ابراهیم ذاکری

ابراهیم ذاکری، معروف به کاک صالح (زاده‌ی ۱۳۲۶، تهران – درگذشته ۲ فروردین ۱۳۸۲، پاریس)، از اعضا سازمان مجاهدین خلق و از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران، و هم‌چنین عضو شورای ملی مقاومت ایران بود. ابراهیم ذاکری پیش از انقلاب از مبارزان فعّال جنبش دانشجویی بود؛ او در سال ۱۳۵۲، و ۱۳۵۴، دستگیر و زندانی شد. ابراهیم ذاکری در شهریور ۱۳۵۵، دوباره توسط ساواک شاه دستگیر و این بار به حبس ابد محکوم گردید. او سرانجام در آستانه‌ی پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، در شمار آخرین دسته زندانیان سیاسی، توسط توده‌های مردم آزاد شد. ابراهیم ذاکری در اوایل سال ۱۳۵۸، نزدیک به ۲ سال مسئول جنبش ملی مجاهدین در آبادان بود. وی سپس مسئولیت جنبش ملی مجاهدین،مرکز خوزستان- را در اهواز به عهده گرفت. او هم‌چنین در نخستین انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸، کاندیدای مجاهدین خلق از آبادان بود. ابراهیم ذاکری در اواخر اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۱، به استان کردستان اعزام شد؛ و پس از مدتی فرماندهی سیاسی ـ نظامی سازمان مجاهدین خلق در کردستان و سپس نمایندگی مسئول شورای ملی مقاومت در منطقه کردستان را به عهده گرفت. او در تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران، نقش برجسته‌ای داشت. وی در عملیات‌های پیرانشهر، آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان، به عنوان عضو ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش، نقش مهم و مؤثری ایفا نمود. ابراهیم ذاکری در سال ۱۳۷۱، به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد. او در سال ۱۳۷۲، مسئولیت کمیسیون امنیت و ضدتروریسم این شورا را به عهده گرفت. ابراهیم ذاکری که ۱۲ سال به بیماری سرطان مبتلا بود، سرانجام در روز دوم فروردین‌ماه ۱۳۸۲، در بیمارستان انستیتو کوری پاریس چشم از جهان فروبست.

ابراهیم ذاکری
ذاک8.JPG
شناسنامه
نام کاملابراهیم ذاکری
معروف بهکاک صالح
زادروز۱۳۲۶
زادگاهتهران،
تاریخ مرگ۲ فروردین ۱۳۸۲
محل مرگپاریس، فرانسه
فرزندانزهیر ذاکری
اطلاعات سیاسی
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران
سمتعضو شورای ملی مقاومت ایران و از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی

تحصیلات

مجاهد خلق، ابراهیم ذاکری در سال ۱۳۲۶، در تهران متولد شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همان‌جا گذراند. ابراهیم ذاکری در سال ۱۳۴۴، وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران شد؛ و در سال ۱۳۴۹، با مدرک فوق لیسانس مهندسی برق، فارغ‌التحصیل گردید. وی پس فارغ‌التحصیلی مدتی در آموزشگاه ذوب آهن اصفهان مشغول کار شد؛ و مدتی نیز استادیار دانشکده‌ی ارتباطات بود.[۱]

مبارزه در زمان شاه و زندان

ابراهیم ذاکری در سال‌های آخر دبیرستان، فعالیت‌های سیاسی و مبارزه برای آزادی را در محافل سیاسی ـ مذهبی مانند مسجد هدایت یا همان مسجد آیت الله طالقانی آغاز کرد. وی در دوران دانشگاه نیز از مبارزان فعّال جنبش دانشجویی بود؛ و یک بار در سال ۱۳۵۲، به مدت یک سال توسط ساواک شاه دستگیر و زندانی شد؛ و پس از آزادی از زندان، فعالیت‌های مبارزاتی خود را به صورت مخفی ادامه داد. وی بار دیگر در سال ۱۳۵۴، چند ماه را در زندان سپری کرد؛ اما در شهریور ۱۳۵۵، دوباره دستگیر و این بار به حبس ابد محکوم شد؛ و سرانجام در آستانه‌ی پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، در شمار آخرین دسته زندانیان سیاسی، توسط توده‌های مردم آزاد شد.[۲]

فعالیت‌ها پس از انقلاب ضدسلطنت

 
ابراهیم ذاکری

ابراهیم ذاکری در اوایل سال ۱۳۵۸، جهت برپایی جنبش ملی مجاهدین عازم شهر آبادان شد؛ و نزدیک به ۲ سال مسئول جنبش ملی مجاهدین در این شهر بود. وی سپس مسئولیت جنبش ملی مجاهدین،مرکز خوزستان- را در اهواز به عهده گرفت. ابراهیم ذاکری در نخستین انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸، کاندیدای مجاهدین خلق از آبادان بود؛ و با وجود این‌که تقلّبات گسترده‌ای برای جلوگیری از ورود مجاهدین به مجلس در جریان بود، به دلیل کثرت آراء قادر به حذف او نشدند و نامش را پدر آبادان اعلام کردند هر چند مجددا اجازه‌ی ورود به مجلس را به وی ندادند.

ابراهیم ذاکری در سال‌های ۱۳۵۹، و ۱۳۶۰، فعالیت‌های خود را در تهران و ازجمله در بخش سازمان ادامه داد. در اواخر اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۱، به استان کردستان اعزام شد؛ و پس از مدتی فرماندهی سیاسی ـ نظامی سازمان مجاهدین خلق در کردستان و سپس نمایندگی مسئول شورای ملی مقاومت در منطقه کردستان را به عهده گرفت. پس از سفر مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت به عراق، نقش برجسته‌ای را پیش از تأسیس ارتش آزادی‌بخش ملی ایران و پس از آن در مراحل آموزش و رشد ساختار ارتش آزادیبخش ملی ایفا کرد. پیش از تأسیس ارتش آزادیبخش ملی، در سازمان دادن گردان‌ها و نیروهای آزادیبخش در منطقه مرزی فعالیت کرد و در مقطع تآسیس ارتش آزادیبخش از فرماندهان آن بود. ابراهیم ذاکری پس از آن فرماندهی نیروهای ارتش آزادیبخش در منطقه‌ی شمال را عهده‌دار شد و سلسله عملیات‌هایی مانند عملیات پیرانشهر را علیه پاسداران نظام جمهوری اسلامی فرماندهی نمود. در مراحل بعد، ازجمله در عملیات آفتاب و عملیات چلچراغ، عضو ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش، بود. در عملیات فروغ جاویدان، فرماندهی محور جلودار به عهده‌ی ابراهیم ذاکری بود. ابراهیم ذاکری در این عملیات در تنگه چهارزبر هدف گلوله‌های پاسداران قرارگرفت و به سختی مجروح شد؛ اما با همان وضعیت به نبرد ادامه داد. ابراهیم ذاکری در سال‌های پس از فروغ جاویدان در معاونت آموزش و دیگر ارگان‌های ستادی ارتش آزادیبخش نقش ویژه‌ای داشت. او به دلیل محبوبیت میان رزمندگان ارتش آزادی‌بخش در میان آن‌ها به کاک صالح معروف شده بود.[۳] مجاهدین، مردم و رزمندگان کردستان این نام را در دوران نبردهای رزمندگان مجاهد در کردستان بر او نهاده بودند و تا پایان زندگی‌اش او را به همین نام صدا می‌کردند.[۲]

عوضویت در شورای ملی مقاومت ایران

 
ابراهیم ذاکری، عضو شورای ملی مقاومت

ابراهیم ذاکری در اجلاس آذرماه ۱۳۷۱، شورای ملی مقاومت ایران، به عضویت شورا درآمد. وی در سال ۱۳۷۲، پس از تشکیل کمیسیون‌های مختلف شورای ملی مقاومت، مسئولیت کمیسیون امنیت و ضدتروریسم این شورا را به عهده گرفت.[۱]

مادر و فرزند ابراهیم ذاکری

مادر ابراهیم ذاکری، سکینه محمدی اردهالی، معروف به مادر ذاکری، در سن ۷۰سالگی پس از تحمل شکنجه‌های بسیار توسط نظام جمهوری اسلامی ایران، در سال۱۳۶۰، تیرباران شد. فرزند ابراهیم ذاکری، مجاهد خلق زهیر ذاکری در ۱۹ فروردین‌ماه سال ۱۳۹۰، در مقابل حمله‌ی نیروهای عراقی تحت امر رژیم ایران که به قرارگاه اشرف یورش برده بودند؛ جان باخت.[۲]

بیماری و درگذشت

 
مراسم تشییع و خاکسپاری ابراهیم ذاکری

ابراهیم ذاکری ۱۲ سال مبتلا به بیماری سرطان بود؛ اما در تمام این مدت همچنان در مسئولیت‌های خود ایفای نقش نمود. سرانجام در روز دوم فروردین‌ماه ۱۳۸۲، او سرانجام در بیمارستان انستیتو کوری پاریس چشم از جهان فروبست.

مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر او در روز ۸ فروردین ۱۳۸۲، با شرکت هزاران تن از هواداران مجاهدین خلق در پرلاشز پاریس برگزار شد. در این مراسم شماری از اعضای شورای ملی مقاومت و مسئولان کمیسیون‌های این شورا و شماری از شورای رهبری و مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران شرکت داشتند، و سخنرانی‌هایی ایراد کردند. هم‌چنین شماری از شخصیت‌های فرانسوی مانند اسقف گایو، کشیش مترقی فرانسوی، و پیربِرسی، از شخصیت‌های مدافع حقوق بشر فرانسه شرکت و سخنرانی کردند.

در این مراسم پیام‌های مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت، و مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت قرائت شد. تعدادی از هم‌رزمانش نیز در بزرگداشت وی سخنرانی کردند.[۳]

پیام مریم رجوی

 
پیام مریم رجوی به مناسبت درگذشت ابراهیم ذاکری

در بخشی از پیام خانم مریم رجوی آمده است:

«... هموطنان عزیز، پشتیبانان مقاومت، مجاهدان و رزمندگان آزادی، در سوگ برادر گرانقدر مجاهدم، ابراهیم ذاکری (کاک صالح)، مسئول کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت و سردار دلاور پیشتاز ارتش آزادی، نمی‌دانم که از کجا شروع کنم؛ از اندوه یکایک شما که مجذوب اخلاص و صمیمیت و صلابت او بودید و حالا در فراقش بی‌تاب و بی‌قرارید، یا از سوز جگر خودم که حضورش را در میدان‌های نیرد نظامی و سیاسی و ایدئولوژیکی همیشه تحسین کرده‌ام و حالا غیبتش را نمی‌توانم باورکنم، یا از داغ دل مسعود که در طلیعه بهار و در این شرایط خطیر، باید با چنین سردار قهرمان و پاکبازی وداع کند… بی‌تابی و بی‌قراری البته حق همه ماست، اما حق بزرگتر این است که قبل از همه به راهبری تسلیت بگوییم که کاک صالح و فضیلت‌هایش، پرورده او و آرمان اوست؛ و درست در همین جاست که حقیقتی دیگر به قلب‌هایمان آرامش می بخشد؛ حقیقت ماندگاری و فزایندگی ارزش‌هایی که با مرگ الگوهایش، نه تنها از بین نمی‌روند بلکه بیشتر و بیشتر تکثیر می‌شوند. صلابت و ایمان کاک صالح هم از همین ارزش‌هاست؛ ارزش‌هایی که او را به الگوی جدّیت و سخت‌کوشی و شکافندگی تبدیل کرد؛ و پایه و مبنای دستاوردهای مبارزاتی ارزشمند او در مسئولیت‌های مختلف بود. در این میان، دوران ده ساله مجاهدتش به عنوان مسئول کمیسیون امنیت و ضدّتروریسم و در مقابله پیروزمندانه با اطلاعات آخوندی و ارگان‌های تروریستی دشمن، در تاریخچه مقاومت فراموش ناشدنی و به راستی شایان قدردانی ملی است. اما، از همه آن‌ها مهمتر و در رأس این ارزش‌ها، ایمان او به انقلاب و تغییر انسان بود که خود او الگوی بسیار برجسته و نمونه‌ای ممتاز برای هر مجاهد خلق و به خصوص برای هر برادر مجاهدی است. آری به معنی واقعی، او الگوی گوهر بی بدیل زمان بود که در مسیر انقلاب درونی مجاهدین به قلل رفیعی صعود کرده بود و نه تنها خودش بلکه بسیاری از برادران مجاهدش را در این مسیر هدایت کرده و ساخته و پرداخته بود. نمونه تاٌثیرگذاری بود که هیچ لحظه‌ای را از دست نمی‌داد. در هر برخورد، هر نشست و هر گفتگو با هر فرد، بلافاصله تاٌثیرات شگرف او را می‌شد دید؛ و برادران و خواهران بسیاری را دیدم که متأثّر از او بودند و ویژگی‌های برجسته او را کسب کرده بودند. من در سیمای خیلی از برادرانم کاک صالح را می‌بینم و این آن تنها چیزی است که سوز دل و دردم را قدری تسکین می‌دهد. به همان میزانی که روی دوست و خواهر و برادر و رفیق و همراه مقاومت تاٌثیر مثبت داشت، دشمن و مزدوران دشمن از او گزیده بودند و کینه داشتند. دوازده سال مقابله سرسختانه او با بیماری سرطان هم به راستی حماسه‌ای خاموش، اما درخشان و تحسین‌برانگیز بود که تا آخرین لحظات زندگیش در بیمارستان انستیتو کوری پاریس، چشم‌ها را خیره می‌کرد و هر کس که می‌شنید به او آفرین می‌گفت…»[۳]

پیام مسعود رجوی

پیام مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت نیز در مراسم خاکسپاری ابراهیم ذاکری قرائت شد که در بخشی از این پیام آمده‌است:

«سردار قهرمان جاودانه شد. سردار رشید و پیشتاز ارتش آزادی در عملیات بزرگ فروغ جاویدان و مسئول کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران، برادر قهرمان و مجاهدم ابراهیم ذاکری (کاک صالح) پس از دوازده سال مبارزه و مقاومت بی‌امان در برابر بیماری، بعد از ظهر امروز [دوم فروردین ماه ۱۳۸۲] در بیمارستان پیر و ماری کوری پاریس درگذشت و به جاودانه فروغ‌ها پیوست. راستی که او اسطوره مقاومت و پاکبازی و نمونه مجاهدت و پرهیزگاری بود و در بستر بیماری نیز هم‌چون صحنه‌های نبرد و اتاق‌های شکنجه، اراده آهنین و عزم پولادین داشت… زبانم از توصیف فضیلت‌های او که بسیار مورد علاقه و اعتماد پدر طالقانی هم بود، عاجز است. از شکنجه‌گاه و زندان تا نقشی که در قیام ۲۲بهمن در تهران ایفا کرد و از مسئولیت‌های مختلفش در تأسیس مراکز مجاهدین در آبادان و اهواز و کردستان و تأسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران، در همه جا از خود اراده و ایمان، پشتکار و شور و شوق می‌پراکند و آدمی را بی‌اختیار مجذوب خود می‌کرد. از آن سو، دشمن و مزدورانش از او وحشت داشتند؛ و با تیزترین زبان‌های لجن‌آلود بر او می‌تاختند. در یک کلام تمام دوره مبارزاتی و حرفه‌ای ۳۱ساله او درسی و سرمشقی برای جوانان این مرز و بوم و مایه مباهات ملت و مقاومت ایران است… درگذشت سردار قهرمان، مجاهد خلق ابراهیم ذاکری را به مردم ایران و رئیس جمهور برگزیده مقاومت، به شورای ملی مقاومت ایران و ارتش آزادیبخش ملی و به خصوص فرزند مجاهدش در ارتش آزادی تسلیت می گویم. خوشا به سرفرازی و مقام والای سردار جاودانه فروغ‌ها. سلام خدا و خلق در زنجیر و همه مبارزان و مجاهدان آزادی ایران بدرقه راه پرفروغش باد.»[۳]

منابع: