مریم قدسی‌ مآب

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مریم قدسی‌مآب
مریم قدسی‌‌مآب ۲.JPG
شناسنامه
زادروز۱۳۴۴
زادگاهاهواز، ایران
تاریخ مرگ۱۴ مهر ۱۳۶۰
محل مرگاهواز، ایران
تحصیلاتدانش آموز
دیناسلام
اطلاعات سیاسی
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران
فعالیت‌هاعضو سازمان مجاهدین خلق ایران

مریم قدسی‌مآب، (زاده ۱۳۴۴ - تیرباران ۱۴مهر ۱۳۶۰) در اهواز به دنیا آمد. او هنگام انقلاب ضدسلطنتی ۱۳ ساله بود اما در تظاهرات علیه حکومت شاهنشاهی شرکت می‌کرد. مریم قدسی مآب پس از انقلاب وارد انجمن دانش آموزی هواداران مجاهدین شد. او در فعالیت‌های دانش آموزی این انجمن شرکت می‌کرد. مریم قدسی مآب فعالیت‌هایش را با فروش نشریه مجاهد در خیابان آغاز کرد. در آن زمان از جمله فعالیت‌های مرسوم فروش نشریه و پخش تراکت و برگزاری میز کتاب در خیابان بود که معمولا مورد حمله‌ی نیروهای حکومتی موسوم به حزب اللهی قرار می‌‌گرفت. مریم قدسی مآب در اثناء همین فعالیت‌ها حین فروش نشریه دستگیر و به زندان منتقل شد. مریم قدسی مآب پس از آزادی بار دیگر در راهپیمایی مسالمت‌آمیزی اردیبهشت سال ۶۰ شرکت به همراه دوستانش دستگیر و به یک خانه‌ی امن سپاه پاسداران منتقل شد. او در ۴ خرداد ۱۳۶۰ آزاد شد اما مجددا دستگیر و پس از شکنجه‌های بسیار، در سن ۱۶ سالگی، با ۱۷ گلوله تیرباران شد[۱][۲].

کودکی و جوانی مریم قدسی‌مآب

مریم قدسی‌مآب در سال۱۳۴۴ در اهواز به دنیا آمد. ۱۳ ساله بود که انقلاب ضد سلطنتی به پیروزی رسید. بعد از انقلاب، او با سازمان مجاهدین خلق آشنا شد و فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کرد. مریم قدسی‌مآب در قسمت دانش‌آموزی فعالیت می‌کرد. از جمله فعالیت های او فروش نشریه و کتاب بود.[۳]

فعالیت‌های مریم قدسی‌مآب

مریم قدسی مآب فعالیتهایش را با فروش نشریه مجاهد دنبال کرد. او در حین فروش نشریه مجاهد بدلیل دفاع از دوستش که توسط نیروهای حزب‌الله مورد حمله قرار گرفته بود دستگیر و برای مدتی زندانی شد. او مجددا در راهپیمایی اردیبهشت سال ۶۰ به همراه دوستانش دستگیر و به خانه‌های امن منتقل شد.

مریم قدسی‌مآب در خانه امن شکنجه‌های بسیاری را تجربه کرد. از جمله برای او صحنه اعدام مصنوعی ترتیب دادند که تأثیرات سوء آن تا آخرین لحظات زندگی با او همراه بود. مریم قدسی‌مآب در ۴خرداد ۱۳۶۰ آزاد شد.

آخرین دستگیری

پس از ۳۰ خرداد و به گلوله بستن تظاهرات مسالمت‌آمیز هواداران مجاهدین در تهران و دیگر شهرها، اعضاء و هواداران این سازمان مورد تعقیب نیروهای امنیتی قرار گرفتند. در سوم مهر ۱۳۶۰ مریم قدسی‌مآب از بیم آنکه توسط نیروهای حزب‌اللهی شناسایی و دستگیر شود مجبور به ترک خانه خود شد. او ساعت‌ها در خیابان به دنبال مکان امنی جهت مخفی شدن می‌گشت و سرانجام در یک باجه تلفن مخفی شد. مریم قدسی مآب ساعاتی بعد توسط گشت کمیته دستگیر و به زندان متنقل شد.

مریم قدسی مآب زیر شکنجه
مریم قدسی‌مآب زیر شکنجه

شکنجه، زندان و اعدام

پاسداران و بازجوها برای گرفتن آدرس و اطلاعات دوستان مریم قدسی‌مآب او را زیر شکنجه‌های شدیدی بردند اما به نتیجه نرسیدند. سرانجام وقتی از گرفتن اطلاعات از او نا‌امید شدند مریم قدسی‌مآب را را با ضرب و شتم به محل اعدام برده و با شلیک ۱۷ گلوله تیرباران کردند. مریم قدسی‌مآب ۱۶ ساله بود که در سحرگاه روز سه شنبه ١٤ مهر ماه ١٣٦٠ در اهواز تیرباران شد.[۴]

آثار شکنجه

حکم اعدام مریم قدسی مآب ۱۶ساله که توسط دادگاه انقلاب اسلامی اهواز صادر شد
حکم اعدام مریم قدسی‌مآب ۱۶ساله

پس از تلاشهایی که برای تحویل‌گیری جسد مریم قدسی‌مآب انجام شد سرانجام پیکر او به خانواده وی تحویل داده شد. آثار شکنجه بر بدن او آشکار بود. از جمله خونمردگی زیر ناخن و علائم شکنجه روی پیشانی و چشم چپ و صورت او حالی از شکنجه‌های بسیار بود. از پیکر مریم قدسی مآب تصویری نیز منتشر شد که سندی بر صحت شکنجه ها بود.

خاطره ای از مریم قدسی‌مآب

خاطره‌ای از حسین شهیدزاده یکی از مسئولان مجاهدین در خوزستان درباره مریم قدسی‌مآب:

«در همان روزهای بعد از شروع جنگ ایران و عراق (که ما هم فعالانه در جبهه‌های جنگ وارد شده‌بودیم)، برای مأموریتی از آبادان به اهواز آمدم. نزدیک یک میز کتاب و دکه‌ای از هواداران مجاهدین که کنار پل راهنمایی اهواز بود ایستاده بودم که متوجه شدم رفسنجانی با یک بلیزر و تعدادی محافظ و پاسدارانش رسید و همان‌جا پیاده شدند. رفسنجانی مقابل دکه ایستاد و شروع به جو‌سازی کرد. مردم هم جمع شده‌بودند. رفسنجانی دستی به کمر زد و با حالت تمسخر و اعتراض گفت کشور در حال جنگ است، الآن ما مورد تجاوز قرار گرفتیم و شما نباید با راه‌اندازی میز کتاب و دکه و تبلیغ اندیشه‌های یک سازمان، مانع از توجه مردم به جنگ شوید، باید با دولت وحدت کار کنید، این کارهای شما کارهای ستون پنجم است... در همین حال یکی از خواهران مجاهد به نام مریم قدسی‌مآب که ۱۵سال بیشتر نداشت جلو آمد اما چون قدش کوتاه بود و در آن جمعیت نمی‌توانست خوب صدایش را به رفسنجانی برساند، یک چهارپایه برداشت و رفت روی آن و روبه‌روی رفسنجانی با صدای بلند او را خطاب قرار داد. توجه جمعیت به او جلب شد. یادمه اولین حرفی که این خواهر به رفسنجانی گفت این بود که از نظر ما که مردم اهواز هستیم و من که چندین سال است اینجا هستم این جنگ را شما راه انداختید، این جنگ نباید پیش می‌آمد و شما راه انداختید تا بتونین همین حرفها را بزنید. ستون پنجم ماییم؟ مگر برادران و خواهران ما در آبادان و اهواز و خرمشهر در صف مقدم جبهه زودتر از بقیه حاضر نشدند؟ مگر در همین جبهه برادران ما شهید نشدند؟ ما ستون پنجمیم؟ ستون پنجم که نمیره بجنگه! ستون پنجم که خون نمی‌ده! مگر همین شما برادران ما را که در حال جنگ با دشمن بودند دستگیر نکردید؟ ما ستون پنجم هستیم؟... وقتی خواهر مریم قدسی‌مآب استدلال می‌کرد مردم کف می‌زدند و رفسنجانی دید در این فضا نمی‌تواند کاری کند و جمع کردند و رفتند. مدتی بعد این خواهر را دستگیر کردند و با ۱۷گلوله شهیدش کردند»[۵].

جملاتی از مریم قدسی‌مآب

مریم قدسی‌‌‌‌‌‌‌‌‌مآب پس از آزادی از زندان گفت:

«در آن لحظه به اصالت و پویایی راهمان پی بردم و اصالت آرمانهای توحیدیم را آن موقع بیش از هر وقت دیگر فهمیدم. با خودم می‌گفتم ما را از چه می‌ترسانند؟ از شهادت؟!...» «بن‌بستها باید شکسته شوند، ما توان این‌را داریم»[۶].

منابع