کاربر:Khosro/صفحه تمرین سید علی نبوی چاشمی
سید علی نبوی چاشمی | |
---|---|
زادروز | ۱۳۴۹ قم |
درگذشت | ۱۲ تیر ۱۴۰۳ قم |
ملیت | ایرانی |
حزب سیاسی | هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
سید علی نبوی چاشمی، (متولد ۱۳۴۹، قم – درگذشته ۱۲ تیر ۱۴۰۳، قم) از هواداران قدیمی سازمان مجاهدین خلق ایران بود. سید علی نبوی در روستای چاشم بزرگ شد، محیطی که با سنتهای بهجامانده از مبارزان پیشین گروه خورده بود. سید علی نبوی چاشمی از همان نوجوانی با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد؛ بهویژه پس از آشنایی با علیاصغر عمادی چاشمی، بیشتر جذب ایدئولوژی و آرمان مجاهدین گردید. او در مجموع ۴ بار دستگیر و زندانی شد و ۸ سال را در زندان و تبعید گذراند. سید علی نبوی و خانوادهاش در طول این سالیان توسط دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی تحت فشار قرار گرفتند و به خانه و خانوادهی او هجوم برده و آنها را از حقوق شهروندی محروم کردند. سید علی نبوی برای دیدار اعضای خانواده و دوستانش، دو بار به قرارگاه اشرف سفر کرد. او تا آخرین لحظات عمرش به دفاع از آرمان مجاهدین ادامه داد و خاطرات و نامههایی از یاران شهید و اعدامشدهاش نوشته است. سید علی نبوی چاشمی سرانجام در ۱۲ تیرماه ۱۴۰۳، بهعلت بیماری ریوی در بیمارستانی در شهر قم درگذشت و پیکر او به روستای چاشم منتقل و به خاک سپرده شد.
روستای چاشم
در منتها الیه جنوبی استان مازندران و در مرز با استان سمنان، روستایی در دل کوه واقع شده است که به آن چاشم میگویند. روستای چاشم از توابع بخش شهمیرزاد شهرستان مهدیشهر (سنگسر) در استان سمنان ایران است. (دهستان چاشم تا سال ۱۳۶۲ جزو دودانگهی ساری بوده است.) دهستان چاشم از زمان دیکتاتوری محمدرضا شاه و سپس در دوران نظام جمهوری اسلامی، زادگاه بسیاری از آزادیخواهان و مبارزان بوده است. مجاهدان شهیدی مانند سید عماد نبوی چاشمی، سید ضیا نبوی چاشمی و حجتالله عمادی چاشمی اهل این روستا بودهاند.
زندگی مبارزاتی
سید علی نبوی چاشمی در سال ۱۳۴۹، در قم متولد و در روستای چاشم بزرگ شد. او از همان کودکی خود را در محیطی یافت که با سنتهای بهجامانده از مبارزان پیشین گره خورده بود.
سید علی نبوی چاشمی از همان نوجوانی با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد؛ بهویژه پس از آشنایی با علیاصغر عمادی چاشمی، بیشتر جذب ایدئولوژی و آرمان مجاهدین گردید.
دستگیری و زندان
سید علی نبوی نخستینبار در سال ۱۳۶۸، توسط مأموران وزارت اطلاعات رژیم ایران در شهمیرزاد سمنان دستگیر و تحت فشار قرار گرفت. او در طول بازداشت نیز آرمان مجاهدین را تبلیغ میکرد.
دستگیری دوم
سید علی نبوی در سال ۱۳۷۱، بهخاطر فعالیت و ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، بار دیگر در شهر قم دستگیر شد و ۴ سال را در زندان و تبعید گذراند. او ابتدا مدتی را در زندان ساحلی قم سپری کرد و سپس به زندان اوین تبعید شد. سید علی نبوی پس از آزادی از زندان نیز بدون اینکه به او اجازه ملاقات با خانوادهاش داده شود، به بندرعباس و یزد تبعید گردید. او باز هم در طول این مدت به تبلیغ آرمان مجاهدین میپرداخت و تأثیر زیادی روی دوستان و همبندیهایش داشت. (سید علی نبوی سالیان زیادی با سید حسین سیدی که از کانونهای شورشی مجاهد خلق بود، دوست و همبند بود.)
دستگیری سوم
سید علی نبوی بهدلیل استمرار فعالیتهایش، دوباره در سال ۱۳۸۸، دستگیر شد و ۲ سال دیگر را در زندان و تبعید گذراند. او در زندان با علی صارمی، غلامرضا خسروی و محسن دگمهچی همبند و آشنا شد. (بعدها علی صارمی و غلامرضا خسروی اعدام شدند و محسن دکمهچی نیز به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان جان باخت)
دستگیری مجدد
سید علی نبوی مجدداً در سال ۱۳۹۲، دستگیر شد و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت. او این بار نیز ۲ سال را در زندان اوین و زندان سمنان سپری کرد.
فشار بر خانواده
سید علی نبوی و خانوادهاش در قم، در طول این سالیان، بهطور مستمر تحت فشار نیروهای امنیتی و اطلاعاتی بودند. نیمههای شب به خانه و خانواده او هجوم بردند و آنها را از حقوق اجتماعی شهروندی محروم کردند، اما علی از آرمان مجاهدین کوتاه نیامد.
دیدار از قرارگاه اشرف
سید علی نبوی در سال ۱۳۸۲، پس از اینکه جنگ آمریکا و عراق پایان یافت و مرز ایران و عراق باز شد، بهدیدار اعضای خانواده و دوستانش در قرارگاه اشرف رفت. این دیدار در زمانی صورت گرفت که شورای حکومتی عراق تحت نفوذ رژیم ایران بود و حکم اخراج مجاهدین را از عراق صادر کرده بود. سید علی نبوی در اینباره گفته بود: «این بوزینهها فکر میکنند از پس مجاهدین برمیآیند!.»
علی نبوی در سال ۱۳۸۴، یکبار دیگر عازم قرارگاه اشرف شد و با اعضای خانواده و دوستانش ملاقات داشت که خودش از این دیدار بهعنوان ماندگارترین لحظات عمر خود یاد کرده است.
اذان گفتن برای مسجد فاطمه زهرا
سید علی نبوی هنگامی که برای نخستینبار تصاویر و عکسهای ساختهشدن مسجد فاطمه زهرا در اشرف ۳ را دید، خیلی خوشحال شد و با وجودی اینکه بیمار بود با صدای خودش اذان گفت و از مجاهدین خواست که در روز افتتاحیه مسجد فاطمه زهرا، آن را در اشرف ۳ پخش کنند.
بیماری و درگذشت
سید علی نبوی چاشمی اخیراً به بیماری آنفولانزای سخت مبتلا و ریهاش عفونت شدید کرده بود و او را به بیمارستانی در شهر قم منتقل کردند، اما تلاش پزشکان بهجایی نرسید و سرانجام در روز سهشنبه ۱۲ تیرماه ۱۴۰۳، در سن ۵۴ سالگی درگذشت. پیکر سید علی نبوی به روستای چاشم منتقل و با حضور خانواده و دوستانش در این روستا خاکسپاری شد.
خاطرات و نامهها
هنگامی که اصغر قطان، دوست و همبندی سید علی نبوی در خردادماه ۱۴۰۳ درگذشت، علی در نامهای نوشت:
«آخرین بار در بند ۳۵۰ من و غلامرضای شهید (غلامرضا خسروی) پشت اصغر نماز خواندیم. چقدر انسان باید سعادتمند باشد که با ایمان کامل به آرمان مجاهدین سبکبار پر بکشد. همیشه این جمله امام علی را با خودم زمزمه میکنم؛ تخففوا تلحقوا سبکبار شوید تا بپیوندید. گاهی دلم میخواهد این زنجیرهای تنیده بر دست و پایم را باز کنم و رها شوم؛ و آن وقت به مجاهدین فکر میکنم که چه قله بلندی را پیمودند.»
سید علی نبوی در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، هنگامی که خبر شهادت ۵۲ نفر از مجاهدین از جمله علیاصغر عمادی چاشمی، در حمله نیروهای حکومتی عراق به قرارگاه اشرف را شنید، به مجاهدین پیام داد و نوشت که این خونها ما را بر ایمانمان استوارتر خواهد کرد. سید علی نبوی چاشمی همچنین پس از اعدام علی صارمی و علامرضا خسروی نوشت:
«آن زندانی خیلی با مسمی گفت غلامرضا فرا بشر بوده، او بشر کیف بشر که به علیبن ابیطالب میگن بود، واقعاً ارادهای فوق تصور میخواد. هنوز من در عجبم که یه آدم توی اون شرایط زندان زیر اعدام تعادلش رو بتونه حفظ کنه و راسخ بمونه و متزلزل نشه. قطعاً معلم و آموزگار عالی داشت و همینطور اراده پولادین! چند نفر هستن که اصلاً حس نمیکنم از دنیا رفته باشن، یکی غلامرضا یکی علی صارمی… اکثر اوقات سر نماز یاد علی صارمی میفتم، اما یادم نمیره هیچ صبحی نشد برای نماز بلند شیم و زودتر از ما غلامرضا در حال نیایش نباشه. مدت خیلی کمی باهاش بودم اما همیشه یادش همراهمه. تعریفم نه بخاطر اینه که چون الان بین ما نیست، نه، تا زمانی که اعدام نشده بود هم همینجور متأثر از وجودش بودم نه تنها من، تمام بند حتی باگرایشهای متفاوت هم بهش احترام میذاشتن.»
سید علی نبوی همچنین یکی از امضاکنندگان بیانیه زندانیان سیاسی در محکومیت و افشای ایرج مصداقی بود و در اینباره نوشته است: ایرج مصداقی یک زندانی سیاسی سابق نیست که در خاک اروپا برای سربدار کردن مجاهدین نقشه میچیند. او یک بازجو و بازوی کارکشتهی رژیم ایران است.[۱]