کاربر:Hossein/صفحه تمرین1403131

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نامه علی یونسی-امیرحسین مرادی عید ۱۴۰۳

دانشجویان نخبه زندانی علی یونسی و امیر حسین مرادی در آستانه چهارمین سالگرد دستگیری خود نامه ای منتشر کردند. علی یونسی و امیر حسین مرادی که در۲۲ فروردین سال۹۹ بازداشت شدند، در زندان اوین محبوس هستند. این دو دانشجوی نخبه در نامه خود مسیری چهار ساله زندان و مقاومت خود را برای عموم مردم شرح دادند.

متن کامل نامه امیرحسین مرادی و علی یونسی

«۲۲ فروردین ۹۹ روزی بود که به دنیای دیگری پرتاب شدیم. دنیای گذشته، دنیای دانشگاه و المپیاد، دنیایی جذاب و لطیف بود، که در آن روز ها در کنار دوستانی هم سن و هم فکر با شادی و خوشی سپری می‌شد اما دنیای جدید، دنیای سلول انفرادی و بازجویی بود، دنیایی زمخت و خشن، دنیایی که در آن دوستی وجود نداشت، هر چه بود دشمنی بود، دنیایی که در آن هم فکری وجود ندارد بلکه بابت آن‌چه فکر می‌کردیم تهدید به مرگ می‌شدیم، دنیایی که در آن حقوق اولیه سلب می‌شد.

لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاه های برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سال های جوانی و از دست دادن موقعیت های علمی و تحصیلی.

اما چگونه می‌توان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آن که هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم مانده اند و چگونه می‌توان به زندگی در رفاه و شغل پر درآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمی‌دهد.

با نگاه به آن‌چه که مردم از دست می‌دهند، آن‌چه ما از دست می‌دادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است. به تجربه دیده ایم آن‌ها‌ که کم تر چیزی برای خود خواسته اند و قاطع تر ایستادگی را انتخاب کردند شرایط سخت تری را تاب آورده اند و این عامل اصلی تفاوت است میان آن کسانی که حتی یک ماه زندان را تحمل نمی‌‌کنند و آنها که ۱۰، ۱۵، ۲۰ و یا حتی ۲۵ سال زندان را سرزنده و مقاوم تاب آورده اند.

و ما هر روز باید این انتخاب را انجام دهیم، انتخابی با الگو گرفتن از صد ها هزار نفری که این مسیر را طی کرده اند و بر سر انتخابشان تا آخر ایستادند.

انتخابی که هر روز بیش از پیش دانشجویان در معرض آن قرار میگیرند آن ها که در حالیکه چیز های بیشتری برای از دست دادن دارند اما صدای بلندتری نیز دارند.

آن ها که می توانند اهل ماندن و پس گرفتن باشند امروز می توانند نه فقط همراهی کننده مردم در قیام ها بلکه شروع کننده آن باشند. با انتخابی برای نادیده نگرفتن کسانی که بیشتر رنج میکشند و کمتر صدایی دارند. انتخابی که با پرداخت هزینه آن می توان در کنار مردم ایستاد، می توان بخشی از تاریخ بود و می توان آغازگر حرکت ها بود.

ما در چهارمین سالگرد دستگیری مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.

ایمان داریم آزادی ايران نزدیک است.

امیرحسین مرادی و علی یونسی فروردین ۱۴۰۳»[۱]

سابقه دستگیری و زندان دو نخبه ایرانی

علی یونسی  دانشجوی مهندسی کامپیوتر و امیرحسین مرادی دانشجوی فیزیک، دو دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف روز ۲۲ فروردین ماه ۹۹، توسط مأموران اطلاعات بدون ارائه حکم قضایی بازداشت شدند. بازداشت آنها با ضرب و شتم همراه بود. این دو دانشجو سپس به سلولهای انفرادی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شدند.

عفو بین الملل اول آذر ۱۴۰۰، با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به قضاییه ایران نسبت به خطر اعدام دو دانشجوی نخبه علی یونسی و امیرحسین مرادی هشدار داده و خواستار آزادی فوری آنها شد.

در نهایت این دو دانشجوی نخبه زندانی سیاسی، در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۱، پس از ۸۰۸ روز نگهداری در بندهای دربسته و سلولهای انفرادی زندان اوین، با احکام سنگین ۱۶ سال حبس، به بندهای عمومی اوین منتقل شدند.[۱]

آخرین وضعیت علی یونسی و امیرحسین مرادی

علی یونسی همراه با پدرش میریوسف یونسی هم اکنون در زندان اوین محبوس هستند. میریوسف یونسی در جریان تظاهرات سراسری بازداشت و در یک دادگاه فرمایشی به زندان محکوم شد.

این دو دانشجوی نخبه دانشگاه شریف در حالی در زندان اوین محبوس هستند که فشارهای زیادی از سوی مجامع جهانی برای آزادی آنان وجود داشته است.[۱]

گفته‌ای از هم‌بندی‌ این دو زندانی

دو تا رفیق بودن که همیشه با هم بودن ‎علی یونسی‎ امیرحسین مرادی، جفتشون بند چهار بودن. قبل از این‌که من وارد زندان بشم، با هم بند هشت بودن. چقدر مجله و کتاب عالی نجوم از خودشون برامون به یادگار گذاشته بودن. امیرحسین چند روزي منتقل شد به بند ما. یکسره محجوبیت و علم بود. حسین شنبه زاده

واکنش معلم زندانی عزیز قاسم‌زاده به نامه دو نخبه

معلم زندانی عزیز قاسم زاده در پاسخ به نامه منتشر شده امیرحسین مرادی و علی یونسی نوشت:

«در طریق عشق‌بازی امن و آسایش بلاست…

هر گلی کاندر درون بویا بود

آن گل از اسرار کل گویا بود

بوی ایشان رغم اَنف منکِران

گِرد عالم می رود پرده دران

امیر حسین مرادی و علی یونسی ۲جوان نخبه المپیادی متولد اواخر دهه هفتاد هستند که ۲۲فروردین امسال چهارمین سال حبس و زندان خود را سپری کردند. جوانانی با مدال طلای علمی در حالی که سن‌شان هنوز به بیست سال نرسیده بود، به‌ناگهان با انفرادی‌های بسیار طولانی و بازجویی‌های پی در پی مواجه شدند.

متن پر از دغدغه‌های انسانی و انتخاب‌گری زندگی فضیلت‌مندانه این ۲جوان به‌رغم کم سن و سالی درسی بزرگ و معلمانه است که باید صمیمانه و فروتنانه از این ۲سرفراز آموخت. اینک پس از مرارت‌های بسیار و انفرادی‌های طولانی و ۴سال زندان، نه‌تنها اثری از خلل و شکست در اراده و ایمان آن‌ها پیدا نشده بلکه استوارتر و محکم‌تر روی مواضع خود ایستاده‌اند.

امیر حسین مرادی و علی یونسی اکنون ائتلافی از نجابت توام با صلابت و استقامتند. میان کسانی که ناکام از آرزوهای بزرگ به حق یا ناحق، جامعه و مدیریت و سیاست حکومت را مسئول سرنوشت غم‌بار خود می‌دانند و ای بسا جز نق‌زدنی در پستوی خانه، صدایی از آن‌ها شنیده نمی‌شود، بسیار فرق است با امیر حسین مرادی و علی یونسی که آگاهانه دست به انتخابی از میان محرومیت و ریاضت در راه آرمان متعالی و انسانی و یا نجات زندگی شخصی زده‌اند.

نه‌تنها بسیاری از هم سن‌وسال‌های این دو در این سن انواع خیال‌ها در حوصله بحر می‌پزند و رسیدن به تک تک تعلقات و آرزوهای‌شان را شماره می‌کنند که اکثر استادان آن‌ها نیز اغلب می‌خواهند آکادمیسینی صرف باقی بمانند و نه روشنفکری دردمند و حقیقت خواه.

از همین رو جز توزیع مفاهیم درسی، هیچ رسالتی و شأنیتی برای خویش قائل نیستند. اما امیر حسین مرادی و علی یونسی که هنوز مرز میان دبیرستان و دانشگاه را تازه می‌پیمودند، کوله باری سنگین و سهمگین از رنج‌وشکنج را بر شانه‌های نحیف خود هموار کردند و نه چون خسته‌ای از طلب و بی‌قوت که رسته‌ای از چنگ تعلقات و هوس‌ها و آرزوهای جوانی، دلیری‌ها و دلبری‌ها کردند و بر آن‌ها مرارتی سخت و شرارتی تلخ چنان بارید که از نهفتنش دیگ سینه می‌جوشد.

آنان از صورت گذشته‌اند و از گلخن جسته‌اند و جنت معنا، گزیده‌اند. نقد خویش را دیده‌اند که مردانه فسون‌ها و فسانه‌ها را رها کرده‌اند و خود فسانه‌ای جاودان شده‌اند:

گر زصورت بگذرید ای دوستان

جنتست و گلسِتان در گلستان

دزد و قلابست خصم نور کس بس

زین دو ای فریادرس، فریاد رس

هرکش افسانه بخواند افسانه است

وآنکه دیدش نقد خود، مردانه است

برای این ۲جوان دردمند که عافیت طلبی اختیار نکردند و از تیر طعنه و آه گوشه نشینان عافیت طلب حذر نکردند، حافظانه دعا می‌کنم:

یارب تو آن جوان دلاور نگاه دار

کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد

عزیز قاسم‌زاده

سه‌شنبه ۲٨ /۱ /۱۴۰٣

زندان لاکان رشت – بند میثاق

متن کامل نامه عزیز قاسم‌زاده[۲]