کاربر:Khosro/صفحه تمرین سارا دلدار

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سارا دلدار
سارا دلدار؛3.JPG
سارا دلدار
زادروز۱۳۷۱
رشت
درگذشت۱۷ شهریور۱۴۰۳
رشت
محل زندگیرشت
پیشهپرستار
شهر خانگیرشت
دیناسلام

سارا دلدار، (متولد سال ۱۳۷۱، رشت، درگذشته ۱۷ شهریور ۱۴۰۱، رشت) پرستار و فعال گیلانی بود که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، در حال کمک به مجروحان هدف گلوله‌های ساچمه‌ای نیروهای سرکوبگر حکومتی قرار گرفت و با همان جراحات توسط مأموران امنیتی دستگیر و روانه زندان لاکان رشت شد. سارا دلدار فعال گیلانی به‌خاطر انتشار تصاویر بدون حجاب اجباری از خود در شبکه‌های اجتماعی، متهم به ترویج فساد و فحشا و هم‌چنین به‌خاطر انتشار یک پست درباره‌ی پاسدار قاسم سلیمانی در شبکه ایکس (توئیتر سابق) متهم به توهین مقدسات، به یک‌سال و ۳ ماه و ۶ روز زندان محکوم شده بود. سارا دلدار در زندان هم که بود، بی‌واهمه علیه حکومت رژیم ایران شعار می‌داد. سارا دلدار به‌خاطر نداشتن وثیقه، بیش از ۶ ماه در زندان رشت محبوس بود و پس از آن مسئولان زندان به‌دلیل بیماری‌اش با آزادی مشروط وی موافقت کردند. او در دی‌ماه ۱۴۰۲، برای معالجه از زندان آزاد شد. سارا دلدار پس از آزادی به‌خاطر عدم رسیدگی پزشکی در دوران زندان، دچار نارسایی کلیه و کبد، بزرگ شدن طحال، ورم و آب‌آوردن شکم و شدت عفونت ساچمه‌های باقی‌مانده در بدن شد. او سرانجام ۹ ماه پس از آزادی مشروط، در روز ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۳، در بیمارستانی در رشت جان باخت. نهادهای امنیتی و مأموران وزارت اطلاعات در آستانه سالگرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، خانواده‌ی سارا دلدار را تحت‌فشار قرار داده بودند که جان‌باختن سارا را علنی نکنند و به همین خاطر مراسم خاکسپاری او فقط با حضور شمار محدودی از افراد خانواده و بدون حضور دوستان و اقوام صورت گرفت. سارا دلدار پیش از جان‌باختن نوشته بود که من کاری نکردم جز این‌که زخمی‌ها رو نجات دادم و سکوت نکردم.

دستگیری و زندان

سارا دلدار
سارا دلدار

سارا دلدار که پرستار بود، در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، همیشه در اعتراضات مردمی در رشت حضور داشت و به کسانی که توسط نیروهای سرکوبگر نظام جمهوری اسلامی مجروح شده بودند، کمک می‌کرد. او در حال کمک به مجروحان، هدف گلوله‌های ساچمه‌ای نیروهای سرکوبگر حکومتی قرار گرفت و با همان جراحات توسط مأموران امنیتی دستگیر و روانه زندان شد.[۱]

سارا دلدار در زندان لاکان رشت، حبسش را در بند قرنطینه (بند کانون) در میان زندانیان محکوم به جرائم عمومی گذراند و پس از مدتی او را به بند موسوم به اعتکاف منتقل کردند که در آن‌جا زندانیان بلاتکلیف و بدون حکم زندانی بودند.[۲]

اتهامات

عکس منتشرشده از سارا دلدار در بیمارستان
عکس منتشرشده از سارا دلدار در بیمارستان

سارا دلدار فعال گیلانی به‌خاطر انتشار تصاویر بدون حجاب اجباری از خود در شبکه‌های اجتماعی، متهم به ترویج فساد و فحشا و هم‌چنین به‌خاطر انتشار یک پست درباره‌ی پاسدار قاسم سلیمانی در شبکه ایکس (توئیتر سابق) متهم به توهین مقدسات، به یک‌سال و ۳ ماه و ۶ روز زندان محکوم شده بود. سارا دلدار در زندان لاکان رشت هم که بود، بی‌واهمه علیه حکومت رژیم ایران شعار می‌داد.[۱]

یکی از اتهامات سارا دلدار توهین به قاسم سلیمانی در صفحه‌ی ایننستاگرامی‌اش بود که خودش در این در رابطه نوشته است که بازجو پرسید:

«این چیه نوشتی توهین کردی به سردار، گفتم من هیچ‌وقت به احدی توهین نکردم و نمی‌کنم. گفت نزدیک سالگرد نوشتی عجب بوی کتلتی میاد کاش هر روز بوی کتلت بیاد. گفتم دوستم درست کرد، من توییت کردم چه ربطی داره… گفت اجازه ندادم حرف بزنی و بعد برات پزشکی قانونی می‌نویسم بری احتمالاً دیوونه‌خونه عقلت سر جاش بیاد.»[۲]

آزادی مشروط

سارا دلدار به‌خاطر نداشتن وثیقه، بیش از ۶ ماه در زندان رشت محبوس بود و پس از آن مسئولان زندان به‌دلیل بیماری‌اش با آزادی مشروط وی موافقت کردند. او در دی‌ماه ۱۴۰۲، برای معالجه از زندان آزاد شد. به گفته‌ی یکی از هم‌بندی‌هایش، در سر و گردن و پاهای او هنوز ساچمه‌های متعددی باقی مانده بود و از شدت درد و بی‌خوابی مسکن مصرف می‌کرد. بیماری‌های او در دومین ماه زندان شدیدتر شده بود.[۱]

سارا دلدار در ۳۱ تیرماه ۱۴۰۳، در آخرین پست اینستاگرامی خود، عکس‌هایی از بیمارستان منتشر کرده بود که در یکی از آن‌ها کبودی‌ها و جراحات ناشی از ساچمه بر روی پاهای وی دیده می‌شد.[۲]

بیماری و درگذشت

مزار سارا دلدار
مزار سارا دلدار

سارا دلدار پس از آزادی به‌خاطر عدم رسیدگی پزشکی در دوران زندان، دچار نارسایی کلیه و کبد، بزرگ شدن طحال، ورم و آب‌آوردن شکم و شدت عفونت ساچمه‌های باقی‌مانده در بدن شد. او سرانجام ۹ ماه پس از آزادی مشروط، در روز ۱۷ شهریورماه ۱۴۰۳، در بیمارستانی در رشت جان باخت.[۱]

خاکسپاری

نهادهای امنیتی و مأموران وزارت اطلاعات در آستانه سالگرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، خانواده‌ی سارا دلدار را تحت‌فشار قرار داده بودند که جان‌باختن سارا را علنی نکنند و به همین خاطر مراسم خاکسپاری او فقط با حضور شمار محدودی از افراد خانواده و بدون حضور دوستان و اقوام صورت گرفت.[۳]

شرح حال سارا دلدار پیش از درگذشت

سارا دلدار
سارا دلدار

سارا دلدار پیش از درگذشتش در پیج اینستاگرام خود در درباره سکوت نکردنش، درستی قلمش، کمک به مجروحان و هم‌چنین دوران حبسش و شرایط زندان و بیماریش نوشته بود:

«فردا روزی که یک سال پیش از دادگاه مستقیم به زندان لاکان رشت برده شدم، هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمی‌کردم، چون من کاری نکردم جز این‌که زخمی‌ها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و جز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت. روزها گذشت داخل زندان و تا حکمم اومد دو تا جرم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خورده‌ای موندم و آزادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه؛ از بهداشت، از دعواها، از سرما، از گرما، از این‌که آرزوت باشه ماه و آسمونو ببینی، ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه. وقتی که اومدم به هیچ‌کس نگفتم تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن وقتی آزادی هیچ معنی نداشت. روزها گذشت همش فکر و ذهنم زندان بود، پیش دخترایی که کمکشون کردم ترک کردن. پیش این‌که وای دعوا نشه، وای برف نیاد سردشون می‌شه، حتی غذاهایی که هوس کرده بودم، برام درست میکردن نمی‌خوردم تا این‌که گفتم اینجوری نمی‌شه و باید بلند شم، مثل همیشه رفتم سر کار خودمو از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم. همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا این‌که کم‌کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا این‌که هر روز بدتر شدم. گفتم شاید چون من کبدم مشکل داشت. این عفونتارو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم دیگه آدم قبل نبودم. ضعیف ضعیف شدم. کم‌خونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان بعد دیدم بچه‌هایی که از زندان اومدن خیلی‌هاشون بیماری زمینه‌ای گرفتن؛ ولی با تمام این رنج‌ها و دردهای ساچمه‌ی تو بدنم و سرم، هر لحظه ناخوداگاه می‌بینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه می‌رن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست؛ ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیرزنان سرزمینم افتخار می‌کنم و روحم پیش خواهران تو بنده که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم.»[۳]

پیشینه جان‌باختن زندانیان

در سال‌های اخیر نیز تعدادی از زندانیان سیاسی و عقیدتی دارای بیماری‌های زمینه‌ای به‌دلیل شرایط سخت زندان و وخامت مشکلات جسمی در دوران حبس، جان خود را از دست داده‌اند و نظام جمهوری اسلامی هم هیچ مسئولیتی در قبال مرگ این زندانیان را نپذیرفته است.[۱]

براساس گزارش سازمان‌های حقوق بشری، سازمان زندان‌ها و نهادهای امنیتی رژیم ایران، زندانیان سیاسی را به‌طور سیستماتیک و به‌عمد از خدمات درمانی و دارو و درمان و هم‌چنین اعزام به مراکز درمانی محروم کرده‌اند.[۲]

اخیراً نیز بسیاری از زندانیان مانند سارا دلدار پس از آزادی از زندان دچار بیماری‌های زمینه‌ای شده بودند.[۱]

نقض حقوق بشر

سرکوب و زندانی کردن شهروندانی که به وضعیت نابسامان موجود در ایران اعتراض دارند، نقض قوانین حقوق بشر بین‌المللی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است و نهادهای حقوق بشری بین‌المللی اقدامات رژیم ایران را به‌شدت مورد انتقاد قرار داده و محکوم کرده‌اند.[۴]

منابع