ژئوپلیتیک خاورمیانه
ژئوپلیتیک خاورمیانه مجموعهای از ویژگیهای جغرافیایی یا فضا (شرایط جغرافیایی، اقلیمی، قومی و مذهبی و…) و ارتباط آن با شرایطی سیاسی این منطقه از جهان شامل میشود.
ژئوپلیتیک یا جغرافیای سیاسی، از (ژئو) به معنی زمین، و (پلیتیک)، به معنی سیاست تشکیل شده است. این واژهی سیاسی طی یک قرن گذشته از نظر مفهومی و فلسفی همواره دچار تحول و حرکت بوده است. دانش ژئوپليتيک، به تجزيه و تحليل ماهيت، ساختار و کارکردها و اهمیت سیاسی یک منطقهی جغرافیایی پرداخته و ویژگیهای آن را ترسیم میکند.
از جمله مناطق حیاتی و مؤثر در معادلات ژئوپلیتیک جهانی، منطقهی خاورمیانه است؛ خاورمیانه را مرکز دنیای قدیم میدانند، مرکزی که در دل آن منطقه خلیج فارس به منزله (هارتلند) جهانی قرار دارد. پرفسور هلفورد مکیندر هارتلند را منطقهای مینامد که به دلیل اهمیت ژئوپلتیک، کنترل آن تأثیر به سزایی در توانایی کنترل تمامی جهان دارد.[۱]
ژئوپلیتیک خاورمیانه، با ویژگیهای مذهبی و لاجرم سیاسی این منطقه ارتباطی غیرقابل گسست دارد. از جمله وجود مرقد امامان شیعه در ایران، عراق و سوریه، وجود بیت المقدس در فلسطین و کعبه در عربستان و بافت مذهبی در این مناطق، از عوامل مؤثر در ژئوپلیتیک خاورمیانه هستند. در چهاردههی اخیر رژیم ایران با سرمایهگذاری بر این موضوع سیاست منطقهای خود را مبتنی بر صدور بحران پیش برده است. ایجاد هلال شیعی و عمق استراتژیک در این مناطق با هدف غایی حکومت اسلامی از جمله اهداف رژیم ایران بوده است. اتخاذ چنین سیاستی برای رژیم ایران به عنوان یک رژیم سرکوبگر ضرورت بقاء و ادامهی حیات بوده است. بسیاری از مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی بارها به این موضوع اشاره کردهاند که بدون جنگ و حضور سیاسی و نظامی در این مناطق، قادر نخواهند بود وضعیت داخلی را کنترل کنند. با شروع قیامهای مختلف در کشورهای مختلف خاورمیانه از جمله یمن، لبنان و عراق علیه مداخلات رژیم ایران، وضعیت ژئوپلیتیک خاورمیانه برخلاف گذشته به زیان رژیم ایران عمل کرده و سرمایه گذاری چهل سالهی او را با مخاطره مواجه نموده است.
پیدایش علم ژئوپلیتیک
اولین بار اصطلاح جغرافیای سیاسی، توسط فیلسوف فرانسوی (روبرت آن تورگو) در سال ۱۷۵۱، به کار برده شد. روبرت تورگو جغرافیای سیاسی را یک (علم کاربردی – نظریهای) تلقی میکرد که با تحقیق و بررسی تأثیرات متقابل واقعیات جغرافیایی اعم از انسانی و طبیعی با شرایط سیاسی میتواند در امر کشورداری کمک کند. بعدها در سال ۱۸۹۷، پروفسور فردریش راتزل آلمانی، کتابی به نام جغرافیای سیاسی نوشت که نظریهی کشور به مثابهی موجود زنده (ارگانیزم) را ارائه داد و طرفداران زیادی را به خود جلب کرد، همچنین استاد علوم سیاسی سوئد رودلف شلین با کاربرد واژهی ژئوپلیتیک، جغرافیای سیاسی را نظریهی کشور و ارگانیزم جغرافیایی معرفی کرد. از همین زمان ژئوپلیتیک که به طور عُمده با ایدئولوژی حکومت آمیخته بود، همگام با ژئواستراتژی مکیندری که بررسی اساس جغرافیایی سیاست جهان را هدف قرار داده بود، دیدگاه اغلب نظریه پردازان سیاسی و جغرافیدانان را برای مدّت ۴۵ سال تشکیل دادند. اما بعد از پایان جنگ جهانی دوم و شکست آلمان نازی، ژئوپلیتیک خاص آلمان منجر به زمینهی تخریب این علم به عنوان یک دیدگاه دانشگاهی شد.[۲]
احیا و شکوفایی دوبارهی علم ژئوپلیتیک
جغرافیای سیاسی در دههی سالهای ۱۹۵۰، با تلاش جغرافیدانان نامداری مانند هارتشورن، استیفن جونز و گاتمن، دورهی فراز خود را آغاز کرد. مطالعه وضعیت سیاسی و جغرافیای پایتختها، مرزها، اختلافات ارضی، تقسیمات کشوری، استعمارگری، فدرالیسم، رودخانههای بینالمللی و دهها مسائل مکانی – سیاسی دیگر در سطوح مقیاسهای جغرافیایی متعدد محلی تا جهانی مورد توجه جغرافیدانان سیاسی است. امروزه تعریف ساده از ژئوپلیتیک یا جغرافیای سیاسی که مورد قبول اکثر جغرافیدانان سیاسی است، عبارت است از «علم بررسی رابطهی متقابل میان (قدرت) و (فضا)».[۲]
ژئوپلیتیک خاورمیانه
از میان مناطق ژئوپلیتیکی منطقه جنوب غربی آسیا، از همه مهمتر خاورمیانه است که مورد توجه نظام بینالمللی بوده و از جایگاه ویژهای برخوردار است، بر همین پایه خاورمیانه در ساختار ژئوپلیتیکی هزاره سوم مورد بررسی قرار گرفته است.[۳] عمیقترین و مهمترین بحرانهای سیاسی جهان معاصر در منطقه خاورمیانه رقم میخورد و چالشهای مهم ژئوپلیتیکی از عوامل شکل دهنده، تشدید کننده و تداوم یابندهی بحران در این حوزه جغرافیایی است. چشمانداز موجود از قیام و خیزشهای مردمی، بیانگر آغاز تحولات و لرزشهای ژئوپلیتیکی گسترده در فضای خاورمیانه و شمال آفریقاست و جغرافیای سیاسی منطقه را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد.[۴]
عوامل مؤثر بر ژئوپلیتیک خاورمیانه
برخی ویژگیهای جغرافیایی یا به تعبیر جدید «فضا» که بر تغییرات سیاسی در خاورمیانه مؤثر هستند و وضعیت ژئوپلیتیک خاورمیانه را تعیین میکنند به قرار زیر است:
مراقد ائمه شیعه در خاورمیانه
یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده ژئوپلیتیک خاورمیانه، وجود مراقد امامهای شعیان در این منطقه از جهان است. مرقد امامهای شیعیان همواره در طول تاریخ محل زیارت و ادای احترام برای شیعیان بوده است.
در حال حاضر نزدیک به ۴۰۰ میلیون شیعه در جهان زندگی میکنند که بخش اعظم آنها ساکن خاورمیانه هستند. این بافت شیعی طبعا نسبت به مرقد تمامی ائمه ی شیعه حساسیت خاصی دارد. این مراقد به طور خاص همواره توسط رژیم ایران نیز مورد توجه بوده است و مهمترین دستاویز برای دخالتهای آن در کشورهای مختلف گشته است. برخی از این مراقد چنین هستند:
- مرقد امام هشتم شیعیان (امام رضا) در ایران
- مرقد امام سوم (امام حسین) در کربلای عراق
- مرقد امام نهم شیعیان امام محمد تقی در کاظمین عراق
- مرقد امام یازدهم شیعیان یعنی امام حسن عسکری در سامرای عراق[۵]
- مرقد امام هفتم شیعیان یعنی امام موسی کاظم در کاظمین
- مرقد حضرت زینب دخترامام علی در شهرک «السیدة زینب» در جنوب دمشق
- مرقد حضرت رقیه دختر امام حسین در دمشق
- مرقد حضرت سکینه دختر امام علی در شهر داریا در سوریه
- مرقد امام زینالعابدین، محمدباقر و جعفر صادق در مدینه در عربستان سعودی[۶]
- قبرستان بابالصغیر در دمشق که مرقد برخی ائمه و یاران پیامبر اسلام از جمله بلال حبشی است.[۷]
مرکز تجمع ادیان ابراهیمی
خاورمیانه جزو مناطقی از جهان است که هر سه دین ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام در آن رواج دارد. بافت مذهبی حاکم بر خاورمیانه از عوامل مهم تأثیرگذار بر ژئوپلیتیک این منطقه از جهان است.
وجود بیتالمقدس در خاورمیانه
بیتالمقدس که پیش از کعبه قبله مسلمانان بود یکی از شهرهای مهم برای پیروان ادیان ابراهیمی است. بیتالمقدس یکی از شهرهای مهم برای مسلمانان پس از مکه و مدینه و دارای اهمیت فرهنگی و قومی برای فلسطینیان است. همچنین این شهر یکی از چهار شهر مهم برای یهودیان و مقدسترین شهر برای مسیحیان نیز به شمار میرود.
قبلهی مسلمانان؛ کعبه
وجود کعبه به عنوان مقدسترین مکان برای مسلمانان در خاورمیانه در کشور عربستان همواره دارای اهمیت ویژهای بوده است. کعبه توسط ابراهیم نبی ساخته و توسط پسرش بازسازی شده است و گفته میشود نخستین بنا کنندهی آن حضرت آدم بوده است.[۸]این مکان که در میان مسجدالحرام قرار دارد، هرساله میزبان میلیونها مسلمان از سراسر جهان برای طواف است.
وجود چاههای نفت
یکی دیگر از ویژگیهای خاورمیانه که آن را برای تمامی کشورها حائز اهمیت میسازد وجود چاههای نفت بسیار در این منطقه از جهان است. کل ذخایر نفت جهان ۱.۴میلیارد بشکه برآورد شده که تنها تا ۸۲ روز میتواند توقف صادرات نفت از منطقهی خاورمیانه در صورت تشدید درگیریها را پوشش دهد.[۹] به این ترتیب خاورمیانه به عنوان یکی از مهمترین صادرکنندگان نفت دارای اهمیت ویژهای است و هرگونه تنش سیاسی در آن میتواند اقتصاد جهانی را تهدید کند.
ارتباط با مدیترانه و خلیج فارس
خاورمیانه از طریق دو دریای مهم جهان یعنی مدیترانه از سمت غرب و خلیج فارس در جنوب آن با جهان ارتباط دارد. خلیج فارس هم اکنون به دلیل موقعیت جغرافیایی، معبر صدور کالا، سرمایه و تجهیزات نظامی و همچنین ذخایر عظیم نفت و گاز، سه قارهی آسیا، آفریقا و اروپا را به یکدیگر پیوند میدهد. خلیج فارس از طریق تنگهی هرمز و دریای عمان به اقیانوس هند و سپس به تمامی آبهای آزاد راه پیدا میکند و یک نقطهی استراتژیک در جهان به شمار میرود که بر سیاستگذاریهای جهانی مؤثر است.[۱۰] همچنین دریای مدیترانه یا میانه که در غرب خاورمیانه قرار دارد، دریایی است که سه قارهی آسیا، اروپا و آفریقا را به یکدیگر متصل میکند و یکی از مهمترین دریاهای جهان به شمار میرود.
رژیم ایران و ژئوپلتیک خاورمیانه
با روی کار آمدن روح الله خمینی در ایران، ژئوپلیتیک خاورمیانه تغییر کرد. علت این بود که رژیم ایران از همان بدو ورود پروژهی نفوذ در کشورهای منطقه را با تکیه بر ویژگیهای مذهبی آنها کلید زد و به تشکیل، تسلیح، ایجاد و ارسال گروههای تروریستی و شبه نظامی در کشورهای مسلمان منطقه پرداخت. اولین قدم برای رژیم ایران استقبال از جنگ ایران و عراق بود. جنگی که دست کم از خرداد ۱۳۶۱، صدام حسین همصدا با دهها کشور عربی خواهان پایان دادن به آن بودند اما خمینی توقف آن را نپذیرفت.
با این حال جنگافروزی و تروریسم برای رژیم ایران نه برای گسترش و افزایش قدرت سیاسی بلکه تنها راه بقا بود.
رژیم جمهوری اسلامی بقای سیاسی خود را با استفاده از جغرافیای سیاسی منطقهی خاورمیانه امکانپذیر کرد و با سیاست صدور بحران و چشمانداز تشکیل هلال شیعی و حکومت اسلامی، تلاش نمود بر مشکلات و بحرانهای داخلی غلبه کند. پشتوانهی قدرت سیاسی یا همان ماهیت قدرت در رژیم ایران جنگافروزی و صدور ترویسم است.
ماهیت قدرت در حکومتها
هر حاکمیتی نیاز به قدرت سیاسی دارد. به عبارت دیگر قدرت سیاسی هر حاکمیتی به پشتوانه نیاز دارد. این پشتوانه از جمله میتواند یک یا برخی از موارد زیر باشد:
پشتوانهی مردمی
در حکومتهای دموکراتیک پشتوانهی قدرت سیاسی، رأی مردم است. حاکمیت قدرت خود را از رأی مردم میگیرد و در تلاش برای حفظ آن است. در صورتی که مردم تمایل خود را به حاکمیت از دست دهند، حاکمیت سقوط میکند. پایگاه اجتماعی در حاکمیتهای دموکراتیک مهمترین پشتوانهی قدرت به شمار میرود. در رژیم جمهوری اسلامی بنا به آمارهای رسانههای حکومتی چنین پشتوانهای وجود ندارد. بر اساس یک نظر سنجی که مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) انجام داده است ۷۵ درصد از مردم از این حکومت ناراضی هستند.[۱۱] محمدباقر قالیباف شهردار سابق تهران حامیان این حکومت را به طور ضمنی یک اقلیت چهاردرصدی دانست. به عبارتی ۹۶ درصد از مردم خواهان این حکومت نیستند.[۱۲]
قدرت خارجی (وابستگی)
یک قدرت خارجی میتواند پشتوانهی قدرست سیاسی یک حاکمیت باشد. به عنوان مثال رژیم محمدرضا پهلوی با اتکا به قدرت سیاسی خارجی پابرجا بود. چنانچه وقتی آمریکا حمایت خود را از او متوقف کرد، رژیم پهلوی سقوط کرد. رژیم ایران یک رژیم وابسته نیست. به رغم روابط قوی با روسیه، چین و برخی کشورهای دیگر، نمیتوان آن را یک حکومت وابسته به شمار آورد. وابستگی هنگامی رخ میدهد که ساختار قدرت سیاسی به حاکمیتی دیگر وابسته باشد و بدون آن دچار فروپاشی شود.
توانمندی بالای اقتصادی
وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی از بدو پیدایش تا کنون همواره در یک وضعیت بحرانی بوده است. تورم، افزایش نقدینگی، از میان رفتن تولید داخلی، افزایش واردات و کاهش صادرات غیرنفتی از جمله علائم وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران است. اقتصاد در ایران یک اقتصاد تک پایه است. مجموع صادرات غیرنفتی ایران در سال ۹۷ تنها ۱ میلیارد دلار بوده است[۱۳] هر چند گمرک ایران برای بالابردن این عدد میعانات گازی را نیز در سبد صادرات غیرنفتی قرار میدهد.
قدرت بالای نظامی
پشتوانهی قدرت سیاسی در یک حکومت میتواند قدرت بالای نظامی باشد. هر چند این پارامتر با قدرت اقتصادی و علمی رابطهای متقابل دارد. هیچ حاکمیتی در صورت توانمندی اقتصادی پایین نمیتواند از قدرت نظامی بالا برخوردار باشد. قدرت نظامی در ایران در مقایسه با دیگر کشورها بسیار پایین و قدیمی است. نیروی زمینی ایران دارای مشکلات جدی در ترابری و لجستیک است و حرکت آنها در یک نبرد جبههای بسیار کند است. نیروی دریایی ایران بسیار کوچک و سلاحهای آن تاکتیکی هستند. در مورد نیروی هوایی ایران میتوان بدون مبالغه آن را معدوم دانست. این در حالی است که در حال حاضر قدرت نظامی هر کشور در اساس بر نیروی هوایی آن تکیه دارد. ایران دارای حدود ۱۳۰ جنگنده است که همگی از نسل دوم و بسیار قدیمی به شمار رفته و عمر مفید خود را به اتمام رساندهاند.[۱۴]
ماهیت قدرت در جمهوری اسلامی
قدرت در نظام جمهوری اسلامی تنها از یک سرچشمه تأمین میشود. این قدرت از طریق تروریسم یا همان سیاست صدور بحران و جنگافروزی و پرورش ایدههای آپوکالپتیکی تحت عنوان جبههی مقاومت شیعه، تشکیل هلال شیعی و… به دست میآید.
رژیم ایران در فقدان پایگاه مردمی، فقدان حمایت خارجی، فقدان توانایی اقتصادی و… با نشر و ترویج ایدهی مبارزه با کفر و تشکیل حکومت اسلامی و در ادامه با ایجاد جنگ خارجی به اشکال مختلف از جمله صدور ترویسم، بمبگذاری و تجهیز و تسلیح گروههای اسلامی، نیروهای وفادار به خود را حفظ میکند.
تروریسم خارجی از طریق نیروهای شبهنظامی و سوء استفاده از ویژگیهای جغرافیایی و مذهبی منطقه، تحت عنوان جنگ حق علیه باطل (اسلام علیه کفر) تضمینکنندهی بقای رژیم خمینی است. این تحلیلی است که سازمان مجاهدین از ابتدای جنگ ایران و عراق آن را ارائه داد و جنگ با عراق را نه جنگی برای دفاع از ایران بلکه ابزاری برای حفظ قدرت در ایران و غلبه بر مشکلات داخلی و از سویی سرپوشی بر اختناق و سرکوب در داخل ایران برشمرد.
سازمان مجاهدین اعلام کرد پس از روی کار آمدن خمینی تهدید شماره یک جهان و خاورمیانه بنیادگرایی مذهبی خواهد بود.
از نظر مجاهدین خلق، ماهیت قدرت در این رژیم مبتنی بر صدور بنیادگرایی و تروریسم یا آنچنان که خمینی میگفت صدور انقلاب بود. از سویی خمینی با یک پتانسیل عظیم آزاد شده در انقلاب ۵۷ روبرو بود که در صورت برآورده نشدن خواستههایشان برای او مشکلآفرین میشدند. جنگ ایران و عراق به عنوان اولین گام جنگافروزی امکان سرکوب را برای این رژیم فراهم کرد و این پتانسیل را در مسیر انحرافی کانالیزه نمود. این جنگ و پس از آن جنگهای منطقهای دیگر و صدور ترویسم تنها پشتوانهی قدرت برای رژیم ایران بوده و هست.
جواد منصوری فرمانده سابق سپاه پاسداران در مصاحبهای در تلویزیون ایران میگوید:
«اگر جنگ نشده بود من فكر ميكنم انقلاب اسلامي از بين رفته بود، من اعتقادمه و جنگ بود كه انقلاب اسلامي رو سازمان داد، …، خيلي ما نتايج جنگ برامون عالي بود، عالي بود، با جنگ بود که توانستيم ضد انقلاب داخل رو سركوب كنيم، گروهكها رو سركوب كنيم. / خلخالي به من گفت دوستان شما رفتن آنجا[گنبد] اينها رو سركوب كردن، ۴ تا از رهبران شون رو گرفتن، اينها بايد اعدام بشن… پا شد رفت، همانجا رفت گنبد، ساعت ۱۲ شب تو گنبد آنها رو محاكمه كرد و همان شب اعدامش كرد وفردا صبح آمد.»[۱۵]
ایجاد بحران در خارج از مرزهای کشور یا به عبارتی صدور بحران به جمهوری اسلامی این امکان را میداد که قدرت سیاسی خود را تأمین کند و به این ترتیب:
- توجهات را از مشکلات داخلی به سمت یک بحران یا مشکل بزرگتر در خارج جلب کند.
- مشکلات داخلی را ناشی از بحران خارجی دانسته و از خود سلب مسئولیت کند.
- با طرح صورت مسئلهی بحران بزرگتر، از پاسخگویی به مطالبات داخلی امتناع کند.
- با طرح صورت مسئلهی بحران بزرگتر، مخالفان داخلی را سرکوب کند و توطئهگر نام دهد.
- با طرح صورت مسئلهی بحران بزرگتر، توجهات را از سرکوب مخالفان به سمت دیگری معطوف کند و آنرا بپوشاند.
- در رابطه با نیروهای خودی برای حرکت، انگیزهبخشی کند و ظرف مادی، تشکیلاتی و ایدئولوژیک برای تکثیر آنها ایجاد نماید.
تأثیر رژیم ایران بر ژئوپلیتیک خاورمیانه
با توجه به نیاز ماهوی رژیم ایران به ایجاد جنگ و صدور بحران و تروریسم به خارج از خاک خود، این رژیم تلاش کرد شرایط سیاسی جدیدی را بر منطقه حاکم کند و از ویژگیهای اقلیمی آن به نفع خود استفاده نماید. امری که به آرامی ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه را تغییر داد.
اولین و مناسبترین مسیر برای پیشبرد این سیاست از نظر خمینی عراق بود. ویژگیهای زیر عراق را در اولویت اول برای پیشبرد سیاست صدور انقلاب (صدور بحران) قرار میداد:
- عراق در میان همسایگان ایران، کشوری مستقل به شمار میرفت که از پشتوانهی خارجی برخوردار نبود. (ترکیه توسط ناتو حمایت میشد. پاکستان توسط آمریکا پشتیبانی میشد و شوروی سابق دارای شرایط مطلوب اقلیمی نبود)
- عراق دارای بیشترین مرز مشترک با ایران بود.
- ۶۰ درصد از جمعیت عراق را شیعیان تشکیل میدادند که بستر مناسبی را برای خمینی بود.
- مرقد ۶ امام شیعه از جمله مرقد امام علی و مرقد امام حسین در عراق است.
به این ترتیب خمینی پروژهی جنگ افروزی را با تحریک عراق و با شعار فتح قدس از طریق کربلا آغاز کرد. او در ابتدای انقلاب ضد سلطنتی ارتش عراق را به قیام دعوت کرد و به برخی فعالیتها ضد حاکمیت این کشور کمک نمود.
دعایی سفیر وقت رژیم در بغداد در سال ۵۹ به شورای انقلاب شکایت کرد که:
«اگر شما میخواهید با دولت عراق بجنگید تکلیف ما را روشن کنید»[۱۶]
آیتالله منتظری در سخنان خود در مورد جنگ ایران و عراق به صراحت میگوید که ما در ایجاد این جنگ نقش داشتیم.[۱۷] خمینی جنگ با عراق را نعمت میدانست و سرآغاز تشکیل حکومت اسلامی در هلال شیعی مفروض خود را فتح این کشور تلقی میکرد. پس از جنگ ایران و عراق نیز رژیم ایران به دلیل از دست دادن این امکان به صورت گستردهتری بر دخالتهای پنهان تروریستی در کشورهای مختلف با تجهیز و ایجاد گروههای شبهنظامی و تروریستی اسلامی متمرکز شد. به این ترتیب رژیم ایران تلاش کرد از ساختار ژئوپلیتیک منطقه به نفع خود استفاده کرده و آن را تغییر دهد.
روشن شدن موتور ژئوپلیتیک خاورمیانه
اصطلاح روشن شدن موتور ژئوپلیتیک خاورمیانه اصطلاحی است که اولین بار توسط مجاهدین خلق و مشخصا مسعود رجوی در پیامهایش به کار برده شد. از این عبارت چنین برمیآید که پتانسیل ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه در حال بالفعل شدن علیه تمایلات سیاسی جمهوری اسلامی است.
مسعود رجوی در پیامی در ۱۴ آذر ۱۳۸۷ از روشن شدن موتور ژئوپلیتیک خاورمیانه خبر میدهد و میگوید:
«... چهارمین چشم انداز وحشتناک برای رژیم ولایت فقیه، روشن شدن موتور ژئوپلیتیک در عراق کنونی یعنی خلع ید تام و تمام از رژیم در این کشور است که «فضای تنفس» اصلی فاشیسم دینی را مسدود میکند. بیجهت نیست که از هیچ توطئه و از هیچ جرم و جنایت و رذیلتی علیه مردم عراق و علیه اشرف ومجاهدین فروگذار نمیکند…»[۱۸]
مسعود رجوی در پیامی در سال ۱۳۹۸ و پس از کشته شدن قاسم سلیمانی با اشاره به تظاهرات مردم عراق بار دیگر بر روشن شدن موتور ژئوپلیتیک منطقه تاکید میکند:
«اخراج و پایان رژیم در عراق، در حکم پایان ولایت فقیه است. موتور ژئوپلیتیک روشن شده و آتشفشان قیام، با خمینی و خامنهای و رژیم آخوندی و سرکردگان و دستنشاندگانش سر سازگاری ندارد».[۱۹]
به این ترتیب روشن شدن موتور ژئوپلیتیک را میتوان تعبیری از بالفعل شدن پتانسیل ضد رژیم ولایت فقیه و قدرتطلبی او تحت نام دین اسلام در منطقه خاورمیانه دانست.
این در حالی است که پس از انقلاب ضد سلطنتی، رژیم ایران تمامی تلاش خود را کرد تا ژئوپلیتیک این منطقه از جهان را به نفع خود تغییر دهد و از آن برای تأمین قدرت سیاسی خود استفاده کرد.
جمهوری اسلامی با شعار دفاع از مستضعفین و مسلمانان منطقه، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم و آزادی قدس از طریق کربلا، خواست و ارادهی سیاسی نظام حاکم بر ایران برای ایجاد نظم منطقهای جدیدی را اعلام کرد و در طول چهل سال تمامی تلاش خود را بر آن متمرکز نمود.[۲۰]حزب الله لبنان که با تفکرات اسلامی تندرو (ارتجاعی) توسط رژیم ایران تأسیس و تسلیح شد، از عوامل مطرح در بحرانهای خاورمیانه در لبنان و فلسطین بوده است. تأمین و تجهیز حماس در فلسطین، انصارالله در یمن و دهها گروه مسلمان دیگر در اقسی نقاط خاورمیانه در همین راستا بوده است.
رژیم ایران به عنوان اولین حکومت دینی اسلامی شیعی، ایدهی خلافت اسلامی را در تفکرات سنی نیز دامن زد.
بعد از سقوط صدام حسین، پیشروی جمهوری اسلامی در عرصهی ژئوپلیتیک منطقهی خاورمیانه سرعت بیشتری یافت. رژیم ایران دهها گروه مسلح و شبهنظامی در عراق تأسیس کرد. حزبالله عراق، عصائبالحق، جیشالمهدی، حشدالشعبی و… از جملهی این گروهها هستند. ورود به عراق، دستیابی به سوریه را نیز برای این رژیم سادهتر کرد به طوری که با آغاز قیام و انقلاب سوریه علیه بشار اسد متحد رژیم ایران، جمهوری اسلامی توانست وارد سوریه شده و به سرکوب مردم این کشور بپردازد.
نقش مجاهدین در روشن شدن موتور ژئوپلیتیک
از نظر موقعیت ژئواستراتژیک، دولت سابق عراق مانعی در برابر پیشروی رژیم ایران در منطقه بود. کشور عراق را میتوان اولین گذرگاه مورد نظر برای رژیم ایران جهت تحقق بخشیدن به آرزوی تشکیل هلال شیعی دانست.
اما به لحاظ سیاسی و نظامی و ایدئولوژیک حضور سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان بزرگترین اپوزیسیون مسلح رژیم ایران در این کشور، مؤثرترین سد و مانع در برابر پیشروی این رژیم برای دستیابی به آبهای مدیترانه بود.[۲۰]
سازمان مجاهدین معتقد بود آرزوی این رژیم در صورتی که در برابر وی سد و مانع ایجاد نشود، ایجاد هلال شیعی در خاورمیانه و یک امپراطوری اسلامی با عمری چند صد ساله است. آنها به همین دلیل به عراق یعنی اولین معبر سیاست جنگافروزی خمینی رفتند و قرارگاههای خود را در این کشور بنا کردند.
پس از سقوط دولت سابق عراق و جمعآوری سلاحهای مجاهدین خلق توسط دولت آمریکا، رژیم ایران توانست در تمامی ارکان کشور عراق نفوذ کند.
مریم رجوی پس از سقوط دولت سابق عراق در سال ۱۳۸۳ اعلام کرد که خطر نفوذ ایران در عراق و سپس دیگر کشورهای منطقه صدبار از خطر اتمی این رژیم بیشتر است.[۲۱]
سازمان مجاهدین در این دوران بدون سلاح و با کار افشاگرانهی بسیار گسترده در سطح تمامی استانهای عراق به کند کردن حرکت رژیم ایران و ایجاد مانع در برابر آن پرداخت. این ارتباطات گسترده تا جایی ادامه پیدا کرده که روزانه صدها نفر از جوانان، دانشجویان، شیوخ، فرهنگیان و سیاستمداران عراقی به مقر این سازمان یعنی قرارگاه اشرف رفت و آمد داشتند.
هزاران ملاقات با اغلب شخصیتهای سیاسی و ملی عراق و شیوخ عشایر عراق و سمت دادن آنها به مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی در عراق نتیجهی فعالیتهای مجاهدین در عراق بود.
این در حالی بود که در ابتدا به دلیل حضور نیروهای آمریکایی در کشور عراق، اغلب مردم، آمریکا را به عنوان اشغالگر، دشمن اصلی خود به شمار میآوردند. تحلیل سازمان مجاهدین خلق در آن زمان آنچنانکه با شیوخ و عشایر عراق نیز در میان گذاشته شد، این بود که خلاء قدرت در عراق به نفوذ رژیم ایران و سپس گسترش آن در دیگر نقاط منطقهی خاورمیانه از طریق عراق منجر خواهد شد و باید بر ممانعت از این پیشروی متمرکز شد. تحلیل سازمان مجاهدین خلق بر این استوار بود که اشغال واقعی توسط رژیم ایران صورت خواهد گرفت.
در این بین جمهوری اسلامی بر اساس فرمول بندی دکترین تقابل غیرمتقارن و عدم مقابلهی مستقیم نظامی با ایالات متحدهی آمریکا، فعالیتهای تروریستی و ایذایی را در عراق در پیش گرفت. کشتن و ترور شخصیتهای ملی، فرهنگی و متخصص، حمله به نیروهای آمریکایی، کشتن شیوخ عشایر و همچنین شعلهور کردن جنگ فرقهای میان سنی و شیعه از جملهی این فعالیتها بود. مشخصا رژیم ایران با انفجار حرم سامرا که از مراکز مقدس شیعیان است و منتصب کردن آن به نیروهای سنی و بالعکس با کشتن ائمهی جمعهی سنی، جنگ فرقهای را به شدت دامن زد.[۲۲]
در ۲۸ فروردین ۱۳۸۴ (۱۶ آوریل ۲۰۰۵) یازده حزب و جریان سیاسی در عراق با انتشار بیانیهای که توسط دو میلیون و ۸۰۰ هزار عراقی امضا شده بود خواهان خلع ید از رژیم ایران در منطقه شدند. در بخشی از این بیانیه آمده است:
«مردم و نیروهای دموکراتیک عراق، در تلاش مجدانه برای خنثیکردن خطر بنیادگرایی و تروریسم، مجاهدین خلق ایران را که به یک اسلام بردبار و دموکراتیک اعتقاد دارند، متحد و شریک طبیعی خود در ژئوپلیتیک این منطقه از جهان میدانند. آنها طی دو دهه اقامت در عراق با برقراری رابطهی انسانی و برادرانه با جامعهی عراق، تضمین استراتژیک و آیندهدار حسن همجواری و صلح پایدار و مصالح مشترک دو ملت محسوب میشوند.»[۲۳]
در ۱۷ ژوئن سال ۲۰۰۶ (۲۷ خرداد ۱۳۸۵) همچنی کنگرهی هبستگی مردم عراق با حضور نمایندگانی از ۱۲۱ حزب، جمعیت، مؤسسه و انجمن در اشرف بیانیهی پنج میلیون و دویست هزار عراقی را قرائت کرد. در این بیانیه مردم عراق خواهان اخراج رژیم ایران از عراق و پایان دادن به دخالتهای آن و حمایت از سازمان مجاهدین خلق شدند.[۲۴]
در تاریخ ۱۴ ژوئن ۲۰۰۸ (۲۵ خرداد ۱۳۸۷) چهارمین اجلاس سالانهی کنگرهی همبستگی مردم عراق، ویژهی شیعیان عراق در قرارگاه اشرف برگزار شد. بیانیهای با امضای ۳ میلیون تن از شیعیان عراق قرائت شد. در این بیانیه شعیان عراق خواهان خلع ید از رژیم ایران شدند. این بیانیه از جمله توسط ۸۸۰۰ تن از شیوخ عراق، ۵۸۱۴ وکیل و حقوقدان و ۳۵۳ روحانی و خطیب، ۲۳۰۳۰ پزشک و مهندس و استاد دانشگاه تأیید و امضا شده بود.[۲۴]
همچنین در جلسات مختلف و بزرگی که به صورت نوبهای در قرارگاه اشرف برگزار میشد، دهها هزار عراقی شرکت میکردند. در یکی از این جلسات نزدیک به ۵۰ هزار عراقی شرکت کردند. در این جلسه برخی از نمایندگان پارلمان اروپا نیز به دعوت مجاهدین خلق حاضر شدند و با مردم عراق در رابطه با جلوگیری از دخالتهای رژیم ایران به بحث و گفتگو پرداختند.
این سازمان همچنین دهها جلسه با حضور شخصیتهای سیاسی، پارلمانترها و حتی اعضای دولتهای کشورهای عربی چون لبنان، فلسطین، سوریه، یمن، تونس، مصر، عمان و دیگر کشورهای منطقه در پاریس برگزار نمود و ارتباطات بسیاری را با آنها حول موضوع مقابله با نفوذ رژیم ایران ایجاد نمود.
از همهی این نمودها میتوان به عنوان یکی از مهترین عوامل روشن شدن موتور ژئوپلیتیک منطقه علیه رژیم ایران نام برد. روشن شدن موتور ژئوپلیتیک با قیامهای مردمی در کشورهای لبنان و عراق علیه دخالتهای رژیم ایران به اوج خود رسید. قیام مردم لبنان و عراق دکترین رژیم ایران در منطقه را مبنی بر تلاش جهت ایجاد عمق استراتژیک زیر سوال برد. رژیم ایران که با دعاوی حمایت از شیعیان در خاورمیانه نفوذ خود را در این مناطق مشروعیت میبخشید، با قیام شیعیان علیه خود مواجه شد. امری که تمامی باورهای ترویج شده توسط او را زیر سوال برد.
از سویی، پایان دادن به سیاست صدور بحران، به عنوان راه نفس رژیم ایران بقای او در تهران را نیز با مشکل مواجه خواهد کرد. به این ترتیب روشن شدن موتور ژئوپولتیک در منطقه با موجودیت رژیم ایران در تقابل آشکار خواهد بود.
برخی از تعاریف ژئوپلیتیک
- پیرگالوا (نویسندهی کتاب ژئوپلیتیک راههای رسیدن به قدرت): «ژئوپلیتیک یعنی مطالعهی شیوهی ارتباط بین هدایت سیاسی یک قدرت با برد بینالمللی و چارچوب جفرافیایی عملکرد آن.»
- سوآت ایلهان: «ژئوپلیتیک رابطهی میان قدرت (کنونی و آینده) و هدف را – در میدان سیاست – بر مبنای جغرافیایی بر روی سیاست آشکار میکند، ژئوپلیتیک یعنی پویایی جغرافیا به واسطهی تمامی عناصر آن و نتیجهبخشیِ همهی این عناصر وقتی که به آنها ارزش میدهیم. ژئوپلیتیک کانون قدرت جهانی و منطقهای را بر روی جغرافیای طبیعی و هدف برقرار میکند؛ و زمینهی سیاست امنیتی و ترقّی یک دولت، گروهی از دولتها و یا یک منطقه را تشکیل میدهد.»
- هاگ فرینجن: «ژئوپلیتیک به عنوان یک دانش، تأثیر جغرافیا را بر شخصیت سیاسی کشور، تاریخ آن، مؤسسات و به ویژه روابط آن را با دیگر کشورها مورد بررسی قرار میدهد.»
- بردان کاسلن و فرد شلی: «ژئوپلیتیک یعنی مطالعهی روابط بینالملل و زد و خوردهای مبتنی بر یک فضای جغرافیای».[۲۵]
- پیروز مجتهدزاده: «ژئوپلیتیک یا سیاست جغرافیایی، اثر محیط و اشکال یا پدیدههای محیطی مانند موقعیت جغرافیایی، شکل زمین، منابع کمیاب، امکانات ارتباط و انتقالی (زمینی، دریایی، هوایی و فضایی)، وسایل ارتباط جمعی و… را در تصمیمگیریهای سیاسی، به ویژه در سطوح گستردهی منطقهای و جهانی مطالعه میکند.»
- عزتالله عزتی: «ژئوپلیتیک به بررسی تأثیر پدیدههای جغرافیایی بر ساختارها و نهادهای سیاسی، حکومتی و غیرحکومتی و تحولات آنها و خصوصیات روابط با دیگر دولتها میپردازد.»
- دره میرحیدر (استاد و پژوهشگر برجستهی رشتهی جغرافیای سیاسی): «ژئوپلیتیک شیوههای قرائت و نگارش سیاست بینالملل توسط صاحبان قدرت و اندیشه و تأثیر آنها بر تصمیمگیریهای سیاسی در سطح ملّی و منطقهای است.»
- دکتر محمدرضا حافظنيا (کتاب مبانی مطالعات سياسی – اجتماعی، جلد اول): «ژئو پليتيک عبارت است از: مطالعهی رفتار سياسی دولتها، گروهها و سازمانها در مورد جنبههای فضايی، محيطی و انسانی».
- محمدرضا حافظنیا: «ژئوپلیتیک عبارت است از، مطالعهی روابط متقابل جغرافیا، قدرت و سیاست.»
- حافظنیا در جای دیگری مینویسد: «ژئوپلیتیک یعنی رفتار گروههای انسانی متشکل نسبت به یکدیگر بر پایهی جغرافیا، قدرت و سیاست.»
- امین سزگین: «ژئوپلیتیک یعنی علم و هنر تعیین، تثبیت و جهتدهی سیاست ملّی با در نظر گرفتن سرزمین یک کشور به همراه تاریخ ملّی آن، شعور ملی شهروندان، قدرت ملی کشور، وضعیت سیاسی دنیا و ارتباطات».[۲۵]
منابع
- ↑ مفهوم جديدي از هارتلند
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ معرفی جغرافیای سیاسی - وب سایت دانشکده جغرافیا
- ↑ وضعیت خاورمیانه در ساختار ژئوپلیتیکی - وب سایت پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی
- ↑ تحولات ژئوپلیتیک خاورمیانه - وب سایت پرتال جامع علوم انسانی
- ↑ رده امامان مدفون در عراق
- ↑ مرقد ائمه طاهرین در کدام شهرهاست
- ↑ قبرستان باب الصغیر در دمشق
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، اصغر قائدان، نشر مشعر، ۱۳.
- ↑ اقتصاد دنیا بدون نفت خلیج فارس چقدر دوام میآورد؟
- ↑ اهمیت اقتصادی و ژئو پولیتیک خلیج فارس
- ↑ نظرسنجی در ایران: ۷۵ درصد ناراضیاند و ۳۱ درصد حکومت را اصلاحناپذیر میدانند
- ↑ قالیباف از کدام ۴درصدیها حرف میزند؟
- ↑ تنها «۶۳ درصد» از اهداف صادرات غیرنفتی ایران محقق شده است
- ↑ زرادخانه ایرانی؛ حقیقی یا ببرکاغذی؟
- ↑ تلویزیون حکومتی «آستان رضوی» درتاریخ ۱۵مهر۹۶
- ↑ گفتگوی ابراهیم یزدی با دهباشی- آپارات
- ↑ حقایق پنهانی جنگ هشت ساله ایران
- ↑ تبریک و تهنیت به ملت ایران
- ↑ پیام مسعود رجوی- مرگ قاسم سلیمانی
- ↑ ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ توازن قوا در خاورمیانه - وب سایت بی بی سی فارسی
- ↑ مسعود رجوی - پیام شماره ۱۵
- ↑ طارق الهاشمی: رژیم ایران عامل جنایت تاریخی انفجار مراقد سامرا
- ↑ بیانیه ۲/۸۰۰/۰۰۰ عراقی در حمایت از مجاهدین
- ↑ ۲۴٫۰ ۲۴٫۱ ۱۰سال پایداری در اشرف
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ وب سایت گروه دانشجویان کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه آزاد