کاربر:Khosro/صفحه تمرین مینا شیخی
مینا شیخی | |
---|---|
مینا شیخی | |
زادروز | ۱ دیماه ۱۳۳۹ سقز |
درگذشت | ۲۵ آبانماه ۱۳۹۸ تهران |
علت مرگ | بر اثر شلیک مستقیم نیروهای امنیتی |
آرامگاه | سقز |
محل زندگی | تهران |
ملیت | ایرانی |
دین | اسلام |
مینا شیخی، (زاده ۱ دیماه ۱۳۳۹، سقز – درگذشته ۲۵ آبان ۱۳۹۸، تهران) یکی از جانباختگان اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸، بود که در ۲۵ آبان توسط مأمورین لباس شخصی از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله گرفت و جانباخت. مینا شیخی اهل سقز بود که از ۳۰ سال پیش ساکن تهران شده بود. او صاحب چهار پسر و دو دختر بود که پس از مرگ همسرش در یک تصادف رانندگی در سال ١٣۶٧، مسئولیت آنها را به تنهایی به دوش میکشید. مینا شیخی در ۲۵ آبان مشغول تماشای اعتراضات مردم از روی پشت بام بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت. مأموران به شرط برگزار نکردن مراسم ترحیم، ختم، چهلم و اطلاعرسانی نکردن از نحوه جانباختن پس از سه روز حاضر به تحویل جسد مینا شیخی به خانواده شدند. سرانجام هم جنازه را مستقیم تحویل خانواده ندادند بلکه خودشان او را با ماشین حمل جنازه به سقز منتقل کردند؛ و برخلاف میل خانواده، پیکر مینا شیخی را تحت تدابیر امنیتی در آرامستان آیچی سقز خاکسپاری کردند. خانوادهی مینا شیخی بر این باورند که حادثهی مرگ وی اتقاقی نبوده است بلکه عمداً صوردت گرفته است. خانواده مینا شیخی بعدها خواستار معرفی و مجازات عامل تیراندازی به خانم مینا شیخی شدند، ولی نتیجهای نگرفتند.
زندگی نامه
مینا شیخی ۵۹ ساله، متولد یکم دیماه ۱۳۳۹، فرزند دوم یک خانوادهی سیاسی و شناخته شده در شهر سقز بود. پدرش محمدغریب و مادرش نصرت نام داشت. وی تحصیلات خود را تا مقطع ابتدایی به اتمام رساند. پس از مرگ مادرش مسئولیت خواهران و برادران خود را به عهده داشت. او در سال ١٣۵٧، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار پسر و دو دختر بود که پس از مرگ همسرش در یک تصادف رانندگی در سال ١٣۶٧، مسئولیت آنها را به تنهایی به دوش کشید.[۱][۲]
نحوه جانباختن
شنبه ۲۵ آبان در جریان اعتراضهای مردمی در محله خلیج فارس واقع در جنوب غربی تهران که خیابانها شلوغ شده بود، مینا شیخی بههمراه بیشتر ساکنین ساختمان از پشتبام آپارتمان چهارطبقه محل سکونتش در حال تماشای اعتراضات مردم کوچه و خیابان بود. خانم مینا شیخی از پشتبام به مأموران میگفت:
«خجالت بکشید چرا بچه مردم را میزنید، برید گم شوید شرتون رو کم کنید. پستفطرتها این چه شرایطیه که برای مردم درست کردیند، جمهوری اسلامی وحشی و هار شده مگر مردم چهکار کردن بیشرفها.»
در همین حال افراد لباس شخصی شروع به تیراندازی میکنند که ۳ گلوله به قلب مینا شیخی اصابت میکند. فرزندانش تلاش کردند سریع او را به بیمارستان فیاضبخش که نزدیک منزلشان بود برسانند اما وی در بین راه جان باخت.[۱]
شرط تحویلدهی جسد
نیروهای امنیتی ابتدا جنازه مینا شیخی را تحویل خانوادهاش نمیدادند. بالاخره پس از گذشت سه روز، با پیگیریهای مستمر خانواده و گرفتن تعهداتی مبنی براینکه هیچ مراسم ختمی برگزار نشود، از نحوهی جان باختن مینا شیخی اطلاعرسانی نشود؛ و حتی آگهی ترحیم چاپ و پخش نشود، با تحویل دادن جسد او در روز سشنبه ۲۸ آبان موافقت شد.[۲]
انتقال جنازه به سقز
دستآخر هم جسد مینا شیخی را تحویل خود خانواده ندادند بلکه مأموران امنیتی با یک ماشین حمل جنازه خودشان جنازه را از مسیر دیگری بدون اینکه به خانواده بگویند به آرامستان آیچی در سقز انتقال دادند. این در حالی بود که خانوادهی مینا شیخی یک قبر در آرامستان شهداء در کنار قبر مرحوم برادرش آماده کرده بودند؛ و بر روی آگهی هم همین آدرس نوشته شده بود. در نهایت بر خلاف میل خانواده، پیکر مینا شیخی تحت تدابیر امنیتی، بامداد ۲۹ آبان در آرامستان آیچی سقز به خاک سپرده شد.
مینا شیخی دو برادر جانباخته به نامهای امین و محمد داشت که از اعضای حزب کومله ایران بودند. یکی از برادرانش کشته و دیگری توسط نظام جمهوری اسلامی اعدام شد.[۲]
موضعگیری خانواده
خانوادهی مینا شیخی بر این باورند که حادثهی مرگ وی اتقاقی نبوده بلکه عمداً انجام گرفته است؛ زیرا بر اثر شلیک مستقیم و به قصد کشت انجام گرفته است؛ و هماینکه در بیمارستان به جز خانم مینا شیخی، ٢٣ نفر دیگر هم در آن شب کشته شدند که بنابر اعلام پرسنل بیمارستان تمامی جانباختگان با شلیک به سر یا قلب کشته شده بودند؛ و اصلاً زخمی نداشتند.[۱]
شکایت نافرجام
خانواده مینا شیخی بعدها خواستار معرفی و مجازات عامل تیراندازی به خانم مینا شیخی شدند؛ ولی نتیجهای نگرفتند. به آنها گفته شد که تیراندازی اتفاقی بوده است؛ و بعد هم دیگر هیچ جوابی به خانوادهاش ندادند.[۳]
شخصیت مینا شیخی
به خانم مینا شیخی دَدَه مینا میگفتند. یکی از نزدیکانش او را چنین توصیف کرده است:
«دَدَه مینا، گلی از جنس شادابی، طراوات، روشنایی، ذکاوت و انسانیت بود. زن زمانه بود با اندیشهای انسانی و چشمانی پر از امید و ذوق. دَدَه مینا، دردمندی از جنس دردمندان بود که جامعه مذهب سالار و مردسالار همه دریچههای خوشبختی را از بدو تولد به رویشان بسته بود؛ و زنجیری از بندگی عقاید پوسیده بر افکارشان زده بود. قلب مهربان و بزرگش و لبان پر از خنده و چشمان پر امیدش برای همیشه در یادها ماندگار و خاطرهانگیز شدند…»[۲]
تأثیر بر خانواده
یکی از اعضای خانواده شیخی میگوید:
«ما یک خانواده خوشبخت بودیم ولی پس از ماجراهای ۱۹نوامبر (۲۵ آبان) هر شب کابوس با ماست. کابوسهایی که هر آدمی را از پای درمیآورد. من اوایل تا صبح نمیخوابیدم و ناخواسته تمامی صحنههای وحشتناک آن روزها که مردم بیگناه را کف خیابان به گلوله میبستند در ذهنم تداعی میشد و گریه میکردم. چیزی که تا امروز هم ادامه دارد. روزهای سیاهی را بر ما تحمیل کردند. همیشه میگوییم ای کاش یکی از ما بودیم و این گلولهها به قلب ما میخورد. کنار آمدن با این قضیه خیلی سخت است. شدنی نیست. محال است. ما هنوز هم سیاه میپوشیم و گاهی اگر میخندیم، حس گناه بزرگی داریم که چرا بدون عزیزترینمان میخندیم. درد و اندوه برای همیشه در ما ریشه دوانده است. اکنون نفرت مردم به حد انفجار رسیده است؛ و دیر نیست روزی که با قیامی دیگر مردم دودمان این رژیم را در گورستانی که خودش ایجاد کرده بسپارند و به این همه درد و رنج پایان دهند.»[۳]
جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸
لازم به یادآوری است که اعتراضات آبان ۱۳۹۸، در ایران از روز ۲۴ آبان در اعتراض به گران شدن بنزین آغاز شد. این اعتراضات به سرعت در بیش از ۱۹۱ شهر گسترش یافت. در این اعتراضات بیش از۱۵۰۰تن توسط سپاه پاسداران، پلیس، نیروهای امنیتی و لباس شخصیها کشته شدند. در میان کشته شدگان کودکان ۱۳تا ۱۵ ساله نیز به چشم میخورد. تعداد مجروحین در این اعتراضات بالغ بر ۴ هزار نفر است. شمار دستگیرشدگان تظاهرات به ۱۲ هزار نفر رسیده است. در روز ۲۶ آبان ماه زمزمههایی مبنی بر یک طرح دوفوریتی برای توقف طرح گرانی بنزین در مجلس مطرح شد، اما علی خامنهای در سخنانی حمایت خود را از حذف یارانه بنزین اعلام کرد و این طرح را عملاً کنار زد. خامنهای همچنین از نیروهای امنیتی خواست به وظایف خود در برقراری امنیت و خاموش کردن تظاهرات عمل کنند.[۴]