حمید اشرف: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
(حمید اشرف و بیژن جزنی)
 
خط ۳۷: خط ۳۷:


کمی بعد راهی مدرسهٔ تازه تاسیس «رخشان» شد، مدرسه‌ای که بعد‌ها به نام «گروه فرهنگی خوارزمی» مشهور شد. مدرسه‌ای که مسیر زندگی اشرف را برای همیشه تغییر داد. مدرسهٔ رخشان در اوایل دههٔ چهل توسط عده‌ای از معلمان و مدیران ناراضی که اغلب گرایش‌های چپ‌گرایانه داشتند و از سمپات‌های [[حزب توده ایران|حزب توده]] بودند اداره می‌شد، یکی از مشهور‌ترین این چهره‌ها پرویز شهریاری بود که در دبیرستان رخشان ریاضی درس می‌داد.  و این آغازی می‌شود برای ورود حمید به مبارزه برای آزادی خلق.
کمی بعد راهی مدرسهٔ تازه تاسیس «رخشان» شد، مدرسه‌ای که بعد‌ها به نام «گروه فرهنگی خوارزمی» مشهور شد. مدرسه‌ای که مسیر زندگی اشرف را برای همیشه تغییر داد. مدرسهٔ رخشان در اوایل دههٔ چهل توسط عده‌ای از معلمان و مدیران ناراضی که اغلب گرایش‌های چپ‌گرایانه داشتند و از سمپات‌های [[حزب توده ایران|حزب توده]] بودند اداره می‌شد، یکی از مشهور‌ترین این چهره‌ها پرویز شهریاری بود که در دبیرستان رخشان ریاضی درس می‌داد.  و این آغازی می‌شود برای ورود حمید به مبارزه برای آزادی خلق.
===✔حمید اشرف و بیژن جزنی===
===حمید اشرف و بیژن جزنی===
[[پرونده:خانه تیمی حمید اشرف.jpg|جایگزین=خانه تیمی حمید اشرف|بندانگشتی|خانه تیمی حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]سال ۱۳۴۵ حمید اشرف به رشتهٔ مکانیک دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران راه می‌یابد. کمی بعد [[بیژن جزنی]] دستگیر می‌شود و مسئول مستقیم او این بار در غیاب جزنی، [[علی‌اکبر صفایی فراهانی]] می‌شود. اما سال ۱۳۴۵ با آزادی بیژن جزنی از زندان، دوباره او جلسات مستقیمش را با حمید اشرف آغاز می‌کند. حمید اشرف در نبود او آماده‌تر از پیش ظاهر می‌شود. جزنی که هرگز در این نشست‌ها هویت واقعی‌اش را برای حمید اشرف فاش نکرده بود، به یک‌باره می‌فهمد که حمید اشرف او را شناخته است و آن‌هم تنها از روی پوتین‌هایش. یکبار که از گروه کاوه خبر می‌رسد یک گروه کوهنوردی در مسیر کوه‌های بابل و آمل گرفتار شده‌اند حمید اشرف به همراه عدهٔ دیگری راهی کوه می‌شود، او در آنجا با پوتین‌هایی روبرو می‌شود که پیشتر در پای مسئول مستقیمش دیده بود و اعضای کوه از این پوتین‌هایی که همراه‌شان بود به‌عنوان پوتین‌های بیژن جزنی یاد می‌کنند و به این ترتیب حمید اشرف متوجه می‌شود که مسئول مستقیمش تئوریسین اصلی این گروه است. کمی بعد به تشخیص جزنی او راهی شاخهٔ نظامی زیرزمینی می‌شود. برای همین هم حمید اشرف در تحرکات دانشجویی حضور فعالی نداشت و سعی می‌کرد در دانشگاه بیش از هر چیزی خودش را یک علاقمند به ورزش نشان دهد، و در انجام مسئولیت تیم شنای دانشکده بی‌سروصدا کار خود را می‌کرد. زمستان سال ۱۳۴۶بیژن جزنی و بسیاری از اعضای گروه جزنی، [[احمدزاده]] و [[حسن ضیا ظریفی]] بازداشت شدند، حمید اشرف از مهلکه گریخت. در ‌‌نهایت تنها ۵ نفر بیرون از زندان باقی ماندند که دو نفرشان هم برای آموزش‌های چریکی راهی فلسطین شده بودند. حمید اشرف و دو تن دیگر مسئولیت بازسازی گروه را به عهده گرفتند، تا زمستان ۱۳۴۸اعضای گروه به ۳۲ نفر رسید.[[پرونده:Siyahkal.jpg|جایگزین=سیاهکل|بندانگشتی|سیاهکل|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Siyahkal.jpg]]
[[پرونده:خانه تیمی حمید اشرف.jpg|جایگزین=خانه تیمی حمید اشرف|بندانگشتی|خانه تیمی حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]سال ۱۳۴۵ حمید اشرف به رشتهٔ مکانیک دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران راه می‌یابد. کمی بعد [[بیژن جزنی]] دستگیر می‌شود و مسئول مستقیم او این بار در غیاب جزنی، [[علی‌اکبر صفایی فراهانی]] می‌شود. اما سال ۱۳۴۵ با آزادی بیژن جزنی از زندان، دوباره او جلسات مستقیمش را با حمید اشرف آغاز می‌کند. حمید اشرف در نبود او آماده‌تر از پیش ظاهر می‌شود. جزنی که هرگز در این نشست‌ها هویت واقعی‌اش را برای حمید اشرف فاش نکرده بود، به یک‌باره می‌فهمد که حمید اشرف او را شناخته است و آن‌هم تنها از روی پوتین‌هایش. یکبار که از گروه کاوه خبر می‌رسد یک گروه کوهنوردی در مسیر کوه‌های بابل و آمل گرفتار شده‌اند حمید اشرف به همراه عدهٔ دیگری راهی کوه می‌شود، او در آنجا با پوتین‌هایی روبرو می‌شود که پیشتر در پای مسئول مستقیمش دیده بود و اعضای کوه از این پوتین‌هایی که همراه‌شان بود به‌عنوان پوتین‌های بیژن جزنی یاد می‌کنند و به این ترتیب حمید اشرف متوجه می‌شود که مسئول مستقیمش تئوریسین اصلی این گروه است. کمی بعد به تشخیص جزنی او راهی شاخهٔ نظامی زیرزمینی می‌شود. برای همین هم حمید اشرف در تحرکات دانشجویی حضور فعالی نداشت و سعی می‌کرد در دانشگاه بیش از هر چیزی خودش را یک علاقمند به ورزش نشان دهد، و در انجام مسئولیت تیم شنای دانشکده بی‌سروصدا کار خود را می‌کرد. زمستان سال ۱۳۴۶بیژن جزنی و بسیاری از اعضای گروه جزنی، [[احمدزاده]] و [[حسن ضیا ظریفی]] بازداشت شدند، حمید اشرف از مهلکه گریخت. در ‌‌نهایت تنها ۵ نفر بیرون از زندان باقی ماندند که دو نفرشان هم برای آموزش‌های چریکی راهی فلسطین شده بودند. حمید اشرف و دو تن دیگر مسئولیت بازسازی گروه را به عهده گرفتند، تا زمستان ۱۳۴۸اعضای گروه به ۳۲ نفر رسید.[[پرونده:Siyahkal.jpg|جایگزین=سیاهکل|بندانگشتی|سیاهکل|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Siyahkal.jpg]]
===حمید اشرف و عملیات سیاهکل===
===حمید اشرف و عملیات سیاهکل===
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


=====ساواک، شاه و مرگ حمید اشرف=====
=====ساواک، شاه و مرگ حمید اشرف=====
[[پرویز ثابتی]]، مسئول اول اداره کل سوم [[ساواک]] و رئیس ساواک تهران در کتاب خاطراتش دربارهٔ مسالهٔ بغرنج گیر انداختن حمید اشرف می‌نویسد: «پس از ضربه‌های مهلک ساواک به چریک‌های فدایی خلق، بازداشت یا کشتن اشرف به مهم‌ترین مسالهٔ ساواک تبدیل شده بود. شاه به‌شدت این موضوع را تعقیب می‌کرد.» (ص ۲۴۸)
[[پرویز ثابتی]]، مسئول اول اداره کل سوم [[ساواک]] و رئیس ساواک تهران در کتاب خاطراتش دربارهٔ مسالهٔ بغرنج گیر انداختن حمید اشرف می‌نویسد: «پس از ضربه‌های مهلک ساواک به [[سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران|چریک‌های فدایی خلق]]، بازداشت یا کشتن اشرف به مهم‌ترین مسالهٔ ساواک تبدیل شده بود. شاه به‌شدت این موضوع را تعقیب می‌کرد.» (ص ۲۴۸)


در اهمیت نقش حمید اشرف، پرویز ثابتی رئیس ساواک اضافه میکند که: «هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته می‌شدند، شاه می‌پرسید با "حمید اشرف" چه کردید؟»  [[پرونده:مزار حمید اشرف.jpg|جایگزین=مزار حمید اشرف|بندانگشتی|مزار حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]حمید اشرف را در قطعه ۳۹ ردیف ۲۵ شماره ۱ در گورستان بهشت زهرای تهران دفن کردند.
در اهمیت نقش حمید اشرف، پرویز ثابتی رئیس ساواک اضافه میکند که: «هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری کشته می‌شدند، شاه می‌پرسید با "حمید اشرف" چه کردید؟»  [[پرونده:مزار حمید اشرف.jpg|جایگزین=مزار حمید اشرف|بندانگشتی|مزار حمید اشرف|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%B1_%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.jpg]]حمید اشرف را در قطعه ۳۹ ردیف ۲۵ شماره ۱ در گورستان بهشت زهرای تهران دفن کردند.
۱٬۳۰۰

ویرایش

منوی ناوبری