کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:


=== اتهام روابط غیراخلاقی ===
=== اتهام روابط غیراخلاقی ===
سابقه‌ی اتهامات غیراخلاقی به مجاهدین خلق به پیش از آغاز مبارزه‌ی مسلحانه با رژیم ایران باز می‌گردد. از ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که مجاهدین آن‌را [[فاز سیاسی]] می‌نامند، دفاتر و تجمعات سازمان مجاهدین مستمرا مورد حمله‌ی نیروهای مشهور به [[فالانژ]] یا چماقدار که هواداران روح‌الله خمینی بودند، قرار می‌گرفت.
سابقه‌ی اتهامات غیراخلاقی به مجاهدین خلق به پیش از آغاز مبارزه‌ی مسلحانه علیه رژیم ایران باز می‌گردد. از ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که مجاهدین آن‌را [[فاز سیاسی]] می‌نامند، دفاتر و تجمعات سازمان مجاهدین مستمرا مورد حمله‌ی نیروهای مشهور به [[فالانژ]] یا چماقدار که هواداران روح‌الله خمینی بودند، قرار می‌گرفت.


در یک نمونه از این حملات نیروهای چماقدار مدعی پیدا کردن «وسایل لهو و لعب»، مواد مخدر،‌ وافور و... در پایگاه‌های و دفاتر مجاهدین خلق  شدند و نمایشگاهی از این وسایل ترتیب دادند. البته این اتهام دارای باورپذیری بسیار پایینی بود. زیرا دفاتر و پایگاه‌های مجاهدین علنی بودند و عموم مردم در آن تردد داشتند.  
در یک نمونه از این حملات نیروهای چماقدار مدعی پیدا کردن «وسایل لهو و لعب»، مواد مخدر،‌ وافور و... در پایگاه‌های و دفاتر مجاهدین خلق  شدند و نمایشگاهی از این وسایل ترتیب دادند. البته این اتهام دارای باورپذیری بسیار پایینی بود. زیرا دفاتر و پایگاه‌های مجاهدین علنی بودند و عموم مردم در آن تردد داشتند.  
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
جاوید....از هواداران مجاهدین در قم می گوید: هنگامی که از ... پرسیدم چرا چنین دروغی را... گفت در اسلام خدعه آزاد است.   
جاوید....از هواداران مجاهدین در قم می گوید: هنگامی که از ... پرسیدم چرا چنین دروغی را... گفت در اسلام خدعه آزاد است.   


اتهام روابط و مناسبات غیراخلاقی در سازمان مجاهدین خلق به اشکال مختلف در چهل سال گذشته ادامه داشته است. وجود استخر شراب در پایگاه های مجاهدین یا اماکان فساد و مشابه آن، به دلیل باورپذیری پایین در میان مردم  از طرف سطوح بالای حکومتی  کمتر مطرح شده است و تنها به صورت افواهی یا در فضای مجازی توسط ارتش سایبری رژیم ایران انتشار یافته است.   
اتهام روابط و مناسبات غیراخلاقی در سازمان مجاهدین خلق به اشکال مختلف در چهل سال گذشته ادامه داشته است. وجود استخر شراب در قرارگاه اشرف، وجود اماکن فساد و مشابه آن و مشابه آن، به دلیل باورپذیری پایین در میان مردم  از طرف سطوح بالای حکومتی  کمتر مطرح شده است و تنها به صورت افواهی یا در فضای مجازی توسط ارتش سایبری رژیم ایران انتشار یافته است.   


با این‌همه اتهامات غیراخلاقی به رهبری مجاهدین خلق یعنی مسعود رجوی با اشکال هدایت شده ای ترویج شده است.   
با این‌همه اتهامات غیراخلاقی به رهبری مجاهدین خلق یعنی مسعود رجوی با اشکال هدایت شده ای ترویج شده است.   


برچسب روابط غیراخلاقی به چهره‌ها و رهبران سیاسی، جدا از درستی یا نادرستی مواضع این رهبران، یک شیوه‌ی شناخته شده برای از دور خارج کردن و تخریب شخصیت‌ آن‌ها است. از جمله محورهای قابل توجه در مک‌کارتیزم در آمریکا استفاده از مارک‌های غیراخلاقی برای از دور خارج کردن حریف بود. در همین دوران بود که  دشمنان مارتین لوترکینگ تلاش کردند با استفاده از چند فایل صوتی وی را متهم به روابط غیراخلاقی کنند.  
برچسب روابط غیراخلاقی به چهره‌ها و رهبران سیاسی یک شیوه‌ی شناخته شده برای از دور خارج کردن و تخریب آن‌ها است. از جمله محورهای قابل توجه در مک‌کارتیزم در آمریکا استفاده از مارک‌های غیراخلاقی برای از دور خارج کردن حریف بود. در همین دوران بود که  دشمنان مارتین لوترکینگ تلاش کردند با استفاده از چند فایل صوتی وی را متهم به روابط غیراخلاقی کنند.  


تمسخر قیافه و ظاهر، نوع لباس، لحن یا لهجه فردی که سوژه‌ی شیطان سازی است از شیوه‌های رایج در این نوع شیطان‌سازی است. روشی که همواره توسط رژیم ایران نیز در رابطه با رهبران مجاهدین به‌کار گرفته شده است.  
تمسخر قیافه و ظاهر، نوع لباس، لحن یا لهجه فردی که سوژه‌ی شیطان سازی است از شیوه‌های رایج در این نوع شیطان‌سازی است. روشی که همواره توسط رژیم ایران نیز در رابطه با رهبران مجاهدین به‌کار گرفته شده است.  


در یک نمونه مشهور زنی به نام بتول سلطانی، مدعی وجود حرمسرا در سازمان مجاهدین شده است و اتهاماتی را نسبت به مسعود رجوی مطرح کرده است. بتول سلطانی مدتی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است اما به دلیل شرایط دشوار مبارزه در عراق خواهان خروج از سازمان مجاهدین شده است. حضور بتول سلطانی در ایران و عکس‌های وی در جلسات وزارت اطلاعات در ایران و همچنین تردد مستمر او میان اروپا و ایران  حاکی از ارتباط قوی او با وزارت اطلاعات رژیم ایران است که در نتیجه تمامی ادعاهای او را زیر سوال می‌برد.  
==== بتول سلطانی ====
در یک نمونه مشهور زنی به نام بتول سلطانی اتهاماتی را نسبت به مسعود رجوی مطرح کرد. بتول سلطانی مدتی عضو سازمان مجاهدین خلق بود اما به خواست خود به ایران رفت. حضور بتول سلطانی در ایران و عکس‌های وی در جلسات وزارت اطلاعات در ایران و همچنین تردد مستمر او میان اروپا و ایران  حاکی از ارتباط قوی او با وزارت اطلاعات رژیم ایران است.
[[پرونده:بتول سلطانی و بازگشت به عراق.JPG|جایگزین=بتول سلطانی به همراه دو مأمور وزارت اطلاعات در دیدار با همسر سابقش|بندانگشتی|بتول سلطانی به همراه دو مأمور وزارت اطلاعات در دیدار با همسر سابقش]]
همچنین بتول سلطانی با مراجعه مجدد به عراق در مقابل نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف مدعی شد که همسر سابقش در اشرف به اسارت درآمده است و او خواهان دیدار با وی و بردن اوست. این درحالی است که پیش از آن با فردی به نام افشین کلانتری ازدواج کرده بود.  همسر وی از این دیدار امنتاع کرد اما به اصرار سازمان مجاهدین برای مشخص شدن موضوع به این دیدار رفت. وی بتول سلطانی مأمور وزارت اطلاعات خطاب کرد و از او خواست دست از همکاری با وزارت اطلاعات بردارد. بتول سلطانی در این ملاقات به مشاجره و دعوا پرداخت و عراق را ترک کرد.<ref>[http://iranaawaassociation.blogspot.com/2016/02/blog-post_8.html بتول سلطانی ، معرکه گردان شوهای وزارت اطلاعات]</ref>
 
سرهنگ مک‌گلاسی فرمانده حفاظت قرارگاه اشرف در این رابطه می‌گوید: <blockquote>« می‌توانم در مورد یک نفر به شما بگویم که ما از او خبر دریافت کردیم. او بتول سلطانی بود. اگر این نام را تابه‌حال نشنیده‌اید او ساکن اشرف بود و به ایران بازگشت. یکی دو ماه بعد من نصف شب از طریق ایستگاه‌های پلیس ما در خارج از اشرف یک تماس عجولانه تلفنی دریافت کردم که می‌گفت خانم سلطانی با پاسپورت ایرانی به عراق بازگشته است ... این بار با اعتراض به اینکه گویا همسرش در اشرف توسط اشرفی‌ها به‌زور نگهداری شده است. من شخصاً با همسر او مصاحبه کردم. همان‌طور که با هزاران نفر دیگر در اشرف به همراه خانواده‌های آن‌ها مصاحبه کرده بودم. او (سلطانی) حالا دیگر مأمور نیروی قدس و رژیم ایران بود.» <ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d8%b3%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d9%84%d8%a6%d9%88-%d9%85%da%a9-%da%af%d9%84%d8%a7%d9%88%d8%b3%da%a9%db%8c-%d8%a7%d9%88%d8%a8%d8%aa%d9%88%d9%84-%d8%b3%d9%84%d8%b7%d8%a7%d9%86%db%8c%e2%80%8c-%d9%85/ سخنان سرهنگ لئو مک گلاسی در مورد بتول سلطانی]</ref></blockquote>


=== انفجار حرم امام رضا ===
=== انفجار حرم امام رضا ===

نسخهٔ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۴۴

شیطان‌سازی اپوزیسیون (Demonization) در جمهوری اسلامی، یکی از اهرم‌های اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوب‌گرانه ولایت‌فقیه و مشروع کردن سرکوب هر نوعی از اعتراض و مطالبه‌ی مشروع است.

شیطان‌سازی یک روش تبلیغی است که ایده‌ای شرورانه را در مورد شخص، گروه یا یک جریان باهدف تخریب آن بکار می‌بندند. هدف از شیطان‌سازی ایجاد نفرت کور نسبت به سوژه‌ی آن است تا آسیب رساندن به وی را مشروع جلوه داده و راحت‌تر کند.[۱]

این روش در طول سال‌ها توسط رژیم ایران به شکلی گسترده به کار گرفته شده است. جمهوری‌اسلامی ایران برای حذف و سرکوب مخالفان، آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی، کافر، مرتد، ملحد،فتنه‌گر و منافق تخریب می‌کند و از سویی زمینه را برای حذف فیزیکی آن‌ها آماده می‌سازد.

سازمان مجاهدین خلق ایران بزرگترین سوژه‌ی شیطان سازی در رژیم ایران است. رژیم ایران از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی تا کنون ده‌ها هزار کتاب، هزاران نمایشگاه، صدها فیلم سینمایی، صدها مستند و مشابه آن برای این کار اختصاص داده است. سپاه پاسداران دارای یک ارتش سایبری چندده هزار نفری است که مهم‌ترین کار آن‌ها پیش بردن پروژه‌ی شیطان سازی علیه سازمان مجاهدین خلق است. این ارتش اغلب تلاش می‌کند با تمرکز بر روی موضوعات اخلاقی، نسبت‌دادن تروریسم، سکت، وابستگی و...این سازمان را هدف قرار دهد.

ژول بویکوف نویسنده‌ی آمریکایی چهار معیاربرای شیطان سازی بر می‌شمرد:

در شیطان سازی رسانه‌ها تلاش می‌کنند بر قالب‌هایی متمرکز شوند که بتوانند سوژه‌ی خود را بیشتر با تمرکز بر روی موضوعات اخلاقی به تصویر بکشند.

در شیطان سازی شخصیت حریف به شکلی یک‌سویه به مثابه‌ شر در برابر خیر به تصویر کشیده می‌شود.

اغلب شیطان‌سازی‌ها منشاء دولتی و حکومتی دارند.

در شیطان سازی هرگز هیچ‌گونه ادعای قابل توجه و مستندی وجود ندارد.

پیشینه‌ تاریخی شیطان‌سازی

شیطان‌سازی (Demonization) در گذشته به معنی تکفیر کردن یا نسبت دادن به شیطان و کفر بود. بر مبنای یک تعریف ایدئولوژیک، تکفیر اصطلاحی در کلام و فقه است که معنای آن نسبت دادن کفر به حامل یک دین مانند مسلمان یا مسیحی است.

دیدگاه پیامبر اسلام در باره تکفیر

حضرت محمد در سخنان خود پیروانش را از تکفیر دیگران منع می‌کند. او می‌گوید:

هرکس برادرش را «ای کافر!» خطاب کند اگر درست گفته باشد یکی از آن دو، گرفتار پیامدهای آن می‌شوند و در غیر این صورت، این لقب به خودش باز می‌گردد.[۲]

همچنین می‌گوید:

هر مسلمانی که مسلمان دیگری را تکفیر کند و او را کافر بخواند اگر کافر نبود، خود کافر می‌گردد.[۳]

مخالفت حضرت محمد با تکفیر دیگران به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است:

اصل اول: عدم اجبار در دین. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ: در دین هیچ اجباری نیست.» [۴]

مطابق با این آیه هر کس آزاد است هر دینی داشته باشد و نمی‌توان هیچ اندیشه و اعتقادی را به کسی تحمیل کرد.

اصل دوم: ضرورت گوش دادن به سخنان «دیگران» برای پیروی از بهترین آنها. «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.»[۵]

به این ترتیب شنیدن حرف و اندیشه‌ی دیگران نیز در همه حال بی‌اشکال است. یعنی می‌توان سخن دیگران را شنید و از بخش‌های درست آن یادگرفت و تبعیت کرد.

همچنین در قرآن آمده است:

«أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُوءْمِنِینَ؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌‏کنی که مومن باشند؟».[۶]

در نتیجه، اسلام  اجازه همچنین نسبت دادن کفر به دیگران و شیطان‌سازی از آن‌ها را نادرست می‌داند.

پیشینه‌ی تکفیر در مسیحیت

شیطان‌سازی و تکفیر را می‌توان در قرون وسطی و دادگاه‌های انگیزیسیون بسیار دید. در آن زمان شک کردن به هر سخنی که توسط کلیسا عنوان شده بود، با تکفیر کلیسا و مجازات سوزانده شدن در آتش تحت عنوان جادوگر و یا شکنجه‌های وحشتناک مواجه می‌شد.

وحشتناک‌ترین حادثه تاریخی در دنیای مسیحیت کشتار سن‌بارتلمی در پاریس می‌باشد. بدنبال انشعاب بزرگ در دین مسیحیت به دو شاخه کاتولیک و پروتستان و تکفیر رهبر پروتستان‌ها و پیروانش بوسیله کلیسای کاتولیک، این کشتار توسط شارل نهم و همسرش کاترین دو‌مدیسی علیه پروتستان‌ها سازماندهی و اجرا شد.

درفاجعه معروف سن بارتلمی درفرانسه دریک شبانه‌روز یعنی روز ۲۳ اوت ۱۵۷۲ ، ۶۰۰۰۰ مرد و زن و کودک حتی آنهایی که هنوز جنین مادر بودند توسط مردمی که میخواستند بهشت را با تضمینی بیشتر برای خود بخرند در کوچه‌ها و میادین پاریس کشته شدند. کشیش پاریسی در دفترخاطرات خود نوشت:

«امروز به چشم خود دیدم که شکم‌های زنان را با خنجر می‌دریدند و بچه‌های شیرخوار را از آغوش مادرانشان بیرون می‌کشیدند و آنها را از بالای دیوارها پرتاب می‌کردند یا مغزشان را به تیرک می‌کوفتند ویا گردن‌هایشان را خرد میکردند تا عیسی مسیح را ازخود بیشتر راضی کرده باشند».

شیطان‌سازی در عصر حاضر

در قریب به صد سال اخیر اگر چه هنوز شیطان‌سازی گاه رنگ مذهبی به خود می‌گیرد اما بیشتر با اهرم‌های سیاسی انجام می‌شود. نمونه‌های بارز آن شیطان‌سازی از مخالفان هیتلر و همچنین دورانی در آمریکا بود که از آن تحت نام مک‌کارتیزم یاد می‌شود

شیطان سازی در نازیسم

دکتر جوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر که سهم زیادی در قدرت گرفتن نازی‌‌ها داشت می‌گفت: وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی و فساد و ناکارآمدی و فلاکت اقتصادی شود و نتواند نیازهای ابتدایی مردمش (از قبیل نان و کار و رفاه و امنیت و اعتبار و آسایش‌) را تامین کند، با موجی از نارضایتی و خشم و اعتراض عمومی مواجه می‌شود و کشور به سوی انقلاب و سرنگونی حاکمیت پیش می‌رود.

در چنین حالتی حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی، اما بزرگ منحرف کند… باید وارد یک جنگ شود. حکومت باید برای ملت دشمن بتراشد. دشمنان خارجی، دشمنان داخلی. اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتی دشمن خیالی… باید دائما از توطئه‌ها گفت، از نقشه‌هایی که دشمنان برای ما می‌کشند…باید از هر فرصتی و هر حادثه‌ای برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد. باید دائما درگیر بود؛ درگیر جنگ، درگیر تبلیغات علیه همسایگان، علیه کشورهای قدرتمند، علیه سازمان‌های جهانی… باید بحران ساخت. رمز موفقیت و ماندگاری حکومت‌های ضعیف در وضعیت جنگی و بحران‌هاست.

در جنگ‌ها و بحران‌ها است که مردم بدبختی‌های مالی و شغلی و شخصی و معیشتی‌شان را فراموش می‌کنند و با حکومت همدل می‌شوند و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدان داخلی است. کشور که آرام شود، مردم طلب‌کار حکومت می‌شوند. باید کشور را دائما در حالت جنگی نگه داشت. باید کاری کرد که مردم وقتی به هم می‌رسند، دائما از جنگ و از دشمن بگویند.

مک کارتیزم

در اواخر دهه ١٣٢٠ و اوايل ١٣٣٠، آمريكا با مك‌كارتيسم مواجه بود. در يك جلسه‌ی كلوپ زنان جمهوری‌خواه، مك‌كارتی در حالی كه يك دسته كاغذ را در دستانش نشان می‌داد، فرياد زد: در اینجا من يك ليست ٢٠٥ نفره دارم، اسامی اعضای حزب كمونيست كه در اختيار وزير خارجه قرار گرفته است ولی كماكان در وزارت‌خارجه كار می‌كنند و سياست تعيين می‌نمايند. مك‌كارتی در حالی كه از روی آنها می‌خواند، چيزهايی از خودش اضافه می‌كرد يا در متن تغيير می‌داد. در این دوران چسباندن مارک‌های غیراخلاقی به مخالفان، اتهام کمونیسم، فساد و... برای حذف رقیب بسیار رایج شد. این دوره تاریخی و روش آن را در تاریخ آمریکا مک‌کارتیزم می‌نامند.[۷]

شیطان‌سازی علیه مجاهدین خلق

شیطان‌سازی در رژیم ایران یک روش شناخته شده علی تمامی جریانات یا شخصیت‌های مخالف است. رژیم ایران تظاهر‌کنندگان را فتنه‌گر و عامل صهیونیسم می‌نامد. گرفتن مصاحبه‌های اجباری، نشر اخبار جعلی و ساختن اسناد جعلی در این راستا توسط ارگان‌های مشخص در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به‌صورتی هدایت شده انجام می‌شود.

شطان سازی در رژیم ایران بیش از همه علیه سازمان مجاهدین خلق به کار رفته است. رژیم ایران تلفیقی از شیطان‌سازی مذهبی و سیاسی را علیه این سازمان در پیش گرفته است. از تغییر نام این سازمان در ادبیات خود به سازمان منافقین که بیشتر نوعی تکفیر مذهبی است تا اتهامات سیاسی که در رابطه با مجاهدین خلق مطرح کرده است.

این اتهامات معمولا در سطوح مختلف مطرح می‌شوند. برخی از آن‌ها دارای باورپذیری بسیار کمی هستند و در نتیجه تنها در شبکه‌های مجازی یا به صورت افواهی و در سطوح پایین بدون ذکر منبع برای ایجاد فضای منفی و تاثیرگذاری بر اقشار ناآگاه مطرح می‌شوند. به عنوان مثال وجود استخر شراب در سازمان مجاهدین خلق،

برخی دیگر از راه کارهای شیطان سازی به‌صورتی کارشده و با ایجاد اسناد جعلی و سناریو‌های طراحی‌شده انجام می‌شوند و در سطح بالای تبیلغات حکومتی،‌ رسانه‌ها و حتی در سطح بین المللی ترویج می شوند.

اتهام روابط غیراخلاقی

سابقه‌ی اتهامات غیراخلاقی به مجاهدین خلق به پیش از آغاز مبارزه‌ی مسلحانه علیه رژیم ایران باز می‌گردد. از ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ تا ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که مجاهدین آن‌را فاز سیاسی می‌نامند، دفاتر و تجمعات سازمان مجاهدین مستمرا مورد حمله‌ی نیروهای مشهور به فالانژ یا چماقدار که هواداران روح‌الله خمینی بودند، قرار می‌گرفت.

در یک نمونه از این حملات نیروهای چماقدار مدعی پیدا کردن «وسایل لهو و لعب»، مواد مخدر،‌ وافور و... در پایگاه‌های و دفاتر مجاهدین خلق شدند و نمایشگاهی از این وسایل ترتیب دادند. البته این اتهام دارای باورپذیری بسیار پایینی بود. زیرا دفاتر و پایگاه‌های مجاهدین علنی بودند و عموم مردم در آن تردد داشتند.

جاوید....از هواداران مجاهدین در قم می گوید: هنگامی که از ... پرسیدم چرا چنین دروغی را... گفت در اسلام خدعه آزاد است.

اتهام روابط و مناسبات غیراخلاقی در سازمان مجاهدین خلق به اشکال مختلف در چهل سال گذشته ادامه داشته است. وجود استخر شراب در قرارگاه اشرف، وجود اماکن فساد و مشابه آن و مشابه آن، به دلیل باورپذیری پایین در میان مردم از طرف سطوح بالای حکومتی کمتر مطرح شده است و تنها به صورت افواهی یا در فضای مجازی توسط ارتش سایبری رژیم ایران انتشار یافته است.

با این‌همه اتهامات غیراخلاقی به رهبری مجاهدین خلق یعنی مسعود رجوی با اشکال هدایت شده ای ترویج شده است.

برچسب روابط غیراخلاقی به چهره‌ها و رهبران سیاسی یک شیوه‌ی شناخته شده برای از دور خارج کردن و تخریب آن‌ها است. از جمله محورهای قابل توجه در مک‌کارتیزم در آمریکا استفاده از مارک‌های غیراخلاقی برای از دور خارج کردن حریف بود. در همین دوران بود که دشمنان مارتین لوترکینگ تلاش کردند با استفاده از چند فایل صوتی وی را متهم به روابط غیراخلاقی کنند.

تمسخر قیافه و ظاهر، نوع لباس، لحن یا لهجه فردی که سوژه‌ی شیطان سازی است از شیوه‌های رایج در این نوع شیطان‌سازی است. روشی که همواره توسط رژیم ایران نیز در رابطه با رهبران مجاهدین به‌کار گرفته شده است.

بتول سلطانی

در یک نمونه مشهور زنی به نام بتول سلطانی اتهاماتی را نسبت به مسعود رجوی مطرح کرد. بتول سلطانی مدتی عضو سازمان مجاهدین خلق بود اما به خواست خود به ایران رفت. حضور بتول سلطانی در ایران و عکس‌های وی در جلسات وزارت اطلاعات در ایران و همچنین تردد مستمر او میان اروپا و ایران حاکی از ارتباط قوی او با وزارت اطلاعات رژیم ایران است.

بتول سلطانی به همراه دو مأمور وزارت اطلاعات در دیدار با همسر سابقش
بتول سلطانی به همراه دو مأمور وزارت اطلاعات در دیدار با همسر سابقش

همچنین بتول سلطانی با مراجعه مجدد به عراق در مقابل نیروهای آمریکایی مستقر در اشرف مدعی شد که همسر سابقش در اشرف به اسارت درآمده است و او خواهان دیدار با وی و بردن اوست. این درحالی است که پیش از آن با فردی به نام افشین کلانتری ازدواج کرده بود. همسر وی از این دیدار امنتاع کرد اما به اصرار سازمان مجاهدین برای مشخص شدن موضوع به این دیدار رفت. وی بتول سلطانی مأمور وزارت اطلاعات خطاب کرد و از او خواست دست از همکاری با وزارت اطلاعات بردارد. بتول سلطانی در این ملاقات به مشاجره و دعوا پرداخت و عراق را ترک کرد.[۸]

سرهنگ مک‌گلاسی فرمانده حفاظت قرارگاه اشرف در این رابطه می‌گوید:

« می‌توانم در مورد یک نفر به شما بگویم که ما از او خبر دریافت کردیم. او بتول سلطانی بود. اگر این نام را تابه‌حال نشنیده‌اید او ساکن اشرف بود و به ایران بازگشت. یکی دو ماه بعد من نصف شب از طریق ایستگاه‌های پلیس ما در خارج از اشرف یک تماس عجولانه تلفنی دریافت کردم که می‌گفت خانم سلطانی با پاسپورت ایرانی به عراق بازگشته است ... این بار با اعتراض به اینکه گویا همسرش در اشرف توسط اشرفی‌ها به‌زور نگهداری شده است. من شخصاً با همسر او مصاحبه کردم. همان‌طور که با هزاران نفر دیگر در اشرف به همراه خانواده‌های آن‌ها مصاحبه کرده بودم. او (سلطانی) حالا دیگر مأمور نیروی قدس و رژیم ایران بود.» [۹]

انفجار حرم امام رضا

۳۰ خرداد ۱۳۷۳، ۲۶عزادار بی‌گناه حاضر در آرامگاه امام هشتم شیعیان در مشهد در اثر انفجار بمبی که مأموران وزارت اطلاعات کار گذاشته بودند کشته شدند. ابتدا ۳ عضو سازمان مجاهدین به عنوان عاملان انفجار معرفی شدند اما بعد از افشای نام برخی از دست‌اندرکاران قتل‌های حکومتی در سال ۱۳۷۷، مشخص شد که این انفجار را هم معاونت امنیت وزارت اطلاعات ترتیب داده است.

عماد‌الدین باقی عضو سابق سپاه پاسداران و محقق «موسسه تنظیم و نشر آثار خمینی» در مقالاتی که در روزنامه‌ها انتشار داد و در کتاب «تراژدی دموكراسی در ایران» نیز به موضوع انفجار در حرم امام رضا پرداخته و با ذکر جزئیاتی پرده از توطئه‌ی وزارت اطلاعات برداشت. وی می‌نویسد:‌

«با توجه به فرضیه قریب به واقع زندانی بودن «مهدی نحوی» می‌توان گفت كه وی در طی این مدت تحت فشار و شكنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفته است. بدیهی است فردی كه روح او از ماجرا بی‌اطلاع بوده به آسانی تن به چنین اعترافی نمی‌دهد، به ویژه اگر عرق مذهبی داشته باشد و از طرف دیگر می‌داند با چنین اعترافی حكم مرگ خویش را امضا خواهد كرد. سرانجام پس از ناامید شدن از كسب اعتراف باید سناریو را به گونه‌ای دیگر اجرا كرد. مهدی نحوی با اتومبیل افراد سعید امامی به تهرانپارس در یكی از شلوغ‌ترین نقاط كه ایستگاه مسافران نیز هست، آورده می‌شود تا عده زیادی از مردم تهران شاهد باشند. به او یك قبضه كلت كمری خالی از فشنگ داده و جنین فریب داده می‌شود كه می‌خواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بی‌تجربه‌ای كه گمان می‌كند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خیالی خام از اتومبیل بیرون فرستاده می‌شود. او چونان محكومی گریزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم –به امید رهایی و بی‌خبر از سناریوی طراحی شده- شتابان می‌دود.

چند لحظه بعد ماموران از اتومبیل بیرون آمده و فرمان ایست می‌دهند. نحوی همچنان شتابان می‌دود، اما گلوله‌ها امان نمی‌دهند و او نقش بر زمین می‌شود و در حالیكه عده زیادی از مردم شاهد بودند كه او در حال فرار و ماموران در حال تعقیب بودند و به او ایست دادند اما فرد فراری كه اسلحه‌ای هم نزد خود داشت تسلیم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سیما گفته شد كه عده زیادی از مردم شاهد این درگیری بوده‌اند. ماجرا به اندازه‌ای طبیعی بود كه هیچكس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نمی‌كند.»[۱۰]

قتل کشیش‌های مسیحی

درسالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ سه تن از رهبران مسیحی ایران، اسقف «هائیک هوسپیان مهر»، کشیش «مهدی دیباج» و اسقف «تدهیس میکائیلیان» بطرز مشکوکی به قتل رسیدند.

مدتی بعد، مقامهای وزرات اطلاعات سه زن را به عنوان اعضای مجاهدین در تلویزیون ظاهر کردند. آنها «اعتراف» کردند که رهبران مسیحی ایران را به دستور مجاهدین کشته‌اند و اجساد آنها را قطعه قطعه کرده در فریزر خانه‌ای جا داده‌اند. جمهوری اسلامی سپس برای آنها یک دادگاه تشکیل داد.

  بعدها وقتی که جناح‌های حکومت جمهوری‌اسلامی اختلاف‌هایشان بالا گرفت، این موضوع را فاش کردند که قتل اسقف‌های مسیحی به وسیله وزارت اطلاعات صورت گرفته است.[۱۱]

شکنجه و سرکوب اعضاء

جمهوری اسلامی همواره کوشیده است که واقعیت شکنجه و سرکوبی را که در سراسر دوران حاکمیت خود اعمال کرده‌ است انکار کند و آن را به نیروهای مخالف خود نسبت دهد، واقعیت این است که نه مجاهدین کسی را دردرون مناسبات خود زندانی کرده و نه کسی را اعدام کرده‌اند. حتی یک مورد از پاسداران و نفوذی‌های وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران که گاه چند تن از مجاهدین را به قتل رسانده‌ و سپس توسط مجاهدین بازداشت شدند، اعدام نشده‌اند.

گزارشهای مفصل مدیریت ضداطلاعات ارتش‌ آزادیبخش ملی ایران از ۷۰ عامل نفوذی جمهوری‌اسلامی نام برده‌اند و همچنین اسامی ۲۳ تن از مجاهدین را که به دست آنان جان باخته‌اند درج کرده‌اند. این اطلاعیه‌ها همچنین تصریح می‌کنند که صدها تن دیگر از مجاهدین و هوادارانشان در داخل ایران براثرکارهای این نفوذی‌ها دستگیر یا اعدام شده‌اند. برخی از این نفوذی‌ها به گفته خودشان در شکنجه مجاهدین شرکت داشته‌اند و برخی درعملیات تروریستی علیه مجاهدین در کشورهای دیگر شرکت نموده بودند که اسناد آن تماما نزد سازمان مجاهدین خلق ایران موجود است. تردیدی نیست که هر دادگاه عادلانه‌یی در هر کجای جهان این جاسوسان و تروریست‌ها را مشمول مجازات سنگین می‌نمود. اما مأموران فوق، پس از خاتمه تحقیقات اخراج و از هر طریقی که به ارتش آزادیبخش ملی آمده بودند بازگردانده شدند.[۱۲]

یکی از مبانی استراتژی جمهوری اسلامی برای تکفیر سیاسی مجاهدین متهم کردن آنان به بدرفتاری یا شکنجه و اعدام اعضای خود از ابتدا پیروزی انقلاب ضد‌سلطنتی بود. هرگاه مجاهدین به دستگیری و شکنجه و اعدام اعضای خود اشاره و شکایتی می‌کردند مقامات نظام اسلامی خود مجاهدین را به شکنجه اعضایش متهم می‌کردند.

جمشید تفریشی در فصل ۲ کتاب خاطراتش می‌نویسد: خواجه‌نوری (مامور لابی جمهوری‌اسلامی در امریکا) گفت: «شما باید به کاپیتورن (گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران) بگویید که مخالف رژیم هستید و در زندانهای رژیم بوده اید ولی مخالف سازمان هم هستید و زمانی که نخواستید با سازمان همکاری کنید شما را زندان کردند و شکنجه روحی و روانی کردند.» وقتی به او گفتم حداقل خود ما که می‌دانیم سازمان نه زندانی دارد و نه کسی را شکنجه روحی و جسمی کرده، چطور می‌توانیم قبول کنیم که کاپیتورن هم این را باور کند؟

تفریشی ادامه میدهد:«خواجه نوری جواب داد: «وقتی همه» یکصدا بگویید که سازمان زندان دارد و شما را آزار و اذیت کرده، کاپیتورن چاره‌ای جز باور کردن ندارد.

با این شهادت‌ها ما به سه هدف نزدیک می‌شویم: اول این که به کاپیتورن می‌قبولانید که مخالفان رژیم هستید،

دوم این که با بدنام کردن سازمان برای خودتان وجهه‌ای به دست می‌آورید،

سوم این که در مجامع بین‌المللی به عنوان نیروهای دمکرات که هم مخالف رژیم هستید و هم سازمان، شناسایی می

شوید و روی شما حساب باز می‌کنند.»

طلاق اجباری

سال ۱۹۹۱ طلاق‌های اجباری وارد سازمان شد. همه زوج‌ها از هم جدا شدند و ازدواج ممنوع شد. سپس به تنها حلقه وصل زوج‌ها یعنی فرزندان پرداخته شد آنها را از پدر و مادر جدا کردند و به این ترتیب وقتی از خانه‌هایشان جدا بودند می‌بایست که خود را فقط روی فعالیت سازمان متمرکز کنند.

اگر روزنامه‌های جمهوری اسلامی، و اظهارات مقامات آن در داخل و خارج ایران را طی ۱۲ سال گذشته نگاه کنید، هزاران بار به جملاتی مشابه عبارات فوق بر می‌خورید. هدف جمهوری‌اسلامی با طرح این دعاوی دو چیز است:

یکی در درون جامعه ایران این طرز تفکر را القا کند که مجاهدین علیه مناسبات و ارزش‌های خانوادگی هستند و چنانچه رژیم کنونی سقوط کند و کار دست این مقاومت بیفتد دست به انحلال خانواده‌ها خواهند زد و دیگری و مهمتر اینکه در کشورهای غربی این تلقی را ایجاد کند که مجاهدین و مقاومت ایران عناصری بی‌عاطفه، خشک، خشن و یک فرقه درون‌گرا میباشند جمهوری اسلامی تلاش میکنند اصل مبارزه و مقاومت برای آزادی را هم زیر سوال ببرد.

کردکشی

خلیل الدلیمی رئیس هیات دفاع از صدام حسین در مصاحبه با شبکه ماهواره ای ابوظبی گفت: «..... حکومت ایران مبلغ ۲۰ میلیون دلار به هیئت دفاع در عمان و مبلغ صد میلیون دلار به بخشی از هیئت دفاع در پاریس پیشنهاد کرده است تا در مورد قضیه حلبچه صحبت نکنند و بمباران شیمیایی این شهر را به گردن مجاهدین خلق بیندازند».[۱۳]

وابستگی مالی

عکس‌های جعلی

ستون پنجم عراق

شستشوی مغزی اعضاء

تروریسم

سکت و فرقه‌گرایی

محدودیت در ارتباطات

حجم شیطان‌سازی علیه مجاهدین خلق

حجم فعالیت‌ این رژیم در این رابطه غیرقابل اندازه‌گیری است. می‌توان گفت در تاریخ ایران علیه هیچ‌گروه یا جریانی چنین حجم بالایی از شیطان‌سازی صورت نگرفته است. این حجم از فعالیت نشان از اهمیت موضوع برای رژیم ایران دارد. هرگاه حاکمیتی از بی‌اثر بودن فعالیت یک جریان مطمئن باشد و از طرف او خطری احساس نکند، دیگر نیازی به شیطان‌سازی از وی در این حجم ندارد. به عبارت دیگر میزان شیطان‌سازی یک حاکمیت از یک جریان سیاسی، با میزان خطر و تأثیرگذاری این جریان رابطه‌ی مستقیم دارد.

برخی از فعالیت‌های آماربرداری شده از میزان شیطان‌سازی از مجاهدین خلق به شرح زیر است:

شیطان سازی علیه مسعود رجوی

ترور شخصيت يك تاكتيك شناخته شده در دنيای سياست است كه شديدًا مورد انزجار افكار عمومی می‌باشد. اما در طول تاريخ، اين حربه بارها مورد استفاده قرار گرفته است . نوع افراطی آن در تاريخ معاصر آمريكا، مك‌كارتيسم می‌باشد كه در زمان خود مورد نكوهش افكار عمومی و همهٌ جناح‌های سياسی اعم از دموكرات و جمهوريخواه قرار گرفت. در آن دوران، اتهام‌هايی بدون مدرک و دليل عليه هنرمندان و نویسندگان مختلف مطرح می‌شد تا با ايجاد فضای تبليغاتی منفی، آنان را بی‌اعتبار سازند. اين موج، حتی شخصيت‌های اجتماعی را نيز دربر می‌گرفت. افترا، تحريف، جعل و سفسطه، جزء لاينفك ترور شخصيت می‌باشد. گوبلز، وزير تبليغات هيتلر، معتقد بود دروغ هرچه بزرگتر باشد باوركردنی‌تر است. ماكياول نيز معتقد است برای رسيدن به هدف، هر وسيله‌يی مشروع می‌باشد. استفاده از اين دو شيوه برای ترور‌شخصيت، امر رايجی است. گزارش وزارت خارجه در مورد مجاهدين، يك نمونهٌ روشن از ترور‌شخصيت در مورد آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ايران است.

کمتر اتهامی است که در این گزارش به وی زده نشده باشد: «کیش شخصیت»، «رهبر مورد پرستش»، «متد دیکتاتور مآبانه»، خواستار «کنترل کامل»، «شیوه اتو کراتیک»، «کنترل کامل بر مجاهدین از سال ۱۳۵۴»، «بعد از آزادی از زندان وی یک رهبری جدید را از میان هم زندانیانش برگزید». «به طور یک‌جانبه شورای مرکزی مجاهدین را منحل نمود و شخصاٌ یک شورای ۵۰۰ نفره انتخاب کرد»، «تصمیم یک جانبه به اتحاد با عراق» گرفت. «مجاهدین را در هسته‌های جداگانه سازماندهی کرد که تنها پاسخگوی فرامین وی یا منصوبینش باشند» «امروزه نیز فرامین خودکامه وی، بدون حسابرسی به نظر می‌رسد»، تحت رهبری وی مجاهدین «کنترل کامل» روی شورای ملی مقاومت داشته و «تصمیم می‌گیرند که چه کسی می‌تواند بپیوندد و به چه کسی حق رای داده شود»، «زوجها مجبور به جدایی می‌شدند چون مردم باید فقط به مسعود و مریم رجوی عشق بورزند»، و...

در اين جا هدف، حمايت از شخص رجوی نيست، چرا كه پروندهٌ رجوی طی سه دهه مبارزه با ديكتاتوری شاه و ديكتاتوری مذهبی تروريستی ولایت فقیه، برای همه روشن است. هدف بازگو كردن يك حقيقت و افشای كسانی است كه براي رسيدن به مقاصد سياسی‌شان، از هيچ شيوه‌يی رويگردان نيستند. در حالی كه بخش قابل توجهی از اتهام‌ها متوجه آقای رجوی، به عنوان مسئول شورای ملی مقاومت می‌باشد، نويسندگان گزارش لازم نديد‌ه‌اند كه در مورد آنها حتی يك سؤال از نمايندگان و اعضای شورای ملی مقاومت بنمايند.

استفاده از رسانه‌های خارجی علیه مجاهدین

بی بی سی و مصدق

«اینجا لندن است و اکنون دقیقا ساعت ۱۲ نیمه شب است». این پیام رمز عملیات آژاکس در شب کودتا علیه حکومت ملی دکتر محمد مصدق بود که از رادیو بی بی سی پخش شد. کلمه «دقیقا» کد رمز شروع عملیات کودتا بود که بی بی سی آنرا به تیتراژ برنامه خود اضافه کرده بود.

تقریبا ۶۰ سال بعد از آن کودتای ننگین در ۲۷ مرداد سال ۱۳۹۰ همین رادیو در گزارش مستندی از وقایع آنزمان، به صراحت به نقش خود در کودتا برای ساقط کردن دولت قانونی دکتر مصدق اعتراف کرد و گفت:«دولت انگلیس از رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی برای پیشبرد پروپاگاندای خود علیه دولت قانونی ایران استفاده کرد و مرتباً مطالبی بر ضد مصدق از این شبکه رادیویی پخش می‌شد، به حدی که کارکنان ایرانی رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی به خاطر این حرکت دست به اعتصاب زدند.»

درهمین گزارش به یک سند محرمانه اشاره میشود که در آن یکی از مقامات وقت وزارت خارجه از سفیر انگلیس در تهران به خاطر پیشنهاد وی مبنی بر استفاده از بخش فارسی رادیو بی بی سی برای حمله و اتهام پراکنی علیه دکتر مصدق و نهضت مقاومت ملی تشکر کرده بود.[۱۴]

بی بی سی و مجاهدین

بی بی سی «دقیقا» از مجاهدین چه میخواهد؟ از هنگامی که در سال ۱۳۶۵ و پس از فشار دولت فرانسه و عدم پذیرش دیگر کشورهای اروپایی، سازمان مجاهدین خلق مقر خود را از پاریس به بغداد منتقل کرد تا امروز که آنها در آلبانی مستقر شده‌اند، رادیو بی بی سی با گزارشات مغرضانه و بعضا دروغ، با به صحنه آوردن وابستگان به جمهوری‌اسلامی تحت عناوین مختلف، در مورد وزن و طول و عرض مجاهدین همواره تلاش می‌کند تا «دقیقا» در راستای شیطان سازی سازمان اطلاعات رژیم با همان فرهنگ و اصطلاحات (نظیر سکت، فرقه، وابسته و...) از آنها تصویری واژگونه نشان دهد. نگاهی به نحوه خبر رسانی این رسانه در مورد مجاهدین نحوه سانسور و جعل خبر را توسط رسانه‌ای که خود را «اتاق خبر جهان» می‌نامد و قرار است تا واقعیت‌ها را «برای ما قصه کند» نشان می‌دهد. برای مثال چشم‌های تیز‌بین این اتاق خبر هرگز تجمعات و تظاهرات چند ده هزار نفری مجاهدین در پاریس، برلین؛ بروکسل، استکهلم، نیویورک و دیگر شهرهای مختلف جهان را نمی‌بیند. اما تا دلتان بخواهد لابی‌ها و مقامات جمهوری‌اسلامی را از گوشه و کنار جهان به استودیو یا روی خط می‌آورد تا سرکوب و جنایات سیستماتیک در ایران را توجیه کنند. این کار تا آنجا پیش میرود که یکی از مجریان بخش فارسی به صراحت از قتل زندانیان سیاسی توسط آخوندهای جنایتکار دفاع کرده و میگوید: چرا حکومت ایران اجازه ندارد مخالفین خود را اعدام کند؟!![۱۵]

این دفاع از حکومت‌های دیکتاتوری آن چنان در بی بی سی و رسانه‌های اروپایی نهادینه شده است که گویا همان گونه که جمهوری اسلامی عمق استراتژیک خود را عراق و لبنان و سوریه می‌داند، جمهوری اسلامی هم عمق استراتژیک آنها است و اگر خط را در ایران نبندند در لندن و برلین باید با مردم خود بجنگند.

اشپیگل و مجاهدین

تارنمای اینترنتی مجله «اشپیگل» گزارشی اختصاصی در مورد کمپ سازمان مجاهدین خلق در آلبانی منتشر کرده است. این گزارش با اشاره به سخنان شماری از اعضای سابق مجاهدین خلق آغاز می‌شود که از تمرین‌های هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت گفته‌اند.

کمپ مجاهدین خلق در آلبانی مساحتی حدود ۵۰ زمین فوتبال دارد و حدود دو هزار نفر ساکن آن هستند. اشپیگل نوشته است که فاصله این کمپ تا رستوران‌ها و میکد‌ه‌های مرکز تیرانا، پایتخت آلبانی، حدود ۳۵ دقیقه با ماشین است.اما کسانی که موفق شدند از آن بگریزند، گفته‌اند بسیاری از ساکنان کمپ اجازه ندارند گوشی همراه‌، ساعت یا تقویم داشته باشند و به نوشته اشپیگل آنها «در کپسول زمان» زندگی می‌کنند.

بدنبال شکایت سازمان مجاهدین خلق از اشپیگل بخش‌هایی از این مقاله حذف شد.[۱۶][۱۷]

واشنگتن تایمز

شیطان سازی علیه مجاهدین خلق

رهنمود استراتژیکی منتشرشده در خبرگزاری رسمی رژیم ـ  25آذر 1382:

نشریه 639- 23دی 82 صفحه10

«باید در این مسیر ابزار دیپلوماسی رسمی، ‌یعنی وزارت امور خارجه،با ابزارِدیپلوماسی امنیتی،یعنی وزارت اطلاعات، هماهنگ بایکدیگر عمل کنند.

هدف محوری جمهوری اسلامی‌ ایران،می‌بایست پاک کردن وحذف صورت مسألة این تشکیلاتِ تروریست یباشد.

اثرات ناامنی و منفی این گروهک،نه تنها امنیتِ داخلی ایران،بلکه امنیتِ منطقه را به خطر می‌‏اندازد».  

پیشینه تکفیر در ایران پس از انقلاب

خمینی از فردای پیروزی انقلاب، به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نبود و به الزامات قراردادهای اجتماعی گردن نمی‌گذاشت، ولایت‌فقیه این اصل بدیهی را رد می‌‌کرد که مشروعیت حکومت ناشی از تعهداتی است که در برابر مردم قبول کرده و نمی ‌تواند یکسویه آنها را نادیده بگیرد.

قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکرده‌اند. خمینی خود را ملزم به رعایت این قوانین نمی‌دانست. نقطه‌ی کانونی استبداد در نظریه‌ی ولایت‌فقیه همین‌جا است، خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش می‌دانست که هر لحظه می‌تواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد.

روح‌الله خمینی حکومتش را، حکومت اسلام می ‌دانست و به همین دلیل هرگونه مخالفت با آن را نیز مخالفت با اسلام تلقی می‌کرد. در شهریور سال ۱۳۵۸ گفت: «آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین برپا شد، و [اینها] رأی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند، رأی به جمهوری اسلامی ندادند یعنی ما طاغوت می‌خواهیم، اینها منافق هستند، اینها مسْلم نیستند، مسْلم باید به جمهوری اسلام رأی بدهد؛ مسْلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد. آنهایی که تحریم کردند رأی دادن بر جمهوری اسلامی را، منافق هستند؛ مسْلم نیستند.»[۱۸]

در آذرماه همان سال نیز گفت: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمی‌شود بگوییم که یک ملا عقیده‌اش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت می‌دهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام می‌کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می‌دانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.»[۱۹]

او تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ گفت: «و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم [...] اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌‏های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‏‌آمد.»[۲۰]

خمینی در جای دیگر و در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ اعلام کرد: «اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى ‏توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد.» در آن ایام او بارها تکرار کرد که «ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مى‏‌کنیم.»[۲۱]

او گفت، «ما آزادی دادیم» در حالی که چند ماه قبل شاه را به دلیل گفتن همین کلمات محکوم کرده بود. خمینی در پاسخ به شاه گفته بود: «اين چه آزادى است كه اعطا فرموده‏‌اند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود اين كلمه جرم است. كلمه اينكه «اعطا كرديم آزادى را» اين جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلن؟»[۲۲]

کمپین شیطان‌سازی اپوزیسیون و بطور خاص سازمان مجاهدین خلق ایران توسط جمهوری‌اسلامی به اندازه عمر جریان شکنجه و اعدام آنها طول دارد. شیطان‌سازی مکمل سرکوبی است که به‌طور مستمر توسط جمهوری‌اسلامی علیه مخالفان خود اعمال کرده است و نتیجه آن حذف هزاران هزار مخالف سیاسی بوسیله ترور، شکنجه و اعدام بوده است.

اما واقعیت را امام جمعه ارومیه به‌گونه‌ای دیگر بازتاب می‌دهد. ملاحسنی، امام جمعه سابق ارومیه: «حضرت امام خمینی (ره) در جواب برخی از رؤسای دادگاه‌های انقلاب، البته رؤسای قبل دادگاه‌های انقلاب، که نمی‌خواستند خیلی اعدام بدهند، فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یک‌شبه دستور می‌دهم همه اینها را به رگبار ببندند و قتل‌عام کنند»[۲۳]

در اولین سال‌های حکومت روح‌الله خمینی، مجاهدین مدارک و شواهد مهمی درباره رواج شکنجه در زندانها را فاش کردند. برای مقابله با آن، خمینی گفت شکنجه صورت گرفته. اما آنها (مجاهدین) خودشان خودشان را شکنجه کرده‌اند.[۲۴]

موضوع اصلی شیطان‌سازی این است که اپوزیسیون به صورت یک سکت جنایت‌پیشه و تروریست معرفی شود که اعضای خود، مخالفان خود، مسلمانان، مسیحیان، کردها، و ... را ترور میکند. با شیطان سازی حکومت ایران تلاش میکند توجه جهان را از تمرکز بر نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت که خود مرتکب می‌شوند برداشته و آن را روی اپوزیسیون برگردانند.

به این منظور آنها بودجه هنگفتی صرف میکنند، بخش مهمی از سرویسهای اطلاعاتی را به این کار اختصاص داده‌اند و حتی به توطئه‌های جنایتکارانه دست میزنند.

ستون پنجم

تعریف ستون پنجم

اصطلاح ستون پنجم برای اولین بار در جریان جنگ‌ های داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) به کار گرفته شد و سپس وارد ادبیات سیاسی در اکثر کشورها گردید.

هنگامیکه ژنرال امیلیومولا یکی از سرکردگان ارتش فرانکو با افراد خود به سوی مادرید پایتخت اسپانیا پیشروی می‌کرد. برای مسوولین حکومتی در شهر مادرید پیغام فرستاده گفته بود، من با چهار ستون نظامی از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوی پایتخت می‌‌آیم ولی شما فقط روی این چهار ستون حساب نکنید بلکه ستون پنجمی هم داریم که در مادرید و حتی در میان جمع شما رهبران حکومت اسپانیا حضور دارند که دانسته یا ندانسته برای ما فعالیت می‌‌کنند.

شاید از نظر فکری هم با ما موافق نباشند ولی چون با عقیده و نظریه شما صددر‌صد مخالف هستند بنابراین اعمال‌‌شان غیر‌مستقیم به نفع ما تمام می‌‌شود. اگر از چهار ستون اعزامی نگرانی ندارید از این ستون پنجم بترسید که در تمام امور و شوون شما نفوذ دارند و راه ورود چهار ستون دیگر ما را به آسانی به داخل شهر هموار می‌‌کنند. از آن پس اصطلاح ستون پنجم به کسانی اطلاق گردید که به‌عنوان جاسوس و عوامل مخفی در یک دولت و یا سازمان برای دولت متبوع خود کار می‌‌کنند.[۲۵]

مجاهدین و اتهام ستون پنجم

در سال ۱۳۶۵ پس از سفر علیرضا معیری به فرانسه و تقاضای استرداد مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، این سازمان برای ادامه مبارزه پس از قرارداد صلح با نایب نخست‌وزیر وقت عراق طارق عزیز به عراق منتقل شد. و به تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی ایران اقدام کرد. به دنبال این اقدام جمهوری اسلامی در برنامه‌های تبلیغاتی خود وابستگی سازمان مجاهدین خلق ایران به حکومت عراق و ستون پنجم بودن آن را در دستور کار خود قرار داد.

رهبر مجاهدین خلق مسعود رجوی قبل از ترک فرانسه و رفتن به عراق (خرداد۶۵) مطالبی را عنوان کرد که بخشی از آن چنین است:

خطاب به کلیه احزاب و شخصیت‌های سیاسی

…. آقا جنگ است! یک میلیون نفر کشته و مجروح و معلول شده‌اند!

می فهمید یا نه؟

خانواده‌ای نیست که عزادار نباشد.

می فهمید یا نه؟

در هیچ مقطع تاریخ، فحشا اینقدر گسترش نیافته.

می فهمید یا نه؟

یک جو غیرت دارید یا نه؟

… اجازه بدید قبل از تودیع در آخرین صحبت‌هایم به شما بگویم که باید جلوی همه، این سوال را بگذارید که: چه هستی؟ و چه میکنی؟ ادعا موقوف!

خمینی یک هیولای واقعی است. آنجاست، برو بجنگ! و الا خیلی بی‌غیرتی!».[۲۶]

گزارش مشترک پنتاگون و کنگره آمریکا از شیطان‌سازی علیه اپوزیسیون

تاریخ پخش از سیمای آزادی911117

تلویزیون سی.ان.ان 4ژانویه 2013-15دی1391

بعدازجنگ 1991 علیه عراق وزارت اطلاعات جنگ روانی علیه مجاهدین خلق را به عنوان اصلی ترین اهداف خود تعیین کرد اما به رغم اینها مجاهدین خلق به عنوان یک سازمان جدی وقابل اتکا سرپا مانده است.

وزارت اطلاعات دارای بخش دروغپراکنی میباشد، که مسئول تولید و انجام جنگ روانی علیه دشمنان جمهوری اسلامی است وزارت اطلاعات تمامی امکانات در اختیار خود را جهت حفاظت از جمهوری اسلامی ایران بکار میگیرد. روشهایی مانند نفوذ در گروههای اپوزیسیون داخل کشور... و حفظ ارتباط با آژانسهای اطلاعاتی خارجی و همچنین سازمانهایی که از منافع جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان حفاظت میکنند..... یکی از طرقی که دولت ایران اینکار را انجام میدهد از طریق سایت اینترنتی آن ایران دیدبان  است. این سایت اخبار را به سه زبان انگلیسی, فارسی و فرانسه ارائه میدهد. یک سایت دیگر که گفته میشود وابسته به وزارت اطلاعات است بنیاد هابیلیان است. این سایت اینترنتی اخباری که به نفع دولت ایران است را به سه زبان عربی, انگلیسی و فارسی ارائه میکند. وزارت اطلاعات برای کارزار ضد اطلاعات و انتشار تبلیغات اش با صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران همکاری میکند. این سازمان یک رادیو تلویزیون دولتی است که رئیس آن توسط رهبر رژیم ایران انتخاب میشود..

چکیده ای از گزارش پنتاگون در باره فعالیتهای وزارت اطلاعات رژیم

این گزارش که در دیماه سال گذشته منتشر شد، گزارشی است در خصوص جزئیات فعالیت وزارت اطلاعات رژیم ایران که توسط بخش پژوهشهای فدرال کتابخانه کنگره آمریکا منتشر شده است. گزارش64 صفحه‌ای پِنتاگون، از سپاه قدس به عنوان اهرم اصلی عملیات سرویس‌های اطلاعاتی ایران یاد می کند و در عین حال می افزاید که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و سپاه قدس همکاری تنگاتنگی با یکدیگر دارند.به نوشته پِنتاگون، وزارت اطلاعات همچنین از طریق شبکه‌ها و انجمن‌های دفاع از پناهندگان،  (تصویر:نشان دادن لگو سایت آریا، عکس شادانلو و فیروزمند)، در میان ایرانیان خارج از کشور فعال است. سرویس‌های اطلاعاتی ایران افرادی را در خارج از کشور ربوده و به ایران منتقل کرده و سپس به قتل می‌رسانند.

بر اساس گزارش پِنتاگون، جنگ روانی علیه سازمان مجاهدین از اصلی ترین وظایف وزارت اطلاعات در دو دهه گذشته و بخصوص بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991 بوده. وزارت اطلاعات برای پیشبرد این جنگ، اعضای سابق مجاهدین رو در اروپا جذب کرده و از اونها برای راه اندازی کارزارِ ترویجِ اطلاعاتِ دروغْ علیه مجاهدین استفاده میکنه».(تصویر: نشان دادن عکس کریم حقی، سبحانی، شیطان بنده

گزارش مشترک پِنتاگون و کنگرة آمریکا تصریح میکنه که: (از روی کاغذ بخوانید)«رژیم ایران مجاهدین خلق را یک تهدید برای خود احساس کرده و «ارگان امنیتی رژیم، سازمان مجاهدین خلق ایران را جدی ترین سازمان مخالف می انگارد.» این گزارش تاکید میکنه که اگر چه «جنگ روانی علیه مجاهدین خلق از اصلی ترین وظایف این وزارتخانه بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991 بوده، اما علی رغم آنمجاهدین همچنان بعنوان یک اپوزیسیون قابل اتکاء و معتبر به فعالیت خود ادامه میدهد».

این گزارش تصریح میکند که وزارت اطلاعات در کارزار خود علیه مجاهدین خلق، علاوه بر مزدوران ایرانی، عناصر خارجی را نیز به خدمت میگیرد. گزارش، نمونة مسعود خدابنده و همسر انگلیسی او اَن سینگلتون را بعنوان نفرات وزارت اطلاعات ذکر میکند. (تصویر:نشان دادن عکس شیطان بنده و سینگلتون)،

این گزارش با اشاره به روابط نزدیک وزارت اطلاعات ایران و نیروهای امنیتی سوریه فاش می سازد که در سال 2004 ابراهیم خدابنده (تصویر:نشان دادن عکس مزدور ابراهیم خدابنده)، توسط نیروهای سوریه دستگیر و به ایران فرستاده می شود.ابراهیم خدابنده نهایتاً توسط اَن سینگلتون و برادرش مسعود خدابنده به استخدام وزارت اطلاعات در آمد. (تصویر:نشان دادن عکس هر سه مزدور)،

جاسوس انگلیسی اطلاعات آخوندی اَن سینگلتون و دو مأمور دیگر وزارت اطلاعات، مسعود خدابنده وابراهیم خدابنده،که در پژوهش پِنتاگون جزئیات عضوگیری آنها توسط دستگاه اطلاعاتی و امنیتی حکومت آخوندی علیه مجاهدین خلق ایران برملاشده، به طورخاص علیه پایداری مجاهدین اشرف توسط دیکتاتوری آخوندی به کار گرفته شدند. (تصویر:نشان دادن عکس سینگلتون در اطراف سیاج اشرف و عکس شیطان بنده در جلسه مزدوران در بغداد)

دراین فاصله ده ساله، حکومت آخوندی تا آنجا که در توان داشته مأموران خود را تحت عنوان اعضای سابق مجاهدین علیه مجاهدین و پایداری اشرفیان، به کار گرفته است :

از اعماق شکنجه گاههای  اوین (تصویر:نشان دادن عکس ابراهیم خدابنده)،تا زمینه سازیهای تروریستی برای منفجرکردن شبکه های آبرسانی اشرف (تصویر:نشان دادن صحنه های تخریب شبکه آبرسانی اشرف)، و محاصره و بلندگوهای شکنجه روانی (تصویر:نشان دادن صحنه هایی از سیرک مزدوران هنگام زدن طبل و بلندگو)،، تا جاسوسخانه های ام آی سیکس لندن و شاهد تراشی علیه مجاهدین درکارزار درهم شکستن برچسب آخوند ساخته در انگلیس(تصویر:نشان دادن عکس سینگلتون و شیطان بنده)،

گزارش 5 ـ خواهر

از کودتای 17ژوئن و تکنویسی کشاف مأموران اطلاعات در باره تک تک مجاهدین و بخصوص علیه رئیس جمهور برگزیده مقاومت در د اس ت فرانسه (تصویر:نشان دادن عکس سبحانی و شیطان بنده)، تا چاقوکشی علیه پناهندگان در سالن فیاپ پاریس (تصویر:نشان دادن صحنه های چاقوکشی فیاپ)،و انواع مصارف تبلیغاتی در بی بی سی فارسی یا کتاب نویسی درباره فرقه بودن و صدامی بودن ارتش آزادیبخش (تصویر:نشان دادن جلد کتاب ارتش خصوصی صدام و عکس اما نیکلسون). 

صحنه های حشر و نشر اَن سینگلتون در جمع بسیجیان و مأموران وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس و نظامیان مالکی در جریان محاصره اشرف و شکنجه روانی مجاهدین با صدها بلندگو(تصویر:نشان دادن عکس سینگلتون زیر بلندگو و در کنار سربازان عراقی و مزدوران).

برخی اطلاعات

بیش از 70 نمایشگاه طی سال گذشته توسط شعبات مختلف وزارت اطلاعات در داخل کشور علیه مجاهدین برگزار گردیده است.

در خصوص نمایشگاهها دژخیم هاشمی نژاد گردانندة یکی از شعبات پوششی اطلاعات آخوندها می گوید:«تقریبا تمامی مراکز استان ها و بالای 200 مرکز آموزشی، اداری و غیر اداری در سراسر کشور را برای برگزاری این نمایشگاه‌‌ها پوشش داده‌ایم». (مصاحبه هاشمی نژاد با تسنیم، هابیلیان 920917)80 نمایشگاه تنها در سال ۱۳۹۲

تیتر: ابعاد صنعت نمایشگاه سازی آخوندها علیه مجاهدین

گزارش- کلام (نمایش با نمودار)

-         کل نمایشگاههای برگزار شده در داخل کشور توسط کلیه شعب وزارت اطلاعات از سال 84 تا ۹۲تاکنون= 250 فقره : میانگین سالانه 28 نمایشگاه

-        تعداد نمایشگاه از سال 84 تا ابتدای سال 92= 170فقره : میانگین سالانه حدود 25فقره / بطور متوسط هر ماه 2 نمایشگاه

-        تعداد نمایشگاه از ابتدای سال 92 تاکنون: 80 فقره = میانگین سالانه: 48فقره / بطور متوسط هر ماه 4 نمایشگاه

-        تعداد نمایشگاه فقط از ابتدای سال 93= 40فقره: بطور متوسط هر ماه 5 نمایشگاه (بسته B)    

نمایشگاههای هابیلیان، در مراکز تجمع جمعیت مانند مساجد و ادارات و بخصوص اماکنی که محل تجمع یا تردد جوانان است، مثل مدارس، اردوهای ورزشی، اردوهای تابستانی دانشآموزان، هتلها، پادگانها، و حتی اماکن تجمع نیروهای سرکوبگر و عقب مانده خودش از جمله مراکز بسیج، طلبهخانهها، نمایشهای جمعه، برپا میشود. برای نمونه نگاه کنید: (نشان دادن تصویر هر کدام از مواردی که نام برده می شود با زوم بک از روی اسم یا تیتر خبر. تاریخ داخل پرانتز آدرس منبع است و نشان داده نمی شود)

-        سازمان بسیج مستضعفین (هابیلیان 930601)

-        کارگاه های بصیرتی آموزشی برای بسیجیان و جلسه هماهنگی مدیران کاروانهای راهیان نور (در مشهد، هابیلیان 930718)

-        حوزه علمیه گلشن جعفری مشهد (هابیلیان 930301)

-        مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان رضوی (هابیلیان 921202)

-        موسسه خمینی (هابیلیان 891018)

-        حوزه علمیه خراسان (هابیلیان 891208)

-        دوره های آموزشی ائمه جماعات مساجد خراسان رضوی (هابیلیان 910414)

-        مجتمع قضایی خمینی در مشهد (هابیلیان 910421)

-        اداره فرهنگ و ارشاد بهشهر (هابیلیان 921204)

-        مرکز آموزش توپخانه اصفهان (هابیلیان 930808)

-        صنایع موسوم به امام هادی (هابیلیان 930801)

-        پادگان جوادنیا (عکس دارد. آبیک قزوین) هابیلیان 890715)

-        نماز جمعه تهران (هابیلیان 930312)

-        پادگان لشکر 58 ذوالفقار شاهرود

-        صدا و سیمای مازندران

-        وزارت کشور

-        همایش رؤسای هیات ورزشی بیش از 40 رشته ورزشی در هتل پردیسان مشهد (هابیلیان 910417)

-        پادگان ثامن الائمه حمیدیه شهرستان اهواز (هابیلیان 920124)

-        هشتمین نمایشگاه بین المللی قرآن و عترت مشهد (هابیلیان 920431)

-        نشست کارشناسان جنبش غیرمتعهدها. (تلویزیون شبکه خبر 910605)

تیتر: ترفندهای مبتذل تبلیغاتی برای جذب مشتری (G )

گزارش

آخوندها بدلیل نفرت عمومی مردم از رژیم و بخصوص لجنپراکنیهایشان علیه مجاهدین، برای کشاندن افراد به محل نمایشگاه و جلب مشتری و بهرهبرداری تبلیغاتی از آن، به انواع ترفندها و فریب ها متوسل می شوند. از توزیع مجانی سی دی[1] و انتشارات رژیم تا برپایی غرفه های غذا[2] و تا اهدای جایزه[3] تحت عنوان مسابقه در محل این نمایشگاهها.

روش‌های شیطان‌سازی

1)     ساخت دهها فیلم و مستند مجعول و برنامه های ویژه تلویزیونی

2)     چاپ ونشر دهها کتاب

3)     برپایی دهها نمایشگاه

4)     اعزام 7اکیپ مزدوران وزارت اطلاعات تحت نام  خانواده به لیبرتی

5)     برگزاری کنگره به اصطلاح بین‌المللی توسط هابیلیان در داخل کشور با حضور حسن روحانی و وزیر اطلاعات

6)     راه اندازی سایتهای مختلف و درج هزاران مطلب

7)     برگزاری نمایش‌های متعدد توبه و ندامت با شرکت مأموران جدیدالاستخدام در هتل مهاجر عراق.

8)     برگزاری نمایش تحت عنوان گردهمایی و جلسات مأموران و گماشته های بدنام وزارت اطلاعات در داخل و خارج کشور.

9)     اعزام بینتیجه و رسوای اکیپ مزدوران و مأموران وزارت اطلاعات به ژنو برای منحرف کردن شورای حقوق بشر ملل متحد و جلوگیری از محکومیت رژیم در شهریور و اسفند94

10)ارسال صدها نامه و تومار به ارگان‌های بین‌المللی و حقوق بشری به منظور سوء‌استفاده از آنها علیه لیبرتی

11)ارسال صدها نامه و تومار و مدارک جعلی برای مسموم کردن فضای پشتیبانان خارجی مقاومت و دور کردن آنان از مجاهدین و مقاومت. 

12)پمپاژ دروغ و تهمت با جعل و انتشار هزاران خبر از طریق خبرگزاری ها و رسانههای رسمی آخوندها، برای مقابله با توجه و اقبال گستردة مردم و جوانان به مجاهدین

13)گروگانگیری و زیر‌فشار گذاشتن خانواده‌های مجاهدین در داخل کشور، برای وادار کردن آنها به موضعگیری علیه فرزندان یا بستگان مجاهدشان

14)بکارگیری مزدوران و مأموران وزارت با ماسک مخالف رژیم و «اپوزیسیون» در خارج کشور، علیه مجاهدین و مقاومت ایران

15) پمپاژ اطلاعات دروغ به دوائر و ادارات و مقامات کشورهای خارجی به منظور ایجاد محدودیت و زمینه سازی تروریستی علیه مجاهدین و مشروعیت بخشیدن به زد وبند با فاشیسم مذهبی علیه سازمان و شورای ملی مقاومت،

16)انجام مصاحبه با لابی های استبداد مذهبی تحت عناوین مختلف (کارشناس، تحلیل گر، فعال حقوق بشر، محقق و ...) به منظور لجنپراکنی علیه مجاهدین


[1] نمايشگاه هابيليان در صنايع شهيد كاوه مشهد ، هابيليان 930715

[2] خبرگزاري فارس 910627

[3] نمايشگاه در دانشگاه پيام نور خواف، هابيليان ـ 4آبان 93 / نمايشگاه هابيليان در مركز آموزش توپخانه اصفهان، هابيليان 8آبان 93

مضمون یکسان توطئه بزرگ آخوندها و دستگاه گشتاپوی آن با تمام دم و دنبالچهها و مرتبطین آن طی یک سال گذشته را می توان در چند جمله زیر خلاصه کرد:

نوشتاری:

       الف. مجاهدین در داخل کشور فاقد پایگاه و در خارج هم منزوی هستند و از حمایت جامعه ایرانی برخوردار نیستند.

ب. مجاهدین در درون خودشان با «شکنجه» و «مرگهای مشکوک» نیروهایشان را به زور نگه داشته اند. به یک «فرقه» تبدیل شده اند که تحمل هیچ «منتقدی» را ندارند.

ج. نتیجه عینی و هدف سیاسی دو ماده فوق این است که اولاً مقاومتی وجود ندارد و رژیم آلترناتیوی ندارد و همین رژیم در هر حال بهتر از مجاهدین است. ثانیاً علیه رهبری مجاهدین باید متحد شد و تشکیلات آنها را پاشاند. بنابراین هر جنایتی علیه مجاهدین مشروع است.

فیلم‌سازی علیه مجاهدین

رژیم آخوندی از سال ۱۳۶۴ تاکنون 186 فیلم، مستند و سریال سفارشی علیه مجاهدین و مقاومت ایران تابه‌حال ساخته است. تنها یکی از این مستندهای سفارشی، سریالی است به نام ”پایانی بر پایان” که ۵۰ قسمت است و ۶ بار از شبکه‌های مختلف تلویزیون آخوندها تکرار و پخش‌شده است یعنی ۳۰۰ برنامه به پخش یکی از مستندهای جعلی علیه مجاهدین اختصاص دارد. مستند دیگری تحت عنوان ”به نام خلق” ۲۸ قسمت بوده که سه بار از شبکه‌های مختلف تلویزیون رژیم پخش و باز پخش‌شده است. مجموع این تعداد فیلم و مستندهای سفارشی رژیم علیه مجاهدین ۸۸۱ برنامه می‌شود.

از این 186 فیلم و مستند تعداد 5 عدد (2.7 درصد) در دهه ۶۰، تعداد ۳ عدد (1.6 درصد) در دهه ۷۰، تعداد ۹ عدد (۵ درصد) در دهه ۸۰، تعداد 169 عدد (90.7 درصد) در دهه ۹۰ تولید و پخش‌شده است.

زیرنویس: خامنه اي در ديدار با مستندسازان رژيم- 21 دي ماه 96

«دشمنان این ملت و دشمنان این انقلاب و دشمنان این نهضت عظیم مردمی که به برکت دین به وجود آمده به سراغ تحریف و دروغ و تغییر واقعیات در ذهن‌ها و این‌ها رفتند این چیزی که میتوانه ذهن‌ها رو روشن کنه همین مستندهای شماست»

کلام:

خامنه‌ای مجدداً در تاریخ 24 آبان 97 در دیدار با جمعی از برنامه‌سازان صداوسیما به صحنه آمد و با تأکید روی حمایت معنوی و حمایت مادی از آن‌ها برای تولید برنامه گفت:

افکت خامنه‌ای: [برنامه پرونده شماره 212 تايم كد 06:50]

«ما در حال یک نبرد فرهنگی، یک نبرد جنگ نرم هستیم یعنی به ما تهاجم شده؛ تهاجم نرم، آن‌هم با ابزارهای پیشرفته و بسیار نو و با توانایی بسیار بالا؛ به ما حمله شده... در مقابل، ما بایستی یک جبهة قویِ توانایی ایجاد کنیم که این جبهه بتواند پاسخگو باشد. آن جبهه متشکل از کیست؟ از هنرمند، روشنفکر، عنصر فرهنگی؛ یعنی شماها هستید، واقعاً باهمت بلند این کارها بایستی انجام بگیرد. خب البته شکی نیست که شما اگر بخواهید ابتکار به خرج بدهید و کار نو، کار برجسته بیاورید، پشتیبانی مدیریتی لازم است؛ من در این تردید ندارم، من این را تصدیق می‌کنم؛ مدیران بایستی از شماها واقعاً حمایت بکنند؛ هم حمایت معنوی بکنند یعنی به شما نشان بدهند که کار شما را قبول دارند و برای کار شما ارزش قائل‌اند، هم حمایت مادی بکنند

مهمان

همان موقع یکی از شکنجه گران اطلاعاتی رژیم به نام محمدحسن روزی‌طلب که معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سردبیر نشریه رمز عبور می‌باشد و خودش مستقیماً و یا از طریق مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تهیه و تولید فیلم و مستند علیه مجاهدین نقش دارد منظور خامنه‌ای را توضیح داد.

گزارش – کلام 05

زیرنویس: تلویزیون افق رژیم – اول بهمن 96 [تايم كد:010650]

«واقعیت این بود الآن ما نگاهی که داریم می‌کنیم بعد 40 سال به اون وقایع سال 57-58-59-60 و دهه 60 که حضرت آقا به‌عنوان دهه مظلوم 60 نگاه می‌کنند ما درواقع در یک جنگ روایت هستیم که این چه روایتی از اون ماجرا داشته باشیم چه روایتی از خروج مسلحانه سازمان مجاهدین خلق داشته باشیم چه روایتی از جنگ بعد ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر داشته باشیم من به نظرم یک نوع تله گذاری شده این قضایا و بعضی از بچه‌های انقلابی برای اینکه امروزه بعضی از پشیمان شده‌ها رو نقد کنند می‌روند و اعمال درست این‌ها رو در دهه 50 و 60 نقد می‌کنند».

مهمان [مي توانيد موقع پخش مصاحبه مهمان، سند را با دوپنجره كردن نشان دهيد. سند را از برنامه پرونده شماره 213 تايم كد 03:09 استفاده كنيد]

این مهره وزارت اطلاعات، ضرورت ساخت و تولید فیلم و مستند برای ”روایت” نوشته‌شده توسط آخوندها را با جمع‌بندی از قیام دی‌ماه 96 و استمرار آن این‌گونه توضیح می‌دهد: «...نفرات سازمان شهرها را بین خودشان تقسیم کرده‌اند و در یک فرآیند چندساله نخبگان و معترضان کف را در گروه‌های تلگرامی سازمان‌دهی کرده‌اند و مثلاً در یک شهر کوچک بیش از 5 هزار عضو در گروه‌های مختلف هستند که زمینه هماهنگی درباره مکان و ساعت تجمع را آنجا اعلام می‌کنند... نحوه رفتار و شعارها همه مربوط به سازمان است. مثلاً شعار اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تموم شد ماجرا، فقط در دانشگاه تهران یا مرگ بر روحانی فقط در مشهد سر داده شد ولی شعارهای مستقیم مربوط به براندازی، در همه‌جا بود و مرتباً تکرار می‌شد». (روزنامه وطن امروز رژیم – 12 تیر 97)

مجری

آخوندها علاوه بر مستخدمان و خدمت‌گزاران و دژخیمان خود تحت عنوان کارشناس و ”عضو سابق مجاهدین” و... مشتی مأمور و مزدور را هم برای نمایش‌های خود به منظور ”روایت” جعلی از مجاهدین به خدمت می‌گیرد یکی از آن‌ها مزدوری است به نام هادی شعبانی:

تابلو: مأمور وزارت اطلاعات آخوندی هادی شعبانی [پوشه 3]

گزارش افشای مزدور هادی شعبانی در حد 500 کلمه تا شب داده شود

مهمان

ارتباط بسيج دروغ‌پراكني و شيطان سازي از مجاهدين در قالب چنين مستندهاي سفارشي در اعترافات دست اندركاران آن به خوبي روشنه: مجاهدين خلق نيرويي هستن كه نسل جوان آرزوها و اميدهاش رو در اون مي بينه. پس طبيعيه كه آخوندها هم روي شيطان سازي از مجاهدین تمركز كنن.

گزارش – کلام 06

[برنامه پرونده شماره 213 تايم كد 12:20]

زیرنویس: جوان آنلاین-11 بهمن 97

حامد قریشی نویسنده مستند سفارشی «به نام خلق» که پیش از این هم مستندی درباره [مجاهدین] با نام «سرباز سابق» برای پرس. تی. وی شبکه خارج کشوری رژیم ساخته در پاسخ به این‌که چه شد تصمیم به تولید برنامه‌ای با چنین محتوایی گرفتید؟ می‌گوید: «فعالیت‌های مجاهدین خلق در فضای مجازی و جذب نوجوان‌های بی‌اطلاع و از طرفی فراموش‌شدن سازمان مجاهدین خلق از ذهن مردم یکی از اصلی‌ترین دلایل تولید این اثر بود که چندین سال هم محتوای آن زمان برد تا قوت و استحکام لازم را برای ارائه داشته باشد».

زیرنویس: روزنامه جوان - 4 دی 97 [برنامه پرونده شماره 214 تايم كد 09:14]

ایمان گودرزی سازنده مستندهای سفارشی وزارت اطلاعات به علت اصلی رو آوردن به موضوع مجاهدین این‌گونه اعتراف می‌کند: «یکی از دلایلی که ما را مجاب کرد به موضوع [مجاهدین] رو بیاوریم، اتفاقاتی بود که در انتخابات سال گذشته [سال 1396] ریاست جمهوری افتاد و برخی رقبای انتخاباتی با استناد به بحث اعدام‌های سال ۶۷ سعی نمودند به تعبیر رهبر انقلاب جای جلاد و شهید را عوض کنند».

مجری

البته تا آنجا که به آخوندها برمی‌گردد دنبال قتل‌عام مجاهدین در عراق بودند که به یمن پایداری مجاهدین و هوشیاری رهبری مقاومت، سازمان پیش افتاد و طرح ولی‌فقیه شکست خورد. چند ماه بعد از انتقال همگانی مجاهدین به آلبانی، سایت وزارت اطلاعات با اعتراف به این شکست استراتژیک، افسوس رژیم را به خاطر از دست دادن فرصت کشتار مجاهدین در عراق بازتاب داد:

گزارش – کلام  07

[برنامه پرونده شماره 213 تايم كد 09:00]

زیرنویس: سایت دیده بان ایران – 30 فروردین 96

«تا زمانی که این گروه و اعضای آن در خاک عراق بودند، سپاه و نیروهای امنیتی فرصتی برای حل‌وفصل این منازعه را داشتند و هم‌اکنون این فرصت چشم‌انداز خود را از دست داد... دغدغه و اشتغال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه منجر به‌غفلت جدی گردید. این غفلت حال سر بازکرده و نشان می‌دهد که این گروه دست بازتری در تحولات میدانی خواهد داشت... ناگفته نماند که این گروه تجارب بسیاری در بسیج و سازمان‌دهی داشته و بالقوه می‌تواند تهدید امنیتی برای کشور باشد. استفاده از شبکه‌های داخل کشوری و همچنین تأثیرگذاری بر روی مخاطبین خاکستری می‌تواند در زمره تلاش‌های این گروه تبیین گردد و موجی از دلسردی را در بدنه نیروهای وفادار به نظام و کشور ایجاد کند».

مجری

تا اینجای برنامه بخش کوچکی از حجم عظیم تبلیغات دیوانه‌وار رژیم دجال آخوندی برای ”روایت” وارونه و موردنظر ولایت‌فقیه را نشان دادیم که با به کار گرفتن ارگان‌ها و نهادهای متعدد از چندین وزارتخانه، با صرف مقادیر هنگفتی از بودجه‌های میلیاردی و با به کار گرفتن خیلی از عوامل مزدور تحت عنوان کارگردان، تهیه‌کننده، بازیگر و امثالهم… در قالب ده‌ها سریال تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی، برای مخدوش کردن چهره مجاهدین و مقاومت، به راه انداخته است. شیطان سازی و تروریسم علیه مقاومت سازمان‌یافته تنها راه برون‌رفت رژیم از بحران سرنگونی است.

دست‌اندرکاران فیلم و مستندهای جعلی علیه مجاهدین و مقاومت ایران کدام ارگان‌ها و نهادهای سرکوبگر حکومتی و پوششی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران هستند؟

پاسخ به این سؤال و این‌که این خط کار چه نتایجی داشته، موضوعی است که در یک برنامة دیگر پرونده و در هفتة آینده پی می‌گیریم؛

تا هفتة بعد خدا نگهدار و پیروز و سرفراز باشید.

فیک نیوز

فیک نیوز در جمهوری اسلامی
فیک نیوز در جمهوری اسلامی

نحوه‌ی تولید و نشر فیک نیوز یا اخبار جعلی چگونه است. اخبار جعلی به حقیقت اهمیت می‌دهند فقط تا آن اندازه که بتوانند ما را از آن منحرف کرده و بر باورها و رفتارهای ما تأثیر بگذارند.

«اکسل گلفرت» در «فیلاسوفر مگزین» (مجله فیلسوفان) به علل پخش اخبار جعلی و  ویژگی‌های آنها پرداخته است.

«اکسل گلفرت» پس از یک مقدمه‌چینی به سراغ تاریخچه این اخبار رفته و شکل‌گیری آن را این‌گونه بیان می‌کند:

ویلیام راندولف هرست (اورسن ولز فیلم «همشهری کین» را بر مبنای زندگی او ساخت)، ناشر نیویورک ژورنال در سده‌ی نوزدهم که جنگ‌افروزیِ فریبکارانه‌اش را زمینه‌ساز جنگ میان اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۷ می‌دانند. نیویورک ایوینینگ نیوز که یکی از رقیبان نیویورک ژورنال بود درافشاگری خود اظهار تأسف می‌کند که نیویورک ژورنال «فاکت‌ها را به‌طور فاحشی کژنمایی می‌کند» و «داستان‌هایی جعل می‌کند تا عامه‌ی مردم را برانگیزد» گلفرت ضمن اینکه تئوری گوبلز (رئیس تبلیغات هیتلر ) مبنی بر اینکه «دروغ هر چه بزرگتر، باورش آسان تر است» را یکی از ملاک‌های ساخت اخبار جعلی می‌داند، می‌نویسد: میزان دروغ و اطلاعات غلطی را که دست به دست می‌چرخد افزایش بده و آنگاه ممکن است افکار عمومی به‌طور برگشت‌ناپذیری در مسیری تازه‌ بیفتد و روز به روز بدتر شود او یکی از دلائل افزایش اخبار جعلی را علاوه بر گردش سریعتر اخبار و اطلاعات و همچنین تعدد حیرت آور مراکز خبرپراکنی، پذیرش مردم می‌داند و اضافه می‌کند: هرچه که باشد مشکل «اخبار جعلی» نه فقط به عرضه بلکه به تقاضا نیز مربوط است: افکار عمومی دوقطبی شده و هر طرف علائق و سلیقه خود را می‌جوید. اکسل گلفرت، اخبار جعلی را با اخبار کذب متفاوت دانسته و تفاوتش را در عمدی بودنش در دروغ پردازی و فریب به حساب می‌آورد و جداکردنش از سیستم خبر رسانی امروز را نه تنها دشوار، بلکه جزیی از ذات این سیستم به شمار می‌آورد. او می‌نویسد: این احساس که شبکه‌های مختلف رسانه ای به‌طور پیوسته ما را غرق در اطلاعات می‌کنند، وادارمان می‌سازد به‌ شیوه‌ای سردستی و عجولانه راه‌های سریعتری را به کار گیریم تا از آخرین خبرها مطلع شویم. بسیاری از این راه‌های سریع‌تر ذهنی، تابع علائق و سلیقه‌هایی هستند، که طی سال‌ها در ما به‌وجود آمده است. این سلیقه‌های احساساتی انتخابگر اخبار در کنار تکرار مداوم، عامل اصلی تأثیر اخبار جعلی می‌شوند. تکرار باعث می‌شود اطلاعات در ذهن‌ ما، حتی ذهن‌هایی که انتظار می‌رود آگاه‌تر باشند، هرچه بیش‌تر جاگیر شوند و وقتی با زبان احساسات آماده شده باشیم، آنگاه نخواهیم توانست اطلاعاتی را که به ما می‌رسد درست ارزیابی کنیم.»

مطلب مجله «فیلسوفان» این‌گونه خاتمه می‌یابد:

«آنچه اخبار جعلی در دوران کنونی را به‌طور خاص تنفرانگیز می‌کند این است که این اخبار از نهادهایی بهره می‌گیرند که ظاهرا باید بتوان به آنها اعتماد کرد، نهادهایی چون رسانه و مطبوعات در کشورهای غربی، علم و نهادهای آموزشی در این ممالک. خبرهای جعلی به‌ظاهر خبر هستند اما به‌ شیوه‌ای سیستمی ‌فریب‌آمیز و گمراه‌کننده‌اند طوری که همیشه نمی‌توان به‌آسانی فریب‌آمیز و گمراه‌کننده‌ بودنشان را تشخیص داد.»[۲۷]

منابع

  1. The Power of Ideas: A Political Social-Psychological Theory of Democracy, Political Development and Political Communication
  2. کتاب صحیح مسلم جلد یک صفحه ۷۹ ح ۱۱۱
  3. کتاب سجستانی جلد ۴ صفحه ۲۲۱
  4. قران کریم سوره بقره آیه ۲۵۶
  5. سوره زمر آیات ۱۷ و ۱۸
  6. قران کریم سوره یونس آیه ۹۹
  7. سایت مشرق نیوز، آشنایی با جنبش مک‌کارتیسم
  8. بتول سلطانی ، معرکه گردان شوهای وزارت اطلاعات
  9. سخنان سرهنگ لئو مک گلاسی در مورد بتول سلطانی
  10. کتاب تراٰژدی دموکراسی در ایران، عماد الدین باقی صفحه
  11. سایت محبت نیوز ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
  12. نشریه مجاهد، شماره ۳۸۰ مورخ ۱۱ اسفند ۱۳۷۶ و مجاهد شماره ۵۹۲ به تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۸۱
  13. روزنامه العراق الیوم مستقل ۲۱ فوریه ۲۰۰۶
  14. شبکه اطلاع رسانی دانا ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
  15. دفاع مجری زن بی بی سی از اعدام و حذف مخالفان در ایران
  16. سایت دویچه وله
  17. یو تیوب دادگاه آلمان شکایت مجاهدین از اشپیگل را تایید کرد
  18. صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۳۳۷
  19. صحیفه خمینی جلد ۱۱ صفحه ۲۰۲
  20. صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۲۸۲
  21. صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۲۴۲
  22. صحیفه خمینی جلد ۳ صفحه ۴۰۶
  23. روزنامه حیات نو، ۳ دی ۱۳۹۷
  24. سخنرانی خمینی در جمع دادگاه‌های انقلاب اسلامی ۱۹ فروردین ۱۳۶۰ صحیفه نور جلد ۱۴ ص ۱۷۱
  25. سایت جمهوری ایران
  26. سایت ایران افشاگر، مجاهدین خلق، میهن پرستان واقعی
  27. رادیو زمانه، فیک نیوز چیست؟ ۱۷ آبان ۱۳۹۸