کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۷۱: خط ۶۷۱:


==== تفاوت میان کیش شخصیت و محبوبیت ====
==== تفاوت میان کیش شخصیت و محبوبیت ====
کیش شخصیت با محبوبیت تفاوت‌های آشکاری دارد که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد
* '''پاسخگو نبودن و راه بستن بر مخالفت'''
* '''پاسخگو نبودن و راه بستن بر مخالفت'''
پاسخگو نبودن و راه بستن بر مخالفت از جمله علائم کیش شخصیت است  که آن را با محبوبیت متفاوت می‌کند.
پاسخگو نبودن و راه بستن بر مخالفت از جمله علائم کیش شخصیت است  که آن را با محبوبیت متفاوت می‌کند.
خط ۶۷۷: خط ۶۷۸:


گزارشاتی که صدها خبرنگار از مقرات مجاهدین تهیه کرده‌اند و همچنین ده‌ها مصاحبه‌ی انقرادی با اعضاء این سازمان توسط ارگان‌های آمریکایی و بین المللی  نشان می دهد وجود سرکوب در این سازمان واقعیت ندارد.
گزارشاتی که صدها خبرنگار از مقرات مجاهدین تهیه کرده‌اند و همچنین ده‌ها مصاحبه‌ی انقرادی با اعضاء این سازمان توسط ارگان‌های آمریکایی و بین المللی  نشان می دهد وجود سرکوب در این سازمان واقعیت ندارد.
 
[[پرونده:جلسه شورای ملی مقاومت11.JPG|جایگزین=جلسه شورای ملی مقاومت ایران|بندانگشتی|جلسه شورای ملی مقاومت ایران]]
اعضای این سازمان می‌گوید در جلسات درونی مجاهدین همه‌ی افراد می‌توانند مستقیما با مسعود رجوی سخن بگویند و نظرات خود را در هر زمینه‌ای ابراز کنند. تصاویر مختلفی از نشست‌های درونی سازمان مجاهدین نشان می‌دهد که مسعود رجوی برای تصمیم‌گیری‌های خود نظر جمعی از ساکنین اشرف را می‌پرسد و از‌آنها می خواهد که با بلند کردن دست، اعلام موافقت یا مخالفت کنند.  
اعضای این سازمان می‌گوید در جلسات درونی مجاهدین همه‌ی افراد می‌توانند مستقیما با مسعود رجوی سخن بگویند و نظرات خود را در هر زمینه‌ای ابراز کنند. تصاویر مختلفی از نشست‌های درونی سازمان مجاهدین نشان می‌دهد که مسعود رجوی برای تصمیم‌گیری‌های خود نظر جمعی از ساکنین اشرف را می‌پرسد و از‌آنها می خواهد که با بلند کردن دست، اعلام موافقت یا مخالفت کنند.  


خط ۶۸۶: خط ۶۸۷:
بت سازی و تقدیس از دیگر ویژگی‌های کیش شخصیت است که آن را با محبوبیت متفاوت می‌کند. بت سازی و تقدیس از رهبری در سازمان مجاهدین خلق ایران با توجه به ترکیب رهبری رد می‌شود. در سال ۱۳۶۴ مریم عضدانلو به عنوان همردیف مسعود رجوی در رهبری مجاهدین معرفی شد. پس از آن مجاهدین خلق با اعلام تکثیر توانانی رهبری در سازمان خود، شورای رهبری مجاهدین خلق را که متشکل از ۱۲ زن بود اعلام کردند. این عدد در عرض چند سال به چند صد نفر رسید. این افراد در شرایط عدم حضور مسعود رجوی در قرارگاه اشرف مسئولیت رهبری و هدایت جنبش مجاهدین خلق را به عهده داشتند. شورای رهبری مجاهدین خلق در سال به شورای مرکزی تغییر نام یافت و تعداد بیشتری از زنان را شامل شد. مجاهدین همواره  
بت سازی و تقدیس از دیگر ویژگی‌های کیش شخصیت است که آن را با محبوبیت متفاوت می‌کند. بت سازی و تقدیس از رهبری در سازمان مجاهدین خلق ایران با توجه به ترکیب رهبری رد می‌شود. در سال ۱۳۶۴ مریم عضدانلو به عنوان همردیف مسعود رجوی در رهبری مجاهدین معرفی شد. پس از آن مجاهدین خلق با اعلام تکثیر توانانی رهبری در سازمان خود، شورای رهبری مجاهدین خلق را که متشکل از ۱۲ زن بود اعلام کردند. این عدد در عرض چند سال به چند صد نفر رسید. این افراد در شرایط عدم حضور مسعود رجوی در قرارگاه اشرف مسئولیت رهبری و هدایت جنبش مجاهدین خلق را به عهده داشتند. شورای رهبری مجاهدین خلق در سال به شورای مرکزی تغییر نام یافت و تعداد بیشتری از زنان را شامل شد. مجاهدین همواره  


آلن وین وین در مقاله ای به نام «پیدا کنید سکت را» در مورد اتهام کشیش شخصیت در مورد مسعود رجوی می‌گوید<blockquote>«این امر ثابتی است که هر جنبش سکتاریستی (دست کم در ابتدای پیدایش خود) بر یک رهبر کاریسماتیک متکی است که اوتوریته ای تام و تمام بر پیروان دارد که از یک رسالت، معمولا الهی، ناشی می شود که او به خود نسبت می دهد و تنها شخص او نیز سر و رمز آن را دراختیار دارد.جذابیت شخصی مسعود رجوی به هر میزان که باشد، مشکل بتوان در فعالیت های او در مخالفت با رژیم ملایان، رفتار کسی را دید که خود را منتسب به عنصر الوهیت دانسته و به همین دلیل پیام های عارفانه صادر می کند. مسعود رجوی هیچگاه با صدور فرمان یا عمل مشابه بر لایتغیر بودن عقاید خود پای نفشرده است. فتوا صادر نکرده است. مریم رجوی نیز که امروز ریاست سازمان مجاهدین خلق ایران را برعهده دارد، هیچگاه خود را در چنین بن بست هائی گرفتار نکرده است. بلکه برعکس، تأکید شجاعانه بر اصول لائیسیته از سوی یک زن مسلمان مؤمن و معتقد این ریسک را می توانست داشته باشد که سازمان مجاهدین را از آن خصلت و نشان ایمانی و دینی که ملایان مکرر در مکرر مورد بهره برداری و سوء استفاده قرار می دهند، محروم سازد. او آینده ایران را بر عناصرمحکم و احترام انگیز پایه ریزی می کند. هواداران سازمان هیچگونه کیش [شخصیت] پیرامون او بر پا نکرده اند. او سخنان پیامبرگونه که تنها به سود و جهت اقناع پیروان باشد بر زبان نرانده و هیچ «دادگاه مقدسی» جهت بیرون راندن افراد مرتد دراختیار ندارد.»</blockquote>به این ترتیب همان طور که در ابتدا گفته شد اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی تنها با استناد غیرمنطقی به محبوبیت وی توسط رژیم ایران مطرح شده است در حالی که بنا به تعاریف علمی محبوبیت تفاوت روشنی با کیش شخصیت دارد.  
آلن وین وین در مقاله ای به نام «پیدا کنید سکت را» در مورد اتهام کشیش شخصیت در مورد مسعود رجوی می‌گوید<blockquote>«این امر ثابتی است که هر جنبش سکتاریستی (دست کم در ابتدای پیدایش خود) بر یک رهبر کاریسماتیک متکی است که اوتوریته ای تام و تمام بر پیروان دارد که از یک رسالت، معمولا الهی، ناشی می شود که او به خود نسبت می دهد و تنها شخص او نیز سر و رمز آن را دراختیار دارد.جذابیت شخصی مسعود رجوی به هر میزان که باشد، مشکل بتوان در فعالیت های او در مخالفت با رژیم ملایان، رفتار کسی را دید که خود را منتسب به عنصر الوهیت دانسته و به همین دلیل پیام های عارفانه صادر می کند. مسعود رجوی هیچگاه با صدور فرمان یا عمل مشابه بر لایتغیر بودن عقاید خود پای نفشرده است. فتوا صادر نکرده است. مریم رجوی نیز که امروز ریاست سازمان مجاهدین خلق ایران را برعهده دارد، هیچگاه خود را در چنین بن بست هائی گرفتار نکرده است. بلکه برعکس، تأکید شجاعانه بر اصول لائیسیته از سوی یک زن مسلمان مؤمن و معتقد این ریسک را می توانست داشته باشد که سازمان مجاهدین را از آن خصلت و نشان ایمانی و دینی که ملایان مکرر در مکرر مورد بهره برداری و سوء استفاده قرار می دهند، محروم سازد. او آینده ایران را بر عناصرمحکم و احترام انگیز پایه ریزی می کند. هواداران سازمان هیچگونه کیش [شخصیت] پیرامون او بر پا نکرده اند. او سخنان پیامبرگونه که تنها به سود و جهت اقناع پیروان باشد بر زبان نرانده و هیچ «دادگاه مقدسی» جهت بیرون راندن افراد مرتد دراختیار ندارد.»</blockquote>[[پرونده:اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی.JPG|جایگزین=اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی|بندانگشتی|مسعود رجوی]]به این ترتیب همان طور که در ابتدا گفته شد اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی تنها با استناد غیرمنطقی به محبوبیت وی توسط رژیم ایران مطرح شده است در حالی که بنا به تعاریف علمی محبوبیت تفاوت روشنی با کیش شخصیت دارد.  


در مقابل گفته شده است که:
در مقابل گفته شده است که:
[[پرونده:اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی.JPG|جایگزین=اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی|بندانگشتی|مسعود رجوی]]
 
آیا این اتهام به این معنی است که بی‌علاقگی و یا بی‌تفاوتی اعضا و هواداران مجاهدین به مسعود رجوی، تنها راه خط بطلان بر اتهام کیش شخصیت است؟ آیا علاقه هواداران یک جنبش سیاسی نسبت به رهبر آن مذموم و نادرست است؟
آیا این اتهام به این معنی است که بی‌علاقگی و یا بی‌تفاوتی اعضا و هواداران مجاهدین به مسعود رجوی، تنها راه خط بطلان بر اتهام کیش شخصیت است؟ آیا علاقه هواداران یک جنبش سیاسی نسبت به رهبر آن مذموم و نادرست است؟


خط ۷۱۱: خط ۷۱۲:


به عنوان مثال در یک حکومت دیکتاتوری، افراد یک جامعه مجبور به پذیرش سلطه ی حکومت و قوانین آن هستند، در حالی که با آن مخالفند.  
به عنوان مثال در یک حکومت دیکتاتوری، افراد یک جامعه مجبور به پذیرش سلطه ی حکومت و قوانین آن هستند، در حالی که با آن مخالفند.  
 
[[پرونده:انتخابات در مجاهدین.JPG|جایگزین=انتخابات در سازمان مجاهدین خلق|بندانگشتی|انتخابات در سازمان مجاهدین خلق]]
'''ورود خروج دواطلبانه شاخص دموکراسی'''
'''ورود خروج دواطلبانه شاخص دموکراسی'''


خط ۷۲۱: خط ۷۲۲:


در فرهنگ مبارزاتی، به کسانی که صفوف یک مبارزه را ترک می‌کنند، بریده می‌گویند. هیچ سازمان یا جنبش انقلابی در تاریخ وجود نداشته است که بریدگانی نداشته باشد، در عین حال که وجود بریده، خود نشانه‌ی دموکراتیک بودن حضور یا عدم حضور در یک سازمان انقلابی است.  
در فرهنگ مبارزاتی، به کسانی که صفوف یک مبارزه را ترک می‌کنند، بریده می‌گویند. هیچ سازمان یا جنبش انقلابی در تاریخ وجود نداشته است که بریدگانی نداشته باشد، در عین حال که وجود بریده، خود نشانه‌ی دموکراتیک بودن حضور یا عدم حضور در یک سازمان انقلابی است.  
 
[[پرونده:شمارش آرا.JPG|جایگزین=شمارش آرا پس از انتخابات در سازمان مجاهدین خلق|بندانگشتی|شمارش آرا پس از انتخابات در سازمان مجاهدین خلق]]
ورود و خروج آگاهانه افراد به سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۲۰۰۳ به شکل عینی مورد قضاوت ده‌ها ارگان بین المللی و آمریکایی نیز قرار گرفت. پس از سقوط حکومت سابق عراق افراد سازمان مجاهدین خلق ایران ده‌ها بار توسط نهاد‌های آمریکایی و کمیساریا به صورت انفرادی مورد مصاحبه قرار گرفتند و حتی دعوت به ترک مبارزه شدند. به این ترتیب نمی‌توان تصور کرد که فردی در این سازمان به اجبار باقی مانده است. همچنین در حال حاضر اعضای این سازمان در کشورهای اروپایی و آلبانی از حقوق شهروندی کشورهای مربوطه برخوردارند  و آزادانه در شهرهای مختلف به تردد و فعالیت مشغولند.
ورود و خروج آگاهانه افراد به سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۲۰۰۳ به شکل عینی مورد قضاوت ده‌ها ارگان بین المللی و آمریکایی نیز قرار گرفت. پس از سقوط حکومت سابق عراق افراد سازمان مجاهدین خلق ایران ده‌ها بار توسط نهاد‌های آمریکایی و کمیساریا به صورت انفرادی مورد مصاحبه قرار گرفتند و حتی دعوت به ترک مبارزه شدند. به این ترتیب نمی‌توان تصور کرد که فردی در این سازمان به اجبار باقی مانده است. همچنین در حال حاضر اعضای این سازمان در کشورهای اروپایی و آلبانی از حقوق شهروندی کشورهای مربوطه برخوردارند  و آزادانه در شهرهای مختلف به تردد و فعالیت مشغولند.



نسخهٔ ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۲۸

شیطان‌سازی علیه مجاهدین خلق و دیگر مخالفان رژیم ایران از آغاز حاکمیت جمهوری اسلامی تا کنون، همواره جریان داشته است.

شیطان سازی(Demonization) در جمهوری اسلامی، یکی از اهرم‌های اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق ولایت‌فقیه و مشروع کردن سرکوب هر نوعی از اعتراض و مطالبه‌ی مشروع است.

شیطان‌سازی یک روش تبلیغی است که ایده‌ای شرورانه را در مورد شخص، گروه یا یک جریان با هدف تخریب آن بکار می‌بندند. هدف از شیطان‌سازی ایجاد نفرت کور نسبت به سوژه‌ی آن است تا ضربه زدن به وی را مشروع جلوه داده و راحت‌تر کند.[۱]

این روش در طول سال‌ها توسط رژیم ایران به شکلی گسترده به کار گرفته شده است. جمهوری‌اسلامی ایران برای حذف و سرکوب مخالفان، آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی، کافر، مرتد، ملحد، فتنه‌گر و منافق تخریب می‌کند و از سویی زمینه را برای حذف فیزیکی آن‌ها فراهم می‌کند. سازمان مجاهدین خلق ایران بزرگترین سوژه‌ی شیطان سازی در رژیم ایران است. رژیم ایران از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی تاکنون هزاران کتاب و مقاله، هزاران نمایشگاه، صدها فیلم سینمایی، صدها مستند و مشابه آن برای پیشبرد این پروژه منتشر ساخته و منتشر کرده است. سپاه پاسداران دارای یک ارتش سایبری چند ده هزار نفری است که مهم‌ترین کار آن‌ها پیش بردن پروژه‌ی شیطان سازی علیه سازمان مجاهدین خلق است. این ارتش اغلب تلاش می‌کند با تمرکز بر روی موضوعاتی چون جنگ ایران وعراق، موضوعات اخلاقی، نسبت‌دادن تروریسم، سکت، وابستگی مالی و...این سازمان را هدف قرار دهد. ژول بویکوف نویسنده‌ی آمریکایی چهار معیاربرای شیطان سازی بر می‌شمرد:

  • در شیطان سازی رسانه‌ها تلاش می‌کنند بر قالب‌هایی متمرکز شوند که بتوانند سوژه‌ی خود را بیشتر با تمرکز بر روی موضوعات اخلاقی به تصویر بکشند.
  • در شیطان سازی شخصیت حریف به شکلی یک‌سویه به مثابه‌ شر در برابر خیر به تصویر کشیده می‌شود.
  • اغلب شیطان‌سازی‌ها منشاء دولتی و حکومتی دارند.
  • در شیطان سازی هرگز هیچ‌گونه ادعای قابل توجه و مستندی وجود ندارد.

پیشینه‌ تاریخی شیطان‌سازی

شیطان‌سازی (Demonization) در گذشته به معنی تکفیر کردن یا نسبت دادن به شیطان و کفر بود. بر مبنای یک تعریف ایدئولوژیک، تکفیر اصطلاحی در کلام و فقه است که معنای آن نسبت دادن کفر به حامل یک دین مانند مسلمان یا مسیحی است.

دیدگاه پیامبر اسلام در باره تکفیر

حضرت محمد در سخنان خود پیروانش را از تکفیر دیگران منع می‌کند. او می‌گوید:

هرکس برادرش را «ای کافر!» خطاب کند اگر درست گفته باشد یکی از آن دو، گرفتار پیامدهای آن می‌شوند و در غیر این صورت، این لقب به گوینده‌ باز می‌گردد.[۲]

همچنین می‌گوید:

هر مسلمانی که مسلمان دیگری را تکفیر کند و او را کافر بخواند اگر کافر نبود، خود کافر می‌گردد.[۳]

مخالفت حضرت محمد با تکفیر دیگران به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است:

اصل اول: عدم اجبار در دین. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ: در دین هیچ اجباری نیست.» [۴]

مطابق با این آیه هر کس آزاد است هر دینی داشته باشد و نمی‌توان هیچ اندیشه و اعتقادی را به کسی تحمیل کرد.

اصل دوم: ضرورت گوش دادن به سخنان «دیگران» برای پیروی از بهترین آنها. «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.»[۵]

به این ترتیب شنیدن حرف و اندیشه‌ی دیگران نیز در همه حال بی‌اشکال است. یعنی می‌توان سخن دیگران را شنید و از بخش‌های درست آن یادگرفت و تبعیت کرد.

همچنین در قرآن آمده است:

«أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُوءْمِنِینَ؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌‏کنی که مومن باشند؟».[۶]

در نتیجه، اسلام نسبت دادن کفر به دیگران و شیطان‌سازی از آن‌ها را نادرست می‌داند.

پیشینه‌ی تکفیر در مسیحیت

شیطان‌سازی و تکفیر را می‌توان در قرون وسطی و دادگاه‌های انگیزیسیون بسیار دید. در آن زمان شک کردن به هر سخنی که توسط کلیسا عنوان شده بود، با تکفیر کلیسا و مجازات سوزانده شدن در آتش تحت عنوان جادوگر و یا شکنجه‌های وحشتناک مواجه می‌شد.

وحشتناک‌ترین حادثه تاریخی در دنیای مسیحیت کشتار سن‌بارتلمی در پاریس می‌باشد. بدنبال انشعاب بزرگ در دین مسیحیت به دو شاخه کاتولیک و پروتستان و تکفیر رهبر پروتستان‌ها و پیروانش بوسیله کلیسای کاتولیک، این کشتار توسط شارل نهم و همسرش کاترین دو‌مدیسی علیه پروتستان‌ها سازماندهی و اجرا شد.

درفاجعه معروف سن بارتلمی درفرانسه دریک شبانه‌روز یعنی روز ۲۳ اوت ۱۵۷۲ ، ۶۰۰۰۰ مرد و زن و کودک حتی آنهایی که هنوز جنین مادر بودند توسط مردمی که میخواستند بهشت را با تضمینی بیشتر برای خود بخرند در کوچه‌ها و میادین پاریس کشته شدند. کشیش پاریسی در دفترخاطرات خود نوشت:

«امروز به چشم خود دیدم که شکم‌های زنان را با خنجر می‌دریدند و بچه‌های شیرخوار را از آغوش مادرانشان بیرون می‌کشیدند و آنها را از بالای دیوارها پرتاب می‌کردند یا مغزشان را به تیرک می‌کوفتند ویا گردن‌هایشان را خرد میکردند تا عیسی مسیح را ازخود بیشتر راضی کرده باشند».

شیطان‌سازی در عصر حاضر

در صد سال اخیر اگر چه هنوز شیطان‌سازی گاه رنگ مذهبی به خود می‌گیرد اما بیشتر با اهرم‌های سیاسی انجام می‌شود. نمونه‌های بارز آن شیطان‌سازی از مخالفان هیتلر بود که بیشتر توسط گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر دنبال می‌شد. نمونه‌ی دیگر دورانی در آمریکا بود که از آن تحت نام مک‌کارتیزم یاد می‌شود.

شیطان سازی در نازیسم

دکتر جوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر که سهم زیادی در قدرت گرفتن نازی‌‌ها داشت می‌گفت: وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی و فساد و ناکارآمدی و فلاکت اقتصادی شود و نتواند نیازهای ابتدایی مردمش (از قبیل نان و کار و رفاه و امنیت و اعتبار و آسایش‌) را تامین کند، با موجی از نارضایتی و خشم و اعتراض عمومی مواجه می‌شود و کشور به سوی انقلاب و سرنگونی حاکمیت پیش می‌رود. در چنین حالتی حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی، اما بزرگ منحرف کند… باید وارد یک جنگ شود. حکومت باید برای ملت دشمن بتراشد. دشمنان خارجی، دشمنان داخلی. اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتی دشمن خیالی… باید دائما از توطئه‌ها گفت، از نقشه‌هایی که دشمنان برای ما می‌کشند…باید از هر فرصتی و هر حادثه‌ای برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد. باید دائما درگیر بود؛ درگیر جنگ، درگیر تبلیغات علیه همسایگان، علیه کشورهای قدرتمند، علیه سازمان‌های جهانی… باید بحران ساخت. رمز موفقیت و ماندگاری حکومت‌های ضعیف در وضعیت جنگی و بحران‌هاست. در جنگ‌ها و بحران‌ها است که مردم بدبختی‌های مالی و شغلی و شخصی و معیشتی‌شان را فراموش می‌کنند و با حکومت همدل می‌شوند و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدان داخلی است. کشور که آرام شود، مردم طلب‌کار حکومت می‌شوند. باید کشور را دائما در حالت جنگی نگه داشت. باید کاری کرد که مردم وقتی به هم می‌رسند، دائما از جنگ و از دشمن بگویند.

مک کارتیزم

در اواخر دهه ١٣٢٠ و اوايل ١٣٣٠، آمريكا با مك‌كارتيسم مواجه بود. در يك جلسه‌ی كلوپ زنان جمهوری‌خواه، مك‌كارتی در حالی كه يك دسته كاغذ را در دستانش نشان می‌داد، فرياد زد: در اینجا من يك ليست ٢٠٥ نفره دارم، اسامی اعضای حزب كمونيست كه در اختيار وزير خارجه قرار گرفته است ولی كماكان در وزارت‌خارجه كار می‌كنند و سياست تعيين می‌نمايند. مك‌كارتی در حالی كه از روی آنها می‌خواند، چيزهايی از خودش اضافه می‌كرد يا در متن تغيير می‌داد. در این دوران چسباندن مارک‌های غیراخلاقی به مخالفان، اتهام کمونیسم، فساد و... برای حذف رقیب بسیار رایج شد. این دوره تاریخی و روش آن را در تاریخ آمریکا مک‌کارتیزم می‌نامند.[۷]

شیطان‌سازی علیه مجاهدین خلق

شیطان‌سازی در رژیم ایران یک روش شناخته شده علیه تمامی جریانات یا شخصیت‌های مخالف است. رژیم ایران تظاهر‌کنندگان را فتنه‌گر و عامل صهیونیسم می‌نامد. گرفتن مصاحبه‌های اجباری، نشر اخبار جعلی و ساختن اسناد جعلی در این راستا توسط ارگان‌های مشخص در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به‌صورتی هدایت شده انجام می‌شود.

شیطان سازی در رژیم ایران بیش از همه علیه سازمان مجاهدین خلق به کار رفته است. رژیم ایران تلفیقی از شیطان‌سازی مذهبی و سیاسی را علیه این سازمان در پیش گرفته است. از تغییر نام این سازمان در ادبیات خود به سازمان منافقین که بیشتر نوعی تکفیر مذهبی است تا اتهامات سیاسی که در رابطه با مجاهدین خلق مطرح کرده است.

این اتهامات معمولا در سطوح مختلف مطرح می‌شوند. برخی از آن‌ها دارای باورپذیری بسیار کمی هستند و در نتیجه تنها در شبکه‌های مجازی یا به صورت افواهی و در سطوح پایین بدون ذکر منبع برای ایجاد فضای منفی و تاثیرگذاری بر اقشار ناآگاه مطرح می‌شوند. به عنوان مثال وجود استخر شراب در پایگاه سازمان مجاهدین، وجود حرمسرا و مشابه آن که باورپذیری آن‌ها نزدیک به صفر است و بیشتر برای ایجاد فضای منفی بکار می‌روند.

برخی دیگر از شیطان سازی‌ها علیه سازمان مجاهین به‌صورتی کارشده و با ایجاد اسناد جعلی و سناریو‌های طراحی‌شده انجام می‌شوند و در سطح بالای تبلیغات حکومتی،‌ رسانه‌ها و حتی در سطح بین المللی ترویج می شوند. این اتهامات لیست بلندی هستند که در چهارده‌ی گذشته به اشکال مختلف در رسانه‌های گوناگون منتشر شده‌اند. اتهاماتی چون اتهام روابط غیراخلاقی، کردکشی، حجاب اجباری، طلاق اجباری، مغزشویی، سکت و... که رژیم ایران برای باورپذیر کردن آن‌ها از شیوه‌هایی چون تکرار بیش از حد و انتشار گسترده استفاده کرده است.

اتهام روابط غیراخلاقی در مجاهدین

سابقه‌ی اتهامات غیراخلاقی به مجاهدین خلق به پیش از آغاز مبارزه‌ی مسلحانه علیه رژیم ایران باز می‌گردد. از ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که مجاهدین آن‌را فاز سیاسی می‌نامند، دفاتر و تجمعات سازمان مجاهدین مستمرا مورد حمله‌ی نیروهای مشهور به فالانژ یا چماقدار که هواداران روح‌الله خمینی بودند، قرار می‌گرفت.

در یک نمونه از این حملات نیروهای چماقدار مدعی پیدا کردن «وسایل لهو و لعب»، مواد مخدر،‌ وافور و... در پایگاه‌ها و دفاتر مجاهدین خلق شدند و نمایشگاهی از این وسایل ترتیب دادند. البته این اتهام دارای باورپذیری بسیار پایینی بود. زیرا دفاتر و پایگاه‌های مجاهدین علنی بودند و عموم مردم در آن تردد داشتند.

یکی از هواداران مجاهدین در قم می گوید: «از یکی از روحانیون قم که با او رابطه داشتم پرسیدم شما که قبلا اینجا بودید و می‌دانید چنین وسایلی در پایگاه مجاهدین نبوده است. او گفت در قرآن آمده است که: باهتوهم! یعنی به آن‌ها بهتان بزنید!»

به ویژه اتهامات غیراخلاقی به رهبر مجاهدین خلق ایران، مسعود رجوی به صورت هدایت شده‌ای ترویج شده است.

برچسب روابط غیراخلاقی به چهره‌ها و رهبران سیاسی یک شیوه‌ی شناخته شده برای از دور خارج کردن و تخریب آن‌ها است. از جمله محورهای قابل توجه در مک‌کارتیزم در آمریکا استفاده از مارک‌های غیراخلاقی برای از دور خارج کردن حریف بود. در همین دوران بود که دشمنان مارتین لوترکینگ تلاش کردند با استفاده از چند فایل صوتی وی را متهم به روابط غیراخلاقی کنند.

تمسخر قیافه و ظاهر، نوع لباس، لحن یا لهجه فردی که سوژه‌ است از شیوه‌های رایج در این نوع شیطان‌سازی است. روشی که همواره توسط رژیم ایران نیز در رابطه با رهبران مجاهدین به‌کار گرفته شده است.

بتول سلطانی

بتول سلطانی و افشین کلانتری
بتول سلطانی و افشین کلانتری

در یک نمونه مشهور زنی به نام بتول سلطانی اتهاماتی را نسبت به مسعود رجوی مطرح کرد. بتول سلطانی در طی سال‌های گذشته عجیب‌ترین و باورناپذیرترین سخنان در مورد مجاهدین خلق را ترویج کرده است. سایت مشرق نیوز به نقل از او می‌نویسد: «زنان در مجاهدین باید خود را به «قله آرمانی» برسانند و این قله برای زنان با قبول عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می‌شود. آن‌ها همچنین در مراسمی به نام رقص رهایی برای تقدیم خود به رهبران مجاهدین شرکت می‌کنند!»

این سخنان و حرف‌های مشابه آن هزاران بار به شیوه‌های مختلف در فضای مجازی و سایت‌ها توسط ارتش سایبری رژیم ایران ترویج شده است اما به دلیل باورناپذیری و غیرمنطقی بودن، توسط مقامات رسمی رژیم ایران کمتر مطرح گشته است.

این اتهامات به رغم این مطرح می‌شوند که درهای مقرات مجاهدین در تمام جهان همواره به روی هر خبرنگاری باز بوده است و صدها خبرنگار و گزارش‌گر تا کنون آزادانه به تهیه گزارش از قرارگاه اشرف در عراق، اشرف ۳ در آلبانی و مقر مجاهدین در پاریس پرداخته اند.

بتول سلطانی که به همراه چند تن دیگر مطرح کننده‌ی این اتهامات است، مدتی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است اما به دلیل دشواری شرایط مبارزه در عراق، به خواست خود، سازمان مجاهدین را ترک گفت. او پس از ترک سازمان مجاهدین به ایران رفت. حضور بتول سلطانی در ایران و عکس‌های وی در جلسات وزارت اطلاعات در ایران و همچنین تردد مستمر او میان اروپا و ایران حاکی از ارتباط قوی او با وزارت اطلاعات رژیم ایران است.

بتول سلطانی به همراه دو مأمور وزارت اطلاعات در دیدار با همسر سابقش
بتول سلطانی به همراه دو مأمور وزارت اطلاعات در دیدار با همسر سابقش

سپس بتول سلطانی با مراجعه مجدد به عراق در مقابل نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف مدعی شد که همسر سابقش در اشرف به اسارت درآمده است و خواهان دیدار با وی و بردن او به خانه است. این درحالی بود که پیش از آن با فردی به نام افشین کلانتری ازدواج کرده بود. همسر وی از این دیدار امنتاع کرد اما به اصرار سازمان مجاهدین برای مشخص شدن موضوع به این دیدار رفت. وی بتول سلطانی را مأمور وزارت اطلاعات خطاب کرد و از او خواست دست از همکاری با وزارت اطلاعات بردارد. بتول سلطانی در این ملاقات به مشاجره و دعوا پرداخت و سرانجام عراق را ترک کرد.[۸]

سرهنگ مک‌گلاسکی فرمانده حفاظت قرارگاه اشرف در این رابطه می‌گوید:

« می‌توانم در مورد یک نفر به شما بگویم که ما از او خبر دریافت کردیم. او بتول سلطانی بود. اگر این نام را تابه‌حال نشنیده‌اید او ساکن اشرف بود و به ایران بازگشت. یکی دو ماه بعد من نصف شب از طریق ایستگاه‌های پلیس ما در خارج از اشرف یک تماس عجولانه تلفنی دریافت کردم که می‌گفت خانم سلطانی با پاسپورت ایرانی به عراق بازگشته است ... این بار با اعتراض به اینکه گویا همسرش در اشرف توسط اشرفی‌ها به‌زور نگهداری شده است. من شخصاً با همسر او مصاحبه کردم. همان‌طور که با هزاران نفر دیگر در اشرف به همراه خانواده‌های آن‌ها مصاحبه کرده بودم. او (سلطانی) حالا دیگر مأمور نیروی قدس و رژیم ایران بود.» [۹]

شکنجه و سرکوب در مجاهدین

رژیم ایران می‌گوید مجاهدین خلق اعضاء خود را شکنجه می‌کنند. این اتهام، اولین بار پس از انقلاب ضد سلطنتی سال ۵۷ مطرح شد. در اوایل سال ۱۳۶۰ مجاهدین رواج شکنجه را در زندان‌های رژیم ایران افشا کردند. خمینی دستور تشکیل هیأتی به نام هیات تحقیق پیرامون شایعه شکنجه را صادر کرد. هیات مذکور به این نتیجه رسید که شکنجه فقط یک شایعه است که مجاهدین رواج دادند و سپس خمینی گفت که مجاهدین خودشان خودشان را شکنجه می‌کنند تا چهره نظام را مخدوش کنند. این اتهام هم‌اکنون نیز توسط رژیم ایران مطرح می‌شود. حتی بدون بررسی روابط موجود میان اعضاء سازمان مجاهدین خلق این اتهام نمی‌تواند منطقی باشد. اولین سوال در گزاره‌ی‌« مجاهدین أعضاء خود را شکنجه می‌کنند» این است که مجاهدین چه کسانی هستند و أعضاء چه کسانی؟ با توجه به این‌که مجاهدین خلق همان أعضاء سازمان مجاهدین خلق هستند این حرف هیچ اتهامی را متوجه هیچ‌شخصی نمی‌کنند.

این عبارت می‌تواند به این معنی باشد که گروه اندکی در سازمان مجاهدین دیگران را شکنجه می‌کنند. در این‌جا نیز این سوالات بدون جواب باقی می‌ماند: اگر چنین است چرا بخش اعظم اعضاء سازمان مجاهدین که شکنجه‌ی جسمی و روحی می‌شوند هرگز دست به اعتراض علیه آن عده‌ی اندک نزده‌اند؟

چرا این اعضا در مصاحبه‌های انفرادی که با خبرنگاران یا حقوقدانان داشته‌اند هرگز به این موضوع اشاره‌ای نکرده‌اند؟ چگونه ممکن است آن عده‌ی اندک دیگران را شکنجه کنند و هم به‌طور همزمان از وفاداری و فداکاری آن‌ّها در صحنه‌ی نبرد برخوردار باشند؟ از سویی این اتهام با توجه به داوطلبانه بودن عضویت و خروج از صفوف مجاهدین نمی‌تواند مورد قبول باشد.

اعضای سازمان مجاهدین از سال ۱۳۸۲ و بعد از تحویل‌دهی سلاح‌هایشان، ۹ بار توسط اف.بی.آی و سایر ارگان‌های بین‌المللی مورد مصاحبه‌های انفرادی قرار گرفتند. در پایان این سلسله مصاحبه‌ها وزارت خارجه اعلام کرد که به هیچ ‌نمونه‌ای از تروریزم یا نقض حقوق بشر دست پیدا نکرده است. همچنین بعد از انتقال مجاهین به کمپ لیبرتی، تمامی أعضاء سازمان مجاهدین در معرض مستقیم مأموران کمیساریا و یونامی (نمایندگان سازمان ملل) بودند و بارها توسط آن‌ها مصاحبه شدند. در مقر مجاهدین در لیبرتی، نمایندگان سازمان ملل روزانه گشت‌زنی داشته و به تمامی امکان سرکشی می‌کردند و با افراد به صحبت می‌پرداختند و حتی گاه آن‌ها را به مصاحبه‌های میدانی به صورت انفرادی دعوت می‌کردند. آن‌ّها اعلام کرده بودند که هر کدام از أعضای مجاهدین می‌تواند در هر لحظه که بخواهد می‌تواند به همراه آن‌ها از کمپ مجاهدین خارج شود و در مکان دیگری که سازمان ملل مشخص می‌کند تا پاسخ‌گویی به درخواست پناهندگی‌اش مستقر شود.

علاوه بر این هم‌اکنون همه‌ی اعضای مجاهدین خلق در اروپا و از جمله در آلبانی هستند و تک به تک از حقوق شهروندی در کشورهای اروپایی برخوردارند. آن‌ها در سراسر اروپا تردد و فعالیت سیاسی دارند و فعالیت‌ها و مقراتشان هم‌چون دیگر امکان تحت حاکمیت کشورهای مذبور است.

آزادی اسرا و نفوذی‌ها

سازمان مجاهدین خلق در طول حضور خود در عراق، همواره با تهدید نفوذ از طرف وزارت اطلاعات مواجه بود. نفوذی ها کسانی بودند که در پوش درخواست برای پیوستن به مجاهدین به مقرات آن‌ها در عراق مراجعه می‌کردند. اغلب این افراد به دلیل عدم آشنایی با فرهنگ و ایدئولوژی مجاهدین و جذب‌ناپذیری در مناسبات آن‌ها به سرعت افشا می‌شدند. حتی یک مورد از پاسداران و نفوذی‌های وزارت اطلاعات توسط مجاهدین شکنجه نشده و حتی مورد بدرفتاری قرار نگرفته است. سازمان مجاهدین بدون استثنا تمامی این افراد را پس از افشا شدن نیت آن‌ها، تنها اخراج و آزاد کرد تا به ایران بازگردند. در یک نمونه پاسدار سرمست تابنده، پس از افشا شدن دست به اعترافات تکان‌دهنده‌ای زد. وی اعتراف کرد که سال‌ها در ایران در شکنجه و قتل هوادارن مجاهدین خلق دست داشته است. پاسدار سرمست تابنده توسط مجاهدین آزاد شد و به ایران بازگشت. اعترافات پاسدار سرمست تابنده در کتابی به همین نام منتشر شده است. مجاهدین خلق بنا به خواست مسعود رجوی و از سویی به دلیل اعتقاد به لغو اعدام اعدام، شلیک گلوله به سمت دشمن را تنها در میدان عملیات مجاز می‌شمرند. این درحالی است که برخی از این نفوذی‌ها حتی دست به کشتن أعضاء مجاهدین زده و سپس توسط مجاهدین خلق دستگیر شده‌اند. گزارشهای مفصل مدیریت ضداطلاعات ارتش‌ آزادیبخش ملی ایران از ۷۰ عامل نفوذی جمهوری‌اسلامی نام برده‌اند و همچنین اسامی ۲۳ تن از مجاهدین را که به دست آنان جان باخته‌اند درج کرده‌اند. این اطلاعیه‌ها همچنین تصریح می‌کنند که صدها تن دیگر از مجاهدین و هوادارانشان در داخل ایران براثر فعالیت این نفوذی‌ها دستگیر یا اعدام شده‌اند. برخی از این نفوذی‌ها به گفته خودشان در شکنجه مجاهدین شرکت داشته‌اند و برخی در عملیات تروریستی علیه مجاهدین در کشورهای دیگر شرکت نموده بودند که اسناد آن تماما نزد سازمان مجاهدین خلق ایران موجود است. در حالی که در نمونه‌های مشابه افراد نفوذی توسط سازمان‌های انقلابی اعدام و مجازات شده‌آند اما مجاهدین خلق از هر اقدامی علیه این افراد خودداری کرده و مأموران فوق، پس از خاتمه تحقیقات در سازمان مجاهدین خلق، اخراج و از همان طریقی که به ارتش آزادیبخش ملی آمده بودند، به ایران بازگردانده شدند.

ماجرای جمشید تفرشی

جمشید تفریشی از افرادی است که ....

....

او در فصل ۲ کتاب خاطراتش می‌نویسد:

خواجه‌نوری (مامور لابی جمهوری‌اسلامی در امریکا) گفت: «شما باید به کاپیتورن (گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران) بگویید که مخالف رژیم هستید و در زندانهای رژیم بوده اید ولی مخالف سازمان هم هستید و زمانی که نخواستید با سازمان همکاری کنید شما را زندان کردند و شکنجه روحی و روانی کردند.» وقتی به او گفتم حداقل خود ما که می‌دانیم سازمان نه زندانی دارد و نه کسی را شکنجه روحی و جسمی کرده، چطور می‌توانیم قبول کنیم که کاپیتورن هم این را باور کند؟

تفریشی ادامه میدهد:«خواجه نوری جواب داد: «وقتی همه» یکصدا بگویید که سازمان زندان دارد و شما را آزار و اذیت کرده، کاپیتورن چاره‌ای جز باور کردن ندارد.

با این شهادت‌ها ما به سه هدف نزدیک می‌شویم: اول این که به کاپیتورن می‌قبولانید که مخالفان رژیم هستید،

دوم این که با بدنام کردن سازمان برای خودتان وجهه‌ای به دست می‌آورید،

سوم این که در مجامع بین‌المللی به عنوان نیروهای دمکرات که هم مخالف رژیم هستید و هم سازمان، شناسایی می‌شوید و روی شما حساب باز می‌کنند.»

طلاق اجباری

یکی از موارد شیطان سازی علیه مجاهدین، موضوع طلاق اجباری در مجاهدین است. اضداد مجاهدین آنها را متهم می‌کنند که به زور اعضای خود را وادار به طلاق همسران‌شان کرده‌اند. منشاء بیشتر این اتهامات دستگاه‌های تبلیغی جمهوری اسلامی است. این تبلیغات اولا می‌خواهد در درون جامعه ایران این طور القا کند که مجاهدین علیه مناسبات و ارزش‌های خانوادگی هستند و اگر در ایران بر سر کار بیایند دست به انحلال خانواده‌ها خواهند زد. ثانیا در کشورهای غربی این باور را ایجاد کند که مجاهدین عناصری خشک و خشن و یک فرقه درون‌گرا هستند. [۱۰]

جمهوری اسلامی در تبلیغات خود علیه مجاهدین خلق تلاش می‌کند دو موضوع را با هم مخلوط کند. یکی، نظرگاه‌های مجاهدین خلق و مقاومت ایران در مورد مسأله خانواده و حقوق مربوط به آن در ایران آینده و دیگری الزامات مبارزه که در اثر سرکوب بی‌نظیر از طرف رژیم ولایت فقیه به مجاهدین تحمیل شده است.[۱۰]

پیشینه این موضوع به سال ۱۳۶۸ برمی‌گردد. بعد از عملیات فروغ جاویدان و جمع‌بندی آن مجاهدین به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند با داشتن خانواده به مبارزه‌شان ادامه بدهند. در سال‌های بعد نیز شرایط منطقه و عراق که اعضای مجاهدین در آنجا حضور داشتند نیز این موضوع را به اثبات رساند و ضرورت این موضوع بیشتر روشن شد.

پس از مرگ خمینی و به دست گرفتن قدرت توسط خامنه‌ای و رفسنجانی در ایران، توطئه‌ها و تروریسم علیه مجاهدین، شرایط سیاسی و امنیتی سختی را به آنان تحمیل کرد. اعضای هیأت اجرایی سازمان مجاهدین خلق که در آن‌ زمان ۴۰ الی ۵۰ نفر بیشتر نبودند، داوطلبانه تصمیم گرفتند که تا زمان بازگشت به ایران و سرنگونی استبداد مذهبی، زندگی خانوادگی با همسران خود را ترک نمایند. این تصمیم به دیگران تسری نیافت و با هیچ کس در میان گذاشته نشد. یک سال بعد بحران کویت و جنگ اول خلیج فارس رخ داد. مجاهدین در عراق با شرایطی روبرو شدند که دیگر امکان زندگی خانوادگی وجود نداشت.[۱۰]

تا قبل از بحران کویت، زوج‌های مجاهدین در خانه‌های مسکونی در داخل و خارج قرارگاه‌ها در آپارتمان‌های مستقل در بغداد و یا شهرهای دیگر زندگی می‌کردند. کودکان آنها نیز درمدارس و مهد کودک‌هایی که معلمان سابق آنها را اداره می‌کردند به تحصیل مشغول بودند. جنگ کویت و مهیب‌ترین بمباران‌های تاریخ و بعد از آن شدیدترین محاصره اقتصادی و ناامنی که در عراق حاکم گردید اوضاع را به کلی عوض کرد. دیگر پشت جبهه‌ای که برای خانواده‌ها و کودکان امن باشد وجود نداشت. تمامی قرارگاه‌های مجاهدین و حتی خانه‌های مادران شهیدان مجاهدین خلق در بغداد هدف‌‌ تروریست‌های اعزامی از طرف جمهوری اسلامی بودند. چندین آپارتمان مسکونی و اتوبوس‌های غیر نظامی مجاهدین در بغداد و اطراف آن هدف حملات آرپی‌‌جی یا بمب‌گذاری تروریست‌های جمهوری اسلامی قرار گرفت. ادامه این وضعیت برای مجاهدین و قبل از همه برای خانواده‌ها و کودکان آنها بسیار پر ریسک بود.[۱۰]

مجاهدین تصمیم گرفتند که به زندگی خانوادگی خود خاتمه دهند تا تمام انرژی‌‌شان صرف مبارزه شود. ترک زندگی خانوادگی داوطلبانه بود. اکثر اعضا متأهل همسران‌شان را طلاق دادند. تعداد اندکی نیز این کار را انجام ندادند و به همان صورت در مجاهدین ماندند ولی سرانجام در اثر شرایط حاکم بر مبارزه و سختی آن دوام نیاوردند و صفوف مبارزه را ترک کردند. تمامی آن افراد با تأمین مالی از طرف مجاهدین به کشورهای اروپایی رفتند و بسیاری از آنها هوادار مجاهدین باقی ماندند. تعدادی نیز توسط جمهوری اسلامی استخدام شدند و خط شیطان ساری علیه مجاهدین را در خارج از کشور پیش بردند.

کنار گذاشتن زندگی خانوادگی در شرایطی که وضعیت امنیتی چنین چیزی را امکان‌پذیر نمی‌سازد خاص مجاهدین نیست. صليب سرخ از افراد مجرد برای مأموريت‌های طولانی درنقاط مختلف جهان استفاده می‌کند. سازمان ملل متحد نيز يك درجه بندی امنيتی براي كارمندانش دارد كه به موجب آن در برخی كشورها به خاطر مشكلات امنيتی، كارمندان اعزامی نمی‌توانند همراه با خانواده خودشان اقامت كنند.[۱۰]

گواهی شاهدان از مناسبات درونی مجاهدین خلق

نويسنده و روشنفكر مصری خانم مونا حلمی بعد از آشنايی با وضعيت زنان در سازمان مجاهدین خلق نوشت:

«در هفت روزی كه با مجاهدين به سر بردم، زنانی را ديدم كه در شرايط سخت تبعيد، به پايداری، شجاعت و شرافتمندانه‌ترين اشكال مبارزه آراسته شده بودند و مردانی كه به رغم زندگی پرخطر روزانه روح يك انقلاب واقعی و ايمان عميق به صلح و عدالت و آزادی در جانشان به كمال رسيده بود. آنها به جدايی دين ازدولت ايمان دارند و به آزادی عقايد و مذاهب و انجام آداب و سنت‌های مذهبی احترام می‌گذارند. حقوق كليه اقليت‌ها (برای نمونه حقوق كردها) را به رسميت می‌شناسند. آنها به برابری كامل زن و مرد باور دارند. به اعتقاد آنها زن حق دارد به كليه مقام‌ها، مسئوليت‌ها و مواضع رهبری دست يابد. زن می‌تواند بدون اجازه هركس ديگر سفر كند. او يك انسان است كه از صلاحيت كامل و ولايت و كرامت برخوردار است و می‌تواند زندگی، ازدواج، كار و شيوه لباس پوشيدنش را آن طور كه می‌خواهد انتخاب كند. در ايران آينده راه برای همه انديشمندان و روشنفكران و دانشمندان و هنرمندان باز است. پارلمان مقاومت روح اين دموكراتيسم را در تركيب كنونيش منعكس می‌كند، زيرا اين پارلمان از ۵۷۲ عضو تشكيل شده كه زنان ۵۲ درصد آن را تشكيل می‌دهند. كليه جريان‌ها صرفنظر از تعداد اعضای‌شان از حق وتو برخوردارند. اين پارلمان با كانديد كردن يك زن، مريم رجوی، به عنوان رئیس جمهور، يك نمونه بی همتا از ايمان واقعيش را نسبت به شخصيت زن ارائه كرده است. اين انتخاب ثابت می‌كند كه پارلمان نمی‌خواهد توانايی‌های زن را در زير پوشش افكار مذهبی يا اجتماعی خفه كند و توان زن را در كار كردن، حق سرپيچی و تغيير به بند بكشد.» [۱۱]  

روزنامه نيويورك تايمز هم در گزارشی در تاریخ ۳۰ دسامبر ۱۹۹۶ از قرارگاه اشرف محل استقرار مجاهدین خلق درعراق تحت عنوان «ملايان نگاه كنيد، زنان مسلح و خطرناك» نوشت:

«خانم طهماسبی و اكثر افسران ارشد زنان هستند كه لباس استاندارد آنها شامل روسری خاكی و تونيك ساده‌ای می‌باشد كه حتی برای خيابان‌های تهران نيز پذيرفته است، ولی اختياراتی دارند كه در كشور ما غير قابل تصور است.  سربازان به‌صورت جمعی زندگی می‌كنند، حتی در سنين ۳۰- ۴۰ سالگی، و تا ۲۰ نفر در اتاق‌هایی كه جداسازی شده‌اند می‌خوابند. از سال ۱۹۹۱ زوج‌های متأهل در بين آنها زندگی مشترك خود را كنار گذاشتند؛ كودكان آنها به خارج فرستاده شدند و آنهایی كه زمانی به‌صورت زن و شوهر با هم زندگی می‌كردند اكنون در پاكدامنی به‌صورت خواهر و برادر زندگی می‌كنند.»[۱۲] 

اتهام جدا کردن کودکان از والدین

در بحبوحه بحران و جنگ كويت، در شريطی كه شهر بغداد و ساير نقاط عراق هدف بمباران مستمر بود و قرارگاه‌های نظامی نيز به هيچ وجه محل مناسبی برای نگهداری و استقرار كودكان نبود؛ برخي والدين در مجاهدین خلق، كودكان خود را به نزد اقوام‌شان در داخل ايران و سايرين، آنها را ناگزير به خارج از ايران فرستادند و اين را در مورد هر كودك مكتوب نمودند تا درصورت جان باختن والدين همه چيز به ثبت رسيده باشد. بسياری از خانواده‌های ايرانی درخارج و داخل ايران سرپرستی كودكان مجاهدین را بر عهده گرفتند. سازمان مجاهدین خلق با هزینه و تلاش کادرهای خود، کودکان را از زیر بمباران خارج کرد تا در محیط امن بتوانند به زندگی و تحصیل بپردازند.

درهمين خصوص آقاي كريستوف مرتنس وكيل دادگستری و كارشناس امورجوانان و كودكان كه قيم برخی از كودكان مجاهدین خلق در آلمان بوده است، در نامه‌ای به نماينده ويژه ملل متحد نوشت:

«به اعتقاد ما احساس مسئوليت مجاهدين خلق نسبت به اين كودكان نمونه خوبی است، به‌خصوص با توجه به اين كه يك سازمان تبعيدی منابع مالی و اجتماعی محدودی در اختيار دارد»[۱۰]

منشا اتهام طلاق اجباری علیه مجاهدین

منشا اتهام طلاق اجباری علیه مجاهدین، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است. وزارت اطلاعات برای مستند كردن ادعاهای خود برخی عناصر بریده از مجاهدین خلق را به کار گرفته است.

یک نمونه كريم حقی است که از سال ۱۳۷۴ ادعا می‌کند، مجاهدین اعضای خود را مجبور به طلاق همسران‌شان کردند و کودکان را از مادران و پدران‌شان جدا کردند. کریم حقی و همسرش خانم محترم بابایی در جريان جنگ خليج و شرايط ناشی از تحريم عراق، تحمل دشواری‌های مبارزه را نداشتند. آنها به صورت خانوادگی و همراه فرزندشان نزد مجاهدين بودند و بعدهم به درخواست خودشان با هزينه و امكانات سازمان مجاهدين خلق ايران در بهمن ۱۳۷۱ به اروپا منتقل شدند. تمام مخارج و هزينه‌های زندگی آنان نيز توسط سازمان مجاهدين پرداخت می‌شد. آنها مدتی بعد به ميل و اراده خودشان به هلند رفتند و در آنجا درخواست پناهندگی سياسی نمودند.

خانم محترم بابایی در نامه ای در پاييز ۱۳۷۱ به سازمان مجاهدين  نوشته بود:

«پس از بمباران قرارگاه اشرف، سازمان من و همسر و فرزندمان را طبق خواسته خودمان برای حفاظت و رسيدگی بيشتر به يك پايگاه شهری درمركز شهر بغداد آورد... ما از رسيدگی و امكانات مضاعف صنفی ويژه‌ای برخوردار بوديم. يك آپارتمان اختصاصی، اتوموبيل سواری برای ترددات خانوادگی در شهر نيز دراختيارمان بود و ماهيانه ۱۰۰۰ دينار دريافت می كرديم».

كريم حقی پس از رفتن به هلند، در ارديبهشت سال ۱۳۷۴ از‌طريق منصور مقصودی، مسئول شبكه‌ی جاسوسی كنسولگری جمهوری اسلامی در هلند، به خدمت وزارت اطلاعات درآمد. وی اظلاعات خود از قرارگاه‌های مجاهدین خلق در عراق را جهت حملات و تهاجم‌های تروريستی در اختیار جمهوری اسلامی قرار داد.

محترم بابایی همسر کریم حقی در سال ۱۳۷۳ خودکشی کرد. خانم محترم بابایی در آخرين نامه‌ای كه از خود به‌جای گذاشته بود و توسط پليس هلند ضبط شد، رفتارهای ضد انسانی و فساد اخلاق کریم حقی را به عنوان دلايل خودكشی‌اش معرفی کرد.[۱۰]

تجرد، شرط عضویت

در طول سال‌های بعد تجرد، به عنوان شرط عضویت در مجاهدین خلق درآمد. کسی که به مجاهدین می‌پیوست و زندگی تشکیلاتی را می‌پذیرفت نمی‌توانست زندگی خانوادگی داشته باشد. این موضوع قبل از پیوستن هر فرد به تشکیلات مجاهدین خلق به او گفته می‌شود و جز‌ء شروط عضویت درمجاهدین است. هر کس آگاهانه این شرط را می‌پذیرد و وارد تشکیلات مجاهدین می‌شود. عضویت در مجاهدین امری داوطلبانه است و اجباری در کار نیست.

مضمون انقلاب ایدئولوژیک

پس از عملیات فروغ جاویدان و حمله آمریکا به عراق در جنگ کویت، شرایط عراق که محل استقرار ارتش آزادیبخش ملی ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران بود به گونه‌ای شد که ادامه مبارزه برای اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران سطح بالاتری از فداکاری و انگیزه را می‌طلبید. مجاهدین در خارج از خاک خودشان بودند و ضروزت‌های مبارزه ایجاب می‌کرد هر زمان و در هر لحظه برای مأموریت‌های مختلف آماده باشند. عملا حفظ کانون خانواده و پاسخ‌گویی به ضرورت‌های آن غیر واقعی بود و با مبارزه تمام عیار هم‌خوانی نداشت. مجاهدین با داشتن خانواده نمی‌توانستند به ضرورت‌های مبارزه پاسخ بدهند. شرایط جدید و توازن قوای موجود ایجاب می‌کرد که مجاهدین تمامی انرزی‌شان را یکسویه برای آزادی میهن‌شان صرف کنند. آنها به این ضرورت پاسخ دادند و در یک تصمیم جمعی زندگی خانوادگی را ترک کردند.

مضمون انقلاب ایدئولوژيک در سازمان مجاهدین خلق ایران، گذشتن از همه چیز برای ادامه مبارزه و سرنگونی رژیم ولایت فقیه و آزادی مردم ایران از استبداد مذهبی بود.

کُردکُشی

اتهام کرد کشی در ادامه شیطان‌سازی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران، توسط رژیم ایران مطرح شده‌است.

نیروهای مجاهدین که توسط کردها کشته شدند
نیروهای مجاهدین که توسط کردها کشته شدند

درسال ۱۹۹۱ آمریکا و متحدانش به نیروهای عراقی که کویت را اشغال کرده بودند حمله کرد؛ و جنگ اول خلیج آغاز شد. درخلال این جنگ، مجاهدین از درگیر شدن در مسائل داخلی عراق اجتناب کردند. اما پس از پایان جنگ، در مارس ۱۹۹۱، هفت تیپ و لشکر سپاه پاسداران، با عبور از مرزهای بین‌المللی، به داخل خاک عراق نفوذ کردند و قرارگاه‌های مختلف ارتش آزادی‌بخش را هدف حمله قرار دادند. در طرف مقابل مجاهدین خلق ضمن دو هفته، توانستند کلیه تهاجمات سپاه پاسداران را دفع کنند و هر ۷ تیپ و لشکر سپاه پاسداران را مجبور به عقب‌نشینی کنند. بعد از آن فرماندهان سپاه گفتند می‌خواستیم از دیوار بلندتر از قدمان بالا رویم. در این درگیری‌ها، تعدادی از پاسداران رژیم ایران اسیر شدند. اسیرانی که دستگیر شده بودند همه لباس کردی به تن داشتند اما زیر لباس کردی اونیفرم کامل سپاه به تن پوشیده بودند و نیز اعتراف کردند که با این لباس‌های کردی می‌خواستیم نیروهای مجاهدین خلق را فریب دهیم و نیروهای کردی را نیز بدین وسیله علیه مجاهدین تحریک کنیم. از سویی به دلیل امضای قرارداد آتش بس رژیم ایران نمی توانست به صورت علنی و رسمی وارد خاک عراق شود. به همین دلیل نیروهای سپاه پاسداران با لباس‌های کردی وارد این عملیات شدند. پس از شکست سپاه در این عملیات، رژیم ایران اعلام کرد که سازمان مجاهدین اقدام به کشتن اکراد نموده است. این اتهام توسط مردم کردستان و رهبران آن‌ها نفی شد.

تکذیب اتهام از سوی مقام‌های ارشد کُرد

وزیر خارجه سابق عراق، هوشیار زیباری و از رهبران کرد، در ۱۴ ژوئیه ۱۹۹۴ در دادگاه هلند تکذیب کرد که مجاهدین در کشتار کردهای عراقی شرکت داشته‌اند. هوشیار زیباری در زمان نوشتن نامه ای که در آن شرکت مجاهدین خلق را در کشتار کردها رد می‌کرد مسئول روابط بین‌الملل حزب دموکرات کردستان عراق بود.

عارف طیفور معاون مجلس عراق در تاریخ ۲۵ژوئن۲۰۱۲ اتهام کشتار کردها توسط مجاهدین را تکذیب کرد. این تکذیبیه پس از آن بود که یک سایت وابسته به رژیم ایران به نام «اشرف نیوز» یک روز پیش از آن مدعی شد که «عارف طیفور نایب رئیس پارلمان گفته‌است: سازمان تروریستی خلق هنگام شرکت در سرکوب قیام مردم در شمال، اقدام به کشتارهای وحشتناک علیه شهروندان کرد کرده و این سازمان به معنی واقعی کلمه تروریست است»

نامه هوشیار زیباری در رد اتهام کردکشی توسط مجاهدین خلق
نامه هوشیار زیباری در رد اتهام کردکشی توسط مجاهدین خلق

دفتر نائب رئیس پارلمان عراق در بیانیه ای که توسط پایگاه اطلاع‌رسانی عراق منتشر شد اعلام کرد: تمام اظهارات نسبت داده شده به عارف طیفور دربارهٔ سازمان مجاهدین خلق را که در سایتی به نام اشرف نیوز منتشر شده، تکذیب و اعلام می‌کند:

«همه اظهارات منتشره عاری از صحت است… نائب رئیس، یک شکایت قضائی علیه این سایت اقامه خواهد کرد، تا تضمینی برای عدم تکرار این نوع برخوردهای غیر مسئولانه باشد».

اتحادیه میهنی کردستان

اتحایده میهنی کردستان (شاخه استان دیالی) در تاریخ ۲ دسامبر ۲۰۰۶ در اطلاعیه‌ای هر گونه دخالت سازمان مجاهدین خلق ایران در سرکوب مردم کردستان عراق را تکذیب کرد.

انتفاضه شعبانیه عراق

جنبش انتفاضه شعبانیه در نامه موریخ ۱۱ فوریه ۲۰۰۶ به اتحادیه اروپا این اتهام را که مجاهدین در وقایع ۱۹۹۶در داخل دخالت داشته‌اند رد کرد.

شعبانیه در جریان قیام ۱۹۹۱ شعیان عراق علیه حکوم صدام حسین نقش جدی داشت. یادآوری می‌شود که شاخه‌هایی از جنبش انتفاضه شعبانیه از متحدان رژیم ایران و وابسته به دولت نوری مالکی بود.

سازمان خه‌بات کردستان

سازمان مبارزه ملی و اسلامی کردستان ایران (خه بات) در اطلاعیه دفتر سیاسی خود (۱۲ ژوئیه ۲۰۰۸) در پاسخ به تکرار این اتهام از جانب رژیم ایران علیه مجاهدین خلق که در یک روزنامه اروپایی درج شده بود، اعلام کرد:

«خه بات از سال ۱۹۸۲ در کردستان عراق حضور داشته و از نزدیک بر رفتار مجاهدین خلق چه در کردستان عراق چه در کردستان ایران آگاهی داشته و یقین دارد که مجاهدین دشمنی‌اش تنها با رژیم آخوندی بوده و هست و از درگیری با دیگران اجنتاب ورزیده‌است … تأکید می‌کنیم که این اتهام که مجاهدین خلق و ارتش آزادی‌بخش کردها را کشته‌اند بی اساس و کذب محض است».

سازمان توسعه بین‌المللی آموزش

بیانیه سازمان غیردولتی توسعه بین‌المللی آموزش وابسته به ملل متحد (۲۲ اوت ۱۹۹۵): رژیم ایران خواستار این است که توجهات را از جنگ داخلی ایران منحرف کند. رژیم با سخت‌کوشی مبارزه کرده‌است که اشاره به کلمه جنگ و اعمال انساندوستانه را از گزارش‌ها و قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد اوضاع ایران به دور نگاه دارد. رژیم تلاش می‌کند جامعه جهانی این را باور کند که ارتش آزادی‌بخش واقعاً درگیر جنگیدن علیه مردم کرد در عراق بوده لذا مهره‌ای در دست دولت عراق بوده‌است.

وکیل طارق نجم عبدالله جبوری

شهادت نامه وکیل طارق نجم عبدالله الجبوری ۷ دسامبر ۲۰۰۳: «این جانب به عنوان یک قاضی در شهرهای بلدروز، مندلی، خانقین، جلولا، سعدیه، قره‌تپه و کفری در سال‌های ۱۹۷۹تا ۱۹۹۴... قرارگاه‌های سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق در حوزه عملی قضایی من بود و من نسبت به اعمال اعضای مجاهدین و روش‌های سیاسی آنها مطلع می‌شدم… متأسفانه در سال‌های گذشته شایعاتی علیه این سازمان شایع شد که سازمان در سرکوب اکراد دست داشته‌است. صرف نظر از این که همه این شایعات از طرف رژیم حاکم بر ایران رواج داشته، می‌خواهم به عنوان یک قاضی در برابر وجدانم و در برابر تاریخ و خلق عراق شهادت دهم که این سازمان مطلقاً در امور داخلی عراق دخالتی نداشته، ازجمله مطلقاً در حوادث سال ۱۹۹۱ و درگیری با کردها شرکت نکرده‌است …

صافی یاسری

نویسنده عراقی به نام صافی یاسری در کتاب خود به نام «سازمان مجاهدین خلق ایران و عراق» فصل چهارم نتایج تحقیقات خود درباره وقایع کردستان عراق در سال ۱۹۹۱ را منتشرکرد و نشان داد که متهم کردن مجاهدین به کشتار کردها بی‌پایه است.

گواهی واحد سیف

واحد سیف یکی از کسانی است که خود در عملیات سپاه پاسداران علیه مجاهدین در سال ۱۳۷۲ شرکت داشت. او پس از اسارت توسط مجاهدین تحت تأثر رفتار انسان‌دوستانه مجاهدین قرار گرفت و در ادامه با اهداف مجاهدین آشنا شد. وی درحالیکه مخیر بود به ایران بازگردد تصمیم گرفت به سازمان مجاهدین خلق بپیوندد. واحد سیف در مورد عملیاتی که در آن شرکت داشت و اتهام کردکشی مجاهدین در رابطه با آن مطرح شده است می‌گوید:

واحد سیف عضو سازمان مجاهدین خلق ایران
واحد سیف از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران

«من خودم یکی از ۶ نفری بودم که از لشکر ۳۲ سپاه پاسداران (که در پادگان همدان مستقر بود) در عملیات مروارید به اسارت مجاهدین درآمدم و تمام وقایع از دلیل حمله به مجاهدین تا دوران اسارت را به‌خوبی به یاد می‌آورم.

واقعیت این است که فرماندهان سپاه ما را این‌طور توجیه کردند که در حال حاضر دولت عراق با آمریکا و نیروهای هم‌پیمانش در حال جنگ است، ما هم می‌خواهیم از این فرصت طلایی و استثنایی استفاده کرده و مجاهدین که اصلی‌ترین دشمن ما طی این سالیان بوده‌اند را نابود کنیم. در همین توجیهات تأکید شد همه ما باید ریش‌ها را تراشیده و لباس کردهای عراقی را بپوشیم تا هویت اصلی‌مان لو نرود و به‌هیچ‌وجه اطلاعات این عملیات نیز نباید لو برود چراکه در آن صورت این اقدام ما دخالت در امور داخلی کشور دیگری محسوب می‌شود. زمانی که ما حمله کردیم متوجه شدیم مجاهدین از قبل در بلندی‌های اطراف اشرف در مواضع دفاعی مستقرشده و منتظر ما بودند به‌طوری‌که در چند رشته تهاجم، همه نیروی‌های سپاه و نیروی تروریستی قدس و بسیج تار و مار شده و باقیمانده افراد شکست‌خورده به داخل خاک ایران برگشتند. اما اینکه خبرگزاری رژیم در تیتر مقاله خودش نوشته «نفوذ وزارت اطلاعات تا قلب اشرف» حرفی کاملاً مضحک و خنده‌دار است که مرغ پخته را هم به خنده وامی‌دارد. سؤال اینجاست که این چه نفوذی تا قلب اشرف است که قوانین بین‌المللی را زیر پا بگذاری، به یک کشور دیگر تجاوز بکنی و در بلندی‌های مجاور اشرف با بیش از ۱۵۰۰ کشته متوقف بشوی تعدادی از نیروهایت نیز اسیر شوند، بعد هم‌اسم آن را نفوذ وزارت اطلاعات تا قلب اشرف بگذاری؟! بالاخره قسم حضرت عباس تو را که میگویی این عملیات تدافعی بوده را باور کنیم یا پوشاندن لباس کردی به پاسدارانت و گسیل آن‌ها به ۷۰ کیلومتری داخل خاک عراق را؟!»[۱۳].

وابستگی مالی

یکی از اتهاماتی که در رابطه با سازمان مجاهدین خلق ایران مطرح می‌شود وابستگی مالی به کشورهای مختلف است. اما این اتهام همواره تنها در حد یک حرف باقی مانده است. رژیم ایران هرگز سندی مبنی بر وابستگی مالی مجاهدین به هیچ کشوری ارائه نکرده است.

همچنین چهار دادگاه اروپایی و آمریکایی پس از تحقیقات بسیار حکم به برائت مجاهدین از اتهام پولشویی دادند. این اتهام از سوی لابی‌های مجاهدن خلق در ... و مطرح شده بود.

در مورد وابستگی مالی یا تسلیحاتی مجاهدین به دولت سابق عراق هیچ مدرک معتبری وجود ندارد. پس از سقوط دولت سابق عراق و دست‌یافتن حکومت جدید عراق به تمامی منابع و اسناد دولت سابق، هیچ‌سندی در ارتباط با این موضوع به هیچ‌دادگاهی ارائه نشده است. تنها سند یافت شده در آرشیو دولت سابق در ارتباط با مجاهدین یک فیلم کوتاه است که نشان می‌دهد رهبران مجاهدین در حال دیالوگ و چانه زنی بر سر خرید برخی وسایل پشتیبانی از یک مقام عالی‌رتبه عراقی هستند. به نظر می‌آید این فیلم در حین ملاقات توسط وزارت استخبارات عراق گرفته شده است. رژیم ایران برای سخنان نامفهومی که در این فیلم رد و بدل می‌شود با ترجمه اشتباه زیرنویس زده است.

از سویی مجاهدین خلق بارها اعلام کرده‌اند که حاضر هستند در مورد تمامی هزینه‌های خود و منابع تأمین آن‌ها به مردم توضیح بدهند.

شرط حضور مجاهدین در عراق

نامه‌ی سرلشکر عراقی، حسام محمد امین
نامه‌ی سرلشکر عراقی، حسام محمد امین

در سال ۱۳۵۶ مسعود رجوی از پاریس به عراق آمد. وی در ملاقات با صدام حضور سازمانش در عراق را منوط به سه شرط استقلال سیاسی، تشکیلاتی و مالی دانست. تا آخرین روزهای حضور مجاهدین در عراق، دولت عراق حق ورود به قرارگاه مجاهدین خلق، بدون هماهنگی قبلی نداشت. این امکان پس از امضای قرارداد صلح برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق همچون سفارت‌خانه‌های خارجی از اتوریته‌ی دولت عراق خارج بودند.

در دوران درگیری‌های دولت عراق با آمریکا بر سر وجود بمب‌های شیمیایی در عراق، تیم‌های سازمان ملل از آنسکام، سایت‌ها و اماکن مختلف عراق را مورد بازرسی قرار می‌دادند اما هنگام ورود به قرارگاه مجاهدین خلق، دولت عراق اعلام نمود که کنترلی بر قرارگاه‌های آن‌ها ندارد و برای ورود به آن باید با خود مجاهدین خلق هماهنگ شود.

سرلشکر حسام محمد امین طی نامه‌ای نوشته است:

به افراد ذیربط

تاکید می‌کنیم که سایت‌های (قرارگاه‌های) مجاهدین خلق مکان‌هایی است که دولت عراق اجازه‌ی استفاده‌ از آن‌ها را بدون دخالت در آن، به مجاهدین خلق داده است.

سرلشکر

حسام محمد امین

مدیر کل اداره‌ی نظارت ملی

چارلز دولفر معاون باتلر در گزارش خود به شوراي امنيت نوشت:

«در جريان بازرسي كه در تاريخ 26 نوامبر 1998 صورت گرفت، نمايندگان مديريت ملي بارزسي [عراق] گفتند كه اين محل متعلق به مجاهدين ايران است و تحت كنترل آنهاست»

آسوشيتدپرس در اين رابطه نوشت:

«روز شنبه عراق تكذيب كرد كه در ماه اكتبر مانع دسترسي بازرسان تسليحاتي به يك مكان مظنون تسليحاتي در منطقه يي كه تحت كنترل فعالين اپوزيسيون ايراني در تبعيد مي باشد، شده است.»

به این ترتیب نمایندگان سازمان ملل پس از هماهنگی با شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق توانستند وارد قرارگاه مجاهدین خلق شوند.

پاسخ دولت آلمان در مورد منابع مالی مجاهدین

دولت آلمان در سوالی که نمایندگان پارلمان از آن می‌کنند درباره منابع مالی مجاهدین خلق چنین می‌گوید:

«پاسخ دولت فدرال آلمان به پرسش نمایندگان پارلمان: امید نوری پور، کلودیا روت (آوسبورگ)، دکتر کنستانتین فون نوتس، دیگر نمایندگان از فراکسیون حزب سبزها در پارلمان

۵. بر اساس اطلاعاتی که دولت آلمان در اختیار دارد، منابع مالی سازمان مجاهدین برای تأمین هزینه فعالیت‌های خودش در آلمان و اروپا کدامند؟

-بر اساس اطلاعات دولت آلمان، سازمان مجاهدین هزینه فعالیت‌های سیاسی خودش در اروپا را از جمله از طریق کمک‌های مالی و نیز از طریق پرداخت از سوی اعضایش تأمین می‌کند.

پارلمان آلمان، انتشارات ۱۹/۴۲۷۸ دورهٔ نوزدهم، ۱۲٫۰۹٫۲۰۱۸»

استقلال مالی شرط استقلال سیاسی

مجید رفیع‌نژاد، یک تحلیل‌گر سیاسی در مصاحبه با بی بی سی در رابطه با منابع مالی مجاهدین می‌گوید:

وابستگی مالی، وابستگی سیاسی را به دنبال خواهد داشت. سازمان مجاهدین خلق در چهل‌ سال گذشته دارای استقلال سیاسی بوده است و هدفش در هیچ شرایطی تغییر نکرده است. وابستگی مالی به کشورهای مختلفی چون آمریکا، عربستان، اسرائیل و... باید وابستگی سیاسی را نیز به دنبال داشته باشد. در سال‌های گذشته سیاست‌های این کشورها بارها نسبت به رژیم ایران تغییر کرده است اما مجاهدین خلق هم‌چنان هدف خود را سرنگونی قهرآمیز رژیم ایران اعلام کرده‌اند.[۱۴]

همچنین دولت عراق از سال ۱۳۶۷ خواهان هیچ‌گونه درگیری با رژیم ایران نبود و حتی به مجاهدین خلق امکان استفاده از مرز‌های خود را نمی‌داد. از سویی هنگام درگیری دولت عراق با آمریکا در جنگ خلیج اول بر سر حمله عراق به کویت، در سال ۱۹۹۱ ، سازمان مجاهدین خلق که در عراق حضور داشت، اعلام بی‌طرفی کرد و مخالفت خود را با حمله‌ی دولت عراق به کویت را نیز به اطلاع مقامات عراقی رساند. سازمان مجاهدین معتقد بود حمله دولت عراق به کویت منجر به برداشته شدن توجهات بین المللی از وضعیت حقوق بشر در ایران خواهد شد. سازمان مجاهدین رادیو و تلویزیون خود را در طول این جنگ قطع نمود تا نیازی به موضع گیری در مورد جزئیات آن نداشته باشد. این موضع‌گیری یک عدم هم‌سویی آشکار مجاهدین با دولت عراق بود که در صورت وابستگی مالی امکان پذیر نبود.

هنگام حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، سازمان مجاهدین آشکارا در یک موضع‌گیری رسمی بی طرفی خود را در این جنگ به اطلاع دولت عراق، آمریکا و سازمان ملل رساند. این در حالی است که هر گونه وابستگی مالی مجاهدین به عراق باید منجر به حمایت این سازمان از دولت عراق می شد. سازمان مجاهدین در آن زمان به گفته‌ی مقامات آمریکایی یکی از آموزش‌ دیده‌ترین ارتش‌های زرهی در منطقه‌ را دارا بود.

مجاهدین ۱۴ سال پس از سقوط صدام

مجاهدین خلق چهارده‌سال پس از سقوط صدام حسین در عراق باقی ماندند. در صورت وابستگی مالی آن‌ها به دولت عراق طبعا آن‌ها نباید می‌توانستند پس از سقوط دولت سابق عراق، خود را تأمین کنند.

اسناد استقلال مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق در یک کتاب‌چه تعداد زیادی از اسناد خرید خود را منتشر کرده است. این اسناد نشان می‌دهد که سازمان مجاهدین برای تهیه ی اقلام مختلف تدارکاتی و پشتیبانی و حتی نظامی از عراق به دولت عراق پول پرداخت کرده است که برخی از آن‌ها را مشاهده می‌کنید:

برنامه تلویزیونی مجاهدین با نام «گلریزان همیاری» برای جمع‌آوری کمک مالی

منابع واقعی مالی مجاهدین

در سال‌های پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی که دوران گسترش سریع جنبش مجاهدین بود، پشتیبانی مالی یکی از محورهای اصلی فعالیت نیروهای مجاهدین در جامعه بود. تمامی هواداران مجاهدین از میلیشیا، تا کارگران، کارمندان، معلمین، بازاریان، مادران و خانواده‌ها، بخشی از فعالیت خود را به‌جمع‌آوری کمک‌های مالی اختصاص می‌دادند و امکانات خود را ـ اعم از پول، خانه، اتوموبیل و… ـ در حداکثر ممکن در اختیار سازمان مجاهدین خلق قرار می‌دادند. علت بازداشت بسیاری از کسانی که پس از وقایع دهه‌ی شصت دستگیر شدند به همراه داشتن قبض کمک مالی به مجاهدین در دوران فعالیت‌ علنی آن‌ها در ایران بود. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و شروع مقاومت سراسری، فعالیت‌ها برای تأمین مالی سازمان مجاهدین همچنان ادامه داشت. هر چند که در جمهوری اسلامی مجازات کمک مالی به مجاهدین بسیار سنگین و حتی اعدام بوده است.

کمک مالی مرجان، خواننده ایرانی به همراه جمعی دیگر به مجاهدین خلق
کمک مالی مرجان، خواننده ایرانی به همراه جمعی دیگر به مجاهدین خلق

ازجمله غلامرضا خسروی به‌خاطر کمک مالی به سیمای آزادی در زندان اوین توسط جمهوری اسلامی اعدام شد. [۱۵]

درحال حاضر منبع مجاهدین هواداران آن هستند. هر ساله در جلسه‌ی این سازمان در پاریس نزدیک به صدهزار نفر شرکت می‌کنند. این سازمان در سراسر اروپا، استرالیا، کانادا و آمریکا هزاران هوادار دارد که به صورت ماهانه و ثابت، بخشی از درآمد خود را به سازمان مجاهدین خلق می‌دهند. همچنین کمک‌های زیادی به مجاهدین از داخل ایران می‌شود که نمونه‌های آن در برنامه گلریزان همیاری رونمایی شده است. گلریزان همیاری نام برنامه‌ای است در تلویزیون سیمای آزادی است که طی دو تا سه روز به جمع آوری کمک‌های مالی اختصاص دارد. در این برنامه ایرانیان از سراسر جهان و از جمله ایران تماس گرفته و کمک‌های مالی خود را به تلویزیون سیمای آزادی اعلام می‌کنند. تا بحال ۲۴ برنامه از این نوع در سیمای آزادی برگزار شده است. در آخرین برنامه مجموع کمک‌ها و تعهدات مالی به مجاهدین خلق، ۸۸ میلیارد و ۵۸۱ میلیون و۱۲۰هزار تومان، معادل ۶میلیون و ۹۲۰هزار و ۴۰۰دلار بود.

تصاویری از برخی غنائم عملیات چلچراغ مجاهدین
تصاویری از برخی غنائم عملیات چلچراغ مجاهدین

غنائم عملیات چلچراغ

برخی از غنائم عملیات چلچراغ
برخی از غنائم عملیات چلچراغ

رژیم ایران همچنین بارها با اشاره به ارتش زرهی مجاهدین شامل صدها تانک و نفر بر و سلاح‌های سنگین و نیمه سنگین و سبک، این اتهام را مطرح کرده است که مجاهدین از طرف دولت عراق تسلیح شده اند. علاوه بر اسنادی که مجاهدین خلق در مورد خرید اسلحه منتشر کرده اند بنابه گزارش ۴۰ خبرگزاری بین المللی، آن‌ها تنها در عملیات چلچراغ در ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۷ با تسخیر چند مرکز لشکر و پیشروی تا شهر مهران، حدود ۲ میلیارد دلار غنیمت به دست آوردند.

این غنائم شامل موارد زیر بود:

  • ده‌ها فروند انواع تانک‌های مختلف از جمله تانک‌های چیفتن، اسکورپین و تی۵۵
  • ۳۳ قبضه توپ.
  • سه دستگاه زره پوش مجهز به توپهای راداری شلیکا.
  • انواع سلاح شامل توپ ۱۰۶ میلیمتری، موشک اندازهای کاتیوشا، مالیوتکا و تاو، دراگون و خودروهای حامل انواع این موشک‌ها.
  • صدها دستگاه خودرو مخابراتی ترابری و لجستیکی.
  • هزاران قبضه سلاحهای سبک و نیمه سنگین انفرادی و اجتماعی و خمپاره انداز.

عکس‌های جعلی

رژیم ایران طی ۴۰ سال با انتشار تعداد زیادی کتاب و مقاله و هم‌چنین ساختن انبوهی فیلم و سریال و مستند، علیه سازمان مجاهدین خلق ایران، به شیطان‌سازی گسترده‌ پرداخته است. بخشی از این شیطان سازی با استفاده از عکس‌های جعلی صورت گرفته است که از آن به‌عنوان سند جنایت مجاهدین نام برده می‌شود. برخی نمونه‌های مشهور از این عکس‌ها به شکل گسترده در فضای مجازی و سایت‌های مختلف منتشر شده است در ذیل آمده است:

  1. در یک نمونه در توضیح یک عکس در سایت قوه قضاییه نوشته شده است: «سند دل‌خراش از جنایت منافقین، این عکس در جریان اتفاقات سال‌های ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹، در عراق گرفته شده». این عکس نشان می‌دهد که یک زن در حال پرت کردن یک کودک به درون یک چاله است.
    عکس تبلیغی رژیم ایران علیه مجاهدین
    عکس تبلیغی رژیم ایران علیه مجاهدین
    سایتهای رژیم ایران
    سایتهای رژیم ایران عکس مریم نیک رفتار را به عنوان یک زن مجاهد در حال پرتاب کودک به درون چاله منتشر می‌کنند.
    بعد از انتشار عکس‌های این فیلم در سایت‌هایی مثل سایت‌ خبرگزاری تسنیم، خبرگزاری جمهوری اسلامی، سایت ایران اینترلینک، یا سایت پی‌سی فارسی، سازمان مجاهدین در یک کانال تلگرامی نشان داد که این عکس مربوط به فیلمی به نام نفوذی است که در سال ۱۳۸۷، به سفارش وزارت اطلاعات ساخته شده است. این فیلم دارای سکانسی است که در آن مجاهدین در حال پرتاب کودکان به چاله برای زنده به گور کردن آن‌ها هستند. وزارت اطلاعات از همین فیلم عکس گرفته و سپس آن را به عنوان سند جنایت مجاهدین خلق منتشر کرده است. بازیگر زنی که کودک را در این فیلم به چاله پرتاب می‌کند، مریم نیک‌رفتار نام دارد.
    افشای عکس فیلم نفوذی در کانال تلگرامی وزارت اطلاعات
    افشای عکس فیلم نفوذی که در کانال تلگرام وزارت اطلاعات و دیگر رسانه‌های رژیم ایران علیه مجاهدین منتشر شد.
  2. یک نمونه دیگر عکسی به نام صف مرگ یا تلخ‌ترین عکس تاریخ، به صورت گسترده در فضای مجازی، هم در پیام‌رسان تلگرام و هم در شبکه‌های اجتماعی مثل تویتر منتشر شد؛ در توضیحات این عکس نوشته شد که این صف کودکانی‌ است که قرار است توسط مجاهدین در عملیات مروارید زنده به‌گور شوند.
    عکس جعلی نسبت داده شده به مجاهدین خلق
    منبع عکس: یک کاربر وابسته به نظام
    جاسم غضبانپور عکاس واقعی تصویری که به مجاهدین نسبت داده شده است
    جاسم غضبانپور عکاس واقعی تصویری که به مجاهدین نسبت داده شده است
    عکس‌های جعلی علیه سازمان مجاهدین خلق
    عکس واقعی
    سایت‌های وابسته به حکومت مثل سایت طرفداری، اقتصادآنلاین و سایت خبرآنلاین نیز با عناوین مشابهی این عکس را درج و منبع آن را صدا و سیما معرفی کردند. استناد صدا و سیما هم به تویت یک کاربر بسیجی در تویتر برمی‌گردد که در پین تویت خود نوشته است: «ما تجربه کردیم که درلحظه فتنه تا رهبر ما سید علی هست غمی نیست. جانم‌ـفدای‌ـرهبر». هنگامی که برای همین کاربر کامنت گذاشته شده است که چرا دروغ به خورد مردم می‌دهی، او در جواب می‌گوید منبع آن یک سایت بی‌طرف است و لینکش آن‌را گذاشت. اما با مراجعه به لینک مشاهده می‌شود که وی از سایت اقتصاد آنلاین نقل کرده است که خود به صدا و سیما و صدا و صدا و سیما به توئیت همان کاربر استناد می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که این عکس توسط جاسم غضبانپور گرفته شده است و ربطی به صف کودکان در حال زنده به گور شدن ندارد. جاسم غضبانپور در مصاحبه‌ای با بی‌بی‌سی خاطرنشان می‌کند که این عکس متعلق به سال‌های ۶۶ و ۶۷ است کە کردھای عراقی بە مرزھای ایران پناە آوردە بودند. این عکس، مربوط بە صف دریافت نان و خرما از سربازان ارتش ایران است.
  3. نمونه‌ی دیگر از عکس‌های جعلی که در پروژه‌ی شیطان سازی علیه مجاهدین بکار رفته است عکسی است که نشان می‌ٔهد مریم رجوی در کنار سعید کریمیان مدیر شبکه‌ی جم تی وی ایستاده است.
پایین: ژرار دپرده در کنار مریم رجوی{سخ} بالا: عکس جعلی کریمیان در کنار مریم رجوی
پایین: ژرار دپرده در کنار مریم رجوی بالا: عکس جعلی کریمیان در کنار مریم رجوی

سعید کریمیان مدیر شبکه جم تی‌وی در تاریخ شبنه ۹ اردیبهشت ۱‍۳۹۶، در استبانبول ترکیه، هدف حمله مسلحانه قرار گرفت و به ضرب ۲۷ گلوله ترور شد. رژیم ایران با فتوشاب یک عکس جعلی ساخت که در آن سعید کریمیان در کنار مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، قرار دارد.

در توضیح این عکس در سایت‌های وابسته به حکومت نوشته شد سعید کریمیان با مجاهدین رابطه داشته و ترور او یک تسویه حساب سازمانی بوده است.

تحقیقات نشان داد که این عکس مربوط به جلسه‌ای در مجلس سنای بلژیک در روز ۷ فروردین ۱۳۹۲ است که در آن مریم رجوی حضور داشته است. رژیم ایران با فتوشاپ چهره‌ی ژرار دپره، رئیس این جلسه را با سعید کریمیان جابجا کرده بود. در مورد ترور وحشيانه سعيد كريميان و همكارش در استانبول همه‌ی انگشت‌ها سپاه پاسداران را نشانه گرفت.

سازمان مجاهدین ترور سعيد كريميان مدير شبكه تلويزيوني جم و همكارش در استانبول را محكوم کرد و خواهان پي‌گرد و كيفر قانوني آمران و عاملان این جنایت و نام‌گذاري سپاه پاسداران در ليست‌هاي تروريستي شد.[۱۶]

شرکت مجاهدین در جنگ ایران و عراق

یکی از مهم‌ترین اتهاماتی که رژیم ایران نسبت به سازمان مجاهدین خلق مطرح می‌کند، اتهام همکاری با عراق و صدام حسین در طول جنگ هشت ساله است. با توجه به جریان داشتن یک جنگ طولانی میان دو کشور و حضور مجاهدین خلق در عراق، این سخن دارای باورپذیری بیشتری نسبت به اتهامات دیگر بوده است.

مضامین کلی اتهامات

اتهاماتی که رژیم ایران در این رابطه به سازمان مجاهدین خلق می زند گزاره‌های زیر یا مشابه آن است.

* مجاهدین در طول جنگ هشت‌ساله با ارتش عراق همکاری کردند.

*تصویر مسعود رجوی با صدام حسین و طارق عزیز نشانه‌ی همکاری این دو با یکدیگر است.

*مجاهدین به حکومت عراق اطلاعات می‌دادند و نقش ستون پنجم را ایفا می‌کردند.

* مجاهدین از حکومت عراق پول می‌گرفتند و تسلیح می‌شدند.

این اتهامات بخشی از شیطان سازی علیه مجاهدین حول موضوع جنگ ایران و عراق است. تنها پشتوانه‌ی منطقی و حقوقی گزاره‌های فوق، حضور مجاهدین در عراق است، در حالی که به لحاظ قانونی و حقوقی، از حضور مجاهدین در عراق نمی‌توان به چنین گزاره‌‌‌ها و نتیجه‌گیری‌هایی دست یافت. به عبارت دیگر گزاره‌ی شرطی « چون مجاهدین در عراق حضور داشتند،پس با صدام همکاری کردند» یک گزاره‌ی صحیح حقوقی نیست و مقدم آن (جمله اول) به تالی (جمله دوم) منجر نمی‌شود.

از سویی هیچ سند دیگری که اتهامات بالا را اثبات کند از طرف رژیم ایران ارائه نشده است. پس از سقوط دولت عراق تمامی اسناد سری ارتش عراق مربوط به هشت سال جنگ به دست حکومت جدید عراق افتاد که رابطه‌ی بسیار خوبی با رژیم ایران دارد، با این‌همه تا کنون سندی مبنی بر همکاری مجاهدین خلق با ارتش عراق منتشر نشده است.

علاوه بر آن گزارشگران و خبرنگاران بین‌المللی که از عملیات مجاهدین به تهیه ی گزارش می‌پرداختند، از توانایی و استقلال عمل مجاهدین سخن گفته‌اند. در عملیات چلچراغ که توسط مجاهدین خلق انجام شد نزدیک به ۴۰ خبرنگار از سراسر جهان به تهیه‌ی گزارش پرداختند.

کما اینکه تصویر مشترک مسعود رجوی و صدام حسین رئیس جمهور سابق و تصویر او با طارق عزیز توسط خود مجاهدین منتشر شده‌است. این تصویر مربوط به یک ملاقات برای مذاکره در مورد صلح و پایان دادن به جنگ ایران و عراق است که توسط مجاهدین خلق دنبال می‌شد.

همچنین سازمان مجاهدین تمامی اسناد خرید سلاح و مهمات و کالاهای تدارکاتی خود را منتشر کرده است. این اسناد که مورد تأیید مراجع قضایی هستند نشان می‌دهد که سازمان مجاهدین برای خرید اقلامی چون ماشین، پوتین نظامی، لباس، سلاح و ... پول پرداخت کرده است.

شرکت مجاهدین در جنگ علیه عراق

با شروع جنگ در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ سازمان مجاهدین خلق هنوز در ایران به صورت مسالمت‌آمیز فعالیت داشت. اعضاء سازمان مجاهدین نیز برای دفاع از خاک ایران به جبهه‌ها رفتند و حمله‌ی عراق را تجاوزکارانه توصیف کردند. همچنین تعدادی از مجاهدین در جنگ ایران و عراق جان‌باختند.

جان‌باختن ۹ تن از مجاهدین در دفاع از ایران در مقابل تجاوز نیروهای عراقی
جان‌باختن ۹ تن از مجاهدین در دفاع از ایران در مقابل تجاوز نیروهای عراقی - نشریه مجاهد فوق‌العاده- دهم آبان ماه ۱۳۵۹

گزارشات ارائه شده حاکی از این بود که برخی از هواداران مجاهدین از پشت توسط نیروهای سپاه مورد هدف قرار گرفتند و برخی دیگر دستگیر شدند.

مجاهدین و هواداران آن‌ها که برای دفاع در مقابل حمله عراق رفته بودند دستگیر شدند.
مجاهدین و هواداران آن‌ها که برای دفاع در مقابل حمله عراق رفته بودند دستگیر شدند. نشریه مجاهد فوق‌العاده- ۲۵ آبان ماه ۱۳۵۹

در یک گزارش درج شده در نشریه مجاهد مورخ ۲۵ آبان ۱۳۵۹ آمده است:

«دو تن از رزمندگان سنگر مجاهدین مستقر در انتهای پل معروف خرمشهر-آبادان به اسامی عبدالزهرا ولفی و محمود قبالی که با ایستادگی در برابر نیروهای مهاجم عراقی آماده‌ی دفع آن‌ها هستند.

نیروهای عراقی سعی می‌کنند با عبور ازاین پل به شهر آبادان نفوذ کنند. جالب توجه این‌که برادر مجاهد محمود قبالی (نفرسمت چپ) پس از روزها مقاومت قهرمانانه در سنگر مقدم جبهه، به دنبال تهاجم عناصر سپاه به سنگر مجاهدین به همراه عده‌ای دیگر از برادران خلع سلاح و دستگیر شده‌اند. این برادر هم‌اکنون در زندان آبادان در کنار سایر همرزمانش بسر می‌برد.»

در همین زمان مردم اهواز و آبادان به حمایت از هوداران مجاهدین که در جنگ علیه عراق شرکت کرده بودند پرداختند و بیانیه‌هایی امضا کردند.

حمایت مردم از مجاهدین شرکت کننده در جنگ علیه عراق
حمایت مردم از مجاهدین شرکت کننده در جنگ علیه عراق-نشریه مجاهد فوق‌العاده- دهم آبان ماه ۱۳۵۹

موضع مجاهدین در جنگ ایران و عراق

موضع مجاهدین در مورد جنگ ایران و عراق این بود که این جنگ با حمله عراق اما به تحریک خمینی آغاز شده است و قابل پیشگیری بود. در نشریه مجاهد فوق العاده به تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۵۹ آمده است:

بیانیه مجاهدین خلق در مورد جنگ ایران و عراق
بیانیه مجاهدین خلق در مورد جنگ ایران و عراق

اینک یک ماه از جنگ تمام عیار ایران و عراق می‌گذرد. جنگی که بر اساس پاره‌ای اختلاف‌ها و تضادها و در ادامه‌ی یک سری تحریکات و برخوردهای موضعی و مقطعی اینک ابعاد گسترده و پی‌آمدهای خطرناک به خود گرفته است. نفس جنگ و ارزیابی این مساله که این جنگ تا چه حد اجتناب ناپذیر یا قابل اجتناب بود فعلا مساله‌ی مبرم ما نیست و از آن می‌گذریم. اگرچه این سوال خود باقی است که ایا اختلافات ایران و عراق نمی‌تواست در مسیر برخوردهای دیگری از سوی طرفین و با پرهیز از تحریکات متقابل و رعایت اصول مسلم عرف و قوانین بین‌المللی به سرانجامی جز جنگ منتهی شود؟ و به خصوص جدا باید سوال نمود که آیا ایران نمی‌توانست از همان ابتدا با اتخاذ سیاستی انقلابی و هوشیارانه و با اعلام این که تحت هیچ‌عنوان‌ (از جمله صدور مکانیکی انقلاب) قصد تحریک و دخالت در امور دیگران را ندارد، بهانه به دست عراق ندهد؟

خمینی شش ماه پیش از آغاز جنگ ارتش عراق را دعوت به جنگ علیه و کودتا علیه صدام حسین کرده بود.

سال‌ها بعد ‌آیت‌الله منتظری در مورد جنگ گفت:

«واقعیت مسأله جنگ این است که آن اول که انقلاب شد، ما شعارهای تند هم دادیم… من گفتم ما که نمی‌توانیم دور کشور مان دیوار بکشیم؛ بالاخره می‌خواهیم با کشورهای همسایه روابط داشته باشیم. ایشان (خمینی) فرمودند نخیر، ما می‌خواهیم دور کشور مان دیوار بکشیم».[۱۷]

دعایی سفیر ایران در عراق در مورد تحریکات علیه این دولت می‌گوید:

«من به دلیل موضعی که وزارت خارجه ایران گرفت قبل از عید نوروز در سال ۱۳۵۸به ایران فراخوانده شدم. روزی یکی از مقامات بالای وزارت امور خارجه قبل از حمله عراق به ایران می‌گفت: من در وزارت امورخارجه اطلاع پیدا کردم به یکی از اطاق‌ها  کارتن‌های بسته بندی وارد و خارج می‌شود... از سر کنجکاوی و با توجه به مسؤولیتی که به عهده داشتم روزی به این اطاق رفتم و یکی از کارتن‌ها را باز کردم متوجه شدم پر از اسلحه و اسلحه خفه کن و فشنگ است. اینها را به عراق می‌فرستادند تا در اختیار شیعیان و مخالفین صدام قرار گیرد. متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب عده ای بخصوص در مورد عراق دست به اعمالی می‌زدند که تحریک کننده بود و همین اعمال بهانه شد به دست صدام تا به ایران حمله کند».[۱۸]

نامشروع بودن جنگ پس از عقب نشینی عراق

سازمان مجاهدین معتقد است خمینی خود خواهان ادامه جنگ بود. به ویژه پس از فتح خرمشهر عراق رسما خواهان پایان دادن به جنگ میان دو کشور شد. در نتیجه دیگر هیچ‌ دلیلی برای ادامه جنگ وجود نداشت و شرکت در آن نه دفاع از خاک بلکه بازی کردن در میز خمینی بود. مجاهدین از این پس جنگ ایران و عراق را یک جنگ ضدمیهنی نامیدند.

جنگ با عراق؛ منشاء قدرت و سرپوش اختناق

سازمان مجاهدین خلق معتقد است خمینی برای حفظ بقای خود به جنگ ایران و عراق ادامه داد. مجاهدین خلق معتقدند رژیم ایران بر دو پایه‌ی سرکوب داخلی و صدور بحران استوار است. در ادبیات درونی رژیم ایران از صدور بحران با نام صدور انقلاب نام می‌برند. خمینی از ابتدای انقلاب با شعار تشکیل هلال شیعی و صدور انقلاب بر سرکار آمد. این شعارها نه شعارهایی اعتقادی بلکه تنها راه بقای رژیم ایران و سرپوشی بر اختناق داخلی بودند. ماهیت قدرت سیاسی در رژیم ایران متشکل از نیروی برآمده از جنگ است.

در اساس هر حاکمیتی نیاز به قدرت سیاسی دارد و اگرنه فرو می‌ریزد. در حکومتهای توتالیتر، سرکوبگر با تکیه به قدرت سیاسی سرکوب می‌کند. به عبارت دیگر پول انگیزه‌ی ثانویه است. قدرت سیاسی در حاکمیت‌های مردمی ناشی از پایگاه اجتماعی است اما در حاکمیت‌های غیرمردمی باید از جای دیگری تأمین شود. بسیاری از دیکتاتورها این قدرت را با وابستگی به دولت‌های بیگانه تأمین می‌کنند. رژیم خمینی که اساسا در زمره‌ی حکومت‌های وابسته به شمار نمی‌رود این قدرت را از طریق جنگ‌افروزی و پرورش ایده‌های آپوکالپتیکی تحت عنوان جبهه‌ی مقاومت شیعه، تشکیل هلال شیعی و ... بدست می‌آورد. جنگ خارجی تحت عنوان جنگ حق علیه باطل (اسلام علیه کفر) تضمین کننده بقای رژیم خمینی بود. از نظر مجاهدین خلق خمینی با یک پتانسیل عظیم آزادی شده در انقلاب ۵۷ روبرو بود که در صورت برآورده نشدن خواسته‌هایشان برای او مشکل‌آفرین می‌شدند. جنگ ایران و عراق امکان سرکوب را برای این رژیم فراهم کرد و این پتانسیل را در مسیر انحرافی کانالیزه نمود.

جواد منصوری فرمانده سابق سپاه پاسداران پر مصاحبه‌ای در تلویزیون ایران می‌گوید:

«اگر جنگ نشده بود من فكر مي‌كنم انقلاب اسلامي از بين رفته بود، من اعتقادمه و جنگ بود كه انقلاب اسلامي رو سازمان داد، ...، خيلي ما نتايج جنگ برامون عالي بود، عالي بود، با جنگ بود توانستيم ضد انقلاب داخل رو سركوب كنيم، گروهكها رو سركوب كنيم./ خلخالي بمن گفت دوستان شما رفتن آنجا[گنبد] اينها رو سركوب كردن، 4تا از رهبران شون رو گرفتن، اينها بايد اعدام بشن... پاشد رفت، همانجا رفت گنبد، ساعت 12 شب تو گنبد آنها رو محكمه كرد و همان شب اعدامش كرد وفردا صبح آمد.»[۱۹]

علت حضور مجاهدین در عراق

مجاهدین ۹ ماه پس از آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ هنگامی که تظاهرات مسالمت‌آمیز آن‌ها به رگبار بسته شد وارد فاز مسلحانه شدند. کشتارهای دهه‌ی ۶۰ از همین تاریخ آغاز شدند. بسیاری از هواداران مجاهدین که پیش از این به جرم فروش نشریه یا تبلیغ برای مجاهدین دستگیر شده‌ بودند به جوخه‌های اعدام سپرده شدند. مجاهدین از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به عملیات چریک شهری روی آوردند. در سال ۱۳۶۱ بخشی از نیروهای آن‌ها به کردستان رفتند و در کوه‌های کردستان در مرز ایران و عراق مستقر شدند. آن‌ها تا سال ۱۳۶۵ در مناطق کردی بودند. این مناطق، جزو مناطقی بود که جنگ ایران و عراق در آن‌ها جریان نداشت و کنترل آن به طور نسبی در دست نیروهای کردی بود.

به این ترتیب همکاری مجاهدین با ارتش عراق درطول جنگ ایران و عراق دستکم تا سال ۱۳۶۵ نمی‌تواند درست باشد زیرا مجاهدین در مناطق مرزی کردستان حضور داشتند که جنگ در آن‌ها وجود نداشت.

سیاست پایان دادن به جنگ

همان‌طور که گفته شد رژیم ایران با سیاست صدور بحران (صدور انقلاب) قدرت خود را تأمین می‌کرد. تشکیل هلال شیعی و فتح قدس از طریق کربلا شعارهایی بودند که رژیم ناتوان ملاها را توانمند می‌کرد و به  آن امکان بقا می‌داد. از سویی این جنگ با بیش از دو میلیون کشته و مجروح و یک میلیارد دلار خسارت تا سال ۱۶۵ تمامی زندگی مردم ایران را تحت تأثیر خود قرار داده بود و خمینی نیز به گفته‌ی خود تا آخرین خشت خانه‌های تهران حاضر به پذیرش آتش بس نبود. مجاهدین خلق در این شرایط اعلام کردند که وظیفه‌ی ملی هر ایرانی آزادی‌خواه تلاش برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق است.

امضای صلح با عراق

آن‌ها فعالیت‌های گسترده‌ای را، هم در سراسر جهان و هم در داخل ایران علیه جنگ آغاز کردند تا رژیم ایران را وادار به پذیرش آتش بس کنند. اولین گام مجاهدین این بود که با وزیر خارجه دولت عراق در مورد شرایط صلح و پایان دادن به جنگ به مذاکره پرداختند. مسعود رجوی در سال ۱۳۶۱ به امضای قرارداد صلح با دولت عراق پرداخت. دولت عراق با امضای این قرار داد نشان داد که حاضر به صلح است. مجاهدین خلق توانستند حمایت هزاران تن از شخصیت‌های جهانی از این طرح صلح را به دست بیاورند.

مفاد این طرح صلح چنین بود:

  1. اعلان فوری آتش‌بس بین کلیهٔ نیروهای دو کشور در زمین، هوا و دریا.
  2. تشکیل کمیسیون نظارت بر آتش‌بس وعقب‌نشینی تحت نظر یک مرجع مرضی‌الطرفین یا دبیرکل ملل متحد.
  3. عقب‌نشینی نیروهای دو کشور تا پشت مرزهای مشخص‌شده در پروتکلهای راجع به علامت‌گذاری مجدد مرز زمینی ایران وعراق و پروتکل راجع به تعیین مرز رودخانه‌ای بین ایران و عراق و صورتجلسات نقشه‌ها و عکس‌برداریهای هوایی ضمیمهٔ آن دو که به امضای دو طرف رسیده‌است. زمان لازم برای عقب‌نشینی به مرزهای بین‌المللی مذکور به تشخیص کمیسیون نظارت بر آتش‌بس، قبل از اعلان آتش‌بس تعیین می‌شود.
  4. مبادلهٔ کلیهٔ اسرای جنگی، حداکثر ظرف سه ماه پس از اعلان آتش‌بس با رعایت مقررات بین‌المللی، تحت نظر صلیب سرخ بین‌المللی.
  5. ارجاع مسألهٔ تعیین خسارتهای ناشی از جنگ به دیوان بین‌المللی لاهه جهت تعیین خسارتهای ناشی از جنگ و نحوهٔ تأدیهٔ حقوق ایران. رأی دیوان در این مورد لازم‌الاجرا خواهد بود.
  6. تعهد طرفین به فراهم‌نمودن موجبات بازگشت پناهندگان و رانده‌شدگان دو کشور به یکدیگر، با اعلام عفو عمومی و تضمین امنیت مالی و جانی آنها.
  7. تنظیم قرارداد قطعی صلح بین دو کشور، بر مبنای احترام کامل به حاکمیت و استقلال ملی، تمامیت ارضی، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، حسن همجواری و مصونیت مرزها از تجاوز.

توقف بمباران شهرهای ایران با فعالیت مجاهدین

با آغاز بمباران غیرنظامیان توسط دو طرف جنگ ایران و عراق، مسعود رجوی از دولت عراق خواهان قطع بمباران غیرنظامیان شد. پس از آن شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران فعالیت‌های گسترده‌ای را برای متوقف کردن این بمباران‌ها آغاز کردند. دولت عراق سرانجام با درخواست مسعود رجوی موافقت نمود و بمباران‌ها را بصورت موقت قطع کرد. با قطع بمباران غیرنظامیان، رژیم ایران نیز بطور موقت بمباران‌ها را زیر فشارهای بین‌المللی قطع کرد.

مسعود رجوی در ادامه طی بیانیه‌ها و تلگراف‌های متعدد از رؤسای بسیاری از کشورهای جهان و بویژه از رؤسای سازمان‌های بین‌المللی مانندسازمان ملل متحد وجنبش غیرمتعدها خواستار دخالت برای قطع دائمی بمباران‌ها در راستای صلح در جنگ ایران و عراق گردید. برخی از رؤسای کشورها از جمله خانم گاندی نخست وزیر وقت هندوستان و رئیس جنبش غیرمتعهدها از این جمله بود. سرانجام با فعال شدن این موضوع و وارد شدن دبیرکل ملل متحد دولت عراق و ایران متعهد شدند که بمباران غیرنظامیان را بطور دائمی قطع نمایند.

در فروردین ۱۳۶۴ توسط مجمع ائتلاف ملی هندوستان -جامعه جهانی صلح به مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران و مسئول شورای ملی مقاومت ایران بخاطر تلاش‌هایش در جهت متوقف کردن بمباران غیرنظامیان در جنگ ایران و عراق اهدا گردید.

در هم شکستن ماشین جنگی خمینی

در گام بعدی مجاهدین تصمیم گرفتند عملا برای پایان دادن به جنگ اقدام کنند. با گذشت ۵ سال از کارزار دعوت به صلح، مجاهدین خلق نیاز به یک گام عملی با پرداخت بها از جانب خود را برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق ضروری می‌دیدند. به این منظور در سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی با وجود این‌که می‌دانست سفر و استقرار او در عراق اتهامات زیادی را متوجه او می‌کند، به عراق آمد و ارتش آزادی‌بخش را تشکیل داد.

مسعود رجوی در این شرایط بود که استراتژی ارتش آزادی‌بخش نوین را تدوین و دنبال کرد. این استراتژی بر تشکیل یک ارتش منظم در خارج از خاک میهن، درست در معبر سیاست صدور بحران رژیم ایران، یعنی عراق تکیه داشت.

کشور عراق به دلیل وجود مراقد ائمه، به دلیل بافت ۶۰ درصدی شیعه و به دلیل ۱۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک، برای رژیم ایران بهترین انتخاب برای پیشبرد سیاست صدور بحران بود.  خمینی درست به همین دلیل بود که از سال ۱۳۶۰ به رغم ده‌ها میانجی‌گری بین‌المللی و موافقت دولت عراق با  تمامی پیشنهادات آتش بس، حاضر به توقف جنگ نبود.

به عبارتی جنگ راه تنها عامل استحکام و توانایی رژیم به شمار می‌رفت.

تاکتیک نظامی تدوین شده برای استراتژی ارتش آزادی‌بخش نوین، تاکتیک «شهاب» بود. این تاکتیک نیازمند تهوری بالاست و تنها یک نیروی انقلابی یا نیرویی با پتانسیل انگیزشی بالا می‌تواند آن‌را عملی کند. این تاکتیک برخلاف تمامی جنگ‌های منظم بر این قانون استوار است که وقتی موضع نظامی دشمن تسخیر می‌شود نیازی به توقف برای پاکسازی پشت سر و مناطق هم‌ارز و سپس تجدید قوا و حمله مجدد نیست. در این تاکتیک نیروی حمله کننده بصورت شهاب بدون پاکسازی پشت سر خود به صورت خطی و پیکانی به عمق مناطق حریف حرکت می‌کنند و قلب جبهه‌ی حریف، یعنی فرماندهی آن‌را از کار می‌اندازند.

ارتش آزادی‌بخش پس از آمادگی طی دو عملیات گسترده با استفاده از تاکتیک شهاب چندین لشکر و تیپ نیروهای نظامی ایران را از کار انداخت. در عملیات دوم با نام چلچراغ این ارتش توانست شهر مهران را تسخیر و نزدیک به دومیلیارد دلار غنیمت بگیرد. ارتش آزادی‌بخش در این عملیات با استفاده از تاکتیک شهاب در حالی به مرکز لشکر سپاه پاسداران رسید که فرمانده سپاه پاسداران در حال تماس با تهران برای کسب تکلیف بود. با تسخیر فرماندهی تمامی جبهه فرو ریخت. یک هفته پس از تخلیه‌ی شهر مهران توسط مجاهدین، هنوز رژیم ایران نتوانسته بود به مناطق مذبور بازگردد. مجاهدین در این عملیات شعار «امروز مهران، فردا تهران» سردادند. خمینی ۲۹ روز بعد آتش بس را که به گفته‌ی خود او جام زهر بود پذیرفت و به جنگ خاتمه داد. او دلیل نوشیدن جام زهر را ذکر نکرد اما فرماندهان سپاه بعدها آن‌را نتیجه‌ی عملیات مجاهدین دانستند.

محمداسماعیل کوثری از فرمانده‌هان بالای سپاه پاسداران سال‌ها بعد راز قبول آتش‌بس این‌چنین فاش می‌کند:

دشمنان، توطئه‌های واقعاً گستردهای را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان. در مهران، عملیاتی به زعمِ خود موفقیت آمیز انجام داده بودند؛ و شعارِ ” امروز مهران فردا تهران “ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند. بنا براین با در اختیارگرفتنِ انواع سلاح‌های سنگین و نیمه سنگین همچون نفر بر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد.[۲۰]

پایان یافتن جنگ ایران و عراق تضعیف حکومت، تشکیل جناح‌ها و بارز شدن شکاف‌ها و افزایش مطالبات اجتماعی و سیاسی را در برداشت و رژیم ایران را وارد فاز جدیدی از حیات خود کرد.

تروریسم

رژیم ایران، سازمان مجاهدین خلق را متهم به تروریست می‌کند و مدعی است ۱۷هزار نفر بر اثر تروریسم کشته شده‌اند. در این رابطه نیز با نشان دادن تصاویر وحشتناک و اجساد تکه تکه شده، تلاش کرده آن‌ها را به مجاهدین خلق نسبت بدهد. اما طی ۲۰ حکم دادگاه‌های بین‌المللی،‌ این اتهام از سازمان مجاهدین خلق ایران رفع شد. قضات ضد تروریستی فرانسه در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰، با صدور حکم منع تعقیب در زمینه اتهام‌های تروریسم و تامین مالی تروریسم به نفع اعضا و هواداران مجاهدین رای صادر کردند. این قضات تصریح کردند که عملکردهای مقاومت ایران چه در حال و چه در گذشته ربطی به تروریسم ندارد و مقاومت علیه استبداد محسوب می‌شود.[۲۱]

همچنین وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران،‌ در جنگ تبلیغاتی و با ساختن فیلم‌ها تلاش کرده‌اند علیه سازمان مجاهدین شیطان سازی کنند. پیک شادی سیمای آزادی، در یکی از برنامه‌های خود، پشت پرده ماجرای یکی از فیلم‌های ساخته شده توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را افشا می‌کند.[۲۲]

احکام دادگاه‌های بین‌المللی

  • دادگاه عدالت اروپا ۴ بار به سود سازمان مجاهدین خلق ایران، مبنی بر خروج از لیست تروریستی اتحادیه اروپا حکم صادر کرده است. اولین حکم دادگاه عدالت اروپا، در ۲۱ آذر ۱۳۸۵ (۱2 دسامبر ۲۰۰۶) صورت گرفت.[۲۳]
  • ۲ آبان ۱۳۸۷ (۲۳ اکتبر ۲۰۰۸)، دادگاه عدالت اروپا برای دومین بار تصمیم اتحادیه اروپا برای حفظ مجاهدین در لیست را لغو کرد و حکم داد که شورای وزیران اتحادیه اروپا مدارک و استدلال کافی برای تصمیم خود ارائه نکرده است.
  • ۲۵ تیر ۱۳۸۷ (۱۵ ژوئیه ۲۰۰۸) و ۱۴ آذر ۱۳۸۷ (۴ دسامبر ۲۰۰۸)، دادگاه عدالت اروپا با صدور سومین و چهارمین حکم، برچسب تروریستی اتحادیه اروپا علیه سازمان مجاهدین خلق ایران را لغو کرد.[۲۴][۲۵]
  • ۹ آذر ۱۳۸۶ (۳۰ نوامبر ۲۰۰۷)، دادگاه عالی انگلستان گفت: سازمان مجاهدین درگیر تروریسم نیست و حفظ آن در لیست تروریستی غیرعقلانی است.[۲۶]
  • ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ (۷ مه ۲۰۰۸)، دادگاه استیناف انگلستان تصمیم دادگاه عالی انگلستان مبنی بر لغو ممنوعیت مجاهدین را ابقا نمود و تصریح کرد مدارک محرمانه نظر این دادگاه را مبنی بر این که سازمان مجاهدین درگیر تروریسم نیست، تقویت کرده است.[۲۷]
  • ۲۵ تیر ۱۳۸۹ (۱۶ ژوئیه ۲۰۱۰)، دادگاه استيناف واشنگتن اتهام تروريستی عليه سازمان مجاهدين را نپذيرفت و آن را ناقض پروسه عادلانه دادرسی و فاقد شواهد لازم توصيف كرد و پرونده را برای تجديد نظر به وزير خارجه وقت، ارجاع داد.[۲۸]
  • ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ (۱۲ مه ۲۰۱۱)، دادگستری فرانسه و قاضی تحقیق ضدتروریسم، دستور ابطال اتهام تروریسم علیه سازمان مجاهدین خلق ایران را صادر کرد.[۲۹]
  • چهارشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۰ (۲۱دسامبر ۲۰۱۱)، سیزده قاضی دیوان عدالت اروپا در لوگزامبورگ، فرجام‌خواهی دولت فرانسه از حکم ۴دسامبر ۲۰۰۸ دادگاه اتحادیه اروپا مبنی بر لغو برچسب تروریستی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران را مردود اعلام کرد و حکم دادگاه عدالت اروپا را که منجر به خروج سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست اتحادیه اروپا گردید، تأیید نمود.[۳۰][۳۱]
  • ۱۲ خرداد ۱۳۹۱ (۱ ژوئن ۲۰۱۲)، دادگاه استیناف آمریکا، با حکم مندیمس به وزیر خارجه دستور داد تا سازمان مجاهدین خلق ایران را از فهرست سازمان‌های تروریستی (FTO) حذف کند.[۳۲]

انفجار حرم امام رضا

حرم امام رضا در تاریخ ۳۰خرداد سال ۱۳۷۳ در روز عاشورا، ساعت ۱۴۲۶بعدازظهر با میزان ۱۰پوند مواد منفجره تی ان تی منفجر شد. این انفجار بزرگ ۲۷ نفر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی برجای گذاشت. رژیم ایران سازمان مجاهدین خلق ایران را عامل این انفجار معرفی کرد و گفت هدف سازمان مجاهدین از این انفجار ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی بود. در همین رابطه رژیم ایران دو زن را به همین اتهام در مصاحبه تلوزیونی علیه مجاهدین به صحنه آورد تا ثابت کند این انفجار توسط مجاهدین خلق انجام شده است. سازمان مجاهدین بلافاصله این اتهام را رد کرد و اعلام کرد این کار توسط وزارت اطلاعات برای بدنام کردن سازمان مجاهدین خلق انجام شده است.

طرح وزارت اطلاعات

پس از فضاسازی‌های بسیار و تبلیغات گسترده و مصاحبه‌های متعدد در تلوزیون برای نسبت دادن این انفجار به مجاهدین خلق و مواضع سازمان مجاهدین خلق درباره انفجار و محکوم کردن آن و ارائه مدرک دال بر دست داشتن وزارت اطلاعات در انفجار حرم امام رضا برای بدنام کردن مجاهدین خلق، در نهایت پس از بروز اختلافات در وزارت اطلاعات، پرده از جنایت و توطئه انفجار حرم در تاریخ آذر ۱۳۷۸برداشته شد و سازمان قضایی نیروهای مسلح بمب‌گذاری و انفجار در حرم امام رضا را در اطلاعیه‌ای به باند سعید امامی نسبت داد و معلوم شد این انفجار و کشتار توسط وزارت اطلاعات رژیم ایران طراحی و اجرا شده است. لازم به ذکر است که در زمان انفجار حرم امام رضا، سعید امامی معاون وزارت اطلاعت و از ارکان اصلی وزارت اطلاعات بود و مجاهدین خلق را متهم به این انفجار کرده بود.

در همین رابطه عمادالدین باقی در کتابش با نام تراژدی دموکراسی در ایران، جلد دوم چگونگی انفجار حرم امام رضا و نقش باند سعید امامی در این انفجار را شرح می‌دهد و در آن، عنوان می‌کند که رژیم ایران یک زندانی را زیر شکنجه وادار به اعتراف به انفجار و وابستگیش به مجاهدین خلق می‌کند. عمادالدین باقی در این رابطه نوشت:

«با توجه به فرضیه قریب به واقع زندانی بودن "مهدی نحوی" میتوان گفت که وی در طی این مدت تحت فشار و شکنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفته است. بدیهی است فردی که روح او از ماجرا بیاطلاع بوده به آسانی تن به چنین اعترافی نمیدهد، به ویژه اگر عرق مذهبی داشته باشد و از طرف دیگر میداند با چنین اعترافی حکم مرگ خویش را امضا خواهد کرد. سرانجام پس از ناامید شدن از کسب اعتراف باید سناریو را به گونه ای دیگر اجرا کرد. مهدی نحوی با اتومبیل افراد سعید امامی به تهرانپارس در یکی از شلوغترین نقاط که ایستگاه مسافران نیز هست، آورده میشود تا عده زیادی از مردم تهران شاهد باشند. به او یک قبضه کلت کمری خالی از فشنگ داده و چنین فریب داده میشود که میخواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بی تجربه ای که گمان میکند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خیالی خام از اتومبیل بیرون فرستاده میشود. او چونان محکومی گریزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم -به امید رهایی و بیخبر از سناریوی طراحی شده- شتابان می دود. چند لحظه بعد ماموران از اتومبیل بیرون آمده و فرمان ایست میدهند. نحوی هم‌چنان شتابان می دود، اما گلوله ها امان نمیدهند و او نقش بر زمین میشود و در حالیکه عده زیادی از مردم شاهد بودند که او در حال فرار و ماموران در حال تعقیب بودند و به او ایست دادند اما فرد فراری که اسلحه ای هم نزد خود داشت تسلیم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سیما گفته شد که عده زیادی از مردم شاهد این درگیری بوده اند. ماجرا به اندازه ای طبیعی بود که هیچ‌کس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نمیکند»[۳۳][۳۴].

اعتراف رژیم ایران به انفجار حرم

بسیاری از روزنامه‌های رژیم ایران از زبان فرماندهان سپاه و کسانی که سابق در امور مربوط به نظام مسئولیت داشتند، انفجار حرم امام رضا را کار وزارت اطلاعات دانستند و در اظهار نظرهای مختلف آن را بیان کردند. در همین رابطه یکی از فرماندهان سابق در سپاه درباره واقعه انفجار حرم امام رضا عنوان کرد که وزارت اطلاعت کشیش‌های مسیحی مخالف نظام جمهوری اسلامی را به قتل رساند و این قتل‌ها را به گردن مجاهدین انداخت تا هم از دست کشیش‌های مسیحی خلاص شود هم مجاهدین خلق بی‌آبرو شوند. اکبر گنجی ادامه داد که انفجار در حرم امام رضا و بلافاصله نسبت دادن آن به مجاهدین خلق، کار وزارت‌ اطلاعات بود و نه کار مجاهدین خلق[۳۵].

قتل کشیش‌های مسیحی

قتل کشیش‌های مسیحی در ایران، در دهه ۷۰، در فاصله دی‌ماه سال ۱۳۷۲ تا تیر ماه ۱۳۷۳جریان داشت. در این دوران رهبران کشیش‌های مسیحی در سلسله عملیات سازماندهی شده توسط وزارت اطلاعات به قتل رسیدند.

از جمله کشیش‌های مسیحی که در این دوران به قتل رسیدند، اسقف هوسپیان مهر، کشیش مهدی دیباج و اسقف تاتائوس میکائیلیان بودند. به گفته « اکبر گنجی » عامل رژیم ایران در وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران، این کشیش‌ها به دلیل قبول نداشتن نظام سیاسی ایران و فعالیت‌هایشان برای حقوق بشر و حقوق اقلیت‌ها در ایران به دست وزارت اطلاعات به قتل رسیدند. وزارت اطلاعات قتل‌ این کشیش‌ها را به مجاهدین خلق نسبت داد.[۳۶]

در این سلسله قتل‌ها اسقف هائیک‌ هوسپیان‌مهر از بالاترین رهبران روحانی مسیحی در ایران و رهبر شورای روحانیان کلیسای انجیلی و رئیس مجامع ربانی ایران در ۲۹ دی ۱۳۷۲، توسط وزارت اطلاعات رژیم ایران به قتل رسید.[۳۷]

اسقف تاتائوس میکائیلیان رئیس شورای پروتستان‌های ایران در ۱۳ تیر ۱۳۷۳ در سن ۶۲ سالگی در مسیر رفتن به دانشگاه تهران، با شلیک گلوله به قتل رسید. کشیش میکائیلیان جانشین کشیش هوسپیان‌مهر و رئیس پیشین شورای کشیشان پروتستان ایران بود که ۶ ماه پیش از آن ربوده شده و به قتل رسیده بود.[۱۰]

کشیش مهدی دیباج رهبر کلیسای انجیلی در روز ۱۶ خرداد ۱۳۷۳ هنگام تردد در مسیر فرودگاه مهرآباد ربوده شد و جسد مثله شده‌ی وی در منطقه‌ای جنگلی در اطراف تهران کشف شد.[۳۸]

مدتی بعد، مقامهای وزرات اطلاعات سه زن را به عنوان اعضای مجاهدین در تلویزیون ظاهر کردند. آنها «اعتراف» کردند که رهبران مسیحی ایران را به دستور مجاهدین کشته‌اند و اجساد آنها را قطعه قطعه کرده در فریزر خانه‌ای جا داده‌اند. جمهوری اسلامی سپس برای آنها یک دادگاه تشکیل داد.

بعدها وقتی که جناح‌های حکومت جمهوری‌اسلامی اختلاف‌هایشان بالا گرفت، این موضوع را فاش کردند که قتل اسقف‌های مسیحی به وسیله وزارت اطلاعات صورت گرفته است.

علت قتل کشیش‌ها در ایران

علت قتل کشیش‌های مسیحی در ایران به خاطر فعالیت‌های این کشیش‌ها برای افشاگری در رابطه با نقض حقوق بشر و آزادی اقلیت‌های مذهبی، به ویژه مسیحیان در ایران بود که از طرف رژیم ایران تحمل نمی‌شد. وزارت اطلاعات برای مهار این فعالیت‌ها از جهتی این کشیش‌ها را به قتل رساند، و از طرف دیگر می‌خواست این قتل‌ها را مانند پرونده‌ی انفجار حرم امام رضا متوجه سازمان مجاهدین کرده و آن‌ها را در جهان، متهم به تروریسم کند.

طی گزارش‌هایی که بعدها در جریان نزاع‌های باندی در ایران افشا گردید، معلوم شد که رژیم ایران می‌خواست با یک تیر دو نشان بزند؛ از یک طرف مجاهدین خلق را در اروپا و سایر نقاط جهان به تروریسم محکوم کند و از طرف دیگر خود را قربانی تروریسم مجاهدین نشان دهد.

جزئیات قتل کشیش‌ها از زبان عوامل وزارت اطلاعات

مهدی خزعلی در ۴ شهریور ۱۳۹۵ از قول علی ربیعی «وزیر دولت روحانی» چنین روایت کرد:

«یکی از کارهای وحشتناکی که مقام‎های امنیتی جمهوری اسلامی کرده‌اند این بود که سه دختر را طعمه کردند برای اینکه ببینند دو کشیش مسیحی آیا تبشیر و تبلیغ مسیحیت می‎کنند یا نه، اینها فکر می‎کردند در همین حد طعمه هستند که بروند و بگویند ما می‎خواهیم به کیش مسیحیت بیاییم و شما ما را تبشیر کنید، به خانه‎ی آن دو کشیش می‎روند اما جلوی چشم سه دختر کشیش‌ها کشته می‎شوند و قطعه قطعه می‎شوند و داخل یخچال گذاشته می‏شوند.»

خزعلی از قول علی ربیعی ادامه داده و می‌گوید:

«دختران مجبور می‎شوند مصاحبه کنند و اعتراف کنند که ما از طرف سازمان مجاهدین خلق ماموریت داشتیم کشیش‌ها را بکشیم و آن‎ها گمان می‎کنند برای آزادی این مصاحبه را باید انجام دهند، به آن‎ها قول داده بودند، اما امنیتی‎ها از لو رفتن ماجرا می‎ترسند و حکم اعدام هر سه طعمه را امضا می‎کنند اما بعدها به ۱۵ سال حبس متهم می‎شوند»[۳۹].

اعتراف یوسفی اشکوری

در روزنامه عصر آزادگان به نقل از یوسفی اشکوری درمورد قتل کشیش‌های مسیحی نوشته شد:

«وقتی بنا به گفته گنجی کشیشان مسیحی با آن طرز فجیع کشته می‌شوند و بعد سه زن زندانی را به تلویزیون می‌کشانند و اعترافات دروغین آنان را پخش می‌کنند و بعد با محاکمه قلابی حکم عادلانه و توأم با شفقت اسلامی! صادر می‌کنند، آیا باز این عملیات محفلی و مربوط به چهار نفر بوده است؟… با این‌که مدت‌هاست (حداقل از یک سال پیش) از انجام قتل‌های متعدد سیاسی در طول یک دهه گذشته به‌وسیله برخی از اعضا یا عوامل وزارت اطلاعات یا احتمالا نهادهای دیگر سخن می‌رود (قتل‌هایی که به گفته برادر رئیس‌جمهور به حدود ۸۰ فقره می‌رسد) اما چرا تاکنون هیچ مقام رسمی در این زمینه اظهارنظر نکرده است؟… البته در مقابل این سکوت، شواهد و قرائنی دال بر صحت این مدعا وجود دارد که ازجمله می‌توان به سخنان مشهور روح‌الله حسینیان اشاره کرد. ایشان صریحا اعلام کرد سعید امامی معتقد به گردن زدن تمامی مخالفان بوده و در داخل و خارج صدها عملیات (آدمکشی) داشته است.»

یوسفی اشکوری ضمن رد این نظریه که قتل‌ها محفلی و توسط عده‌ای خودسر انجام شده افزود: «اگر این مدعیات درست باشد و آدمکشی‌هایی در این سطح و با این تنوع (ازنظر تیپ فکری و سیاسی و جهات دیگر قربانیان) آن‌ هم در طول حداقل یک دهه روی‌داده باشد، آیا در این صورت بازهم می‌توان قتل‌ها را «محفلی» و آدمکشان را «خودسر» و انگیزه‌های آنان را «ضربه زدن به‌نظام» دانست؟ بدیهی است که حوزه تصمیم و عمل از محدوده چند جوان خودسر و گردآمده در یک محفل کاملا شخصی بسیار فراتر بوده و با هیچ منطقی نمی‌توان پذیرفت که قاتلان محدود مثلا چهار، پنج‌نفره در طول یک دهه پیوسته آدم کشته و ده‌ها و احتمالا صدها نفر را در داخل و خارج به قتل رسانده‌اند تا به‌نظام ضربه بزنند. این چگونه ضربه زدنی به‌نظام بوده است که تمامی مقتولان از «دگراندیشان و مخالفان (واقعی یا توهمی) بوده‌اند؟ آیا تمامی این تصمیم‌ها و عملیات به‌وسیله سعید امامی صورت گرفته است؟ آیا می‌توان قبول کرد مسئولان کشور از این عملیات بی‌اطلاع بوده‌اند؟… وقتی صریحا اعلام می‌شود امامی عقیده داشته که باید گردن همه مخالفان را زد و عملا نیز این کار را می‌کرده است. آیا باز می‌توان پذیرفت که هیچ مقامی از آن اطلاع نداشته است راستی چه کسی باید به این پرسش‌ها پاسخ گوید؟»

قتل برای امنیت ملی

روزنامه ابرار در تاریخ ۵ دی ۱۳۷۸ به نقل از نشریه ارزش‌ها در این رابطه می‌گوید

«طرح به‌ دره‌ افکندن اتوبوس حامل نویسندگان، قتل‌عام کشیش‌های مسیحی، بمب‌گزاری در حرم امام‌رضا(ع)،… گوشه‌ای از اقدام‌های همکاران و همفکران فلاحیان در وزارت اطلاعات بود که تحت عنوان تحکیم پایه‌های امنیت ملی انجام می‌شد... آیا فلاحیان در زمانی که عهده‌دار وزارت اطلاعات بود، جز هاشمی رفسنجانی رئیس دیگری داشته است؟»[۴۰].

موضع‌گیری خانم مژگان پارسایی

خانم مژگان پارسایی، جانشین رهبری سازمان مجاهدین خلق در اشرف، در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۸۶، در برابر اتهام تروریستی که رژیم ایران به سازمان مجاهدین خلق نسبت می‌داد، آمادگی ۳۵۰۰ تن از مجاهدین را برای شرکت و شهادت دادن در هر دادگاه بین‌المللی در فرانسه یا هر کشور دیگر اروپایی که براساس حقوق بین‌الملل و موازین جهان‌شمول قضایی تشکیل شود، اعلام نمود.[۴۱]

سکت و فرقه‌گرایی

اتهام سکت و فرقه یکی دیگر از اتهاماتی است که به سازمان مجاهدین خلق ایران نسبت داده می‌شود. معادل کلمه فرقه در زبان انگلیسی سکت یا کالت است. سکت جزء فرقه‌های سیاسی و فلسفی و دینی تعریف می‌شود. کالت نیز شامل دسته‌ها و فرقه‌هایی است که پیرامون خواست‌های مشترک در گروه‌های مذهبی اجتماعی شکل می‌گیرد. امروزه فرقه و سکت را معادل یکدیگر می‌شناسند که شامل بنیادگرایی و انحصارطلبی است، اما هنوز تعریف جامع و کاملی از این پدیده به‌دلیل وجود زوایای ناشناخته‌ و پدیده‌های مشابه در تاریخ، ثبت نشده است.

اتهام سکت را رژیم ایران به مجاهدین خلق نسبت داده بود. خاستگاه این اتهام نیز اساسا موقعیت و هدف سازمان مجاهدین خلق ایران برای سرنگونی رژیم ایران بود و به همین دلیل رژیم ایران سعی در به انزوا کشیدن این سازمان داشت و در این مسیر هر اتهامی که به تخریب چهره سازمان مجاهدین خلق کمک می‌کرد و باعث بدنام شدن مجاهدین خلق می‌شد را به‌کار می‌گرفت.

مجاهدین در جواب اتهام سکت گفتند که اگر مجاهدین در بین مردم هیچ محبوبیت و حمایتی برخوردار نیستند و اگر سکت بی ارزش و اهمیتی هستند پس چرا به نگرانی اصلی رژیم ایران تبدیل شده اند. و چرا در ایران به شدت سرکوب می‌شوند. و چگونه است که رژیم ایران دائم از اروپاییان خواهان محدود کردن فعالیت‌های این سازمان در خارج از کشور هستند.

محدودیت در ارتباطات

در پی اتهام سکت رژیم ایران مدعی است که در درون سازمان مجاهدین ارتباط با بیرون از سازمان وجود ندارد و نیز اعضای این سازمان حق ندارند با افراد بیرون از سازمان ارتباط داشته باشند و خود سازمان نیز کمترین ارتباط را با بیرون از خود و جامعه دارد که در اساس این اتهامات برای بدنام کردن مجاهدین است و اگر چنین اتهاماتی صحیح بود این سازمان تابحال قطعا از دور مبارزه با رژیم ایران خارج می‌شد چون دیگر هیچ حامی و هواداری چه در داخل ایران چه در خارج ایران نداشت. اما شواهد حاکی از این امر است که این سازمان سالانه گردهمایی‌های بزرگی با حضور شخصیت‌های مطرح و مشهور جهان برگزار می‌کند. همچنین در داخل ایران نیز هواداران این سازمان در قالب تیم‌های کانون شورشی مشغول فعالیت علیه رژیم ایران هستند و بسیاری از هواداران و خانواده‌های اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز در زندان‌های رژیم ایران در حبس قرار دارند یا طی سالیان گذشته اعدام شدند.

زندان سازی

رژیم ایران در ادامه اتهاماتی که متوجه سازمان مجاهدین خلق ایران می‌کند مدعی است که سازمان مجاهدین اعضایش را حبس کرده و در درون مقرهایش زندان‌سازی کرده و اعضای ناراضی را زندانی می‌کند چنانچه مدعی بود مجاهدین در کمپ اشرف زندان داشتند و این اتهام را توسط اعضای جدا شده از سازمان با تطمیع و تهدید به سازمان نسبت می‌دهد. البته بعد از بازدیدهای گسترده و گوناگون از اشرف از طرف سازمان ملل و آمریکاییان و عراقی‌ها. تمامی این اتهامات رد شد و همه چیز معلوم شد و مشخص شد که رژیم ایران فقط جهت بدنام کردن سازمان مجاهدین در اذهای جامعه بین‌الملل و مردم ایران و مردم عراق این اتهامات را به سازمان مجاهدین خلق ایران نسبت می‌دهد.

حجاب اجباری

https://t.me/freeiran9july/350

نداشتن پایگاه اجتماعی

یکی از اصلی‌ترین شیطان‌سازی‌ها علیه مجاهدین این است که آنها پایگاه احتماعی ندارند. استدلال مطرح کنندگان این تفکر این است که در فضای مجازی که نیروهای اپوزیسیون فعالیت می‌کنند از مجاهدین استقبال نمی‌شود و در فضای مجازی نسبت به آنان دافعه وجود دارد. این در حالی است که نیروهای سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فعالترین عناصر در فضای مجازی هستند و به انتشار اخبار دروغ علیه نیروهای مخالف جمهوری اسلامی و شیطان سازی آنها مشغولند. اساسا هیچ استدلالی که مبتنی بر نظر سنجی عمومی و آمار موثق و قابل اتکا در این مورد باشد ارائه نشده است.

اتهام نداشتن پایگاه اجتماعی در حالی به مجاهدین خلق زده می‌شود که در ایران اختناق مطلق ولایت فقیه حاکم است. هواداری از مجاهدین خط قرمز عبور ناپذیر جمهوری اسلامی‌ است و امکانی برای سنجش بایگاه اجتماعی آنها وجود ندارد. هواداران مجاهدین در ایران با انواع فشارها و زندان و شکنجه و اعدام مواجهند. به عنوان نمونه از غلامرضا خسروی می‌توان نام برد که به خاطر کمک به سیمای آزادی در ایران اعدام شد.

مسعود رجوی در مورد شاخص مشروعیت در دوران اختناق چنین می‌گوید:

«نخستين مشكل در دوران اختناق و ديكتاتوری، سرقت و غصب حق حاكميت و حق انتخابات آزاد از مردم است... مشروعيت در دوران اختناق ناشی از مقاومت است و نه هيچ چيز ديگر. چرا كه امكان انتخابات آزاد و دسترسی به رأی واقعی تمام مردم وجود ندارد و بايد برای به دست آوردن آن برخاست و مقاومت كرد تا رژيمی كه مانع انتخابات و آرای آزاد و حاكميت مردم است سرنگون شود...

پس، مقاومت تنها ملاك و شاخص و سرچشمه‌ی مشروعيت در دوران استبداد و اختناق است. ارزش و اعتبار هر فرد يا جريان سياسی در دوران اختناق با مقاومت و

ايستادگی او در برابر فاشيسم دينی و در جنگ با آن سنجيده می‌شود. مشخصاً؛ اينكه در جنگ نظامی و سياسی و ايدئولوژيكی تا كجا و چه ميزان به دشمن ضدبشری

ضربه می‌زند. تا كجا برای اين رژيم خطرناك است و تا كجا به نيروی جنگنده‌ی ضدرژيم در جنگ نظامی يا در جنگ سياسی ياری می‌رساند و مايه می‌گذارد...»

مجید رفیع زاده تحلیل‌گر سیاسی و مشاور نشریه مطالعات بین‌الملل هارواد که خود تحقیقات مستقلی را در مورد مجاهدین انجام داده است، در برنامه پرگار تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی در مورد پایگاه اجتماعی مجاهدین گفت:

«مجاهدین خلق چه ما مخالف باشیم با عقایدشان چه موافق باشیم، نفوذ سیاسی قوی‌ای در خارج کشور دارد و حتی در منطقه بین سیاست‌مداران مختلف، در آمریکا بین دموکرات‌ها، جمهوری‌خواهان، درهمین انگلیس، لیبرال‌‌‌ها و غیر لیبرال‌ها و کشورهای اروپایی مختلف و کشورهای خاور میانه نفوذ قوی‌ای دارند، ارتباطات قوی‌ای دارند با سران کشورهای مختلف و این یک اصل مهم است که نشون می‌ده این گروه واقعا اون جایگاه و اون اصل سازمانی سیاسی را دارد.»

او درمورد نفوذ سازمان محاهدین در داخل ایران گفت:

«ما می‌دونیم تو کشور ایران، در یک کشور دیکتاتوری نمی‌شه واقعا یک نظر سنجی درست انجام داد، نمی‌شه واقعا گفت آیا واقعا مردمی هستند در ایران که موافقند یا مخالفند. خیلی از متخصصان من شنیدم توی برنامه‌های مختلف میان می‌گن اصلا این گروه هیچ حامی تو ایران نداره، اصلا هیشکی اینو دوست نداره، اصلا همه سوءظن به این گروه دارن. از کجا می‌دونن؟ آیا نظر سنجی وجود داره. ببینید من تحقیقاتم رو برحسب نظر سنجی انجام می‌دم... ببینید باید نظر سنجی وجود داشته باشه و تو کشورهایی که آزادی بیان و آزادی نظر سنجی وجود نداره، نمی‌شه واقعا گفت. اما از نظر تحقیقاتی که من انجام دادم ببینید گروه هنوز در ایران نفوذ داره. ببینید اگه نفوذ نداره چرا پس آقای خامنه‌ای یا سران دیگه در ایران در ماه مرداد گفتند که این تظاهرات دی‌ماه را منافقین (نامی که جمهوری اسلامی به مجاهدین خلق اطلاق می‌کند) انجام دادند، چرا؟... اینها ده‌ها هزار کشته دادند...خوب این‌ها فامیل دارند فامیل‌هاشون، خیلی‌هاشون هنوز هوادار مجاهدین خلق هستند. خیلی‌هاشون کمک مالی می‌فرستند به مجاهدین... مسأله اینه اگه شما برید تظاهرات بگید ما هوادار گروه مجاهدین هستیم، عاقبتش چیه؟ اعدامه. خود گروه که من مصاحبه کردم باهاشون، می‌گن تو همین تظاهرات چند عضو مجاهدین اعدام شدن...مردم که نمی‌تونن بیان بیرون بگن ما مجاهدین را می‌خوایم خوب همون موقع اعدامشون می‌کنن.»

نمونه‌‌هایی از پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق

پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی سازمان مجاهدین خلق ایران نیز همجون سایر گروه‌ها و جریان‌های سیاسی فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی خود را در سطح جامعه گسترش داد. با تاسیس جنبش ملی مجاهدین انبوه جوانان و اقشار مختلف مردم برای فعالیت به دفاتر جنبش مراجعه کردند. طی مدت کوتاهی پس از انقلاب تعداد افراد شرکت کننده در میتینگ‌ها و گردهمایی‌های مجاهدین به صدها هزار نفر رسید که می‌توان به میتینگ امجدیه، میتینگ رشت و میتینگ انتخاباتی تبریز اشاره کرد. در کلاس‌های تببین جهان مسعود رجوی که در دانشگاه صنعتی شریف برگزار می‌شد ۱۰ هزار نفر با کارت شرکت می‌کردند.

بنا به اعتراف عناصر جمهوری اسلامی در انتخابات اولین دوره مجلس، مجاهدین بعد از حزب حکومتی جمهوری اسلامی در رتبه دوم قرار داشتند. کاندیداتوری مسعود رجوی در اولین انتخابات ریاست جمهوری با استقبال گسترده مردمی به ویژه جوانان، اقلیت‌های قومی و مذهبی و زنان قرار گرفت و خمینی مجبور شد با فتوا کاندیدای مجاهدین را کنار بزند.

درخارج ایران، مجاهدین خلق سالانه با گردآوری بیش از صد هزار ایرانی گردهمایی بزرگی را برگزار می‌کنند. مقامات آمریکایی شرکت کننده در این کنفرانس سالانه، بارها اذعان کرده‌اند که این گردهمایی حتی در توان بسیاری از دولت‌ها نیست و از کنوانسیون‌های احزاب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا نیز بزرگ‌تر است.

سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران وابسته به مجاهدین خلق تا کنون ۲۴ برنامه همیاری برگزار کرده است. طی چند روز ایرانیان از داخل و خارج ایران با تماس‌های مستمر که اغلب ساعت‌ها و حتی روزها پشت خط می‌مانند، اقدام به کمک مالی به سیمای آزادی می‌کنند.

تشکیل کانون‌های شورشی، استراتژی اعلام شده مجاهدین خلق برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی است. این کانون‌ها که تعداد آن‌ها به هزاران عدد می‌رسد درتمام شهر‌های ایران فعالیت دارند. فعالیت‌های کانون‌های شورشی هوادار مجاهدین خلق ایران از جمله نصب پلاکارد و عکس‌های مریم و مسعود رجوی در خیابان‌های شهرهای ایران و شعار نویسی علیه سران حکومت ولایت فقیه و آتش زدن بنرهای تبلیغی عکس‌های خامنه‌ای، ولی فقیه رژیم ایران، روزانه از تلویزیون سیمای آزادی و کانا‌ل‌های متعددی در فضای مجازی پخش می‌شود.

رژیم ایران برای مقابله با اقبال روزافزون مجاهدین و استقبال و روی آوردن جوانان به آنان با صرف بودجه‌های کلان فیلم‌ها و سریال‌های سفارشی بسیاری را ساخته است. درمورد سفارشی بودن فیلم‌هایی که علیه مجاهدین خلق ساخته شده‌ است، صادق زیبا کلام در مصاحبه‌ای درمورد فیلم ماجرای نیمروز در مقابل صحبت مجری برنامه که گفت تامین کننده‌ی این فیلم خصوصی بود و چند ارگان هم کمک کردند گفت: «خصوصی که شوخی می‌کنید، مزاح می‌کنید».

علاوه بر ساخت فیلم و سریال انبوهی کتاب‌ برای مخدوش کردن چهره مجاهدین و شیطان سازی علیه آنها در ایران و خارج از ایران با بودجه جمهوری اسلامی منتشر شده است.

حجم شیطان‌سازی علیه مجاهدین خلق

حجم فعالیت این رژیم در این رابطه غیرقابل اندازه‌گیری است. می‌توان گفت در تاریخ ایران علیه هیچ‌گروه یا جریانی چنین حجم بالایی از شیطان‌سازی صورت نگرفته‌است. این حجم از فعالیت نشان از اهمیت موضوع برای رژیم ایران دارد. هرگاه حاکمیتی از بی‌اثر بودن فعالیت یک جریان مطمئن باشد و از طرف او خطری احساس نکند، دیگر نیازی به شیطان‌سازی از وی در این حجم ندارد. به عبارت دیگر میزان شیطان‌سازی یک حاکمیت از یک جریان سیاسی، با میزان خطر و تأثیرگذاری این جریان رابطهٔ مستقیم دارد.

برخی از فعالیت‌های آماربرداری شده از میزان شیطان‌سازی از مجاهدین خلق به شرح زیر است:

شیطان سازی علیه مسعود رجوی

پیشینه‌ی ترور شخصیت در جهان

ترور شخصيت تاكتيكی شناخته شده در دنياي سياست است. از جمله در تاریخ معاصر آمریکا آن‌را مک‌کارتیزم می‌نامند. مک‌کارتیزم همواره مورد نکوهش افکار عمومی در آمریکا قرار داشته است. پیشینه‌ی مک کارتیزم به ایجاد فضای منفی علیه برخی شخصیت‌های سیاسی در آمریکا برمی‌گردد اما پیش از آن نیز جریان داشته است.

مک کارتیزم علیه مسعود رجوی
آبراهیم لینکلن رهبر آزادی‌خواه و محبوب آمریکا

به عنوان مثال آبراهام لینکلن، یکی از محبوب‌ترین رؤسای جمهور آمریکا همواره هدف تبلیغات بسیار منفی از طرف مخالفین خود بود. او همواره با اتهاماتی چون دیکتاتور بودن، دیوانه بودن یا فاقد صلاحیت بودن مواجه بود.

كنتسي ديويس در كتـاب دربـاره تـاريخ چيـزي نمي دانم در مورد او مي نويسد: 

«در دوران جنگ، وي به خاطر مواضع ليبراليش درقبال برده داري، با مخالفت به اصطلاح جمهوريخواهان راديكـال و حاميـان برده داري مواجه بود...آن‌ها لينكلن را به خاطر معلق نمودن احكام قضايي، قانون سربازگيري، و حتي بيانيه رهـايي (بـردههـا )، ديكتـاتور خطاب مي كردند… [۴۲] 

نمونه‌ی دیگر از از ترور شخصیت حملاتی است که علیه مارتین لوترکینگ انجام شد. مخالفان او برای بی اعتبار کردنش با انواع  اتهامات جنسی، تمسخر، کشیدن مسائل خصوصی او به روزنامه ها و.... به او حمله می‌کردند. به رغم همه‌ی  این شیطان سازی مارتین لوتر کینگ به عنوان یک چهره‌ی ملی در آمریکا شناخته می‌شود.

نمونه‌ی دیگر باز هم در آمریکا روزولت بود. وی نیز دارای مخالفینی بود که با استفاده از شیطان سازی وی را مورد حمله قرار می‌دادند. از جمله فعالیت‌ها علیه وی ساختن جوک‌های بیرحمانه و جنسیتی بود. عباراتی چون «روزولت چلاق و همسرش»  در پروسه‌ی این شیطان سازی‌ها ساخته شد. همچنین کالبدشکافی زندگی خصوصی او از جمله کارهایی بود که در جریان شیطان سازی علیه وی انجام شد.

آمریکا بین سال‌های ... با مک کارتیزم مواجه بود. این عبارت در رابطه با جریان شیطان سازی و ترور شخصیت در آن زمان بوجود آمد. مک کارتی در جلسه سنای آمریکا نام افرادی را در دولت که وی آن‌ها را کمونیست می‌خواند افشا کرد اما هنگام خوانندن اسامی با تغییر عناوین و سمت، فضا را علیه آن‌ها متشنج ساخت.  به عنوان مثال فردی را که در پرونده‌اش نوشته شد بود: لیبرال فعال، باعبارت کمونیست فعال معرفی کرد. شیطان سازی او در سنای آمریکا منجر به صدور بخش‌نامه‌هایی جهت مبارزه با کمونیست شد.

مک کارتیزم علیه مسعود رجوی
سناتور جوزف مک کارتی

ژنرال دوگل، مشهورترين رئيس جمهور فرانسه  و رهبر مقاومت اين كشور در زمـان اشـغال هيتلـر همواره مـورد اتهامهاي مختلف قرار گرفت. او در سال ١٣٣٧،  هنگام كانديداتوري براي رياست جمهوري گفت:

«من را به ديكتاتوري متهم مي‌كنند، درحالي‌كه وقتی ديكتاتوري بر فرانسه حاكم بود، من  براي آزادي كشورم مبـارزه كردم»

در تاریخ ایران نیز نمونه‌هایی از شیطان سازی علیه شخصیت‌های مختلف وجود دارد. مشهور ترین نمونه آن شیطان سازی علیه دکتر محمد مصدق است که توسط انگلستان و عوامل آن در ایران دنبال می‌شد. انگستان به هر شیوه قصد تضعیف محمد مصدق را داشت. مطبوعات بريتانيا و تاحد كمتري مطبوعات غرب، مصدق، قهرمـان ملـي ايـران، را بـهصـورت يـكنخست وزير پير، لجباز، شياد و عوام فريبي معرفي نمودند كه در نهايت ايران را به شوروي خواهد داد. آبراهاميان در كتاب »خمينيسم« در اين رابطه  مينويسد:

«انگليسيها كه حاضر نبودند ملي شدن نفت را بپذيرند، براي بياعتبار كردن مصدق هركاري را كه ميتوانستند، انجام دادند.

او را به عنوان يك مكار شرقي توصيف ميكردند كه نـه تنهـا ديوانـه،‌ غيرعـادي، بـي‌تعـادل و  غيرمنطقـي اسـت، بلكه عوام‌فريب، بي‌ثبات، بي‌مرام، خودخواه  و خودرأی و ترياكي نيز مي‌باشد. آبزرور وي را يـك فناتيـك تغييرناپـذير، روبسپير بيگانه پرست، فرنكشتين فاجعه آميز عاري از منطق  عمومي و تنها با يك ايده سياسي در كله گنده اش، توصيف نمود.

چنین تبلیغاتی همواره در مورد شیطان سازی علیه مجاهدین خلق و به ویژه مسعود رجوی نیز جریان داشته است.

ترور شخصیتی مسعود رجوی

لوموند در اسفند٥٨، نوشت: 

«روزنامه جمهوري اسلامي صفحات كاملي را به بدگويي از مجاهـدين و رهبـريش اختصـاص مـي‌دهـد . در شـب انتخابـات، هجونامه‌يي در صدها هزار نسخه پخش گرديد. در اين هجونامه، آقاي رجوي بهعنوان مأمور ساواك معرفي شـده بـود. بـدون شك روحانيت بنيادگرا، اين مسلمانان چپ‌گرا را براي خود از سازمانهاي ماركسيستي خطرناكتر مي‌داند. زيرا آنها را مي‌تـوان با چوپ بي‌خدايي در چشم اكثريت مردم كوبيد. آقاي رجوي خطاب به‌ما اظهار مي‌دارد آخوندهاي واپسگرا سعي در بهوجود آوردن جو مك كارتيسم دارند».

ترور شخصیت یا شیطان سازی علیه یک شخصیت  در تاریخ نمونه‌های بسیاری دارد.  ترورهای شخصیتی که در طول تاریخ صورت گرفته است دارای ویژگی‌های مشترکی هستند که با شناختن آن‌ها می‌توان تفاوت میان نقد درست یا شیطان سازی را درک کرد. نقد حتی می‌تواند تا مرحله‌ی نفی کامل پیش رود اما همچنان با شیطان سازی و ترور شخصیت متفاوت است.

برخی ویژگی‌های ترور شخصیت یا شیطان سازی علیه فرد چنین است:

۱.       گزاره‌ها یا اتهامات دارای هیچ سندی نیستند. متهم‌کننده نیازی به اثبات اتهام خود نمی‌بیند

۲.       متهم کننده هرگز روی نقد محتوای فرد و نقد سخنان و اندیشه‌ی او متمرکز نیست

۳.       اتهامات اغلب فرا نابهنجار یا اکستریم (شدیدا غیرطبیعی) هستند.

۴.       اتهامات معمولا بر موضوعات اخلاقی، زندگی خصوصی، روابط خانوادگی و... متمرکز هستند

۵.       گزاره‌های متهم کننده، آمیخته به شوخی‌های جنسیتی، تمسخر شکل و قیافه،‌ تمسخر لهجه، جوک‌های هزل و مشابه آن هستند

این‌‌ها ویژگی‌هایی هستند که با مشاهده‌ی آن در حملات به هر شخصیت‌سیاسی می‌توان پی برد که آن فرد سوژه‌ی یک شیطان سازی است، جدای از این‌که حقیقتا مستحق نقد یا نفی باشد یا نباشد.

پنج ویژگی بالا ویژگی‌هایی است که در اتهامات علیه مسعود رجوی بکار رفته‌اند و  اثبات می‌کنند که وی در نه هدف یک نقد یا نفی سیاسی بلکه هدف شیطان سازی بوده است.

از جمله او سوژه‌ی اتهاماتی چون: دیکتاتور یا خودرأی بودن، اختلاف با خمینی بر سر قدرت، همکاری با صدام، فساد اخلاقی، شکنجه‌ی اعضا و مشابه آن بوده است اما این اتهامات همواره با ممیزه‌های شیطان سازی همراه بوده است. از جمله

همواره سندی برای اثبات اتهام وجود نداشته است

هرکز متهم‌کننده  در نقد یا نفی خود بر محتوای او یا سخنان و اندیشه‌ی او متمرکز نبوده است.

همواره اتهامات به مسعود رجوی اکستریمیستی و غیرمعمول بوده‌اند

همواره اتهامات با عبارات هزل و شوخی‌های جنسیتی همراه بوده است

همواره بخشی از اتهامات در رابطه با زندگی خصوصی، همسر و موضوعاتی مشابه آن بوده است.

اتهام همکاری مسعود رجوی با صدام

اتهام همکاری مسعود رجوی با صدام دارای هیچ سند حقوقی و قابل استنادی نیست. در مقابل اسنادی از روزنامه‌های عربی در رابطه با امتناع مجاهدین خلق از دادن اطلاعات به دولت سابق عراق وجود دارد.  همچنین مجاهدین خلق تا سال ۱۳۶۵ در منطقه ی کردستان حضور داشتند که  منطقه‌ای که نسبتا آزاد شده بوده است و جنگ در آن جریان نداشته است. در آن زمان بسیاری از احزابی که توسط رژیم خمینی پس از انقلاب ضدسلطنتی مورد سرکوب قرارگرفتند، همچون سازمان چریک‌های فدایی خلق، کومله، دموکرات کردستان و... به این مناطق پناه بردند.

مسعود رجوی هنگام  ورود به عراق در سال ۱‍۳۶۵ با سه شرط استقلال سیاسی، استقلال تشکیلاتی و استقلال ایدئولوژیک وارد عراق شد. او پس از ورود به عراق برخلاف مناسبات مرسوم سیاسی از فرودگاه به جای ملاقات با سران حکومت عراق به زیارت کربلا رفت و در مقابل دوربین اعلام کرد که ما به امام حسین پناهنده شده ایم.

مسعود رجوی در ملاقات با صدام حسین
مسعود رجوی در ملاقات با صدام حسین

تصویری که از ملاقات مسعود رجوی با طارق عزیز وزیر خارجه ی عراق در رسانه‌های رژیم ایران منتشر شده است، اولین بار توسط سازمان مجاهدین خلق انتشار یافت. این تصویر مربوط به مذاکرات صلح با عراق برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق بود. مجاهدین معتقد بودند جنگ برای رژیم ایران با سیاست صدور بحران، عامل بقا و سرپوش اختناق و سرکوب در داخل ایران است. پیداست که پس از ورود مسعود رجوی به عراق ملاقات‌های بسیاری میان سران مجاهدین و حکومت عراق صورت گرفته است که با  توجه به حضور سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان یک سازمان مسلح در این کشور برای حل و فصل امور مختلف طبیعی هستند. سازمان مجاهدین خلق اسناد بسیاری از خرید کالاهای تدارکاتی و نظامی از دولت عراق منتشر کرده است که نشان می دهد این سازمان به ازاء دریافت خدمات، کالا یا اقلام نظامی پول پرداخت کرده است.

نیروهای سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۵ پس از ورود مسعود رجوی به عراق، از منطقه کردستان به قرارگاه اشرف آمدند و چند قرارگاه دیگر در کنار مرز‌های  ایران و عراق آمدند. به گزارش ده‌ها خبرنگار وگزارشگر بین المللی آن‌ها عملیات‌ آفتاب، چلچراغ و سپس فروغ جاویدان را  به صورت مستقل از خاک عراق انجام دادند. هدف این عملیات نفوذ به عمق خاک ایران با تاکتیک شهاب و از بین بردن فرماندهی سپاه پاسداران در عمق خاک ایران بود تا رژیم ایران مجبور باشد میان سرنگونی به دست ارتش آزادی‌بخش یا پذیرش آتش بس یکی را برگزیند. پس از عملیات چلچراغ هنگامی مجاهدین چند مرکز لشکر و تیپ رژیم ایران به دست مجاهدین خلق فتح شد و مجاهدین توانستند شهر مهران را تسخیر کنند، خمینی در هراس از عملیات بعدی آتش بس را پذیرفت تا با بسته شدن مرزهای بین المللی عملیات بعدی مجاهدین را مانع شود. 

اختلاف مسعود رجوی با خمینی بر سر قدرت

ملاقات مسعود رجوی با احمد خمینی
ملاقات مسعود رجوی با احمد خمینی

به لحاظ منطقی اختلاف مسعود رجوی با خمینی نمی‌تواند بر سر قدرت باشد، زیرا به سرعت این سوال مطرح خواهد شد که چرا وی به عنوان رهبر یک سازمان مسلمان و جوان با کادرهای تحصیل‌کرده و مجرب، نتوانست در حاکمیت مشارکت کند و بخشی از قدرت باشد؟ می‌توان به روشنی تصور کرد که اگر سازمان مجاهدین خلق با خمینی همراه می‌شد، بلافصل خود جزئی از حاکمیت بود.

هنگامی که خمینی به ایران آمد سازمان مجاهدین خلق قوی‌ترین و پرحامی‌ترین سازمان مسلمان در ایران بود که دارای سوابق روشنی در مبارزه با شاه بود. این سازمان که توسط دانشجویان و اساتید دانشگاه پیش از انقلاب ضدسلطنتی تأسیس شده بود دارای اعضایی  اغلب تحصیل‌کرده بود. برای خمینی بسیار مطلوب بود که پس از ورود به ایران از حمایت این سازمان مجاهدین برخوردار باشد، به ویژه که حامیان خمینی اغلب روحانیونی بودند که تخصصی در اداره‌ی کشور نداشتند.

خمینی در اولین دیدار خود با مسعود رجوی از وی خواست به عنوان سازمانی که حامیان جوان زیادی دارد، مبارزه با مارکسیست ها را به عهده بگیرد که از طرف مسعود رجوی رد شد.

مجاهدین از آغاز با اصل ولایت فقیه مخالف کردند و وجود یک حاکم مادام‌العمر و غیرمنتخب را استمرار دیکتاتوری دانستند.

احمد خمینی پش از ورود خمینی در یک خانه مخفی به دیدار مسعود رجوی رفت و از طرف پدر این پیام را برد که اگر شما با امام باشید و با مخالفانش مبارزه کنید همه‌ی درها به روی شما باز است.[۴۳]

به گفته‌ی شاهدان، هاشمی رفسنجانی هنگامی که با اعتراض مسعود رجوی به خاطر دستکاری و تقلب در انتخابات مواجه شد، به وی گفت:

این حرف‌ها را کنار بگذارید! شما نیامدید و ما مجبور شدیم برای مملکت وزیر و وکیل از خارجه بیاوریم!

به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که طرد شدن سازمان مجاهدین نتیجه ی مخالفت آن‌ها با سیاست‌های خمینی و قوانینی است که در حال وضع شدن در ایران بود. سازمان مجاهدین مشخصا با قانون ولایت فقیه، با وضع قوانین قصاص در کشور، با زندانی کردن دگراندیشان و اعدام های ‌خودسرانه و انتقام جویانه و... مخالف بود.

فساد  اخلاقی

سخنانی چون وجود حرمسرا، روابط غیراخلاقی با صدها زن و...کاملا غیرمنطقی و اکستریمیستی و از غیرمستند و هرگز نمی‌توان به لحاظ حقوقی آن‌را  اتهام( یعنی اعلام جرمی که شایان پاسخ باشد) نامید. در فرهنگ سیاسی این گونه سخنان را می‌توان شانتاژ، تبلیغات شرورانه یا ایجاد فضای منفی علیه یک فرد نام گذاشت.

همچنان که گوبلز می‌گوید: دروغ باید آن‌قدر بزرگ باشد که شنونده حتی اگر متوجه بزرگ بودن آن شود، باور کند که دستکم بخش از آن ممکن است واقعیت داشته باشد.

این تاکتیک در اغلب شیطان‌سازی ها علیه شخصیت‌های سیاسی به کار گرفته شده است.

از سال ۲۰۰۳ به این‌سو، تمامی مقرات مجاهدین در اروپا و عراق تحت نظارت ده‌ها ارگان آمریکایی، اروپایی و بین المللی قرار گرفته‌اند و ده‌ها خبرنگار با انجام مصاحبه‌های انفرادی و آزادانه با مجاهدین به تهیه‌ی گزارش در مورد آن‌ها پرداخته‌اند، بنابراین این‌ اتهامات نمی‌تواند مبنای واقعی داشته باشد.

همچنین پیش از ۲۰۰۳ ، هنگامی که سازمان مجاهدین درعراق در حال عملیات مسلحانه بود، همچنان به خبرنگاران اجازه‌ی ورد می‌داد. در سال ۱۳۷۶ داگلاس جل خبرنگار نیویورک تایمز برای تهیه ی گزارش از سازمان مجاهدین خلق ایران به قرارگاه‌ اشرف در عراق رفت. وی مدتی به تحقیق و مصاحبه در اشرف پرداخت. او در گزارش خود نوشت:

من در اشرف زنان و مردان مجردی را دیدم که با پاکدامنی کنار یکدیگر زندگی می‌کنند.[۴۴]

اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی

کیش شخصیت پدیده‌ای است که در آن یک شخص با بت ساختن و تقدیس خود از هر گونه انتقاد و پاسخگویی می‌گریزد و خود را فارغ از گونه اشتباه جلوه می‌دهد. این پدیده اغلب در حکومت‌های تمامیت‌خواه اتفاق می‌افتد. به این ترتیب پارامترهای زیر از جمله ویژگی‌های وجود کیش شخصیت است:

  • بت سازی و تقدیس یک فرد
  • پاسخگو نبودن
  • راه بستن بر هرگونه مخالفت

از سویی کیش شخصیت به صورت آشکاری با محبوبیت متفاوت است.

یکی از نمود‌های شیطان سازی علیه مسعود رجوی که توسط رژیم ایران و لابی‌های آن مطرح شده است کیش شخصیت است. مبنای این اتهام علاقه و شیفتگی اعضا و هواداران سازمان مجاهدین نسبت به مسعود رجوی  است.

تفاوت میان کیش شخصیت و محبوبیت

کیش شخصیت با محبوبیت تفاوت‌های آشکاری دارد که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد

  • پاسخگو نبودن و راه بستن بر مخالفت

پاسخگو نبودن و راه بستن بر مخالفت از جمله علائم کیش شخصیت است  که آن را با محبوبیت متفاوت می‌کند.

فردی که دچار کیش شخصیت است با ایجاد فضایی غیردموکراتیک راه را بر هرگونه مخالفت می‌بندد تا تقدس خودساخته ی او دچار خدشه نگردد. او به صورت آشکار و پنهان به سرکوب مخالفین خود می‌پردازد.

گزارشاتی که صدها خبرنگار از مقرات مجاهدین تهیه کرده‌اند و همچنین ده‌ها مصاحبه‌ی انقرادی با اعضاء این سازمان توسط ارگان‌های آمریکایی و بین المللی  نشان می دهد وجود سرکوب در این سازمان واقعیت ندارد.

جلسه شورای ملی مقاومت ایران
جلسه شورای ملی مقاومت ایران

اعضای این سازمان می‌گوید در جلسات درونی مجاهدین همه‌ی افراد می‌توانند مستقیما با مسعود رجوی سخن بگویند و نظرات خود را در هر زمینه‌ای ابراز کنند. تصاویر مختلفی از نشست‌های درونی سازمان مجاهدین نشان می‌دهد که مسعود رجوی برای تصمیم‌گیری‌های خود نظر جمعی از ساکنین اشرف را می‌پرسد و از‌آنها می خواهد که با بلند کردن دست، اعلام موافقت یا مخالفت کنند.

اعضای شورای ملی مقاومت ایران در جلسات خود همواره شاهد بحث‌های طولانی و گاه چند روزه به دلیل مخالفت‌ها یا اختلاف نظرها در این شورا بوده‌اند. منوچهر هزارخوانی یکی از اعضای این شورا می‌گوید در جلساتی که ما در شورای ملی مقاومت داریم و آقای مسعود رجوی هدایت آن را برعهده دارد گاهی مخالفت یک نفر منجر به طولانی شدن نشست‌ها به مدت چند روز می‌شود. آن‌چنانکه که از حوصله ی اعضا خارج است اما مسعود رجوی هم‌چنان بر ادامه ی بحث و تبادل نظر اصرار دارد.

مجاهدين همواره بر اين تاكيد كرده اند كه رهبري يك جنبش سياسي و اجتماعي مانند اين سازمان به هيچوجه معصوم و عاري از اشتباه نبوده و نمي تواند باشد و در كنگره هاي سازمان همواره شوراي رهبري با ارائه گزارش كارهاي انجام شده در فاصله كنگره قبلي و حاضر, خود را در معرض حسابرسي و انتقادهاي اعضا و مسئولان سازمان قرار داده است.اين سنت در مورد دبیرهای کل سازمان از زمان مسعود رجوي تا امروز رايج بوده است.

  • بت سازی و تقدیس

بت سازی و تقدیس از دیگر ویژگی‌های کیش شخصیت است که آن را با محبوبیت متفاوت می‌کند. بت سازی و تقدیس از رهبری در سازمان مجاهدین خلق ایران با توجه به ترکیب رهبری رد می‌شود. در سال ۱۳۶۴ مریم عضدانلو به عنوان همردیف مسعود رجوی در رهبری مجاهدین معرفی شد. پس از آن مجاهدین خلق با اعلام تکثیر توانانی رهبری در سازمان خود، شورای رهبری مجاهدین خلق را که متشکل از ۱۲ زن بود اعلام کردند. این عدد در عرض چند سال به چند صد نفر رسید. این افراد در شرایط عدم حضور مسعود رجوی در قرارگاه اشرف مسئولیت رهبری و هدایت جنبش مجاهدین خلق را به عهده داشتند. شورای رهبری مجاهدین خلق در سال به شورای مرکزی تغییر نام یافت و تعداد بیشتری از زنان را شامل شد. مجاهدین همواره

آلن وین وین در مقاله ای به نام «پیدا کنید سکت را» در مورد اتهام کشیش شخصیت در مورد مسعود رجوی می‌گوید

«این امر ثابتی است که هر جنبش سکتاریستی (دست کم در ابتدای پیدایش خود) بر یک رهبر کاریسماتیک متکی است که اوتوریته ای تام و تمام بر پیروان دارد که از یک رسالت، معمولا الهی، ناشی می شود که او به خود نسبت می دهد و تنها شخص او نیز سر و رمز آن را دراختیار دارد.جذابیت شخصی مسعود رجوی به هر میزان که باشد، مشکل بتوان در فعالیت های او در مخالفت با رژیم ملایان، رفتار کسی را دید که خود را منتسب به عنصر الوهیت دانسته و به همین دلیل پیام های عارفانه صادر می کند. مسعود رجوی هیچگاه با صدور فرمان یا عمل مشابه بر لایتغیر بودن عقاید خود پای نفشرده است. فتوا صادر نکرده است. مریم رجوی نیز که امروز ریاست سازمان مجاهدین خلق ایران را برعهده دارد، هیچگاه خود را در چنین بن بست هائی گرفتار نکرده است. بلکه برعکس، تأکید شجاعانه بر اصول لائیسیته از سوی یک زن مسلمان مؤمن و معتقد این ریسک را می توانست داشته باشد که سازمان مجاهدین را از آن خصلت و نشان ایمانی و دینی که ملایان مکرر در مکرر مورد بهره برداری و سوء استفاده قرار می دهند، محروم سازد. او آینده ایران را بر عناصرمحکم و احترام انگیز پایه ریزی می کند. هواداران سازمان هیچگونه کیش [شخصیت] پیرامون او بر پا نکرده اند. او سخنان پیامبرگونه که تنها به سود و جهت اقناع پیروان باشد بر زبان نرانده و هیچ «دادگاه مقدسی» جهت بیرون راندن افراد مرتد دراختیار ندارد.»

اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی
مسعود رجوی

به این ترتیب همان طور که در ابتدا گفته شد اتهام کیش شخصیت به مسعود رجوی تنها با استناد غیرمنطقی به محبوبیت وی توسط رژیم ایران مطرح شده است در حالی که بنا به تعاریف علمی محبوبیت تفاوت روشنی با کیش شخصیت دارد.

در مقابل گفته شده است که:

آیا این اتهام به این معنی است که بی‌علاقگی و یا بی‌تفاوتی اعضا و هواداران مجاهدین به مسعود رجوی، تنها راه خط بطلان بر اتهام کیش شخصیت است؟ آیا علاقه هواداران یک جنبش سیاسی نسبت به رهبر آن مذموم و نادرست است؟

تاریخ نشان می‌دهد که هیچ انقلاب و جنبشی بدون برخورداری از یک رهبری کاریزماتیک که علاوه بر رابطه‌ی سیاسی، رابطه‌ای قلبی و ایدئولوژیک با اعضای جنبش دارد، نمی‌تواند به پیروزی برسد.

دانیل میتران، بانوی اول فرانسه در دوران ریاست جمهوری فرانسوا میتران و فعال مشهور حقوق بشر در جهان، در مورد اتهام کیش شخصیت به رهبری مجاهدین خلق گفت:

امروز من ۷۸ ساله‌ام. وقتی دختر جوان ۱۹ساله‌ای بودم علیه فاشیسم می‌جنگیدم، به شما اطمینان می‌دهم که ژنرال دوگل برای ما یک سمبل بود و این به‌رغم هر انتقادی بود که هر کس به او داشت. او برای ما شاخص مقاومت بود.[۴۵]

از سوی دیگر اتهام کیش شخصیت نه بر اساس علاقه‌ی افرادی به یک رهبر، بلکه بر اساس رفتار غیردموکراتیک و خودخواهانه‌ی آن رهبر است که می‌تواند مطرح شود.

به عنوان مثال در مورد خمینی، علاقه‌ی هواداران او به وی اتهام کیش شخصیت را متوجه او نمی‌کند، زیرا او نمی‌تواند مسئول عواطف دیگران نسبت به خود باشد، اما رفتار خمینی نسبت به آن‌ها می‌تواند بیانگر کیش شخصیت یا نفی آن گردد.

  • مراسم دستبوسی ازخمینی نیزکه با رضایت خاطر خمینی انجام می‌شد، علامتی از وجود کیش شخصیت یا خودخواهی در وی بود.

گفته می شود در صورتی که شخص ملاقات کننده دست او را نمی‌بوسید وی خشمگین می‌شد. هنگامی که مسعود رجوی به ملاقات خمینی رفت او دست خود را برای بوسیده شدن به سمت وی دراز کرد اما مسعود رجوی با او دست داد و به صورت معمول با وی روبوسی کرد. امری که به گفته‌ی شاهدین خشم خمینی را برانگیخت.

  • همچنین علی خامنه‌ای اجازه می دهد افرادی در ستایش او در مراسم‌های طولانی به خواندن شعر بپردازند، بدون این‌که با ممانعت وی مواجه شوند.
  • اوخود را ولایت مطلقه ی فقیه منسب به وحی، یعنی مقامی ماورایی می‌داند و در نتیجه از پاسخگویی و انتقاد می‌گریزد.

دموکراتیک نبودن مجاهدین

یک فرایند دموکراتیک، فرایندی است که با احترام به انتخاب و آزادی فرد صورت گیرد. در مقابل یک فرایند غیردموکراتیک فرایندی است که فرد در انتخاب آن هیچ‌گونه اختیاری ندارد و مجبور به مشارکت در آن است.

به عنوان مثال در یک حکومت دیکتاتوری، افراد یک جامعه مجبور به پذیرش سلطه ی حکومت و قوانین آن هستند، در حالی که با آن مخالفند.

انتخابات در سازمان مجاهدین خلق
انتخابات در سازمان مجاهدین خلق

ورود خروج دواطلبانه شاخص دموکراسی

در یک حزب و یا سازمان سیاسی یا انقلابی، اولین معیار دموکراتیک بودن یا نبودن، ورود و خروج آزادانه و داوطلبانه است. با وجود چنین معیاری می‌توان نتیجه گرفت تمامی اعضا یک حزب یا سازمان، نسبت به شرایط و مناسبات حزب یا گروه خود نسبتا قانع و مدافع آن هستند و گرنه از آن خارج می‌شدند.

سازمان مجاهدین خلق همواره  اعلام کرده است که تک به تک اعضایش به انتخاب خود در این سازمان حضور دارند و در مقابل هر لحظه که مایل باشند می‌تواند صفوف مبارزه را ترک کنند.

وجود افرادی که از ابتدای تأسیس این سازمان تا کنون به دلیل دشواری‌های مبارزه این سازمان را ترک کرده‌اند و زندگی شخصی خود را دنبال کرده‌اند، نشان می‌دهد که ورود و خروج به این سازمان آگاهانه و آزادانه است.

در فرهنگ مبارزاتی، به کسانی که صفوف یک مبارزه را ترک می‌کنند، بریده می‌گویند. هیچ سازمان یا جنبش انقلابی در تاریخ وجود نداشته است که بریدگانی نداشته باشد، در عین حال که وجود بریده، خود نشانه‌ی دموکراتیک بودن حضور یا عدم حضور در یک سازمان انقلابی است.

شمارش آرا پس از انتخابات در سازمان مجاهدین خلق
شمارش آرا پس از انتخابات در سازمان مجاهدین خلق

ورود و خروج آگاهانه افراد به سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۲۰۰۳ به شکل عینی مورد قضاوت ده‌ها ارگان بین المللی و آمریکایی نیز قرار گرفت. پس از سقوط حکومت سابق عراق افراد سازمان مجاهدین خلق ایران ده‌ها بار توسط نهاد‌های آمریکایی و کمیساریا به صورت انفرادی مورد مصاحبه قرار گرفتند و حتی دعوت به ترک مبارزه شدند. به این ترتیب نمی‌توان تصور کرد که فردی در این سازمان به اجبار باقی مانده است. همچنین در حال حاضر اعضای این سازمان در کشورهای اروپایی و آلبانی از حقوق شهروندی کشورهای مربوطه برخوردارند  و آزادانه در شهرهای مختلف به تردد و فعالیت مشغولند.

دوره‌ای بودن سمت دبیرکل

مسئول اول یا دبیرکل سازمان مجاهدین خلق بالاترین رده‌ی اجرایی در این سازمان است که هر دو سال یک‌بار در یک انتخابات با رای مخفی اعضا انتخاب می شود. در سال ۱۳۶۸ مسعود رجوی از این سمت کناره گرفت و مریم عضدانلو به جای او برگزیده شد. ارزش پس از مریم رجوی تا کنون.... نفر به این سمت برگزیده شده اند. دبیر کل فعلی سازمان مجاهدین خلق ایران زهرا مریخی است.

مناسبات دموکراتیک فیمابین

علاوه بر شاخص های فوق، در درون این سازمان نیز همواره بحث و تبادل نظر برای پیش برد خط و خطوط سیاسی و اقدامات اجرایی جریان داشته است.کار تیمی و نشست‌های متعدد برای تصمیم‌گیری در مورد جزئی ترین مسائل از ویژگی‌های مناسبات درونی سازمان مجاهدین خلق ایران است. یکی از مهم‌ترین موضوعات انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین با هدایت مریم رجوی، نفی فردیت فروبرنده، اصالت به جمع و مبارزه با آثار هر گونه شائبه‌ی خودخواهی است.

اصل انتقاد و انتقاد از خود یا عملیات جاری در این سازمان به تک تک اعضای مجاهدین  این اجازه را می‌دهد که به هر فردی در هر رده‌ی تشکیلاتی از مسئول اولی یعنی دبیرکل تا پایین انتقاد کنند.

استفاده از رسانه‌های خارجی علیه مجاهدین

بی بی سی و مجاهدین

«اینجا لندن است و اکنون دقیقا ساعت ۱۲ نیمه شب است». این پیام رمز عملیات آژاکس در شب کودتا علیه حکومت ملی دکتر محمد مصدق بود که از رادیو بی بی سی پخش شد. کلمه «دقیقا» کد رمز شروع عملیات کودتا بود که بی بی سی آنرا به تیتراژ برنامه خود اضافه کرده بود.

تقریبا ۶۰ سال بعد از آن کودتای ننگین در ۲۷ مرداد سال ۱۳۹۰ همین رادیو در گزارش مستندی از وقایع آنزمان، به صراحت به نقش خود در کودتا برای ساقط کردن دولت قانونی دکتر مصدق اعتراف کرد و گفت:«دولت انگلیس از رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی برای پیشبرد پروپاگاندای خود علیه دولت قانونی ایران استفاده کرد و مرتباً مطالبی بر ضد مصدق از این شبکه رادیویی پخش می‌شد، به حدی که کارکنان ایرانی رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی به خاطر این حرکت دست به اعتصاب زدند.»

درهمین گزارش به یک سند محرمانه اشاره میشود که در آن یکی از مقامات وقت وزارت خارجه از سفیر انگلیس در تهران به خاطر پیشنهاد وی مبنی بر استفاده از بخش فارسی رادیو بی بی سی برای حمله و اتهام پراکنی علیه دکتر مصدق و نهضت مقاومت ملی تشکر کرده بود.[۴۶]

بی بی سی «دقیقا» از مجاهدین چه میخواهد؟ از هنگامی که در سال ۱۳۶۵ و پس از فشار دولت فرانسه و عدم پذیرش دیگر کشورهای اروپایی، سازمان مجاهدین خلق مقر خود را از پاریس به بغداد منتقل کرد تا امروز که آنها در آلبانی مستقر شده‌اند، رادیو بی بی سی با گزارشات مغرضانه و بعضا دروغ، با به صحنه آوردن وابستگان به جمهوری‌اسلامی تحت عناوین مختلف، در مورد وزن و طول و عرض مجاهدین همواره تلاش می‌کند تا «دقیقا» در راستای شیطان سازی سازمان اطلاعات رژیم با همان فرهنگ و اصطلاحات (نظیر سکت، فرقه، وابسته و...) از آنها تصویری واژگونه نشان دهد. نگاهی به نحوه خبر رسانی این رسانه در مورد مجاهدین نحوه سانسور و جعل خبر را توسط رسانه‌ای که خود را «اتاق خبر جهان» می‌نامد و قرار است تا واقعیت‌ها را «برای ما قصه کند» نشان می‌دهد. برای مثال چشم‌های تیز‌بین این اتاق خبر هرگز تجمعات و تظاهرات چند ده هزار نفری مجاهدین در پاریس، برلین؛ بروکسل، استکهلم، نیویورک و دیگر شهرهای مختلف جهان را نمی‌بیند. اما تا دلتان بخواهد لابی‌ها و مقامات جمهوری‌اسلامی را از گوشه و کنار جهان به استودیو یا روی خط می‌آورد تا سرکوب و جنایات سیستماتیک در ایران را توجیه کنند. این کار تا آنجا پیش میرود که یکی از مجریان بخش فارسی به صراحت از قتل زندانیان سیاسی توسط آخوندهای جنایتکار دفاع کرده و میگوید: چرا حکومت ایران اجازه ندارد مخالفین خود را اعدام کند؟!![۴۷]

این دفاع از حکومت‌های دیکتاتوری آن چنان در بی بی سی و رسانه‌های اروپایی نهادینه شده است که گویا همان گونه که جمهوری اسلامی عمق استراتژیک خود را عراق و لبنان و سوریه می‌داند، جمهوری اسلامی هم عمق استراتژیک آنها است و اگر خط را در ایران نبندند در لندن و برلین باید با مردم خود بجنگند.

اشپیگل و مجاهدین

تارنمای اینترنتی مجله «اشپیگل» گزارشی اختصاصی در مورد کمپ سازمان مجاهدین خلق در آلبانی منتشر کرده است. این گزارش با اشاره به سخنان شماری از اعضای سابق مجاهدین خلق آغاز می‌شود که از تمرین‌های هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت گفته‌اند.

کمپ مجاهدین خلق در آلبانی مساحتی حدود ۵۰ زمین فوتبال دارد و حدود دو هزار نفر ساکن آن هستند. اشپیگل نوشته است که فاصله این کمپ تا رستوران‌ها و میکد‌ه‌های مرکز تیرانا، پایتخت آلبانی، حدود ۳۵ دقیقه با ماشین است.اما کسانی که موفق شدند از آن بگریزند، گفته‌اند بسیاری از ساکنان کمپ اجازه ندارند گوشی همراه‌، ساعت یا تقویم داشته باشند و به نوشته اشپیگل آنها «در کپسول زمان» زندگی می‌کنند.

بدنبال شکایت سازمان مجاهدین خلق از اشپیگل بخش‌هایی از این مقاله حذف شد.[۴۸][۴۹]

استفاده‌ از مأموران ایرانی در خارج

تریتا پارسی

علیرضا نوری زاده

بتول سلطانی

جمشید تفریشی

شیطان سازی علیه مجاهدین خلق

رهنمود استراتژیکی منتشرشده در خبرگزاری رسمی رژیم ـ 25آذر 1382:

نشریه 639- 23دی 82 صفحه10

«باید در این مسیر ابزار دیپلوماسی رسمی، ‌یعنی وزارت امور خارجه،با ابزارِدیپلوماسی امنیتی،یعنی وزارت اطلاعات، هماهنگ بایکدیگر عمل کنند.

هدف محوری جمهوری اسلامی‌ ایران،می‌بایست پاک کردن وحذف صورت مسألة این تشکیلاتِ تروریست یباشد.

اثرات ناامنی و منفی این گروهک،نه تنها امنیتِ داخلی ایران،بلکه امنیتِ منطقه را به خطر می‌‏اندازد».

پیشینه تکفیر در ایران پس از انقلاب

خمینی از فردای پیروزی انقلاب، به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نبود و به الزامات قراردادهای اجتماعی گردن نمی‌گذاشت، ولایت‌فقیه این اصل بدیهی را رد می‌‌کرد که مشروعیت حکومت ناشی از تعهداتی است که در برابر مردم قبول کرده و نمی ‌تواند یکسویه آنها را نادیده بگیرد.

قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکرده‌اند. خمینی خود را ملزم به رعایت این قوانین نمی‌دانست. نقطه‌ی کانونی استبداد در نظریه‌ی ولایت‌فقیه همین‌جا است، خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش می‌دانست که هر لحظه می‌تواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد.

روح‌الله خمینی حکومتش را، حکومت اسلام می ‌دانست و به همین دلیل هرگونه مخالفت با آن را نیز مخالفت با اسلام تلقی می‌کرد. در شهریور سال ۱۳۵۸ گفت: «آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین برپا شد، و [اینها] رأی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند، رأی به جمهوری اسلامی ندادند یعنی ما طاغوت می‌خواهیم، اینها منافق هستند، اینها مسْلم نیستند، مسْلم باید به جمهوری اسلام رأی بدهد؛ مسْلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد. آنهایی که تحریم کردند رأی دادن بر جمهوری اسلامی را، منافق هستند؛ مسْلم نیستند.»[۵۰]

در آذرماه همان سال نیز گفت: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمی‌شود بگوییم که یک ملا عقیده‌اش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت می‌دهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام می‌کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می‌دانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.»[۵۱]

او تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ گفت: «و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم [...] اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌‏های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‏‌آمد.»[۵۲]

خمینی در جای دیگر و در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ اعلام کرد: «اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى ‏توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد.» در آن ایام او بارها تکرار کرد که «ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مى‏‌کنیم.»[۵۳]

او گفت، «ما آزادی دادیم» در حالی که چند ماه قبل شاه را به دلیل گفتن همین کلمات محکوم کرده بود. خمینی در پاسخ به شاه گفته بود: «اين چه آزادى است كه اعطا فرموده‏‌اند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود اين كلمه جرم است. كلمه اينكه «اعطا كرديم آزادى را» اين جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلن؟»[۵۴]

کمپین شیطان‌سازی اپوزیسیون و بطور خاص سازمان مجاهدین خلق ایران توسط جمهوری‌اسلامی به اندازه عمر جریان شکنجه و اعدام آنها طول دارد. شیطان‌سازی مکمل سرکوبی است که به‌طور مستمر توسط جمهوری‌اسلامی علیه مخالفان خود اعمال کرده است و نتیجه آن حذف هزاران هزار مخالف سیاسی بوسیله ترور، شکنجه و اعدام بوده است.

اما واقعیت را امام جمعه ارومیه به‌گونه‌ای دیگر بازتاب می‌دهد. ملاحسنی، امام جمعه سابق ارومیه: «حضرت امام خمینی (ره) در جواب برخی از رؤسای دادگاه‌های انقلاب، البته رؤسای قبل دادگاه‌های انقلاب، که نمی‌خواستند خیلی اعدام بدهند، فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یک‌شبه دستور می‌دهم همه اینها را به رگبار ببندند و قتل‌عام کنند»[۵۵]

در اولین سال‌های حکومت روح‌الله خمینی، مجاهدین مدارک و شواهد مهمی درباره رواج شکنجه در زندانها را فاش کردند. برای مقابله با آن، خمینی گفت شکنجه صورت گرفته. اما آنها (مجاهدین) خودشان خودشان را شکنجه کرده‌اند.[۵۶]

موضوع اصلی شیطان‌سازی این است که اپوزیسیون به صورت یک سکت جنایت‌پیشه و تروریست معرفی شود که اعضای خود، مخالفان خود، مسلمانان، مسیحیان، کردها، و ... را ترور میکند. با شیطان سازی حکومت ایران تلاش میکند توجه جهان را از تمرکز بر نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت که خود مرتکب می‌شوند برداشته و آن را روی اپوزیسیون برگردانند.

به این منظور آنها بودجه هنگفتی صرف میکنند، بخش مهمی از سرویسهای اطلاعاتی را به این کار اختصاص داده‌اند و حتی به توطئه‌های جنایتکارانه دست میزنند.

ستون پنجم

تعریف ستون پنجم

اصطلاح ستون پنجم برای اولین بار در جریان جنگ‌ های داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) به کار گرفته شد و سپس وارد ادبیات سیاسی در اکثر کشورها گردید.

هنگامیکه ژنرال امیلیومولا یکی از سرکردگان ارتش فرانکو با افراد خود به سوی مادرید پایتخت اسپانیا پیشروی می‌کرد. برای مسوولین حکومتی در شهر مادرید پیغام فرستاده گفته بود، من با چهار ستون نظامی از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوی پایتخت می‌‌آیم ولی شما فقط روی این چهار ستون حساب نکنید بلکه ستون پنجمی هم داریم که در مادرید و حتی در میان جمع شما رهبران حکومت اسپانیا حضور دارند که دانسته یا ندانسته برای ما فعالیت می‌‌کنند.

شاید از نظر فکری هم با ما موافق نباشند ولی چون با عقیده و نظریه شما صددر‌صد مخالف هستند بنابراین اعمال‌‌شان غیر‌مستقیم به نفع ما تمام می‌‌شود. اگر از چهار ستون اعزامی نگرانی ندارید از این ستون پنجم بترسید که در تمام امور و شوون شما نفوذ دارند و راه ورود چهار ستون دیگر ما را به آسانی به داخل شهر هموار می‌‌کنند. از آن پس اصطلاح ستون پنجم به کسانی اطلاق گردید که به‌عنوان جاسوس و عوامل مخفی در یک دولت و یا سازمان برای دولت متبوع خود کار می‌‌کنند.[۵۷]

مجاهدین و اتهام ستون پنجم

در سال ۱۳۶۵ پس از سفر علیرضا معیری به فرانسه و تقاضای استرداد مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، این سازمان برای ادامه مبارزه پس از قرارداد صلح با نایب نخست‌وزیر وقت عراق طارق عزیز به عراق منتقل شد. و به تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی ایران اقدام کرد. به دنبال این اقدام جمهوری اسلامی در برنامه‌های تبلیغاتی خود وابستگی سازمان مجاهدین خلق ایران به حکومت عراق و ستون پنجم بودن آن را در دستور کار خود قرار داد.

رهبر مجاهدین خلق مسعود رجوی قبل از ترک فرانسه و رفتن به عراق (خرداد۶۵) مطالبی را عنوان کرد که بخشی از آن چنین است:

خطاب به کلیه احزاب و شخصیت‌های سیاسی

…. آقا جنگ است! یک میلیون نفر کشته و مجروح و معلول شده‌اند!

می فهمید یا نه؟

خانواده‌ای نیست که عزادار نباشد.

می فهمید یا نه؟

در هیچ مقطع تاریخ، فحشا اینقدر گسترش نیافته.

می فهمید یا نه؟

یک جو غیرت دارید یا نه؟

… اجازه بدید قبل از تودیع در آخرین صحبت‌هایم به شما بگویم که باید جلوی همه، این سوال را بگذارید که: چه هستی؟ و چه میکنی؟ ادعا موقوف!

خمینی یک هیولای واقعی است. آنجاست، برو بجنگ! و الا خیلی بی‌غیرتی!».[۵۸]

گزارش مشترک پنتاگون و کنگره آمریکا از شیطان‌سازی علیه اپوزیسیون

تاریخ پخش از سیمای آزادی911117

تلویزیون سی.ان.ان 4ژانویه 2013-15دی1391

بعدازجنگ 1991 علیه عراق وزارت اطلاعات جنگ روانی علیه مجاهدین خلق را به عنوان اصلی ترین اهداف خود تعیین کرد اما به رغم اینها مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان جدی وقابل اتکا سرپا مانده است.

وزارت اطلاعات دارای بخش دروغپراکنی میباشد، که مسئول تولید و انجام جنگ روانی علیه دشمنان جمهوری اسلامی است وزارت اطلاعات تمامی امکانات در اختیار خود را جهت حفاظت از جمهوری اسلامی ایران بکار میگیرد. روشهایی مانند نفوذ در گروههای اپوزیسیون داخل کشور... و حفظ ارتباط با آژانسهای اطلاعاتی خارجی و همچنین سازمانهایی که از منافع جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان حفاظت میکنند..... یکی از طرقی که دولت ایران اینکار را انجام میدهد از طریق سایت اینترنتی آن ایران دیدبان است. این سایت اخبار را به سه زبان انگلیسی, فارسی و فرانسه ارائه میدهد. یک سایت دیگر که گفته میشود وابسته به وزارت اطلاعات است بنیاد هابیلیان است. این سایت اینترنتی اخباری که به نفع دولت ایران است را به سه زبان عربی, انگلیسی و فارسی ارائه میکند. وزارت اطلاعات برای کارزار ضد اطلاعات و انتشار تبلیغات اش با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران همکاری میکند. این سازمان یک رادیو تلویزیون دولتی است که رئیس آن توسط رهبر رژیم ایران انتخاب میشود..

چکیده ای از گزارش پنتاگون در باره فعالیتهای وزارت اطلاعات رژیم

این گزارش که در دیماه سال گذشته منتشر شد، گزارشی است در خصوص جزئیات فعالیت وزارت اطلاعات رژیم ایران که توسط بخش پژوهشهای فدرال کتابخانه کنگره آمریکا منتشر شده است. گزارش64 صفحه‌ای پِنتاگون، از سپاه قدس به عنوان اهرم اصلی عملیات سرویس‌های اطلاعاتی ایران یاد می کند و در عین حال می افزاید که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و سپاه قدس همکاری تنگاتنگی با یکدیگر دارند.به نوشته پِنتاگون، وزارت اطلاعات همچنین از طریق شبکه‌ها و انجمن‌های دفاع از پناهندگان، (تصویر:نشان دادن لگو سایت آریا، عکس شادانلو و فیروزمند)، در میان ایرانیان خارج از کشور فعال است. سرویس‌های اطلاعاتی ایران افرادی را در خارج از کشور ربوده و به ایران منتقل کرده و سپس به قتل می‌رسانند.

بر اساس گزارش پِنتاگون، جنگ روانی علیه سازمان مجاهدین از اصلی ترین وظایف وزارت اطلاعات در دو دهه گذشته و بخصوص بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991 بوده. وزارت اطلاعات برای پیشبرد این جنگ، اعضای سابق مجاهدین رو در اروپا جذب کرده و از اونها برای راه اندازی کارزارِ ترویجِ اطلاعاتِ دروغْ علیه مجاهدین استفاده میکنه».(تصویر: نشان دادن عکس کریم حقی، سبحانی، شیطان بنده

گزارش مشترک پِنتاگون و کنگرة آمریکا تصریح میکنه که: (از روی کاغذ بخوانید)«رژیم ایران مجاهدین خلق را یک تهدید برای خود احساس کرده و «ارگان امنیتی رژیم، سازمان مجاهدین خلق ایران را جدی ترین سازمان مخالف می انگارد.» این گزارش تاکید میکنه که اگر چه «جنگ روانی علیه مجاهدین خلق از اصلی ترین وظایف این وزارتخانه بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991 بوده، اما علی رغم آنمجاهدین همچنان بعنوان یک اپوزیسیون قابل اتکاء و معتبر به فعالیت خود ادامه میدهد».

این گزارش تصریح میکند که وزارت اطلاعات در کارزار خود علیه مجاهدین خلق، علاوه بر مزدوران ایرانی، عناصر خارجی را نیز به خدمت میگیرد. گزارش، نمونة مسعود خدابنده و همسر انگلیسی او اَن سینگلتون را بعنوان نفرات وزارت اطلاعات ذکر میکند. (تصویر:نشان دادن عکس شیطان بنده و سینگلتون)،

این گزارش با اشاره به روابط نزدیک وزارت اطلاعات ایران و نیروهای امنیتی سوریه فاش می سازد که در سال 2004 ابراهیم خدابنده (تصویر:نشان دادن عکس مزدور ابراهیم خدابنده)، توسط نیروهای سوریه دستگیر و به ایران فرستاده می شود.ابراهیم خدابنده نهایتاً توسط اَن سینگلتون و برادرش مسعود خدابنده به استخدام وزارت اطلاعات در آمد. (تصویر:نشان دادن عکس هر سه مزدور)،

جاسوس انگلیسی اطلاعات آخوندی اَن سینگلتون و دو مأمور دیگر وزارت اطلاعات، مسعود خدابنده وابراهیم خدابنده،که در پژوهش پِنتاگون جزئیات عضوگیری آنها توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی حکومت آخوندی علیه مجاهدین خلق ایران برملاشده، به طورخاص علیه پایداری مجاهدین اشرف توسط دیکتاتوری آخوندی به کار گرفته شدند. (تصویر:نشان دادن عکس سینگلتون در اطراف سیاج اشرف و عکس شیطان بنده در جلسه مزدوران در بغداد)

دراین فاصله ده ساله، حکومت آخوندی تا آنجا که در توان داشته مأموران خود را تحت عنوان اعضای سابق مجاهدین علیه مجاهدین و پایداری اشرفیان، به کار گرفته است :

از اعماق شکنجه گاههای اوین (تصویر:نشان دادن عکس ابراهیم خدابنده)،تا زمینه سازیهای تروریستی برای منفجرکردن شبکه های آبرسانی اشرف (تصویر:نشان دادن صحنه های تخریب شبکه آبرسانی اشرف)، و محاصره و بلندگوهای شکنجه روانی (تصویر:نشان دادن صحنه هایی از سیرک مزدوران هنگام زدن طبل و بلندگو)،، تا جاسوسخانه های ام آی سیکس لندن و شاهد تراشی علیه مجاهدین درکارزار درهم شکستن برچسب آخوند ساخته در انگلیس(تصویر:نشان دادن عکس سینگلتون و شیطان بنده)،

گزارش 5 ـ خواهر

از کودتای 17ژوئن و تکنویسی کشاف مأموران اطلاعات در باره تک تک مجاهدین و بخصوص علیه رئیس جمهور برگزیده مقاومت در د اس ت فرانسه (تصویر:نشان دادن عکس سبحانی و شیطان بنده)، تا چاقوکشی علیه پناهندگان در سالن فیاپ پاریس (تصویر:نشان دادن صحنه های چاقوکشی فیاپ)،و انواع مصارف تبلیغاتی در بی بی سی فارسی یا کتاب نویسی درباره فرقه بودن و صدامی بودن ارتش آزادیبخش (تصویر:نشان دادن جلد کتاب ارتش خصوصی صدام و عکس اما نیکلسون).

صحنه های حشر و نشر اَن سینگلتون در جمع بسیجیان و مأموران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس و نظامیان مالکی در جریان محاصره اشرف و شکنجه روانی مجاهدین با صدها بلندگو(تصویر:نشان دادن عکس سینگلتون زیر بلندگو و در کنار سربازان عراقی و مزدوران).

برخی اطلاعات

بیش از 70 نمایشگاه طی سال گذشته توسط شعبات مختلف وزارت اطلاعات در داخل کشور علیه مجاهدین برگزار گردیده است.

در خصوص نمایشگاهها دژخیم هاشمی نژاد گردانندة یکی از شعبات پوششی اطلاعات آخوندها می گوید:«تقریبا تمامی مراکز استان ها و بالای 200 مرکز آموزشی، اداری و غیر اداری در سراسر کشور را برای برگزاری این نمایشگاه‌‌ها پوشش داده‌ایم». (مصاحبه هاشمی نژاد با تسنیم، هابیلیان 920917)80 نمایشگاه تنها در سال ۱۳۹۲

تیتر: ابعاد صنعت نمایشگاه سازی آخوندها علیه مجاهدین

گزارش- کلام (نمایش با نمودار)

- کل نمایشگاههای برگزار شده در داخل کشور توسط کلیه شعب وزارت اطلاعات از سال 84 تا ۹۲تاکنون= 250 فقره : میانگین سالانه 28 نمایشگاه

- تعداد نمایشگاه از سال 84 تا ابتدای سال 92= 170فقره : میانگین سالانه حدود 25فقره / بطور متوسط هر ماه 2 نمایشگاه

- تعداد نمایشگاه از ابتدای سال 92 تاکنون: 80 فقره = میانگین سالانه: 48فقره / بطور متوسط هر ماه 4 نمایشگاه

- تعداد نمایشگاه فقط از ابتدای سال 93= 40فقره: بطور متوسط هر ماه 5 نمایشگاه (بسته B)

نمایشگاههای هابیلیان، در مراکز تجمع جمعیت مانند مساجد و ادارات و بخصوص اماکنی که محل تجمع یا تردد جوانان است، مثل مدارس، اردوهای ورزشی، اردوهای تابستانی دانشآموزان، هتلها، پادگانها، و حتی اماکن تجمع نیروهای سرکوبگر و عقب مانده خودش از جمله مراکز بسیج، طلبهخانهها، نمایشهای جمعه، برپا میشود. برای نمونه نگاه کنید: (نشان دادن تصویر هر کدام از مواردی که نام برده می شود با زوم بک از روی اسم یا تیتر خبر. تاریخ داخل پرانتز آدرس منبع است و نشان داده نمی شود)

- سازمان بسیج مستضعفین (هابیلیان 930601)

- کارگاه های بصیرتی آموزشی برای بسیجیان و جلسه هماهنگی مدیران کاروانهای راهیان نور (در مشهد، هابیلیان 930718)

- حوزه علمیه گلشن جعفری مشهد (هابیلیان 930301)

- مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان رضوی (هابیلیان 921202)

- موسسه خمینی (هابیلیان 891018)

- حوزه علمیه خراسان (هابیلیان 891208)

- دوره های آموزشی ائمه جماعات مساجد خراسان رضوی (هابیلیان 910414)

- مجتمع قضایی خمینی در مشهد (هابیلیان 910421)

- اداره فرهنگ و ارشاد بهشهر (هابیلیان 921204)

- مرکز آموزش توپخانه اصفهان (هابیلیان 930808)

- صنایع موسوم به امام هادی (هابیلیان 930801)

- پادگان جوادنیا (عکس دارد. آبیک قزوین) هابیلیان 890715)

- نماز جمعه تهران (هابیلیان 930312)

- پادگان لشکر 58 ذوالفقار شاهرود

- صدا و سیمای مازندران

- وزارت کشور

- همایش رؤسای هیات ورزشی بیش از 40 رشته ورزشی در هتل پردیسان مشهد (هابیلیان 910417)

- پادگان ثامن الائمه حمیدیه شهرستان اهواز (هابیلیان 920124)

- هشتمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت مشهد (هابیلیان 920431)

- نشست کارشناسان جنبش غیرمتعهدها. (تلویزیون شبکه خبر 910605)

تیتر: ترفندهای مبتذل تبلیغاتی برای جذب مشتری (G )

گزارش

آخوندها بدلیل نفرت عمومی مردم از رژیم و بخصوص لجنپراکنیهایشان علیه مجاهدین، برای کشاندن افراد به محل نمایشگاه و جلب مشتری و بهرهبرداری تبلیغاتی از آن، به انواع ترفندها و فریب ها متوسل می شوند. از توزیع مجانی سی دی[1] و انتشارات رژیم تا برپایی غرفه های غذا[2] و تا اهدای جایزه[3] تحت عنوان مسابقه در محل این نمایشگاهها.

روش‌های شیطان‌سازی

1) ساخت دهها فیلم و مستند مجعول و برنامه های ویژه تلویزیونی

2) چاپ ونشر دهها کتاب

3) برپایی دهها نمایشگاه

4) اعزام 7اکیپ مزدوران وزارت اطلاعات تحت نام خانواده به لیبرتی

5) برگزاری کنگره به اصطلاح بین‌المللی توسط هابیلیان در داخل کشور با حضور حسن روحانی و وزیر اطلاعات

6) راه اندازی سایتهای مختلف و درج هزاران مطلب

7) برگزاری نمایش‌های متعدد توبه و ندامت با شرکت مأموران جدیدالاستخدام در هتل مهاجر عراق.

8) برگزاری نمایش تحت عنوان گردهمایی و جلسات مأموران و گماشته های بدنام وزارت اطلاعات در داخل و خارج کشور.

9) اعزام بینتیجه و رسوای اکیپ مزدوران و مأموران وزارت اطلاعات به ژنو برای منحرف کردن شورای حقوق بشر ملل متحد و جلوگیری از محکومیت رژیم در شهریور و اسفند94

10)ارسال صدها نامه و تومار به ارگان‌های بین‌المللی و حقوق بشری به منظور سوء‌استفاده از آنها علیه لیبرتی

11)ارسال صدها نامه و تومار و مدارک جعلی برای مسموم کردن فضای پشتیبانان خارجی مقاومت و دور کردن آنان از مجاهدین و مقاومت.

12)پمپاژ دروغ و تهمت با جعل و انتشار هزاران خبر از طریق خبرگزاری ها و رسانههای رسمی آخوندها، برای مقابله با توجه و اقبال گستردة مردم و جوانان به مجاهدین

13)گروگانگیری و زیر‌فشار گذاشتن خانواده‌های مجاهدین در داخل کشور، برای وادار کردن آنها به موضعگیری علیه فرزندان یا بستگان مجاهدشان

14)بکارگیری مزدوران و مأموران وزارت با ماسک مخالف رژیم و «اپوزیسیون» در خارج کشور، علیه مجاهدین و مقاومت ایران

15) پمپاژ اطلاعات دروغ به دوائر و ادارات و مقامات کشورهای خارجی به منظور ایجاد محدودیت و زمینه سازی تروریستی علیه مجاهدین و مشروعیت بخشیدن به زد وبند با فاشیسم مذهبی علیه سازمان و شورای ملی مقاومت،

16)انجام مصاحبه با لابی های استبداد مذهبی تحت عناوین مختلف (کارشناس، تحلیل گر، فعال حقوق بشر، محقق و ...) به منظور لجنپراکنی علیه مجاهدین


[1] نمايشگاه هابيليان در صنايع شهيد كاوه مشهد ، هابيليان 930715

[2] خبرگزاري فارس 910627

[3] نمايشگاه در دانشگاه پيام نور خواف، هابيليان ـ 4آبان 93 / نمايشگاه هابيليان در مركز آموزش توپخانه اصفهان، هابيليان 8آبان 93

مضمون یکسان توطئه بزرگ آخوندها و دستگاه گشتاپوی آن با تمام دم و دنبالچهها و مرتبطین آن طی یک سال گذشته را می توان در چند جمله زیر خلاصه کرد:

نوشتاری:

      الف. مجاهدین در داخل کشور فاقد پایگاه و در خارج هم منزوی هستند و از حمایت جامعه ایرانی برخوردار نیستند.

ب. مجاهدین در درون خودشان با «شکنجه» و «مرگهای مشکوک» نیروهایشان را به زور نگه داشته اند. به یک «فرقه» تبدیل شده اند که تحمل هیچ «منتقدی» را ندارند.

ج. نتیجه عینی و هدف سیاسی دو ماده فوق این است که اولاً مقاومتی وجود ندارد و رژیم آلترناتیوی ندارد و همین رژیم در هر حال بهتر از مجاهدین است. ثانیاً علیه رهبری مجاهدین باید متحد شد و تشکیلات آنها را پاشاند. بنابراین هر جنایتی علیه مجاهدین مشروع است.

فیلم‌سازی علیه مجاهدین

رژیم آخوندی از سال ۱۳۶۴ تاکنون 186 فیلم، مستند و سریال سفارشی علیه مجاهدین و مقاومت ایران تابه‌حال ساخته است. تنها یکی از این مستندهای سفارشی، سریالی است به نام ”پایانی بر پایان” که ۵۰ قسمت است و ۶ بار از شبکه‌های مختلف تلویزیون آخوندها تکرار و پخش‌شده است یعنی ۳۰۰ برنامه به پخش یکی از مستندهای جعلی علیه مجاهدین اختصاص دارد. مستند دیگری تحت عنوان ”به نام خلق” ۲۸ قسمت بوده که سه بار از شبکه‌های مختلف تلویزیون رژیم پخش و باز پخش‌شده است. مجموع این تعداد فیلم و مستندهای سفارشی رژیم علیه مجاهدین ۸۸۱ برنامه می‌شود.

از این 186 فیلم و مستند تعداد 5 عدد (2.7 درصد) در دهه ۶۰، تعداد ۳ عدد (1.6 درصد) در دهه ۷۰، تعداد ۹ عدد (۵ درصد) در دهه ۸۰، تعداد 169 عدد (90.7 درصد) در دهه ۹۰ تولید و پخش‌شده است.

زیرنویس: خامنه اي در ديدار با مستندسازان رژيم- 21 دي ماه 96

«دشمنان این ملت و دشمنان این انقلاب و دشمنان این نهضت عظیم مردمی که به برکت دین به وجود آمده به سراغ تحریف و دروغ و تغییر واقعیات در ذهن‌ها و این‌ها رفتند این چیزی که میتوانه ذهن‌ها رو روشن کنه همین مستندهای شماست»

کلام:

خامنه‌ای مجدداً در تاریخ 24 آبان 97 در دیدار با جمعی از برنامه‌سازان صداوسیما به صحنه آمد و با تأکید روی حمایت معنوی و حمایت مادی از آن‌ها برای تولید برنامه گفت:

افکت خامنه‌ای: [برنامه پرونده شماره 212 تايم كد 06:50]

«ما در حال یک نبرد فرهنگی، یک نبرد جنگ نرم هستیم یعنی به ما تهاجم شده؛ تهاجم نرم، آن‌هم با ابزارهای پیشرفته و بسیار نو و با توانایی بسیار بالا؛ به ما حمله شده... در مقابل، ما بایستی یک جبهة قویِ توانایی ایجاد کنیم که این جبهه بتواند پاسخگو باشد. آن جبهه متشکل از کیست؟ از هنرمند، روشنفکر، عنصر فرهنگی؛ یعنی شماها هستید، واقعاً باهمت بلند این کارها بایستی انجام بگیرد. خب البته شکی نیست که شما اگر بخواهید ابتکار به خرج بدهید و کار نو، کار برجسته بیاورید، پشتیبانی مدیریتی لازم است؛ من در این تردید ندارم، من این را تصدیق می‌کنم؛ مدیران بایستی از شماها واقعاً حمایت بکنند؛ هم حمایت معنوی بکنند یعنی به شما نشان بدهند که کار شما را قبول دارند و برای کار شما ارزش قائل‌اند، هم حمایت مادی بکنند

مهمان

همان موقع یکی از شکنجه گران اطلاعاتی رژیم به نام محمدحسن روزی‌طلب که معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سردبیر نشریه رمز عبور می‌باشد و خودش مستقیماً و یا از طریق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تهیه و تولید فیلم و مستند علیه مجاهدین نقش دارد منظور خامنه‌ای را توضیح داد.

گزارش – کلام 05

زیرنویس: تلویزیون افق رژیم – اول بهمن 96 [تايم كد:010650]

«واقعیت این بود الآن ما نگاهی که داریم می‌کنیم بعد 40 سال به اون وقایع سال 57-58-59-60 و دهه 60 که حضرت آقا به‌عنوان دهه مظلوم 60 نگاه می‌کنند ما درواقع در یک جنگ روایت هستیم که این چه روایتی از اون ماجرا داشته باشیم چه روایتی از خروج مسلحانه سازمان مجاهدین خلق داشته باشیم چه روایتی از جنگ بعد ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته باشیم من به نظرم یک نوع تله گذاری شده این قضایا و بعضی از بچه‌های انقلابی برای اینکه امروزه بعضی از پشیمان شده‌ها رو نقد کنند می‌روند و اعمال درست این‌ها رو در دهه 50 و 60 نقد می‌کنند».

مهمان [مي توانيد موقع پخش مصاحبه مهمان، سند را با دوپنجره كردن نشان دهيد. سند را از برنامه پرونده شماره 213 تايم كد 03:09 استفاده كنيد]

این مهره وزارت اطلاعات، ضرورت ساخت و تولید فیلم و مستند برای ”روایت” نوشته‌شده توسط آخوندها را با جمع‌بندی از قیام دی‌ماه 96 و استمرار آن این‌گونه توضیح می‌دهد: «...نفرات سازمان شهرها را بین خودشان تقسیم کرده‌اند و در یک فرآیند چندساله نخبگان و معترضان کف را در گروه‌های تلگرامی سازمان‌دهی کرده‌اند و مثلاً در یک شهر کوچک بیش از 5 هزار عضو در گروه‌های مختلف هستند که زمینه هماهنگی درباره مکان و ساعت تجمع را آنجا اعلام می‌کنند... نحوه رفتار و شعارها همه مربوط به سازمان است. مثلاً شعار اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا، فقط در دانشگاه تهران یا مرگ بر روحانی فقط در مشهد سر داده شد ولی شعارهای مستقیم مربوط به براندازی، در همه‌جا بود و مرتباً تکرار می‌شد». (روزنامه وطن امروز رژیم – 12 تیر 97)

مجری

آخوندها علاوه بر مستخدمان و خدمت‌گزاران و دژخیمان خود تحت عنوان کارشناس و ”عضو سابق مجاهدین” و... مشتی مأمور و مزدور را هم برای نمایش‌های خود به منظور ”روایت” جعلی از مجاهدین به خدمت می‌گیرد یکی از آن‌ها مزدوری است به نام هادی شعبانی:

تابلو: مأمور وزارت اطلاعات آخوندی هادی شعبانی [پوشه 3]

گزارش افشای مزدور هادی شعبانی در حد 500 کلمه تا شب داده شود

مهمان

ارتباط بسيج دروغ‌پراكني و شيطان سازي از مجاهدين در قالب چنين مستندهاي سفارشي در اعترافات دست اندركاران آن به خوبي روشنه: مجاهدين خلق نيرويي هستن كه نسل جوان آرزوها و اميدهاش رو در اون مي بينه. پس طبيعيه كه آخوندها هم روي شيطان سازي از مجاهدین تمركز كنن.

گزارش – کلام 06

[برنامه پرونده شماره 213 تايم كد 12:20]

زیرنویس: جوان آنلاین-11 بهمن 97

حامد قریشی نویسنده مستند سفارشی «به نام خلق» که پیش از این هم مستندی درباره [مجاهدین] با نام «سرباز سابق» برای پرس. تی. وی شبکه خارج کشوری رژیم ساخته در پاسخ به این‌که چه شد تصمیم به تولید برنامه‌ای با چنین محتوایی گرفتید؟ می‌گوید: «فعالیت‌های مجاهدین خلق در فضای مجازی و جذب نوجوان‌های بی‌اطلاع و از طرفی فراموش‌شدن سازمان مجاهدین خلق از ذهن مردم یکی از اصلی‌ترین دلایل تولید این اثر بود که چندین سال هم محتوای آن زمان برد تا قوت و استحکام لازم را برای ارائه داشته باشد».

زیرنویس: روزنامه جوان - 4 دی 97 [برنامه پرونده شماره 214 تايم كد 09:14]

ایمان گودرزی سازنده مستندهای سفارشی وزارت اطلاعات به علت اصلی رو آوردن به موضوع مجاهدین این‌گونه اعتراف می‌کند: «یکی از دلایلی که ما را مجاب کرد به موضوع [مجاهدین] رو بیاوریم، اتفاقاتی بود که در انتخابات سال گذشته [سال 1396] ریاست جمهوری افتاد و برخی رقبای انتخاباتی با استناد به بحث اعدام‌های سال ۶۷ سعی نمودند به تعبیر رهبر انقلاب جای جلاد و شهید را عوض کنند».

مجری

البته تا آنجا که به آخوندها برمی‌گردد دنبال قتل‌عام مجاهدین در عراق بودند که به یمن پایداری مجاهدین و هوشیاری رهبری مقاومت، سازمان پیش افتاد و طرح ولی‌فقیه شکست خورد. چند ماه بعد از انتقال همگانی مجاهدین به آلبانی، سایت وزارت اطلاعات با اعتراف به این شکست استراتژیک، افسوس رژیم را به خاطر از دست دادن فرصت کشتار مجاهدین در عراق بازتاب داد:

گزارش – کلام 07

[برنامه پرونده شماره 213 تايم كد 09:00]

زیرنویس: سایت دیده بان ایران – 30 فروردین 96

«تا زمانی که این گروه و اعضای آن در خاک عراق بودند، سپاه و نیروهای امنیتی فرصتی برای حل‌وفصل این منازعه را داشتند و هم‌اکنون این فرصت چشم‌انداز خود را از دست داد... دغدغه و اشتغال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه منجر به‌غفلت جدی گردید. این غفلت حال سر بازکرده و نشان می‌دهد که این گروه دست بازتری در تحولات میدانی خواهد داشت... ناگفته نماند که این گروه تجارب بسیاری در بسیج و سازمان‌دهی داشته و بالقوه می‌تواند تهدید امنیتی برای کشور باشد. استفاده از شبکه‌های داخل کشوری و همچنین تأثیرگذاری بر روی مخاطبین خاکستری می‌تواند در زمره تلاش‌های این گروه تبیین گردد و موجی از دلسردی را در بدنه نیروهای وفادار به نظام و کشور ایجاد کند».

مجری

تا اینجای برنامه بخش کوچکی از حجم عظیم تبلیغات دیوانه‌وار رژیم دجال آخوندی برای ”روایت” وارونه و موردنظر ولایت‌فقیه را نشان دادیم که با به کار گرفتن ارگان‌ها و نهادهای متعدد از چندین وزارتخانه، با صرف مقادیر هنگفتی از بودجه‌های میلیاردی و با به کار گرفتن خیلی از عوامل مزدور تحت عنوان کارگردان، تهیه‌کننده، بازیگر و امثالهم… در قالب ده‌ها سریال تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی، برای مخدوش کردن چهره مجاهدین و مقاومت، به راه انداخته است. شیطان سازی و تروریسم علیه مقاومت سازمان‌یافته تنها راه برون‌رفت رژیم از بحران سرنگونی است.

دست‌اندرکاران فیلم و مستندهای جعلی علیه مجاهدین و مقاومت ایران کدام ارگان‌ها و نهادهای سرکوبگر حکومتی و پوششی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران هستند؟

پاسخ به این سؤال و این‌که این خط کار چه نتایجی داشته، موضوعی است که در یک برنامة دیگر پرونده و در هفتة آینده پی می‌گیریم؛

تا هفتة بعد خدا نگهدار و پیروز و سرفراز باشید.

فیک نیوز

فیک نیوز در جمهوری اسلامی
فیک نیوز در جمهوری اسلامی

نحوه‌ی تولید و نشر فیک نیوز یا اخبار جعلی چگونه است. اخبار جعلی به حقیقت اهمیت می‌دهند فقط تا آن اندازه که بتوانند ما را از آن منحرف کرده و بر باورها و رفتارهای ما تأثیر بگذارند.

«اکسل گلفرت» در «فیلاسوفر مگزین» (مجله فیلسوفان) به علل پخش اخبار جعلی و ویژگی‌های آنها پرداخته است.

«اکسل گلفرت» پس از یک مقدمه‌چینی به سراغ تاریخچه این اخبار رفته و شکل‌گیری آن را این‌گونه بیان می‌کند:

ویلیام راندولف هرست (اورسن ولز فیلم «همشهری کین» را بر مبنای زندگی او ساخت)، ناشر نیویورک ژورنال در سده‌ی نوزدهم که جنگ‌افروزیِ فریبکارانه‌اش را زمینه‌ساز جنگ میان اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۷ می‌دانند. نیویورک ایوینینگ نیوز که یکی از رقیبان نیویورک ژورنال بود درافشاگری خود اظهار تأسف می‌کند که نیویورک ژورنال «فاکت‌ها را به‌طور فاحشی کژنمایی می‌کند» و «داستان‌هایی جعل می‌کند تا عامه‌ی مردم را برانگیزد» گلفرت ضمن اینکه تئوری گوبلز (رئیس تبلیغات هیتلر ) مبنی بر اینکه «دروغ هر چه بزرگتر، باورش آسان تر است» را یکی از ملاک‌های ساخت اخبار جعلی می‌داند، می‌نویسد: میزان دروغ و اطلاعات غلطی را که دست به دست می‌چرخد افزایش بده و آنگاه ممکن است افکار عمومی به‌طور برگشت‌ناپذیری در مسیری تازه‌ بیفتد و روز به روز بدتر شود او یکی از دلائل افزایش اخبار جعلی را علاوه بر گردش سریعتر اخبار و اطلاعات و همچنین تعدد حیرت آور مراکز خبرپراکنی، پذیرش مردم می‌داند و اضافه می‌کند: هرچه که باشد مشکل «اخبار جعلی» نه فقط به عرضه بلکه به تقاضا نیز مربوط است: افکار عمومی دوقطبی شده و هر طرف علائق و سلیقه خود را می‌جوید. اکسل گلفرت، اخبار جعلی را با اخبار کذب متفاوت دانسته و تفاوتش را در عمدی بودنش در دروغ پردازی و فریب به حساب می‌آورد و جداکردنش از سیستم خبر رسانی امروز را نه تنها دشوار، بلکه جزیی از ذات این سیستم به شمار می‌آورد. او می‌نویسد: این احساس که شبکه‌های مختلف رسانه ای به‌طور پیوسته ما را غرق در اطلاعات می‌کنند، وادارمان می‌سازد به‌ شیوه‌ای سردستی و عجولانه راه‌های سریعتری را به کار گیریم تا از آخرین خبرها مطلع شویم. بسیاری از این راه‌های سریع‌تر ذهنی، تابع علائق و سلیقه‌هایی هستند، که طی سال‌ها در ما به‌وجود آمده است. این سلیقه‌های احساساتی انتخابگر اخبار در کنار تکرار مداوم، عامل اصلی تأثیر اخبار جعلی می‌شوند. تکرار باعث می‌شود اطلاعات در ذهن‌ ما، حتی ذهن‌هایی که انتظار می‌رود آگاه‌تر باشند، هرچه بیش‌تر جاگیر شوند و وقتی با زبان احساسات آماده شده باشیم، آنگاه نخواهیم توانست اطلاعاتی را که به ما می‌رسد درست ارزیابی کنیم.»

مطلب مجله «فیلسوفان» این‌گونه خاتمه می‌یابد:

«آنچه اخبار جعلی در دوران کنونی را به‌طور خاص تنفرانگیز می‌کند این است که این اخبار از نهادهایی بهره می‌گیرند که ظاهرا باید بتوان به آنها اعتماد کرد، نهادهایی چون رسانه و مطبوعات در کشورهای غربی، علم و نهادهای آموزشی در این ممالک. خبرهای جعلی به‌ظاهر خبر هستند اما به‌ شیوه‌ای سیستمی ‌فریب‌آمیز و گمراه‌کننده‌اند طوری که همیشه نمی‌توان به‌آسانی فریب‌آمیز و گمراه‌کننده‌ بودنشان را تشخیص داد.»[۵۹]

منابع

  1. The Power of Ideas: A Political Social-Psychological Theory of Democracy, Political Development and Political Communication
  2. کتاب صحیح مسلم جلد یک صفحه ۷۹ ح ۱۱۱
  3. کتاب سجستانی جلد ۴ صفحه ۲۲۱
  4. قران کریم سوره بقره آیه ۲۵۶
  5. سوره زمر آیات ۱۷ و ۱۸
  6. قران کریم سوره یونس آیه ۹۹
  7. سایت مشرق نیوز، آشنایی با جنبش مک‌کارتیسم
  8. بتول سلطانی ، معرکه گردان شوهای وزارت اطلاعات
  9. سخنان سرهنگ لئو مک گلاسی در مورد بتول سلطانی
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ ۱۰٫۲ ۱۰٫۳ ۱۰٫۴ ۱۰٫۵ ۱۰٫۶ ۱۰٫۷ کتاب مجاهدین خلق ایران واقعیات یا اوهام - انتشارات مجاهدین خلق ایران خطای یادکرد: برچسب <ref> نامعتبر؛ نام «:0» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده‌است
  11. مونا حلمی - مجله اکتبر - ۱۴ آوریل ۱۹۹۶
  12. داگلاس جل - نیویورک تایمز - ۳۰ دسامبر ۱۹۹۶
  13. واحد سیف – ۲۶سال بعد از عملیات مروارید، چرا؟-سایت ایران افشاگر
  14. پرگار: مجاهدین خلق ایران چه وزنی دارند؟
  15. غلامرضا خسروی اعدام شد
  16. ترور وحشیانه سعید کریمیان و همکارش در استانبول
  17. خاطرات حسینعلی منتظری، انتشارات انقلاب اسلامی، ۲۰۰۱، آلمان، صفحات ۲۷۱-۲۷۲
  18. کتاب خاطرات سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق
  19. تلویزیون حکومتی «آستان رضوی» در‌تاریخ ۱۵مهر۹۶
  20. روزنامه جوان-۱۹ تیر۱۳۸۷
  21. دیوان عدالت اروپا، فرجام‌خواهی فرانسه از حکم دادگاه عمومی مبنی بر لغو برچسب تروریستی علیه مجاهدین را رد کرد
  22. پشت پرده‌های یک عکس جنجالی در آفساید فیلم نفوذی
  23. EU court Rulling: A testament of the Iranian resistance's legitimacy
  24. سومین حکم دادگاه عدالت اروپا مبنی بر لغو برچسب تروریستی علیه سازمان مجاهدین خلق
  25. European Court Rulling
  26. POAC Rulling
  27. Britain's court of appeal orders PMOI removal from terror list
  28. US courts of appeals rules that decision by the secretary of state to maintain the MEK on the FTO list violated due process and lacked sufficient evidence
  29. French judiciary annuls terrorism charges against the MEK
  30. دادگاه عدالت اروپا حذف مجاهدین از لیست را تایید کرد ، یوتیوب
  31. ۱۳ قاضی دیوان عدالت اروپا فرجام‌خواهی فرانسه از حکم دادگاه عدالت اروپا را مردود اعلام کرد
  32. US court of appeals enforce the court's July 2010 rulling
  33. کتاب تراژدی دموکراسی در ایران-عمادالدین باقی
  34. بمبگذاری در حرم امام رضا توسط وزارت اطلاعات ایران انجام شده بود-سایت مشعل
  35. روزنامه رسالت، ۱۴ آذر ۱۳۷۸
  36. قتل های زنجیره ای «کشیشان مسیحی» به روایت وزیر پیشین کار جمهوری اسلامی-آژانس خبری مسیحیان ایران
  37. ۲۹ دی سالروز قتل کشیش آزادیخواه اسقف هائیک هوسپیان مهر کشیش-سایت مجاهد
  38. قتل کشیش‌های مسیحی ؛در ادامه قتل‌عام مجاهدین سال ۶۷
  39. قتل های زنجیره ای «کشیشان مسیحی» به روایت وزیر پیشین کار جمهوری اسلامی-آژانس خبری مسیحیان ایران
  40. قتل ۳ کشیش ایرانی-سایت ایران افشاگر
  41. خانم مژگان پارسایی، آمادگی ۳۵۰۰ مجاهد خلق را برای شرکت و شهادت دادن در هر دادگاه بین‌المللی اعلام نمود
  42. دموکراسی خیانت شده- ص ۱۳۱
  43. دیدار مسعود رجوی با خمینی
  44. داگلاس جل - نیویورک تایمز- کتاب اوهام تا واقعیت
  45. دانیل میتران
  46. شبکه اطلاع رسانی دانا ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
  47. دفاع مجری زن بی بی سی از اعدام و حذف مخالفان در ایران
  48. سایت دویچه وله
  49. یو تیوب دادگاه آلمان شکایت مجاهدین از اشپیگل را تایید کرد
  50. صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۳۳۷
  51. صحیفه خمینی جلد ۱۱ صفحه ۲۰۲
  52. صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۲۸۲
  53. صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۲۴۲
  54. صحیفه خمینی جلد ۳ صفحه ۴۰۶
  55. روزنامه حیات نو، ۳ دی ۱۳۹۷
  56. سخنرانی خمینی در جمع دادگاه‌های انقلاب اسلامی ۱۹ فروردین ۱۳۶۰ صحیفه نور جلد ۱۴ ص ۱۷۱
  57. سایت جمهوری ایران
  58. سایت ایران افشاگر، مجاهدین خلق، میهن پرستان واقعی
  59. رادیو زمانه، فیک نیوز چیست؟ ۱۷ آبان ۱۳۹۸

منابع