کاربر:Khosro/صفحه تمرین محمد میرموسوی
محمد میرموسوی | |
---|---|
سید محمد میرموسوی | |
زادروز | ۱۳۶۶ روستای بارکوسرای لاهیجان |
درگذشت | ۳ شهریور ۱۴۰۳ بازداشتگاه لنگرود |
محل زندگی | لنگرود |
ملیت | ایرانی |
پیشه | راننده اسنپ |
دین | مسلمان |
محمد میرموسوی، (متولد سال ۱۳۶۶، روستای بارکوسرای لاهیجان – درگذشته ۳ شهریور ۱۴۰۳، بازداشتگاه لنگرود) در جریان یک درگیری توسط نیروی انتظامی دستگیر و تحتشکنجه شدید قرار گرفت و در سوم شهریور ۱۴۰۳، بر اثر جراحات وارده جان باخت. ویدئوی منتشرشده در رسانههای اجتماعی، بدن محمد میرموسوی را نشان میدهد که توسط نیروی انتظامی بهشدت مورد ضربوشتم و شکنجه قرار گرفته و دچار خونریزی شده است. نیروهای حکومتی او را با دستوپای بسته مورد ضربوشتم و شکنجه قرار داده و دو نقطه از بدن وی را در ناحیه کمر و پشت سوراخ کرده بودند. فرماندهی نیروی انتظامی رژیم ایران با صدور اطلاعیهای، بهنوعی قتل صورتگرفته را گردن خود قربانی انداخته بود. قتل محمد میرموسوی توسط نیروی انتظامی در پاسگاه ناصرکیاده، واکنش و بازتابهای گستردهای در شبکههای اجتماعی و فضا مجازی بهدنبال داشت و بسیاری قتل آقای میرموسوی را یادآور کشتهشدگان سایر شهروندان بازداشتی در ایران دانستهاند. بیش از چهل سال از زمان روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران تا کنون، شکنجه و قتل متهمان سیاسی و عقیدتی، روزنامهنگاران، مخالفان حجاب اجباری، معترضان بازداشتی و سایر شهروندان بهصورت مستمر ادامه داشته که رژیم ایران هیچ مسئولیتی در قبال مرگ آنها تحتشکنجه نپذیرفته است. شکنجهی شهروندان و معتراضان در ایران درحالی اعمال و اجرا میشود که براساس اصل ۳۸ قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی، هرگونه آزار و شکنجه برای گرفتن اعتراف و یا گرفتن اطلاعات ممنوع است. پیکر خونین و شکنجهشدهی محمد میرموسوی ۴روز پس از بازداشت در روز هفتم شهریور به خانوادهاش تحویل داده شد. پیکر او روز پنجشنبه هشتم شهریور در آرامستان روستای بارکوسرا واقع در بین لاهیجان و لنگرود خاکسپاری شد. نهادهای امنیتی و دادستانی لنگرود خانوادهی محمد میرموسوی را تهدید کرده و تحت فشار قرار داده بودند که نسبت به جزئیات قتل عزیزشان به هیچعنوان اطلاعرسانی نکنند.
دستگیری، شکنجه و جان باختن
محمد میرموسوی متولد سال ۱۳۶۶، مجرد و اهل سیدمحله روستای بارکوسرای لاهیجان و ساکن شهر لنگرود بود.[۱]
وی در روز شنبه سوم شهریورماه ۱۴۰۱، در جریان یک درگیری توسط نیروی انتظامی دستگیر و تحتشکنجه قرار گرفت و در همان روز در پاسگاهی در لنگرود زیر شکنجه بهقتل رسید. ویدئوی منتشرشده در رسانههای اجتماعی، بدن محمد میرموسوی را نشان میدهد که توسط نیروی انتظامی بهشدت مورد ضربوشتم و شکنجه قرار گرفته و دچار خونریزی شده است. بهگفتهی شستشودهنهی او در غسالخانه، نیروهای حکومتی هنگام شکنجه دو نقطه از بدن آقای میرموسوی را در ناحیه کمر و پشت سوراخ کردهاند. یکی دیگر از شاهدان پیکر او گفته است که وی را با دستوپای بسته ضربوشتم و شکنجه کردهاند.[۲]
محمد میرموسوی رانندهی اسنپ یک خودروی پژو ۴۰۵ بوده و در همان روز بازداشت، نیروهای کلانتری خودروی او را به آتش کشیدند.[۳] او پس از دستگیری، به بازداشتگاه میدان انتظام منتقل و صبح پنجشنبه به بیمارستان منتقل شده بود، اما پیش از انتقال به بیمارستان هیچ علامت حیاتی نداشته است.[۴] آقای میرموسوی در بازداشتگاه بر اثر شکنجه حال وخیمی داشته و به مأموران نیز گفته بود، اما آنها هیچ توجه و اقدامی نکرده و او را با همان وضعیت به اداره آگاهی منتقل میکنند.[۱]
مراسم خاکسپاری
پیکر خونین و شکنجهشدهی محمد میرموسوی ۳۶ ساله، ۴ روز پس از بازداشت در روز هفتم شهریور به خانوادهاش تحویل داده شد.[۵] پیکر او روز پنجشنبه هشتم شهریور در آرامستان روستای بارکوسرا واقع در بین لاهیجان و لنگرود خاکسپاری شد.[۴]
تهدید خانواده
نهادهای امنیتی و دادستانی لنگرود خانوادهی محمد میرموسوی را تهدید کرده و تحت فشار قرار داده بودند که نسبت به جزئیات قتل عزیزشان به هیچعنوان اطلاعرسانی نکنند.[۲] همچنین به خانوادهی محمد میرموسوی هشدار دادهاند که از هرگونه افشاگری خودداری کنند و الا با بازداشت و پروندهسازی مواجه خواهند شد.[۶]
اطلاعیه نیروی انتظامی
فرماندهی نیروی انتظامی رژیم ایران با صدور اطلاعیهای، بهنوعی قتل صورتگرفته را گردن خود قربانی انداخته است. در بخشی از این اطلاعیه آمده است:
«در روز پنجشنبه یکم شهریورماه در روستای ناصرکیاده از توابع شهرستان لاهیجان، خبر نزاع و درگیری توسط اهالی محل در سه مرحله و بهطور مکرر به پاسگاه محلی گزارش میشود. در این درگیری افراد یکدیگر را مورد ضرب و شتم قرار داده و بنابر اظهارات امدادخواهان، منشأ درگیری، مرحوم موسوی بوده و خودروی متوفی همانطور که در تصاویر بهصورت مستند مشخص است، کاملاً تخریب و در آتش میسوزد. متأسفانه به دلیل هیجان ناشی از اصطکاک صورتگرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی و عدمِ کنترل خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بیاعتنایی به وضعیت متهم، این اتفاق رخ میدهد.»
با بالا گرفتن قتل آقای میرموسوی و انتشار خبر آن در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، بر اساس اطلاعیه نیروی انتظامی، فرمانده پاسگاه ناصرکیاده اخراج و سایر کسانی که در قتل او دست داشتهاند از خدمت معلق شدهاند.[۴] واکنش مردم و فعالان مدنی نسبت به قتل سید محمد میرموسوی در زیر شکنجه باعث شد که مسعود پزشکیان رئیسجمهور جدید رژیم ایران خاستار تحقیق و بررسی وزیر کشور در این رابطه شود.[۳]
بازتابهای اجتماعی
قتل محمد میرموسوی توسط نیروی انتظامی در پاسگاه ناصرکیاده، واکنش و بازتابهای گستردهای در شبکههای اجتماعی و فضا مجازی بهدنبال داشت. حسن اسدی زیدآبادی، فعال سیاسی در واکنش به اطلاعیهی صادره فرماندهی نیروی انتظامی، در حساب ایکس خود نوشت که نیروی انتظامی مطمئن هستند که در هرصورت و حتی تخلف نیز، از آنها پشتیبانی خواهد شد.[۷]
بسیاری قتل آقای میرموسوی را یادآور کشتهشدگان سایر شهروندان بازداشتی در ایران دانستهاند. محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان در حساب ایکس (توئیتر سابق) خود نوشت که جوانان بسیاری مانند محمد میرموسوی نهادهای انتظامی و حکومتی شکنجه میشوند صدایشان هم بهجایی نمیرسد. آقای حبیبی در ادامه مطلب ضمن اشاره به تجربهی خود در زندان، نوشته است:
«در مدتی که در زندان تهران بزرگ بوده، زندانیان زیادی از جرائم عمومی را دیده که با دست و پای شکسته و بدنهایی کبود از آگاهی شاپور یا سایر نهادهای انتظامی به زندان بازمیگشتند.»
یک وکیل دادگستری نیز نوشت که آنچه اتفاق افتاده است، نامش جنایت است و آمران و عاملان این جنایتها مستوجب عقوبتند. عاطفه نبوی، زندانی سیاسی سابق نیز با شنیدن خبر قتل محمد میرموسوی توسط مأموران حکومتی، درباره شکنجهی یک زندانی که خود شاهد او بوده است، نوشته است:
«... آنقدر به سرش ضربه زده بودند که دیگر حرف زدن عادیاش هم مختل شده بود و به زحمت میشد فهمید که چه میگوید و دائم در فضای میان گیجی و هشیاری آونگ بود. این در شرایطی بود که فقط متهم بود و سندی علیهاش وجود نداشت و نیاز به اعتراف داشتند.»[۸]
نیما اسماعیلی عضو داوطلب «جمعیت امام علی» که خودش نیز در بازداشت و زندان بوده است، پس از انتشار خبر شکنجه و قتل آقای میرموسوی نوشت: بهیاد همسلولیهایم امید و آرش افتادم. تا پیش از اینکه به زندان اوین منتقل بشوند، ترکونده بودنشون. پس از سی روز هنوز بدنشان کبود بود و پین داخل دست امید زده بود بیرون، اما به بیمارستان منتقلش نکرده بودند. آتنا دائمی زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر نیز نوشت:
«در زندانهای قرچک و لاکان، زندانیان جرائم عمومی بسیار زیادی دیدم که وحشیانه شکنجه شده بودند و با تهدید و ارعاب مجبور به سکوت میشدند.»[۶]
فریبرز کلانتری، روزنامهنگار نیز در حاسب ایکس خود نوشت که نهادهای حکومتی توجیه میکنند که بهعلت هیجان ناشی از اصطکاک و عدم کنترل خشم برخی از کارکنان و نیروهای انتظامی این فاجعه و قتل رخ داده است! اینها بهانههایی است برای بیاعتنایی به قتل یک انسان و نادیده گرفتن مسئولیت…[۳]
موضع مریم رجوی
بهدنبال انتشار خبر شکنجه و قتل سید محمد میرموسوی توسط نیروهای انتظامی، خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهی شورای ملی مقاومت ایران، با صدور اطلاعیهای نوشت:
«رژیمی که همه باندهای آن در شکنجه و اعدام دست دارند باید از جامعه جهانی طرد و سردمدارانش در برابر عدالت قرار گیرند. جنایت فجیع شکنجه و قتل محمد میرموسوی، جوان اهل لاهیجان توسط نیروی جنایتکار انتظامی، بار دیگر ماهیت پلید دیکتاتوری خونآشام حاکم بر ایران را بر ملا میکند. دژخیمان محمد میرموسوی را پس از دستگیری بهشدت مورد ضرب و شتم قرار داده و سپس در حالیکه حال او بهشدت وخیم بوده وی را به حال خود رها و از معالجه او خودداری میکنند. به گفته شاهدان عینی آثار شکنجه و ضرب و شتم شدید بر پیکر او تکان دهنده است. دستگاههای امنیتی و ارگانهای سرکوبگر خانواده میرموسوی را زیر فشار گذاشتهاند تا در مورد چگونگی جان باختن او هیچ خبری منتشر نکنند. رژیم آخوندها حتی یک روز بدون شکنجه دوام نمیآورد. اعدام ۱۲۶زندانی تنها در ماه مرداد و اعدام در ملأعام در شاهرود همزمان با روی کار آمدن رئیسجمهور جدید خامنهای و معرفی کابینه او، هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که همه باندهای رژیم در اعدام و شکنجه و سرکوب مسئولیت مستقیم دارند. رژیم اعدام و ترور باید از جامعه جهانی طرد شود و سردمداران آن در برابر عدالت قرار گیرند.
دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران
۸شهريور۱۴۰۳ (۲۹اوت ۲۰۲۴)»[۹]
گزارش سازمانهای حقوق بشری
سازمان ملل متحد در بخش «کمیته رفع تبعیض نژادی» در روز دوم شهریورماه ۱۴۰۳، گزارش دورهای خود را منتشر کرد که در این اطلاعیه، شکنجه و آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی و قومی، تجاوز جنسی و قتلهای غیرقانونی در ایران در جریان ۵ سال گذشته و از اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ به بعد را نقض فاحش حقوق بشر خوانده است.
سازمان دیدهبان حقوق بشر نیز در اردیبهشتماه ۱۴۰۳، اعلام کرد که نیروهای امنیتی رژیم ایران بازداشتشدگان معترض را در جریان خیزش ژینا در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲، مورد شکنجه و تجاوز و تعرض جنسی قرار دادهاند.
همچنین سازمان عفو بینالملل در آذرماه ۱۴۰۲، با انتشار گزارش ۱۲۰ صفحهای به تجاوز مأموران سپاه پاسداران، بسیج، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و نهادهای دیگر، به زنان و مردان و کودکان در جریان خیزش سراسری مردم در سال ۱۴۰۱، اشاره نموده و روایتهایی را هم از برخی از شکنجهشدگان و قربانیان منتشر کرد.[۸]
پیشینه شکنجه و قتل معترضان
بیش از چهل سال از زمان روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران تا کنون، شکنجه و قتل متهمان سیاسی و عقیدتی، روزنامهنگاران، مخالفان حجاب اجباری، معترضان بازداشتی و سایر شهروندان بهصورت مستمر ادامه داشته که رژیم ایران هیچ مسئولیتی در قبال مرگ آنها تحتشکنجه نپذیرفته است. فقط در این هفت هشت سال اخیر، یعنی از اعتراضات دیماه ۱۳۹۶، تا اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، و اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بسیاری از معترضان و زندانیان سیاسی در زیر شکنجههای نهادهای امنیتی و نیروهای انتظامی بهقتل رسیده و جان خود را از دست دادهاند.
بهعنوان نمونه کاووس سیدامامی (فعال محیطزیست)، سارو قهرمانی، سینا قنبری، کیانوش زندی و وحید حیدری (معترضان اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶)، تحت شکنجه نیروهای امنیتی جان خود را از دست دادهاند. همچنین در روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، مهسا امینی (ژینا) توسط گشت ارشاد تهران بهاتهام بدحجابی بازداشت شد و مورد ضربوشتم قرار گرفت که بر اثر جراحات وارده در ۲۵ شهریور جان خود را از دست داد. قتل مهسا امینی نقطهی آغاز یک قیام سراسری و خیزش مردمی در تمامی شهرهای ایران شد که در جریان آن دهها هزار نفر از شهروندان معترض بازداشت و توسط نیروهای امنیتی نظام جمهوری اسلامی تحتشکنجه و تجاوز و تعرض جنسی قرار گرفتند.
از اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ به بعد نیز، جواد روحی، سپهر شیرانی، دکتر زهرا بنییعقوب، سعید امامی، ابراهیم لطفاللهی، محمود رخشانی، آرمیتا گراوند نوجوان ۱۶ ساله و… از جانباختگان تحتشکنجه در زندانها و بازدادشگاههای نظام جمهوری اسلامی هستند.
پیش از این نیز ستار بهشتی (وبلاگنویس و فعال اجتماعی)، زهرا کاظمی (خبرنگار و عکاس ایرانی-کانادایی)، محمد کامرانی، محسن روحالامینی و امیر جوادیفر در بازداشتگاه کهریزک تحت شکنجه جان خود را از دست داده بودند.
علاوه بر بازداشتشدگان معترض و زندانیان سیاسی، شمار بسیاری از متهمان بازداشتی با جرائم عمومی نیز در بازداشتگاهای نیروهای حکومتی رژیم ایران در شهرهای مختلف، تحتشکنجه و ضربوشتم جان خود را از دست دادهاند.
شکنجهی شهروندان و معتراضان در ایران درحالی اعمال و اجرا میشود که براساس اصل ۳۸ قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی، هرگونه آزار و شکنجه برای گرفتن اعتراف و یا گرفتن اطلاعات ممنوع است.[۸]
شیوههای شکنجه
شکنجههایی که توسط نهادهای امنیتی در بازداشتگاهها برای گرفتن اعترافات اجباری از معترضان و متهمان اعمال میکنند عبارتند از: کتکزدن با باتون و کابل، بیخوابی طولانی همراه با ضربوشتم، جوجهکباب کردن و بستن دستوپا و آویزان کردن متهم با یک میله، آویزانکردن از دست یا پا، سوزاندن نقاط مختلف بدن با سیگار، شکستن دست و پا و سایر روشهای دیگر…[۸]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ قتل سید محمد میرموسوی توسط ماموران نیروی انتظامی - کانون حقوق بشر ایران
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ لنگرود؛ جوان گیلک زیر شکنجه یگان ویژه به قتل رسید - سایت حقوق بشری ههنگاو
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ادعای نیروی انتظامی در مورد شکنجه و کشته شدن محمد میرموسوی: ناشی از «هیجان» و «خشم» ماموران بود - سایت صدای آمریکا
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ از مرگ «محمد میرموسوی» در بازداشت تا عزل فرمانده/ در پاسگاه روستای ناصرکیاده لاهیجان چه گذشت؟ - سایت حکومتی شبکه شرق
- ↑ عزل فرمانده پلیس لاهیجان پس از کشته شدن محمد میرموسوی در بازداشتگاه - سایت ایران وایر
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ محمد میرموسوی؛ مرگ در بازداشتگاه، قصهای تلخ و آشنا برای مردم ایران - سایت ایران وایر
- ↑ پلیس «عدم کنترل خشم» ماموران را دلیل کشته شدن محمد میرموسوی اعلام کرد؛ رئیس پلیس لاهیجان برکنار شد - سایت بیبیسی
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ قتل محمد میرموسوی در بازداشت؛ در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی چه میگذرد - سایت ایران اینترنشنال
- ↑ قتل فجیع محمد میرموسوی زیر شکنجه در لاهیجان - سایت مریم رجوی