علیرضا عسگری
علیرضا عسگری، زادهی ۱۳۳۹شهر ری تهران سرلشکر سپاه پاسداران، فرمانده سابق سپاه درلبنان، فرمانده کل پیشین عملیات سپاه و معاون آماد و پشتیبانی وزارت دفاع در زمان شمخانی، وزیر دفاع دولت سیدمحمد خاتمی، ۷ دسامبر ۲۰۰۶ در پروازی از دمشق به استانبول در این شهر ناپدید شد. اخبار بعدی حاکی از زندگی مخفی او تحت قانون حفاظت از شهود آمریکا در یکی از شهرهای این کشور است. بر اساس همین اطلاعات، تایلند مکان احتمالی است که سال ۱۳۸۴ سازمان سیا عسگری را در آنجا به خدمت گرفت. عسگری کسی بود که محسن فخریزاده را به عنوان شخصیت محوری برنامه نظامی هستهای جمهوریاسلامی به آمریکا معرفی کرد. علیرضا عسگری، نیمه اول آذرماه ۱۳۸۵ از تهران به دمشق رفت و چند روز بعد، ۱۶ آذر ۸۵ (۷ دسامبر ۲۰۰۶) از دمشق وارد استانبول شد و در هتل جیران استانبول ساکن شد. دو روز بعد، جمعه ۱۸ آذر (۹ دسامبر ۲۰۰۶)، موبایل او خاموش شد و از آن زمان به طور رسمی ناپدید شد. علیرضا عسگری، زمان ناپدید شدن دارای ۲ همسر، ۴ دختر و ۲ پسر بود.
پیش از این ۱۰ تن از بستگان درجه ۱ او (یکی از همسران و فرزندانش عروس و داماد و نوههایش) از ایران خارج شده بودند.
۹ اسفند ۸۵ (۲۸ فوریه ۲۰۰۷)، هشتاد روز پس از ناپدید شدن علیرضا عسگری، ابتدا روزنامه سعودی الوطن خبر ناپدید شدن او در ترکیه را منتشر کرد. ۵ روز بعدتر در ۱۳ اسفند سخنگوی وزارت امورخارجه ایران در کنفرانس مطبوعاتی، خبر ناپدیدشدن او را تائید کرد.
الشرقالاوسط در ۱۷ اسفند ۸۵ (۶ مارس ۲۰۰۷)، خبر داد علیرضا عسگری با اختیار خود به ایالات متحده رفته است. دو روز بعد، واشنگتنپست در گزارشی به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی خبر داد عسگری مشتاقانه در حال همکاری با آژانسهای اطلاعاتی غربی است.[۱]در ۸ مارس ۲۰۰۷ روزنامه واشنگتنپست در گزارشی اعلام کرد که عسگری بهصورت داوطلبانه اطلاعاتی را درباره حزبالله لبنان و ارتباط این سازمان با ایران را در اختیار سازمانهای جاسوسی غربی قرار داده است. او همچنین اطلاعاتی را دربارهٔ انفجار در یک سربازخانهٔ آمریکا، در لبنان در سال ۱۹۸۳ را نیز داده است.
در مارس ۲۰۰۹ هانس روله، روزنامهنگار آلمانی و رئیس پیشین ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان (که بر روی فعالیتهای هستهای تمرکز دارد) طی مقالهای در روزنامه نویهتسورشه تسایتونگ نوشت که: اسراییل با استفاده از اطلاعاتی که از عسکری بهدست آورده بود، به تاسیسات هستهای سوریه حمله کرده است. اسراییل مدعی است ایران بین ۱ تا ۲ میلیارد دلار برای راهاندازی این تاسیسات در سوریه به کرهٔ شمالی پرداخت کرده است.[۲]
گاهشمار زندگی علیرضا عسگری
یکی از کسانی که نیمه اول دهه شصت با عسگری در سپاه کُردستان کار کرده به ایراناینترنشنال گفت:
علیرضا عسگری زادهی ۲۰ دیماه ۱۳۳۹ در شهر ری که تا زمان عضویت در سپاه در همانجا زندگی میکرد. سال ۱۳۵۶ پس از آشنایی با محمد فدایی به گروه «توحیدی بدر» (که سال ۱۳۵۳ در شهرری تاسیس شد)، یکی از ۷ گروه تشکیلدهنده سازمان مجاهدین انقلاباسلامی پیوست.
پس از انقلاب ضد سلطنتی سال ۱۳۵۷ عسگری ابتدا چند ماه عضو کمیته انقلاب شهرری شد و در اردیبهشت ۱۳۵۸ پس از تاسیس سپاه پاسداران همراه محمد فدایی به سپاه پیوست:
«عسگری خرداد ۵۸ همراه محمد فدایی عازم سیستان و بلوچستان شد، اما کمتر از دو ماه بعد و همزمان با فرمان خمینی برای سرکوب مردم کردستان، هر دو به کردستان رفتند و در کرمانشاه به محمد بروجردی پیوستند.»
تا زمان کشته شدن محمد فدایی در اطراف کامیاران در اواخر بهمن ۱۳۵۸ او همراه فدایی بود. پس از آن تحت فرماندهی محمود کاوه و ناصر کاظمی قرار گرفت و تا اوائل سال ۱۳۶۰ در کردستان بود، در این زمان به خاطر جثهی بزرگش به او لقب «رضا چیفتن» دادند. خرداد ۱۳۶۰ برای کمک به سرکوب سراسری پس از تظاهرات مسالمتآمیز ۳۰ خرداد به تهران بازگشت و کمتر از یک سال بعد، اوائل سال ۱۳۶۱ دوباره به کُردستان بازگشت و ابتدا فرمانده اطلاعات قرارگاه سپاه مهاباد شد و سپس، در پائیز سال ۱۳۶۲ و با رفتن اسماعیل احمدیمقدم از سردشت به سنندج، فرماندهی سپاه سردشت به او سپرده شد. در همین دوران با زیبا احمدی «خواهر زینب» همکار سپاهی خود آشنا شد و ازدواج کرد. زیبا احمدی بدلیل مخالفت شدید پدرش به نام حاجوسو رحیماقدم که سرایدار یکی از مدارس شهر بود، با این وصلت بخاطر رسوایی فامیل شدن با یک فرمانده سپاه نام فامیلش را عوض کرد و حاجوسو هم پس از تهدید و فشار عسگری به این ازدواج رضایت داد. علیرضا عسگری سال ۱۳۶۴ فرمانده سپاه مریوان شد و در پی آن از سال ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه ناحیه کُردستان منصوب شد و تا سال ۱۳۶۷ در همین سمت باقی ماند.[۳]
اعزام عسگری به لبنان
یکی از مقاطع مهم زندگی سیاسی و نظامی علیرضا عسگری که توجه ویژه دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل و غرب را به او جلب کرد، دوره حضور او در لبنان بود.
علیرضا عسگری، استعداد بالایی در یادگیری زبان داشت. این استعداد و تجربه طولانیاش در جنگ نامنظم در کُردستان باعث شد پس از اتمام ماموریت در کُردستان در پائیز ۱۳۶۷، بلافاصله به عنوان فرمانده سپاه لبنان به آنجا اعزام شود.
علیرضا عسگری نخستین فرماندهی سپاه در لبنان شد که یک دوره کامل ۵ ساله در آن کشور ماند تا پائیز سال ۱۳۷۲ که اسماعیل احمدیمقدم برای یک دوره ۵ ساله دیگر، جای او را در لبنان گرفت.[۳]
سازماندهی حزبالله
علیرضا عسگری در دوره حساسی به لبنان رفت. درگیریها بین امل و حزبالله تازه شروع شده بود و با توجه به حمایت سوریه از امل، جمهوریاسلامی نگران بود که موجودیت حزبالله با واکنش سوریه به خطر بیفتد. عسگری نقش موثری در پایاندادن به این درگیریها داشت و از آن مهمتر، به تعبیر احمدیمقدم،
این «حاج رضا عسگری» بود که با سازماندهی دوباره «حزبالله را به یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی، سیاسی و ... تبدیل کرد.»
در دوره فرماندهی عسگری در لبنان، دستکم ۴ مورد گروگانگیری در آنجا رُخ داد. سه سرباز ایرلندی در پائیز ۶۷، یک شهروند بریتانیایی در خرداد ۶۸، دو شهروند سوئیسی در آبان ۶۸ و یک شهروند فرانسوی در شهریور ۷۰، یکی از نتایج یا ضرورتهای تغییر ساختار حزبالله با هدایت عسگری، تلاش برای دخیلکردن این جریان در پروسه سیاسی لبنان بود و این جز با توقف کامل سیاست گروگانگیری حزبالله ممکن نمیشد. با همین هدف، در همین دوره فرماندهی عسگری به تدریج همه گروگانهای اسیر در دست حزبالله که زنده مانده بودند آزاد شدند و با آزادی آخرین گروگان اروپایی در تیر ۱۳۷۱ (ژوئن ۱۹۹۲) بحران گروگانگیری در لبنان پایان یافت.
این عسگری بود که «مقامات را در تهران متقاعد کرد با توجه به بدنامی شدید جهاد اسلامی لبنان و از دست رفتن ضرورت وجودی آن، این سازمان را در سال ۱۹۹۲ منحل کرده و مغنیه را کاملا تحت تابعیت حزبالله و رهبری آن درآورد.»
رابرت بائر یکی از افسران مسئول وقت سیا در بیروت در کتاب خاطراتش تائید کرده عسگری در زمان فرماندهی سپاه در لبنان در آدمربایی غربیها مسئولیت داشت و به عنوان رابط اصلی عماد مغنیه و حسن نصرالله فعالیت میکرد. رضا گلپور، از دوستان علیرضا عسگری هم نوشته رابطه بسیار نزدیک او با حسن نصرالله و عماد مغنیه همچنان برای سالها ادامه داشته است.
شماری از رسانههای غربی از جمله واشنگتن پست، تایمز لندن، نیویورک تایمز، و حتی کای برد در کتاب تحقیقی جاسوس خوب، علیرضا عسگری را به اشتباه فرمانده سپاه لبنان در زمان انفجارهای سفارت آمریکا و مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) معرفی کردهاند.
پیش از عسگری، در نیمه اول دهه هشتاد میلادی، دستکم ۶ نفر دیگر فرماندهی سپاه لبنان را به عهده داشتهاند.
نخستین فرمانده سپاه در لبنان و سوریه احمد متوسلیان بود که ۱۴ خرداد به ماموریت اعزام شد اما تنها چند هفته پس از رسیدن به لبنان در ۱۴ تیر ۱۳۶۱ ربوده شد و از آن روز مفقود شده است. پس از ربوده شدن متوسلیان، منصور کوچکمحسنی چند ماه مسئول سپاه لبنان شد. احمد کنعانیمقدم فرمانده بعدی سپاه لبنان بود که تا تابستان ۱۳۶۲ آنجا ماند. در دوره مسئولیت او، در ۲۹ فروردین ۱۳۶۲، به سفارت آمریکا در بیروت حمله انتحاری شد و ۶۳ نفر از جمله ۱۷ آمریکایی کشته شدند. از تابستان ۱۳۶۲ تا ابتدای پائیز ۱۳۶۳ مسئولیت سپاه لبنان به حسین دهقان سپرده شد. در همین دوره، در اول آبان ۱۳۶۲، در دو حمله پیاپی به مقرهای تفنگداران آمریکایی و فرانسوی در بیروت، ۲۹۹ تفنگدار کشته شدند. پس از دهقان، از سال ۱۳۶۳ کسی به اسم حسین مصلح (مصلحنیا) برای یک سال مسئول سپاه لبنان شد و سپس سال ۱۳۶۴ محمدرضا نقدی برای یک سال جای او را گرفت. در همان سالها، از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷، سید احمد آوایی قائممقام فرماندهی سپاه در لبنان بود.[۳]
بازگشت عسگری از لبنان
علیرضا عسگری پس از بازگشت از لبنان، ابتدا نزدیک به ۳ سال در سمت فرمانده کل عملیات سپاه خدمت کرد و سپس نزدیک به یک سال به فرماندهی سپاه تهران منصوب شد.
عسگری سال ۱۳۷۶ در دولت محمد خاتمی، معاون بازرسی وزارت دفاع شد و تا زمانی که در اواخر سال ۱۳۸۱ از سوی حفاظت اطلاعات وزارتخانه بازداشت شد، در همین سمت ماند. بازداشتی که ۱۸ ماه به طول انجامید.
تایمز آن لاین نوشت: عسگری در سال ۱۹۹۷ به عنوان معاون وزیر دفاع ایران در امور تحقیقات داخلی منصوب شد. وی با کشف چندین نمونه اختلاس محبوبیت خود را از دست داد. پس از انتخاب احمدینژاد به عنوان رییس جمهور ایران در سال ۲۰۰۶ عسگری به دلیل اختلافنظر با وی کنار گذاشته شد. این دو سالها با هم رقابت داشتند و عسگری میدانست دوران او به سر رسیده است. در جریان یک ماموریت خارجی در سال ۲۰۰۳ گفته میشود وی با یک شریک تجاری که در واقع یک مقام اطلاعاتی بوده دیدار کرده است. یک مقام ایرانی گفت: علیرضا از ابتدا مردی متمول بود اما بعد از ۲۰۰۳ پولدارتر شد.[۴]
کریم سجادپور، تحلیلگر مسائل ایران در موسسه کارنگی در گفتگویی با انپیآر (رادیو ملی آمریکا)، گفته عسگری با اتهامات اخلاقی و مالی بازداشت شد: «او زمانی که در زندان بود به طرز وحشیانهای شکنجه شد.»
چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوریاسلامی هم در گفتگو با فایننشال تایمز تائید کردند عسگری پس از ۱۸ ماه زندان، ناامید و عصبانی بود و از نظر روانی آشفته شده بود.
همزمان با بازداشت او «در محافل سیاسی تهران این بحث مطرح بود که این فرمانده سپاه با اتهام فساد مالی و اخلاقی بازداشت شد و زیبا احمدی، همسر نخست او یکی از شاکیانش دربارهی فساد اخلاقی (ارتباط جنسی خارج از ازدواج) بود.»
یکی از فرماندهان پیشین سپاه در گفتگو با ایران اینترنشنال خشونت بازجویان در برخورد با عسگری را تائید کرد: «عسگری در جریان یکی از جلسات اولیه بازپرسی در گوش قاضی که از او سوال میکرده، سیلی زده و همین وضعیتش را دشوارتر کرد.» همین منبع همچنین تائید کرد که در جریان بازداشت ۱۸ ماهه «بازجویان حفاظت اطلاعات عسگری را بسیار آزار داده و شکنجه کردند.»
عسگری در نهایت با وساطت دوستان پرنفوذش از جمله اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده وقت نیروی انتظامی کشور، که در دوره حضور در کُردستان با او کار کرده بود و دخالت ناطقنوری، بازرس وقت دفتر علی خامنهای از زندان آزاد شد.
آنچنان که زیبا احمدی، همسر اول علیرضا عسگری، گفته او در سال ۱۳۸۳ و پس از آزادی از زندان، در حالی که تنها ۴۴ سال داشت با درجه سرلشکری و پیش از موعد بازنشسته شد و پس از بازنشستگی وارد کار تجارت زیتون شد.[۳]
عسگری و تجارت زیتون
بنا بر روایت رضا گلپور، اواخر آبان ماه سال ۱۳۸۵، کمتر از یک سال پیش از ناپدید شدن علیرضا عسگری، او با این عنوان که برنامه سفر دارد از دیدار با مسئول وقت دفتر ریاست قوه قضائیه، که قرار بوده به دستور خامنهای از او دلجویی کند، سرباز زده است.
عسگری در پاسخ به نگرانی گلپور از سفر با پرونده باز، گفته این نخستین سفر خارجی او پس از آزادی نیست. زیبا احمدی هم گفته همسرش پیش از سفر آخر به سوریه و ترکیه، سفرهای دیگری به ترتیب به تایلند، لبنان و سوریه داشته است.
یکی از منابع اطلاعاتی در آمریکا به ایران اینترنشنال گفت ممکن است علیرضا عسگری در سفر تایلند، با ماموران سیا دیدار کرده باشد: «تایلند سالهاست از کشورهای مورد علاقه سرویسهای اطلاعاتی غربی برای جذب جاسوس از ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه است. گفته شده ممکن است سیا عسگری را در جریان سفری در زمان معاونتش در وزارت دفاع، استخدام کرده باشد، اما به نظر من با توجه به اینکه او پس از بازجوییهای بیرحمانه در زمان بازداشتش به جمهوریاسلامی پشت کرد، عسگری احتمالا در همین سفر به تایلند با سیا تماس گرفته است.»
به گفته زیبا احمدی، همسرش در سفر آخر برای تجارت زیتون به سوریه و ترکیه رفته است. اما رضا گلپور مدعی است این سردار سپاه به او گفته علاوه بر تجارت زیتون، «برای خرید چیزهایی برای وزارت دفاع به سفر سوریه و ترکیه میرود.» قاسم سلطانآبادی از دوستان عسگری هم گفته سفر او به سوریه و ترکیه ماموریت بوده است.[۳]
نحوهی فرار علیرضا عسگری
علیرضا عسگری پس از آزادی و احساس تهدید لو رفتن فعالیتهایش نقشهی فراری را با همکاری نیروهای خارجی طراحی کرده و ابتدا ده تن از اعضای خانوادهاش را به خارج از کشور میفرستد و خود به بهانه تجارت و خرید سلاح و الزامات سپاه به دمشق و از آنجا به استانبول پرواز میکند در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی میدهد از این مرحله با یک خودروی اجارهای که بعدها کنار ساحل رها شد خود را به یکی از پایگاههای آمریکا (احتمالا اینجرلیک) رسانده و از آنجا به همراه خانوادهاش به یک پایگاه نظامی در آلمان و سپس به آمریکا میرود.
بر اساس گزارش های منتشره او سال ۸۳ فعالیتهای نظامی را به طور کامل کنار گذاشت و به تجارت زیتون و روغن زیتون با کشور سوریه پرداخت. عسگری ۱۶ آذر ۸۵ از دمشق وارد استانبول و در هتل جیران در نزدیکی میدان تکسیم شهر استانبول مستقر شد. او تا روز ۱۸ آذر با خانواده خویش در تماس بود. روز شنبه تلفن همراه عسگری خاموش میشود و از آن پس خانوادهاش نمیتوانند تماسی با عسگری برقرار کنند.[۵]
هفتهنامه ساندیتایمز با اشاره به همکاری آژانسهای غربی برای فرار این مقام نظامی ایران از ترکیه مدعی شده است که او در سفر از دمشق به استانبول، یک پارسپورت جدید دریافت کرده و با همراهی محافظان غربی، سوار بر خودرو، ترکیه را ترک کرده است. بنابر گزارش ساندی تایمز، عسگری با خروج از ترکیه در یک پایگاه ناتو، در نزدیکی شهر فرانکفورت آلمان تحت بازجویی قرار داشت.[۶]
هفتهنامه فلسطینی المنار نیز گزارش داده که وی با خروج از استانبول به شمال عراق منتقل شد و در یکی از پادگانهای مخفی موساد در نزدیک شهر "اربیل" مورد بازجویی قرار گرفت و پس از آن بود که بهوسیله یک فروند هواپیمای نظامی آمریکایی به کشوری اروپایی- احتمالا آلمان - برده شد.
همان زمان، خبرهایی حاکی از انتقال عسگری به یکی از پادگانهای ناتو در فرانكفورت آلمان منتشر شد. ۲۳ اسفند ۸۵، فرانتس یوزف یونگ، وزیر دفاع وقت آلمان در پاسخ به پرسش از حضور علیرضا عسگری در آلمان، به جای انکار صریح، پاسخ داد: «درباره این مساله نمیتوانم چیزی بگویم.»[۳]
۵ اردیبهشت ۸۶ (۲۵ آپریل ۲۰۰۷)، چند تن از دوستان علیرضا عسگری و مقامات سابق جمهوریاسلامی در گفتگو با فایننشالتایمز، پناهندگی علیرضا عسگری را تائید کردند.
در همان زمان، شان مککورمک، سخنگوی وقت وزارت خارجه، در پاسخ به اینکه آیا حضور علیرضا عسگری را در ایالات متحده انکار میکند؟ پاسخ داد: «نمیتوانم چیزی به شما بگویم.»[۳]
در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هستهای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب میگوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقهبندی شده نمیتوانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»[۳]
آقای برد در این کتاب مینویسد:
«تصمیم اعطای پناهندگی سیاسی به عسگری برمبنای قانون ۱۱۰ عمومی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (که آن را از اجرای روال معمول اداری و قانونی در موارد خاص و محرمانه معاف میکند) احتمالا با مخالفت ماموران کهنه کار CIA، که از نقش احتمالی او در قتل رابرت آیمز آگاه بودند، روبرو شد.»
نویسنده کتاب که پدرش یک دیپلمات آمریکایی بود و بخشی از دوران جوانیاش را در خاورمیانه سپری کرده است، در ادامه مینویسد: «اما آنطور که گزارشها حاکی است نظر سازمان و آن مسئولان ارشد توسط شورای امنیت ملی دولت جرج بوش رد میشود» و سپس نتیجه میگیرد «اعطای پناهندگی به فردی با پیشینه عسگری، یک تصمیم سیاسی بود که تنها میتوانست در کاخ سفید اتخاذ شده باشد.»[۷]
تایمزآنلاین نوشت: گفته میشود عسگری به همراه خود اسنادی از ارتباط ایران با تروریستهای خاورمیانه به همراه دارد اما درباره داشتن اطلاعات سری از برنامههای هستهای این کشور تردید وجود دارد.[۴]
زیبا احمدی همسر (همسری که در ایران است) او میگوید: تا روز هشتم دسامبر (جمعه) با وی در تماس بودیم ولی شنبه این تماس قطع شد و تلفن همراهش خاموش بود که مشکوک شدیم. گزارشی حاکی از آن است عسگری در ترکیه قصد دیدار با یک دلال اروپایی اسلحه را داشته است. همسر علیرضا عسگری در این مورد میگوید که همسرش که پدر پنج فرزند است به ترکیه پناهنده نشده است و شواهد نشان میدهد که او ربوده شده است. او همچنین اعلام کرد که همسرش به خاطر تجارت روغن زیتون به سوریه سفر کرده است. برخی رسانهها نیز وی را عهدهدار معاونت ریاست شرکت هواپیمایی ماهان نیز اعلام کرده بودند. گزارشها نشان میدهد که دو فرد دیگر اتاقی را در «هتل سیلان ترکیه» به مدت سه شب برای او رزرو کردند ولی پس از رسیدن عسگری به ترکیه او به هتل ارزان قیمت «جیران» رفت. لونت بیلمن سخنگوی وزارت امور خارجه ترکیه میگوید که: «مقامات ایران درحالیکه در پنجم دیماه ۱۳۸۵ ناپدید شدن این مقام سابق نظامی خود را به اینترپل گزارش داده بودند، ما را در ۱۵ بهمن ۱۳۸۵یعنی تقریبا دو ماه بعدتر، از این حادثه مطلع ساختند.»
عسگری میدانست که دیگر قرار نیست به کشور برگردد و با برنامه میخواست باقی زندگیاش را با یک هویت تازه بگذراند و آنچنان که در ادبیات سیاسی و حقوقی آمریکا رایج است او از این به بعد «مستر جان دوو» که نامی برای افراد با هویت ناشناس است قصد زندگی مخفی در آمریکا را داشت.[۸]
ضربات عسگری به جمهوری اسلامی
- افشای ساختار و فعالیتهای حزبالله لبنان
- افشای فعالیتهای هستهای و معرفی فخریزاده به عنوان عنصر کلیدی این فعالیتها
در کتاب «جاسوس خوب: زندگی و مرگ رابرت ایمز» که سال ۲۰۱۴ منتشر شد به نقل از ۴۰ منبع اطلاعاتی گفته شده به علیرضا عسگری در ازای ارائه اطلاعات درباره برنامه هستهای ایران، پناهندگی آمریکا داده شد. کای برد نویسنده این کتاب میگوید یکی از مقامات دولت بوش درباره تصمیم بوش برای دادن پناهندگی به علیرضا عسگری در سال ۲۰۰۷ گفته است: «در سطح اطلاعات غیر طبقهبندی شده نمیتوانم در این باره توضیح بیشتری بدهم.»
- افشای منجر به سرقت اطلاعات هستهای از سولهی تورقوزآباد
- افشای ترددات عماد مغنیه
- بمباران به راکتور هستهای ایران در سوریه که بیش از یک میلیارد دلار هزینه برپایی آن توسط کرهشمالی بود.
نیمهشب ۱۵ شهریور ۱۳۸۶ (۶ سپتامبر ۲۰۰۷) اسکادران ۶۹ نیروی هوایی ارتش اسرائیل، مجتمعی نظامی را در دیرالزور سوریه بمباران و منهدم کرد. ۷ ماه بعد آمریکا اعلام کرد که مجتمع بمبارانشده یک سایت هستهای با اهداف نظامی بود. چهار سال بعد هم آژانس بینالمللی انرژی اتمی تائید کرد، آنچه اسرائیل در سال ۲۰۰۷ نابود کرد یک رآکتور هستهای بود.
۲ فروردین ۸۸ (۲۲ مارس ۲۰۰۹)، هانس روئله، رئیس سابق ستاد برنامهریزی وزارت دفاع آلمان و فرمانده پیشین مقر ناتو در این کشور تائید کرد اطلاعاتی که علیرضا عسگری در مورد پروژه هستهای سوریه در دیرالزور داد منجر به شناسایی آن و حمله اسرائیل در سپتامبر ۲۰۰۷ به راکتور الکبار در این سایت هستهای و نابودی آن شد. بنا بر این گزارش، هیچ کس در جامعه اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل تا آن زمان در مورد آن سایت هستهای چیزی نشنیده بودند: «مورد اخیر بسیار شرمآورتر بود زیرا دولت اسرائیل همیشه ادعا کرده بود چیزی در سوریه وجود ندارد که آنها ندانند.»[۳]
بازدارندگی علیرضا عسگری
علیرضا عسگری در مواردی هم نقش بازدارنده در حملات قریبالوقوع به جمهوری اسلامی داشته است. از جمله تاثیر عملکرد وی در آمریکا مبنی بر غیر نظامی بودن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی منجر به ارائه گزارش ارزیابی اطلاعاتی ۲۰۰۷ در آمریکا شد که نتیجهی آن کنار گذاشته شدن طرحهای تهاجم به تاسیسات تظامی و هستهای جمهوری اسلامی بود.در کتابی که مرکز مطالعات اطلاعاتی سیا درباره نتایج و اهمیت ارزیابی اطلاعاتی ۲۰۰۷ منتشر کرد، گفته شد منتقدان این ارزیابی میگفتند قضاوت ارائهشده در آن، هرگونه استدلال برای اقدام نظامی علیه ایران را تضعیف میکند.
یکی از منابع اطلاعاتی، تائید کرد که در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، در محافل سیاسی واشنگتن، این تصور که آمریکا برنامهای برای حمله به ایران دارد، بسیار جدی گرفته میشد: «آن زمان، روزی نبود که از من درباره برنامه آمریکا برای حمله به ایران نپرسند، همه فکر میکردند برنامهای تهیه شده و این حمله قریبالوقوع است، اما ارزیابی سال ۲۰۰۷ که ابتدای دسامبر منتشر شد مثل آب سردی بود که بر آتش ریختند، عملا همه تصورات درباره احتمال حمله به ایران رنگ باخت و اگر برنامهای هم واقعا تهیه شده بود، عملا کنار گذاشته شد.»[۳]
انعکاسات ناپدید شدن علیرضا عسگری
سخنان احمدیمقدم در باره علیرضا عسگری
آذرماه ۱۳۹۱ سرتیپ اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده پلیس ایران مطرح کرد که: علیرضا عسگری، قبل از ناپدید شدن در ترکیه، ۱۵ ماه در داخل ایران زندانی بوده است. وی عسگری را فردی توصیف کرد که در تشکیل حزبالله لبنان به عنوان یک حزب کامل با تمام ارکان نظامی، اطلاعاتی، فرهنگی و سیاسی نقش مهمی داشته است. احمدی مقدم همچنین با اشاره به اینکه از طریق علی اکبر ناطق نوری، رئیس بارزسی ویژه دفتر رهبر جمهوری اسلامی خواستار رسیدگی به پرونده عسگری شده، گفته که اتهاماتی متوجه عسگری بود که در نهایت اثبات نشد و برای وی قرار مجرمیت هم صادر نشد.
احمدی مقدم همچنین با گلایه از مسئولان دولتی و امنیتی گفت:
"این ظلم است که میگویند او پناهنده شده و خداوند از آدمی که این کار را کرد، نگذرد. علیرضا عسگری یک روز قبل از سفر به سوریه به دفتر من آمد و خیلی خوشحال بود. او گفت شاید دیگر همدیگر را نبینیم. من آمدهام اینجا تا حرفهایی را به شما بزنم که بعداً آن را پیگیری کنید. به یک مناسبتی به همراه فردی با یک گروه سیاسی نشستی داشت و وقتی نزد من آمد، گفت این افراد نیت شومی دارند که باید بعداً آن را به دیگران منتقل کنیم. حال کسی که یک روز قبل از سفر بیاید و اطلاعات دقیقی از خیانت یک گروه بدهد چه طور میتواند پناهنده شود؟"
وی همچنین خبر داد که شورای عالی امنیت ملی و نهادهای امنیتی کشور اذعان دارند که عسگری ربوده شده ولی برخی افراد هستند که به گفته فرمانده پلیس ایران بیانصاف هستند، در این زمینه تشکیک ایجاد میکنند.[۹]
مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه ایران
در تازهترین واکنش، مرضیه افخم سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد ایران همچنان در حال مکاتبه درباره سرنوشت علیرضا عسگری با سازمان ملل و سازمان جهانی صلیب سرخ است، رویه ای که در طول ۹ سال گذشته جاری بوده است.[۱۰]
هفتهنامه ساندیتایمز
هفته نامه بریتانیایی ساندی تایمز نوشت: علیرضا عسگری از حدود ۴ سال قبل توسط یک افسر اطلاعاتی غربی در خلال یک سفر تجاری به خارج (احتمالا تایلند) استخدام شد و بدین ترتیب از سال ۲۰۰۳ برای برخی کشورهای غربی جاسوسی میکرده است. بنابر این گزارش، برنامه فرار وی از طریق دمشق نیز به کمک غربیها پس از آن ترتیب داده شده که جاسوسی وی در حال لو رفتن بوده است. به ادعای این نشریه حداقل ۱۰ عضو خانواده عسگری، نیز از ایران خارج شدهاند. اما درحالی که خانواده عسگری در تهران اعلام کردهاند که "ما در ایران هستیم و جایی نرفتهایم"، برخی رسانه های غربی این گفتهها را متعلق به اعضای خانواده "دوم" عسگری دانستهاند که در ایران به سر میبرند. رسانههای غربی گفتهاند که علیرضا عسگری دارای دو همسر به نامهای زیبا احمدی و زهرا عبداللهپور است.[۶]
پاسدار علی فضلی
در آخرین اظهارنظر درباره عسگری، سرتیپ پاسدار علی فضلی، جانشین هماهنگکننده سپاه ۷ مهر ۱۴۰۲ در صحبتهایی به مناسبت سالگرد آغاز جنگ ایران و عراق، دوبار به علیرضا عسگری اشاره کرد، یک بار او را «مرحوم عسگری» خواند و یک بار دیگر در اشاره به او گفت: «حاجرضا عسگری که انشاالله زنده باشد و به دامن اسلام بازگردد.»[۳]
رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران
رمضان شریف، سخنگو و مسئول روابط عمومی کل سپاه پاسداران، روز سه شنبه ۲۱ خرداد۱۳۹۸، اخبار منتشر شده درباره «دستگیری چند تن از سرداران» و «فرار فرماندهان سپاه» از ایران را «شایعه» خواند، تکذیب کرد و گفت: «دشمنان» بعد از اقدام آمریکا در قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی اقدام به انتشار «اکاذیب مشمئزکنندهای مانند فرار از کشور و یا دستگیری چند تن از سرداران سپاه از جمله سرداران نصیری، ربیعی، تولایی» و برخی فرماندهان دیگر این نیرو کردند.
سخنگوی سپاه در ادامه گفت که «فرماندهان» و «سردارانی» که خبر فرار یا دستگیری آنها منتشر شده است «از نیروهای مخلص و فعال سپاه بوده و در جایگاهی جدید در سپاه فعال و با جدیت به ایفای مأموریتها و مسئولیتهای محوله، اشتغال به خدمت دارند و حتی اخباری از حضور آنان در محافل منتشر شده است». [۱۱]
برخی منابع نیز مدعی پناهندگی او به امریکا به دلیل اختلاف داشتن با مقاماتی در تهران شدند. هاآرتص به همراه الشرقالاوسط مدعی شدند که وی به آمریکا پناهنده شده است. روزنامه الشرقالاوسط به نقل از منابعی ناشناس مدعی شد که علیرضا عسگری در استانبول به سفارت آمریکا مراجعه کرده و درخواست پناهندگی کرده است. روزنامه واشنگتنپست نیز به نقل از یک مقام بلندپایه آمریکا گزارش داده است که «عسگری پس از ترک ایران به طور داوطلبانه با آژانس های اطلاعاتی غرب همکاری میکند و اطلاعاتی را نیز درباره شبه نظامیان حزبالله در لبنان و روابط ایران با آن گروه، ارائه کرده است».[۸]
با این حال همسر او ادعای پناهندگی آقای عسگری را شایعه و دروغ خوانده و به خبرنگاران گفته است که آقای عسگری با ایران مشکلی نداشته که بخواهد پناهنده شود.
منابع
- ↑ سایت آکسار آذربایجان
- ↑ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ سایت ایران اینترنشنال
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ سایت عصر ایران
- ↑ سایت ایران وایر به نقل از نیوزویک
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ هفتهنامه ساندی تایمز ۲۱ اسفند ۸۵ (۱۱ مارس ۲۰۰۷)
- ↑ سایت العربیه فارسی
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ سایت دیپلماسی ایرانی
- ↑ سایت رادیو فردا
- ↑ سایت ایران وایر
- ↑ سایت ایران اینترنشنال