زندان اوین
زندان اوین، معروفترین زندان ایران و خاورمیانه است که به دلیل شهرت زندانیان سیاسی از زمان شاه مانند مسعود رجوی، آیتالله طالقانی، خسرو گلسرخی، بیژن جزنی، موسی خیابانی، اعدام فراقانونی ۹ نفر در تپههای اوین و تعداد بسیار زیاد زندانیان در زمان جمهوری اسلامی همراه با اعدامهای گسترده دهه ۶۰ در این زندان و بطور خاص قتلعام ۶۷ در سطح جهان شناخته شده است. این زندان در روستایی به همین نام «اوین درکه» که جزو منطقه شمیرانات واقع در شمال تهران محسوب میشود واقع شده است که از شمال به محله کوهسار واقع در درکه، از شرق به محله اوین و از طرف غرب به تپههای زندان اوین و از طرف جنوب به سعادتآباد ختم میشود.
امروز ۲۴ آذر ۱۴۰۲ زندان اوین ۵۲ ساله است. در منابع تاریخی مکتوب، زمان افتتاح زندان را سال ۱۳۵۰ ذکر کردهاند که از زمان افتتاح تا بهمن ۱۳۵۷، زیرنظر سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) اداره میشد و طی ۴ دهه اخیر، زندان اوین که بزرگترین زندان محل نگهداری زندانیان سیاسی و جرایم امنیتی است، رسما زیرنظر سازمان زندانها و اقدمات تامینی وابسته به قوه قضاییه قرار دارد ولي بندهای مختلف زندان، بسته به اینکه محکومان توسط کدام نهاد امنیتی دستگیر شده باشند، ناظر و مسوولیت جداگانه از قوه قضاییه دارد.
در دهه ۶۰ ساختمان دادستانی اوین و زیرزمین ۲۰۹ شکنجهگاه انقلابیون ایران بود. دهها هزار تن در این دو محل به بیرحمانهترین شکل تحت شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفتند. در سالهای ۶۰ و ۶۱ ، تپههای اوین محل تیرباران هزاران زندانی سیاسی بود که نام بسیاریاز آنها در روزنامهها و رادیو و تلویزیون انتشار مییافت.
پیشینه زندان اوین
زندان اوین در منطقه اوین- درکه در شمال شهر تهران قرار دارد. ساخت این زندان در زمینی به مساحت ۴۳ هکتار از دهه ۱۳۴۰ آغاز و در سال ۱۳۵۰ افتتاح شد.[۱]
بخش وسیعی از زمینهای محله اوین و از جمله مساحتی که امروز زندان اوین در ان واقع شده، املاک سید ضیا الدین طباطبایی؛ سیاستمدار و نخستوزیر ایران (اسفند ۱۲۹۹ تا خرداد ۱۳۰۰) در دوره پادشاهی احمد شاه قاجار بوده و گفته میشود که بعد از کنارهگیری از سیاست در نیمه دهه ۱۳۳۰، در املاک خود در محله اوین، به کشاورزی و دامداری مشغول شده است. طبق اسناد تاریخی، ساختمان کنونی زندان اوین، خانه مسکونی سید ضیا واقع در املاک شخصی او بوده که بعد از درگذشتش در سال ۱۳۴۸، بازسازی و با تغییراتی تبدیل به زندان شده است.
امیر نصرت منقح؛ از جمله معمارانی است که در بازسازی بنای مسکونی محل زندگی سید ضیا و قطعهبندی ساختمان با سلولها و راهروهای و تقسیم بنا نقش داشته است. البته فضای محصور زندان اوین مشتمل بر حدود ۴۰ هکتار زمین است که ساختمان زندان، بخشی از ان به شمار میرود.[۲][۳] در آن ساختمانی ويلايی متعلق به تيمسار تيمور بختيار وجود داشت که برای اولين بار همزمان با موج دستگيری مخالفان حکومت پهلوی آن ساختمان ويلايی مورد بهره برداری قرار گرفت که در آن زمان از آن با عنوان اوين قديم نام برده می شد.
در زمان افتتاح (۱۳۵۰) گنجایش کل زندان در ۲۰ سلول انفرادی و دو بند عمومی، فقط ۳۲۰ نفر بوده، اما چند سال بعد از افتتاح و آغاز بهرهبرداری از زندان و در سال ۱۳۵۶، تعداد سلولهای انفرادی به ۱۰۰ سلول افزایش مییابد و بندهای جداگانه برای زندانیان زن و همچنین محکومیت عمومی ایجاد میشود که به دنبال این تغییرات، در ماههای پایانی سال ۱۳۵۶، ظرفیت زندان اوین به ۱۵۰۰ نفر افزایش مییابد.[۴]
اوين سال ۵۰ محدود به محوطهای بود شامل دو بند قديمی و دو ساختمان در امتداد هم متشکل از سلولهای انفرادی. بندهای چهارگانه و سلولهای معروف به ۲۰۹ يک- دو سال بعد ساخته شدند.[۵]
مدیریت زندان اوین
بنا بر گزارشات ۱۴۰۱، مدیر داخلی اوین فردی بنام «یوسفی» است و اعتراضات غذا و مشکلات بهداشتی و نظافتی به وی گفته میشود. سر شیفتهای زندان افرادی به نامهای «امراللهی» ، «شهاب کریمی» و فردی بنام «سحری» هستند که میان این ۳ نفر امراللهی، بیشترین مخالفت را با زندانیان سیاسی دارد. رئیس اندرزگاه در حال حاضر «شیخ نواز» نام دارد و پیش از او میثم باقری بود. از افسرهای جانشین میتوان از فردی بنام «کاشانی» نام برد.
آخوند عقیدتی – سیاسی اندرزگاه ۸ و کل اوین یک آخوند بنام «سرلک» است.[۱]
وعده های غذایی
جیره صبحانه معمولا شب ها بین ساعت ۹ تا ۹ و نیم توسط مسئول خدمات بین زندانیان توزیع میشود. (مسئول خدمات از بین محکومین مالی انتخاب میشود). ناهار بین ۱۲:۳۰ تا ۲ وارد سالن میشود و صفر تا صد این کارها تماما به عهده خود زندانیان است. کیفیت غذا اصلا خوب نیست. هر سالن یک سر ناظر روز و یک سر ناظر شب دارد که از میان محکومین مالی انتخاب می شوند. این مسئولیت به عمد به زندانیان سیاسی داده نمیشود.[۱]
مواد مخدر در زندان اوین
در مورد استعمال مواد مخدر در اوین همه نوع جنسی در دسترس زندانیان است. در حال حاضر قرص ترک اعتیاد و نشئه کنندهB2 است که به وفور یافت میشود. در اندرزگاه ۸ شیشه و مواد مخدر وجود دارد. کلونازپام ۲ و دیازپام را مثل نقل و نبات در اختیار زندانیان قرار میدهند. تهیه این قرصها ساده است. کافی است زندانی بگوید ناراحتی اعصاب و نیاز به دکتر دارم، در این صورت این قرصها به سرعت در اختیار وی قرار می گیرد و تا آخر حبس به او گفته می شود هر چقدر دلت می خواهد بخور! روزانه بین ۴ تا ۵ لیتر متادون بین معتادین در هر اندرزگاه پخش میشود. هفته ای یک یا دو مورد اوردز یا خودکشی، وجود دارد.[۱]
آمارگیری زندانیان در زندان اوین
در اوین در هر ۲۴ ساعت، دو بار آمارگیری انجام می شود. یکبار قبل از ساعت ۸ صبح و یک بار قبل از ساعت هفت و نیم شب. از ساعت ۱۰ شب هیچ رفت و آمدی بین سالنها انجام نمی شود و همه زندانیان باید در سالنهای خودشان باشند. هواخوری راس ساعت ۷ بسته می شود و زنگ تخلیه را ۳ بار به صدا در میآورند. این بدان معنی است که زندانیان باید جهت آمارگیری به سالنهای خود بروند.[۱]
اعزام زندانیان سیاسی به خارج از زندان
اعزام زندانیان سیاسی به خارج از زندان جهت رفتن به بیمارستان و درمان توسط ناظر زندان یعنی وزیری و محمدی و با دستور ضابط و رئیس اجرای احکام، آنهم تحت تدابیر شدید امنیتی با دستبند و تحت الحفظ اجرا میشود. برای خارج کردن زندانیان ۱۰ الی ۱۵ نفر به عنوان پاسیار کار میکنند. پاسیار یعنی کسی که برای خروج محکومین به خارج از زندان همراه زندانی به عنوان تحت الحفظ میرود.[۱]
خودروهای اوین
اکثر ماشینهای خروجی اوین برای محکومین شخصی یا ون تاکسی هستند که بیشتر در خط ونک – شهران هم مسافرکشی می کنند. حدودا ۱۵ماشین که ۵ دستگاه ون و ۱۰ تاکسی هر روز متناسب با شرایط خروج، در محل حاضر میشوند.
شارژ تلفن
در هر سالن دستگاه شارژ کارت تلفن موجود است و هزینه آن توسط خود زندانی تامین میشود. حداکثر کارت شارژ ۲۰۰ هزار تومان است و بیشتر از این اجازه شارژ داده نمیشود.
ترکیب زندانیان در زندان اوین
در گذشته بخش اعظم زندانیان را زندانیان سیاسی و عقیدتی تشکیل میدادند، ولی در سالهای اخیر مجرمان عادی از جمله قاتلان، سارقان و افراد مرتکب به جرایم جنسی و مواد مخدر نیز در این زندان نگهداری میشوند.[۶]
سازمان مجاهدین تعداد زندانیان دستگیر شده از هواداران خودش در سراسر ایران را ۵۰۰ هزار نفر در دهه ۶۰ برآورد کرده است. با توجه به اینکه بیشترین دستگیری در اندازهای غیر قابل قیاس با دیگر شهرها و شهرستانهای ایران متعلق به تهران و بطور خاص زندان اوین بوده است میتوان حداقل نصفی از این تعداد را متعلق به زندان اوین دانست. زندانیانی که به ندرت در کمتر از یک روز آزاد شده و دیگرانی که از یک هفته تا یک ماه و یک سال و چند سال و بیش از ۲۰ سال هم در آن زندانی بوده و آزاد شدهاند و یا آنها که اعدام شدند.
ساختار زندان اوین
زندان اوین به مفهوم امروزی آن، که تحت حکومت محمدرضاشاه در دهه ۵۰ خورشیدی ساخته شد، مرکب از بندهای چهارگانه، ساختمان ۲۰۹، بهداری، آشپزخانه، ساختمانهای اداری، سالن ورزش، استخر سرپوشیده، سالن تیراندازی، پمپ بنزین و... بود. در اين دوران، بندهای چهارگانه و ۲۰۹ در کنار سلولهای انفرادی ۳۱۱ و ۳۲۵، تنها محل نگهداری زندانیان سیاسی بود.
ساختمان اصلی زندان شامل بندهای ۷ (ویژه نگهداری زندانیان با جرایم عمومی) بند هشت (ویژه نگهداری زندانیان سیاسی و دارای احکام قطعی) بند چهار (ویژه نگهداری زندانیان سیاسی عقیدتی و زندانیان مشهور اختلاس مالی اقتصادی) بند ۳۵۰ (ویژه نگهداری زندانیان سیاسی) بند ۶ یا بخش ۳ سابق (عمومی و زیرنظر قوه قضاییه) بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ (دراختیار وزارت اطلاعات) بند ۳۲۵ (دادگاه ویژه روحانیت) بند ۴ (ویژه محکومان بدون حکم قطعی و قرنطینه) بند ۶ یا ۳۵۰ سابق (ویژه زندانیان مالی و خدماتی) بند ۲۴۱ (متعلق به اداره حفاظت قوه قضاییه) بند ۲ - الف (متعلق به اطلاعات سپاه؛ تحتنظر قرارگاه ثارالله) و بند زنان است[۴]
ساختار بندهای زندان اوین در طول زمان تغییر کرده است. در حال حاضر این بندها در زندان اوین وجود دارند: ۳۲۵ (روحانیت)، ۴ (بدون حکم قطعی و قرنطینه)، ۶ یا ۳۵۰ سابق (اغلب مالی و خدماتی)، ۷ (مالی و سایر زندانیان محکوم یا متهم به جرایم کیفری)، ۸ (احکام قطعی و زندانیان سیاسی)، ۲۴۰ (اغلب محل نگهداری زندانیان نانباینری و نگهداری سایر زندانیان به صورت موقت)، ۲۴۱ (حفاظت قوه قضاییه)، ۲۰۹ (وزارت اطلاعات)، دو-الف (اطلاعات سپاه؛ تحتنظر قرارگاه ثارالله) و بند نسوان[۷]
دادسرای عمومی
واحد دادسرای عمومی که سهطبقه میباشد، محل بازجویی و دادگاه و شکنجهگاههای رژیم از سال 58 به بعد بود. طبقه اول و دوم این واحد به اتاقهای بازجویی و شکنجه و طبقه سوم به دادگاهها اختصاص داشت[۸]
حسینیه زندان اوین
در جنب ساختمان بندهای آموزشگاه ساختمانی که در زمان شاه سالن ورزش کارمندان زندان بوده، تبدیل بهحسینیه زندان کرده است.[۸]
کارگاه زندان اوین
در جنب ساختمان بندهای آموزشگاه ساختمان دیگری که در زمان شاه این یکی هم سالن ورزش کارمندان زندان بوده، تبدیل به کارگاه زندان کرده است.[۸]
بهداری زندان اوین
در پشت بند ۲۰۹ قرار دارد.[۸] اخیرا (۱۴۰۱) تمامی پرسنل بهداری عوض شده اند. هیچ دارویی به راحتی در اختیار زندانیان قرار نمی گیرد. از زمانی که بهنام محجوبی بصورت مشکوکی جان خود را از دست داد، کلید کل داروها دست سر شیفت روز است. پزشکانی که فقط برای بیماران اعصاب و روان وارد می شوند، کیلویی دارو میدهند. رئیس اداره بهداری اوین فردی به نام دکتر موحدی است.[۱]
فروشگاه زندان
همه اجناس در بوفه های فروشگاه زندان گرانتر از حد معمول به فروش می رسد. بیکیفیت ترین محصولات ایران در فروشگاه زندان به زندانیان فروخته میشود.[۱]
ساختمان ملاقات
ساختمان ملاقات در ابتدای محوطه داخل زندان و در جلو درب ورودی آن قرار دارد. در این ساختمان یکسالن سیصدمتری با تعدادی کابین چوبی برای ملاقات زندانیان درست شده است که با شیشه دوجداره طرف زندانیان از خانوادههای آنان جدا میشود. ارتباط زندانی با خانواده درجه اول ممکن است. آن هم از طریق تلفنی که هم شنود دارد و هم ضبط میشود و مکالمات در صورت لزوم علیه زندانی ضمیمه پرونده میشود.[۸]
ملاقات در زندان اوین
در زمان شاه در سالهای ۱۳۵۵ و۱۳۵۶ ملاقات زندانیان با خانوادههایشان در چادر صورت میگرفت. بعدها سالن ملاقات درست شد.
روز ملاقات هر اندرزگاه متفاوت است. یک مسیر بسیار پیچ در پیچ و سر بسته و حفاظت شده است و انتهای آن به سالن ملاقات میرسد. سالن ملاقات دو سالن با ۴۰ کابین است و هر کابین هم با شیشه دو جداره ساخته شده است.
مسئولین سالن گاهی وقتها از افسر نگهبانهای اوین بصورت چرخشی هستند. در سالن ملاقات یک دستشویی با ۸ کابین و صندلیهای انتظار وجود دارد که پس از پایان ملاقات کلیه زندانیان در آنجا جمع میشوند و حضور و غیاب می شوند و مسیر را بر میگردند. در مسیر برگشت زندانی باید چیزی حدود ۳۵۷ پله را طی کند. این پله ها تماما آهنی است و حرکت را بسیار دشوار میکند.[۱]
پارکینگ
پارکینگ زندان در کنار دفتر مرکزی زندان قرار دارد. این محل که مسقف میباشد و سقف آن با شبکه پروفیلی نگهداری میشود، برای حلقآویز کردن دستجمعی زندانیان در قتلعام ۶۷ مورد استفاده قرار گرفت.[۸]
اندازه و تراکم
طبق نوشته رادیو فردا به نقل از فاکس نیوز در تاریخ ۱۱/بهمن/۱۳۹۱، زندان اوین که در شمال غرب تهران و در دامنههای رشته کوه البرز واقع شده محل بازداشت بیش از ۱۵ هزار زندانی است.[۶] زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی در پارهای از گفتهها تا ۹۰۰۰ زندانی هم برای آن گفتهاند. حسن ظریف ناظریان از شاهدین قتلعام ۶۷ در کتابش آورده است که در سلولهای ۴*۶ متری بندهای معروف به ۳۲۵ در دهه ۶۰ گاهی اوقات از ۱۰۰ زندانی هم بیشتر داشته است. مسعود ابویی از دیگر شاهدان قتلعام ۶۷ عنوان نموده است که در سلول شماره ۶ بند ۲ معروف به بندهای ۳۲۵، در طبقه دوم تا بیش از ۸۴ نفر گنجانده بودند و در سلولهای مجاور از جمله سلول ۵ به نقل از زندانی دیگری تعداد زندانیان را ۱۰۵ نفر ذکر کرده است.
این زندان به طور معمول برای بین دو تا سه هزار زندانی داخل زندان، بیش از هر چیز برای نگهداری متهمان و محکومان سیاسی، امنیتی، مالی، دیه و ناتوان از پرداخت مهریه استفاده میشود.[۷]
طی ۵ دهه گذشته و به دنبال افزایش تعداد زندانیان سیاسی، امنیتی، عقیدتی، ظرفیت پذیرش زندان افزایش داده شده در حالی که در زمان افتتاح (۱۳۵۰) گنجایش کل زندان در ۲۰ سلول انفرادی و دو بند عمومی، فقط ۳۲۰ نفر بوده، اما چند سال بعد از افتتاح و آغاز بهرهبرداری از زندان و در سال ۱۳۵۶، تعداد سلولهای انفرادی به ۱۰۰ سلول افزایش مییابد و بندهای جداگانه برای زندانیان زن و همچنین محکومیت عمومی ایجاد میشود که به دنبال این تغییرات، در ماههای پایانی سال ۱۳۵۶، ظرفیت زندان اوین به ۱۵۰۰ نفر افزایش مییابد.
طی ۴ دهه اخیر هم افزایش آمار زندانیان ورودی به «اوین» دلیلی بر تغییرات کاربری برخی ساختمانها و تبدیل آنها به محل نگهداری زندانیان جدید بوده چنانکه گفته میشود ظرفیت نهایی زندان اوین حدود ۳۰۰۰ نفر است در حالی که به استناد منابع مکتوب در وبسایتهای رسمی، امروز در بند ۷ (ویژه نگهداری زندانیان با جرایم عمومی) و معروف به باکیفیتترین بند زندان در کشور، ظرفیت نگهداری تا ۱۴۰۰ نفر است، اما به دنبال تعدد احکام صادره و افزایش تعداد محکومان مرتبط، آمار نگهداری در این سالنها، گاه تا بیش از ۴۰۰۰ نفر هم رسیده است.
در نمونه دیگر از تغییر کاربریها به جهت افزایش آمار زندانیان سیاسی و امنیتی میتوان به بند هشت زندان اشاره کرد که تا بهمن ۱۳۵۷، ساختمانی با کاربری اداری بوده و بعد از بهمن ۱۳۵۷، به دادگاه انقلاب تبدیل شده و در سالهای بعد و پس از استقرار دادگاه انقلاب در خیابان شریعتی، این بخش از ساختمان هم به بند نگهداری محکومان سیاسی و امنیتی تبدیل شده است.[۲]
بندهای زندان اوین
بازداشتگاه اوین دارای ۱۲ بند می باشد. ساختار بندهای زندان اوین نه تنها در طول زمان تغییر کرده است بلکه نظارت و اداره بعضی از بندهای آن نیز دیگر زیر نظر قوه قضاییه نیست و سایر ارگانها و نهادهای حکومتی آن را تحت نظارت و اداره خود گرفته اند.[۱]
بندهای ۱، ۲، ۳ و ۴
بنا بر گزارش سایت مجاهد در سال ۱۳۹۳، این بندها بنای مشابهی دارند. هر یک دو طبقه و در هرطبقه 7 اتاق با یک مجموعه توالت و حمام هستند. در طبقه پایین یک اتاق اضافهتر است که به آن اتاق مسجد میگفتند. و کنار در هواخوری یا حیاط بند قرار دارد. در جمهوری اسلامی این اتاق محل نگهداری زندانیان در نوبت اعدام یا کسانی که بهشدت شکنجه شده و قادر به انجام کارهای خود نبودند شده بود. این اتاق با ابعاد 6*6 متر در زمان خمینی و بهخصوص در سالهای اولیه دهه ۱۳۶۰ گاه تا بیش از ۱۲۰ زندانی را در خود جای میداد.
پشت بند ۴ جادهای که به سمت حسینهٴ اوین منتهی میشد، تپه معروف محل اعدامهای زندانیان قرار داشت. زندانیان این بند تا زمانی که اعدامها در جوخههای تیرباران انجام میشد شبانه ساعتها تیر خلاص شمارش میکردند و شعارهای زندانیان اعدامی را میشنیدند.[۸]
بند آسایشگاه
آسایشگاه اوین، در بخش شمالی اوین در زمان خمینی در سال ۱۳۶۲ ساخته شد و بیشاز ۴۰۰ سلول انفرادی دارد که در چهارطبقه قرار دارند. بخشی از شعبات بازجویی دادستانی نیز در این قسمت قرار دارد. این ساختمان بهوسیله کار اجباری زندانیان ساخته شد در این بند زندانی حق حرف زدن با خودش را هم ندارد سلولها بوسیله دو لامپ قوی طی شب روشن است. در هرسلول یک روشویی استیل یک توالت فرنگی استیل وجود دارد که با یک پاراوان از محوطه سلول جدا میشود ولی بعد از اینکه تعدادی از زندانیان با پرده پاراوان خودکشی کردند پردهها برداشته شدند. در هر سلول یک موکت کوچک و سه پتوی سربازی وجود دارد که یکی برای بالش و یکی برای زیر و دیگری روانداز زندانی است، برای صدا کردن زندانبان باید یک کلید را که در داخل سلول است فشار داده شود تا چراغی در بیرون روشن شود ولی زندانی حق صدا کردن ندارد وگرنه با تنبیه یعنی رفتن به سیاهچال مواجه میشود.[۸]
طبقه اول را به زنان اختصاص داده بودند و سه طبقه دیگر به مردان.
بند آموزشگاه
در سال۱۳۶۰ بهعلت کمبود جا، ساختمان مسکونی که برای ساواک ساخته شده و معروف به آموزشگاه بود، به زندان تبدیل شد. این بخش از 3طبقه و 6قسمت تشکیل شده و هماکنون (۱۳۹۳) به اوین جدید معروف است. آموزشگاه اوین، در آخرین نقطه جاده داخلی زندان در کنار ساختمان آسایشگاه قرار دارد. شامل ششبند مرتبط بههم میباشد. آموزشگاه در مجموع نزدیک به 100سلول دارد که مساحت هریک در حدود بیست متر مربع میباشد. در اطراف این واحد 6بندی، 5 حیاط کوچک قرار دارد که در واقع مکانی برای هواخوری زندانیان میباشد.
بند ۲۰۹
بند 209 زندان اوین بخش امنیتی و سری در زندان اوین است. این بند از ساختمانهای ساخته شده در دوران قبل از انقلاب است. در قسمت پشت، بهداری زندان اوین و جنب آشپزخانه و بند نسوان (زنان) قرار دارد و از بندهای موسوم به «آموزشگاه» قابل رویت است. در قسمت روبهروی آن، قسمت «نانوایی» زندان اوین واقع شده است و انتهای آن به محدوده بند «۳۵۰ امنیتی و کارگری» ختم میشود. این مجموعه ساختمانی 2طبقه با آجرهای قرمز فشاری است که کانالهای پوشیده شده از پشم شیشه و فویل آلومینیومی آنرا از سایر ساختمانها مجزا میسازند. دارای 2درب ورودی در قسمت جلو میباشد. درب کوچک که دارای آیفون و سیستم مداربسته تصویری است قسمت ورود متهمین و درب دیگر احتمالاً محل ورود پرسنل اجرایی و عملیاتی در آن مجموعه است. معروف است که مخوفترین بخش اوین بند معروف به ۲۰۹ است که افراد زیر شکنجه در آنجا نگهداری میشوند این بند از ۱۰ ردیف تشکیل شده که در هر ردیف ۸ سلول انفرادی قرار دارد. شامل ۸۰ سلول انفرادی در ده ردیف است. سلولها انفرادی طراحی شدهاند و در خودشان روشویی و توالت دارند. اما در جمهوری اسلامی در این سلولها بهخاطر تراکم زندانی تا بیش از ۱۰نفر نگهداری میشوند. در راهرو عمود براین ردیفها اتاقهای بازجویی قرار دارد. اتاق شکنجه این بند در زیر زمین آن واقع شده و برای انواع شکنجهها مجهز شده است. (از آپولو تا تختهای مشبک برای زدن کابل، و میلههای سقفی برای آویختن زندانیان از پا یا بهصورت قپانی شده از پشت.[۸]
بند ۲۰۹: ویژه متهمینی که از سوی وزارت اطلاعات نگهداری می شوند.[۱] زندانیانی که به این بند آورده میشوند در هیچ یک ازآمارهای رسمی و دفاتر علنی زندانهای جمهوری اسلامی ثبت نیستند.[۸]
بند ۲۰۹ واقع در زندان اوین جنب اندرزگاه ۴ می باشد. این بند شامل ۳ طبقه ( یعنی زیر زمین، همکف و طبقه ۱) میباشد. البته ممکن است زیرزمین آن طبقه های دیگری هم داشته باشد که کسی از آن مطلع نیست.[۹] این بند تحت نظارت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است و از ۱۰۰ سلول انفرادی تشکیل شده است. این بند مرکب از ۱۰ سالن است که در هر سالن ۸ سلول آن برای زندانی و یک سلول حمام و یک سلول که کمی بزرگتر است هواخوری میباشد. این بند در وسط ساختمان اوین ساخته شده و به صورت یک دژ در محاصره تپههای اوین و دیگر ساختمانها میباشد. یکی از مسئولان پیشین این بازداشتگاه کاظم کاظمی بوده است.
طبقه همکف ۲۰۹
طبقه همکف شامل دو اتاق عمومی است که معمولا بالای ۱۵ نفر زندانی قرار دارد. معمولاً افراد پس از بازجویی و خروج از انفرادی برای تعیین تکلیف، به بند عمومی ۲۰۹ فرستاده میشوند. این محل به اتاق ۱۲۱ و ۱۲۲ معروف است که اندازه آن تقریبا ۶*۷ میباشد و یک سرویس بهداشتی و ۲ حمام دارد. در همین طبقه همکف ۲ سوییت دیگر به اسم ۱۲۳ و ۱۲۴ دارد که اندازه آن ۳*۲ می باشد. در این اتاقها حدوداً ۴ نفر و در شرایط شلوغ تا ۶ نفر را نکه داری می کنند و یک سرویس بهداشتی و حمام دارد. این طبقه یک هواخوری ۶*۶ دارد که یک روز در میان زندانیان را بمدت ۲۰ دقیقه برای هواخوری میبرند. در این طبقه که حالت یو بر عکس دارد دو اتاق دیگر شامل اتاق دوربین (مصاحبه) و اتاق استراحت وجود دارد.[۹]
طبق آخرین دادهها در ۱۴۰۲، طبقه اول (همکف) بیشتر محل اسقرار کارمندان و بازجوهای این نهاد است.[۱]
طبقه اول ۲۰۹
طبقه اول ۲۰۹ اوین، شامل ۱۱ سالن است. هر کدام از این سالنها از ابتدا و انتها با یک در نرده ای بسته می شوند. در هر سالن حدود ۱۰ سلول انفرادی هست که اخیرا (۳۰ آبان ۱۴۰۲) بعضی از این سلولها را دو تا یکی کرده و بزرگتر کرده اند که اصطلاحاً سوییت شده و ۴ تا ۵ زندانی در آن نگه داری می شوند. در شرایطی که دستگیریها بالا میرود، سر و ته سالنها را می بندند و تا ۳۰ – ۴۰ نفر در این سالنها میاندازند و درب اتاقها را باز میگذارند که ۵ اتاق، یک هواخوری ۳*۳ و یک حمام و یک دستشویی دارد.
طبقه دوم (با احتساب طبقه همکف این طبقه اول حساب میشود) بند ۲۰۹ یازده راهرو دارد كه هر راهرو شامل ۱۰سلول انفرادی است كه در مجموع حدود ۱۲۰سلول را شامل میشود. سلولها انفرادی در خودشان روشویی و توالت دارند. اما در نظام ولایتفقیه در این سلولها به خاطر تراکم زندانی تا بیش از ۱۰نفر نگهداری میشوند. در راهرو عمود بر این ردیفها اتاقهای بازجویی قرار دارد.[۱]
انفرادیهای ۲۰۹
و اما سالنهایی که انفرادی هستند۱متر و ۸۰ سانتیمتر در ۲ متر و نیم میباشد که بعضی از این انفرادی ها یک دستشویی داخل اتاقهاست توالت فرنگی و یک سینک روشویی دارد که معمولا کثیف است و زندانی برای چنین نیازی به خارج از سلول برده نمیشود. پنجره کوچکی بالای اتاق زير سقف قرار دارد و بالای در هم محفظه کوچکی به ابعاد ۲۰✖۲۰هست که چراغ سلول در آن قرار دارد و يک راهروی سرتاسری دور تا دور سلول های ۲۰۹ قرار گرفته است و همه راهروها از طريق اين راهرو به همديگر راه دارند. افرادی که در انفرادی هستند هفته ای دو مرتبه حمام می روند و یک بار لباس میدهند که عوض کند و هفته ای ۳ بار به مدت ۲۰ دقیقه هواخوری دارند. رو به روی این سالنها یک کریدور اصلی هست که عرض آن تقریباً ۲ متر می باشد و اتاق های بازجویی و بهداری نیز در آنجا است.
زیرزمین ۲۰۹
بند ۲۰۹ زندان اوین، همچنین داراي يك زيرزمين است، كه براي شكنجه و بازجويي مورد استفاده قرار مي گيرد. اتاقهاي بازجويي نيز قسمت ديگري از بند ۲۰۹ را تشكيل مي دهد. همانطور که فوقا اشاره شد، اتاق شکنجه این بند در زیر زمین آن واقع شده و برای انواع شکنجههای قرونوسطایی مجهز شده است. (از آپولو تا تختهای مشبک برای زدن کابل و میلههای سقفی برای آویختن زندانیان از پا یا بهصورت قپانی شده از پشت).[۱]
قسمت زنان ۲۰۹
سالن های ۱ و ۲ و۳ و ۴ مخصوص زندانیان زن میباشد که در ابتدای سالن قرار میگیرد.
سایت زیتون به تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۱ در گزارشی تحت عنوان زنان زندانی در اوین: بند ۲۰۹ مانند شکنجهگاه است آورده است:
زیتون – آتنا دائمی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، در رشته توییتی درباره وضعیت اسفناک زنان در بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین گزارش داد. تعدادی از زندانیان پس از آزادی در گفتگو با خانم دائمی وضعیت بند ۲۰۹ را به «شکنجهگاه» تشبیه کردهاند. بر اساس این گزارش به دلیل جمعیت زیاد بازداشتی ها، هفت الی هشت نفر در سلولهای ده متری بدون تهویه نگهداری میشوند. در نتیجه فضای کافی برای راه رفتن در سلول یا حتی دراز کردن پا وجود ندارد.
زندانیان به دلیل تعداد زیاد زندانیان قادر به استفاده کردن از سرویس بهداشتی داخل سلول نیستند. سرویسهای بهداشتی عمومی هم بسیار کثیف و آلوده هستند و اکثر زندانیان به بیماریهای عفونی و قارچ مبتلا شده اند. این در حالی است که به زندانیان تنها دوبار در هفته اجازه استفاده از حمام را میدهند. به نوشته خانم دائمی، برخلاف مقررات زندانیان بازداشتگاه ۲۰۹ تنها دوبار در هفته و هر بار ده دقیقه می توانند به هواخوری بروند.[۱۰]
مسئولین ویژه ۲۰۹
هیچ شخصی غیر از پرسنل و متهمین، حتی عالی رتبهترین مقامات حق ورود به محدوده بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات را ندارند. اکثر مسئولین امور زندانیان بالای ۵۵سال سن دارند و دارای نسبتهای فامیلی با هم هستند. حتی برای خالی نماندن جایشان پسران ۲۰سال به بالای خود را برای جانشینی در کنار خویش آموزش میدهند.[۱]
در این بند (همچنانکه در بند ۲ الف) تمام مامورین دارای عضویت دوگانه هم در سپاه پاسداران و هم در وزارت اطلاعات هستند. این مامورین بعنوان بازجو در بازداشتگاه های۲۰۹ و ۲الف و بازداشتگاه امنیتی در زندان گوهردشت کرج (موسوم به رجائی شهر) و زندانهای معروف به ۶۶سپاه و ۵۹سپاه کار میکنند.[۸]
وضعیت بند ۲۰۹
بند 209 زندان اوین از جمله بندهایی است که زیرنظرمستقیم وزارت اطلاعات بوده و هیچ مرجعی از قوه قضائیه تا سازمان زندانها، اجازه بازدید از آنجا و بررسی وضعیت آن را ندارد( توضیح اینکه: یک روز پیش از مرگ اکبر محمدی در زندان، نمایندگان مجلس مجوز بازدید از این بند را بدست نیاوردند).به همین دلیل زندانیان نگهداری شده در این بند که عموما زندانیان سیاسی- امنیتی هستند نامشان در لیست زندان ثبت نشده و در اکثر موارد خانواده های این افراد برای مدت طولانی از وضعیت زندانیان خود بی اطلاع هستند. در این بازداشتگاه، زندانیان سیاسی برای مدت گاه تا چندین ماه در سلولهای انفرادی نگهداری میشوند و تحت بازجوییهای طولانیمدت قرار میگیرند.
از قوانین این بند داشتن چشم بند است، بطوریکه که از لحظه ی ورود به ساختمان، چشمبند به زندانی زده میشود و فقط درسلول خود اجازه برداشتن آن را دارد. زندانیانی که به استفاده از چشم بند اعتراض کنند و از زدن آن خودداری ورزند، مورد ضرب و شتم و آزار و اذیت قرار میگیرند( مهندس موسوی خوئینی در اعتراض به غیر قانونی بودن استفاده از چشم بند در این بازداشتگاه از سوی مامورین بند 209 مورد ضرب و شتم قرار گرفت). بازجوییها نیز در اغلب اوقات با چشم بند انجام میشود.[۱۱]
علاوه برسلول انفرادی در بند ۲۰۹بندهای موسوم به عمومی نیز وجود دارد که به صورت انفرادیهای چند نفره میباشد که به ادعای بسیاری از افراد نگهداری شده در آن؛ از شرایط به مراتب بدتری نسبت به سلولهای انفرادی برخوردار است.
پنجره های این اتاقها( که به صورت انفرادی های چند نفره است به این شکل که دیوار بین دو سلول انفرادی را برداشته و آن را به اتاقی بزرگتر تبدیل کردهاند) به عوض اینکه رو به هوای آزاد باشد به سمت راهروهای منتهی به سلولهای انفرادی است. همچنین تهویه نامناسب در این اتاقها شرایط را برای زندانیان بسیار نامساعد ساخته است. در این بند زندانیان در هفته تنها ۱۲۰ دقیقه حق استفاده از هواخوری را داشته و به مدت ۲۰ دقیقه امکان ملاقات با خانوادهشان را دارند. فضای شدید امنیتی در این بند از جمله معضلات آن است. با اینکه بند ۲۰۹ محلی برای نگهداری زندانیان سیاسی به منظور کارشناسی پرونده آنان است، با این حال تعدادی از زندانیان با وجود صدور حکم از سوی دادگاه همچنان در این بند نگهداری میشوند.[۱۱]
مهدی خزعلی بند ۲۰۹ را اینگونه توصیف میکند:
اما بند، ۲۰۹ و بند ۲۴۰ زندان اوین، فاجعهبار است. به نظر من به گوسفند هم ظلم میشود اگر در بند ۲۰۹ و ۲۴۰ نگهداری شود. خودشان آن را به سلول تعبیر میکنند اما در را که باز میکنید، میبینید فضایی ۱متر و ۶۰ سانتیمتر در دو متر، یک توالت کثیف و متعفن آن وسط است. قطعا دستشویی دفتر کار من از آن سلول بزرگتر است. پنجره ۲۰ در ۲۰ روی در را هم میبندند تا زندانی حتی از هوای راهرو هم محروم باشد.[۱۲]
بند ۲۴۰
بند ۲۴۰ واقع در زندان اوین پشت بند ۸ در شمال شرقی زندان اوین قرار گرفته است. بند ۲۴۰ در یک ساختمان سه طبقه قرار دارد که طبقه آخر آن ۲۴۰ میباشد. این بند در اختیار وزارت اطلاعات و زیر مجموعه ۲۰۹ میباشد. بند ۲۴۰ شامل یک سالن است که ۴۰ سلول انفرادی دارد و اندازه هر سلول ۱متر و نیم در ۲ متر میباشد. این سلولها دارای یک توالت فرنگی و یک روشویی هستند و همان قوانین ۲۰۹ در آن حاکم میباشد. دو اتاق عمومی هم هست که هر کدام تا ۲۰ نفر را در خود جا می دهد. ۲۴۰ دارای یک هواخوری است که یک راهرو بدون سقف با ۲ متر عرض و ۲۰ متر طول می باشد.[۹]
سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین نیز شباهت بسیاری به بند ۲۰۹ دارند. پنجرهای نزدیک به سقف که آن را با تورهای فلزی بستهاند امکان باز کردن پنجره را نداری، چون دستت هرگز به این پنجره نمیرسد. یک متر و نیم در دو متر، طول و عرض بیشتر سلولها را تشکیل میدهند. داخل این سلولها یک سطل فلزی به عنوان دستشویی وجود دارد. بوی تعفن همه جا را پر کرده، احساس خفگی میکنی. اینجا جایی شبیه به قبر است.[۱۳]
احسان مهرابی میگوید: «من چون رشته تحصیلیام مهندسی عمران بود وقتی وارد سلول شدم احساس میکردم که اگر کسی بخواهد یک نقشه قبر را در نقشهکشی طراحی کند، دقیقا یک چیزی را خواهد کشید که من داخلش بودم و احساس کردم کسی که آنجا را طراحی کرده گویا اساسا مداد را برداشتهاست تا یک قبر را طراحی کند.[۱۳]
بند ۲۴۰ زندان اوین، دارای چندین طبقه و هر طبقه راهرویی طولانی دارد که شامل چندین سلول در طرفین است. درب هر سلول دارای دریچه کوچکی مانند درب صندوق پست می باشد. هر سلول تقریبا ۸ مترمربع است و درون هر سلول دستشویی؛ کاسه توالت و دوش آب بوسیله یک پرده از اتاق سلول جدا شدهاست. هر سلول پنجرههایی نیز دارد که با در نظر گرفتن دزدگیرهای آن؛ زندانی چارهای جز دیدن آسمان ندارد. روی دیوارهای هر بند دست نوشتههای زندانیان پیشین به چشم می خورد. شعر، تاریخ ورود و خروج، علت دستگیری زندانی؛ هویت زندانی؛ دلتنگیهای زندانی و ظلمهای روارفته به او نوشتههایی است که روی دیوار باقی مانده است.[۱][۸]
بند ۲۴۱
بند ۲۴۱: ویژه متهمینی که از سوی حفاظت اطلاعات قوه قضاییه نگهداری می شوند.[۱]
بند ۲۴۱ دو قسمت است. قسمت اول در پشت بند ۷ قرار دارد که در اختیار سازمان زندانها است و زندانیان تنبیهی را به آنجا میبرند و در زمان اعتراضات و قیامهای بزرگ، بازداشتیهای قیام را هم آنجا نگه می دارند. قسمت دیگر ۲۴۱ در اختیار حفاظت اطلاعات قوه قضائیه است که در همان ساختمان پشت بند ۸ واقع قرار گرفته است. طبقه همکف و طبقه اول آن مربوط به همین نهاد میباشد که طبقه آخر آن همان ۲۴۰ ( وزارت اطلاعات) است.
طبقه همکف، دارای یک سالن است که حدوداً ۲۰ اتاق دارد و ابعاد هر اتاق ۲متر در ۳ متر میباشد و دارای دستشویی ایرانی دوش و روشویی است و یک دیوار کوتاه آن را جدا کرده است. غذای این بازداشتگاه همان غذای بی کیفیت زندان است. ۲ الی ۳ اتاق سوئیت مانند دارد که ۳ تا ۴ زندانی در آن نگهداری میشود. طبقه اول هم قسمت اداری و اتاق های بازجویی ۲۴۱ میباشد. زندانیان این بازداشتگاه به صورت کامل چشم بند میبندند و اجازه دیدن نگهبانها را هم ندارند. این زندانیان در هواخوری هم باید با چشم بند باشند و روی یک صندلی می نشینند. بند ۲۴۱ به مراتب از بند ۲۰۹ مخوفتر و ضدانسانی تر است.[۹]
بند ۲ الف
بند دو الف: ویژه متهمینی که از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران نگهداری می شوند. در این بند رفت و آمد و حضور زندانیان سیاسی خارج از سلولها فقط با داشتن چشمبند مجاز است.[۱]
بازداشتگاه ۲ الف واقع در زندان اوین و در اختیار اطلاعات سپاه میباشد. موقعیت مکانی آن واقع در شرق اوین و پشت بند ۱ (قرنطینه) و سوله ورزشی میباشد. این بازداشتگاه شامل ۲ طبقه است که بخش عمده طبقه بالا بازداشتگاه زنان با ۲ هواخوری حدوداً ۳۰ متری و قسمت کوچکتر آن با راه پله جداگانه شامل ۲ اتاق عمومی حدوداً ۵۰ متری شامل حمام و سرویس بهداشتی برای مردان است که گاهاً در صورت لزوم برای زنان استفاده میشود.
طبقه پایین شامل نگهبانی و اتاق دوربین و مانیتورینگ، ۳ سلول عمومی حدوداً ۵۰ متری با حمام و دستشویی و دو سلول عمومی کوچکتر حدوداً ۳۰ متری شامل حمام و دستشویی و حدود ۲۴ سلول انفرادی با ابعاد ۲*۳ متر بهمراه دستشویی و دستکم ۲ سلول انفرادی ۲*۵ بدون دستشویی، یک حمام عمومی شامل ۵ دوش و یک دستشویی عمومی شامل ۵ واحد و یک اتاق استراحت نگهبانها میباشد.
همچنین دو هواخوری مجزا دارد که با یک در از همدیگر جدا شده اند. هواخوری کوچکتر ۴*۲۰ متر با ۳ درخت چنار در وسط آن و هواخوری بزرگتر با ابعاد ۱۰*۲۰ متر با ۵ درخت چنار در کنار آن میباشد.
اتاقهای بازجویی در یک ساختمان جداگانه در شمال این مجموعه شامل ۳ یا ۴ طبقه قرار گرفته است.
طبقه ۴ احتمالاً زیرزمین است که راه دسترسی به آن از طریق یک در از هواخوری بزرگ و همچنین از داخل ساختمان میباشد.
این بازداشتگاه همچنین دارای ۲ سوئیت مجزا برای بازداشتی های خاص با امکانات و هواخوری جداگانه واقع در مجموعه افسر نگهبانی و اتاق ریاست میباشد.
اتاق تحویل وسایل و تعویض لباس نیز واقع در انتهای مجموعه در یک سوله میباشد.
لازم به ذکر است که بند ۲ معروف به بند روحانیت، روبروی این مجموعه قرار دارد. کف کل راهروها و اتاقها موکت و هر جمعه با جارو برقی نظافت میشوند و دیوارها با سنگ مرمر سفید کار شده است.
در داخل هر سلول یک دستگاه آیفون برای خبر کردن نگهبان یا صحبت کردن با آنها یا بالعکس و همچنین افسر نگهبانی (که با دکمه های جداگانه انجام میشود) قرار دارد.
هواخوری در روز ۲ نوبت نیم ساعته است. یک نوبت صبح و نوبت بعدی عصر است که هر دو نوبت اجباری است. حمام هفته ای ۲ بار است.
به هر بازداشتی در ابتدای ورودی یک کد سه یا چهار رقمی داده میشود که با آن کد شناخته و صدا زده میشود. آب این مجموعه قابل آشامیدن نیست و به هر فرد یک بطری آب با شماره آن فرد داده میشود که توسط نگهبان از شیر آبسردکن پر میشود. غذا در ظروفی درب دار و قابل شستشو ریخته میشود و کد زندانی روی آن نوشته شده است.
به هر زندانی در هنگام ورود یک دست لباس زیر، یک پیراهن و شلوار خاکستری و سه عدد پتو (برای زیر و رو و زیر سر) بعلاوه یک قالب صابون و مسواک و خمیر دندان داده میشود.
خرید در انفرادی ممنوع است. فقط هنگام ورود به سلول جمعی به بعضی از بازداشتی ها اجازه خرید داده میشود که دو یا سه هفته یکبار و به صورت محدود از بین چند قلم کالای معرفی شده، میتوانند خرید کنند.
چای در انفرادی روزی سه بار توسط نگهبان داده میشود و در سلول جمعی درون فلاکس روزی ۲ الی ۳ بار پر میشود.
تمامی اتاقها دارای دوربین بهمراه ضبط صدا میباشد و ۲۴ ساعته کاملاً چک میشود. گرمایش و سرمایش از طریق دریچه هوا صورت میگیرد.
در هنگام خاموشی چراغها خاموش و یک ردیف چراغ LED رنگی روشن میشود و درون سلولهای جمعی یک دستگاه تلویزیون قرار دارد که برق آن قطع و کنترل (ریموت کنترل) آن گرفته میشود و زندانیان مجاز به داشتن هیچ وسیله دیگری نیستند.[۹]
گزارش دیگر
ابتدای ورودی درب اصلی اوین مسافت ۲۰۰ متر دو مسیر جداگانه است، یک مسیر سمت چپ که به سوی اندرزگاه میرود و یک مسیر انحرافی در سمت راست دارد که برای آن، دو درب کار گذاشته شده و رفت و آمد به این محل، حتی برای عوامل زندان هم وجود ندارد. اینجا، همان دو الف است که بیشتر زندانیانی که اطلاعات سپاه دستگیر میکند، در انفرادی های آن نگهداری میشوند. فعالین محیط زیست، فعالین مدنی و حتی عدهای که تحت عنوان داعشی دستگیر شدهاند در دو الف محبوس هستند. این محل تحت شدیدترین تدابیر امنیتی است و رفت و آمد به آن قوانین خاصی دارد.
دو الف، سه درب ورودی دارد که هر سه امنیتی هستند:
-درب اول ماشین رو و ورودی افراد جدید با ماشینهای شخصی
-درب دوم امنیت بازرس ویژه افراد شاغل و مسئولین و تحویل متهمان به قرنطینه اندرزگاه ۱
-درب سوم ورود به سالنهای سوییت و انفرادی
دو الف شامل چهار سوییت است که حدودا ۲۰ نفر داخل آنها هستند. دستشویی و حمام هم در اتاق است و دستشویی هم بسته نیست.
این محل بشدت حفاظت شده، دو حیاط جداگانه دارد. یک حیاط در سمت چپ برای دزدان و عوامل وابسته به حکومت مثل رحیم مشایی و بقایی است و حیاط سمت راست برای زندانیان سیاسی و امنیتی عمومی استفاده میشود.ساعت ۱۰:۳۰ شب خاموشی است.
روزانه دو تا نیم ساعت فقط هواخوری با چشم بند دارد.[۱]
اندرزگاه ۴
اندرزگاهشماره ۴؛ قرنطینه سالن ۲ میباشد. این اندرزگاه،۴ سالن دارد: سالن ۱ که به جاسوسان امنیتی اختصاص یافته، سالن ۲ با ۶ اتاق محل قرنطینه است، در سالنهای ۳ و ۴ محکومین مالی و امنیتی بلاتکلیف نگهداری میشوند. کلیه فعالین محیط زیست در بند ۴ هستند.
گفته می شود ۲۰۹ امنیتی ترین بخش اوین است اما به نظر میرسد دو الف که زیر نظر مستقیم حسین طائب اداره میشود از ۲۰۹ نیز شرایط سختتری از نظر امنیتی دارد. بیشتر کارمندان و مأمورین اوین را افراد جوان بین ۲۵ تا ۴۰ سال تشکیل میهند برای این که با روحیات زندانیان جوان آشنا باشند و بدانند با آنها چه برخوردی کنند.[۱]
اندرزگاه ۷
در اندرزگاه۷ اوین بیشتر بزهکاران و دزدهای نوپا و اشرار سرقتی زندانی هستند. زندانیان خاص امنیتی را به ندرت به این بند منتقل میکنند. هادی رضوی داماد شریعتمداری در کنار محسن هاشمی رفسنجانی در یک اتاق و سوئیت با یکدیگر مشغول گذراندن دوران «حبس»! هستند.[۱]
اندرزگاه ۸
اندرزگاه ۸ اوین دارای چهار سالن با شماره های ۷ و ۸ و ۹ و ۱۰ است و بیشتر اتباع در سالن ۸ نگهداری میشوند. در سالن ۹ زندانیانی که به آنها «شورشی» و یا «کفی خیابانی و یا رسانهای» گفته میشود، محبوس هستند.
هر سالن تقریبا ظرفیت ۴۰۰ نفر را با کف خوابها دارد. در سال ۱۳۹۹ اسفند ماه تمام تختها شماره گذاری شده است. هر سالن دارای چراغخانه، سرویسهای بهداشتی و حمام جداگانه است که توسط یک وکیل بند و سر ناظر اداره میشود.
در اندرزگاه ۸ هر شیفت ۳ افسر نگهبان و ۱ سر افسر نگهبان دارد.[۱]
انفرادی
انفرادی عمومی شامل دو طبقه و یک راهرو با ۳۰ پله است که هر طبقه ۹ اتاق انفرادی دارد و اتاقها با عرض ۱متر و ۵۰ طول و ۲ متر و ۵۰ هستند و لامپهای آنها ۲۴ ساعته روشن است.[۱]
بند ۴
بند ۴ اوین در قسمت غرب زندان اوین قرار گرفته است. بند ۴ درست در کنار بند ۲۰۹ (وزارت اطلاعات) قرار گرفته است. این بند در حال حاضر شامل ۴ سالن میباشد که یکی از سالنهای آن (سالن ۲) بعنوان قرنطینه بند ۴ استفاده میشود. در حال حاضر، سالن یک به زندانیان متهم به جاسوسی اختصاص دارد.
سالنهای ۱ و ۲ هر کدام ۶ اتاق ۳*۴ دارد . سالن ۳ و ۴ ، دو طبقه میباشد. سالن ۳ ، ۱۲ اتاق شامل ۶ اتاق طبقه بالا و ۶ اتاق طبقه پایین دارد که هواخوری آن مشترک است. ابعاد هواخوری حدود ۱۰*۱۰ است. هواخوری سالن ۱ و ۳ و ۴ یک اندازه و مشابه هم هستند. سالن ۴ شامل ۱۰ اتاق میباشد که اتاق ۳ و ۸ جزو اتاقهای بزرگ و دارای ۳۳تخت هستند.
اندازه هر اتاق حدود ۴*۶ است. زندانیان بند ۴ هم سیاسی و امنیتی و هم مالی و جرائم ویژه اقتصادی هستند. بیشتر اوقات در بند ۴ زندانیانی را که هنوز حکم قطعی نگرفتهاند نگهداری می کنند. ولی بعضا در آنها زندانیان محکوم به حبس هم هستند.
در ورودی بند افسر نگهبانی (زیر هشت) میباشد که یک سالن کوچک در جنب آن دارد. شامل ۲ اتاق و یک هواخوری تقریباً ۵*۵ دارد و زندانیان خاص وابسته به حاکمیت در آنجا نگهداری میشوند که عموما بیشتر از ۳تا ۴ نفر نیستند.
اتاق رئیس بند در همان محوطه زیر هشت واقع شده است. در طبقه اول، حسینیه مرکزی که حدود ۱۰*۱۰ متر و قسمت فرهنگی شامل کتابخانه، اتاق آموزش، کارگاه، معرق کاری، اتاق مکانیکی و اتاق کامپیوتر و اتاق رئیس فرهنگی در آنجا قرار گرفته است.
راه پله طبقه دوم وارد کریدور اصلی میشود.[۹]
بند ۶ (۳۵۰ سابق)
طبق گزارشی در سال ۱۳۹۳ بند ۳۵۰ (بند امنیتی یا کارگری) از بندهای عمومی اوین و زیر نظر قوه قضاییه بود که در گذشته بخش ۳ نامیده میشد. این بند ساختمانی دو طبقه است که در میان آن حیاطی مربع شکل قرار دارد. دو ضلع این مربع به اتاقهای نگهداری زندانیان اختصاص دارد که تعداد آنها در هر طبقه به هفت اتاق میرسد. دستشوییها و حمامهای این بند در یکی دیگر از اضلاع آن قرار دارد. هر اتاق تقریباً ۶ متر در ۶ متر بوده و تعداد متغیری زندانی را در خود جای میدهد. در زمان شاه ۳۰ تا ۳۵ نفر. و در زمان خمینی بهخصوص در دهه ۶۰ تا زمان مرگ خمینی جمعیت هر یک از این اتاقها تا ۱۲۰نفر هم میرسید. در این بند معمولاً زندانیان حق دارند که هفتهای یک بار با اعضای درجه اول فامیل خود ملاقات از پشت شیشه داشته باشند اما این حق شناخته شده و رسمی نیست. همه چیز به نظر بازجو بستگی دارد.[۸]
بنا بر گزارشی دیگر بند ۳۵۰ بند شامل زندانیان سیاسی بود و در حال حاضر (۱۴۰۱) وجود ندارد و تمامي زندانيان سياسي در اين بند را به گوهردشت و يا زندانهاي ديگر و همچنين ساير بندهاي مختلف اوين منتقل كردند.[۱]
این بند الان بند ۶ نام دارد. بند ۶ (۳۵۰ سابق) که از بندهای عمومی زندان و زیرنظر قوه قضاییه است، یک ساختمان دو طبقه است که چهار ضلع ساختمان همچون حصاری دور یک حیاط مربع احداث شده و دو ضلع ساختمان، محل نگهداری زندانیان شامل ۷ اتاق (هر اتاق ۶ در ۶ متر) در هر طبقه است[۲]
بند ۳۵۰ زندان اوين خاص زندانيان سياسی بود كه مسئولین زندان اوین و دستگاه قضاییه؛ پس از حمله گارد زندان به این بند در سال ۱۳۹۳ این بند را به حالت نیمه تعطیل در آورده و تمامي زندانيان سياسی اين بند را به زندان رجایی شهر کرج و يا زندانهاي ديگر و همچنين ساير بندهاي مختلف اوين منتقل كردند. دستگاه قضاییه با اين ترفند میخواست مانع تمركز زندانيان سياسي در اوين شود.[۱]
ابن بند تحت کنترل سازمان زندانها میباشد و زندانیان سیاسی عمدتا در این بند هستند. مهدی خزعلی در رابطه با این بند میگوید:
من در میان ۲۰۲ نفر از همبندهای ۳۵۰، حتی یکبار تزلزل ندیدم. بسیار با نشاط هستند. با همدیگر زندگی جمعی زیبایی دارند. با هم کار میکنند. با هم ظرف میشورند. با هم غذا میپزند. نام بند ۳۵۰، دانشگاه ۳۵۰ است. به تعبیر من، آزادترین جای ایران بند ۳۵۰ زندان اوین است.[۱۲]
بند ۳۲۵ قدیم یا بند ویژه روحانیت
بند ۳۲۵ پیشتر ساختمانی ویلایی بود با درختهایی سر به فلک کشیده و حوضی در میان آن و این بخش ویلایی جز مدتی کوتاه بهعنوان زندان استفاده نمیشد. در این مجموعه تنها حدود سیوشش سلول انفرادی (۳۱۱ و ۳۲۵) که بعدها ساخته شد و به دلیل رنگ دیوارها "سلولهای سبز" لقب گرفته بود.
حسن ظریف ناظریان زندانی سیاسی و از شاهدین قتلعام۶۷ در صفحه ۳۵ کتاب خاطراتش نوشته است: من را با نفر دیگری به قسمت ۳۲۵ قدیم بردند. ما را تحویل بند ۵ دادند. این بند و بند کناریاش بند ۶، در شیب تپه بودند. هر دو ساختمان قدیمی بودند. سلولهایشان هم بالاتر از حیاط بود. حیاطی پردرخت. بعدها فهمیدم اولین بار که زندانی به نام اوین ساخته شد، موجودیاش همین دو ساختمان مسکونی بود. بعدها چند سلول انفرادی هم نزدیک همین دو ساختمان بنا کردند. هر ساختمان حدود ۷ اتاق کوچک و بزرگ داشت. از سمت جنوب این بندها میشد نیمه بالایی هتل اوین را واضح دید. این دو بند تشکیل شده بود از افراد مسن، سلطنتطلبها، استادان دانشگاه، هنرمندان رشتههای سینما و موسیقی در زمان شاه، سران ارتش شاه، پیروان بهائیت، شخصیتهای مختلف سیاسی۷ بازاریان... و افراد انتقالی را که نمیخواستند وارد بندهای اصلی اوین کنند چند روزی در این بندها نگه میداشتند.[۱۴]
بند ۳۲۵ و ۵۰۰الف «ویژه دادگاه روحانیت» است. در اینجا بازداشتیها برای خود یک اتاق اختصاصی با تمام امکانات دارند که در زمان رفتن به مرخصیهای طویلالمدت با قفل در آنها را میبندند. به گفته آخوندهای زندانی در این بندها، برای آوردن و مصرف مواد مخدر آزادند و بهمین دلیل بیش از ۷۰٪ متهمین بند «ویژه روحانیت» تریاکیاند.[۸]
بازداشتگاه ۶۶ سپاه یا بند ۳۲۵ اوین
بازداشتگاه ۶۶ سپاه یا بند ۳۲۵ اوین بازداشتگاهی متعلق به سپاه پاسداران است که در داخل زندان اوین قرار دارد. از این بازداشتگاه برای بازجویی متهمان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ استفاده شد.[۱]
بند ۷
پیش از انقلاب ۵۷ ساختمانهای بند ۷ و ۸ ساختمانی سهطبقه و اداری در دو واحد و مشهور به "ساختمانهای گارد" بودند، اما در پاییز سال ۱۳۶۰ با تغییراتی تبدیل به بندهایی برای نگهداری زندانیان شدند. این بندها در دهه ۶۰ به نام بند «آموزشگاه» شناخته میشدند.
بندهای ۷ زندان اوین معمولاً به زندانیان با جرایم مالی اختصاص دارد. این بند، جمعاً دارای سالنهایی با ظرفیت اسمی هریک ۲۰۰ زندانی بوده؛ اما بعضا بیش از ۷۰۰ زندانی در آن جای داده می شود.
بند هفت زندان اوین متشکل از هشت بخش می باشد که یکی از بندهای بدنام این زندان است که زندانیان عمدتا با جرایم مالی در آن نگهداری میشوند اما تعدادی از زندانیان سیاسی-امنیتی در کنار زندانیان معتاد به مواد مخدر و جرایم مالی؛ برخلاف اصل تفکیک جرائم و در وضعیتی بسیار نامناسب، حبسهای طولانی مدت خود را می گذرانند.[۱]
هشت بخش بند هفت اوین شامل :
سالن یک، محل نگهداری زندانیان مالی و مواد مخدر (زیرزمین)
سالن ۲، محل نگهداری زندانیان مالی و زندانیان خیاط شاغل در زندان
سالن ۳، ۴، ۵ و ۶ محل نگهداری زندانیان مالی
سالن جهاد (معروف به سالن ۱۱) محل نگهداری زندانیان مالی و زندانیانی که در بخش تاسیسات بند ۷ کار می کنند
سالن ۱۲ (زیرزمین) محل نگهداری زندانیان سیاسی-امنیتی و زندانیان مالی با اتهامات جعل و کلاهبرداری است.[۱]
انوشه آشوری، تاجر ایرانی – بریتانیایی، که به اتهام جاسوسی یش از چهار سال در زندان اوین محبوس بوده در مورد سالن ۱۲ بند ۷ میگوید: «وضعیت در سالن ۱۲ بسیار وحشتناک بود. ما با مشکلاتی از جمله ساس، سوسک، موش و غذای کثیف دست و پنجه نرم میکردیم»[۱۵]
انوشه آشوری توضیح میدهد: «سالن شماره ۱۲ شامل چهار اتاق بود که بین ۶۵ تا ۷۰ نفر در آنجا اسکان داده شده بودند، به اضافه اتاق دیگری که متعلق به نماینده بند بود. او یک زندانی مالی بود و با "خدمتکارانش" در آنجا زندگی میکرد. این سالنها را به این ترتیب اداره میکنند. مسئولان زندان یک نفر را از بند مالی میآورند و آنجا میگذارند تا آن سالن را برایشان اداره کند».[۱۵]
نزار زکا، شهروند ۵۵ ساله لبنانی که چهار سال از عمرش را در اوین گذراند و در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۹ از زندان آزاد شد «بند ۷ مملو از جمعیت بود و ۲۰ نفر در یک اتاق ۵ متر در ۵ متر بودیم».
بند ۸
این بند یک ساختمان ۴ طبقه است که ۴ سالن (۷ و ۸ و ۹ و ۱۰) دارد. هر سالن دارای ۱۱ اتاق و یک حسینیه کوچک است. اندازه اتاقها تقریباً ۳*۴ میباشد که ۱۵ زندانی در آن جا می دهند. در این ساختمان ۲ فروشگاه در داخل طبقات هست. افسر نگهبانی (زیر هشت) در طبقه همکف میباشد. یک هواخوری ۲۰*۷۰ متر و یک سالن ورزشی سرپوشیده دارد. سوله استخر آن بدلیل خرابی چند سال است که تعطیل شده و کار نمی کند. یک آرایشگاه و یک حسینیه مرکزی بزرگتر دارد که حدوداً ۱۰*۱۰ میباشد و در طبقه اول واقع شده است.
زندانیان با جرایم مالی معمولاً به بندهای هفت وهشت زندان اوین اختصاص دارند. این دو بند، جمعاً دارای ده سالن با ظرفیت اسمی هر یک ۲۰۰ زندانی بوده که گاه پذیرای بیش از ۷۰۰ زندانی نیز میباشند.[۸]
بندهای اوین در مهر ۱۴۰۲
در حال حاضر این بندها در زندان اوین وجود دارند:
بند شماره ۱: ویژه قرنطینه چند روزه زندانیان جدیدالورود(ظرفیت ۳۰۰ نفر)
بند شماره ۲: ویژه زندانیان روحانی به نام بند ویژه روحانیت (ظرفیت ۴۰۰ نفر)
بند شماره ۴: ویژه زندانیانی است که از سوی دادگاه تعیین تکلیف نشده و یا دارای احکام غیرقطعی هستند.(ظرفیت ۶۰۰ نفر)
بند شماره ۵: بند نسوان یا بند زنان زندان اوین است .(ظرفیت ۶۰۰ نفر)
بند شماره ۶: ویژه زندانیانی که در اوین به کارهای خدماتی مشغولند.(ظرفیت ۴۰۰ نفر)
بند شماره ۷ و ۸: بند عمومی و ویژه محکومین قطعی است (ظرفیت ۱۰۰۰ نفر)
بند ۲۴۰: ویژه حفاظت اطلاعات زندان اوین جهت نگهداری زندانیان خاطی و برهم زنندگان نظم زندان.
بند ۲۴۱: ویژه متهمینی که از سوی حفاظت اطلاعات قوه قضاییه نگهداری می شوند.
بند ۲۰۹: ویژه متهمینی که از سوی وزارت اطلاعات نگهداری می شوند.
بند دو الف: ویژه متهمینی که از سوی سازمان اطلاعات سپاه پاسداران نگهداری می شوند. در این بند رفت و آمد و حضور زندانیان سیاسی خارج از سلولها فقط با داشتن چشمبند مجاز است.
بند ۳۵۰: این بند شامل زندانیان سیاسی بود و در حال حاضر وجود ندارد و تمامي زندانيان سياسي در اين بند را به گوهردشت و يا زندانهاي ديگر و همچنين ساير بندهاي مختلف اوين منتقل كردند.
بازداشتگاه ۶۶ سپاه یا بند ۳۲۵ اوین بازداشتگاهی متعلق به سپاه پاسداران است که در داخل زندان اوین قرار دارد. از این بازداشتگاه برای بازجویی متهمان حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ استفاده شد.
بند های ۲۰۹ و ۲۴۰، انفرادی و سوئیت های وزارت اطلاعات[۱]
بند فرجیها - زمان شاه
در اوین یک بند هم بود که بنام «بند فرجیها» معروف بود و مملو بود از زندانیان سیاسی که همگی مدت حبس را تمام کرده ولی به دلیل حساسیتی که ساواک به آنها یا به هم پرونده أی آنها داشت کماکان آنها را در زندان نگه داشه بود - و همه میدانستند که، «مگر فرجی شود» در غیر آنصورت فعلاً در حبس خواهند بود.[۱۶]
به این افراد ملیکش هم میگفتند.
ملیکشها - زمان خمینی
در جمهوری اسلامی طبقهبندی زندانیان بر اساس میزان محکومیت هم وجود داشته است. از جمله این تقسیمبندی عدهای بودند که مدت محکومیتشان تمام شده بود ولی به دلایل مختلف که عمدتا به عدم پذیرش شرط آزادی که معمولا مصاحبه تلویزیونی و اظهار ندامت بود آزاد نشده بودند. به این افراد ملیکش میگفتند. مسعود ابویی در خاطراتش نقل میکند که لاجوردی در انفرادی گوهردشت در سال ۱۳۶۱ گفته بود شرط خروج شما از سلول انفرادی پذیرش مصاحبه تلویزیونی است و اضافه کرد حتی اگر مدت محکومیتت تمام هم شود در زندان میمانی و به شما میگویند فرجیکش، یعنی تا فرج امام زمان در زندان باقی میمانید.
وضعیت بهداشت در زندان اوین
تمام اتاقهای سالنها پر از ساس است که زندانیان بشدت از آن رنج می برند. این مشکل، بارها به مسئولین و حفاظت و رئیس زندان، بازرسان و حتی رئیس زندانهای ایران یعنی حاجی محمدی اطلاع داده شده و زندانیان اعتراض کرده اند ولی هیچکس اهمیتی نداده و رسیدگی نمیکند. سالن ها هر روز در سه شیفت صبح و ظهر و عصر نظافت می شود و از ساعت ۱۰ تا ۱۰ و نیم شب تمام سرویسها، حمام و چراغخانه شسته میشود و تا اذان صبح هیچ کس حق استحمام ندارد.
هر سالن ۵ کابین برای استحمام دارد. یک سرویس دستشویی ۶ کابینه با ۳ روشویی وجود دارد. کیفیت مواد شوینده بهداشتی برای شستن دستها بسیار پایین است. جیره ماهیانه مواد بهداشتی برای هر زندانی یک شامپو خمره ای داروگر و یک بسته تاید با نام عاج است که اصلا عمومیت مصرف ندارد و یک تیغ برای نظافت و اصلاح هم به زندانی میدهند. مصرف اضافه تر مواد بهداشتی باید با هزینه خود زندانی تهیه و خریداری شود.[۱]
وضعیت غذا در زندان اوین
حسن ظریف در کتابش در رابطه با غذا در سال ۶۰ در اوین نوشته است: وضع غذای اوین به نسبت قزلحصار خیلی خرابتر بود. ناهار به هر چهار نفرمان یک کاسه ماستخوری، مربای هویج میدادند. به اندازه یک قاشق هویج رندهشده بود و بقیهاش آب قند. ما هم این شربت هویج را به آب میبستیم و ان لواش کوچکی را که به هر نفر یکی میرسید، در آن تریت میکردیم. شام هم معمولا یک خیار بود و یک تکه پنیر و یا یک تکه سیبزمینی، بعضی شبها سوپ میدادند که اگر به جای خوردنش راه دیگری داشتیم، باید مستقیم میریختیم در فاضلاب.[۱۴]
حوادث برجسته زندان اوین
اعدام ۹ زندانی در تپههای اوین ۱۳۵۴
اعدام خارج از محاکمه ۹ تن از زندانیان در تپههای اوین در شامگاه ۲۹ فروردین ۱۳۵۴نخستین اعدام در این زندان بهشمار میآید. بیژن جزنی و ۶ تن دیگر از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران به همراه دو عضو سازمان مجاهدین خلق ایران مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانوار در این اعدام فراقانونی به قتل رسیدند.
بیژن جزنی، عضو موسس سازمان چریکهای فدایی خلق، در اواسط اسفندماه ۱۳۵۳ به زندان اوین برده میشود و در شبانگاه ۲۹ فروردین ۱۳۵۴ همراه با ۸ تن در تپههای اوین توسط مامورین ساواک و زندان اوین تیرباران میگردد. حسن ضیاظریفی، احمد جلیلی افشار، سعید (مشعوف) کلانتری (دایی بیژن جزنی)، عزیز سرمدی، محمد چوپانزاده، عباس سورکی. مصطفی جوان خوشدل، سید کاظم ذوالانواری همراه با بیژن جزنی تیرباران شدند. روزنامههای کشور در فردای آن روز از اعدام بیژن و یارانش خبر دادند که ۹ زندانی در حین فرار از زندان کشته شدند. این موضوع تا زمان انقلاب بهمن و دستگیری و محاکمه کارکنان ساواک مسکوت ماند. در دادگاهِ کوتاه پس از انقلاب، آرش بازجوی ساواک تشریح کرد که بیژن و یارانش را به تپههای اوین برده و در آنجا به رگبار گلوله بستند.[۲]
اعدامهای دهه ۶۰
سازمان مجاهدین تعداد اعدامشدگان دهه شصت را تا ۱۲۰ هزار نفر هم ذکر کرده است.[۱۷] همچنین در سایت زنان نیروی تغییر در مطلبی تحت عنوان ۱۲ میلیون زندانی شامل بیش از نیممیلیون زن آورده است:
انتشار اسناد و اسامی مربوط به ۱۲میلیون زندانی رژیم طی ۴۳ سال حاکمیت ملایان شامل ۵۷۹۰۱۵ زن می شود. که این تعداد آمار و اسامی زنان زندانی مجاهد خلق و همچنین ۱۲۰ هزار اعدام شدگان دهه ۶۰ را شامل نمی شود.[۱۸]
یوسف صانعی دادستان کل کشور در سخنرانی سال ۱۳۶۴ خود گفت: "امید ضد انقلاب از اوین باید قطع باشد. اوین باید محیط ترس باشد. اوین باید محیط رعب باشد. این اشتباه است که بگوییم آقا هیچ کس نترسد، نه آقا! ضدانقلاب باید از اینکه می گویند می بریمت اوین لرزه بر تنش بیفتد."[۱۹]
سید حسین مرتضوی رنجانی که زمانی مدیر زندان اوین بوده است یکی از اولین خاطرات خود در زندان اوین را این گونه تعریف میکند که مأموران زندان شبهای چهارشنبه «به نیت» افرادی که در جریان بمبگذاری حزب جمهوری اسلامی کشته شدند، هواداران سازمان مجاهدین خلق را تیرباران میکردند. مرتضوی زنجانی در توصیف تیرباران این زندانیان سیاسی میگوید که در ابتدا وقتی صدای تیرباران را شنید تصور کرده بود «رعد و برقی در آسمان» رخ داده، که همین توصیف نشان از گستردگی اعدامها در آن زمان دارد.[۲۰]
اعدامهای ۵ مهر ۱۳۶۰
حسن ظریف ناظریان در صفحه ۴۰ کتابش به نقل از یک زندانی دیگر به نام حاج جلیل مینویسد: روز ۵ مهر اینجا نبودی ه ببینی توی اوین چه جهنمی براه انداختند. از غروب ۵ مهر، بچهها را در دستههای ۳۰نفره، ۴۰نفره، حتی ۵۰نفره پشت سر هم اعدام میکردند. پشت همین بندهای ۳۲۵ بود. یکسره تا نیمهشب صدای رگبار بود و تکتیر». از حاجی پرسیدم آن شب چند نفر را اعدام کردند؟ گفت: خیلی. از هزار تا هم بیشتر بود. هر بیست دقیقه تا نیمساعت یک سری را اعدام میکردند و از روی تکتیرها خسته شده بودیم. فقط سریهایی رو که میبردند میشمردیم. او شب از هزار تا هم بیشتر اعدام کردند»[۱۴]
تجاوز و اعدام کودکان در دهه۶۰ در اوین
بر اساس آمارهای منتشرشده از سوی سازمان «ایران تریبونال» نام بیش از ۱۲۶ دختر و پسر ۱۸ ساله و زیر ۱۸ سال در میان اعدام شدگان در بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ دیده میشود. اما در جریان اعدامهای سال ۶۷ تعداد اعدام شدههای زیر ۱۵ سال انگشتشمار بوده است.[۲۱]
قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷
اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ که به «قتلعام ۶۷» معروف است واقعهای بود که طی آن بیش از سی هزار تن از زندانیان سیاسی مجاهد و مبارز در زندانهای رژیم جمهوری اسلامی، مخصوصاً زندان اوین و همچنین در زندانهای سراسر ایران در ماههای مرداد و شهریور ۱۳۶۷ اعدام شدند. زندانیان سیاسی آن زمان تهران در زندانهای اوین و گوهردشت نگهداری میشدند و پس از حکم خمینی، مبنی بر اعدام «مرتدین»، «ملحدین» و «دشمنان قسم خورده نظام جمهوری اسلامی» اعدامها در سطحی وسیعی در زندانهای اوین و گوهردشت و دیگر زندانهای شهرهای دیگر ایران به مرحله اجرا گذاشته شد. اعتراض آیتالله حسینعلی منتظری به اعدامهای تابستان ۶۷ منجر به عزل و تبعید خانگی وی شد. وی در آن زمان قائممقام خمینی، بود.[۸]
حمله به زندان اوین ۱۴۰۱
در یک سال اخیر دو بار گارد ضدشورش به درون اندرزگاه ۸ حمله کرد و تمام اندرزگاه و هر ۴ سالن را بازرسی کرده و تمامی درزها را گشتند. در این بازرسی با سالنهای ۸ و ۹ و ۱۰ کار زیادی نداشتند و بیشتر روی سالن ۷ متمرکز بودند. نتیجه بازرسی، پیدا کردن موبایل و هندز فری بود. سالنهای تو در تو و ارتفاع کوتاه سقفها و اتاقهای کوچک ۱۸ متری که در آن ۲۰ نفر بصورت ۲۴ ساعته در کنار هم هستند، شرایط را برای زندانیانی که حکم قطعی خود را سپری میکنند، بسیار سخت و غیرقابل تحمل میکند.[۱]
آتشسوزی زندان اوین ۱۴۰۱
در شب ۲۳ مهر ۱۴۰۱ آتشسوزی مهیبی در زندان اوین رخ داد که به کشتهشدن ۸ نفر و مجروح شدن ۶۱ نفر انجامید. علت آتشسوزی بخوبی روشن نیست ولی از آنجا که در بحبوحه قیام سراسری ۱۴۰۱ بوده است بیشتر به ارتباط آن با قیام احتمال داده میشود. روایت حکومت ضد و نقیض بوده و در حالیکه ابتدا آن را به درگیری در بند مالی و سرقت نسبت داده که در کارگاه آن اقدام به آتش زدن بتوها کردهاند بعدا اژهای رئیس قوه قضاییه و محمد جعفر منتظری دادستان کل کشور آن را اقدامی برنامهریزی شده و از داخل زندان عنوان کردهاند. یکی از کشتهشدگان حسین جزی نام داشت که از دستگیرشدگان قیام ۱۴۰۱ بود و خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، به نقل از «یک مقام امنیتی» به «درگیری» زندانیان با زندانبانان اشاره کرد و نوشت گروهی از زندانیان «انبار لباس زندان را به آتش کشیدهاند.»[۲۲] احمد علیرضا بیگی نماینده تبریز هم گفت: اعتراضات در زندان اوین از بند ۲۰۹ آغاز شد و تلاش ما برای بازدید از زندان به نتیجهای نرسید.[۲۳]
ارگانهای استفادهکننده زندان اوین
جمهوری اسلامی میگوید زندان اوین تحت سرپرستی سازمان زندانها وابسته به قوه قضاییه اداره میشود. اما گزارشها نشان میدهد زندان اوین همزمان مورد استفاده ارگانهای مختلف امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی قرار میگیرد.
سازمان زندانها
بند ۳۵۰ اوین در اختیار سازمان زندانها است و زندانیان سیاسی عمدتا در این بند هستند.
وزارت اطلاعات
بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ این زندان که دارای سلولهای انفرادی و چندنفره (موسوم به سوئیت) است در اختیار وزارت اطلاعات است. بند ۲۰۹ بند وزارت اطلاعات است. متهمین پرونده سنگین امنیتی را به بند ۲۰۹ میبرند.[۲۴]
بندهای ۲۰۹ ، ۲۴۰ و ۲۴۱ این زندان که دارای سلولهای انفرادی و چند نفره موسوم به سوئیت می باشد در اختیار وزارت اطلاعات قرار دارد.[۱]
سپاه پاسداران
بند ۲ الف در اختیار سپاه پاسداران است که طبق گزارشها از بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات امنیتیتر و ترسناکتر است.
شکنجه در زندان اوین
فاکس نیوز مینویسد که شکنجههای جسمی و روحی، اعدامهای ساختگی، بازجوییهای خشن و بیرحمانه، روشهای رایج از برخورد با زندانیان اوین است. مدیر مرکز اسناد حقوق بشر در ایران به شبکه خبری «فاکسنیوز» میگوید: «برای بسیاری از ایرانیان زندان اوین نماد سرکوب سیاسی و شکنجه و کشتار مخالفان حکومت است و امروز نیز هنوز هم هر فردی که از نظر حکومت خطرناک تشخیص داده شود در سلولهای این زندان مخوف نگهداری میشود.»[۶]
محل بازجویی و اعترافگیری در اوین
در گزارشی در ۱۴۰۱، محل بارجویی واعترافگیری اینگونه آمده است:
در سمت چپ حیاط یک درب، مانند درب زندان است. این ساختمان دارای اتاقهای متعدد و محلی است که کلیه بازجوییهای زندانیان برای اعتراف گیری در آن صورت میگیرد. زندانیان را با چشم بند به این محل میبرند. صندلی که زندانی باید بر روی آن بنشیند را در کنج اتاق روبروی دیوار میگذارند و سپس یک یا چند نفر از زندانی بازجویی میکنند. تمام اتاقها و راهروهای این محل مجهز به دوربین مدار بسته است.[۱]
زمان شاه
نام سازمان امنیت شاه، ساواک، با شکنجه و وحشت گره خورده بود، تا جایی که یک نویسنده آمریکایی گفته بود این سازمان در شکنجه زندانیان "روشهای روم باستان، اسپانیای قرون وسطی، و همین طور آشوویتس و سایگون را به حد اعلی رسانده." عفو بینالملل در گزارشی در همان سالها میگفت مخالفان در زندانهای ساواک با "شلاق و کتک، شوک برقی، کشیدن ناخن و دندان، تنقیه آب جوش، آویختن وزنه از بیضه، بسته شدن به تخت آهنی داغ، فرو کردن شیشه شکسته در مقعد و تجاوز" روبرو بودند. مطابق برآورد یرواند آبراهامیان، بین سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۵، یعنی دوران آغاز و اوجگیری مبارزه مسلحانه علیه حکومت شاه، ۴۵ نفر از چریکهای وابسته به گروههای مختلف زیر شکنجه کشته شدند. مخالفان مسلح تنها قربانیان نقض حقوق بشر در ساواک و دادگاههای نظامی نبودند؛ هنرمندان، نویسندگان و مخالفان سیاسی بسیاری در این دوران به زندان افتادند، حبسهای طولانی گرفتند یا شکنجه و حتی اعدام شدند.[۲۵]
بیل فرلیک، مدیر کنونی (۱۳۹۷)برنامه پناهندگان در دیدهبان حقوق بشر به بیبیسی فارسی گفت ادعاهای شکنجه "شدید و موثق" بودند.[۲۵]
مجید معینی از زندانیان عضو سازمان مجاهدین خلق ایران میگوید: بچهها را که از اتاق شکنجه به اینجا (اتاق بازجو) میآوردند از پای آش و لاش آنها خون به اندازه ۶ موزائیک روی زمین جاری میشد. بازجو با شلاق زندانی را میزد و میگفت این خونها را یا باید بخوری یا بلیسی. بدترین چیز این بود که بلافاصله بعد از برگشت به سلول و درازکشیدن روی پتو دوباره صدا میزدند و برای شکنجه میبردند. خیلی از وقتها بعد از شکنجه حتی توان حرف زدن برای پاسخ به سوالها نداری. اینها یک آمپولهای تقویتی میزدند که جون بگیری و بتوانی به سوالات پاسخ بدهی. یک روز دست و پایم را به گیره بستند و گیرههایی به نقاط حساس بدنم وصل کردند و بعد شوک الکتریکی دادند. من اصلا نای داد زدن نداشتم فریادم به آسمان بلند شد [۲۶]
دکترکریم بنی سعیدعبدیان مینویسد: هر روز صبح زود قبل از صبحانه مرا بر روی تخت سیمی میبستند و با یک کابل سیمی سیاه آنقدر میزدند که یا بیهوش میشدم یا خون از کف پایم فواره میزد. بعد از یازده ماه در یک سلول انفرادی (فضای یک در دو متر) در اوین، بدون ملاقات وبدون کتاب و روزنامه و بدون داشتن هر گونه امکانات دیگر بالاخره مرا به بند ۴ عمومی زندان اوین منتقل کردند. [۱۶]
اصغر ایزدی که از کادرهای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود در تیرماه ۱۳۵۰ دستگیر شد. او میگوید:
از زندان اطلاعات شهربانی به زندان اوین منتقل شدم؛ در یکی از سلولهای بالا، معروف به "در سبز جدید" که معلوم بود به تازگی ساخته شده و نمناک و بسیار سرد بودند. چند روز بعد من را از سلول به یک اتاق عمومی ساختمان اصلی اوین منتقل کردند، در اتاق حدود ۲۴ نفر بودیم. همگی از چریکهای فدائی خلق. در مجموع عموم رفقا به وحشتناکترین شکل شکنجه شده بودند ولی از تجربه های فردی در این مورد کمتر سخن می رفت و بیشتر در شکل عمومی به آن پرداخته میشد.[۲۷]
زمان جمهوری اسلامی
شدت نقض حقوق بشر در زندانهای جمهوری اسلامی به جایی رسید که آیتالله حسینعلی منتظری در نامهای خطاب به خمینی نوشت: "جنایات اطلاعات شما و زندانهای شما روی شاه و ساواک را سفید کرده است."[۲۵]
شکنجه با کابل
امیر حسین بهبودی از گروه «اکثریت» زندانی دو نظام شاه و خمینی میگوید:
کابل به کف پا به اعتراف شکنجه شده و شکنجهگر، مؤثرترین شکنجهی جسمی و روحی است. شلاق به پشت در مقابل کابل به کف پا مثل یک سیلی در مقابل سوختن تمام پا بوسیله آبجوش است. روی پای پانسمان شده کابل میزنند. پانسمان در ضربات پنجم وششم پاره میشود. گوشت کنده میشود، ساولن ومرکورکرم روی پا میریزند کابل را ضدعفونی میکنند و روی زخم دوباره کابل میزنند و روی پای جراحی شده با تمام قدرت کابل میزنند. خمینیچیها کابل زدنشان تفاوتهایی با ساواکیها دارد. ضربات حسینی، بازجو و شکنجهگر پرآوازه ساواک، منظم و با آهنگ زمانی تقریباً یکنواخت بود. اما در شکنجه گاه حزبالله (۲۰۹) قضیه به صورت دیگری بود، در آن شب دو نفر با هم کابل میزدند به محض آن که ضربه اول نواخته میشد ضربه دوم میآمد، ... این بی نظمی در کابل خوردن نمیتوانم بگویم وحشتناک بود اصلاً خفه کننده بود، نفس نمیتوانستم بکشم. خواستند روی پاهایم درجا بزنم. نزدم شروع کردند به زدن با کابل به ران و باسن و کمر، ومن بی اختیار روی دو پایم جهیدم.[۲۸]
شکنجه طاهر احمدزاده
طاهر احمدزاده پدر مسعود احمدزاده چریک فدایی خلق معروف است. او در ابتدای بعد از انقلاب بعنوان استاندار خراسان منصوب شده بود. او در سال ۶۰ به اتهام هواداری از مجاهدین خلق دستگیر شد. او در زیر شکنجه وادار به اعتراف اجباری شد. حسن ظریف در صفحه ۱۳۷ کتابش به نقل از یک زندانی به نام اصغر برفجین در رابطه با شکنجه طاهر احمدزاده مینویسد:
روزی ۷۰ ضربه کابل برای طاهر بریده بودن، باید اونقدر میخورد تا مصاحبه رو قبول کنه. چون دیگه نمیتونست راه بره، اون را با فرغون میبردن شعبه، میزدن و با فرغون برمیگشت. تا ۱۶ روز تحمل کرد. اما آخرش زیر فشار کابل، مصاحبه رو قبول کرد. لاجوردی ملعون قسمتهایی از سخنرانی او را جدا کرد و گذاشت جلواش که کجا چی بگه و با چه لحنی بگه. هفت بار مصاحبهاش تکرار شد تا چیزی که میخوان از آب در بیاد.[۱۴]
شکنجه قپانی
قپانی: مچ یکی از دست هایم را به یک دستبند قفل کردند و نمی دانم به چه نحو مرا آویزان کردند به طوری که از یک دست آویزان بودم، اما نوک انگشتان پا با زمین تماس داشت. کابل هم زدند. در زندان عمومی چند نمونه از بچههایی را که دیدم که به خاطر دستبند قپانی و یا اینگونه شکنجه شدن یک دستشان فلج یا نیمه فلج شده بود.[۲۸]
بیخوابی
زندانیها را با دستبند به میلههای درآهنی که ورودی راهروی فرعی بند ۲۰۹ اوین را تشکیل میداد بستهاند، یعنی دستها بالای سر و کشیده، به وسیله دستبند به میلهها قفل شده بود وزندانی فقط میتوانست کاملاً راست بایستد، نه خم شود و نه بنشیند. این کار برای بیخوابی دادن بود. تقریباً بعد از دو شبانه روز تعادل انسان به هم میریزد، نیاز شدید به خواب و دراز کشیدن آدم را کلافه میکند، اما هر بار که بدن لَخت میشود و میخواهد به خواب رود، تمام وزنِ آدم به دستبند و در واقع به مچهای دست فشار میآورد وآنگاه درد و کلافگی غیرقابل وصفی فرد را از حالت کرختی در میآورد. او دوباره راست و محکم میایستد. این زجر و بیخوابی، شکنجهای دایمی و به راستی انسانشکن بود زندانیانی بودند که ۱۲ شبانه روز و در مواردی استثنایی حتی ۱۴ روز در این وضعیت قرارگرفته بودند. معمولاً کسی که ۱۲ یا ۱۴ شبانه روز نخوابد میمیرد، حتی خیلی زودتر[۲۸]
حد شکنجه
در نیمهشب دلیل قطع شکنجه، غیرقابل شکنجه شدنم بود، میبایست به بهداری منتقل میشدم. ... اینها آدم محتضررا زنده میکنند. زنده میکنند که بتواند شکنجه بشود. که بتواند مثل سگ زیر کابل پارس کند، که بتواند هرچه را آنها میخواهند راست و دروغ در تلویزیون سراسری بگوید، که بتواند نماز بخواند، که بتواند تواب بشود ودیگر زندانیان را به باد کتک بگیرد و حتی اعدام کند، که بتواند آدرس همهی دوستان و رفقای خودرا به آنها بگوید وهمگی را روانه قلتگاه کند.[۲۸]
بهداری
یکی حالش خیلی وخیم بود و گویا یکی دو ماهی بود که بستری بود او مجاهد بود و با گفتوگویی مختصر دریافتم گویا راننده ماشینی بوده که در یک عملیات مسلحانه شرکت داشته است.[۲۸]
از سال ۱۹۷۹ و زمان تاسیس جمهوری اسلامی ایران تاکنون زندان اوین در هر دوره معینی محل نگهداری، شکنجه، بازجویی و اعدام مخالفانی بوده است که در آن مقطع از نگاه رهبران ایران دشمنان خطرناک نظام تلقی میشدند.[۶]
مارینا نعمت در سال ۱۹۸۱ وقتی که فقط شانزده سال داشت بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی میگوید: «از لحظه ورود به زندان به ما چشمبند زدند و در تمام ساعتها و روزهایی که منتظر بازجویی بودیم یا در فاصله جلسات بازجویی مجبور بودیم با چشمبند بنشینیم و هر گونه حرکت کوچکی باعث میشد ما را به شدت کتک بزنند.» وی میگوید که در تجربه شخصی او وحشتناکترین روش اعمال فشار و شکنجه زندانیان بردن آنها به جوخههای اعدام ساختگی بود. رکسانا صابری به شبکه «فاکسنیوز» میگوید: «من تحت تاثیر تمامی فشارهای زندان از جمله بیارتباطی با جهان خارج، نداشتن ملاقات و حتی وکیل و بالاخره فشارهای روانی بازجوها مجبور شدم اعتراف کنم که جاسوس هستم.»[۶]
تجاوز در زندان اوین
پاسداران با دادن داروی خواب آور به زنان و حتی مردان زندانی به آنها تجاوز میکردند. تعدادی از زنان قربانی این شکنجه، متوجه شدند و خودکشی کردند. تعدادی هم تعادل روانیشان بهم ریخت و پاسداران آنها را سر به نیست کردند.[۸]
انفرادی
سودابه اردوان زندانی دهه ۶۰ خورشیدی که هشت سال را در زندان به سر برده، از روزهایی میگوید که از ساعت چهار یا پنج بعد از ظهر چراغ سلولها خاموش میشد و زندانی در فضایی رعبآور قرار میگرفت.
سودابه اردوان: «از پنجره کوچکی که نزدیک سقف بود یک ذره نور میآمد. این نور هم با تاریک شدن هوا به تدریج قطع میشد و ما تقریبا در تاریکی فرو میرفتیم. ما مجبور میشدیم زود بگیریم بخوابیم، چون کار دیگری در تاریکی نمیتوانستیم بکنیم و سرمان را که میگذاشتیم روی زمین تا با همان یک عدد پتویی که داشتیم خودمان را بپوشانیم و بخوابیم، صداهای فریاد از زیر زمین ۲۰۹ به گوش میرسید.» «زیر زمینهای ۲۰۹ محله شکنجه زندانیها بود. شب هم که دیروقت میشد و کمی اوضاع و احوال آرامتر میشد، میآمدند و اعدامیها را میبردند.» زندانی در گوشهای از سلول خیره به دیوار شده، دریچه کوچک سلول باز میشود. زندانبان در حالی که تنها چشمهایش دیده میشود میگوید: «چشمبندت را بزن و بیا بیرون.»[۱۳]
اتاق مسجد
حسن ظریف این اتاق را اینگونه توضیح میدهد: اتاق مسجد اسم یکی از اتاقهای زیر هشت بندهای ۳۲۵ بود. در اصل محل نگهبانان بند بود. این اتاق را برای نگهداری افرادی گذاشته بودند که هنوز زیر بازجویی بودند و یا سخت شکنجه شده بودند. علاوه بر این افرادی را که احتمال اعدامشان میرفت به اتاق مسجد میفرستادند. چه بسیار مجاهدان و مبارزانی که هرگز پایشان از اتاق مسجد به سلولهای عمومی نرسید و نامشان را هم کسی نفهمید. هر بار از نفرات مختلف سراغ افرادی را میگرفتم به این می رسیدم که مدتی در اتاق مسجد فلان بند دیده شدهاند.[۱۴]
کوکلسکلانها
حسن ظریف به نقل از یک زندانی به نام محمود این افراد را که با نقاب سفیدی که جای چشم آن سوراخ بود و عدهای مرد و عدهای زند بر چهره گذاشته و به سلول آنها به همراه پاسداران و لاجوردی سر زده بودند میگوید: اینها خائنین و بریدههایی هستن که دارن با دادستانی همکاری میکنن. بازجویی میکنن. هر چند وقت یکبار آنها را به بندها برای شناسایی میآورند. اسم بعضی از آنها عبارت بود از حمید شیرازی، قاسم اثنی عشری، رضا کیوانزاد، ولیالله صفوی (ولی ۵۰۰)، حسین شیخ الحکما، سهراب سهرابی، مسعود اکبری، شعبانعلی اردکانی، محسن منشی، لطیف، زهرا بخارایی و فرهاد نیری و.. . حسن ظریف در پاورقی اضافه میکند بعد از برکناری لاجوردی در سال ۶۳ حدود ۲۰۰ نفر از این بریده خائنین را هم پس از خوشخدمتیها وهمکاریها اعدام کردند.[۱۴]
تصمیم انتقال زندان اوین
آذر ۱۳۸۰، لایحه تقدیمی دولت هشتم جمهوری اسلامی با عنوان «لایحه انتقال زندانها و مراکز اقدامات تامینی و تربیتی موجود به خارج از شهرها» در جلسه علنی مجلس به تصویب رسید و در همان ماه توسط شورای نگهبان تایید شد.
اردیبهشت ۱۳۹۱، محمدباقر قالیباف؛ شهردار وقت تهران از تبدیل زندان اوین به بوستان و فضای سبز و انتقال بزرگترین زندان سیاسی کشور خبر داد. تا ۱۴۰۱ و با گذشت ۱۰ سال از این وعده و ۲۱ سال از تصویب این لایحه، بازداشتگاه اوین همچنان پابرجاست و در این سالها هم خبر جدیدی درباره اجرای این تصمیم شنیده و منتشر نشده است.[۲] تا ۱۴۰۲ هم زندان اوین همچنان در محل قبلی خود مشغول به کار است.
یکی از زندانیان اوین در دو نظام در این رابطه میگوید: حال با فتوای حکومتی با همدستی شهرداری بر آن شده که اين مکان يادبود از بين برود و پارکی برای تفريح به جايش نهاده شود. آنها نه در تاراج و نابودسازی کشور مرزی میشناسند و نه در دروغ و تحريف حقيقت و پاک کردن آثار جنايتهاشان. مگر گورستان خاوران را تخريب نکردند؟ ولی آنها هر چقدر هم پرزور باشند، نمیتوانند با تخريب بنا و ساختمان، تاريخی را که آن مکان شهادت میدهد، نابود کنند. بناها به خودی خود چيزی را بازگو نمیکنند. اوين چيزی جز ساختمانهای بتونی نيست. تصور آن در هيبت سياهچالهای قرون وسطائی فريبدهنده میشود. مردمی که زمان انقلاب برای ديدن اوين به آنجا هجوم آورده بودند، دنبال سرداب و سياهچال بودند. آنها کانالی را يافتند که احتملا وسيلهای جز سيستم فاضلآب نبود و آن را زندان مخفی اوين انگاشتند. اين تصورات کليشهای از زندان و شکنجهگاه، که شکنجه را مثلاً در صندلی سراسر ميخدار برای اعترافگيری در مقابل قدرقدرت کليسا، که امروز در موزههای اروپا نمونههایی از آن وجود دارد، خلاصه میکند، میتواند گول زننده باشد. ابزار شکنجهای که من در سال ۶۰ در اوين ديدم، چيزی جز کابل، دستبند و طناب نبود و قدرت مطلق شکنجهگر بر تن قربانی خود. شکنجهگر جانشين خدا بود و زندانی بنده گناهکار. با همين ابزار "ساده" در خدمت قدرت بیمرز، خشنترين شکنجهها را بکار گرفتند. تا حد مرگ زندانی و اگر "شانس" آوردی و زنده ماندی، جراحت زخمی –جسمی و روانی- که هميشه میماند. اينهمه در ساختمانهای بتونی و مدرن اوين اتفاق افتاد، همان ساختمانهائی که امروز برای انجام کارهای اداری مردم به آنجا رجوع میکنند. در طبقه بالاتر همان ساختمانها بود که "دادگاه" اسلامی چند دقيقهای هزاران حکم مرگ صادر کرد. در همان باغ مزين به گل و درختهای کهنسال بود که انسانها را تيرباران کردند، به دار آويختند. پروانه عليزاده همراه زندانيان ديگر جسد آويخته شده را بر درختهای اوين ديده و شهادت داده است.[۵]
روایت جمهوری اسلامی از زندان اوین
قوه قضاییه جمهوری اسلامی در تابستان ۱۳۹۶، ۵۰ سفیر از کشورهای خارجی از جمله اندونزی و پرتغال و کرهجنوبی را به بازدید از بزرگترین زندان سیاسی ایران برد و آنها بعد از مشاهده زندان اوین شرایط زندان را برخلاف گفته زندانیان دهههای ۶۰ تا ۹۰ و ...بسیار خوب و رفتار با زندانیان را بسیار مطلوب توصیف کردند.
با فاصلهای کمتر، خبرنگاران داخلی و خارجی هم به تماشای «اوین» دعوت شده بودند و در همین بازدید بود که سهراب سلیمانی؛ مدیرکل وقت زندانهای استان تهران گفته بود: «ظرفیت اسمی زندان اوین هزار نفر است، اما آمار کل زندانیان در این بازداشتگاه ۵ هزار و ۳۰۰ نفر است که در حال حاضر، ۲ هزار و ۵۰۰ نفر از آنان در زندان و مابقی در مرخصی هستند.»[۲]
منابع
- ↑ ۱٫۰۰ ۱٫۰۱ ۱٫۰۲ ۱٫۰۳ ۱٫۰۴ ۱٫۰۵ ۱٫۰۶ ۱٫۰۷ ۱٫۰۸ ۱٫۰۹ ۱٫۱۰ ۱٫۱۱ ۱٫۱۲ ۱٫۱۳ ۱٫۱۴ ۱٫۱۵ ۱٫۱۶ ۱٫۱۷ ۱٫۱۸ ۱٫۱۹ ۱٫۲۰ ۱٫۲۱ ۱٫۲۲ ۱٫۲۳ ۱٫۲۴ ۱٫۲۵ ۱٫۲۶ ۱٫۲۷ ۱٫۲۸ ۱٫۲۹ ۱٫۳۰ ۱٫۳۱ ۱٫۳۲ کانون حقوق بشر ایران - زندان اوین کجاست؟
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ سایت فرارو - نیمقرن تاریخ زندان اوین و زندانیان معروفش
- ↑ سایت تابناک - در مورد زندان اوین
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ نیمقرن تاریخ زندان اوین و زندانیان معروفش
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ منیره برادران - رادیو زمانه - اوین، حافظه جمعی ما، نابود نمیشود
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ فاکسنیوز: زندان خوفناک اوین، جهنم روی زمین
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ اطلس زندانهای ایران - زندان اوین
- ↑ ۸٫۰۰ ۸٫۰۱ ۸٫۰۲ ۸٫۰۳ ۸٫۰۴ ۸٫۰۵ ۸٫۰۶ ۸٫۰۷ ۸٫۰۸ ۸٫۰۹ ۸٫۱۰ ۸٫۱۱ ۸٫۱۲ ۸٫۱۳ ۸٫۱۴ ۸٫۱۵ ۸٫۱۶ سایت مجاهد - زندان اوین
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ کانون حقوق بشر ایران - گزارشی از درون اوین و بندهای مخوف وابسته به آن
- ↑ زیتون - زنان زندانی در اوین: بند ۲۰۹ مانند شکنجهگاه است
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ بیانیه ۴۹۵ نفر از فعالین سیاسی و دانشجویی، اعتراض به نقض حقوق زندانیان در بند ۲۰۹
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ دویچه وله - مهدی خزعلی: شرایط بند ۲۰۹ و۲۴۰ زندان اوین فاجعهبار است
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ ۱۳٫۲ مستند انفرادی (بخش یکم): سلولهای بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ اوین
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ ۱۴٫۵ کتاب رمز ماندگاری خاطرات حسن ظریف ناظریان
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ دویچه وله - سه نیمنگاه از دور و نزدیک به هزارتوی مخوف اوین
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ العربیه فارسی - دشلمه؛ خاطرات زندان شاه
- ↑ کتاب مریم رجوی: ایران بدون اعدام
- ↑ سایت زنان نیروی تغییر - ماهنامه مه ۲۰۲۲ – نیم میلیون زندانی زن و اعدام ۴ زن در یک ماه
- ↑ سایت بی بی سی - موضع گیری مقامات وقت ایران درباره اعدامهای دهه ۶۰
- ↑ رادیو فردا- «جلاد خمینی» یا «گلفروش زندان»
- ↑ کیهان لندن - تجاوز و اعدام کودکان در دهه تاریک شصت
- ↑ بی بی سی - آتشسوزی و صدای انفجار در زندان اوین؛ نگرانی درباره جان زندانیان در میان ادامه سرکوب اعتراضها
- ↑ اقتصادنیوز - نماینده تبریز: اعتراضات در زندان اوین از بند 209 آغاز شد
- ↑ بند 209 زندان اوین چیست ؟ _ سید محمود علیزاده طباطبایی
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ بی بی سی - حقوق بشر در ایران؛ از 'بیدادگاه' نظام سلطنتی تا 'ویرانه' قضایی جمهوری اسلامی
- ↑ قصههای مقاومت- خاطرات زندان اوین در زمان شاه خائن «مجید معینی»کاندید مجاهدین برای مجلس- قسمت سوم
- ↑ اوین در خاطره زندانیهایش
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ ۲۸٫۲ ۲۸٫۳ ۲۸٫۴ رادیو زمانه - تجربه دوباره "اوین" پس از پنج سال - امیرحسین بهبودی