ناهید همتآبادی
ناهید همتآبادی | |
---|---|
اطلاعات | |
نام اصلی | ناهید همتآبادی |
تولد | مرداد ۱۳۱۹ |
ملیت | ایرانی |
حرفه(ها) | خوانندگی اپرا ـ عضو شورای ملی مقاومت ایران |
هنرمندان همکار | ثمین و اولین باغچهبان |
ناهید همتآبادی، (زادهی مرداد ماه ۱۳۱۹) خواننده اپرا و عضو شورای ملی مقاومت ایران است.
ناهید همتآبادی در حسنآباد تهران متولد شد. پدر ناهید همتآبادی کارمند وزارت دارایی و مادرش نوازندهی تار و ناظم دبیرستان درهالمدارس بود.
ناهید همتآبادی پس از اخذ دیپلم متوسطه با شرکت در آزمون پذیرش هنرستان عالی موسیقی، بهعنوان هنرآموز رشته آواز اپرا در کلاس اولین باغچهبان پذیرفته و در کلاسهای روزانه هنرستان مشغول تحصیل گردید. پس از گذشت حدود دو سه سال و با افتتاح مرکز رادیو تلویزیون ملی ایران که در ابتدای تأسیس ” تلویزیون ثابت پاسال“ نام داشت، ناهید همتآبادی، در چندین برنامه تکخوانی با همراهی پیانو یا به همراهی کُر و ارکستر هنرستان عالی موسیقی در این فرستنده ـ که برنامههایش در دوران اولیه بهطور زنده و بدون ضبط قبلی پخش میشد ـ شرکت نمود.
سه ماه پس از خردادماه سال ۱۳۶۰با شروع مقاومت مسلحانه و به دنبال کشتار بیامان مبارزان و آزادیخواهان به فرمان خمینی، منزل مسکونی ناهید همت آبادی و بهرام عالیوندی ابتدا تا مرداد ماه سال ۱۳۶۱بهعنوان مخفیگاه در اختیار یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام فرهاد فتحپور پاکزاد بود و در ادامه تا سال ۱۳۶۲به تناوب مخفیگاه دیگر اعضای مجاهدین و روزهای پنجشنبه هر هفته نیز پذیرای مادران مجاهدین و مسئول آنان بود.
ناهید همتآبادی از سال ۱۳۷۳عضو شورای ملی مقاومت ایران میباشد.
تولد و دوران کودکی و نوجوانی
ناهید همتآبادی مرداد ماه ۱۳۱۹در یکی از قدیمیترین محلات تهران (میدان حسنآباد) چشم به جهان گشود. پدر بزرگش (آیتاله شیخ محمدعلی همت آبادی) از جمله روحانیانی بود که در نجف اشرف به درجه اجتهاد نایل آمد، صاحب دفتر ازدواج و طلاق و پیشنماز مسجد همتآباد در کوچهای به همین نام در محله یادشده بود.
پدرش، کارمند وزارت دارایی و مادرش بانویی بسیار فرهیخته و در زمره بانوانی بود که در زمان خود پس از یازده سال تحصیل، به دریافت دیپلم متوسطه نایل میشدند که او نیز پس از پایان تحصیلات و اخذ دیپلم از ” درّهالمدارس“ در تهران، مدتی نیز سمت ناظم را در همین دبیرستان برعهده گرفت. این دبیرستان بعداً آزرم نام گرفت. مادر در نواختن تار نیز دستی داشت و بهگفته خودش تحت شرایط دوران و با ممنوعیت موسیقی برای بانوان، ساز را نیز باید هنگام رفتن نزد استاد ناچار زیر چادر و چاقچور پنهان و حمل نموده و آموزش و فراگیری آن هم نه با متد علمی متداول بلکه از طریق گوش و بهاصطلاح، سینه به سینه بود. پدر نیز از صوتی بسیار خوش و دلنشین برخودار بود که بستگان و خود او نیز بهشوخی آن را حاصل روضهخوانی پدر دانسته و به این بهانه پدر بزرگ را نیز با دانش گسترده و تسلط بسیار او به علوم، معارف و شعر به طنزگویی درباره آخوندها ترغیب مینمودند.
آشنایی با موسیقی
علاقه وافر مادر به موسیقی، او را سرانجام واداشت تا یگانه دختر خود را نیز در یازده سالگی و با خرید ساز ویلن به معلم خصوصی موسیقی بسپارد و گرچه گذشت زمان نیز شاهد هیچ پیشرفت چشمگیری در آموختن یا خوشنوازی ساز فرزند نبود اما مادر بیاندکی سرخوردگی و نومیدی چاره کار را تنها در انتخاب هنرآموزی جدید دانسته و موضوع را مصرانه پیگرفته به انجام رساند، البته همچنان بدون نتیجه و بیآن که هنرجوی جوان حتی یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی را به درستی فراگرفته یا بهخوبی بنوازد.
آغاز آوازخوانی در تلویزیون و کنسرتهای دیگر
ناهید همتآبادی پس از اخذ دیپلم متوسطه با شرکت در آزمون پذیرش هنرستان عالی موسیقی، بهعنوان هنرآموز رشته آواز اپرا در کلاس اولین باغچهبان پذیرفته و در کلاسهای روزانه هنرستان مشغول تحصیل گردید. پس از گذشت حدود دو سه سال و با افتتاح مرکز رادیو تلویزیون ملی ایران که در ابتدای تأسیس ” تلویزیون ثابت پاسال“ نامیده میشد، در چندین برنامه تکخوانی با همراهی پیانو یا به همراهی کُر و ارکستر هنرستان عالی موسیقی در این فرستنده ـ که برنامههایش در دوران اولیه بهطور زنده و بدون ضبط قبلی پخش میشد ـ شرکت نمود.
قطعه ” STABAT MATER «رنجهای حضرت مریم» اثر معروف ” PERGOLEZI پرگولزی“ برای صدای سوپرانو و آلتو به همراهی آواز جمعی و ارکستر سازهای زهی از جمله برنامههایی بودند که به همراهی کُر و ارکستر سازهای زهی هنرستان عالی موسیقی به رهبری ” واحه خوجایان “ هنرآموز ویلن در هنرستان، علاوه بر تلویزیون ملی ایران در دانشگاه تهران و باشگاه ارامنه نیز بارها به اجرا درآمده و مورد توجه بسیار و استقبال قرار گرفتند. تکخوانی آوازها را در این قطعه سودابه صفائیه (سوپرانو) و ناهید همتآبادی (آلتو) برعهده داشتند.
آبان ماه سال ۱۳۴۶در مراسم افتتاح تالار رودکی (اپرای تهران) و طی اجرای اپرای” زال و رودابه“ اثر” ثمین باغچهبان“ ناهید همتآبادی نیز فراز کوتاهی را خوانده و بعداً در اپرای ” آتوسا “ اثر توماس کریستیان داوید نیز که علاوه بر منصوره قصری (داوید) که نقش سولیست اول را در این اپرا برعهده داشت، وی نیز فرازهای کوتاهی را از این اپرا اجرا نمود. آشنایی پروفسور داوید و منصوره قصری با نوع صدای ناهید همتآبادی موجب جلب توجه ایشان و سبب تداوم آشنایی بعدی، ایجاد علایق مشترک و همکاری خصوصی هنری تا سالها پس از آن در وین گردید.
ناهید همتآبادی پیوسته یاد و خاطره هنرآموزان و هنرمندانی را که در مکتب هنری، علمی و فضیلت انسانی آنان بر حسب درک و استعداد خویش کم یا بیش آموخته و توشه برداشته، بسیار گرامی داشته و ارج مینهد. هوشنگ استوار، شفیقه صدقی (استاد هنرآموز پیانو در هنرستان عالی موسیقی)، اولین باغچهبان، مصطفیکمال پورتراب و یوسف یوسفزاده از جمله کسانی هستند که از جمع دیگران، در یاد و خاطرات او جایگاه ویژهای را بهخود اختصاص دادهاند.
با افتتاح تالار رودکی و شرکت اولین باغچهبان در برنامههای اپرا که علاوه بر تدریس آواز، رهبری کُر هنرستان را نیز به عهده داشت و همچنین تقابل ساعتهای تشکیل کلاسهای روزانه هنرستان با زمان کار دولتی که ناهید همتآبادی مدتی پس از شروع تحصیل موسیقی به آن پرداختهبود، وی را ناچار به انتقال به کلاسهای شبانه نمود که این نیز با اشتغال روزافزون هنری و چند جانبه اولین باغچهبان بهاضافه اختلافنظرهای موجود، عملاً موجب گردید تا ناهید همتآبادی هنرستان را کلاً ترک نماید.
نابسامانیها و سرگردانیهای ناخواسته در هنرستان اما روزهای پیشرو را از جمله مطبوعترین دوران زندگی ناهید همتآبادی را برایش رقم زدند. آشنایی با علیاکبر رضازاده فرهمند خواننده ارزشمند تنور که قبل و در زمان جنگ جهانی دوم در آلمان نزد بهترین معلمین آواز تحصیل و سپس در همان کشور دورهی خوانندگی خود را در تأترها، کنسرتها و با ضبط صفحات موسیقی آوازی به انجام رسانده بود، ناهید همتآبادی را طی حدود هشت سال و ساعتهای طولانی فراگیری تکنیک آواز همراه با تمرین و تکرار ترانه و آریاهای اپرا نزد خواننده و استاد بزرگ، به پیشرفت چشمگیری در تکنیک آواز خوانی رساند که ضمن تحسین منقدین، سالها پس از آن در تبعید ناگزیر نیز پیشنهاد استخدام در چهار اپرا در شهرهای بزرگ آلمان را برایش به ازمغان آورد گرچه اتفاقات ناخواسته پس از آن به اسف، فرصت بهرهوری کامل هنری از آموختهها را از او دریغ داشت. ناهید همت آبادی همزمان با فراگیری زیر و بم آواز خوانی نزد هنرمند بزرگ علیاکبر رضازاده، در چندین برنامه تالار رودکی نیز شرکت و نقشهایی را اجرا نمود.
با ایفای نقش ” فئودور “ در اپرای” بوریس گودونوف“ اثر” مودست موسورگسکی “ و در کنار خواننده باس معروف جهان” نیکلای گیوزلف “ در نقش تزار، منتقد روزنامه فرانسوی زبان ژورنال دو تهران ” دومینیک بلانش “ با انتشار مطلبی راجع به اجرای این اپرا همراه با چاپ عکسی از دو خواننده یادشده در صحنهای از اپرای مزبور، درباره ناهید همتآبادی نوشت: ” تزار جوان “ (ناهید همتآبادی) نقش خود را با احساس فراوان، تکنیک عالی و موزیکالیته درخشان اجرا نمود “
ناهید همتآبادی با صدایی بسیار زیبا و کمیاب به وسعت بیش از سه اکتاو اما با گرامیداشت خاطره زنده یاد علیاکبر رضازاده پیوسته گفته و نوشته است که: ” داشتن صدای زیبا، نعمتی خداداد، طبیعی یا هر چه اسمش را بگذارید است و از آنجا که عواملی مانند نوع تغذیه، زبان تکلم، شرایط آب و هوا و نظایر اینها نیز در کیفیت و نوع آن تأثیر دارد بنابراین داشتن صدای خوب نه تنها امتیازی برای” اصحاب اصوات داودی“ محسوب نشده و جای هیچگونه خود ”برجستهبینی“ نیز باقی نمیگذارد بلکه آن را چون هدیهای آسمانی و روحانی باید قدر دانست و ارج نهاد. آنچه اما البته جای ارزشگذاری و توجه دارد، وقت و زحمتیست که به پای پرورش آن صرف میشود تا آن را رنگ و جلای هنری بخشد. صدای خوب ارثی و خداداد من نیز اگر به آوازی خوش تکامل یافتهباشد، آن را تنها مدیون استاد بیهمتای از دست رفتهام علیاکبر رضازاده فرهمند میدانم که (شیوه خواندن) را در حد کمال میدانست و به شاگردان نیز آن را مشتاقانه میآموخت“
ناهید همتآبادی نقش میرابلّا (برای صدای متزوسوپرانو) را در اپرای” بارون کولی“ اثر یوهان اشتراوس (پسر) چندین بار برعهده داشته و در اپرای” هنزل و گرتل“ اثر” هومپردینگ“ نیز به مدت نه شب نقش” هنزل“ (متزوسوپرانو) را اجرا نموده است. نقش ” گرتل“ (سوپرانو) را اما هر سه شب یکبار خواننده (سوپرانو) دیگری عهدهدار بود.
در اپرای کلاه قرمزی اثر جیری پاور آهنگساز چک ناهید همتآبادی نقش مادر بزرگ (صدای آلتو) را به اتفاق سودابه صفائیه (سوپرانو) در رل کلاه قرمزی به مدت چندین شب اجرا نمودند.
با انتخاب بیژن آصفجاه به مدیریت اپرای تهران ـ کمی پیش از ایام انقلاب ـ و به پیشنهاد وی اکثر خوانندگان دائم و مهمان تالار رودکی برای ارزیابی چگونگی کارشان باید قطعهای را در برابر مدیر اپرای برلین طی اقامت وی در تهران، اجرا میکردند. ناهید همتآبادی نیز با خواندن دو آریا، برای اجرای نقشهای متزوسوپرانوی لیریک در اپراهای موتسارت و سپس نقش اول ” سانتوزّا “ در اپرای ” شوالیه روستایی“ پیشنهاد گردید اما با ورود خمینی به ایران که قبل از تجاوز به سایر مراکز هنری و فرهنگی و قبل از همه اپرای تهران را هدف گرفت علاوه بر هنرمندان خارجی اعم از خواننده و نوازنده که طبیعتاً به کشورهای خود بازگشتند، اکثر هنرمندان ایرانی به خصوص خوانندگان نیز با ممنوعیت آوازخوانی زنان، ناچار به مهاجرت گردیدند.
ممنوعالکار شدن در ایران
در آشوب ” بازار هنرکشی“ ملایان، مدیریت اپرای تهران نیز به مکری (پسر سفیر رژیم در آن زمان در شو روی) سپرده شده و با ممنوعیت اجرای کامل اپراها و غیبت اکثر خوانندگان زن، به منظور عدم تعطیل مطلق برنامههای موسیقی، نوازندگان ارکستر تالار اجرای قطعات مذهبی مانند آثار باخ را با آواز ناهید همتآبادی به سرپرست تالار پیشنهاد میکنند اما پاسخ ” تراز نوین “ مکری به این پیشنهاد نقل به مضمون چنین است: ” این آثار به اندازه لازم در رژیم شاه اجرا شده و حال زمان موسیقی انقلابیست“؟!
همکاری با سازمان مجاهدین خلق ایران در ایران
سه ماه پس از خردادماه سال ۱۳۶۰با شروع مقاومت مسلحانه و به دنبال اعدام و ترور بیامان مبارزان و آزادیخواهان به فرمان خمینی، منزل مسکونی ناهید همتآبادی و بهرام عالیوندی ابتدا تا مرداد ماه سال ۱۳۶۱بهعنوان مخفیگاه در اختیار یکی از اعضای سازمان مجاهدین به نام فرهاد فتحپور پاکزاد و در ادامه تا سال ۱۳۶۲به تناوب مخفیگاه دیگر مجاهدان و روزهای پنجشنبه هر هفته نیز پذیرای مادران مجاهد و مسئول آنان بود.
خروج از ایران و پیوستن به شورای ملی مقاومت ایران
ناهید همتآبادی مهر ماه سال ۱۳۶۲ از ایران خارج شد و از سال ۱۳۷۳عضو شورای ملی مقاومت ایران میباشد.
تبعید ناگزیر و حوادث ناخواسته برآمده از آن نیز گرچه امکان پذیرش پیشنهاد استخدام در چهار تأتر آلمان و شهر کلاگن فورت اتریش را از ناهید همتآبادی دریغ داشت اما وی در اغلب نمایشگاههای نقاشی بهرام عالیوندی در اتریش، فرانسه و آلمان و طی برنامههای افتتاحیه آن با اجرای ترانههایی از آهنگسازان اروپایی و ایرانی، ضمن معرفی آثار هنرمندان معروف ایرانی به شنوندگان اروپایی، استقبال و توجه آنان را نیز به این آثار جلب نمود.
طی برنامه فرهنگی ایران به مناسبت افتتاح نمایشگاه نقاشی عالیوندی در گرفنبرگ آلمان که توسط شهردار شهر ترتیب داده شد، روزنامه محلی استان در آوریل ۱۹۷۴علاوه بر نقد مفصلی راجع به آثار عالیوندی، نوشت: ” ناهید همتآبادی به همراهی پیانو اریش نیت ترانه ” تنها آن کس که اشتیاق را میشناسد میداند چگونه رنج میبرم.... اثر شوبرت “ و نیز دو قطعه ایرانی که یکی از آنها بر اساس شعری از سعدی تصنیف شده است را اجرا نمود. اما تجربه هولناک در این میان، آگاهی بر این امر بود که خواننده ارزنده اپرا در میهن خود تحت حاکمیت رژیم خمینی عملاً ممنوعالکار است زیرا متعصبین مذهبی به زنان اجازه نمیدهند بهعنوان حرفه هنری یا به قصد کسب درآمد علناً آواز بخوانند“
بزرگداشت فردوسی از زمان حکومت سابق تا کنون اغلب در شهرهای مختلف جهان برگزار شدهاست. در بزرگداشت هزاره فردوسی در وین توسط دبیرکل یونسکو و طی دو شب، علاوه بر دهها تابلوی نقاشی رنگ روغن و گرافیک اثر بهرام عالیوندی که بنابر افسانهها و اساطیر شاهنامه خلق شدهاند، قطعه ” به یاد فردوسی کبیر“ بر اساس اشعار شاهنامه برای آواز سلو و همراهی پیانو اثر مرتضی حنانه نیز برای اولین بار توسط ناهید همتآبادی اجرا و مورد استقبال بسیار قرار گرفته و گزارش آن متعاقباً در بولتن ماهانه یونسکو منتشر و طی یک گزارش کوتاه تلویزیونی نیز پخش گردید.
شهر تاریخی ـ هنری اورسوراواز در فرانسه نیز طی دو” شب فرهنگی ایران“ با حضور مریم رجوی و شهردار شهر، شاهد نمایشگاهی از آثار بهرام عالیوندی بود که در شب اول آن ناهید همتآبادی با اجرای سه ترانه بلبل و گل سرخ به زبان فرانسه، کاروان و جام و ماه به زبان فارسی از آثار امینالله حسین مورد استقبال فراوان شنوندگان قرار گرفت.[۱]
منابع
- ↑ مصاحبه با ناهید همتآبادی ـ مدیریت ایران پدیا