عمق استراتژیک
عمق استراتژیک (strategic depth) در دانش سیاسی به فاصلهیی که بین میدان جنگ و مرکز قدرت وجود دارد، گفته میشود. به عبارت دیگر کشورهای در حال جنگ تلاش میکنند با بردن میدان جنگ به زمینهای دیگر، فاصله میان مرکز با صحنه نبرد را افزایش دهند تا از آسیبها و تهدیدهای ناشی از جنگ در امان بمانند.
رژیم ایران نیز بارها در سخنانی از زبان سران خود بر عمق استراتژیک خود در سوریه، عراق، یمن، لبنان و... تاکید کرده است. برخی از سران نظام بارها گفتهاند که در صورت خالی کردن میدان در سوریه، عراق و... باید در خیابانهای تهران با دشمن درگیر شوند.
از آنجا که ایران در حال جنگ با یک نیروی خارجی که قصد ورود به تهران را داشته باشد نیست، مقصود سران رژیم ایران از درگیری با دشمن در خیابانهای تهران، مقابله با تودههای میلیونی ناراضی و خشمگین است. به این ترتیب عمق استراتژیک آنچنانکه از زبان سران رژیم مطرح میشود ناظر بر صدور بحرانهای داخلی به خارج از مرزهای کشور است.
ایجاد جنگ و صدور بحران یک سیاست مرسوم و مورد استفادهی حکومتهای سرکوبگر برای مقابله با بحرانهای داخلی است.
از همان ابتدای پیروزی انقلاب ضد سلطنتی نظام جمهوری اسلامی بر دو پایهی صدور بحران و سرکوب داخلی حرکت خود را آغاز کرد. خمینی از سیاست صدور بحران با عنوان صدور انقلاب نام میبرد. او هدف خود را ایجاد هلال شیعی اعلام کرد.
حکومتهای خودکامه از استراتژی صدور بحران زمانی استفاده میکنند که از پاسخگویی به مطالبات داخلی ناتوان میشوند. به این ترتیب با ایجاد جنگ در خارج از مرزهای خود قادر خواهند بود هم وضعیت داخلی را کنترل کنند و تحت تأثیر قرار دهند و هم ناراضیان را خاموش کنند. استقبال خمینی از جنگ ایران و عراق و اصرار او بر ادامهی آن پس از فتح خرمشهر با شعار فتح قدس از طریق کربلا به همین دلیل بود.
جواد منصوری از فرماندهان سپاه در سخنانی بر این نکته تأکید میکند که جمهوری اسلامی به کمک جنگ هشتساله با عراق بود که توانست «ضدانقلاب» در داخل ایران را سرکوب کند. با پایان یافتن جنگ ایران و عراق سیاست استراتژی صدور بحران در نظام جمهوری اسلامی با حضور پیدا و پنهان در قالب گروههای نیابتی و شبه نظامی در سوریه، یمن، عراق، لبنان، افعانستان، پاکستان و... ادامه پیدا کرد. سپاه پاسداران در ساختار خود برای هر یک از این کشورها قرارگاهی را اختصاص داده است. استمرار حضور رژیم ایران در این کشورها با حیات و تنفس سیاسی آن در تهران ارتباطی مستقیم دارد. این موضوعی است که هر دو جناح رژیم ایران بر سر آن توافق دارند.
سیاست صدور بحران
استراتژی صدور بحران یعنی انتقال مرکزیت بحرانها به نقطهای که خطر کمتری را برای مسببین آن ایجاد کند. سران جمهوری اسلامی سیاست صدور بحران را ایجاد عمق استراتژیک معرفی میکنند.
به لحاظ تاریخی، سیاست صدور بحران، مورد استفادهی بسیاری از دیکتاتورها قرار گرفته است. بطور معمول هنگامی که یک حکومت از حل مشکلات داخلی خود ناتوان است و همچنین با مخالفت و نارضایتی عمومی مواجه است، با ایجاد بحران در خارج از مرزهای خود، مشکلات داخلی را تحتالشعاع قرار میدهد.
ایجاد بحران در خارج از مرزهای کشور یا به عبارتی صدور بحران به چنین حکومتی این امکان را میدهد که:
- توجهات را از مشکلات داخلی به سمت یک بحران یا مشکل بزرگتر در خارج جلب کند.
- مشکلات داخلی را ناشی از بحران خارجی دانسته و از خود سلب مسئولیت کند.
- با طرح صورت مسئلهی بحران بزرگتر، از پاسخگویی به مطالبات داخلی امتناع کند.
- با طرح صورت مسئلهی بحران بزرگتر، مخالفان داخلی را سرکوب کند و توطئهگر نام دهد.
- با طرح صورت مسئلهی بحران بزرگتر، توجهات را از سرکوب مخالفان به سمت دیگری معطوف کند و آنرا بپوشاند.
- در رابطه با نیروهای خودی برای حرکت، انگیزهبخشی کند و ظرف مادی، تشکیلاتی و ایدئولوژیک برای تکثیر آنها ایجاد نماید.
جواد منصوری اولین فرمانده سپاه در این رابطه میگوید:
«اگر جنگ نشده بود من فکر میکنم انقلاب اسلامی از بین رفته بود، من اعتقادمه و جنگ بود که انقلاب اسلامی رو سازمان داد، قدرت داد، تجربه داد، روحیه داد و موقعیت داد، خیلی ما نتایج جنگ برامون عالی بود، عالی بود، با جنگ بود که توانستیم ضدانقلاب داخل رو سرکوب کنیم، گروهکها رو سرکوب کنیم.»[۱]
گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر، سیاست صدور بحران را اینگونه شرح میدهد:
«وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی و فساد و ناکارآمدی و فلاکت اقتصادی شود، و وقتی نتواند نیازهای ابتدایی مردمش - از قبیل نان و کار و رفاه و امنیت و اعتبار و آسایش شان - را تامین کند، با موجی از نارضایتی و خشم و اعتراض عمومی مواجه میشود و کشور به سوی انقلاب و سقوط حکومت پیش میرود . جوزف گوبلز میگفت: در چنین حالتی، حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی، اما بزرگ، منحرف کند. باید وارد یک جنگ شد. حکومت باید برای ملت دشمن بتراشد. دشمنان خارجی، دشمنان داخلی. اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتی دشمن خیالی. باید دائماً از توطئهها گفت، از نقشه هایی که دشمنان برای ما میکشند. باید از هر فرصتی و هر حادثه ای برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد. باید دائماً درگیر بود، درگیر جنگ، درگیر تبلیغات علیه همسایگان، علیه کشورهای قدرتمند، علیه سازمانهای جهانی. باید بحران ساخت. رمز موفقیت و ماندگاری حکومتهای ضعیف در وضعیت جنگی و بحرانهاست. در جنگها و بحرانها هست که مردم بدبختی های مالی و شغلی و شخصی و معیشتی شان را فراموش میکنند و با حکومت همدل میشوند، و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدین داخلی است. کشور که آرام شود مردم طلبکار حکومت میشوند. باید کشور را دائماً در حالت جنگی نگه داشت. باید کاری کرد که مردم وقتی بهم میرسند دائماً از جنگ و از دشمن بگویند»[۲]
بر همین اساس دخالت ایران در کشورهای منطقه از جمله سوریه، عراق، یمن، لبنان، دوبی، امارات، عربستان و... به اشکال مختلف از سالها پیش آغاز شد. از همان ابتدای انقلاب ضد سلطنتی این سیاست با نام صدور انقلاب رسمیت یافت. در همان ابتدای انقلاب ضد سلطنتی استقبال خمینی از جنگ ایران و عراق یکی از نمودهای آن بود.
جنگ ایران و عراق
پس از انقلاب ضدسلطنتی، جامعه ایران با یک نیروی عظیم انسانی و بالنده مواجه بود. انتظارات و مطالبات اجتماعی پس از انقلاب در اوج قرار داشت و مردم خواهان آزادی، برابری، ترقی و رفاه بودند.
جمهوری اسلامی به رهبری خمینی که یک حکومت بنیادگرا به شمار میرفت، توان پاسخگویی به این مطالبات را نداشت. خمینی تنها راه را برای درگیر کردن نیروهای آزاد شده در مسیری دیگر، ایجاد جنگهایی با عنوان دفاع از اسلام در برابر کفر میدانست. به راه انداختن جنگ هم برای تخلیه این پتانسیل عظیم و هم برای سرکوب نیروهای انقلابی بسیار کارآمد بود.
خمینی از همان روزهای اول پس از انقلاب بهمن ۵۷ اقداماتی انجام داد که برای دولت عراق تحریک آمیز بود. هنگامی که دولت عراق انقلاب ایران را به وی تبریک گفت خمینی با عبارت « والسلام علی من اتبع الهدی» به دولت عراق پاسخ داد.
این آیه، عبارتی است که حضرت محمد پیش از فتح سرزمینهای جدید برای آنان ارسال کرد و به معنی فراخوان برای اطاعت یا آمادگی برای جنگ است!
همچنین خمینی در ۳۰ فروردین ۵۹ ارتش و مردم عراق را به قیام علیه دولت عراق دعوت کرد.
دعایی سفیر وقت رژیم در بغداد در سال ۵۹ به شورای انقلاب شکایت کرد که:
« اگر شما میخواهید با دولت عراق بجنگید تکلیف ما را روشن کنید»[۳]
آیتالله منتظری در سخنان خود در مورد جنگ ایران و عراق به صراحت میگوید که ما در ایجاد این جنگ نقش داشتیم. منتظری میگوید:
مساله جنگ واقعش اینه که اون اولش که انقلاب شد ما شعارهای تند هم دادیم. صدور انقلاب و امروز ایران و فردا عراق و ... این شعارهای تند سبب شد که کشورهای مجاور وحشت بکنن. من رفتم خدمت آیت الله خمینی... گفتم در دنیا رسمه در یک کشوری که انقلاب میشه هیاتهای حسین نیت میفرستند برای کشورهای مجاور و به کشورهای مجاور حالی میکنن که ما با شما کاری نداریم.ما این کار را نکردیم. هنوز دولت موقت روی کار بود و ما متاسفانه این کار را نکردیم و هرچه زودتر بکنیم بهتر. الآن صدام دارد زمزمه جنگ میکند و هر چه زودتر باید جلوی این گرفته بشه! که اونوقت ایشون فرمودن نه این حرفا چیه... من گفتم آقا ما که نمیتوانیم دور کشورمان دیوار بکشیم. ایشان گفتند نخیر! ما میخواهیم دور کشورمان دیوار بکشیم.[۴]
سرانجام جنگ آغاز شد. ارتش عراق به ایران حمله کرد اما به سرعت تصمیم خود را برای توقف جنگ اعلام کرد. همچنین پس از فتح خرمشهر دولت عراق خواهان آتش بس شد. از آن تاریخ تا پایان جنگ، ۱۱ قطعنامه از طرف سازمان ملل صادر و میانگیریهای بسیاری برای پایان دادن به جنگ انجام شد، اما خمینی هیچکدام را نپذیرفت. دولت عربستان پذیرفت که مبلغ ۶۰ میلیارد دلار در ازای خسارات خرمشهر به ایران غرامت پرداخت کند، اما خمینی آنرا رد کرد.[۴] روز ۲۴ مهر ۱۳۵۹ محمد علی رجايي نخست وزير وقت خمينی به سازمان ملل رفت و پيشنهاد داد که متجاوز به مرز خود برگردد و نيروی بیطرفی در مرزها مستقر شود تا دوباره تجاوزی اتفاق نيفتد، اما هنگامی كه سازمان ملل و عراق طرح را پذيرفتند، خمینی که به این جنگ نیاز داشت آنرا رد کرد.![۵]جنگ ایران و عراق اگر چه در ابتدا با حمله صدام آغاز شد اما به گفتهی اغلب فرماندهان سپاه پاسداران در همان ابتدا یعنی بعد از فتح خرمشهر میتوانست خاتمه یابد. هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای با سایت تابناک گفت:
«نمیتوانم بگويم نمی شد جلوی جنگ گرفته شود» [۶]
اما خمینی از همان ابتدای انقلاب ضدسلطنتی جنگ هشت ساله با عراق را نعمت دانسته و گفته بود:
«صلح دفن اسلام است!»
دخالت رژیم ایران در منطقه
با پایان یافتن جنگ ایران و عراق پس از هشت سال رژیم ایران سیاست صدور بحران و به تعبیر خود ایجاد عمق استراتژیک را به اشکال دیگری ادامه داد. ایجاد گروههای نیابتی و شبهنظامی و تروریستی در کشورهای مختلف از اشکال پیگیری این سیاست است. تأسیس و تأمین مالی حزبالله لبنان، انصارالله یمن، لشکر فاطمیون و... از جمله نمودهای این سیاست هستند. همچنین رژیم ایران با حمایت از بشار اسد در مقابل انقلاب سوریه ایستاد و با صرف هزینههای هنگفت از سقوط وی جلوگیری کرد. سوریه به عنوان عمق استراتژیک رژیم ایران پلی برای ارتباط این رژیم با حزبالله و دیگر گروههای تروریستی در منطقه بود.
علاوه بر این ایجاد نهادهای فرهنگی و مذهبی در کشورهای مسلمان اغلب زمینه ساز فعالیتهای دیگر در چهارچوب سیاست صدور بحران هستند.
اتخاذ چنین سیاستی نسبت به کشورهای دیگر در دانش سیاسی امروز، « صدور بحران » نام دارد.
عمق استراتژیک از زبان سران رژیم ایران
سوریه از زبان خامنهای
علی خامنهای در جلسه ای که خانوادههای کشتهشدگان در جنگ سوریه در آن شرکت داشتند گفت:
«اگر جلوی بدخواهان و فتنهگران که دستمایه دشمنی آمریکا و صهیونیسم هستند در آنجا گرفته نمیشد باید در تهران، فارس، خراسان و اصفهان جلوی آنها را میگرفتیم. اینها دشمن را زمینگیر کردند»[۷].
خامنهای در سخنرانی دیگری در این رابطه گفت:
«اگـر اینهـا مبـارزه نمیکردنـد ایـن دشـمن میآمـد داخـل کشـور! اگـر جلویش گرفتـه نمیشـد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتانها بـا اینهـا میجنگیدیم و جلـوی اینهـا را میگرفتیم».[۸]
سوریه از زبان روحانی
حسن روحانی در مراسم تجلیل از دستاندرکاران مذاکرات اتمی گفت:«اگر نیروهای مسلح ما امنیت این کشور را حفظ نمیکردند و سرداران رشید ما در بغداد و سامرا و فلوجه و الرمادیه و... ایستادگی نمیکردند و اگر در دمشق و حلب به دولت سوریه کمک نمیکردند و اگر شهامت ارتش و سپاه و بسیج و ناجا نبود ما امنیتی نداشتیم که بتوانیم به این خوبی مذاکره کنیم».[۹]
سوریه از زبان علی شمخانی
پاسدار شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت که از نزدیکان حسن روحانی است، در تشییع جنازه پاسداران کشته شده در سوریه گفت:
«اگر این پاسداران در سوریه کشته نمیشدند تهرانمان نا امن بود، همدانمان، اهوازمان نا امن بود... در برخورد با كشورهای منطقهیی و فرامنطقهیی حامی تروریسم، هرگونه اقدامی كه قادر به انجامش باشیم تو حوزههای مختلف آن را انجام میدهیم»[۱۰].
سوریه از زبان رحیم نوعی
پاسدار رحیم نوعی از فرماندهان سابق سپاه در جمع بسیجیان در اهواز گفت:
«اگر در سوریه و عراق نجنگیم باید در تهران با آنها بجنگیم...ما برای اینکه بمانیم باید بجنگیم»[۱۱]
سوریه از زبان محمد باقری
پاسدار سرلشكر محمد باقری، رئیس ستاد كل نیروهای مسلح، درباره حضور رژیم ایران در سوریه و کمک به بشار اسد در سخنانی تأکید کرد که سوریه و عراق سپر امنیتی رژیم ایران است. محمد باقری در پیامی به مناسبت تأسیس سپاه پاسداران گفت:
«پاسداران ....هماینک با حمایت و همراهی با مقاومت اسلامی سوریه و عراق خود را «سپر امنیت» ملت ایران و بلکه امت اسلامی قرار دادهاند.»
سوریه از زبان ناطق نوری
ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی ویژه خامنهای شعار مردم ایران در تظاهرات را که میگفتند«سوریه رو رها کن فکری بهحال ما کن» محکوم کرد و گفت:
«لبنان، سوریه و فلسطین خاکریزهای ما هستند. وقتی امروز در سوریه مشاوره و شهید میدهیم، برای این است که دشمن به مرزهای ما نیاید. برخی میگویند چرا سرمایه کشور را به سوریه، لبنان و فلسطین میدهید»[۱۲].
منابع
- ↑ اعتراف جواد منصوری: به بهانه جنگ مخالفان سرکوب شدند
- ↑ ما نه به دوست بلکه به دشمن نیاز داریم
- ↑ گفتگوی ابراهیم یزدی با دهباشی- آپارات
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ حقایق پنهانی جنگ هشت ساله ایران
- ↑ سايت تابناك۶ مهر ۹۳
- ↑ ناگفتههای هاشمی در مورد جنگ
- ↑ ایران، سوریه، معمای عمق استراتژیک-سایت بی بی سی
- ↑ بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم
- ↑ تماس روحانی با دیكتاتور سوریه و حمایت از كشتار مردم این كشور-سایت شورای ملی مقاومت ایران
- ↑ وحدت روحانی با خامنه ای در پشتیبانی از جنایتهای پاسداران در سوریه وعراق و حمایت از اسد-سایت شورای ملی مقاومت
- ↑ شبکه اطلاع رسانی رهیاب
- ↑ تأکید بر اعزام پاسداران به سوریه-سایت شورای ملی مقاومت ایران