حمید اشرف: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
حمید اشرف و بیژن جزنی
(حمید اشرف)
(حمید اشرف و بیژن جزنی)
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}
}}


'''حمید اشرف،'''  (زاده‌ی۱۰ دیماه سال ۱۳۲۵ در تهران) از رهبران [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران]] بود. وی پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در رشته‌ی مهندسی مکانیک وارد  دانشکده فنی تهران شد. او که از مخالفان دیکتاتوری سلطنتی بود با همراهی بیژن جزنی یک گروه انقلابی تشکیل داد. ساواک مدت‌ها در پی دستگیری حمید اشرف بود. وی توانسته بود بارها از محاصره‌ی ساواک بگریزد.او به لحاظ جسارت و مهارت‌های چریکی شهرت زیادی داشت. از حمید اشرف به‌عنوان برجسته‌ترین کادر عملیاتی و تشکیلاتی سازمان چریک‌های فدایی خلق یاد می‌شود.  سازمان چریک‌های فدایی در اردیبهشت ۱۳۵۵ ضربات شدیدی را متحمل شد. حدود ۴۰ چریک شهری کشته‌شدند و خانه‌های تیمی زیادی در شهرهای ایران مورد حملهٔ ساواک قرار گرفتند. با این وجود حمید اشرف، توانسته‌ بود از چند درگیری و محاصره بگریزد. حمید اشرف سرانجام در تاریخ ۸ تیر ۱۳۵۵ در خانه‌ای در مهرآباد تهران محاصره شده و پس از چند ساعت مقاومت جان باخت. پس از کشته‌شدن حمید اشرف ساختار سازمان چریک‌های فدایی ضربه‌ی سختی خورد. از او دو نوشته به نام‌های ''جمع‌بندی سه ساله'' و ''تجربیات جنگ چریکی در شهر و کوه'' باقی مانده‌است<ref>سایت عصر نو [http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=38550 زندگی] و کارنامه پر شگفت و بی تکرار حمید اشرف</ref>.
'''حمید اشرف،'''  (زاده‌ی۱۰ دیماه سال ۱۳۲۵ در تهران) از رهبران [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران]] بود. وی پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در رشته‌ی مهندسی مکانیک وارد  دانشکده فنی تهران شد. او که از مخالفان دیکتاتوری سلطنتی بود با همراهی [[بیژن جزنی]] یک گروه انقلابی تشکیل داد. [[ساواک]] مدت‌ها در پی دستگیری حمید اشرف بود. وی توانسته بود بارها از محاصره‌ی ساواک بگریزد. او به لحاظ جسارت و مهارت‌های چریکی شهرت زیادی داشت. از حمید اشرف به‌عنوان برجسته‌ترین کادر عملیاتی و تشکیلاتی سازمان چریک‌های فدایی خلق یاد می‌شود.  سازمان چریک‌های فدایی در اردیبهشت ۱۳۵۵ ضربات شدیدی را متحمل شد. حدود ۴۰ چریک شهری کشته‌شدند و خانه‌های تیمی زیادی در شهرهای ایران مورد حملهٔ ساواک قرار گرفتند. با این وجود حمید اشرف، توانسته‌ بود از چند درگیری و محاصره بگریزد. حمید اشرف سرانجام در تاریخ ۸ تیر ۱۳۵۵ در خانه‌ای در مهرآباد تهران محاصره شده و پس از چند ساعت مقاومت جان باخت. پس از کشته‌شدن حمید اشرف ساختار [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|سازمان چریک‌های فدایی]] ضربه‌ی سختی خورد. از او دو نوشته به نام‌های ''جمع‌بندی سه ساله'' و ''تجربیات جنگ چریکی در شهر و کوه'' باقی مانده‌است<ref>سایت عصر نو [http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=38550 زندگی] و کارنامه پر شگفت و بی تکرار حمید اشرف</ref>.
==حمید اشرف از کودکی تا جوانی==
==حمید اشرف از کودکی تا جوانی==
[[پرونده:مادر حمید اشرف.JPG|بندانگشتی|'''اشرف تقدیسی مادر حمید اشرف''']]
[[پرونده:مادر حمید اشرف.JPG|بندانگشتی|'''اشرف تقدیسی مادر حمید اشرف''']]
خط ۳۴: خط ۳۴:
حمید اشرف در کوچه خادم آزاد، نزدیک چهار راه گمرک متولد شد. پدرش اسماعیل اشرف متولد ۱۲۹۲ و نام مادرش اشرف خانم تقدیسی بود. حمید اشرف، دو برادر بنام احمد و پیروز و دو خواهر به نام های پری و مینا داشت. هفت ساله بود که همراه خانواده راهی تبریز شد پدرش سال‌ها رئيس ایستگاه راه‌آهن تبریز بود. سال ۱۳۳۸ با پایان یافتن ماموریت پدر راهی تهران شدند و خانه‌ای در میدان ۲۴ اسفند خریدند. دانش‌آموز کوشایی بود که خیلی راحت به مدرسهٔ البرز راه پیدا کرد، اما چند ماه بیشتر در آن مدرسه دوام نیاورد و خیلی زود بدلیل توهین به مقام سلطنت از این مدرسه اخراج شد<ref>سایت کار دیباچه ای برزندگیِ پر شگفت و بی تکرارِ حمید [https://www.kar-online.com/node/10890 اشرف]</ref>.
حمید اشرف در کوچه خادم آزاد، نزدیک چهار راه گمرک متولد شد. پدرش اسماعیل اشرف متولد ۱۲۹۲ و نام مادرش اشرف خانم تقدیسی بود. حمید اشرف، دو برادر بنام احمد و پیروز و دو خواهر به نام های پری و مینا داشت. هفت ساله بود که همراه خانواده راهی تبریز شد پدرش سال‌ها رئيس ایستگاه راه‌آهن تبریز بود. سال ۱۳۳۸ با پایان یافتن ماموریت پدر راهی تهران شدند و خانه‌ای در میدان ۲۴ اسفند خریدند. دانش‌آموز کوشایی بود که خیلی راحت به مدرسهٔ البرز راه پیدا کرد، اما چند ماه بیشتر در آن مدرسه دوام نیاورد و خیلی زود بدلیل توهین به مقام سلطنت از این مدرسه اخراج شد<ref>سایت کار دیباچه ای برزندگیِ پر شگفت و بی تکرارِ حمید [https://www.kar-online.com/node/10890 اشرف]</ref>.
===جرقه اولین حرکت حمید اشرف===
===جرقه اولین حرکت حمید اشرف===
[[پرونده:کارت دانشجویی حمیداشرف.jpg|جایگزین=کارت دانشجویی حمید اشرف|بندانگشتی|کارت دانشجویی حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]در سال ۱۳۳۹دکتر مجتهدی رئیس دبیرستان البرز تنها بعد از «مذاکره» با اولیای حمید و گرفتن ضمانت از آنان از حمید ثبت نام کرد. او گزارش داشت که حمید اشرف سردستگی تظاهرات علیه پلیس را عهده دار بوده. اما علیرغم این تعهد، روزی بین حمید و پسر یکی از امرای ارتش، به روایتی تیمسار اویسی، بحث در می‌گیرد و پسرک در اثبات گفته خود می گوید: «اعلیحضرت خودشان فرمودند» و در پاسخ حمید اشرف می‌گوید: «اعلیحضرت غلط فرمودند». موضوع به گوش «مقامات» می‌رسد و حمید اشرف از البرز اخراج می شود<ref>سایت کار  دیباچه ای برزندگیِ پر شگفت و بی تکرارِ حمید [https://www.kar-online.com/node/10890 اشرف]</ref>.
[[پرونده:کارت دانشجویی حمیداشرف.jpg|جایگزین=کارت دانشجویی حمید اشرف|بندانگشتی|کارت دانشجویی حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]در سال ۱۳۳۹دکتر مجتهدی رئیس دبیرستان البرز تنها بعد از «مذاکره» با اولیای حمید و گرفتن ضمانت از آنان، حمید اشرف را ثبت نام کرد. او گزارش داشت که حمید اشرف سردستگی تظاهرات علیه پلیس را عهده دار بوده. اما علیرغم این تعهد، روزی بین حمید و پسر یکی از امرای ارتش، به روایتی [[تیمسار اویسی]]، بحث در می‌گیرد و پسرک در اثبات گفته خود می گوید: «اعلیحضرت خودشان فرمودند» و در پاسخ حمید اشرف می‌گوید: «اعلیحضرت غلط فرمودند». موضوع به گوش «مقامات» می‌رسد و حمید اشرف از البرز اخراج می شود<ref>سایت کار  دیباچه ای برزندگیِ پر شگفت و بی تکرارِ حمید [https://www.kar-online.com/node/10890 اشرف]</ref>.


کمی بعد راهی مدرسهٔ تازه تاسیس «رخشان» شد، مدرسه‌ای که بعد‌ها به نام «گروه فرهنگی خوارزمی» مشهور شد. مدرسه‌ای که مسیر زندگی اشرف را برای همیشه تغییر داد. مدرسهٔ رخشان در اوایل دههٔ چهل توسط عده‌ای از معلمان و مدیران ناراضی که اغلب گرایش‌های چپ‌گرایانه داشتند و از سمپات‌های [[حزب توده ایران|حزب توده]] بودند اداره می‌شد، یکی از مشهور‌ترین این چهره‌ها پرویز شهریاری بود که در دبیرستان رخشان ریاضی درس می‌داد.  و این آغازی می‌شود برای ورود حمید به مبارزه برای آزادی خلق.
کمی بعد راهی مدرسهٔ تازه تاسیس «رخشان» شد، مدرسه‌ای که بعد‌ها به نام «گروه فرهنگی خوارزمی» مشهور شد. مدرسه‌ای که مسیر زندگی اشرف را برای همیشه تغییر داد. مدرسهٔ رخشان در اوایل دههٔ چهل توسط عده‌ای از معلمان و مدیران ناراضی که اغلب گرایش‌های چپ‌گرایانه داشتند و از سمپات‌های [[حزب توده ایران|حزب توده]] بودند اداره می‌شد، یکی از مشهور‌ترین این چهره‌ها پرویز شهریاری بود که در دبیرستان رخشان ریاضی درس می‌داد.  و این آغازی می‌شود برای ورود حمید به مبارزه برای آزادی خلق.
===حمید اشرف و بیژن جزنی===
===✔حمید اشرف و بیژن جزنی===
[[پرونده:خانه تیمی حمید اشرف.jpg|جایگزین=خانه تیمی حمید اشرف|بندانگشتی|خانه تیمی حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]سال ۱۳۴۵ حمید اشرف به رشتهٔ مکانیک دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران راه می‌یابد. کمی بعد [[بیژن جزنی]] دستگیر می‌شود و مسئول مستقیم او این بار در غیاب جزنی، [[علی‌اکبر صفایی فراهانی]] می‌شود. اما سال ۱۳۴۵ با آزادی بیژن جزنی از زندان، دوباره او جلسات مستقیمش را با حمید اشرف آغاز می‌کند. حمید اشرف در نبود او آماده‌تر از پیش ظاهر می‌شود. جزنی که هرگز در این نشست‌ها هویت واقعی‌اش را برای حمید اشرف فاش نکرده بود، به یک‌باره می‌فهمد که حمید اشرف او را شناخته است و آن‌هم تنها از روی پوتین‌هایش. یکبار که از گروه کاوه خبر می‌رسد یک گروه کوهنوردی در مسیر کوه‌های بابل و آمل گرفتار شده‌اند حمید اشرف به همراه عدهٔ دیگری راهی کوه می‌شود، او در آنجا با پوتین‌هایی روبرو می‌شود که پیشتر در پای مسئول مستقیمش دیده بود و اعضای کوه از این پوتین‌هایی که همراه‌شان بود به‌عنوان پوتین‌های بیژن جزنی یاد می‌کنند و به این ترتیب حمید اشرف متوجه می‌شود که مسئول مستقیمش تئوریسین اصلی این گروه است. کمی بعد به تشخیص جزنی او راهی شاخهٔ نظامی زیرزمینی می‌شود. برای همین هم حمید اشرف در تحرکات دانشجویی حضور فعالی نداشت و سعی می‌کرد در دانشگاه بیش از هر چیزی خودش را یک علاقمند به ورزش نشان دهد، و در انجام مسئولیت تیم شنای دانشکده بی‌سروصدا کار خود را می‌کرد. زمستان سال ۱۳۴۶بیژن جزنی و بسیاری از اعضای گروه جزنی، [[احمدزاده]] و [[حسن ضیا ظریفی]] بازداشت شدند، حمید اشرف از مهلکه گریخت. در ‌‌نهایت تنها ۵ نفر بیرون از زندان باقی ماندند که دو نفرشان هم برای آموزش‌های چریکی راهی فلسطین شده بودند. حمید اشرف و دو تن دیگر مسئولیت بازسازی گروه را به عهده گرفتند، تا زمستان ۱۳۴۸اعضای گروه به ۳۲ نفر رسید.[[پرونده:Siyahkal.jpg|جایگزین=سیاهکل|بندانگشتی|سیاهکل|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Siyahkal.jpg]]
[[پرونده:خانه تیمی حمید اشرف.jpg|جایگزین=خانه تیمی حمید اشرف|بندانگشتی|خانه تیمی حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]سال ۱۳۴۵ حمید اشرف به رشتهٔ مکانیک دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران راه می‌یابد. کمی بعد [[بیژن جزنی]] دستگیر می‌شود و مسئول مستقیم او این بار در غیاب جزنی، [[علی‌اکبر صفایی فراهانی]] می‌شود. اما سال ۱۳۴۵ با آزادی بیژن جزنی از زندان، دوباره او جلسات مستقیمش را با حمید اشرف آغاز می‌کند. حمید اشرف در نبود او آماده‌تر از پیش ظاهر می‌شود. جزنی که هرگز در این نشست‌ها هویت واقعی‌اش را برای حمید اشرف فاش نکرده بود، به یک‌باره می‌فهمد که حمید اشرف او را شناخته است و آن‌هم تنها از روی پوتین‌هایش. یکبار که از گروه کاوه خبر می‌رسد یک گروه کوهنوردی در مسیر کوه‌های بابل و آمل گرفتار شده‌اند حمید اشرف به همراه عدهٔ دیگری راهی کوه می‌شود، او در آنجا با پوتین‌هایی روبرو می‌شود که پیشتر در پای مسئول مستقیمش دیده بود و اعضای کوه از این پوتین‌هایی که همراه‌شان بود به‌عنوان پوتین‌های بیژن جزنی یاد می‌کنند و به این ترتیب حمید اشرف متوجه می‌شود که مسئول مستقیمش تئوریسین اصلی این گروه است. کمی بعد به تشخیص جزنی او راهی شاخهٔ نظامی زیرزمینی می‌شود. برای همین هم حمید اشرف در تحرکات دانشجویی حضور فعالی نداشت و سعی می‌کرد در دانشگاه بیش از هر چیزی خودش را یک علاقمند به ورزش نشان دهد، و در انجام مسئولیت تیم شنای دانشکده بی‌سروصدا کار خود را می‌کرد. زمستان سال ۱۳۴۶بیژن جزنی و بسیاری از اعضای گروه جزنی، [[احمدزاده]] و [[حسن ضیا ظریفی]] بازداشت شدند، حمید اشرف از مهلکه گریخت. در ‌‌نهایت تنها ۵ نفر بیرون از زندان باقی ماندند که دو نفرشان هم برای آموزش‌های چریکی راهی فلسطین شده بودند. حمید اشرف و دو تن دیگر مسئولیت بازسازی گروه را به عهده گرفتند، تا زمستان ۱۳۴۸اعضای گروه به ۳۲ نفر رسید.[[پرونده:Siyahkal.jpg|جایگزین=سیاهکل|بندانگشتی|سیاهکل|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Siyahkal.jpg]]
===حمید اشرف و عملیات سیاهکل===
===حمید اشرف و عملیات سیاهکل===
۱٬۳۰۰

ویرایش

منوی ناوبری