کاربر:Hampiman/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱: خط ۱:
'''ابوالقاسم فردوسی طوسی'''(زاده: 329 هجری قمری، روستای باژ، از روستاهای طابران طوس در خراسان-درگذشت: 411 هجري، طوس) بزرگترین حماسه سرای ایران و سراینده شاهنامه، حماسه ملی ایران
'''ابوالقاسم فردوسی طوسی'''(زاده: 329 هجری قمری، روستای باژ، از روستاهای طابران طوس در خراسان-درگذشت: 411 هجري، طوس) بزرگترین حماسه سرای ایران و سراینده شاهنامه، حماسه ملی ایران


== '''ایراندوستی سامانیان''' ==
== ایراندوستی سامانیان ==
حدود هفتاد سال پيش از زاده شدن فردوسی، سامانيان در سال 261 هجری، حكومت مستقلي در خراسان پينهاده بودند. پيش از پاگرفتن حكومتهاي مستقل ايراني (صفاريان، سامانيان)، حكومتهاي دست‌نشانده خلفاي اموي و عباسي با خودكامگي در ايران حكم مي‌راندند و حق برگزاري مراسم، جشنها و  آيينهاي ملي را از مردم گرفته بودند. در دوران چيرگي آنها,  تكلّم و نوشتن به زبانهاي ايراني مانند پهلوي، خوارزمي و… ممنوع بود و مردم به زور به آموختن خط و زبان عربي وادار مي‌شدند.  
حدود هفتاد سال پيش از زاده شدن فردوسی، سامانيان در سال 261 هجری، حكومت مستقلي در خراسان پينهاده بودند. پيش از پاگرفتن حكومتهاي مستقل ايراني (صفاريان، سامانيان)، حكومتهاي دست‌نشانده خلفاي اموي و عباسي با خودكامگي در ايران حكم مي‌راندند و حق برگزاري مراسم، جشنها و  آيينهاي ملي را از مردم گرفته بودند. در دوران چيرگي آنها,  تكلّم و نوشتن به زبانهاي ايراني مانند پهلوي، خوارزمي و… ممنوع بود و مردم به زور به آموختن خط و زبان عربي وادار مي‌شدند.  


حكومتهاي مستقل ايراني، به‌ عكس، به فرهنگ ملي جان بخشيدند، برگزاري جشنها و آيينهاي ايراني را تشويق كردند و شاعران، نويسندگان و دانشمندان ايراني را در پناه حمايت خود گرفتند و در گسترش و رونق زبان پارسي دري كوشيدند. در اين دوره بود كه برگزاري جشنهاي نوروز، مهرگان و سده، دوباره رواج يافت. شعر فارسي پر‌ و ‌بال گرفت و شاعران برجسته‌ يي مانند رودكي و فردوسي پديد آمدند.
حكومتهاي مستقل ايراني، به‌ عكس، به فرهنگ ملي جان بخشيدند، برگزاري جشنها و آيينهاي ايراني را تشويق كردند و شاعران، نويسندگان و دانشمندان ايراني را در پناه حمايت خود گرفتند و در گسترش و رونق زبان پارسي دري كوشيدند. در اين دوره بود كه برگزاري جشنهاي نوروز، مهرگان و سده، دوباره رواج يافت. شعر فارسي پر‌ و ‌بال گرفت و شاعران برجسته‌ يي مانند رودكي و فردوسي پديد آمدند.


== '''شاهنامه ابومنصوری''' ==
== شاهنامه ابومنصوری ==
در دوره حکومت شاهان سامانی، سرگذشت شاهان و پهلوانان ايران كهن مورد توجه قرارگرفت و چندين شاهنامه به نثر  نوشته شد كه مهمترين آنها شاهنامه ابومنصوري بود.  
در دوره حکومت شاهان سامانی، سرگذشت شاهان و پهلوانان ايران كهن مورد توجه قرارگرفت و چندين شاهنامه به نثر  نوشته شد كه مهمترين آنها شاهنامه ابومنصوري بود.  


خط ۱۳: خط ۱۳:
شاهنامه ابومنصوري در سال346 به ‌پايان رسيد. نسخه‌ يي از اين شاهنامه به دربار عبدالملك ‌بن نوح ساماني (حکومت: 343 تا 350قمری)  فرستاده شد. همين نسخه بود كه دقيقي طوسي آن را اساس كار خود در سرودن شاهنامه قرار داد. اما هنوز بيش از هزار بيت درباره پادشاهي گشتاسب نسروده بود كه در سال367 به دست غلامش كشته شد.
شاهنامه ابومنصوري در سال346 به ‌پايان رسيد. نسخه‌ يي از اين شاهنامه به دربار عبدالملك ‌بن نوح ساماني (حکومت: 343 تا 350قمری)  فرستاده شد. همين نسخه بود كه دقيقي طوسي آن را اساس كار خود در سرودن شاهنامه قرار داد. اما هنوز بيش از هزار بيت درباره پادشاهي گشتاسب نسروده بود كه در سال367 به دست غلامش كشته شد.


== '''فردوسی در آغاز راه''' ==
== فردوسی در آغاز راه ==
هنگامی كه کار نوشتن شاهنامه ابومنصوري به پایان رسید، فردوسي شانزده ـ هفده ساله بود و هنوز به سرودن داستانهاي کهن ایرانی نپرداخته بود. از اين سال تا سال 369 يا 370، كه با دسترسي يافتن به شاهنامه ابومنصوري, به ‌جد, به سرودن داستانهاي كهن تاريخ ايران پرداخت، جز داستان بيژن و منيژه و يكي دو داستان ديگر طبع ‌آزمايي بيشتري در اين زمينه نداشت.
هنگامی كه کار نوشتن شاهنامه ابومنصوري به پایان رسید، فردوسي شانزده ـ هفده ساله بود و هنوز به سرودن داستانهاي کهن ایرانی نپرداخته بود. از اين سال تا سال 369 يا 370، كه با دسترسي يافتن به شاهنامه ابومنصوري, به ‌جد, به سرودن داستانهاي كهن تاريخ ايران پرداخت، جز داستان بيژن و منيژه و يكي دو داستان ديگر طبع ‌آزمايي بيشتري در اين زمينه نداشت.


  در سال 370هجری  كه فردوسي وقت خود را يكسره در كار نظم شاهنامه به کارگرفت، سلطان محمود غزنوي بيش از ده سال نداشت و سه سال پيش از اين تاريخ، پدرش، سبكتكين ـ كه غلام و داماد الپتكين، حاكم غزنه، بود ـ پس از مرگ او، حكومت اين شهر را به دست گرفت و سلسله غزنوي را پايه گذاری کرد.
  در سال 370هجری  كه فردوسي وقت خود را يكسره در كار نظم شاهنامه به کارگرفت، سلطان محمود غزنوي بيش از ده سال نداشت و سه سال پيش از اين تاريخ، پدرش، سبكتكين ـ كه غلام و داماد الپتكين، حاكم غزنه، بود ـ پس از مرگ او، حكومت اين شهر را به دست گرفت و سلسله غزنوي را پايه گذاری کرد.


== '''دوره آسودگی فردوسی''' ==
== دوره آسودگی فردوسی ==
فردوسي در نخستين سالهايي كه به سرودن شاهنامه پرداخت, از درآمد زميني كه در روستاي پاژ داشت, به آسودگي زندگي مي كرد و هم در آن سالها، اميرمنصور, پسر ابومنصور محمد, حاكم طوس، از او پشتيباني ميكرد.‌ شاعر در پناه اين درآمد و اين پشتيباني چند سالي توانست بي‌دغدغه معاش، وقت خود را به تمامي در كار سرودن شاهنامه بگذارد. اما از بخت بد، اميرمنصور در كشاكشهاي ميان اميران ساماني, در سال377 دستگير و به بخارا برده شد. در آن شهر او را بر گاو نشاندند و گِرد شهر گرداندند و سپس به زندان افكندند و ديگر خبري از او باز نيامد و هم در زندان جان سپرد.  
فردوسي در نخستين سالهايي كه به سرودن شاهنامه پرداخت, از درآمد زميني كه در روستاي پاژ داشت, به آسودگي زندگي مي كرد و هم در آن سالها، اميرمنصور, پسر ابومنصور محمد, حاكم طوس، از او پشتيباني ميكرد.‌ شاعر در پناه اين درآمد و اين پشتيباني چند سالي توانست بي‌دغدغه معاش، وقت خود را به تمامي در كار سرودن شاهنامه بگذارد. اما از بخت بد، اميرمنصور در كشاكشهاي ميان اميران ساماني, در سال377 دستگير و به بخارا برده شد. در آن شهر او را بر گاو نشاندند و گِرد شهر گرداندند و سپس به زندان افكندند و ديگر خبري از او باز نيامد و هم در زندان جان سپرد.  


پس از ناپديدشدن اميرمنصور و بي حاصلي كشت, تنگدستي به فردوسي روي آورد. اما, او در زير‌بار خراج سنگين مأموران حكـومتي و فشار دشواريهايي كه از هرسو به او روي آورده بودند،‌ كار سترگ سرودن شاهنامه را بر زمين ننهاد و سرانجام تدوين نخستين شاهنامه را در سال384 , در 55 سالگي, به ‌پايان رساند. در اين سال محمود غزنوي سپهسالار خراسان بود و هنوز به فرمانروايي نرسيده بود.  
پس از ناپديدشدن اميرمنصور و بي حاصلي كشت, تنگدستي به فردوسي روي آورد. اما, او در زير‌بار خراج سنگين مأموران حكـومتي و فشار دشواريهايي كه از هرسو به او روي آورده بودند،‌ كار سترگ سرودن شاهنامه را بر زمين ننهاد و سرانجام تدوين نخستين شاهنامه را در سال384 , در 55 سالگي, به ‌پايان رساند. در اين سال محمود غزنوي سپهسالار خراسان بود و هنوز به فرمانروايي نرسيده بود.  


== '''سلطان محمود غزنوی''' ==
== سلطان محمود غزنوی ==
سلطان محمود غزنوی در سال 389هری، پنج سال پس از تدوين اول شاهنامه، به سن 29سالگي، به حكومت رسيد و در بلخ تاجگذاري كرد. فردوسي در اين زمان 60سال داشت.  
سلطان محمود غزنوی در سال 389هری، پنج سال پس از تدوين اول شاهنامه، به سن 29سالگي، به حكومت رسيد و در بلخ تاجگذاري كرد. فردوسي در اين زمان 60سال داشت.  


محمود غزنوي در آغاز كار، براي استواركردن پايه‌ هاي حكومتش، به شيوه سامانيان، به زبان فارسي ارج نهاد و برگزاري جشنها و آيينهاي كهن ايراني را تشويق كرد و حتي آوازه درانداخت كه از نژاد شاهان ساساني است، با اين كه پدرش، ‌سبكتكين، غلامي ترك از طايفه قرلُق بود.  
محمود غزنوي در آغاز كار، براي استواركردن پايه‌ هاي حكومتش، به شيوه سامانيان، به زبان فارسي ارج نهاد و برگزاري جشنها و آيينهاي كهن ايراني را تشويق كرد و حتي آوازه درانداخت كه از نژاد شاهان ساساني است، با اين كه پدرش، ‌سبكتكين، غلامي ترك از طايفه قرلُق بود.  


== '''فضل بن احمد، وزیر ایراندوست''' ==
== فضل بن احمد، وزیر ایراندوست ==
فضل‌ بن احمد اسفرايني, نخستين وزير سلطان محمود، كه پرورده دربار سامانيان بود, فردي ايران دوست و علاقمند به زبان فارسي بود. به دستور او كليه امور ديواني از عربي به فارسي برگردانده شد. اين وزير خراساني در خراسان همه كاره دستگاه سپهسالار محمود بود. وقتي محمود در سال 389قمری از سپهسالاري خراسان به شاهي رسيد, فضل فردوسي را تشويق كرد كه شاهنامه را به دربار سلطان محمود عرضه كند تا هم از پشتيباني شاه بهره مند گردد و هم  اين اثر گرانپايه در پهنه وسيعتري انتشاريابد.  
فضل‌ بن احمد اسفرايني, نخستين وزير سلطان محمود، كه پرورده دربار سامانيان بود, فردي ايران دوست و علاقمند به زبان فارسي بود. به دستور او كليه امور ديواني از عربي به فارسي برگردانده شد. اين وزير خراساني در خراسان همه كاره دستگاه سپهسالار محمود بود. وقتي محمود در سال 389قمری از سپهسالاري خراسان به شاهي رسيد, فضل فردوسي را تشويق كرد كه شاهنامه را به دربار سلطان محمود عرضه كند تا هم از پشتيباني شاه بهره مند گردد و هم  اين اثر گرانپايه در پهنه وسيعتري انتشاريابد.  


خط ۴۱: خط ۴۱:
سلطان محمود فضل بن احمد را در سال 401 از وزارت بركنار كرد و «بفرمود تا سراي خواجه را فروگرفتند و تمامت مِلك و اسباب و نقد و جنس و اسب و اَستر و غلام و كنيزكان او را در تصرّف خويش درآورد». «امراي بدسِگال» (بدانديش)  او را زنداني كردند و آن ‌قدر در زندان شكنجه ‌اش دادند تا در زير شكنجه در سال 404 در گذشت. سلطان محمود پس از بركناري فضل, دبيرش, خواجه احمد بن حسن ميمندي, را  به وزارت نشاند. او به عكس فضل, ديوانهاي دولتي را از فارسي به عربي برگرداند و در ترويج زبان عربي كوشيد. در زمان او بازار عربي نويسي, سخت, رواج گرفت.
سلطان محمود فضل بن احمد را در سال 401 از وزارت بركنار كرد و «بفرمود تا سراي خواجه را فروگرفتند و تمامت مِلك و اسباب و نقد و جنس و اسب و اَستر و غلام و كنيزكان او را در تصرّف خويش درآورد». «امراي بدسِگال» (بدانديش)  او را زنداني كردند و آن ‌قدر در زندان شكنجه ‌اش دادند تا در زير شكنجه در سال 404 در گذشت. سلطان محمود پس از بركناري فضل, دبيرش, خواجه احمد بن حسن ميمندي, را  به وزارت نشاند. او به عكس فضل, ديوانهاي دولتي را از فارسي به عربي برگرداند و در ترويج زبان عربي كوشيد. در زمان او بازار عربي نويسي, سخت, رواج گرفت.


== '''فردوسی در دربار سلطان محمود''' ==
== فردوسی در دربار سلطان محمود ==
در آن سالي كه شاهنامه به غزنه, دربار سلطان محمود غزنوي, رسيد, روزگار, روزگارِ غلبه دلبستگانِ تازيان و تركان بود و مقرّبِ درگاه سلطان كسي بود كه به عربي بنويسد و بسرايد و تركان را گرامي دارد و بستايد. درحالي كه شاهنامه، سراسر، ستايش ايرانيان و نكوهش تركان و تازيان بود و كالايي نبود كه باب بازار آن روزگار باشد, از اين رو, در دربار سلطان محمود, نه ‌تنها ستايشي از آن نشد، بلكه سلطان محمود و سركردگان دربار و دولت او, از هر‌سو بر آن تاختند و فردوسي از بيم جان روي پنهان كرد.  
در آن سالي كه شاهنامه به غزنه, دربار سلطان محمود غزنوي, رسيد, روزگار, روزگارِ غلبه دلبستگانِ تازيان و تركان بود و مقرّبِ درگاه سلطان كسي بود كه به عربي بنويسد و بسرايد و تركان را گرامي دارد و بستايد. درحالي كه شاهنامه، سراسر، ستايش ايرانيان و نكوهش تركان و تازيان بود و كالايي نبود كه باب بازار آن روزگار باشد, از اين رو, در دربار سلطان محمود, نه ‌تنها ستايشي از آن نشد، بلكه سلطان محمود و سركردگان دربار و دولت او, از هر‌سو بر آن تاختند و فردوسي از بيم جان روي پنهان كرد.  


خط ۵۰: خط ۵۰:
فردوسي از دربار سلطان محمود غزنوي در غزنه, پنهاني و شبانه, به هرات گريخت  و چندماه در خانه محمود ورّاق، پدر اَزرقي شاعر، پنهاني, به سربرد تا آبها از آسيا بيفتد.  
فردوسي از دربار سلطان محمود غزنوي در غزنه, پنهاني و شبانه, به هرات گريخت  و چندماه در خانه محمود ورّاق، پدر اَزرقي شاعر، پنهاني, به سربرد تا آبها از آسيا بيفتد.  


== '''آوارگی فردوسی''' ==
== آوارگی فردوسی ==
سلطان محمود كه از سخن و عمل اهانت آميز فردوسي بسيار خشمگين شده بود, گماشتگانش را براي دستگيري او به هر سو, حتّي طوس, روان كرد. فردوسي پيرمرد هشتادساله تهيدست, از بيم افكنده شدن در زير پاي پيل, كه مجازات رايج دربار سلطان محمود غزنوي بود, راه طولاني هرات به طبرستان را, به سختي طي كرد. در اين سفر طولاني, شاهنامه را نيز با خود برد تا به فرمانرواي مقتدري بسپارد كه از نابودي درامان ماند. در طبرستان, بدون هيچ چشمداشتي, به سپهبد شهريار, از آل باوند پيشنهاد كرد كه شاهنامه را از نام محمود به نام تو  خواهم كرد كه اين كتاب, همه, اخبار و آثار نياكان  توست, امّا, سپهبد طبرستان, از بيم خشم محمود آن را نپذيرفت.
سلطان محمود كه از سخن و عمل اهانت آميز فردوسي بسيار خشمگين شده بود, گماشتگانش را براي دستگيري او به هر سو, حتّي طوس, روان كرد. فردوسي پيرمرد هشتادساله تهيدست, از بيم افكنده شدن در زير پاي پيل, كه مجازات رايج دربار سلطان محمود غزنوي بود, راه طولاني هرات به طبرستان را, به سختي طي كرد. در اين سفر طولاني, شاهنامه را نيز با خود برد تا به فرمانرواي مقتدري بسپارد كه از نابودي درامان ماند. در طبرستان, بدون هيچ چشمداشتي, به سپهبد شهريار, از آل باوند پيشنهاد كرد كه شاهنامه را از نام محمود به نام تو  خواهم كرد كه اين كتاب, همه, اخبار و آثار نياكان  توست, امّا, سپهبد طبرستان, از بيم خشم محمود آن را نپذيرفت.


خط ۶۸: خط ۶۸:
'''شاهنامه فردوسی()'''
'''شاهنامه فردوسی()'''


== '''شاهنامه فردوسی''' ==
== شاهنامه فردوسی ==
      سراینده: ابوالقاسم فردوسی طوسی  
      سراینده: ابوالقاسم فردوسی طوسی  


۷۳۵

ویرایش

منوی ناوبری