صادق هدایت
صادق هدایت، (زادهی ۲۸ بهمن ۱۲۸۱، تهران – درگذشتهی ۱۹ فروردین ماه ۱۳۳۰، پاریس) داستاننویس، مترجم و روشن فکر ایرانی بود. صادق هدایت از پیشگامان و بنیانگذاران داستاننویسی مدرن معاصر بهشمار میآید. پدرش هدایتقلیخان اعتضادالملک از رجال سیاسی قاجار بود. صادق هدایت پس از پایان تحصیلاتش در مدرسهی سنلویی عازم بلژیک شد؛ و در رشته ریاضیات محض ادامه تحصیل داد. سپس با تغییر رشته تحصیلیاش به پاریس رفت. صادق هدایت در همین دوران داستانی را با نام مرگ، در مجلهی ایرانشهر در آلمان منتشر کرد؛ و مقالهای را نیز با نام جادوگری در ایران، در مجلهی لهویل دلیس، به چاپ رساند. صادق هدایت در سال ۱۳۰۷، اقدام به خودکشی کرد. او خودش را از پلی به رودخانه مارن فرانسه انداخت؛ اما توسط سرنشینان قایقی نجات یافت. هدایت پس از این خودکشی، آثاری همچون: پروین دختر ساسان، زندهبهگور، و مادلن، را خلق کرد که منجر به دوستی او با مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی گردید؛ و تشکیل حلقه دوستی، معروف به ربعه رقم خورد. صادق هدایت سپس به ایران بازگشت و در بانک ملی مشغول کار شد. او با انتشار کتاب وغوغ ساهاب، که کتابی طنز با محتوای سیاسی و انتقادی بود، ممنوعالقلم گردید. صادق هدایت نخستین نویسندهی تاریخ ایران است که زیر تیغ سانسور رفت. با این وجود تعداد زیادی از کتابهای او شامل مجموعه سه قطره خون، گرداب، دون ژوآن کرج، علویهخانم و سفرنامه اصفهان در همین دوران ممنوعالقلمی منتشر شد. سالهای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، منجر به باز شدن فضای سیاسی کشور شد. این واقعه فرصت مناسبی برای اهل قلم و روشنفکران ایجاد کرد تا به وظیفهی اجتماعی خود عمل کنند. صادق هدایت نیز با استفاده از این فرصت، کتاب معروف سگ ولگرد، چند ترجمه از فرانتس کافکا و زبان پهلوی، داستان بلند حاجیآقا و مجموعهی ولنگاری را منتشر کرد که اوج روح انتقادی او در این آثار مشهود بود. خیلی از آثار صادق هدایت، هم پیش از انقلاب ضدسلطنتی و هم در دوران جمهوری اسلامی، ممنوعالانتشار بودهاند. در سال ۱۳۸۵، نیز چاپ و انتشار مجدد همهی کتابهای صادق هدایت، بدون نظارت و بررسی به حالت تعلیق درآمد. صادق هدایت از تاثیرگذارترین نویسندگان تاریخ ایران بر روند نوگرایی است. وی نهتنها انقلابی در داستاننویسی فارسی ایجاد کرد، بلکه جهانبینی، سبک و شیوهی خود را نیز در آثار نویسندگان نسل پس از خود، مانند: غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری و عباس معروفی نیز به ودیعه گذاشت، تا جایی که بسیاری او را همتراز با نویسندگان مشهوری نظیر بزرگ علوی، محمدعلی جمالزاده و صادق چوبک، که پدران داستاننویسی نوین فارسی هستند، میدانند. بخش مهم و عمدهای از آثار صادق هدایت شامل انتقاد و اعتراض است. خرافهپرستی، مذهبگرایی مفرط، استبداد، حاکمیت، جنگ و حتی اشکال بهظاهر زیبای زندگی، زیر تیغ قلم صادق هدایت میروند. جهانی که او ارائه میدهد، واقعیتهای روزگار او است. وی سرانجام در نوزدهم فروردین ۱۳۳۰، بهوسیلهی گاز به زندگی خود پایان داد. پیکر صادق هدایت با تشیع جمعیت اندکی از ایرانیان مقیم فرانسه و همچنین شهروندان فرانسوی در آرامستان پرلاشز که یکی از معروفترین گورستانهای پاریس است، به خاک سپرده شد.
گاهشمار زندگی صادق هدایت
صادق هدایت، در ۲۸ بهمنماه ۱۲۸۱، در خانوادهای نامدار متولد شد. پدرش هدایتقلیخان اعتضادالملک از رجال سیاسی قاجار بود. مادر او زیورالملوک، دختر حسینقلی مخبرالدوله، از سیاستمداران سرشناس در دوران ناصرالدین شاه بهشمار میآمد. صادق هدایت دارای دو خواهر بزرگتر از خود و همچنین دو برادر بزرگتر به نامهای عیسی خان و محمود خان بود؛ و یک خواهر کوچکتر از خود نیز داشت. برادران صادق هدایت دارای طبع ادبی و هنری بودند؛ و مناصب مختلفی هم در دستگاه سیاسی کشور داشتند. سپهبد حاجعلی رزمآرا، نخستوزیر محمدرضا شاه پهلوی، شوهر خواهر صادق هدایت بود.[۱]
تحصیلات
صادق هدایت در سن ۶ سالگی، با ورود به مدرسه علمیه تهران، تحصیلات ابتدایی خود را آغاز کرد و در همین اوقات با انتشار روزنامهی دیواری ندای اموات، استعداد خود را نمایان کرد. دوران دبیرستان صادق هدایت در مدرسه دارالفنون بود که به خاطر بیماری چشمدرد مجبور به ترک مدرسه شد؛ اما سال بعد در مدرسه سنلویی که متعلق به فرانسویها بود، تحصیلات خود را ادامه داد. در واقع مدرسهی سنلویی، سرآغاز آشنایی صادق هدایت با ادبیات جهان بود.[۲]
گیاهخواری
صادق هدایت در آغاز جوانی به گیاهخواری روی آورد. او از همان خردسالی دارای روحیهی عمیق انسانی نسبت به حیوانات و طبیعت بود. صادق هدایت در دوران تحصیلات متوسطه، کتابچهای را با نام انسان و حیوان منتشر کرد؛ و پس از سه سال، کتاب فواید گیاهخواری را در برلین به چاپ رساند. او تغذیه از خوراک خونین را مانع و سد پیشرفت اخلاقی انسان و باعث خونریزی و درندگی میدانست؛ و خودش هم تا آخر عمر گیاهخوار باقی ماند. نویسنده مشهور بزرگ علوی درباره گیاهخواری صادق هدایت نوشته است:
«یکبار دیدم که در کافه لالهزار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی میگفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشمهایش سرخ شد، عرق به پیشانیاش نشست و داشت قی میکرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.»[۲]
سفر به اروپا
صادق هدایت در سال ۱۳۰۳، پس از پایان تحصیلات در مدرسه سنلویی، با نخستین گروه اعزامی دانشجویان به اروپا، عازم بلژیک شد؛ و در رشته ریاضیات محض ادامه تحصیل داد.[۳]
صادق هدایت از وضعیت تحصیل و رشتهی تحصیلیاش در کشور بلژیک ناراضی بود و به دنبال آن بود که به پاریس که مرکز تمدن غرب بود، برود؛ و بالاخره در اسفندماه ۱۳۰۵، پس از تغییر رشته و تلاش فراوان به پاریس منتقل شد.[۴]
او در همین دوران نیز داستانی را با نام مرگ، در مجلهی ایرانشهر که در آلمان منتشر میشد، منتشر کرد؛ و مقالهای را نیز با نام جادوگری در ایران، در مجلهی لهویل دلیس، شمارهی ۷۹ به چاپ رساند. صادق هدایت در نخستین سال اقامت خود در پاریس، نسخهی کاملتری از کتاب انسان و حیوان، به چاپ رساند.[۳]
خودکشی نافرجام
صادق هدایت در سال ۱۳۰۷، اقدام به خودکشی کرد. او خودش را از پلی به رودخانه مارن فرانسه انداخت؛ اما توسط سرنشینان قایقی نجات یافت. نزدیکان صادق هدایت دلیل خودکشی نخست او را برخی از مسائل عاطفی میدانند؛ اما خودش در این باره با زبان طنز تلخ، به بردادرش محمود مینویسد: «یک دیوانگی کردم، بهخیر گذشت.»
به هرحال این خودکشی ناموفق الهامبخش نخستین داستانها و نمایشنامههای معروف او است. هدایت پس از این خودکشی، آثاری همچون: پروین دختر ساسان، زندهبهگور و مادلن، را خلق کرد که منجر به دوستی او با مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی گردید؛ و تشکیل حلقه دوستی، معروف به ربعه رقم خورد. صادق هدایت کمی پس از این ماجرا یکبار دیگر تحصیلاتش را نیمهکاره رها کرد؛ و به تهران بازگشت. او با بیرغبتی در بانک ملی برای امرار معاش و گذران زندگی مشغول به کار شد.[۲]
ممنوعالقلم شدن
میتوان گفت سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴، دوران شکوفایی فعالیت صادق هدایت است. وی پس از همکاری در نگارش مجموعهی انیران، همراه با بزرگ علوی و علی شیرازپور پرتو، مجموعهی سایهروشن، نمایشنامه مازیار و کتاب وغوغ ساهاب را منتشر کرد. وغوغ ساهاب کتابی طنز با محتوای انتقادی و سیاسی بود، که انتشار آن باعث شد تا صادق هدایت با حکم مستقیم وزیر معارف وقت، ممنوعالقلم شود. بنابراین صادق هدایت نخستین نویسندهی تاریخ ایران است که زیر تیغ سانسور رفت. با این وجود تعداد زیادی از کتابهای او شامل مجموعه سه قطره خون، گرداب، دون ژوآن کرج، علویه خانم و سفرنامه اصفهان در همین دوران ممنوعالقلمی منتشر شد.[۲]
سفر به هند
صادق هدایت با دعوت علی شیرازپور پرتو، در سال ۱۳۱۵، عازم بمبئی شد؛ و در منزل او ساکن گردید. او در بمبئی با آموختن زبان پهلوی نزد دانشمندان پارسی، توانست کتاب کارنامه اردشیر بابکان را از زبان پهلوی به فارسی ترجمه کند. نقطه اوج نویسندگی صادق هدایت در این دوران، انتشار نسخه خطی بوف کور و انتشار آن برای نخستین بار در هند بود که برجستهترین اثر او بهشمار میآید.
صادق هدایت در سال ۱۳۱۹، به تهران بازگشت. او از کار بانک ملی استعفا داد؛ و در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد. فعالیت و کار نویسندگی صادق هدایت در این دوران نیز ادامه یافت؛ اما همچنان چند تا از آثار او از جمله کتاب بوف کور ممنوعالانتشار بود.[۲]
شرح حال از زبان خودش
صادق هدایت با شکستهنفسی و با زبان طنز در شرح حال خود مینویسد:
«... از این گذشته، شرح حال من هیچ نکته برجستهای در بر ندارد؛ نه پیشامد قابل توجهی در آن رخ داده، نه عنوانی داشتهام، نه دیپلم مهمی در دست دارم و نه در مدرسه شاگرد درخشانی بودهام؛ بلکه برعکس، همیشه با عدم موفقیت روبهرو شدهام. در اداراتی که کار کردهام، همیشه عضو مبهم و گمنامی بودهام و رؤسایم از من دل خونی داشتهاند؛ بهطوری که هروقت استعفا دادهام، با شادی هذیانآوری پذیرفته شده است. رویهمرفته،موجود وازده بیمصرف-، قضاوت محیط درباره من است؛ و شاید هم حقیقت در همین باشد.»[۵]
جنگ جهانی دوم
گرماگرم سالهای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، منجر به باز شدن فضای سیاسی کشور شد. این واقعه فرصت مناسبی برای اهل قلم و روشنفکران ایجاد کرد تا به وظیفهی اجتماعی خود عمل کنند. صادق هدایت نیز با استفاده از این فرصت، کتاب معروف سگ ولگرد، چند اثر ترجمه از فرانتس کافکا و زبان پهلوی، داستان بلند حاجیآقا و مجموعهی ولنگاری را منتشر کرد که شدتگیری روح انتقادی او در این آثار مشهود بود. صادق هدایت در همین دوران برای شرکت در انجمن ادبی ایران و شوروی عازم تاشکند شد که در جریان این سفر، مورد تقدیر ادیبان و اهل هنر قرار گرفت.
از تأثیرات مهم دوران پس از جنگ جهانی دوم، گرایش و تمایل عدهی زیادی از نویسندگان و روشنفکران جامعه به حزب توده ایران بود. در این میان بزرگ علوی و عبدالحسین نوشین به عضویت این حزب درآمدند. هرچند که برخی تفکرات صادق هدایت را متأثر از حزب توده میدانند، اما او هرگز به عضویت این حزب درنیامد؛ ولی از طرفی هم مقالاتی از او با نام مستعار در نشریهی وابسته به حزب توده منتشر گردید.[۲]
گروه ربعه
ربعه نام گروهی از نویسندگان روشنفکر و نوگرا بود که در رویارویی با گروه ادبای سبعه تشکیل شد. گروه سبعه شامل نویسندگان و ادبای با سابقه و سرشناس زمانه بود که متمایل به سنتها بودند؛ و از بین آنها میتوان به ملکالشعرای بهار، اقبال آشتیانی و بدیعالزمان فروزانفر اشاره کرد.
از دیدگاه جریان روشنگری و روشنفکری ایران در دههی ۱۳۳۰، و گروه ربعه که کانون مرکزی این جریان بود، گروه سبعه از افرادی مرتجع و کهنهپرست و گاهی هم پرادعا تشکیل شده بود؛ بنابراین صادق هدایت، بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد گروهی بهنام ربعه را تشکیل دادند که نوعی مخالفت و دهنکجی به اعضای گروه سبعه به حساب میآمد. گروه ربعه بعدها گسترش پیدا کرد؛ و شخصیتهای هنری دیگری نظیر: نیما یوشیج، عبدالحسین نوشین، محمد مقدم، ذبیح بهروز، غلامحسین مینباشیان و پرویز ناتل خانلری نیز به این گروه پیوستند. بزرگ علوی در این باره در خاطراتش مینویسد:
«مسعود فرزاد برادر زن سعید نفیسی بود؛ و گاهی برای اینکه خودی نشان بدهد، به خانه شوهر خواهرش میرفت. هر هفته آنجا فاضلان و سردمداران ادب جمع میشدند؛ فرزاد ما را هم همراه خود میبرد. ما جوجهنویسندگان تازه از تخم درآمده، میخواستیم سری توی سرها دربیاوریم. ما چهار نفر بودیم و آنها هفت نفر، آنها را ادبای سبعه مینامیدند. شمع مجلس ما صادق هدایت بود. روزی مسعود فرزاد به شوخی گفت: اگر آنها ادبای سبعه هستند، ما هم ادبای ربعه هستیم. گفتم: آخر ربعه که معنی ندارد. گفت: عوضش قافیه دارد؛ دیگر معنی لازم نیست.»[۲]
صادق هدایت در جمع چنین شخصیتهای روشنفکر و مشهوری، جایگاه ویژهای داشت. تاجایی که مجتبی مینوی در کتاب یادبود صادق هدایت مینویسد:
«ما با تعصب جنگ میکردیم؛ و برای تحصیل آزادی میکوشیدیم؛ و مرکز دایرهی ما صادق هدایت بود.»[۶]
ممنوعیت آثار هدایت
خیلی از آثار صادق هدایت، هم پیش از انقلاب ضدسلطنتی و هم در دوران جمهوری اسلامی، ممنوعالانتشار بودهاند. نخستین بار در سال ۱۳۸۴، انتشار دو کتاب حاجیآقا و بوف کور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ممنوع شد؛ و در سال ۱۳۸۵، نیز چاپ و انتشار مجدد همهی کتابهای صادق هدایت، بدون نظارت و بررسی به حالت تعلیق درآمد، ولی در همین سالهای اخیر و با واسطهگری برادرزادهاش جهانگیر هدایت، برخی از آثار او البته با سانسور و وارسی فراوان به چاپ رسیده است. صادق هدایت خودش در آن روزگار در این باره، طی نامهای به شهید نورایی مینویسد:
«شنیدم اخیراً یکی دیگر از آثار جاودانی حقیر را بدون اجازه چاپ کردهاند! البته با اغلاط و افتادگی و مسخرگی و سانسور اسلامی و اخلاقی. نمیدانم چرا با دیگران این شوخیها را نمیکنند؟»
البته هیچکس نمیتواند مانع و سد هنر بشود، زیرا چاپ نسخههای اصلی کتابهای صادق هدایت، توسط انتشارات زیرزمینی منتشر میشود؛ و توزیع این کتابها هم به وسیلهی دستفروشها به سادگی انجام میگیرد.[۲]
ایدئولوژی و تفکرات
ایدئولوژی و طرز تفکر صادق هدایت و دیدگاهی که به زندگی دارد، با وجود آزاداندیشی و جدا از سنتها و اعتقادات، متعهد بودن به انسان و علاقهمندی به ایران است. دنیایی که او تصویر میکند، با وجود همهی تاریکیها و ترسها، فاقد از وجوه انسانی نیست. بیتردید صادق هدایت در ورای داستانهای رازگونه و بینش واقعگرایانه خود، تصویری دیگر از جامعهی ایرانی دارد. جامعهای که دارای یک آرمان از دسترفته است. آرمانی که حتی تا آخرین لحظات زندگی نیز از یاد نمیبرد.[۲]
صادق هدایت از اوضاع کشور و دیدن زندگی مردم رنج میکشید. او با وجود اینکه در خانوادهای نامدار و مرفع بهدنیا آمده بود، شناخت بسیار عمیقی از شیوهی زندگی مردم کوچه و بازار داشت. صادق هدایت آنچنان مسائل و مشکلات زندگی تودههای مردم را نظارت میکرد، که انگار سالیان در بین آنها زندگی کرده است. در واقع او در عین دوری، با مردم زندگی میکرد؛ و هرگز از حال و روز مردم غافل نمیشد.[۶]
تأثیرگذاری صادق هدایت
صادق هدایت از تاثیرگذارترین نویسندگان تاریخ ایران بر روند نوگرایی است. صادق هدایت نهتنها انقلابی در داستاننویسی فارسی ایجاد کرد، بلکه جهانبینی، سبک و شیوهی خود را نیز در آثار نویسندگان نسل پس از خود، مانند: غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری و عباس معروفی نیز به ودیعه گذاشت. تا جایی که بسیاری او را همتراز با نویسندگان مشهوری نظیر بزرگ علوی، محمدعلی جمالزاده و صادق چوبک، که پدران داستاننویسی نوین فارسی هستند، میدانند.[۲]
سبک و محتوای آثار
صادق هدایت آثار زیادی از خود بهجا گذاشته است که برخی از آنها به صورت کتاب و برخی دیگر در نشریه و مجلات منتشر شدهاند. بیشتر آثار صادق هدایت دارای محتوای انتقادی است که با زبانی ساده و روان، تلخ، زهرآلود و گاهی هم همراه با طنز نوشته شدهاند. نوشتههای او معانی پنهانی دارد که خواننده را به عمق خود فرو میبرد.
بخش مهم و عمدهای از آثار صادق هدایت شامل انتقاد و اعتراض است. خرافهپرستی، مذهبگرایی مفرط، استبداد، حاکمیت، جنگ و حتی اشکال بهظاهر زیبای زندگی، زیر تیغ قلم صادق هدایت میروند. جهانی که او ارائه میدهد، واقعیتهای روزگار او است.
محتوای آثار صادق هدایت را میتوان با اندیشههای مکتب اگزیستانسیالیسم و نهیلیسم مقایسه کرد؛ که البته هدایت خودش هرگز به تمایل داشتن به این مکاتب اقرار نمیکند. از ویژگیهای مهم آثار صادق هدایت، دستکم تا پیش از سالهای پایانی عمرش، وجوه ناسیونالیسم ایرانی است که در حتی در نوشتههای او نشانههایی از نژادپرستی، بیگانهستیزی و عربستیزی بهروشنی دیده میشود.
انزجار صادق هدایت از افراطیگری مذهبی و جامعه خرافهپرست را میتوان در تمامی داستانهای او مشاهده کرد. ارادت خاص او به ایران باستان، بهویژه دوره ساسانی، در آثارش نمایان است. صادق هدایت بیپروا حاکمیت مستبد زمانهاش را نقد میکند؛ و موضع سیاسی خود را آشکار میسازد. به همین خاطر قشر سیاسی و مذهبی جامعه دشمن او هستند.
صادق هدایت با سبک و شیوهی نگارش متفاوت و حیرتانگیز خود، تأثیری بسیار عمیقی بر ادبیات و روند روشنگری ایران، در گرماگرم استبدادزدگی و سنتهای دوران خویش داشت که با گذر زمان، محتوای آثار او شافتر و عمیقتر هویدا میشود؛ و اثر آن نیز در آثار نویسندگان معاصر به چشم میخورد. همچنانکه خودش در این باره مینویسد:
«البته این حقیر، نابغه عظیمالشان گمنامی هستم که دنیا بعداً قدرم را خواهد شناخت؛ و مجسمهام را خواهند ریخت و برای فقدانم آب پیاز توی چشمشان خواهند چکانید و ننه من غریبم راه میاندازند؛ و روی قبرم گل لاله عباسی نثار خواهند کرد!...»
ناسیونالیسم ایرانی، از ویژگیهای مهم نثر هدایت تا پیش از سالهای پایانی عمر بود.
براساس نظر منتقدان ادبی، دنیای صادق هدایت و توصیفها و شخصیتهای آثارش، رنگمایههای ملّی-میهنی دارند. او در تحریر داستانهای خود، با معجزهگری از فرهنگ و زبان مردم بهره میگیرد. به همین خاطر نثر او ساده و عاری از پیچیدگیهای ادبی است که دقیق و قابل وصف واقعگرایانه است. از ویژگیهای آثار صادق هدایت انتقاد به جامعه استبدادزده و خرافهپرست است که از طرفی هم به این جامعه تعلقخاطر دارد.
صادق هدایت جهت بیان توصیفهای داستانش، از طنزی زیرکانه تأثرگذار و البته زهرآلود بهره میگیرد که حتی همین طنز نیز در مکاتبات با دوستان و زندگی اجتماعیاش جاری است. داستانهای صادق هدایت هرچند که مخاطبمحور نیست، اما مخاطب را بهدنبال خود میکشاند. او حتی در ترجمه نیز جهانبینی و ایدههای خود را دخیل میکند؛ به خاطر همین مهمترین نقدها به ترجمههای او شده است.
نوشتههای صادق هدایت شبیه زخم عمیقی است که چهرهی دنیای شما را نازیبا میکند، اما زخمی که به آن عشق خواهید ورزید.
«آنچه که زندگی بوده است، از دست دادهام؛ گذاشتم و خواستم از دستم برود و بعد از آنکه من رفتم، به درک، میخواهد کسی کاغذپارههای مرا بخواند، میخواهد هفتاد سال سیاه هم نخواند؛ من فقط برای این احتیاج به نوشتن، که عجالتاً برایم ضروری شده است، مینویسم…»[۲]
خودکشی صادق هدایت
آشوب و هرج و مرجهای پس از جنگجهانی دوم و حوادث کردستان و آذربایجان و انحراف حزب توده، باعث آن شد تا صادق هدایت آرمانهای خود را از دست رفته ببیند. نامههای وی در این روزگار به حسن شهید نورایی و محمدعلی جمالزاده، نشان از بدبینی و ناامیدی نسبت به روشنگری در جامعه ایرانی، استبدادگریزی و خرافهستیزی دارد. همچنانکه خودش مینویسد:
«... و دیگر اینکه زیاد خسته و به همه چیز بیعلاقه هستم؛ فقط روزها را میگذرانم؛ و هر شب بعد از صرف اشربه مفصل، خود را به خاک میسپارم و یک اخوتف هم روی قبرم میاندازم؛ اما معجز دیگرم این است که صبح باز بلند میشوم و راه میافتم.»
غایت انزجار و ناامیدی صادق هدایت از جامعهی خرافهپرست ایرانی در کتاب توپ مرواری، بسیار مشهود است. او درهمین دوران کتابی با نام مستعار هادی صداقت نوشت، اما تا پس از مرگش به چاپ نرسید.
صادق هدایت در سال ۱۳۲۹، جهت فروش کتابهای خود دوباره عازم پاریس شد؛ و چندروز نیز در هامبورگ اقامت داشت. آخرین روزهای زندگی وی در پاریس و در آپارتمانی اجارهای در خیابان شامپیونه سپری شد. هدایت در این روزها داستانهای ناتمام و منتشرنشدهی خود را سوزاند؛ و سرانجام در نوزدهم فروردین ۱۳۳۰، شیر گاز را باز گذاشت و منافذ در و پنجره را نیز بست؛ و به زندگی خود پایان داد.
دربارهی نحوه مرگ صادق هدایت، ابهامها و حرف و حدیثهای فراوانی مطرح است؛ زیرا او بهعنوان یک روشنفکر و روشنگر اجتماعی و منتقد سیاسی، دشمنهای بسیاری از جبهههای مختلف داشت. اما از طرفی هم در نوشتههایش نشانههایی از بیمیلی زندگی مشاهده میشود؛ و یکبار هم سابقهی خودکشی نافرجام را داشته است. با این وجود، جامعه خودکشی وی را پذیرا شد.
صادق هدایت در کتاب زندهبگور نوشته است:
«... باید هرچه زودتر کلک را کند و رفت. این دفعه شوخی نیست؛ هرچه فکر میکنم، هیچچیز مرا به زندگی وابستگی نمیدهد؛ هیچچیز و هیچکس… !»[۲]
صادق هدایت در یادداشتی پیش از خودکشی نوشته بود:
«دیدار به قیامت، ما رفتیم و دل شما را شکستیم همین!»[۷]
آرامگاه صادق هدایت
جسد صادق هدایت توسط یکی از دوستان ارمنیاش کشف شد. طبق بررسی و تحقیقات پزشکی قانونی و پلیس فرانسه در خصوص شیوه مرگ او، ابهامات فراوانی وجود دارد. به هرحال پیکر صادق هدایت با تشیع جمعیت اندکی از ایرانیان مقیم فرانسه و همچنین شهروندان فرانسوی در آرامستان پرلاشیز که یکی از معروفترین گورستانهای پاریس است، به خاک سپرده شد. آرامستان پرلاشیز محل دفن هنرمندان معروف و نویسندگان سرشناس و سیاستمداران زیادی است. نویسنده معروف ایرانی غلامحسین ساعدی نیز در همین آرامستان خاکسپاری شده است. سنگ قبر صادق هدایت با تصمیم خانوادهی او در سال ۱۳۴۰، عوض شد.[۲]
منزل صادق هدایت
منزل پدری صادق هدایت در تهران که توسط اعتضادالملک ساخته شد، یکی از خانههای تاریخی پایتخت بهشمار میرود که با شماره ۲۴۹۱، در فهرست آثار ملی نیز ثبت شده است. مالکیت فعلی این خانه بر عهده بیمارستان امیر اعلم است. این خانهی تاریخی تا سال ۱۳۸۱، بهعنوان کودکستان مورد استفاده قرار میگرفت؛ و پس از اعتراضها و تلاش جهانگیر هدایت برادرزادهی صادق هدایت، تبدیل به کتابخانه شد. در سال ۱۳۹۲، از اتاقها و محوطهی این خانه، بهعنوان انبار ضایعات بیمارستانی استفاده میشد. از طرفی هم به این خانه صدمات زیادی وارد گردید؛ و هماکنون نیز شرایط نامطلوبی دارد. با وجود اینکه خانهی اعتضادالملک در فهرست آثار ملی ثبت شده است، اما رویکردهای خصمانه و نگاههای ممنوعه به شخصیت صادق هدایت، مانع توجههات لازم و رسیدگی به این اثر تاریخی شده است. خانهی صادق هدایت در تهران واقع در خیابان سعدی، بالاتر از خیابان منوچهری ضلع جنوب غربی بیمارستان امیراعلم، خیابان تقوی-خیابان هدایت-پلاک ۳، است.[۲]
آثار صادق هدایت
جهانگیر هدایت، برادرزادهی صادق هدایت در اسفندماه ۱۳۹۲، گفته است که تا همین الان هیچ کتابی از عمویش بدون سانسور و با نوشتههای چاپشدهی اصلی در دسترس نیست، بهجز کتابهای انتشار یافته در نسخههای نخستین و کتابهای چاپ شده هم مورد تحریف، سانسور و حذف قرار گرفتهاند.[۱]
آثار صادق هدایت را در مجموع میتوان به ۵ موضوع: داستان، ترجمه، تحقیق، نمایشنامه و سفرنامه تقسیم و طبقهبندی کرد.
داستانها
- زنده به گور (سال ۱۳۰۹)
- سهقطره خون (سال ۱۳۱۱)
- علویهخانم (سال ۱۳۲۲)
- سایهروشن (سال ۱۳۱۲)
- وغ وغ ساهاب- مشترک با مسعود فرزاد، (سال ۱۳۱۳)
- بوف کور (سال ۱۳۱۵)
- سگ ولگرد (سال ۱۳۲۱)
- ولنگاری (سال ۱۳۲۳)
- حاجیآقا (سال ۱۳۲۴)[۷]
ترجمه خارجی
- مسخ (اثر فرانتس کافکا)
- کور و برادرش (اثر آرتور شنیتسلر)
- دیوار (اثر ژان پل سارتر)
- تمشک تیغدار (اثر آنتون چخوف)
- جلو قانون (کافکا)
- کلاغ پیر (اثر الکساندر لانژ کیلاند نروژی)
- مرداب حبشه (اثر گاستون شرو فرانسوی)
- گروه محکومین (کافکا)
- گراکوس شکارچی (کافکا)
- شغال و عرب (کافکا)
- جلوی قانون (کافکا)
- قصه کدو (روژه لسکو)[۳][۲]
ترجمه فارسی میانه
صادق هدایت نخستین کسی است که متنهایی از زبان پارسی میانه یا پهلوی را به فارسی امروزی ترجمه کرده است که این متون عبارتند از:
- زند و هومن
- شهرستانهای ایران
- یادگار جاماسب
- گُجسته اَبالِش
- کارنامه اردشیر بابکان
- گزارش گمان شکن
- اوسانه
نمایشنامه
- افسانه آفرینش
- پروین دختر ساسان
- مازیار
تحقیق
- ترانههای خیام
- رباعیات خیام
- نیرنگستان
- فواید گیاهخواری
- فولکور یا فرهنگ توده
- انسان و حیوان
- درباره ظهور و علائم ظهور
سفرنامه
- اصفهان نصف جهان[۳]
بوف کور
داستان بوف کور مشهورترین اثر صادق هدایت است که نخستین بار در سال ۱۳۰۹، به رشته تحریر درآمد. رمان بوف کور که در سبک سورئالیسم نوشته شده است، نخستینبار با اندکی تغییر در سال ۱۳۱۵، در ۵۰ نسخه خطی منتشر شد.
رمان بوف کور یکی از شاهکارهای ادبی جهان است که بنا بر نظر نویسندگان و هنرمندان، یکی از ۲۰ اثر برتر قرن بیستم محسوب میشود. کتاب بوف کور از دو بخش جداگانه تشکیل شده است که با احتساب برخی توصیفها و نشانهها، پیوند ناگسستنی دارند.
«... فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد؛ تا ممکن است باید افکار خودم را برای خودم نگه دارم و اگر حالا تصمیم گرفتم که بنویسم، فقط برای این است که خودم را به سایهام معرفی بکنم… من فقط برای سایهی خودم مینویسم که جلوی چراغ به دیوار افتاده است، باید خودم را بهش معرفی کنم.» (بوف کور ص۴)
رمان بوف کور تکگویی یک راوی را پی میگیرد که مبتلا به توهم و آشفتگیهای روانی است. این رمان، اثری بینظیر و از مهمترین متنهای ادبیات معاصر ایران بهشمار میرود که با بهکارگیری از ترقی هنر، به مفهوم انسان خودآگاه در پردههایی از وحشت، انزوا، استبداد، سانسور و جامعهای خرافهزده میپردازد. این کتاب نسبت به دیگر آثار صادق هدایت، از عمق و پیچیدگی بیشتری برخوردار است؛ و مخاطب را به دنیایی تاریک و تیره هدایت میکند که وارد شدن به آن شجاعت ویژهای میطلبد. شهرت رمان بوف کور در حدی است که انتشار آن در ۷۰ کشور و ترجمه آن به ۲۲ زبان زنده جهان صورت گرفت. بوف کور شاهکاری است که علاوه بر ارزش یک اثر هنری، واقعیتهای اجتماعی را نیز به تصویر میکشد؛ و جامعهی خرافهپرست و حکمیت استبداد را به زیر تیغ میبرد.[۲]
داستان بوف کور به چندین زبان زندهی دنیا از جمله زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، سوئدی، اسپانیایی و چندین زبان دیگر ترجمه شد و مورد تمجید قرار گرفت. آندره بروتون، شاعر و نویسنده شهیر فرانسوی بوف کور را جزو ۲۰ کتاب شاهکار قرن بیستم میلادی میداند؛ و هنری میلر نویسندهی معروف آمریکایی در مورد کتاب بوف کور مینویسد: رمان بوف کور صادق هدایت کتابی است که من آرزو دارم روزی مانند آن را بنویسم. من نظیر این داستان در هیچ زبانی ندیدهام. من این کتاب را واقعاً دوست میدارم.[۸]
زنده به گور
کتاب زنده به گور نخستین بار در سال ۱۳۰۹، منتشر شد. این کتاب شامل ۸۱ داستان کوتاه است که نام کتاب زنده به گور نیز از داستان نخست آن انتخاب شده است. این کتاب هم از بهترین آثار صادق هدایت بهشمار میرود. عنوان ۹ داستان این کتاب عبارتند از:
- زنده به گور
- حاجیمراد
- اسیر فرانسوی
- داود گوژپشت
- مادلن
- آتشپرست
- آبجیخانم
- مردهخورها
- آب زندگی[۸]
سه قطره خون
کتاب سه قطره خون در سال ۱۳۱۱، به چاپ رسید. این کتاب مجموعهای متشکل از ۱۱ داستان کوتاه است. هر یک از این داستانها خودش یک اثر ماندگار محسوب میشود؛ و از داستانهای سه قطره خون چندین اقتباس نیز صورت گرفته است.
داستانهای کتاب سه قطره خون عبارتند از:
- سه قطره خون
- گرداب
- داشآکل
- آینهی شکسته
- طلب آمرزش
- لاله
- صورتکها
- چنگال
- مردی که نفسش را کشت
- محلل
- گجسته دژ[۸]
حاجیآقا
کتاب حاجیآقا پس از رمان بوف کور، بلندترین کار داستانی صادق هدایت است. این داستان در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد؛ و محور اصلی آن فردی به نام حاجی ابوتراب از بازاریان تهران است که صفات اخلاقی بدی دارد. این کتاب دارای محتوای سیاسی-اجتماعی و آمیخته به طنز است که از زبان سوم شخص روایت میشود. کتاب حاجی آقا مورد استقبال فروانی قرار گرفت؛ و به چندین زبان نیز ترجمه شده است.[۸]
در این کتاب سوار شدن بر گرده مردم به نام دین کاملاً مشهود است:
«هر جوری که میتونی نگذار مردم فهمشون زیاد بشه. بهشون بگو هر چی هست همینه که ما به شما میگیم و خارج از گفته ما کفر است و باطل. هیچوقت نگذار قمه و زنجیر الم و کتل از دست مردم بیفته. اگر روزی بیاد که مردم اینها رو زمین بندازن و کتاب بدست بگیرن، اون روز باید بریم و این عیش مدام رو رها کنیم.
اگر تونستی این جوری مردم رو حفظ کنی، هزاران سال بر اونها سواریم؛ و از خریتشون ثروتمند و محترم زندگی میکنیم. اگر در هر هزار نفر یکی هم مثل این شاعر چرندباف پیدا شد، نترس و فوری اتهام کافر بودن بهش بزن. اون وقت میبینی همون مردمی که تو تربیت کردی، چهطور بر سرش میریزن و تکه تکهاش میکنن…»[۹]
سگ ولگرد
مجموعهی داستان سگ ولگرد در سال ۱۳۲۱، به همراه ۷ داستان دیگر منتشر شد. نقادان ادبی این کتاب را داستانی اگزیستانسیالیستی محسوب میکنند. شایان ذکر است که نویسندگان شهیر نظیر صادق چوبک و احمد شاملو، با تأثیر پذیرفتن از این کتاب، آثاری را خلق کردهاند. این اثر صادق هدایت نیز به چندین زبان ترجمه شده است. ۸ داستان این کتاب عبارتند از:
- سگ ولگرد
- دنژوان کرج
- بنبست
- کاتیا
- تخت ابونصر
- تجلی
- تاریکخانه
- میهنپرست[۸]
دیگرنوشتهها
صادق هدایت علاوه بر آثار کتاب شده، نگارش مقالهها و نوشتارهای غیرداستانی فراوانی را نیز برای نشریهها و مطبوعات گوناگون در کارنامهی خود دارد. او همچنین مقدمههایی بر کتب مختلف و نامههایی به دوستان و نزدیکانش دارد که از جمله یادگارهای جالب او بهشمار میرود.[۲]
نقاشیهای صادق هدایت
نقاشیهای صادق هدایت با عنوان مجموعهی آهوی تنها، نام گرفته است که توسط برادرزادهاش جهانگیر هدایت گردآورد شده است. نقاشیهای صادق هدایت طرحی ساده دارند که بیانگر یک استعداد شکوفا نشده است. محتوای نقاشیهای او با آثار مکتوبش تطبیق دارد؛ و تجسم جهانبینی ویژه او را بر اوراق یادآوری میکند.[۲]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ زندگینامه صادق هدایت - سایت آرگا
- ↑ ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ ۲٫۱۱ ۲٫۱۲ ۲٫۱۳ ۲٫۱۴ ۲٫۱۵ ۲٫۱۶ ۲٫۱۷ صادق هدایت کیست؟ بیوگرافی و آثار - سایت کجارو
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ تحقیق در مورد زندگی صادق هدایت - سایت دانشچی
- ↑ صادق هدایت - سایت طاقچه
- ↑ بیوگرافی صادق هدایت - سایت سیمرغ
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ صادق هدایت - سایت فیدیبو
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ بیوگرافی صادق هدایت - سایت سرپوش
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ زندگینامه و آثار صادق هدایت - سایت یومن
- ↑ رمان حاجی آقا، اثر صادق هدایت