روابط گستردهای را با مردم عراق آغاز کردند. در این دوران از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۰۹ که این ارتباط توسط دولت عراق ممنوع شد، روزانه صدها نفر از مردم عراق به قرارگاه اشرف رفت و آمد داشتند و به دیدن مجاهدین میآمدند. مجاهدین خلق در زمان حکومت صدام هیچگونه فعالیت اجتماعی در عراق نداشتند اما اغلب مردم عراق نسبت به آنها دیدگاه خوبی داشتند. در یکی از جلسات برگزرا شده در همان ابتدای اشغال عراق نزدیک به ۵۰ هزار عراقی در حمایت از مجاهدین خلق به این قرارگاه آمدند و اعتراض خود را نسبت به حکم شورای حکومتی عراق علیه مجاهدین اعلام کردند.
در این دوران تحلیل مجاهدین از شرایط عراق این بود که اگر چه این کشور ظاهرا توسط آمریکا اشغال شده است اما بزرگترین تهدید عراق، اشغال پنهان توسط رژیم ایران است، زیرا آمریکایی دیر یا زود عراق را ترک میکنند و آنچه برجا خواهد ماند نفوذ رژیم ایران خواهد بود. این در حالی بود که جامعه عراق شاهد بدترین دوران خود به لحاظ اوجگیری تروریسم بود، حملاتی که روزانه تنها در شهر بغداد ۱۰۰ جسد باقی میگذاشت.
مریم رجوی در این دوران اعلام کرد که خطر نفوذ ایران در عراق و دیگر کشورهای منطقه صدبار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است.[۱۲]
در این دوران مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف هزاران جلسه کوچک و بزرگ برگزار کردند و روابطی گسترده با تودهی عظیمی از مردم عراق را آغاز نمودند. بسیاری از احزاب عراقی، رهبران و شخصیتهای عراقی به اشرف رفت و آمد کردند. فعالیتهای مجاهدین در این دوران آگاهسازی مردم عراق نسبت به ماهیت رژیم ایران و هشدار به آنها نسبت به دخالتهای رژیم ایران در عراق و منطقه خاورمیانه بود. به این ترتیب مجاهدین با مطرح کردن شعار « خلع ید از رژیم ایران » حرکتهای بزرگی را در جامعه عراق ایجاد نمودند.
بیانیه ۲ میلیون ۸۰۰ هزار عراقی در حمایت از مجاهدین
در ۲۸ فروردین ۱۳۸۴ (۱۶ آوریل ۲۰۰۵) یازده حزب و جریان سیاسی با انتشار بیانیهای که توسط دو میلیون و ۸۰۰ هزار عراقی امضا شده بود خواهان خلع ید از رژیم ایران در منطقه و حمایت از مجاهدین خلق شدند. در بخشی از این بیانیه آمده است:
«مردم و نیروهای دموکراتیک عراق، در تلاش مجدانه برای خنثیکردن خطر بنیادگرایی و تروریسم، مجاهدین خلق ایران را که بهیک اسلام بردبار و دموکراتیک اعتقاد دارند، متحد و شریک طبیعی خود در ژیوپلیتیک این منطقه از جهان میدانند. آنها طی دو دهه اقامت در عراق با برقراری رابطه انسانی و برادرانه با جامعهعراق، تضمین استراتژیک و آیندهدار حسن همجواری و صلح پایدار و مصالح مشترک دو ملت محسوب میشوند.»[۱۳]
بیانیه ۵ میلیون و ۲۰۰ هزار عراقی در حمایت از مجاهدین
در سال ۲۰۰۶، پنج میلیون و دویست هزار عراقی طی بیانیه ای که توسط برخی از شخصیتهای عراقی در یک کنفرانس مطبوعاتی علنی شد، خواهان اخراج رژیم ایران از عراق و پایان دادن به دخالتهای آن و حمایت از سازمان مجاهدین خلق شدند.
بیانیه ۳ میلیون نفر از شیعیان عراقی در حمایت از مجاهدین
در اسل ۲۰۰۸
قرارگاه اشرف پس از خروج آمریکا از عراق
در دی ماه ۱۳۸۷ ( ژانویه ۲۰۰۹) ایالات متحده آمریکا که در حال خروج از عراق بود حفاظت قرارگاه اشرف را به دولت عراق واگذار کرد. دولت عراق یک دولت وابسته به رژیم ایران بود. دولت عراق تضمین کرد به کنوانسیون چهارم ژنو در مورد ساکنین اشرف پایبند خواهد بود اما در عمل نشان داد که مطیع فرامین رژیم ایران است.
اکس نیوز آمریکا در مقالهای در سایپ خود خود به قلم علیرضا جعفرزاده هشدار داد:
«به دلیل وابستگی حکومت عراق به ایران در صورت انتقال حفاظت اشرف از نیروهای چندملیتی، بحرانی انسانی قریبالوقوع است.»[۱۴]
محاصره قرارگاه اشرف
دولت عراق به محض بر عهده گرفتن حفاظت قرارگاه اشرف، اعمال محدودیت بر مجاهدین خلق را آغاز کرد. اولین محدودیت، منع تردد ساکنین اشرف بود. ساکنین اشرف از آن جز در موارد اضطراری پزشکی، اجازه خروج از قرارگاه را نیافته و هیچ عراقی نیز اجازه ورود به اشرف را نداشت. در ادامهی محاصره لجستیکی و همچنین دارویی و پزشکی آغاز شد.
در روز ۸ فروردین ۱۳۸۸ علی لاریجانی رئیس مجلس رژیم ایران با موفق ربیعی مشاور امنیتی نوری المالکی نخست وزیر عراق دیدار داشت. چهار روز بعد موفق ربیعی نظر دولت عراق را به صراحت اعلام کرد:
«خط ما این است که به تدریج، زندگی و حضور مجاهدین را در اشرف برای آنها غیرقابل تحمل کنیم. چون اینها برای امنیت ملی ایران خطر هستند. خط ما این است که به تدریج نیروهای امنیتی عراق وارد این قرارگاه بشوند، نقطه کنترلی برپا کنند، گشت دایر کنند، بازرسی کنند و دست به حمله بزنند...با گامهایی تدریجی میباشد یعنی به تدریج حضور آنها در عراق را تحمل ناپذیر بکنیم. اینها برای امنیت دولت ایران خطرناک هستند. اما به تدریج نیروهای امنیتی عراق وارد قرارگاه میشوند و نقطه کنترلی و گشت دایر میکنند و بازرسی میکنند و دست به حمله میزنند».[۱۵]
به این ترتیب دولت عراق تلاش میکرد مجاهدین ساکن در عراق را وادار به تمکین در مقابل رژیم ایران کند. با وجود مصاحبههایی ارگانهای امنیتی آمریکا با اعضای مجاهدین به صورت انفرادی انجام داده بودند، دولت عراق نیز خواهان انجام مصاحبههای انفرادی با ساکنین اشرف شد. به این ترتیب دوبار تک به تک اعضای سازمان مجاهدین خلق به صورت انفرادی با افرادی از دولت عراق مصاحبه انجام دادند. در این مصاحبهها از تک به تک افراد مجاهدین خلق دعوت شد که با اطمینان از امنیت خود به ایران برگردند و یا در صورت تمایل از عراق به یک کشور اروپایی رفته و سازمان مجاهدین خلق را ترک کنند.
شکنجه روانی
در روند افزایش فشارها بر ساکنین اشرف که از دی ماه ۱۳۸۷ آغاز شد دولت عراق با طراحی و درخواست رژیم ایران اقدام به نصب بلندگو در اطراف قرارگاه اشرف کرد. تعداد این بلندگوها به ۳۲۰ عدد میرسید و در ضلع جنوبی قرارگاه اشرف، ضلع غربی قراررگاه اشرف و ضلع شمالی قرارگاه اشرف نصب شده بودند. این بلندگوها بر روی پایههایی که برای این کار طراحی شده بود نصب شده و از ارتفاع بالا بصورت ۲۴ ساعته به شکنجه روانی ساکنین اشرف میپرداختند. این افراد که بعضا خود را خانواده یا اقوام برخی از ساکنین معرفی میکردند بدون وقفه با فریادهای بلند و به شکلی علنی به تهدید ساکنین اشرف به مرگ می پرداختند. گاه در این بلندگوها فریادها و صداهای از پیش ضبط شدهای علیه مجاهدین پخش میشد. همچنین گاه از ساکنین دعوت به تسلیم شدن به رژیم ایران میکردند و رژیم ایران را یک رژیم دموکراتیک و مبارزه مجاهدین علیه آن را بیفایده و اشتباه میخواندند.
بازرسی قرارگاه اشرف با سگهای پلیس
در ادامه فشارها بر قرارگاه اشرف، دولت عراق اعلام کرد که در قرارگاه اشرف سلاح گرم و مهمات جنگی پنهان شده است. از این رو یکانهای بازرسی توسط سگهای پلیس که با استشمام قادر به تشخیص مکان مواد منفجره هستند وارد اشرف شدند. این یکانها به مدت سه روز از روز پنجشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۸۸ بازرسی قرارگاه اشرف را آغاز کردند. آنها بعد از سه روز بازرسی در روز شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸(۱۸ آوریل ۲۰۰۹) اعلام کردند که هیچگونه مهمات جنگی در قرارگاه اشرف وجود ندارد.[۱۶]
حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف
سرانجام نیروهای عراقی حملات خود به قرارگاه اشرف را آغاز کردند. این حملات تا آخرین روز حضور مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف ادامه داشت. بزرگترین حملهها دو حمله در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ و سپس حملهای در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ بود.
حمله ۶ و ۷ مرداد به قرارگاه اشرف
نیروهای عراقی سرانجام ۸ ماه پس از به عهده گرفتن مسئولیت قرارگاه اشرف، در روز ۶ و ۷ مرداد به این قرارگاه حمله کردند.
حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف در ۶ و ۷ مرداد در برخی نقاط با استفاده از چوپهای چهارتراش و بزرگ، باتوم، ماشین آبپاش و در برخی موارد با استفاده از نارنجک و مهمات جنگی آغاز شد.
هدف از این حمله ورود به قرارگاه اشرف برای تحقق هدفی بود که موفق ربیعی پیش از این اعلام کرده بود. حمله نیروهای عراقی در روز ۶ و ۷ مرداد ۱۲ کشته و صدها مجروح برجای گذاشت. اما با این حال نیروهای عراقی نتوانستند به هدف خود یعنی تسلط بر قرارگاه اشرف دست پیدا کنند. ساکنین اشرف با دست خالی و با استفاده از زنجیرهی انسانی و خط بستن در مقابل حملات مانع پیشروی کامل نیروهای عراقی شدند به نحوی که نیروهای عراقی یا باید به قتل عام تعداد زیادی از آنها یعنی دهها برابر بیشتر دست میزدند یا حمله را متوقف میکردند. همزمان از این حمله صحنهها و فیلمهای تکان دهندهای از حمله عراقیان به افراد بیدفاع توسط ساکنین اشرف به جهان مخابره شد.بخشهای مختلف این سازمان در اروپا و آمریکا به کمک هواداران سازمان مجاهدین فعالیت خود را از طریق سازمانهای بین المللی خود را برای متوقف کردن حمله آغاز کردند. به این ترتیب در پایان روز هفتم مرداد یعنی روز دوم از آغاز درگیریها نیروهای عراقی زیر فشارهای بین المللی ناگزیر از توقف شدند. آنها در جریان این درگیری تنها توانستند بخشی از بیابانهای اشرف در سمت شمالی این قرارگاه را در کنترل خود قرار دهند. با اینهمه تمامی خیابانهای و امکان قرارگاه اشرف در دست ساکنین باقی ماند. دربیانیه فعالین حقوق بشرو دموکراسی در ایران دراین رابطه آمدهاست:
«تصاویر و فیلمهای تکان دهندهای که در طی روزهای گذشته از اشرف پخش شدهاست حاکی از یورشهای وحشیانه و غیرقابل تصور نیروهای عراقی با سلاح گرم، خودروهای نظامی، لودر، باتون، میلههای فلزی، سنگ به ساکنین اشرف میباشد. گفته میشود در این یورشها تا به حال ۱۲ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران جان باختند و صدها نفر زخمی شدند و تعدادی هم توسط نیروهای عراقی ربوده شده و به نقاط نامعلومی منتقل شدند. در حال حاضر وضعیت زخمی شدگان به دلیل نبود امکانات پزشکی لازم و ممانعت از انتقال آنها به بیمارستانهای تخصصی عراق وخیم میباشد و تا به حال تعدادی بدین خاطر جان باختند.»
حمله ۱۹ فرودین ۱۳۹۰
همچنین ساکنین اشرف در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ یکبار دیگر مورد حملات خونینی قرارگرفتند.[۱۷] در این حملات ۳۶ تن کشته و صدها نفر مجروح شدند.[۱۸]
تعیین و الغای ضربالأجل
پس از آخرین حمله به کمپ اشرف، نوری المالکی نخست وزیر عراق یک ضرب الأجل جدید تا ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ تعیین و تهدید کرد که در این تاریخ کمپ اشرف را به هر ترتیب خواهد بست.[۱۹]
ده روز مانده به پایان ضرب الأجل تعیین شده، در اثر فعالیتهای بینالمللی بسیار گسترده، توسط هواداران و اعضای سازمان مجاهدین خلق در اروپا و آمریکا، سرانجام نوری المالکی از تصمیم خود برای به تعویق انداختن این ضربالأجل خبر داد.
همچنین پس از آنکه دادگاهی در آمریکا دولت اوباما را ملزم به خارج کردن نام سازمان مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی کرد، دولت اوباما تمکین کردن خود به حکم دادگاه را منوط به جابجایی مجاهدین به کمپ لیبرتی نمود. ساکنین اشرف به شرط رعایت حقوق بشر خود این جابجایی را پذیرفتند.[۲۰]
ترک قرارگاه اشرف
جایگاه قرارگاه اشرف
منابع
- ↑ خبرگزاری فرانسه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۲–۱۱ می ۲۰۰۳
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ به نقل از فاکس نیوز- به قلم علیرضا جعفرزاده
- ↑ تاریخچه ارتش آزادیبخش ملی ایران- فصل پنجم
- ↑ رئیس ستاد نیروهای مسلح آخوندها: حضور در سوریه و عراق سپر امنیتی رژیم است
- ↑ آپارات - سعید قاسمی در مورد جنگ ایران و عراق
- ↑ https://www.mojahedin.org/news/202798/__cat_url__
- ↑ تلویزیون سیمای آزادی
- ↑ رژه یکانهای نمونه ارتش آزادیبخش ملی ایران
- ↑ خبرگزاری رویتر ۲۷ مهر ۱۳۷۰
- ↑ CAMP ASHRAF AND CAMP LIBERTY
- ↑ CAMP ASHRAF & LIBERTY
- ↑ مسعود رجوی - پیام شماره ۱۵
- ↑ بیانیه ۲/۸۰۰/۰۰۰ عراقی در حمایت از مجاهدین
- ↑ به نقل از فاکس نیوز- به قلم علیرضا جعفرزاده
- ↑ موفق الربیعی مشاور امنیتی مالکی در لندن زیرگرفته شد
- ↑ کارزار پیروزی در اشرف- مسعود رجوی- ص ۲۶۳
- ↑ حمله به کمپ اشرف دهها کشته برجای گذاشت
- ↑ گزارشگران ملل متحد درباره 6 حمله جنایتکارانه به اشرف و لیبرتی
- ↑ عراق مهلت بستن اردوگاه اشرف را تمدید کرد
- ↑ افشاگری طاهر بومدرارئیس دفتر حقوق بشر یونامی ( هیل -نشریه کنگره آمریکا- 22 اوت 2012)