کاربر:Hampiman/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

سلطان محمود كه از سخن و عمل اهانت آميز فردوسي بسيار خشمگين شده بود, گماشتگانش را براي دستگيري او به هر سو, حتّي طوس, روان كرد. فردوسي پيرمرد هشتادساله تهيدست, از بيم افكنده شدن در زير پاي پيل, كه مجازات رايج دربار سلطان محمود غزنوي بود, راه طولاني هرات به طبرستان را, به سختي طي كرد. در اين سفر طولاني, شاهنامه را نيز با خود برد تا به فرمانرواي مقتدري بسپارد كه از نابودي درامان ماند. در طبرستان, بدون هيچ چشمداشتي, به سپهبد شهريار, از آل باوند پيشنهاد كرد كه شاهنامه را از نام محمود به نام تو  خواهم كرد كه اين كتاب, همه, اخبار و آثار نياكان  توست, امّا, سپهبد طبرستان, از بيم خشم محمود آن را نپذيرفت.

فردوسي, دردمند و مطرود و تحت تعقيب گماشتگان سلطان محمود, به ناگزير, به زادگاهش برمی گردد. اما, «با موي سپيد و پشت دوتا و گوش سنگين, پسرمرده و تهيدست, بي كس و نوميد و در فشار فقهاي متعصّب حنفي, تا پايان عمر تسليم نمي شود و سر فرود نمي آورد و از عقيدة خويش دست نمي كشد. او مخالف چاپلوسي, مروّج زبان فارسي, پايبندِ تشيّع و دشمن ترك و تازي؛ دو عنصر اشغالگري بود كه پنجه بر گلوي ايران نهاده بودند و اين درست در زماني بود كه تركي از جانب عربي به شاهي ايران رسيده بود و هر دو در غارت ثروت ملل, خاصّه ايرانيان, همداستان بودند و هر سري را كه دربرابر آنان فرود نمي آمد, به خاك ميافكندند» (يادنامه فردوسي, مقاله دكتر احمدعلي رجايي بخارایی).

  فردوسي، بزرگترين حماسه‌سراي ايران، در آوارگي و در به‌ دري و تنگدستي درگذشت. اما شاهكاري پديدآورد كه زبان فارسي، ايران و خود او را جاودانه كرد.

'''شاهنامه فردوسی()'''

 1ـ «منتخب شاهنامه»، فردوسی طوسی، به اهتمام محمدعلی فروغی و حبیب یغمایی، چاپ دوم، مقدمه، صفحه سی

'''زال'''('''تولد''': از قهرمانان افسانه ای در شاهنامه فردوسی-'''مرگ''':به جادوی یکی ازجادوگران بهمن پس از سالیان دراز اسارت از دنیا میرود)

    «سپهبَد (=سام) پس از بیان این سفارشها به زال، با «لشکر جنگجوی»، «سوی جنگ بنهاد روی» و زال در زابلستان، به جای پدر، به دانش اندوختن و دادپروری کردن و ساماندهی کارها پرداخت.

'''سياوش'''('''تولد''':از شخصیت های افسانه‌ای شاهنامه فردوسی '''مرگ''':  )

در «سوگ سياوش» مردم سراسر «ايران» سوگوار شدند. رستم از شنيدن اين خبر از هوش برفت و پس از به هوش آمدن, بيتاب و خشمگين, به سراپرده كاووس شاه دويد و سودابه نيرنگكار را با خنجر از پاي افكند و  بر آن شد كه از كشندگان سياوش انتقامي سخت بگيرد.  

==  کیخسرو پسر سیاوش ==