۱٬۳۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
پاسداران سرانجام؛ او را ساعت 12 شب يكشنبه پنجم مهر ماه سال 1360 به همراه پدر و مادرش در اصفهان تیرباران کردند. مجید در زمان تیرباران 16 ساله بود. از او ژاكتي به يادگار مانده است كه مادرش عفت خليفه سلطاني براي وی بافته بود. اما قبل از اينكه بتواند آن را به تن کند؛ در كنار مادرش به خاک افتاد. هردوی آنها را در مزار تخت فولاد اصفهان بخاك سپردند.<ref name=":1" /> | پاسداران سرانجام؛ او را ساعت 12 شب يكشنبه پنجم مهر ماه سال 1360 به همراه پدر و مادرش در اصفهان تیرباران کردند. مجید در زمان تیرباران 16 ساله بود. از او ژاكتي به يادگار مانده است كه مادرش عفت خليفه سلطاني براي وی بافته بود. اما قبل از اينكه بتواند آن را به تن کند؛ در كنار مادرش به خاک افتاد. هردوی آنها را در مزار تخت فولاد اصفهان بخاك سپردند.<ref name=":1" /> | ||
[[پرونده:حسین جلیلی پروانه. | [[پرونده:حسین جلیلی پروانه.JPG|بندانگشتی|209x209پیکسل|حسین جلیلی پروانه]] | ||
=== حسین جلیلیپروانه === | === حسین جلیلیپروانه === | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
<s>محمد شفایی :۲۱ ساله بودم که فعالیتم را حرفه ای کردم و در ۲۲ سالگی به ارتش آزادیبخش آمدم. من از آمریکا به ارتش آمدم. آنجا در شهر گرینزبورو در ایالت کارولینای شمالی زندگی میکردم و در دانشگاه کارولینای شمالی دوره مقدماتی پزشکیام را شروع کردم و بعد از یکسال که میخواستم به ارتش آزادیبخش بپیوندم، دانشگاه را ترک کردم.<ref name=":2" /></s> | <s>محمد شفایی :۲۱ ساله بودم که فعالیتم را حرفه ای کردم و در ۲۲ سالگی به ارتش آزادیبخش آمدم. من از آمریکا به ارتش آمدم. آنجا در شهر گرینزبورو در ایالت کارولینای شمالی زندگی میکردم و در دانشگاه کارولینای شمالی دوره مقدماتی پزشکیام را شروع کردم و بعد از یکسال که میخواستم به ارتش آزادیبخش بپیوندم، دانشگاه را ترک کردم.<ref name=":2" /></s> | ||
<s>زهره شفایی: محمد برادر كوچكم كه در سال 60، فقط 7 سال داشت، بعدها توانست بهكمك دوستانش از كشور خارج شده و به آمريكا برود و در رشته پزشكي مشغول به تحصيل شود. ولي پس از يك ترم از تحصيلش، درس و تحصيل را رها كرد و به مجاهدین در شهر اشرف پيوست.<ref name=":3" /></s> | <s>زهره شفایی: محمد برادر كوچكم كه در سال 60، فقط 7 سال داشت، بعدها توانست بهكمك دوستانش از كشور خارج شده و به آمريكا برود و در رشته پزشكي مشغول به تحصيل شود. ولي پس از يك ترم از تحصيلش، درس و تحصيل را رها كرد و به مجاهدین در شهر اشرف پيوست.<ref name=":3" /></s> | ||
[[پرونده:عکسی یادگاری از محمد همراه با خواهرش.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|عکسی یادگار از محمد همراه با خواهرش مریم]] | |||
[[پرونده:عکسی | |||
<s>پسر کوچکتر خانواده محمد شفایی که هشت سال داشت از روز دستگیری پدر و مادرش توسط همسایهها نگهداری و سرپرستی میشد. تا زمانی که عمویش مجتبی شفایی از شیراز به اصفهان آمد و او را از همسایه تحویل گرفت و با خود به شیراز برد</s>.<ref name=":4" /> | <s>پسر کوچکتر خانواده محمد شفایی که هشت سال داشت از روز دستگیری پدر و مادرش توسط همسایهها نگهداری و سرپرستی میشد. تا زمانی که عمویش مجتبی شفایی از شیراز به اصفهان آمد و او را از همسایه تحویل گرفت و با خود به شیراز برد</s>.<ref name=":4" /> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش