سید حسن مدرس

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سید حسن مدرس
حسن مدرس.jpg
شناسنامه
نام کامل سید حسن طباطبایی زواره مشهور به مدرس
زادروز ۱۲۴۹
زادگاه زواره، استان اصفهان، ایران
تاریخ مرگ ۱۰ آذر ۱۳۱۶ (۶۷ سال)
محل مرگ کاشمر، ایران
آرامگاه کاشمر
مذهب اسلام شیعه
اطلاعات سیاسی
پست‌ها مجتهد طراز اول ناظر بر مجلس شورای ملی ایران
عضو مجلس شورای ملی ایران (۵ دوره)

سید حسن مدرس با نام اصلی سید حسن طباطبایی زواره (زاده ۱۲۴۹ - درگذشت ۱۰ آذر ۱۳۱۶) در روستای سرابه کچو از توابع اردستان به دنیا آمد. حسن مدرس از علمای اصفهان در دوران مشروطه بود که به حمایت از گروه‌های مشروطه‌خواه پرداخت. وی در دوره دوم مجلس، از طرف فقها به‌عنوان یکی از مجتهدانی تعیین شد که طبق قانون اساسی مشروطه می‌بایست بر هماهنگی مصوبات مجلس با شرع اسلام نظارت داشته باشند. او از دوره دوم تا دوره ششم نیز برای چهار دوره نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی بود. در دوره جنگ جهانی اول، کمیته دفاع ملی را تشکیل داد و به قم مهاجرت کرد. حسن مدرس با اقدامات رضاخان مخالفت می‌کرد. در نتیجه رضاخان او را تبعید کرد و در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۱۶به قتل رساند.

کودکی و جوانی

حسن مدرس در سال ۱۲۴۹ در روستای سرابه کچو از توابع اردستان، استان اصفهان به دنیا آمد. پدر وی اسماعیل و جدش میرعبدالباقی از سادات طباطبایی و اصلا زواره‌ای بودند. شغل پدر و جدش منبری و تبلیغ احکام اسلامی بوده است. سید حسن شش ساله بود که همراه با خانواده‌اش به قمشه واقع در جنوب اصفهان رفت. سید حسن مدرس در چهارده سالگی پدر بزرگش را از دست داد و دو سال بعد در ۱۶ سالگی برحسب وصیت وی برای تحصیل به اصفهان رفت. حسن مدرس در بیست و یک سالگی پدرش را از دست داد.

حسن مدرس در طول دوران تحصیل علوم دینی در اصفهان در محضر درس بیش از ۳۰ تن از روحانیون و علمای آن‌زمان حضور داشت که از جمله مهم‌ترین آنها می‌توان از آقا میرزا عبدالعلی هرندی نحوی، جهانگیرخان قشقایی و آخوند ملا‌محمد کاشانی نام برد. وی سپس هفت سال به نجف و سامرا رفت،‌ و نزد میرزای شیرازی و ملا محمد کاظم خراسانی به درجه اجتهاد رسید. حسن مدرس در سال ۱۲۸۲ و پس از بازگشت به اصفهان مشغول تدریس درس اصول و فقه شده و همچنین به عضویت انجمن مقدس ملی اصفهان درآمد.[۱][۲][۳][۴]

فعالیت‌های سیاسی مدرس در دوران قاجار

فعالیت در اصفهان

در زمان مشروطه، اوضاع اصفهان دگرگون شد. مدرس در این دوره از مشروطه‌خواهان حمایت کرد و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطه‌خواهان کوشید. با اوج‌گیری جنبش مشروطه‌خواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد. وی با مشروطه‌خواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت.

با دعوت و همکاری مدرس، نیروهای مشروطه‌خواه بختیاری به رهبری صمصمام‌السلطنه به منظور شکست اقبال‌الدوله، حاکم اصفهان، وارد این شهر شدند. حسن مدرس در میدان نقش جهان سخنرانی کرد و پس از آن،‌ به دلیل آنکه امکان حمله قشون دولتی به اهالی شهر وجود داشت، مردم مسلح و تفنگ‌داران بختیاری بر بام و گلدسته مساجد و عمارت‌های اطراف میدان موضع گرفتند. با آمدن افراد اقبال‌الدوله، جنگ میان قشون دولتی و مردم آغاز شد. در این جنگ، قشون دولتی شکست خوردند و شماری متواری و تعدادی اسیر شدند. اقبال‌الدوله نیز به کنسول‌خانه انگلیس پناهنده شد. در پی این پیروزی، اداره امور شهر اصفهان به انجمن ولایتی سپرده شد.

انتخاب مدرس به عنوان مجتهد تراز اول

پس از فتح تهران و پیروزی مشروطه‌‌خواهان، مقدمات تأسیس دوره دوم مجلس شورای ملی فراهم و انتخابات به صورت عمومی برگزار و مجلس تشکیل شد. بر اساس اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، باید پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر مصوبات مجلس به ‌منظور عدم مغایرت آنها با احکام شرع نظارت داشته باشند. به این منظور، مراجع نجف بیست نفر از مجتهدان از جمله مدرس را به مجلس شورای ملی معرفی کردند و سید حسن مدرس هم بر اساس قرعه انتخاب شد.[۵]

حسن مدرس در جلسه کابینه دفاع ملی به ریاست نظام السلطنه - سمت راست مدرس
حسن مدرس در جلسه کابینه دفاع ملی به ریاست نظام السلطنه - سمت راست مدرس

مخالفت مدرس با اولتیماتوم روسیه

با تصویب مجلس دوم، کارشناسی به نام مورگان شوستر، به مدت سه سال به‌عنوان خزانه‌دار کل کشور استخدام و مشغول رسیدگی به امور مالی ایران شد، ولی ازآنجا‌یی که ادامه فعالیت وی، منافع و امتیازها و در نتیجه نفوذ سیاسی روس و انگلیس را نقض می‌کرد، دولت روسیه در آذرماه ۱۲۹۰ با هم‌داستانی دولت انگلیس اولتیماتومی مبنی بر عزل مورگان شوستر و… صادر کرد و در پی آن، قشون روس وارد بندر انزلی شد و تا قزوین پیشروی کرد. شیخ محمد خیابانی و سیدحسن مدرس با این اولتیماتوم مقابله و مخالفت کردند. مدرس نطق تندی در مجلس انجام داد و همین امر در رأی مخالف مجلس برضد اولتیماتوم موثر بود.[۶]

مهاجرت مدرس در جنگ جهانی اول

وی در سومین دوره مجلس شورای ملی، افزون بر وظیفه نظارتی، نمایندگی مردم تهران را نیز بر عهده داشت. با شروع جنگ جهانی اول، ایران رسما خود را به‌عنوان دولت بی‌طرف اعلام کرد، ولی نیروهای متفقین با نقض بی‌طرفی ایران، وارد خاک کشور شدند. با پیشنهاد مدرس و موافقت مجلس، قرار شد گروهی از نمایندگان به منظور مخالفت با قوای متجاوز به قم مهاجرت کنند و یک دولت سایه در کنار دولت اصلی تشکیل دهند. بدین منظور بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس به همراه گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی، تهران را به قصد قم ترک کردند. مهاجران در قم کمیته‌ای با عنوان «کمیته دفاع ملی» تشکیل دادند. اما قشون روس روانه قم شد و در پی شکست مهاجران، گروهی به همراه سلیمان میرزا و مدرس از راه کاشان به اصفهان و از راه کوه‌های بختیاری خود را به غرب ایران رساندند. در خرداد ماه ۱۲۹۷ و با پایان یافتن جنگ اول جهانی، حسن مدرس به همراه دیگر مهاجران پس از دو سال، به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار به تدریس مشغول شد.[۷]

مخالفت و مبارزه مدرس با قرارداد ۱۹۱۹

هنگامی که مدرس پس از دو سال به ایران بازگشت، وضع تهران آشفته و دچار قطحی و ناامنی بود. در این زمان، مجلس شورای ملی تعطیل و دولت صمصمام‌السلطنه بختیاری از اداره امور ناتوان گشته بود. حسن مدرس و گروهی از علما به منظور اعتراض به وضع موجود و ابراز مخالفت با صمصمام‌السلطنه، در حرم عبدالعظیم متحصن شدند. سرانجام زیر فشار مخالفان و نارضایتی عمومی، کابینه صمصمام‌السلطنه سقوط کرد و میرزا حسن وثوق‌الدوله به نخست‌وزیری رسید.

در دولت وثوق‌الدوله قرارداد ۱۹۱۹ امضا شد. این امر اعتراض و مخالفت شخصیت‌های بسیاری را برانگیخت که حسن مدرس یکی از آنان بود. طرفداران قرارداد، بارها با مدرس گفتگو کردند تا او را از مخالفت بازدارند. مدرس گفته بود:

«هی می‌آمدند پیش من و گفتند این قرارداد کجایش بد است... آن چیزی که می‌فهمم بد است، آن ماده‌اش است که می‌گوید ما استقلال ایران را (به رسمیت) می‌شناسیم. این مثل این است که یکی به من بگوید من سیادت تو را می‌شناسم...»[۸]

عکسی که آنتوان سوریوگین از مدرس انداخته است
عکسی که آنتوان سوریوگین از مدرس انداخته است

مخالفت حسن مدرس و دیگر شخصیت‌های ملی با قرارداد ۱۹۱۹ و مقاومت احمد شاه قاجار در برابر قرارداد یاد شده، دولت انگلستان را به فکر یافتن یک جانشین مناسب برای احمدشاه و سلسله قاجار انداخت. انگلیسی ها خیلی زود فرد موردنظر خود را در میان قزاقان یافتند. هنگامی که در پایان جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی از ایران خارج شدند، آیرونساید، فرماندهی نیروهای قزاق را به رضاخان سپرد و به تدریج او را برای کودتا آماده کردند.[۹][۱۰]

مخالفت مدرس با جمهوری رضاخانی

متن استیضاح رضاشاه توسط حسن مدرس
متن استیضاح رضاشاه توسط حسن مدرس

شعار جمهوری‌خواهی از راه‌هایی بود که رضاخان برای ساقط کردن حکومت قاجار و تصاحب کامل قدرت در پیش گرفته بود. ایده استقرار رژیم جمهوری در ایران در نیمه دوم اسفند ۱۳۰۲ مطرح شد و طرفداران رضاخان برای تهیه زمینه اجرای این نقشه، تلگراف‌های متعددی از سراسر کشور برای برقراری جمهوری در ایران به تهران فرستادند و با دامن زدن به تظاهرات روزمره‌، این طرح را به موج بزرگ اجتماعی-سیاسی تبدیل کردند.

در ۲۸ اسفند ۱۳۰۲ تعداد بسیاری از مردم تهران در مسجد شاه اجتماع کردند و به مخالفت با جمهوری رضاخانی پرداختند. رهبری این حرکت با حسن مدرس بود. روز بعد، تعداد بیشتری به سوی مجلس راهپیمایی کرده و مخالفت خود را با رضاخان اعلام کردند. این تظاهرات، روز دوم فروردین ۱۳۰۳ نیز در مقابل ساختمان مجلس و در شرایطی که نمایندگان آماده بررسی و تصویب طرح جمهوری رضاخانی بودند، تکرار شد و به زد و خورد مردم با مأموران رضاخان انجامید.[۱۱][۱۲]

عبدالله مستوفی در تحلیل پیرامون این مساله نوشته است:

«سردار سپه به خوبی فهمیده بود که پاره‌ای از آزادی‌خواهان بی‌مزه و خیال‌باف در این کشور هستند که به مجرد شنیدن اسم جمهوری، تصور خواهند کرد که با این طرز حکومت، فورا ایران نظیر فرانسه و سوییس و آمریکا خواهد شد و همین که تغییر طرز حکومت و جمهوری در افواه بیفتد، بیشتر از سلطنت او که عملیات گذشته، او را مستبدتر از پدر و جدّ اعلای سلطان احمد شاه هم معرفی کرده است، طرفدار پیدا خواهد کرد و اگر یکی دو سال به عنوان ریاست جمهوری بر این کشور حکم‌فرمایی کند، از ریاست جمهوری تا سلطنت، آن هم در نزد ایرانی‌ها که اکثریتشان شاه‌دوست تاریخی هستند، یک قدم کوچک بیش‌تر نیست.

بنابراین مناسب‌تر، ساده‌تر و طبیعی‌تر این است که به دست آزادی‌خواهان دو آتشه خود را به ریاست جمهوری برساند تا بعدها به دست سلطنت‌طلبان، تاج و تخت را تصرف و سلطنت را در خانواده‌ی خویش مستقر نماید. این است ... که تغییر طرز حکومت را محرمانه با خواص خود از نظامیان و وکلایی که با او هم دست شده بودند، به میان گذاشت و از رؤسای آن ها قول مساعد گرفت.»[۱۳]

فعالیت‌های سیاسی مدرس در دوره پهلوی

نخستین اقدام حسن مدرس در مجلس ششم، مخالفت با اعتبارنامه نمایندگانی بود که با مداخله نظامیان انتخاب شده بودند و چون این امر با تایید و حتی فرمان رضاخان انجام گرفته بود،‌ مخالفت مدرس ضدیت با شاه به شمار می‌آمد.[۱۴]

سوقصد به جان مدرس

صبح روز هفتم آبان ۱۳۰۵، هنگامی که حسن مدرس برای تدریس به مدرسه سپهسالار می‌رفت، در کوچه‌ای هدف گلوله قرار گرفت که بر اثر آن از ناحیه کتف و ساعد زخمی شد. وی در بیمارستان به رضاخان در پیامی گفت:

مدرس در بیمارستان پس از ترور نافرجام
مدرس در بیمارستان پس از ترور نافرجام

«به کوری چشم بدخواهان،‌ من هنوز زنده‌ام.»[۱۵]

جلوگیری از ورود مدرس به مجلس هفتم

با فرا رسیدن دوره هفتم مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۷، رضاخان تصمیم گرفت از ورود مدرس به مجلس جلوگیری کند. به همین دلیل، در انتخاباتی که ترتیب داد اعلام کرد، مدرس حتی یک رای نیاورده است. در مقابل،‌ حسن مدرس در مجلس با اشاره به تقلب انجام گرفته در انتخابات گفت:[۱۶]

«اگر بیست هزار نفر از مردمی که در دوره گذشته به من رای دادند،‌ مرده باشند یا رای نداده باشند،‌ پس آن یک رای که خودم به خودم دادم چه شده است!»[۱۷]

رضاخان سپس با تهدید به مدرس دستور داد از سیاست دوری کند.

تبعید و قتل حسن مدرس

مقبره حسن مدرس در کاشمر
مقبره حسن مدرس در کاشمر

در شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۰۷، سرتیپ درگاهی، رئیس شهربانی تهران و همراهانش به منزل مدرس هجوم آورده و وی را دستگیر کردند و او را به خواف تبعید کردند. مدرس نه سال و اندی در خواف و در تبعید به سر برد. سپس او را به کاشمر منتقل و در دهم آذر ۱۳۱۶،‌ بر اثر سمی کردن چای،‌ مدرس را به قتل رساندند. وی در شهر کاشمر به خاک سپرده شد.[۱۸]

تالیفات

- تألیفات حسن مدرس عبارتند از:[۳]

- تعلیقه بر کفایه الاصول آخوند خراسانى

- رسائل الفقهیه که به کوشش استاد ابوالفضل شکورى بتازگى انتشار یافته است

- رساله اى در ترتب (در علم اصول فقه )

- رساله اى در شرط متاخر (در اصول )

- رساله اى در عقود و ایقاعات

- رساله اى در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه

- کتاب حجیه الظن (در اصول )

- شرح رسائل شیخ مرتضى انصارى

- حاشیه بر کتاب النکاح مرحوم آیه الله شیخ محمد رضا نجفى مسجدشاهى

- دوره تقریرات اصول میرزاى شیرازى

- رساله اى در شرط امام و مأموم

- کتابى در باب استصحاب (در علم اصول )

- کتاب احوال الظن فى اصول الدین

- شرح روان بر نهج البلاغه

- اصول تشکیلات عدلیه با (همکارى دیگران )

- زندگینامه «خودنوشت » که براى روزنامه اطلاعات فرستاده اند

برخی سخنان حسن مدرس

مدرس که از دشمنان سلطنت رضاخان بود سخنانی در دیالوگ با رضاخان دارد که در تاریخ به ثبت رسیده است. از جمله این سخنان چنین است:

  • «تو یک قزاق هستی،‌ برو پی کارت و پا به زمین بکوب، تو را چه به دخالت در امور مملکت؟»
  • «ما خودمان صاحب‌خانه هستیم. ما را آزاد بگذارید که صلاح و فساد خودمان را می‌دانیم.»
  • «اختلاف من با رضاخان بر سر کلاه و عمامه نیست، من با اساس این دستگاه مخالفم.»
  • «سزاوار نیست که ما با امضای خود، آزادی و استقلال خویش را از دست داده و ترک کنیم، منشا سیاست ما دیانت ماست. ما نسبت به دول دنیا دوست هستیم، چه همسایه و چه غیرهمسایه،‌ چه جنوب چه شمال،‌ چه شرق چه غرب،‌ هرکس معترض ما شود، معترض آن می‌شویم،‌ هرچه باشد هرکه باشد.»[۳][۱]

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ سید حسن مدرس
  2. آیت‌الله سید حسن مدرس را بهتر بشناسیم - یوتیوب
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ زندگی‌نامه شهید حسن مدرس به قلم خودش
  4. گنجینه خواف، ص ۹۷
  5. فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی آیت‌الله سید حسن مدرس، ص ۱۴۵
  6. فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی آیت‌الله سید حسن مدرس،‌ ص ۱۴۶ و ۱۴۷
  7. زندگی‌نامه آیت الله مدرس
  8. مرد روزگاران، علی مدرسی، ج ۲، ص ۱۰۱
  9. مدرس در آینه تاریخ
  10. فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی آیت‌الله سید حسن مدرس، ص ۱۵۱ و ۱۵۲
  11. مخالفت مدرس با جمهوریت؟
  12. فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی سید حسن مدرس،‌ ص ۱۵۶ و ۱۵۷ و ۱۵۸
  13. شرح حال زندگی من، ج۳، عبدالله مستوفی، ص ۵۸۴ و ۵۸۵
  14. فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی آیت‌الله سید حسن مدرس،‌ ص ۱۶۴
  15. فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی آیت‌الله سید حسن مدرس، ص ۱۶۵
  16. فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی آیت‌الله سید حسن مدرس، ص ۱۶۶
  17. مدرس قهرمان آزادی، حسین مکی، ج۵، ص ۱۲۹
  18. فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی آیت‌الله سید حسن مدرس،‌ ص ۱۶۸