طلسم اختناق
طلسم اختناق، مرکب از دو کلمه طلسم و اختناق است. طلسم به معنی جادو و افسون است. کلمه دوم یعنی اختناق، به معنی خفگی در اثر مسدود شدن راه نفس تحت تاثیر عامل بیرونی است.
در دنیای سیاست معنی آن، ایجاد رعب و وحشت در جامعه از طرف حکومت برای جلوگیری از آزادی مردم و انسداد فضای جامعه از نظر آزادیهای فردی و اجتماعی در یک نظام دیکتاتوری و سرکوبگر است.[۱]وقتی در کشوری از طلسم اختناق سخن میگوییم، یعنی در آن سرزمین با سرکوبی تمام عیار مواجه هستیم.
یک نمونهی آن در ایران در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی بود. حکومت او یک دیکتاتوری فردی و وابستهگرا به شمار میرفت. محمدرضا پهلوی هیچ صدای مخالفی را برنمیتابید. از جمله پس از سرکوب قیام ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ به وسیله ارتش و نیروهای نظامی اختناقی کامل در ایران حکمفرما شد. البته با قیام مردم شاه دو بار ناچار شد از کشور بگریزد. بار اول در جریان کودتای ناموفق ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ و بار دوم در انقلاب سال ۱۳۵۷ که سفری بیبازگشت بود.[۲]
نمونهی دیگر، حاکم شدن اختناق بر ایران در دوران جمهوری اسلامی است. استبداد دینی حاکم بر ایران با انسداد سیاسی پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که تمام شئون زندگی مردم را در بر میگرفت، اختناق را بهطور کامل بر ایران حاکم کرد و تمامی آزادیهای به وجود آمده پس از انقلاب ضدسلطنتی را از میان برد. به طوری که کسی را یارای مخالفت با استبداد ولایت فقیه نبود. روحالله خمینی صراحتاٌ اظهار تأسف میکرد که چرا در همان فردای انقلاب چوبههای دار را بر پا نکرده و قلمها را نشکسته است.[۳]
تعریف طلسم اختناق
یک مثال برای فهم عبارت طلسم اختناق مثال شکار گنجشک توسط مار است. هنگامی که مار قصد شکار یک گنجشک را دارد به چشمهای او خیره میشود. این کار باعث میشود که گنجشک طلسم شود و فراموش کند که قدرت پرواز دارد. در نتیجه گنجشک در جای خود ثابت میماند و مرعوب نگاه مار میشود. در نتیجه مار میتواند آنرا شکار کند. راه حل گریز از طلسم مار این است که گنجشک نگاهش را برگرداند تا به یاد آورد که توان پرواز دارد. حکومتهای دیکتاتوری نیز با ایجاد رعب و وحشت دست به ایجاد طلسم میزنند. نیروی انقلابی با عملیات انقلابی خود قصد دارد به جامعه یادآوری کند که میتواند نگاه خود را برگردانده و از طلسم بگریزد.[۴]
شکستن طلسم اختناق وظیفهی نیروی پیشتاز است، تا بتواند با آزاد کردن نیروی عظیم اجتماعی و به میدان آوردن آن حاکمیت استبدادی مستقر را ساقط کند.
هر نیروی پیشتازی هر قدر هم که قوی باشد برای تغییر بنیادی نیاز به مشارکت گستردهترین اقشار اجتماعی برای رقم زدن آن دارد. هنر هر انقلابی فراهم کردن چنین شرایطی است. با تحقق این شرایط میتوان گفت که دیگر طلسم اختناق شکسته است. معنی آن این است که دیگر حاکمیت استبدادی قادر به کنترل خروش اجتماعی مردم و جوانان عاصی نیست و در تقابل نفرت اجتماعی و نیروهای سرکوبگر، شیرازه سازماندهی نیروهای سرکوبگر از هم پاشیده و دچار ریزش و فروپاشی مستمر شده است. در استمرار این ریزشها و فروپاشیها حکومت استبدادی کنترل خود را (با از دست دادن ابزار سرکوبش) از دست میدهد و سرانجام سرنگون میشود.
پس شکستن طلسم اختناق، یعنی از میان بردن فضای ترس و وحشت و تأثیرات روانی آن بر جامعه در راستای عمومی کردن مبارزهی آزادیخواهانه مردم به صورتی که حکومت دیگر قادر به سرکوب سیستماتیک با تکیه بر ابزار اجرایی خود نباشد. اواخر دوران شاه نمونهی شکستن طلسم اختناق است. با منحل شدن ساواک شیرازه رژیم شاه از هم فروپاشید.
انواع سرکوب در دیکتاتوریها
سرکوب در دیکتاتوریهای مختلف باهم برابر و یکسان نیست. به همین دلیل در علم مبارزه، شیوههای مقابله با آن نیز یکسان نیستند. در هر مبارزه یک نیروی انقلابی و سازمانیافته باید با درک و شناسایی این موضوع استراتژی مقابله با آن را بیابد.
سرکوب پلیسی- نظامی
در دیکتاتوریهای کلاسیک سرکوب معمولا پلیسی - نظامی است. یعنی دیکتاتور با تاسیس سازمانهای امنیتی و پلیسی، سیستم سرکوب را عملی میکند. معنی فضای پلیسی-نظامی این است که حکومت بیشتر از سیستمهای مخفی و امنیتی استفاده میکند. حکومت شاه با ساواک نمونهای از سرکوب پلیسی- نظامی است.
در سال ۱۳۳۳ شاه با تاسیس ساواک و گسترش آن با کمک کشورهای غربی پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به مدت ۲۵ سال با ایجاد فضای اختناق و سرکوب مردم و نیروهای ترقیخواه و با اعمال شکنجه و ترور به حکومت خود ادامه داد. در آن دوران شایع کرده بودند که از هر ۴ ایرانی یک نفر مامور ساواک است.
اما همین حاکمیت بهدلیل وابستگی وقتی کارتر با سیاست حقوق بشر وارد میدان شد و از شاه خواست که شکنجه و اعدام را کنار بگذارد، دوام نیاورد و طلسم اختناق آریامهری شکست. توده های مردم دست به اعتراضات سراسری زدند و شاه را سرنگون کردند.
در فضای پلیسی-نظامی معمولا سازمانهای انقلابی با انجام عملیات چریک شهری حاکمیت پلیسی را به چالش میکشند و فضای رعب و وحشت را میشکنند و به این ترتیب سلطهی حاکمیت را سست میکنند و زمینه را برای قیام عمومی فراهم مینمایند. کاری که سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی نیز در زمان شاه به آن دست زدند.
شکستن طلسم اختناق در زمان شاه
قیام سیاهکل تنها شکستن سکوت و غرش مسلسلها در فضای رعب و خفقان نبود. بلکه ماهیت سازمانیافته این حرکت مسیر پیش رو را شاخصگذاری میکرد. مبارزان سیاهکل با تحلیل مشخص از شرایط مشخص، شکستن طلسم اختناق را در دستور کار قرار داده بودند. جنبش سیاهکل توانست پتانسیل سازمانیافتهی خود را گسترش دهد و جامعه را از چنگ تاثیرات روانی اختناق آزاد کند. با گسترش حرکتهای مسلحانه در زمان شاه توسط سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران، افسانهی ژاندارم منطقهای شاه شکست خورد. به این ترتیب راه برای بروز و ظهور گسترده عنصر اجتماعی باز شد. امری که پس از سرنگونی شاه با خیانت حاکمیت استبداد مذهبی به رهبری روحالله خمینی به غارت رفت.
سرکوب نظامی-پلیسی
در حاکمیت ولایتفقیه برخلاف شاه، سرکوب نظامی- پلیسی است. یعنی عنصر نظامی عریان بیش از عنصر امنیتی و مخفی در جامعه نمایان است. در سال ۱۳۶۰ پاسداران با آرپیجی و سلاحهای نیمهسنگین در خیابانها مخالفین و سازمانهای سیاسی را هدف قرار میدادند. در جمهوری اسلامی حاکمیت بیهیچ تعارفی تظاهرات مردمی را با هلیکوپتر از بالا به رگبار میبندد. این همان سرکوب نظامی- پلیسی است.
سه عنصر اساسی، سرکوب و اختناق نظام ولایت فقیه را از سایر نظامهای دیکتاتوری در جهان متمایز میکند.
- تکیه برعنصر مذهب به عنوان دینامیزم درونی نیروهای سرکوبگر که سرکوب و قلع و قمع نیروهای مخالف ولایت را وظیفه ایدئولوژیک خود میدانند. زیر همین چتر مذهبی است که حکومت جمهوریاسلامی سعی میکند در شخصیترین مسائل افراد نیز وارد شده و حاکمیت خود را اعمال کند. احکام حجاب تا ممنوعیت موسیقی و ... از نمونههای آن است.
- سرکوب نظامی-پلیسی (بجای پلیسی-نظامی) : این سخن به این معناست که در نظام ولایتفقیه در سرکوب اولویت بر عنصر نظامی در قالب سپاه پاسداران است. بر خلاف زمان شاه که تکیه بر عنصر ساواک و سازمانهای امنیتی بود. استفاده فریبکارانهی خمینی از جنگ ایران و عراق به عنوان سرپوشی در جهت مشروع کردن اختناق تمام عیار و ایجاد مرحله به مرحله سازمانهای سرکوب در همین راستا بود. خمینی یک مجموعهی گسترده نظامی تحت عنوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و زیر مجموعههای سرکوبگر آن ایجاد کرد و آنها را به مثابه ابزار اعمال حاکمیت تحت کنترل خود درآورد. سپس با توجیهات مذهبی و سیاسی به این سرکوب عریان در تمام عرصههای زندگی اجتماعی مشروعیت داد.
- در جمهوری اسلامی ارگانهای متعددی برای سرکوب با بودجهی هنگفت وجود دارد که بالغ بر ۸۰ ارگان است. برخی از این ارگانها چون سپاه پاسداران رسمی و برخی چون انصار حزبالله غیررسمی هستند.
با توجه به شدت این نوع از سرکوب در ایران، طلسم اختناق در نظام ولایتفقیه نیز دارای شرایط ویژه ای است.
رژیم ایران هر گونه فضای باز را به روی مردم و روشنفکران و نیروهای ترقیخواه ایران بسته است و هیچ امکانی برای طرح مطالبات مشروع آنها در زمینههای سیاسی و اجتماعی باقی نگذاشته است. امکان تجمع و سازماندهی که سادهترین و مشروعترین ابزار بیان عمومی در مورد سیاستهای یک حاکمیت است وجود ندارد. برای تضمین این اختناق سیستم حاکم دستگاه عریض و طویلی برای سرکوب هر حرکت اعتراضی به وجود آورده است و آن را تحت شعار «النصر بالرعب» تئوریزه کرده است. در خیابانها افراد را دار میزند، شلاق میزند، سنگسار میکند تا با ایجاد ترس در جامعه بر قطر طلسم اختناق بیفزاید. تلاش میکند با انواع شیوهها جامعه را بطور مستمر زیر چتر نوعی وحشت دائمی نگاه دارد تا آنرا مسلوب الاراده کرده و تحت اختیار خود و امیالش بگیرد.
شکستن طلسم اختناق در رژیم ایران
حاکمیت ولایت فقیه یک حاکمیت استبداد دینی است که با نظامهای توتالیتر متفاوت است. یعنی فراتر از هر دیکتاتوری به جنایات خود مشروعیت مذهبی میدهد. این حکومت هر اعتراضی را با انگهای مذهبی از دور خارج میکند. معترضین دهه شصت را منافق مینامید و معترضین قیامهای اخیر را تحت عنوان فتنه و فتنهگر سرکوب میکند. سرکوب در جمهوری اسلامی چنانچه گفته شد یک سرکوب پلیسی-نظامی نیست بلکه یک سرکوب سازمانیافتهی نظامی- پلیسی به شمار میرود و در آن عنصر نظامی برجستهتر است. در چنین حالتی نه تظاهرات به تنهایی و نه حتی عملیات چریک شهری پاسخگوی شدت سرکوب نیست.در این رژیم شکستن طلسم اختناق تنها از طریق ارتش آزادیبخش امکانپذیر است. یعنی بازویی قوی و سازمانیافته که از پس عنصر عریان سرکوب نظامی در جامعه برآید و بتواند با کنار زدن آن راه را برای مردم باز کند.
سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۶ با همین جمعبندی به ضرورت تشکیل ارتش آزادیبخش رسیده و آنرا تأسیس کرد. این سازمان هماکنون در گسترش خود با تاسیس کانونهای شورشی و حضور جوانان در سازمان رزم مشخص در شهرها و نقاط مختلف ایران با ماشین سرکوب سپاه پاسداران به مقابله میپردازد. این استراتژی در نهایت بر حضور ارتش آزادیبخش در رویارویی نهایی تکیه دارد و آنرا زمینهسازی میکند.
منابع
- ↑ فرهنگ عمید واژه اختناق
- ↑ خبرگزارس تسنیم مقاله نگاهی مقایسهای به ۲ بار فرار شاه از کشور
- ↑ صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۲۸۲
- ↑ طلسم اختناق