کاربر:Khosro/صفحه تمرین محمود احمدینژاد: تفاوت میان نسخهها
(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| نام =محمود احمدینژاد | | نام =محمود احمدینژاد | ||
| تصویر =احمدی نژاد4.jpg | | تصویر =احمدی نژاد4.jpg | ||
| شرح تصویر = | | شرح تصویر =محمود احمدینژاد | ||
| نام کامل = | | نام کامل = | ||
| معروف به =مرد هزارتیر | | معروف به =مرد هزارتیر |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۳۷
محمود احمدینژاد، (زاده ۶ آبان ۱۳۳۵، شهرستان آردان از توابع استان سمنان) رئیسجمهور سابق رژیم ایران است. محمود احمدینژاد در سال ۱۳۵۴، وارد دانشگاه علم و صنعت شد و تحصیلات خود را در رشتهی مهندسی راه و ساختمان ادامه داد. او از همان دوران دانشجویی از پایهگذاران اصلی طرفداران موسوم به «خط امام» در انجمن اسلامی بود. او در دوران جنگ ایران و عراق، ابتدا بهعنوان داوطلب بسیج در مناطق مختلف جبهههای جنگ بهویژه رستهی مهندسی حضور پیدا کرد. محمود احمدینژاد بهگفتهی خودش، یک بسیجی دوآتشه بوده و از عرصهی نظامی و از طریق سپاه پاسداران پا به عرصهی سیاست گذاشته است. احمدینژاد عضو تیم ترورکنندهی عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان در وین بود. احمدینژاد پیش از این که شهردار تهران شود، نقش او در قتل دکتر کاظم سامی فاش شده بود. محمود احمدینژاد پس از انقلاب ضدسلطنتی با پیوستن به سپاه پاسداران، فعالیت خود را با نهادهای سرکوبگر رژیم ایران آغاز کرد. احمدینژاد همزمان با سرکوب گسترده آزادیخواهان توسط روحالله خمینی، به زندان اوین منتقل شد و با نام مستعار میرزایی در نقش بازجو و شکنجهگر به کار مشغول شد و معروف به مرد هزارتیر بود. احمدینژاد در شرایطی رئیسجمهور شد که بحرانهای بینالمللی و داخلی، رژیم ایران را محاصره کرده بود. به همین دلیل خامنهای برای یکدست کردن اهرمهای قدرت و نظام جمهوری اسلامی، هاشمی رفسنجانی را که یکی از اصلیترین مهرههای رژیم بود، حذف کرد و محمود احمدینژاد را با دومرحلهای کردن انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴، به قدرت رساند. محمود احمدینژاد پیش از ریاست جمهوری، فرماندار ماکو و خو، استاندار اردبیل و شهردار تهران بود. بخشی از کارنامه احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریش، اتخاذ شیوههای جدید برای گسترش سرکوب و اعدام مخالفان و معترضان بود. بیشترین درآمد نفتی رژیم ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد رقمی معادل ۶۱۸ میلیارد دلار بوده است. بخش عظیمی از این درآمد نفتی که متعلق به مردم ایران است، صرف توسعهطلبی و جاهطلبیهای منطقهای و پیشبرد مرنامههای هستهای و موشکی رژیم ایران شده است. محمود احمدینژاد پس از پایان دورهی ریاست جمهوری خود، بهحکم خامنهای، به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد و جانشین حسن روحانی شد. احمدینژاد پس از سانحهی سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی و کشته شدن او و هیئت همراهش، با صدور پیامی مرگ رئیسی، حسین امیرعبداللهیان، محمدعلی آل هاشم و هیئت همراه را تسلیت گفت.
زندگی و تحصیلات
محمود احمدینژاد در ۶ آبان ۱۳۳۵، در آرادان گرمسار از توابع استان سمنان متولد شد. او در سن یکسالگی همراه با خانواده به تهران مهاجرت کرد. او در سال ۱۳۵۴، وارد دانشگاه علم و صنعت شد و تحصیلات خود را در رشتهی مهندسی راه و ساختمان ادامه داد. احمدینژاد پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، بهعنوان نمایندهی دانشگاه علم و صنعت در جلسات انجمنهای اسلامی دانشگاهها شرکت داشت. نام خانوادگی محمود احمدینژاد قبلاً «سبورجیان» بوده است. او در سال ۱۳۵۹، با اعظمالسادات فراحی ازدواج کرد. وی داری ۲پسر و یک دختر است. دختر اسفندیار مشایی بهنام طیبه عروس احمدینژاد است. داوود، برادر بزرگتر احمدینژاد بهمدت کوتاهی در دولت نهم بازرس ویژهی ریاست جمهوری بود که بعدها کناره گرفت. احمدینژاد در سال ۱۳۶۵، مدرک لیسانس خود را اخذ کرد و در همان سال در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت پذیرفته شد. او در سال ۱۳۶۸، به عضویت هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت درآمد.[۱]
پیشینه نظامی
محمود احمدینژاد از همان دوران دانشجویی از پایهگذاران اصلی طرفداران موسوم به «خط امام» در انجمن اسلامی بود. او در دوران جنگ ایران و عراق، ابتدا بهعنوان داوطلب بسیج در مناطق مختلف جبهههای جنگ بهویژه رستهی مهندسی حضور پیدا کرد.[۱]
محمود احمدینژاد بهگفتهی خودش، یک بسیجی دوآتشه بوده و از عرصهی نظامی و از طریق سپاه پاسداران پا به عرصهی سیاست گذاشته است.
احمدینژاد در سال ۱۳۶۵، به تیپ ویژه سپاه پاسداران پیوست و در دورهای در قراگاه رمضان واقع در عراق، در عملیات کرکوک شرکت کرد. پس از قرارگاه رمضان، او بهعنوان مسئول مهندسی رزمی لشکر ۶ ویژه سپاه پاسداران و مسئول ستاد جنگ استانهای غربی به کارش ادامه داد.
احمدینژاد همچنین جزو تیمی بود که مسئولیت ترور سلمان رشدی را بر عهده داشت. او همچنین عضو تیم ترورکنندهی عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان در وین بود. احمدینژاد پیش از این که شهردار تهران شود، نقش او در قتل دکتر کاظم سامی فاش شده بود.
عضویتها
برخی از مشاغل و عضویتهای محمود احمدینژاد عبارتند از:
- عضو پشتیبانی سپاه پاسداران در طول جنگ ۸ ساله
- عضو انجمن دانشجویان خط امام در حمله به سفارت آمریکا در تهران
- شکنجهگر و بازجوی زندان اوین
- عضو قرارگاه رمضان و شرکت در چند عملیات تروریستی
- مسئول مهندسی لشکر ۶ ویژه سپاه پاسداران
- مسئول ستاد جنگ استانهای غربی در سپاه پاسداران
- شرکت در عملیات تروریستی علیه رهبران حزب دموکرات کردستان[۲]
عضویت در نهادهای حکومتی
- عضو جامعه اسلامی مهندسین (۱۳۶۷ تا کنون)
- عضو جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی (۱۳۷۹–۱۳۸۹)
- عضو ائتلاف آبادگران ایران اسلامی (۱۳۸۱–۱۳۸۴)
- عضو شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی (۱۳۸۱–۱۳۸۳)
- عضو جبهه پیروان خط امام و رهبری (۱۳۷۸–۱۳۷۹)
- عضو دفتر تحکیم وحدت (۱۳۵۸–۱۳۵۹)
- عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام (از سال ۱۳۹۲ تاکنون)[۳]
احمدینژاد، مرد هزار تیر
محمود احمدینژاد پس از انقلاب ضدسلطنتی با پیوستن به سپاه پاسداران، فعالیت خود را با نهادهای سرکوبگر رژیم ایران آغاز کرد. احمدینژاد همزمان با سرکوب گسترده آزادیخواهان توسط روحالله خمینی، به زندان اوین منتقل شد و با نام مستعار میرزایی در نقش بازجو و شکنجهگر به کار مشغول شد.
«انتلکتوال کانسرواتیو» در سال ۱۳۸۴، مقالهای از هدایت مستوفی (مدیر اجرایی کمیته سراسری در حمایت از رفراندوم) منتشر کرد که در آن با اشاره به عکس محمود احمدینژاد در کنار گروگانهای آمریکایی در سال ۱۳۵۸، (تسخیر سفارت آمریکا) و شناسایی ۶ گروگان سابق، احمدینژاد را بهعنوان یکی از رهبران گروگانگیر معرفی کردهاند. او گفت که احمدینژاد همچنین توسط یک افسر سابق وزارت اطلاعات بهعنوان رهبر جوخههای مرگ در زندان اوین معرفی شد، کسی که به سر زندانیان اعدامشده تیر خلاص را میزد و به دلیل زدن تیر خلاص به دستکم هزار زندانی، لقب «مرد هزارتیر» را کسب کرده بود.[۲]
روزنامه «تریبون دو ژنو» چاپ سوئیس در مقالهای به نقل از شاهدان جزئیاتی از شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی مجاهدین خلق توسط پاسدار محمود احمدینژاد را افشا کرد. برخی از شاهدانی که آنزمان در زندان بودند، گفتهاند که احمدینژاد زندانبان بود و اسم خودش را گذاشته بود دکتر میرزایی، اما این اسم واقعی او نبود و همهی شکنجهگران از اسم مستعار استفاده میکردند.
برای آزمایش یک پاسدار و یا یک مقام، پیش از ارتقاء آنها باید تیر خلاص میزدند و کسی که حاضر به این کار نبود، مورد اعتماد و قابل تکیه محسوب نمیشد؛ اما محمود احمدینژاد بسیار قابل تکیه و مورد اعتماد بود و به همین دلیل اسم او را «مرد هزار تیر» گذاشته بودند. دستکم ده زندانی سیاسی سابق حاضر هستند که در یک دادگاه بینالمللی علیه احمدینژاد و سایر مقامات جمهوری اسلامی شاهدت بدهند تا بهخاطر جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.[۴]
برخی از زندانیان سیاسی سابق که از زندانیهای نظام جمهوری اسلامی جان سال بهدر بردهاند، چهرهی واقعی احمدینژاد را افشا کردهاند. زندانی سیاسی سابق لعیا روشن که از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۴، در زندانهای اوین و قزلحصار بهسر برده است، در نامهای مشاهدات خود را از شکنجهگری احمدینژاد که با نام مستعار دکتر میرزایی از بازجویان زندان بوده است، بازگو کرده که در بخشی از این نامه آمده است:
«دکتر میرزایی دست مادر طاهره را که همراه با نوههایش دستگیرشده بود، گرفت و با خشونت کشید. در هنگام کشیدن و بردن مادر طاهره، نوهاش جیغ میزد. دکتر میرزایی به بچه گفت، الان شکولاتهای قرمز به مادر بزرگت میدهم که برایت بیاورد. منظور جلاد شقی این بود که مادر طاهره را خونین برخواهد گرداند. تقریباً بعد از دو ساعت، مادر طاهره را به شکل جنازه وارد اتاق کردند. دندههای مادر زیر ضربات پوتین میرزایی شکسته و لبهایش پاره شده بود.»
غلامرضا جلال نیز یکی از زندانیان سیاسی سابق است که از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۵، در زندانهای اوی، قزلحصار کرج و گوهردشت بوده است. او شهادت داده است که محمود احمدینژاد به شکنجه و بازجویی و اعدام زندانیان سیاسی اشتغال داشته است. غلامرضا جلال در بخشی از نامهی خود خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد و کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل نوشته است:
«من محمود احمدینژاد رئیسجمهور کنونی رژیم حاکم بر ایران را از اواخر دیماه سال ۱۳۶۰ میشناسم، او در آن زمان در شعبه ۴ زندان مخوف اوین بازجوی من بود. او تا آخر سال ۶۰، من را ۴ بار به اتاق شکنجه برای بازجویی برد. او نام مستعار گلپایگانی را بر روی خودش گذاشته بود و بازجویان او را گلپا صدا میزدند. احمدینژاد در هر نوبت از این ۴ بار بازجویی، بین ۳۰ تا ۴۰ ضربه شلاق به کف پا، پشت و سایر نقاط بدنم میزد که بهقصد گرفتن اعتراف و اطلاعات بود. وی در سال۱۳۶۱، به بند ۲۰۹ اوین منتقل شد. در آنجا اسم مستعار میرزایی را بر روی خودش گذاشته بود. من در بند ۲۰۹ بههمراه ابراهیم فرجیپور و مصطفی نیککار (کاندیدای سازمان مجاهدین از شهسوار) در یک سلول انفرادی بودیم. احمدینژاد بارها بههمراه لاجوردی دژخیم به سلول ما میآمد و مکرراً مصطفی نیککار و ابراهیم فرجیپور را تحت فشار قرار میداد. احمدینژاد از مسببین اصلی اعدام این دو بود.»[۲]
مشاغل و مناصب حکومتی
احمدینژاد به مدت ۸ سال رئیسجمهور رژیم ایران بود و پیش از آن نیز فرماندار ماکو و خو، استاندار اردبیل و شهردار تهران بود. او پس از دوران ریاستجمهوری عضو شورای تشخیص مصلحت نظام شد. محمود احمدینژاد از ابتدای روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، جزوی از حکومت بوده و مشاغل و منصبهای زیادی داشته است.[۱]
برخی از آنها عبارت است از:
- معاون و فرماندار ماکو و خوی در دهه ۱۳۶۰ (بهمدت ۴ سال)
- مشاور استاندار کردستان (بهمدت ۲ سال)
- مشاور فرهنگی وزیر فرهنگ و آموزش عالی (۱۳۷۶)
- اولین استاندار اردبیل پس از استانشدن این شهر (۱۳۷۲–۱۳۷۶)
- شهردار تهران (۱۳۸۲–۱۳۸۴)
- مؤسس و عضو انجمن تونل ایران
- عضو انجمن مهندسین عمران ایران
- مدیر مسئول روزنامه همشهری
- رئیسجمهور (۱۳۸۴–۱۳۹۲)[۲]
شهردار تهران
احمدینژاد در زمانی که شهردار تهران بود دست به یکسری اقدامها زد، مانند تأسیس و تقویت مراکز مذهبی و دستههای سینهزنی در شهرداری تهران، تعطیل کردن برخی از مراکز فرهنگی شهرداری مثل آموزشگاه مجسمهسازی، اداره تئاتر، خانه تئاتر، تئاتر پارس و تئاتر نصر که همه را تعطیل کرد.[۱]
دوران ریاست جمهوری
احمدینژاد در شرایطی رئیسجمهور شد که بحرانهای بینالمللی و داخلی، رژیم ایران را محاصره کرده بود. به همین دلیل خامنهای برای یکدست کردن اهرمهای قدرت و نظام جمهوری اسلامی، هاشمی رفسنجانی را که یکی از اصلیترین مهرههای رژیم بود، حذف کرد و محمود احمدینژاد را با دومرحلهای کردن انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴، به قدرت رساند.
محمود احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری خود، بسیاری از اعضای سپاه پاسداران را به مناصب حکومتی مانند استانداریهای کشور، وزیر، معاون وزیر و یا سفیر منصوب کرد.[۲]
احمدینژاد همچنین اختیار فروش نفت را بهصورت غیرقانونی به بنیاد مستضعفان سپرد و چندین قرارداد نفتی را نیز در اختیار سپاه پاسداران قرار داد.
در انتخابات جنجالی دور دهم ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸، که احمدینژاد برای ۴سال دوم بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد، یکی از بزرگترین اعتراضات مردمی شکل گرفت و رقیبان او نتیجهی انتخابات را زیر سؤال بردند.[۱]
غارت اموال
احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری خود، برای بازبودن راههای غارت از ثروت و داراییهای کشور، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را ملغی کرد که بهدنبال آن کارکنان این سازمان که افراد تخصصی امور اقتصادی و کنترلی کشور بودند، از اداره امور برکنار شدند.[۲]
گسترش سرکوب
محمود احمدینژاد بارها از نهادهای سرکوبگر امنیتی دفاع کرده است و بهطور مشخص در آبانماه سال ۱۳۸۶، در جلسهای که با نیروهای وزارت اطلاعات داشت، خطاب به آنها گفت که در مسیر اجرای «فرامین الهی» با هیچ احدی رودربایستی نداشته باشید و از هر کسی در هر مقامی سرسوزنی انحراف از انقلاب دیدید، با قاطعیت مسئولیت خود را انجام دهید.
از جمله اقدامها احمدینژاد اجرای طرحی تحتعنوان «امنیت اجتماعی» در سه مرحله بود که بر اساس این طرح، نیروی انتظامی و پلیس شهری اجازه این را دارد که در خیابان و محلهها اقدام به بازداشت و بازجویی مردم کند. این طرح با هدف سرکوب هرچه بیشتر اجتماعی صورت میگرفت.
اعدام به شیوهی سنگسار، پرتاب از بلندی، اعدام جوانان زیر ۱۸ سال و… از جمله سیاستهای سرکوبگرانه احمدینژاد بود.[۲]
سرکوب دانشجویان
بخشی از کارنامه احمدینژاد در دوران ریاست جمهوریش، اتخاذ شیوههای جدید برای گسترش سرکوب و اعدام مخالفان و معترضان بود که برخی از این موارد عبارت است از: بازداشت گسترده دانشجویان معترض در دانشگاههای سراسر کشور بهویژه تهران و شکنجهی آنها که در برخی خوارد منجر به مرگ دانشجویان در زیر شکنجه شده است. این موارد تحتعنوان اینکه زندانی در زندان خودکشی کرده است، بوده تا جلوی هرگونه اعتراضی را از سوی خانواده زندانی سلب کنند.[۲]
موضوعات دیگری مانند طرح انقلاب فرهنگی دوم توسط طرفداران دولت احمدینژاد، ممانعت از تحصیل دانشجویان منتقد، منصوب کردن آخوندها به ریاست دانشگاه تهران و دانشگاه علامه طباطبایی، بازنشستهکردن اجباری استادان دانشگاهها، احضار و اخراج فعالان دانشجویی و اخراج برخی از آنها، اعتراضات گسترده دانشجویی در دانشگاهها؛ از تحولات مهم در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد در دانشگاهها بود.
محمود احمدینژاد در روز ۲۱ آذرماه ۱۳۸۵، در دانشگاه امیرکبیر سخنرانی کرد که دانشجویان معترض شعارهایی علیه احمدینژاد سر دادند و عکس او را نیز آتش زدند. احمدینژاد هم در پاسخ به اعتراض دانشجویان گفت که اگر هزار بار هم بسوزیم، عقبنشینی نمیکنیم.[۱]
نفی هولوکاست
محمود احمدینژاد در چهارم آبان ۱۳۸۴، در کنفرانسی که در حمایت از فلسطینیها برگزار شد، موجودیت اسرائیل و همچنین فاجعهی هولوکاست را زیر سؤال برد و گفت که جهان بدون اسرائیل امنتر خواهد بود. او کشتار میلیونها یهودی توسط هیتلر در جنگ جهانی دوم را افسانه خواند و خواستار تحقیق مجدد برای این موضوع شد؛ که واکنشهای شدید بینالمللی را به دنبال داشت.[۱]
بیشترین درآمد نفتی
فروش نفت ایران از زمان بهروی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی تا اوایل فروردین ۱۴۰۱، یعنی طی ۴۴ سال، بالغ بر یک هزار و ۴۱۲ میلیارد دلار بوده که بیشترین درآمد نفتی رژیم ایران در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد رقمی معادل ۶۱۸ میلیارد دلار بوده است. بخش عظیمی از این درآمد نفتی که متعلق به مردم ایران است، صرف توسعهطلبی و جاهطلبیهای منطقهای و پیشبرد برنامههای هستهای و موشکی رژیم ایران شده است.[۵]
خامنهای نیز احمدینژاد را بهخاطر پیش بردن برنامهی هستهای با وجود فشارهای بینالمللی برای توقف آن، مورد تمجید قرار داد.
شایان ذکر است که احمدینژاد دولت خود را «دولت مهر» نامید و یکی از شعارهای انتخاباتیش «دیده شدن پول نفت بر سر سفرههای مردم» بود.[۱]
حسن روحانی هم پس از به رسیدن به ریاست جمهوری، بهطور رسمی در تلویزیون اعلام کرد که خزانهی ملت خالی شده است.[۶]
سیاست خارجی
سیاست خارجی محمود احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری، بر پایهی تهاجم بود و بارها تأکید داشت که رژیم ایران باید نقش اول را در خاورمیانه داشته باشد و بهعنوان کانونی در برابر آمریکا مقاومت کند. او در آبانماه سال ۱۳۸۶، دربارهی صدور انقلاب (بنیادگرایی) گفت که ما در یک نقطه عطف و گردنه هستیم و انقلاب کردیم تا آرمانهای انقلاب را جهانی کنیم.
برخی اقدامها محمود احمدینژاد در سیاست خارجی و ایجاد بحران در منطقه عبارت است از:
- ایجاد بحران و ناامنی در عراق و افغانستان برای جلوگیری از نفوذ آمریکا
- حمایت گسترده از سپاه ۹ بدر و شبه نظامیان در عراق
- ارسال گسترده سلاح به عراق
- سرمایهگذاریهای کلان در افغانستان و فعالیتهای وسیع اطلاعاتی و نفوذ در این کشور تحتپوشش کمک به بازسازی افغانستان که طبق توافق رسمی پرداخت ۵۶۰ میلیون دلار بوده است.
- ارسال سلاح برای طالبان
- ارسال سلاح و پول برای شبهنظامیان فلسطینی مانند حماس و پشتیبانی گسترده از حزبالله لبنان
- پرداخت حقوق ماهیانه به ۳۲ هزار نفر از عوامل رسمی رژیم ایران در عراق که پیش از آن توسط شورای ملی مقاومت ایران با حزئیات افشاء شد. این علاوه بر ارسال گسترده سلاح و تجهیزات به نیروهای نیابتی خود در عراق بود.
- پرداخت ۲۵۰ میلیون دلار به اسماعیل هنیه (از رهبران شبهنظامی حماس) در سال ۱۳۸۵، که خود اسماعیل هنیه در آذرماه همان سال بههنگام بازگشت از تهران آن را برملا کرد و گفت که شخصاً از رژیم ایران ۲۵۰ میلیون دلار دریافت کرده است.
- ارسال سلاح و موشک برای شبهنظامیان حزبالله لبنان در جنگ معروف به جگ ۳۳ روزه «بین حزبالله و اسرائیل» در سال ۱۳۸۵، تحتعنوان بازسازی و کمک به مردم لبنان،
- ایجاد بحران و تنش در منطقه و جلوگیری از صلح بین فلسطین و اسرائیل
علاوه بر موارد فوق، محمود احمدینژاد برای گسترش روابط و نفوذ بنیادگرایی در کشورهای آمریکای لاتین، دست به اقدامها گستردهای زد؛ از جمله اعزم گسترده مبلغان مذهبی در میان مردم بومی بهویژه در ونزوئلا همراه با حمایت مالی، دایر کردن مراکز رسمی برای صدور بنیادگرایی مانند ایجاد دفتر رسمی برای حضور حزبالله لبنان، اعزام نیروی قدس سپاه پاسداران برای بهکار گرفتن افراد مناسب و تبدیل آنها به کانونهای تروریستی، فعالیتهای گسترده اقتصادی و دادن امتیازها کلان مالی به کشورهای آمریکای لاتین[۲]
دوران پس از ریاست جمهوری
محمود احمدینژاد پس از پایان دورهی ریاست جمهوری خود، بهحکم خامنهای، به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد و جانشین حسن روحانی شد.
محمود احمدینژاد در روزهای پایانی دولت دهم، مجوز تأسیس یک دانشگاه تحتعنوان دانشگاه جامع بینالمللی را از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفت و ۱۶ میلیارد تومان نیز از حساب ریاست جمهوری به حساب این دانشگاه واریز شد. احمدینژاد هنگام تحویل نهاد ریاست جمهوری به روحانی اعلام کرد پس از اتمام دولت دهم، در دانشگاه خود به فعالیت خواهد پرداخت. دولت جدید و شورای عالی انقلاب فرهنگی با فعالیت این دانشگاه مخالفت کردند و کامران دانشجو نیز اعلام کرد که دانشگاه جامع بینالمللی احمدینژاد چنین عنوانی ندارد.[۱]
در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، فساد گسترده و رایج بود و درآمدهای کلان نفتی از طریق وامهای ناجور به غارت رفت. همچنین دو تن از نزدیکان او به اتهام اختلاس و فساد محکوم شدند.[۶]
در سال ۱۳۹۶، قوه قضائیه رژیم ایران نزدیکان محمود احمدینژاد از جمله اسفندیار رحیممشایی و حمید بقایی را به اتهام اختلاس مورد پیگرد قضایی قرار داد. احمدینژاد نیز در واکنش به اقدام بازداشت و پیگرد حمید بقایی، مسئولان قوه قضاییه را به پیشانی سفیدان فساد خواند و محاکمهی وی را یک نمایش سخیف و شرمآور توصیف کرد.[۱]
تسلیت کشتهشدن ابراهیم رئیسی
محمود احمدینژاد پس از سانحهی سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی و کشته شدن او و هیئت همراهش، با صدور پیامی مرگ رئیسی، حسین امیرعبداللهیان، محمدعلی آل هاشم و هیئت همراه را تسلیت گفت.[۷]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ ۱٫۹ زندگینامه محمود احمدینژاد - سایت تاریخ ما
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ با سوابق نامزد های ریاست جمهوری بیشتر آشنا شویم - سایت ایران گلوبال
- ↑ محمود احمدینژاد و آنچه در خصوص او باید بدانید - سایت خبر سیاسی ایران
- ↑ مرد هزار تیر، یا همان پاسدار احمدینژاد - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ هزار و ۴۱۲ میلیارد دلار درآمد نفتی ایران طی ۴۴ سال چه شد؟ - سایت ایندیپندنت فارسی
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ پایان زندگی سیاسی محمود احمدینژاد - سایت حکومتی رویداد۲۴
- ↑ پیام ویژه محمود احمدینژاد برای شهادت ابراهیم رئیسی و همراهان - سایت حکومتی آفتاب نیوز