کانونهای شورشی
کانونهای شورشی نام استراتژی کنونی سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی رژیم ایران است. راهبردپرداز و استراتژیست کانون شورشی با شکل کنونی آن مسعود رجوی است. کانون شورشی یکی از راهبردهای مبارزه با دیکتاتوری است. استراتژی کانون شورشی پبش از این توسط چهگوارا در آزادسازی کوبا بکار رفت اما آنچه مجاهدین از آن سخن میگویند متفاوت است هر چند در برخی پایههای عمومی استراتژی مبارزه انقلابی با آن مشترک است. کانون شورشی چهگوارا بر تشکیل گروههای کوچک شورشی در جنگل و مناطق روستایی تکیه داشت اما استراتژی کانون شورشی مجاهدین ناظر بر تشکیل تیمهای شورشی در داخل شهرهاست.
کنش | |
---|---|
کشور | ایران |
وفاداری | سازمان مجاهدین خلق ایران |
نقش | پیش برنده استراتژی سرنگونی جمهوری اسلامی ایران |
شعار | سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران |
فرماندهان | |
فرمانده کل | مسعود رجوی |
استراتژی کانون شورشی در عین حال با مبارزه چریک شهری متفاوت است. چریک شهری در دانش استراتژی مبارزه انقلابی زمانی بکار گرفته میشود که نیروی انقلابی قصد دارد با استفاده از آن به تور اختناق ضربه زده و یک حاکمیت قدرتمند را تضعیف نماید.
در ایران پس از رخ دادن دهها تظاهرات و خشم و نارضایتی عمومی و تزلزل در رأس قدرت، هدف کانونهای شورشی شعله ورکردن و رادیکالیزه کردن قیام و آماده سازی مراحل بعدی است. آنها سرانجام با ترکیب و تکثیر راه را برای تشکیل یکانهای ارتش آزادیبخش هموار کرده و به آزادسازی شهرهای شورشی مبادرت میکنند. مسعود رجوی در این باره میگوید:
«کانونهای شورشی بهعنوان جرقه و آتشزنه قیامها وارد کار میشوند. این نوک هرم قیامها و معین عمل سمتدهنده و راهنماست. عامل استمرار و تضمین پیشرفت و پیروزی است. از تثبیت و تکثیر و ترکیب آنها با یکدیگر در شهرهای شورشی یکانهای ارتش آزادی پدید میآید».[۱]
به این ترتیب کانونهای شورشی یکانهای بالقوه و بالفعل ارتش آزادیبخش هستند و میتوان آنها را شکل دیگری از ارتش آزادیبخش دانست که با شرایط خود را منطبق کرده اند. کانونهای شورشی از پشتیبانی قوی سیاسی و تشکیلاتی سازمان مجاهدین برخوردارند. بنا به اذعان رژیم ایران، تیمهای مجاهدین خلق (کانونهای شورشی) عامل اصلی اوجگیری قیام آبان ماه ۱۳۹۸ بودند.
اشکال مبارزه انقلابی
در نبرد انقلابی همواره یک نیروی کوچک و غیرحاکم، علیه نیرویی بزرگ و حاکم قیام میکند. استراتژی مبارزه انقلابی راههای پیروزی این نیرو را با انگشت گذاشتن بر نقاط ضعف نیروی حاکم به تصویر میکشد. استراتژی مبارزه انقلابی در صدسال اخیر به طور کلی، در دو شکل «آغاز از روستا» و «آغاز از شهر» طراحی شده است.
آغاز از روستا
نبرد مسلحانه از روستا عموما با ورود جوامع به دوران سرمایهداری ناممکن شد. این تئوری بر این مبنا استوار بود که نارضایتی عمومی در روستا و از سویی امکانات ناکافی برای سرکوب در مناطق روستایی به نیروی انقلابی امکان پیشروی خواهد داد. مائو تسه تونگ در چین از همین راهبرد برای پیروز ساختن انقلاب چین بهره برد.
در مقابل بسیاری از کشورها برای از میان بردن این این پتانسیل در روستاها و ممانعت از بروز انقلاب، دست به اصلاحات ارضی زدند. انقلاب سفید در ایران به درخواست کندی برای از میان بردن همین زمینه انقلابی بود.
کانون شورشی چهگوارا
سالها بعد، با گسترش شهرنشینی و از میان رفتن امکان مبارزهی انقلابی در روستا، آغاز مبارزه مسلحانه از طریق شهر، در اشکالی چون چریکی شهری، استراتژی مرسوم برای مبارزه مسلحانه گشت، اما پیش از آن و در حد فاصل این دو، ارنستو چهگوارا با تشخیص دقیق خود، استراتژی کانون شورشی را که از برخی تاکتیکهای نبرد از روستا بهره میگرفت و در عین حال ویژگیهای جدیدی داشت طراحی کرد. او بجای روستا به جنگلها پناه برد و از سویی در یک منطقه مستقر نشد و به جای آزاد کردن منطقه در روستا، به تشکیل واحدهای کوچک متحرک پرداخت که نیروی حاکم را فرسوده و زمینه را برای تسخیر یک شهر فراهم میکنند.
تجربهی انقلاب کوبا را چه گوارا، در نظریه کانونهای شورشی تئوریزه کرد. خلاصه این نظریه این بودکه اگر زمینهی انقلاب درکشوری آماده باشد و مردم حاکمیت را نخواهند، تعدادی عنصر از جان گذشته که او نام کانونهای شورشی را برآن مینهاد، برای سرنگون کردن دیکتاتوری کافی است.[۲]
چهگوارا برای نیروی کوچک با عنوان یک «کانون شورشی» مزایایی برمیشمرد، از جمله این که توان تحرک بالا دارد، نیروهای منظم ارتش مانند نیروی هوایی بر آن چیرگی ندارد و نهایتاً این که با ضرباتی که به دشمن وارد میکند، دشمن را به ستوه میآورد و دشمن را یا مجبور به عقب نشینی و یا تغییر تاکتیک میکند.
در نبرد آزادسازی کوبا ابتدا نیروهای انقلابی در منطقه سیئرا مایسترا توانستند با ایجاد کانونهای شورشی و چریکی این منطقه را بدست بگیرند، این کانونهای شورشی به دلیل برخورداری از توان تحرک بالا؛ با ضرباتی که به ارتش دولتی وارد آوردند؛ باعث شدند ارتش باتیستا از پاسگاههایی که در سیئرامایسترا داشت عقبنشینی و منطقهی وسیعی را تحت اختیار شورشیان رها کند.[۳]
چه گوارا همچنین اعتقاد داشت این کانونها میتوانند به نقطه امید مردم در برابر حاکمیت ضدمردمی تبدیل شوند و با به حرکت در آوردن جامعه زمینه انقلاب و دگرگونی را بهوجود آوردند.[۴]
ارنستو چهگوارا در یکی از کتابهایش به نام «تجارب جنگ چریکی در کوبا» اصول استراتژی خود را مدون کرد.
او این اصول را در سه نکته خلاصه کرد.
محور اول و دوم آن در تعریف «کانون شورشی» به شرح زیر بود:
- یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود.[۵]
- ما نباید به انتظار پیش آمدن موقعیت انقلابی بنشینیم، چنین موقعیتی را خود میتوانیم بهوسیله یک «کانون انقلابی» پدید آوریم. یک «کانون شورشی کوچک» (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کردهاند) میتواند بهعنوان یک «موتور کوچک» «موتور بزرگ» یعنی «جامعه» را به حرکت در بیاورد.
چهگوارا میگفت:
«وظیفهی هر انقلابیست که در تدارک انقلاب بکوشد. با هر تعداد رزمندهئی که بهضرورت تغییر ایمان آوردهاند میتوان شروع کرد. همینگروه معدود، باید یک کانون شورشی تشکیل داده و به نحو مقتضی شروع به خلق کانون یا کانونهای بعدی کنند. این کانونها میتوانند به نقطهی امید مردم در برابر استبداد تبدیل شده و با به حرکت درآوردن جامعه زمینهی انقلاب و دگرگونی را، خود به وجود آورند.»
مضمون حرف چهگوارا در حقیقت این بود که مردم محکوم نیستند مدت نامشخصی ظلم و استثمار را تحمل کنند تا بر اساس نظریات تکامل اجتماعی زمان مناسب برای گام نهادن در راه انقلاب فرا رسد. چهگوارا معتقد بود تحول را بهرغم حاکمیت هر وضعیتی باید خودمان به وجود بیاوریم.
وقتی چهگوارا بعد از آزاد کردن کوبا تصمیم گرفت به بولیوی برود، استراتژی کانونهای شورشی دیگر پاسخگو و مؤثر نبود. تغییر بافت جامعه و شرایط سیاسی و اجتماعی در بولیوی که پس از عبرتآموزی حکومت بولیوی از انقلاب کوبا صورت گرفته بود، امکان پیشرفت را از وی گرفت. چهگوارا در بولیوی بدون هیچ پیروزی، جان باخت. او خود در خاطراتش در آخرین روزهای نبرد در بولیوی به ناکارآمدی استراتژی پیشین در شرایطی که با آن روبرو بود اشاره میکند.
آغاز از شهر
با اتمام کامل امکان استفاده از روستا، استراتژی مبارزه از شهر در دستور کار انقلابیون قرار گرفت. این شکل از مبارزه انقلابی در اشکال مختلفی چون چریک شهری که راهبردپرداز آن کارلوس ماریگلا بود[۶] و یا نبرد مسلحانه شهری که لنین آنرا پایهگذاری کرد استمرار یافت.
کانون شورشی مجاهدین
استراتژی کانون شورشی مجاهدین، که با عباراتی چون هزار اشرف و ارتش آزادیبخش متمایز شده است، تماما از شهر آغاز میشود؛ اما در عین حال با مبارزهی چریک شهری متفاوت است. در مبارزه چریک شهری هدف از عملیات مسلحانه ضربه زدن به طلسم اختناق در حکومتی است که در تسلط کامل بر شرایط قرار دارد و هر گونه مخالفتی را ناممکن ساخته است. این عملیات به مردم نشان میدهد که امکان مبارزه و اعتراض وجود دارد.
در شرایط ایران و وضعیت سست و لرزان حاکمیت و با وجود دهها تظاهرات و قیام که همواره در جریان است، آنچه کانون شورشی به آن میپردازد، رادیکالیزه کردن قیام و تشکیل یکانهای ارتش آزادی است.
مهدی براعی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق در مصاحبهای در این رابطه میگوید:
«کانونهای شورشی یا همان هزار اشرف، در واقع ادامه ارتش آزادیبخش است، همان مشی و همان مسیر است، کانون شورشی همان چیزی است که در سرتاسر ایران برای امر سرنگونی رژیم تشکیل شده، و علیرغم اینکه رژیم تلاش کرده اینها را از بین ببرد، بدلیل اینکه اصالتی دارند که همان جنگ آزادیبخششان است نتوانسته است، چنان گسترشی پیدا کرده که الان سرتاسر ایران را در بر گرفته است، و در هر شهر، کارخانه، محله، دانشگاه و مدرسهای وجود دارند، اینها همان مسیر هزار اشرف و مسیر ارتش آزادیبخش را طی میکنند، نقششان نقش آنزیم است و نقش جرقه و در رابطه با قیام، آتشزنه است الان که جامعه ایران جامعه ملتهبی است و در حال قیام و شورش علیه رژیم هست. کانونهای شورشی در شهرهای شورشی، فعالند، مثل تهران، کرج، کازرون، اهواز، اصفهان و شیراز اینها در ادامه خودشان گسترش پیدا میکنند. اولین مرحله که طی کردند مرحله تثبیتشان بود، بعد گسترش پیدا میکنند، بعد با هم ترکیب میشوند و یکانهای ارتش آزادیبخش را در دل شهرهای شورشی و در داخل ایران تشکیل میدهند. در واقع همان همان واحدهای ارتش آزادیبخش هستند که هر چه جلوتر میروند گسترش پیدا میکنند، وسیعتر میشوند و یکانهای ارتش آزادیبخش برای امر سرنگونی هستند، این همهی مسیری است که طی شده و میرود، که در مراحل مختلف متناسب با محیط و متناسب با شرائط شکل و لباس خودشان را بپوشند و بتوانند متناسب با آن مقاومت را پیش ببرند.»[۷]
تاریخچه استراتژی کانون شورشی
بعد از سقوط دولت سابق عراق توسط نیروهای ائتلاف بینالمللی به فرماندهی آمریکا، امکان گسترش و عملیات نظامی برای ارتش آزادیبخش وجود نداشت. مجاهدین خلق در یک توافق دو جانبه دراحترام به حکومت جدید عراق، قراردادی مبنی بر جمعآوری سلاحهای خود با آمریکا امضا کردند.
با این همه مجاهدین ساختار خود و ارتش آزادیبخش را همچنان حفظ کردند. مسعود رجوی گفت:
اگر اشرف بایستد، جهانی علیه آخوندها برخواهد خاست.[۸]
مسعود رجوی معتقد بود با حفظ کردن کانون مقاومت و تشکیلات سرنگون کننده رژیم ایران، صورتمسألهی سرنگونی همچنان باقی است و استراتژی ارتش آزادیبخش همچنان نقش خود را ایفا خواهد کرد.
جمعآوری سلاحهای مجاهدین در نگاه اول امری بود که میتوانست منجر به فروپاشی این سازمان شود. در آن شرایط اغلب ناظران وقایع عراق را نقطهی پایانی بر حضور مؤثر این سازمان در عراق و سرنگونی رژیم ایران میدانستند.
این یک واقعیت بود که اگر اعضاء مجاهدین خلق در آن دوران عراق را به هر صورت، حتی در اشکال انفرادی یا گروهی ترک میکردند و حتی به مبارزهی سیاسی در خارج از عراق روی میآوردند، با این همه صورت مسألهی سرنگونی رژیم ایران که در حضور یک جریان مخالف و سازمانیافته متجلی میشد، برای دورهی نامعلوم از صحنهی سیاسی ایران حذف میشد.
به عبارتی مجاهدین خلق با حضور خود در عراق بدنهی اپوزیسیون را همچنان حفظ کردند و بر سرنگونی رژیم ایران پافشاری کردند.
پروفسور ژان زیگلر در این رابطه به نقل از کتاب یادداشتهای بولیوی نوشته ارنستو چهگوارا میگوید:
«چرا اشرف اینگونه رعشه بهجان رژیم میاندازد. چه گوارا آن را فرموله کرده است. او این را در یادداشتهای بولیوی، در یادداشتهای جنگ چریکی در بولیوی مطرح کرده است. اگر در جایی یک کانون وجود داشته باشد، حتی اگر بهلحاظ کمیت محدود باشد، بهلحاظ جغرافیایی محدود باشد، این کانون ارزشهای دموکراتیک را ساطع میکند. تشعشع ارزشهای آزادی، تشعشع ارزشهای همبستگی بینالمللی خواهد بود. این برای ستمگران غیرقابل تحمل است، حتی اگر قدرتمندترین حکومت ستمگر باشد. چرا که وجود چنین کانونی در منطقهیی از جهان است که مستمراً مشروعیت رژیم ستمگر را از بین میبرد.»[۹]
در این نقطه بود که مجاهدین با استمرار حضور خود در اشرف، شرایط را به نفع خود و جنبش تغییر دادند. این انتخاب به رغم آن بود که چشمانداز پیش رو در قرارگاه اشرف که با نیروهای آمریکایی و مأمورین اعزامی رژیم ایران محاصره شده بود، کاملا نامشخص و چه بسا آبستن حوادث بیشماری بود.
کما اینکه طول استقرار مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف، پس از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، دولت عراق که وابسته به رژیم ایران بود دهها حملهی مرگبار را علیه سازمان مجاهدین به پیش برد.
در این دوران، ادامه یافتن جریان مبارزه و پافشاری مجاهدین خلق بر مبارزه خود در قرارگاه اشرف در شرایط پیچیدهی عراق، توجهات بسیاری را در جهان به خود جلب کرد. مجاهدین خلق در برخورد با عراقیانی که روزانه به این قرارگاه رفت و آمد داشتند به گسترش صورت مسألهی سرنگونی و معرفی اهداف خود پرداختند. این فعالیتها به گفتهی نیروهای آمریکایی حاضر در عراق، منجر به آگاهی قشر عظیمی از مردم عراق و جریانات سیاسی آن نسبت به خطر نفوذ رژیم ایران در عراق و منطقه شد.
با شروع حملات به قرارگاه اشرف، اشکال مقابلهی مجاهدین خلق با این حملات در حالی که سلاحی نداشتند در قالب تصاویر و عکسهای متعدد به تمامی جهان مخابره شد.
تصاویری که نشان میداد مردان یا زنانی با بدنها و چهرههای خونین در حالی که علیه رژیم ایران شعار میدهند، بدون سلاح در مقابل نیروهای عراقی رژیم ایران مقاومت میکنند. تصویر دختر جوانی به نام صبا هفت برادران بسیاری را تحت تأثیر قرار داد. او در حالی که در آخرین لحظات زندگیاش به سر میبرد به سختی گفت:
ما تا آخرش ایستادیم، ما تا آخرش میایستیم!
یکی از افسران عراقی که در حملات به قرارگاه اشرف شرکت داشت در نامهای به یکی از دوستان خود در مورد مجاهدین در اشرف مینویسد:
«نمیدانم چرا اینها اینطور هستند! تا به حال چنین چیزی ندیدهام. هر چه میزنیم و میکشیم یکی دیگر جای قبلی را پر میکند. ایرانیها ترس نمیشناسند. آنها نمیدانند ترس یعنی چه!»
در این دوران بسیاری قرارگاه اشرف را با امیرخیز، محلهای که ستارخان در جریان انقلاب مشروطه در آن جنگید و انقلاب را گسترش داد، مقایسه کردند.
به این ترتیب در طی چند سال، اخبار و تصاویر قرارگاه اشرف بسیاری را تحت تأثیر قرار داد. اشرف که پیش از این تنها نام یکی از پایگاههای مجاهدین در میان دهها پایگاه این سازمان در عراق بود، شهرت یافت و از یک نام فراتر رفت. به ویژه که مریم رجوی در آغاز تمرکز مجاهدین در این قرارگاه، پس از سقوط دولت سابق عراق، نام آنرا طی پیامی به شهر اشرف تغییر داده بود.
دبیر کل سازمان ملل به دفعات در مورد اشرف موضعگیری کرد. دهها هزار ایرانی در سراسر جهان و هزاران شخصیت سیاسی و پارلمانتر از چهارقارهی جهان نسبت مسألهی اشرف و در نتیجه نسبت به موضوع سرنگونی رژیم ایران دغدغهمند شدند.
افکار عمومی به ناچار بر روی دولتها نیز تأثیر گذاشت و موضوع اشرف را به چالشی برای بسیاری دولتها از جمله دولت آمریکا تبدیل کرد، آنچنان که کاخ سفید به رغم در پیش گرفتن سیاست مذاکره با رژیم ایران، تحت فشار کنگره و سنا مجبور به مداخله در موضوع اشرف شد.
جان کری وزیر خارجه آمریکا در یکی از سخنرانیهای خود در جلسهیی در یک لغزش کلام، از عبارت MEK (مخفف سازمان مجاهدین خلق) به جای واژهی دیگری استفاده کرد و هنگام تصحیح اذعان نمود:
«این روزها آنقدر نام این سازمان را میشنویم که ناخودآگاه آن را بر زبان میآوریم. دیگر وزرای خارجه این سخن را تأیید کردند.»
تحت تأثیر حوادث واقع شده در اشرف و الگوهایی که از مقاومت به بیرون از خود ارائه داد، هواداران مجاهدین خلق در کشورهای مختلف، دهها برابر شدند و با برانگیختگی بسیار هزاران تظاهرات و آکسیون در صدها شهر جهان برگزار نمودند. شمار شرکتکنندگان در گردهمایی سالانهی مجاهدین از ۱۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۳ به بیش از ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۹۵ رسید. همچنین هواداران مجاهدین خلق در ۱۸ برنامه علنی و تلویزیونی میلیونها دلار پول به این سازمان کمک کردند.
به این ترتیب واژهی اشرف و اشرفی به معنی «فرد ساکن اشرف» برای مجاهدین و هواداران آنها به آرامی تبدیل به معیار مبارزه و ایستادگی شد. این واژه از نام یک شهر فراتر رفت و نوعی بار معنایی و ارزشی پیدا کرد. الگویی منطقی، فکری و عاطفی که راه خود را به فرهنگ و ادبیات مجاهدین نیز باز کرد و در آن نهادینه شد.
سازمان مجاهدین پس از چهارده سال با حفظ تشکیلات خود، در حالی عراق را ترک کرد که سرمایهای عظیم در بانک سیاسی-استراتژیکی خود ذخیره کرده بود و در نتیجه به لحاظ تعادل قوای سیاسی بسیار بالاتر از آن قرار داشت که عدم حضورش در این قرارگاه، منجر به رکود در جنبش مبارزه شود. از سویی سازمان مجاهدین با پشتوانه ی همین سرمایه، استراتژی جدید خود را با با شعار برپایی هزار اشرف و کانونهای شورشی برای سرنگونی رژیم ایران را گسترش داد. مسعود رجوی راهبردپرداز استراتژی کانون شورشی، در سال ۱۳۹۲ این استراتژی را اعلام کرد. این در حالی بود که ۵۲ نفر از اعضاء مجاهدین در قرارگاه اشرف توسط رژیم ایران کشته شده بودند. آنها در شمار ۱۰۰ نفر از اعضاء مجاهدین خلق بودند که برای فروش اموال مجاهدین در این قرارگاه باقی ماندند. افراد باقیمانده پس از این حمله، که به قتل عام ده شهریور شهرت یافت، به عنوان آخرین گروه اشرف را ترک کردند.
رژیم ایران، با خوشحالی این وقایع را پایانی بر قرارگاه اشرف دانست که تأثیرات بزرگی در منطقه خاورمیانه خواهد گذاشت.
چیزی نگذشته بود که مسعود رجوی درست در نقطهی مقابل طی پیامی تشکیل هزار اشرف و کانون شورشی در ایران را اعلام نمود. او در پیامی با عبارت «یک، دو، سه، صد… هزار اشرف میسازیم» استراتژی جدید را پایهریزی کرد.[۱۰]
با خروج کامل مجاهدین از عراق استراتژی کانون شورشی گسترش یافت.
رابطه ارتش آزادیبخش و کانون شورشی
از نظر مجاهدین، ارتش آزادیبخش، هزار اشرف و کانونهای شورشی، یک مفهوم را بیان میکنند. در واقع هزار اشرف و کانونهای شورشی، گسترش یافته همان ارتش آزادیبخش است که در اشکال متناسب با شرایط و در انطباق فعال با شرایط عمل میکنند و گسترش مبارزه و تداوم آن را امکانپذیر میکنند آنچه تعیین کننده است خصلت رزمندگی و مقاومت و پیشبرد امر مبارزه با دشمن در سازمان کار رزمی است که جوهرهی ارتش آزادیبخش و کانونهای شورشی است. این ویژگیهاست که مشخص میکند کانون شورشی و ارتش آزادی پدیدهای واحد هستند اما در محیطهایی متفاومت و با ماموریتهایی متفاوت.
کانون شورشی ادامه ی ارتش آزادیبخش، شکل تکامل یافتهی آن در شرایط اختناق و زمینه ساز ظهور اشکال دیگر این ارتش در خاک ایران است.
ویژگیهای کانون شورشی
شکل کانون شورشی
کانونهای شورشی کوچکترین سلول برای نیروی مقاومت است. کانون شورشی به شکل یک تیم یا گروه در یک محله یا دانشگاه یا کارخانه یا مدرسه با تعدادی محدود (بیش از دو نفر) شکل میگیرد. این کانون در ارتباط با سازمان مقاومت سراسری علیه دیکتاتوری به فعالیتهای مبارزاتی میپردازد.[۱۱] شناسایی کانونهای شورشی که در میان مردم هستند برای دشمن بسیار مشکل است، آنها مانند ماهی در آب به راحتی میتوانند از چشم دشمن پنهان شوند. از این رو با رعایت نکات امنیتی میتوانند ضربات جدی به دشمن وارد کنند.
همچنین کانونهای شورشی سلولها و یگانهای ارتش آزادیبخش میباشند. به همین دلیل اعضای کانونهای شورشی در شمار اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران هستند.
کانون شورشی یک هسته کوچک و پیش برنده یک خط در جهت سرنگونی رژیم دیکتاتوری ولایت فقیه با هدف آزادی و حاکمیت مردمی است. کانون شورشی هسته و موتور اعتراضات و خیزشها را به دست میگیرد و بهمن وار به سرعت گسترش مییابد.
مبارزه حرفهای
کانونهای شورشی کادرهای حرفهای هستند. حرفهای بودن در مبارزه به معنای تمام وقت بودن در مبارزه است. بدون داشتن کادرهایی که حاضر به مبارزهی حرفهای باشند، ادامهی مبارزه برای به ثمر رساندن آن یعنی استقرار حاکمیت مردمی، امکان پذیر نیست.
مسعود رجوی در این باره میگوید:
«هر چند که به عمد، سادهسازی و مقایسه میکنم اما میخواهم بگویم که مبارزه هم مثل علوم پزشکی نفرات حرفهیی و سازمان کار تخصصی خاص خود را میخواهد. آیا کسی میتواند بدون اینکه دانشجوی حرفهیی پزشکی باشد، دکتر بشود؟ خیر. دانشجوی غیرحرفهیی طب مفهومی ندارد و از او طبیب متخصص ساخته نمیشود. مگر میشود، اگر من دانشجوی پزشکی هستم، هرازگاهی که وقت کردم سری به دانشکده بزنم و کتابی را ورق بزنم و بعد بتوانم دکتر حاذقی بشوم؟ نه این نمیشود؛ بنابراین مبارزه سیاسی یک علم است، افراد حرفهیی و سازمان کار حرفهیی خودش را میخواهد تا به هدف مورد نظر دست پیدا کند.[۱۲]
مناسبات درونی
حسین میرداماد از اعضای سازمان مجاهدین، مناسبات درونی کانونهای شورشی را مناسباتی بسیار فداکارانه، صادقانه و خواهرانه و برادرانه میداند و بر ضرورت آن تأکید میکند.
همچنین از آن جا که ویژگی خاص مرحله مبارزه مردم ایران که برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه تلاش میکنند، سازماندهی است. مناسبات درونی کانونهای شورشی از اصول عام تشکیلات پیروی میکند.
حسین میرداماد اضافه میکند که یک کانون شورشی اگر در برابر عناصر این رژیم بسیار سختگیر است اما در برابر مردم مهربان و از خودگذشته است. کانون شورشی تا بن استخوان به راه خود و سرنگونی رژیم ایران ایمان دارد.[۱۲]
نقاط قوت کانون شورشی
کانونهای شورشی به رغم برخوردار نبودن از امکانات گستردهای که در اختیار نیروهای سرکوبگر است در مقابل آنها از نقاط قوت زیادی برخوردارند که به آنها برتری میدهد. این برتری بارها در گفتمان مقامات حکومتی نسبت به کانونهای شورشی بارز شده است. برخی از این نقاط قوت چنین هستند
برتری کمی و کیفی
به رغم آن که ممکن است تعداد کانونهای شورشی وصل به سازمان مجاهدین از تعداد نیروهای سرکوبگر کمتر باشد، اما آنها درعمل از حمایت و همراهی تودههای عظیم مردم برخوردارند. هیچکس جز یک مأمور، اگر از عملیات یک کانون شورشی حمایت عملی نکند مطمئنا به آن اعتراضی نخواهد کرد و با آن همبسته است. برآوردهای مختلف اجتماعی نشان میدهد اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در مقابل این رژیم هستند؛ قالیباف در این باره در مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری در سال ۹۶ گفت:
«۴ درصد در جامعه ما هستند که از همه چیز برخوردارند ۹۶ درصد هستند که برخوردار نیستند».[۱۳]
این نیروی اجتماعی در عمل، در سمت و جبههی کانونهای شورشی قرار دارند. به این معنی که وقتی نیرویی دست به عملی در برابر این رژیم بزند، همراهی عمومی را در کنار خود خواهد داشت. قیامهای دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ نشان داد که کانون های شورشی در شرایط قیام در نقش لیدرهای تظاهرات از هرگونه همراهی مردمی برخوردار هستند.[۱۴]
شرایط مساعد بینالمللی
اگر کانونهای شورش را به عنوان مبنای قیام در نظر بگیریم، شرط لازم، شرایط بینالمللی است که هم اکنون به نسبت به چهل سال گذشته به نفع جریان مبارزه و در نتیجه کانونهای شورشی تغییر کرده است. در حال حاضر پس از نزدیک به چهار دهه تروریسم رژیم ایران در منطقه و جهان و سیاست صدور بحران، جامعه جهانی بر این باور است که در صورت حاکیت رژیم ایران، ثبات و امنیت جهان همواره در تهدید خواهد بود. لغو برجام، لیست سیاه FATF، تحریم سران رژیم و هدف قرار دادن آنها تماما به نفع قیام و تظاهرات در ایران و در نتیجه به نفع کانونهای شورشی است.[۱۴]
هدایتشدگی
یکی دیگر از نقاط قوت کانونهای شورشی در ایران، برخورداری از پشتیبانی و عنصر هدایت و رهبری است. کانونهای شورشی به دلیل وصل خود به سازمان مجاهدین که تجارب بسیاری در انواع نبردها و تاکتیکها دارد، قادرند از آن بهره بگیرند. کانونهای شورشی به طور کامل از یک پشتیبانی قوی سازمانی و تشکیلاتی برخوردارند که به آنها در پیشبرد خطوط تعیین شده کمک میکند.[۱۴]
عنصر زمین
یکی از عناصر مهم در پیشبرد هر نبرد، عنصر زمین است. در مبارزهی خیابانی، همواره عامل زمین به نفع مردم و تظاهرکنندگان و لیدرهای آن است؛ چرا که این مردم هستند که با آشنایی به کوچهها و خیابانها و محل سکونت خود و امکانات آن میتوانند از آن علیه دشمن خود استفاده کنند. این عامل مهم به کانونهای شورشی این امکان را میدهد که با مهارت از تاکتیکهای جنگ و گریز استفاده کرده و هنگامی که در یک نقطه در تظاهرات حرکتهای اعتراضی را به اوج رساندند، به منطقهی دیگری بروند. این جابجایی و تحرک منجر به تفرق نیروهای سرکوبگر خواهد شد و آنها را در برابر حملات کانونهای شورشی آسیبپذیر میکند.[۱۴]
مراحل رشد کانونهای شورشی
کانونهای شورشی بنا به گفته مسعود رجوی از سه مرحله ی تثبیت، گسترش و ترکیب عبور میکنند.
تثبیت
مرحله تثبیت عبارت از دورانی است که این استراتژی مراحل اولیه شکل گیری کانونها را طی میکند. افرادی در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق اقدام به تشکیل تیمهای مورد نظر و الزامات آن کرده و آمادگیهای لازم را برای انجام مأموریت کسب میکنند. آنها اولین مأموریتهای خود را با موفقیت به پایان میرسانند و با جمعبندی فعالیتهایشان راهکارهای درست را در زمینهی ارتباطات، انجام مأموریت و مسائل امنیتی کسب میکنند. آنها قوانین را شناسایی کرده و به صورت الگوهایی برای تکثیر کانونهای شورشی در میآیند.[۱۵]
گسترش
همانچنان که از نام آن پیداست این مرحله ناظر بر افزایش تعداد کانونهاست. در واقعی در مرحلهی تثبیت الگوهای کاملی از کانونهای شورشی ساخته شده و قوانین آن استخراج شده است. در این مرحله کانونهای شورشی به لحاظ کمی و در عین حال به لحاظ کیفی افزایش مییابند و به تعداد قابل قبولی میرسند. کانونهای شورشی باید در هر شهر، محله، دانشگاه و کارخانه حضور داشته باشند تا بتوانند جرقهی قیام را ایجاد کنند و در صورت وقوع هر گونه اعتراض، آن را به سمت رادیکال شدن هدایت نمایند.
ترکیب
در مرحله نهایی، کانونهای شورشی با ترکیب با یکدیگر، قدرت عمل بیشتری پیدا کرده و برای مأموریتهای محوله آماده میشوند.
صحت استراتژی
استراتژی همواره از طرف دشمن به یک نیروی انقلابی دیکته میشود.[۱۶]
به عبارت دیگر طراح آن باید با ویژگیهای دشمن منطبق شود. به عبارت دیگر استراتژی مبارزهی انقلابی را دشمن به نیروی انقلابی تحمیل میکند. یک نیروی انقلابی باید آنرا با توجه به ماهیت دشمن کشف نماید.[۱۷] از سویی اگر استراتژی به معنی روش عام حاکم بر مسیر حرکت برای رسیدن به هدف، اشتباه باشد، نیرویی که آن را در پیش گرفته است از میان خواهد برد.
سازمان مجاهدین خلق ایران پس از آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم ایران، در ابتدا برای مدت کوتاهی به عملیات چریک شهری روی آوردند اما به سرعت دریافتند که باید استراتژی خود را تغییر دهند. مبارزه مسلحانه مجاهدین بر اساس تجارب مقامت مسلحانه و شناسایی ماهیت رژیم ایران به ارتش آزادیبخش ملی بالغ شد.
ماندگاری سازمان مجاهدین بعد از گذر از حوادث سهمگین نشان از درستی خط و مشی آنها بوده است، کانون شورشی که استمرار همان استراتژی ارتش آزادیاست و شکل دیگری از آن به شمار میرود، در سالهای گذشته توانسته است نقشی را که سازمان مجاهدین خلق برای آن قائل بود ایفا کند و گسترش یابد. گسترش روز افزون کانونهای شورشی و فعالیتهای آنان نشانهی صحت این استراتژی است، در حالی که کاهش فعالیت آنان می تواست نشانی از امکانناپذیر بودن پیشبرد این استراتژی و ناکارآمد بودن آن باشد.
کانونهای شورشی در ایران در حالی که با شعارنویسی و سپس نصب بنرهای اعتراضی کار خود را آغاز کردند، فعالانه در قیام دیماه ۱۳۹۶ و همچنین در قیام آبان ۱۳۹۸ وارد شده و آن را گسترش داده و رادیکالیزه کردند. کانونهای شورشی در آخرین عملیات خود اقدام به پرتاب بمبهای دستی به مقرات نیروهای سرکوبگر در ایران، حوزههای علمیه و مراکز وابسته به رژیم ایران پرداختهاند.[۱۸][۱۹]
یکی از این عملیاتها پرتاب یک بمب دستساز به در ساختمان قرارگاه خاتمالأنبیا در تهران بود.[۲۰]
واکنش رژیم ایران
واکنشهای رژیم ایران در مورد فعالیت کانونهای شورشی از جمله دلایلی است که تا کنون نشان از صحت این استراتژی دارد.
- خامنهای پس از قیام دیماه گفت:
ضلع سوم (قیام دیماه ۱۳۹۶) پادوییاش است، پادوییاش هم مربوط به سازمان منافقین (سازمان مجاهدین خلق ایران) بود.[۲۱]
- خبرگزاری ایرنا در تاریخ ۲۹ آذر به نقل از عباس کعبی عضو مجلس خبرگان می نویسد:
«روحانیت باید دشمن را رصد کنند و در میدان دفاع پیشگام باشند زیرا آمریکا از طریق پشتیبانی امکاناتی، رژیم صهیونیستی از طریق جاسوسان و حمایتهای اطلاعاتی، عربستان از طریق حمایت مالی و مجاهدین خلق با نیروهای میدانی به دنبال ایجاد کانونهای شورشی و توطئه در کشور هستند»[۲۲]
سایت بهارستانه وابسته به رژیم ایران در تاریخ ۶ شهریور ۹۷ مورد کانونهای شورشی مینویسد:
«خیلی از فرزندان جوان همان پدران مؤمن و سپاهی و بسیجی، امروزه مسخ ومسخر تبلیغات مجاهدین علیه نظام شدهاند و ضدیت علیه ارزشهایی که نظام اسلامی ما بر آنها مبتنی میباشد در محافلشان پچ پچ میشود. اینها یک روند خود بخودی در میان نسل جوان ما نیست بلکه یک طرف و توطئه و حرکت موریانهای است که مجاهدین آغاز و تدریجاً در قالب کانونهای شورشی گسترش دادهاند.»[۲۳]
- سایت بهارستانه وابسته به حکومت در ۶ شهریور ۹۷در یک تحلیل شش مادهای در مورد کانونهای شورشی مینویسد:
۱) در گذشته ضدانقلاب به سرکردگی (مجاهدین) در کشور موج سواری می کردند اما امروز در همه صنوف اعم از کامیونداران، بازاریان، مال باختگان، معلمان، کارگران و… نیز نفوذ کرده و خط دهی میکنند.
۲) خصلت اغتشاشات نیز تغییر ماهیت داده است؛ به عنوان مثال، اگر در گذشته ۱ یا ۲ روز لازم بود که شعارها از صنفی و اجتماعی به شعارهای ساختار شکنانه بچرخد، اکنون هیچ زمانی لازم نیست و هر تظاهرات به سرعت تبدیل به تظاهرات سیاسی و شعارها نیز رنگ و بویی ساختار شکنانه بخود میگیرد.
۳) در دی ماه ۹۶ اغتشاشگران در یک سردرگمی تشکیلاتی و سازماندهانه به سر میبردند، نقصان رهبری در صحنه وجود داشت و پیچیدگی لازم را هم نداشتند آنان علاوهبر داشتن روحیه گانگستری و تهاجمی، از پتانسیلی برخوردارند که میتوانند در صورت رویارویی با نیروهای امنیتی، دست به سنگربندی خیابانی بزنند؛ یعنی حاضر به یراقتر از گذشته شدهاند.
۴) اغتشاشگران و در صدر آنان (مجاهدین) فاقد ملاحظات سیاسی میباشند؛ هیچ جناحبندی درون نظام را به رسمیت نمیشناسند و همانقدر که در شعارهایشان برای اصلاحطلبان مایه گذاری میکنند! به همان میزان از اصولگرایان نیز دریغ نمیکنند! یعنی اعتماد و دلبستگی به هر جناحی از بین رفته است.
۵) نقش و جایگاه (مجاهدین) در اغتشاشات دی ماه ۹۶ به قدری واضح بود که مقام معظم رهبری در سخنرانی ۱۹ دی ماه سال گذشته خود فرمودند: «یک مثلث فعال بوده است…نقشه، مربوط به آمریکاییها و صهیونیستها است؛ چند ماه هم میباشد که دارند نقشه میکشند… پول هم از یکی از این دولتهای خرپول اطراف خلیج فارس است… ضلع سوم هم پادویی سازمان منافقین بود.»
درحال حاضر، عنصر تعیین کننده به نسبت اغتشاشات دی ماه ۹۶ متشکل شدن اغتشاشگران است، تشکلهایی بنام کانونهای شورشی درست کردهاند که هم قدرت تکثیر نیرویی دارند و هم از پتانسیل جایگزینی لیدرهای صحنه برخوردار میباشند.
۶) اما کیفیترین تحول صورت گرفته، وصل عقبه این کانونها به رهبری آن است، درحال حاضر، خط دهی اصلی این کانونهای شورشی توسط مسعود رجوی سرکرده منافقین در قالب «پیام به کانونهای شورشی» صورت میگیرد. وی در ۱۱ مرداد ماه سال جاری در پیامی تحت عنوان «مشت در برابر مشت، حمله در برابر حمله، آتش جواب آتش» برای تقویت روحیه اغتشاشگران، به آنان وعده داده که این اغتشاشات ادامه خواهد داشت و روز به روز گسترش مییابد، وی اغتشاشات را سازمان یافتهتر از گذشته قلمداد کرد و مدعی شد که نظام توان مقابله با آنان را ندارد!
پیام مسعود رجوی به کانونهای شورشی
از زمان کلید خوردن استراتژی کانونهای شورشی، توسط سازمان مجاهدین خلق ایران، مسعود رجوی فرمانده کل ارتش آزادیبخش دهها خطاب جوانان قیام آفرین و کانونهای شورشی ارسال کرده است.
پیامهای مسعود رجوی نقش مهمی در پیشبرد این استراتژی داشت:
- در گام اول این پیامها راهکارهای انحرافی را کور میکرد و راه بر هر گونه انحراف میبست،
- این پیامها زمینههای رشد راست روی و اپورتونیسم را در جبههی مردم میسوزاند،
- کاریسما و سابقهی مبارزاتی مسعود رجوی تأثیر بسیار زیادی بر روی جوانان و قیام آفرینان میگذاشت، تا بتوانند در این مسیر با انگیزهی بیشتری حرکت کنند،
رسانههای وابسته به حکومت نیز به نقش مسعود رجوی اذعان داشتند. از جمله سایت بهارستانه در این مورد گفت
«خط دهی اصلی کانونهای شورشی توسط مسعود رجوی، در قالب پیام به کانونهای شورشی صورت میگیرد. مسعود رجوی در ۱۱مرداد در پیامی تحت عنوان مشت در برابر مشت، حمله در برابر حمله، آتش جواب آتش وعده داده که این اغتشاشات روز به روز گسترش مییابد و مدعی شد که نظام توان مقابله با آن را ندارد.»[۲۴]
پیام مسعود رجوی - ۷ دی ۱۳۹۶
در ۷ دی ۱۳۹۶ فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران ضمن انتشار اولین بیانیه یادآور شد که:
«دستور محوری روز برای جوانان و رزمندگان آزادی و همه نیروهای انقلابی تشکیل تیمها، دستهها و یگانهای ارتش آزادیبخش ملی در راستای هزار اشرف و کانونهای شورشی برای گسترش قیام است. حق گرفتنی است».
پیام مسعود رجوی - ۱۱ دی ۱۳۹۶
مسعود رجوی در دومین بیانیه خود خطاب به کانونهای شورشی یادآور شد:
«حق مسلم رزمندگان آزادی و کلیه واحدهای ارتش آزادیبخش ملی که برای دفاع از خلق و میهن و برای جلوگیری از خونریزی توسط سپاه و بسیج و اطلاعات آخوندی مجهز و آماده شوند. تمامی سلاحها و امکانات متعلق به مردم ایران و فرزندان دلیر این خلق به پاخواسته است».
مسعود رجوی در بخش دیگری از پیام خود تکلیف کانونهای شورشی را در رو در رویی با نیروهای سرکوبگر و دشمنان خلق و کسانی که بخواهند قیام و خیزش بهحق مردم ایران را سرکوب کنند در یک جمله خلاصه کرد:
«شاه سلطان ولایت مرگت فرا رسیده، آتش جواب آتش»[۲۵]
پیام مسعود رجوی - ۱ خرداد ۱۳۹۷
مسعود رجوی در بخشی از پیام خود در تاریخ اول خرداد ۱۳۹۷ با نام «پیام شماره ۸ - ارتش آزادیبخش ملی ایران» گفت:
«حرف آخر را مردم ایران با کانونها و شهرهای شورشی و ارتش آزادیبخش ملی میزنند. قدر و قیام تاریخی ما این چنین رقم میخورد. رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران، ضامن پیروزی محتوم خلق ماست.»[۲۶]
پیام مسعود رجوی - ۱۳ دی ۱۳۹۸
مسعود رجوی به مناسبت مرگ قاسم سلیمانی در یک پیام صوتی گفت:
«به نام خلق قهرمان و ارتش آزادی ستان به دژخیمان و مزدوران اخطار میکنم که همچون رژیم شاه روزگار پایانی فرا رسیده است. به خلق و ارتش آزادی و کانونهای شورشی تسلیم شوید و سلاحهای خود را تحویل دهید. پرسنل مردمی ارتش باید به مردم بپیوندند و سلاحها را به مردم و ارتش آزادیبخش ملی ایران تحویل دهند. تنها جواب شیخ آتش است. آتش شعله برکش. تنها جواب شیخ آتش است. آتش شعله برکش!»
او در بخش دیگری از پیام صوتی خود خطاب کانونهای شورشی اشاره کرد و گفت:
«جوانان دلیر کانونهای شورشی برای خلع سلاح و تحویل گرفتن تسلیحات باید آماده باشند. آماده و هوشیار و بیدار! بدانید که در این شرایط هر تجری و تعرض و شلیک دشمن زبون را باید با تمام قوا و به طور مضاعف آتشین پاسخ داد. سپاه و بسیج ضدمردمی باید تسلیم شوند.»[۲۷]
انعکاس لاتریبون فرانسه
لاتریبون فرانسه در ۱۲ اوت۲۰۲۰ در مورد کانونهای شورشی مینویسد:
«تحلیل دقیق از رژیم ملاها در ایران از درون سیستم انها بیرون میاید. تا وقتی تنش در ایران بالاست و اینده رژیم مبهم؛ باید تحولات سیاسی این کشور را با دقت بسیار پی گیری کرد.
جواد املی امام جمعه قبلی شهر قم گفت "باید مواظب بود اگر ملت قیام کند مردم ما را به دریا خواهند ریخت. خیلی ها قبلا فرار کردند یا جایی را برای گریز پیدا کردند اما ما هیج جایی نداریم که ما را نجات دهد".انچه که واقعا و دقیقا در سیاسیون فعلی در جریان است: تضادهای اساسی در بالاترین طیف رژیم در ایران. ما در اینجا در معرض تبلیغات رژیم نیستیم بلکه تضادهای عمیق و شدید داخلی این رژیم را جلو چشم خود داریم. در میان تضادها و اختلافات بین قدرتمندان حاکم، یک سازماندهی جدید بر علیه رژیم برامده از مردم، بوجود امده:" واحد ها .کانون های مقاومت". علی خامنه ای به نفوذ و نقش داخلی و خارجی مجاهدین خلق ایران اذعان دارد.پنجاه سال است که این جنبش در مقابل هر نوع دیکتاتوری از رژیم سلطنتی پهلوی تا جمهوری اسلامی ایستاده است. مجاهدین خلق ایران مهمترین جنبش در شورای مقاومت ایران تصمیم گرفته از داخل ایران به رژیم فشار بیاورد و در تمام شهرها واحدهای مقاومت را شکل داده است. اینها پاسخی به کشتار وحشیانه 1500 نفر در تظاهرات اخر سال 2019(آبان ۹۸) است. از ابتدای سال 2020عملیات زیادی توسط این واحدها انجام شده است.
لاتریبون زیر عنوان «یک تشکل سازمان یافته با عملیات شورشی» می نویسد: نحوه کار انها ساده است.انها درشب قسمتی از ساختمان مراکز رسمی راتخریب می کنند. از ابتدای امسال دهها مورد در شهرهای تهران مشهد اصفهان قم شیراز کرج و شهرهای دیگر انجام شده است
نشانه گرفتن اداره پلیس امنیتی . وزارت کشور .ساختمانهای قوه قضاییه و ادارات مراکز مذهبی نمادین است همچنین باید به اتش زدن پوسترهای خامنه ای یا سلیمانی اشاره کرد.
از ماه اوت در صنایع نفت و گاز تظاهراتی برپاست .هزاران کارگر در این تظاهرات شرکت دارند.خواسته های انان بیشتر در مورد قراردادهای کاری و باز پرداخت ماه ها حقوق معوقه است
شکاف در ایران روز بروز بیشتر می شود. شکاف در اعلام ها و وعده های رژیم و واقعیت ها. شکاف بین رویای قدرت منطقه یی و تخریب تدریجی آن از بیروت تا صنعا از دمشق و بغداد. شکاف بین وعده های اقتصادی و تقلیل تدریجی سطح زندگی دهها میلیون نفر. شکاف بین نهادهای مختلف رژیم.این شکافهای همزمان در حیطه های بسیار مختلف یکروز به فروپاشی می انجامد.»
گزارش تلویزیون فرانس ۲۴
تلویزیون فرانس ۲۴ در روز ۲۰ فبریه ۲۰۲۰ برابر با یکم اسفند ۱۳۹۸، حول انتخابات مجلس شورای اسلامی رژیم ایران با ژرار وسپییر، پژوهشگر بنیاد مطالعات درباره خاورمیانه گفتگویی کرد. این پژوهشگر در بخشی از گفتگوی خود با اشاره به نقش کانونهای شورشی در داخل ایران میگوید:
«اکنون فرم جدیدی از اعتراضات وجود دارد که از نوع عملیاتی است. عملیاتی از اول ژانویه بیش از ده بار علیه نمایندگیهای رژیم مثل وزارت دادگستری، دادگاه صدوراحکام و بنیادهای رژیم مذهبی صورت گرفته است. تمام پایههای رژیم از هرطرف توسط مقاومت ایران در داخل کشور مورد تهاجم قرار گرفته است که از آن به اندازه کافی صحبت نمیشود… شورای ملی مقاومت ایران به مقاومت داخل ایران رسیدگی میکند.»[۲۸]
فعالیت کانونهای شورشی ۱۴۰۱
مریم رجوی در سخنرانی خود در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ اعلام کرد کانونهای شورشی از ۳۰ خرداد سال ۱۴۰۰ تا ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ بیش از ۲۳۵۰ کارزار ضداختناق را در سراسر ایران انجام دادهاند که ۸۵ درصد از آنها موفق بوده است. این عملیات شامل تهاجم به مراکز سرکوب و انفجار و پرتاب کوکتلمولوتوف به مراکز نیروهای امنیتی رژیم ایران بوده است. آنها بزرگترین مراکز نظامی و سرکوب حکومتی مانند قرارگاه مالک اشتر و مرکز بسیج و. . . را از درون مورد تهاجم قرار دادند. [۲۹]
همچنین ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور در تاریخ ۶ دیماه ۱۴۰۱ اعلام کرد کانونهای شورشی در صد روز اول قیام ۱۴۰۱ بیش از ۱۵۰۰ عملیات ضداختناق در ۲۸۲ شهر انجام دادهاند که شامل پرتاب کوکتل و بستن جادهها نیز بوده است. علاوه بر این آنها بیش از ۴ هزار پراتیک مبارزاتی شامل تصویرنگاری، آکتها و آکسیونهای خیابانی حین قیام، نصب بنر و پوستر و شعارنویسیهای بزرگ در معابر داشتند.[۳۰]
حمله سایبری به مراکز دولتی
کانونهای شورشی در ۵ رشته عملیات بزرگ و سراسری، اقدام به تسخیر سیستمهای کامپیوتری جمهوری اسلامی کردند. همچنین کانونهای شورشی دستکم چهار حمله سایبری به مراکز و نهادهای مختلف رژیم آخوندی داشته اند. این مراکز شامل صدا و سیما و دهها سایت و زیرمجموعهی آن، سامانه شهرداری و و دهها سایت و زیرمجموعهی آن و سازمان ارتباطات اسلامی است.[۳۱]
صبحگاه مسلح کانونهای شورشی
روز چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ فیلمی از رژه و برگزاری صبحگاه یگانهای مسلح سازمان مجاهدین خلق در داخل خاک ایران منتشر شد.
در این فیلم که از سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران پخش شد ۹ تن از کانونهای شورشی با لباس یک شکل و سلاح کلاشینکف در قلب تهران مراسم صبحگاه اجرا میکنند.[۳۲]
رژه کانونهای شورشی
روز ۱۳ اسفندماه ۱۴۰۱، در آستانه روز جهانی زن، شهرهای تهران، کرج و شهریار با پیشتازی زنان، شاهد رژهی کانونهای شورشی بود. کانونهای شورشی ضمن رژه در خیابانهای این شهرها شعار میدادند:
امید خلق ایران رجوی قهرمان، دموکراسی آزادی با مریم رجوی، آزادی میآید با میتوان و باید، با مریم همپیمان حاضر حاضر تا پایان، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، چه با حجاب چه بیحجاب پیش بسوی انقلاب، مرگ بر خامنهای درود بر رجوی، تو دیکتاتور من آرش آتش جواب آتش[۳۳]
کانونهای شورشی در سال ۱۴۰۲
کانونهای شورشی در سال ۱۴۰۲، در سراسر شهرهای ایران گسترش یافتند و بهطور شبانهروزی اقدام به عملیاتهای اختناقشکن کردند.
عملیاتهای ۱۴۰۲
کانونهای شورشی در ۲۷ اردیبهشتماه ۱۴۰۲، در پاسخ به اعدام و ارعاب، در شهرهای مختلف اقدام به عملیاتهای اختناقشکن کردند. از جمله:
عملیات ضداختناق کانونهای شورشی در پاسخ به اعدام و ارعاب در تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، ارومیه، کرمانشاه، اراک، اردبیل و بندر انزلی
انفجار و به آتش کشیدن شعبه قوه قضاییه در مشهد
انفجار و به آتش کشیدن پایگاههای بسیج سپاه پاسداران در تهران، کرمانشاه، اراک و ارومیه
به آتش کشیدن کمیته امداد خمینی در اردبیل
به آتش کشیدن بنیادهای رژیم ایران در بندر انزلی
به آتش کشیدن کانون بهاصطلاح فرهنگی اسلامی در اصفهان
رنگپاشی بر تابلو قاسم سلیمانی در شیراز[۳۴]
۳۰عملیات کانونهای شورشی
کانونهای شورشی در ۳۰ خردادماه ۱۴۰۲، بهمناسبت ۳۰ خرداد چهلودومین سالگرد مقاومت انقلابی سراسری، سالروز تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران در سال ۱۳۶۶، روز شهیدان و زندانیان سیاسی و سرأغاز انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۴، در شهرهای تهران، کرج، شیراز، صحنه کرمانشاه، سراوان، قزوین، بوشهر، خرمآباد، جوین خراسان رضوی، فیروزآباد، بابل، ساری، دزفول، کرمان، بروجن، ایرانشهر، بوکان، اصفهان، بابلسر، بهبهان و بوکان اقدام به ۳۰ عملیات اختناقشکن کردند.[۳۵]
کانونهای شورشی همچنین در ماههای خرداد، تیر و مرداد ۱۴۰۲، بیش از ۱۰۰ عملیات اختناقشکن در شهرهای مختلف انجام دادهاند که شامل تهاجم و به آتش کشیدن قوه قضاییه، به آتش کشیدن پایگاههای سپاه پاسداران و بسیج، به آتش کشیدن حوزههای علمیه، به آتش کشیدن بنرهای خامنهای، تصویرنگاری از مسعود رجوی و مریم رجوی و... است.[۳۶]
رژه کانونهای شورشی در ۳۰ خرداد
کانونهای شورشی همچنین در سالگرد مقاومت انقلابی سراسری، در روز ۳۰ خردادماه ۱۴۰۲، با شعارهای دموکراسی آزادی با مریم رجوی، مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، مرگ بر خامنهای درود بر رجوی و... اقدام به رژه در خیابانهای شهرهای تهران، اصفهان، مشهد، لاهیجان، قائمشر، بابل، بابلسر و بم کردند.[۳۷]
هک و تسخیر وزارت خارجه
در روز ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲، گروه هکری کانال تلگرامی «قیام تا سرنگونی» وابسته به سازمان مجاهدین خلق ایران، سایت و سرورهای وزارت خارجه رژیم ایران را هک کردند؛ و بسیاری از اسناد بهدست آمده را نیز منتشر نمودند. این گروه دهها هزار سند از وزارت خارجه را بهدست آوردند؛ و اصلیترین سامانهها و گردش کار داخلی این وزارتخانه را تسخیر کردند. گروه هکری قیام تا سرنگونی اعلام کرد که سرور اصلی آرشیو وزارت خارجه با ضرفیت پنجاه ترابایت شامل بکآپ سامنهها و بانکهای اطلاعاتی و سرورها و همچنین ۷۵ سرور و سامانه حاوی سامانه اخبار و گزارشات، سامانه قرارها و مراجمعات، سامانه ویزا، سامانه سجلات، سامانه حقوق و سامانه پرسنلی را تسخیر و در اختیار گرفته است.[۳۸]
گروه هکری قیام تا سرنگونی به دنبال هک وزارت خارجه و از دسترس خارج کردن ۲۱۰ سایت و سامانه، عکسهای مسعود رجوی و مریم رجوی را بر روی این سایتها منتشر کرده است.[۳۹]
هک و تسخیر نهاد ریاست جمهوری
روز دوشنبه ۸ خردادماه ۱۴۰۲، گروه تلگرامی «قیام تا سرنگونی» که وابسته به سازمان مجاهدین خلق است، تمامی شبکهی داخلی بهشدت حفاظت شدهی نهاد ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی را تسخیر و از دسترس خارج کرد.
به دنبال هک سایتهای نهاد ریاست جمهوری رژیم ایران، تصاویر مسعود رجوی و مریم رجوی، رهبران سازمان مجاهدین خلق، در آن قرار گرفت. هنگام هک این سایتها، شعار مرگ بر خامنهای- رئیسی، درود بر رجوی در صفحات این سایتها دیده میشد و عکسهای رهبر و رئیسجمهور رژیم ایران ضربدر خورده بود.
یکی از تصاویری که روی سایت هک شدهی نهاد ریاست جمهوری قرار گرفته است، تصویر ابوالفضل امیرعطایی نوجوان ۱۶ سالهای است که در جریان اعتراضات جان باخته بود. [ایران پدیا]
گسترش کانونهای شورشی در سال ۱۴۰۲
در گردهمایی بزرگ مجاهدین در روز ۱۰ مردادماه ۱۴۰۲، از ده هزار آکت کانونهای شورشی در داخل ایران رونمایی شد. این آکتها در شرایط اختناق، تماماً با شمارهی مشخص به ثبت رسیده است که بیانگر مختصات و جایگاه واقعی مجاهدین خلق و کانونهای شورشی است. دستکم ۱۰ هزار یگان کانون شورشی در سراسر شهرهای ایران وجود دارند که بهطور سازمانیافته و هماهنگشده فعالیت میکنند. این کانونهای شورشی مقهور شرایط اختناقی که در جامعه حاکم است، نشدهاند و هیچ مانعی را برای فعالیتهای خود به رسمیت نمیشناسند.[۴۰]
پانویس
- ↑ سخنرانی مریم رجوی در سال ۹۷ به مناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
- ↑ کتاب فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی و مینو افشاری راد
- ↑ کتاب چهگوارا صفحهی ۳۶-نوشتهی اندرو سینکلر ترجمهی حیدرعلی رضایی
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین- راز قدرت کانونهای شورشی به قلم مهدی ابریشمچی
- ↑ کتاب چهگوارا صفحهی ۴۵ -نوشتهی اندرو سینکلر ترجمهی حیدرعلی رضایی
- ↑ کتاب جنگ چریک شهری از کارلوس ماریگلا
- ↑ گفتگو با مهدی براعی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ پیام مسعود رجوی به رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران
- ↑ پرفسور ژان زیگلر در حمایت از اشرف
- ↑ استراتژی کانونهای شورشی- گفتگو با مهدی براعی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ گام به گام با کانونهای شورشی!؛ کنفرانس حسین میرداماد دربارهی چیستی آن
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ کتاب استراتژی و قیام - به قلم مسعود رجوی - صفحهی ۲۸۹
- ↑ تلویزیون حکومتی ایران شبکه ۱–۸ اردیبهشت ۱۳۹۶ اولین مناظره تلویزیونی ریاست جمهوری
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ راز قدرت کانونهای شورشی - به قلم مهدی ابریشمچی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ زنده باد کانون های شورشی
- ↑ استراتژی کانونهای شورشی- گفتگو با مهدی براعی از مسؤلان سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ استراتژی درست یعنی چه
- ↑ حمله و انفجار قوی توسط بمب آتشزا به اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران در تهران
- ↑ انفجار در مقابل حوزه علمیه کوهدشت و آتش زدن بنرهای دهه فجر در ۶شهر ایران
- ↑ تایید حمله دلیرانه به ساختمان اداری قرارگاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران از سوی رژیم
- ↑ تلویزیون دولتی ایران - سخنرانی خامنهای - ۱۹ دی ماه ۱۳۹۶
- ↑ وحشت رژیم از گسترش کانون های شورشی
- ↑ ضرورت تشکیل کانونهای شورشی چیست؟: پرویزکریمیان
- ↑ عبور از جمره دوم! - پایگاه خبری تحلیلی بهارستانه
- ↑ راز قدرت کانونهای شورشی
- ↑ مسعود رجوی – پیام شماره ۸ - ارتش آزادیبخش ملی ایران
- ↑ پیام مسعود رجوی- ۱۳ دی ۱۳۹۸
- ↑ نقش استراتژیک کانونهای شورشی اززبان پژوهشگر بنیاد مطالعات درباره خاورمیانه - سایت ایران افشاگر
- ↑ مریم رجوی-آمار فعالیتهای کانونهای شورشی در یک سال گذشته
- ↑ عملیات کانونهای شورشی در ۱۰۰ روز اول قیام
- ↑ هک رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی
- ↑ سایت بالاترین
- ↑ رژه کانونهای شورشی در تهران، کرج و شهریار - سایت همبستگی ملی
- ↑ عملیات ضداختناق کانونهای شورشی در پاسخ به اعدام و ارعاب در تهران و ۸شهر دیگر - سایت همبستگی ملی
- ↑ ۳۰عملیات کانونهای شورشی بهمناسبت ۳۰خرداد - سایت مجاهدین خلق
- ↑ عملیاتهای ضداختناق کانونهای شورشی - سایت شورشگران
- ↑ رژه کانونهای شورشی - کانال تلگرامی مجاهدین خلق
- ↑ هک سایت وزارت خارجه ایران - سایت بیبیسی فارسی
- ↑ یک گروه هکری با هک سایت وزارت خارجه ایران برخی از اسناد را منتشر کرد - سایت یورو نیوز
- ↑ کهکشان مقاومت و نمایش خیرهکنندهی کانونهای شورشی - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران