عباس مفتاحی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
عباس مفتاحی
عباس مفتاحی.jpg
عباس مفتاحی
زادروز۱۳۳۲
ساری
درگذشت۱۱ اسفند ۱۳۵۰
میدان تیر چیتگر، تهران
ملیتایرانی
تحصیلاتدانشجوی مهندسی معدن
از دانشگاهدانشگاه تهران
پیشهمبارز
نقش‌های برجستهاز بنیان‌گذاران سازمان جریک‌های فدایی خلق ایران
تأثیرپذیرفتگاناعضا وهواداران سازمان چریک‌های فدایی خلق
حزب سیاسیسازمان چریک‌های فدایی خلق

عباس مفتاحی، (متولد سال ۱۳۳۲، ساری – درگذشته ۱۱ اسفند ۱۳۵۰، میدان تیر چیتگر تهران) یکی از بنیانگذاران سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران به‌ همراه مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان بود. عباس مفتاحی در نوجوانی و در فضای نسبتاً باز سیاسی در سال‌های ۱۳۳۹–۱۳۴۲، آثار بزرگان مارکسیسم را مطالعه کرد و به مارکسیسم گروید. او در سال ۱۳۴۲، وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی معدن شد. ایده‌ی تشکیل یک گروه مارکسیستی، نخستین بار بین عباس مفتاحی و امیرپرویز پویان مطرح شد که به شکل‌گیری سازمان چریک‌های فدایی خلق انجامید. عباس مفتاحی از توانمندی سازماندهی فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و افراد بسیار برجسته‌ای را جذب گروه کرده بود. در سال ۱۳۴۷، عباس مفتاحی به‌همراه امیرپرویز پویان و مسعود احمدزاده هسته‌ی اولیه یک گروه را تشکیل دادند. این گروه در سال ۱۳۴۸، پس از یک سلسله مطالعات تئوریک، سیاسی و اجتماعی، خط مشی مبارزه مسلحانه را برگزیدند که با فعالیت‌های بی‌وقفه‌ی عباس مفتاحی گسترش زیادی پیدا کرد. پس از اعلام رسمی تأسیس سازمان چریک‌های فدایی خلق، عباس مفتاحی از جمله اعضای نخستین کمیته‌ی مرکزی این سازمان بود که نقش بسیار برجسته و فعالی در سازماندهی داشت. عباس مفتاحی در فروردین‌ماه ۱۳۵۰، در حلقه‌ی محاصره پلیس درآمد. او چند تن از مأموران را از پای درآورد، اما با گیرکردن سلاحش دستگیر شد و تحت شکنجه‌های ساواک شاه قرار گرفت. سرانجام در روز ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۰، عباس مفتاحی و برادرش اسدالله مفتاحی، مسعود و مجید احمدزاده، غلامرضا گلوی و حمید توکلی در میدان تیر چیتگر به جوخه‌های تیرباران سپرده شدند.

پیشینه شکل‌گیری گروه‌های چپ

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، و آشوب‌های خردادماه ۱۳۴۲، سازمان‌های چپ و جنبش‌های مترقی مانند جبهه ملی، سازمان حزب جوانان حزب توده و هم‌چنین چند گروه مجزا و بدون ارتباط با همدیگر شکل گرفتند. آن‌ها با جمع‌بندی شرایط عینی جامعه‌ی ایران در آن دوران، به این نتیجه رسیدند که با مسدود شدن همه‌ی راه‌های مبارزات مسالمت‌آمیز با نظام شاهنشاهی وابسته به سرمایه‌داری، زمان آن رسیده است که به تدارک مبارزه قهرآمیز بپردازند. در این گروه‌های چپگرا، دو جریان عمده‌ی ابتکار عمل مشی مبارزه‌ی مسلحانه را به‌دست گرفتند. گروه اول را بیژن جزنی، حسین ضیاءظریفی و عباس سورکی در نوروز ۱۳۴۲، تشکیل دادند. گروه دوم نیز توسط عباس مفتاحی، امیرپرویز پویان و مسعود احمدزاده تشکیل شد.

عباس مفتاحی

عباس مفتاحی در سال ۱۳۲۳، در شهر ساری در یک خانواده محروم به دنیا آمد و در همان شهر تحصیلات خود را تا پایان دوره متوسطه به‌پایان رساند.[۱]

گرایش به مارکسیسم

عباس مفتاحی
عباس مفتاحی

عباس مفتاحی در نوجوانی و در فضای نسبتاً باز سیاسی در سال‌های ۱۳۳۹–۱۳۴۲، آثار بزرگان مارکسیسم را مطالعه کرد و به مارکسیسم گروید و در شهر ساری به تبلیغ آن در میان دوستانش پرداخت.[۲]

عباس مفتاحی در سال ۱۳۴۲، وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی معدن شد. او با اینکه به مارکسیسم گرایش داشت، اما هنوز بخشی از افکار مذهبی سُنتی را حفظ کرده بود و نماز هم می‌خواند.[۱]

آشنایی با انقلابیون

عباس مفتاحی در دانشگاه تهران با مبارزان برجسته‌ای مانند ناصر صادق و سیف دلیل صفایی آشنا شد. عباس مفتاحی در دوران تحصیل برای آشنا شدن با زندگی کارگران و زحمت‌کشان، به کارگری نیز می‌پرداخت.

زندگی عباس مفتاحی در سال تحصیلی ۱۳۴۳–۱۳۴۴، متحول و دگرگون شد. برای او دیگر مهندس شدن هدف نبود و به کوه‌نوردی روی آورد و بیشتر برنامه‌های کوه‌نوردی خصوصی‌اش در جنگل‌های شمال بود و حتی سیگار را هم ترک کرد. در همین دوران بود که او با کاظم سالحی که گرایش مارکسیستی داشت آشنا شد.[۱]

عباس مفتاحی در سال ۱۳۴۳، در دانشگاه با امیرپرویز پویان که در آن زمان دانشجوی رشته‌ی علوم اجتماعی در دانشگاه تهران بود و مارکسیسم نیز شده بود، آشنا شد. خیلی زود بین عباس مفتاحی و امیرپرویز پویان دوستی و رفاقت عمیقی شکل گرفت. ایده‌ی تشکیل یک گروه مارکسیستی، نخستین بار بین این دو نفر مطرح شد که به شکل‌گیری سازمان چریک‌های فدایی خلق انجامید.

عباس مفتاحی از توانمندی سازماندهی فوق‌العاده‌ای برخوردار بود و افراد بسیار برجسته‌ای مانند مهرنوش ابراهیمی و چنگیز قبادی را جذب گروه کرده بود.[۲]

تشکیل گروه

عباس مفتاحی و نقی حمیدیان در دادگاه نظامی
عباس مفتاحی و نقی حمیدیان در دادگاه نظامی

در سال ۱۳۴۷، عباس مفتاحی به‌همراه امیرپرویز پویان و مسعود احمدزاده هسته‌ی اولیه یک گروه را تشکیل دادند. این گروه در سال ۱۳۴۸، پس از یک سلسله مطالعات تئوریک، سیاسی و اجتماعی، خط مشی مبارزه مسلحانه را برگزیدند که با فعالیت‌های بی‌وقفه‌ی عباس مفتاحی گسترش زیادی پیدا کرد. ارتباط و همکاری این گروه با گروه جنگل، با آشنایی عباس مفتاحی و علی‌اکبر صفایی فراهانی در ساری شکل گرفت.[۳]

عباس مفتاحی حلقه‌ی مازندران را با همکاری احمد فرهودی، نقی حمیدیان و رحیم کریمیان راه‌اندازی کرد و سپس برادرش اسدالله را نیز به این گروه وارد کرد. عباس مفتاحی به‌تدریج افراد دیگری را نیز به عضویت گروه درآورد، از جمله کاظم سلاحی، دانش هیرمن‌پور، مارتیک قازاریان، چنگیز و برادرش بهرام قبادی و مهرنوش ابراهیم روشن به‌عضویت گروه درآمدند.

امیرپرویز پویان نیز از طریق دوست دانشجوی خود حمید توکلی به جذب گروه دیگر در شهر مشهد پرداخت که این گروه به حلقه‌ی مشهد معروف بودند.

تأسیس سازمان چریک‌های فدایی

پس از حماسه سیاهکل در ۲۶ اسفندماه ۱۳۴۹، و اعدام ۱۳ نفر از پیشتازان جنبش فدایی، گروه (جزنی-ظریفی) با گروه (پویان-احمدزاده-مفتاحی) به‌طور کامل به‌هم پیوستند و سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران پایه‌گذاری شد. «ایران پدیا»

پس از اعلام رسمی تأسیس سازمان چریک‌های فدایی خلق، عباس مفتاحی از جمله اعضای نخستین کمیته‌ی مرکزی این سازمان بود که نقش بسیار برجسته و فعالی در سازماندهی داشت.[۳]

دستگیری و شکنجه

در فروردین سال ۱۳۵۰، وقتی که گروه عباس مفتاحی در حمله به کلانتری قلهک، سپهبد ضیاءالدین فرسیو (رئیس دادرسی ارتش) را از پای درآوردند، قبل از آن اسم عباس لو رفته بود و نام و عکس او را نیز در روزنامه منتشر کرده بودند و رژیم شاه هم یک میلیون ریال برای دستگیری او جایزه تعیین کرده بود. با این وجود عباس مفتاحی هم‌چنان به مباره‌ی خود ادامه می‌داد. سرانجام عباس مفتاحی در یک قرار ملاقات در محاصره پلیس افتاد و پس از به هلاکت رساندن چند مأمور سلاحش گیر کرد و دستگیر شد.[۱]

عباس مفتاحی ۲۶ روز تحت شکنجه‌های ساواک شاه قرار گرفت، اما او مقاوم و استوار ماند و حتی یک ناله هم نکرد.[۲]

تیرباران

عباس مفتاحی در دادگاه بدوی و تجدیدنظر نظامی، به اعدام محکوم گردید. عباس مفتاحی در جلسه دادگاه درباره مبارزه و تشکیل گروه گفته بود:

«آن زمان جبهه ملی استقرار حکومت قانونی را اعالم کرده بود و می دانیم که این جبهه به چه سرنوشتی دچار شد. البته در سال‌های بعد با مارکسیسم – لنینیسم آشنا شدم و پس از آن متوجه شدم که چه تضادهایی در جامعه ما وجود دارد و چون آزادی‌های مختلف در کشور وجود نداشت من به اتفاق پویان و احمدزاده گروهی را بوجود آوردیم و تصمیم گرفتیم دست به اسلحه ببریم.»[۱]

سرانجام در روز ۱۱ اسفندماه ۱۳۵۰، عباس مفتاحی و برادرش اسدالله مفتاحی، مسعود و مجید احمدزاده، غلامرضا گلوی و حمید توکلی در میدان تیر چیتگر به جوخه‌های تیرباران سپرده شدند. ترانه‌ی «تو بارونی» با صدای رامش، شعری از مینا اسدی است که در وصف عباس مفتاحی و برادرش اسدالله سروده شده است.[۳]

منابع