سلطنت پهلوی
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این برچسب را بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
این مقاله نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
دولت شاهنشاهی ایران شاهنشاهی پهلوی | |||||
| |||||
| |||||
سرود سرود شاهنشاهی ایران | |||||
پایتخت | تهران | ||||
زبان(ها) | فارسی | ||||
دین | اسلام | ||||
دولت | شاهنشاهی تا ۲۰ اوت ۱۹۵۳ میلادی
اقتدار گرایی تا ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ میلادی | ||||
شاهنشاه | |||||
- ۱۹۲۵–۱۹۴۱ | رضا شاه پهلوی | ||||
- ۱۹۴۱–۱۹۷۹ | محمدرضا پهلوی | ||||
نخستوزیر | |||||
- ۱۹۲۵–۱۹۲۶ | محمد علی فروغی (نخستین) | ||||
- ۱۹۷۹ | شاپور بختیار (واپسین) | ||||
تاریخچه | |||||
- آغاز سلسلهٔ پهلوی | ۱۹۲۵ | ||||
- اشغال ایران در جنگ جهانی دوم(آمریکا،انگلستان، فرانسه، شوروی) | ۱۹۴۱ | ||||
- کودتای ۲۸ مرداد | ۱۹۵۳ | ||||
- انقلاب ۱۳۵۷ ایران | ۱۹۷۹ |
کشور | ایران |
---|---|
عنوانها |
|
موسس | رضاشاه |
آخرین پادشاه | محمدرضا پهلوی |
سال تاسیس | ۱۵ دسامبر ۱۹۲۵ |
گواهی | ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ |
قومیت | ایرانیان فارسیزبان |
سلطنت پهلوی آخرین سلسه پادشاهی در ایران (از ۱۳۰۴ – تا ۱۳۵۷شمسی) که بعد از ۲۵۰۰ سال حکومت شاهنشاهی در ایران ساقط و به جمهوری اسلامی تبدیل شد
رضاخان که سلسله پهلوی را بنا نهاد فرمانده دیویزیون (لشكر) قزاق، در 3 اسفند 1299 شمسی دست به كودتا زد وپس از مدتی به وزارت جنگ و در 3 آبان 1302شمسی به نخستوزیری رسید رضاخان پس از تشكیل كابینهاش شاه را به دیار فرنگ فرستاد بدون هیچ مافوقی تمام شئون كشور را در سیطره خود گرفت. مجلسرا كه تكمیل انتخاباتش توسط سردار سپه انجام گرفتـ بجز اقلیتی به رهبری مدرس در مجلس ـ در خدمترضاخان بود.و در آذر 1304شمسی به پادشاهی رسید و تا شهریور 1320شمسی حكومت كرد و سپس با اشغال ایران مجبور به استعفا و ترك ایران شد.[۱]
پس از خلع مقام وی، پسرش محمدرضا پهلوی حکومت ایران را بدست گرفت. این دو نفر تنها پادشاهان این سلسله بودند که در مجموع ۵۳ سال بر ایران حکومت کردند.
تاریخچه سلطنت
رضاشاه پهلوی، از ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ و بنیانگذار دودمان پهلوی بود. سلطنت رضا شاه پایان فرمانروایی قاجاریان و آغاز دوران حکومت پهلوی بود که با انقلاب ۱۳۵۷ به پایان رسید.[۲]
محمدرضا پهلوی از 25 شهریور ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ پادشاه ایران بود. او با وقوع انقلاب برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام سلطنتی در ایران به حساب میآید. او صاحب عناوین «شاهنشاه» و «آریامهر» بود.
سمتهای نظامی رضاشاه در پایان دوران قاجاریه
پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵شمسی، فوج سوادکوه، که رضا سوادکوهی (رضاشاه بعدی) جمعیِ آن بود، به تهران فراخوانده شد و مأموریت نگهبانی از سفارتخانهها و مراکز دولتی به آن سپرده شد. در همین مأموریت مدتی نگهبانی سفارت آلمان در تهران به او واگذارشد.
از ابتدای تشکیل نیروی «قزّاق» در ایران، روُسای آن، همه از فرماندهان روسی بودند. در اواخر دوره سلطنت ناصرالدین شاه، کاساکوفسکی، فرمانده نیروی قزاق بود که از نماینده تزار روس در قفقاز دستور میگرفت. در سال ۱۳۲۱ ه. قمری (۱۲۸۳ خورشیدی، ۱۹۰۴ میلادی) سرهنگ «چرنو زوبوف» به جای کاساکوفسکی به فرماندهی قزاق منصوب شد. او بود که تشکیلات جدید قزّاقخانه را برپاکرد و شمار زیادی از ایرانیانی که در این قزاقخانه کار میکردند، درجهٔ افسری دریافت کردند. از جمله رضاخان که از درجهٔ «معین نایب» ی به درجهٔ نایبی ترقی کرد و مأمور خدمت در گرگان شد.[۳]
پس از درگذشت مظفرالدین در دیماه ۱۳۸۵شمسی، چرنوزوبوف به روسیه برگشت و به جایش سرهنگ لیاخوف فرماندهی کل قزاقخانه را به دست گرفت. به فرمان او بود که ساختمان اولین دورهٔ مجلس شورای ملی به توپ بسته شد و در تهران حکومت نظامی برپاکرد و چند تن از مشروطه خواهان (ملک المتکلمین، صوراسرافیل و…) را به دار آویخته شدند. او و قوای قزاق تحت فرمانش، تا پایان استبداد «صغیر» محمدعلی شاه و فتح تهران توسط مشروطه خواهان، همچنان در سرکوب مردم نقش مستقیم داشت.[۳]
فتح تهران
در تیرماه ۱۲۸۸ شمسی، قوای سردار اسعد بختیاری به قم و سپهدار تنکابنی به ینگی امام رسیدند. قوای نظامی سعدالدوله نیز برای مقابله به کرج اعزام شد.
سعدالدوله که برای حفاظت پایههای بهشدت لرزان سلطنت محمدعلی شاه برای مقابله با فاتحان تهران به کرج رفته بود تلاش کرد تا با مذاکره حمله به تهران را منتفی کند اما تلاش او به نتیجه نرسید.
۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ شمسی نیروهای سردار اسعد بختیاری و سپهدار تنکابنی در نزدیکی تهران به هم رسیدند و در منطقه بادامک اردو زدند. قزاقهای دولتی به مقابله با مشروطهخواهان پرداختند اما پس از ۲ روز جنگ، مشروطهخواهان در ۲۴تیرماه ۱۲۸۸ پیروز شدند. یکروز پس از این پیروزی محمدعلی شاه قاجار و نزدیکان او به سفارت روسیه پناه بردند و سعدالدوله نیز به سفارت انگلستان رفت.
آنطور که در گزارش فتح تهران آمدهاست مجلس عالی که اعضای آن نزدیک به ۳۰تن از معتمدین سردار اسعد و سپهدار تنکابنی بودند، در نامهای خلع محمدعلی شاه از سلطنت را اعلام کردند و احمدشاه قاجار را بر تخت نشاندند.[۴]
نیروی نظامی قزاق پس از فتح تهران در سال ۱۲۸۸ شمسی و تشکیل دولت «انقلاب» توسط سپهدار تنکابنی به عنوان بازوی نظامی دولت نوپا برقرارماند. رضاخان از آن پس نیز در قزاقخانه ماند و همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورشها و قیامهای محلی به زنجان و اردبیل اعزام شد و در جنگ با قوای ارشدالدوله، برادر محمدعلی شاه قاجار، از خود رشادت نشان داد و با درجه یاوری (سرگردی) به فرماندهی دسته تیرانداز و در سال ۱۲۹۷ خورشیدی به فرماندهی آتریاد (تیپ) همدان منصوب شد. در همین منصب بود که مأمور جنگ با میرزا کوچک خان و ازمیان بردن جنبش جنگل شد.[۳]
نخست وزیری وثوق الدوله و ادامه یورشها به جنبش جنگل
یکی دوماه بعد از این رویارویی، انگلیس با تلاشهای پشت پرده، در مرداد ۱۲۹۷شمسی، وثوق الدوله (برادر قوام السلطنه) را به نخست وزیری نشاند. در دوره نخست وزیر وثوق الدوله نیز یورشها به جنبش جنگل ادامه یافت. ازجمله، در روز۱۳فروردین ۱۲۹۸ (۲ آوریل۱۹۱۹) حملهٔ ۲۰هزار قزّاق ایرانی با پشتیبانی هواپیماهای انگلیسی به پایگاههای مجاهدان جنگل آغاز شد. این حملهها ماهها به طول انجامید. در این مدّت نیروهای مستقر در جنگل، در اثر فقدان آذوقه، جنگ و گریزهای طولانی و نداشتن تسلیحات کافی، در موقعیّت دشواری قرار داشتند.
در آستانهٔ بسته شدن قرارداد بین انگلیس و وثوقالدّوله، فرماندهی نیروهای قزّاق در فومنات، شَفت و دیگر حوزههای استقراری جنبش جنگل حکومت نظامی اعلام نمود و حمله و هجوم به نیروهای مستقر در جنگل دامنهٔ گستردهتری پیداکرد و در نتیجه، موج تسلیم شدنها و امان نامه گرفتنها نیز بیشتر شد.[۳]
اعلام حکومت نظامی در منطقه فومنات
حدود دو هفته بعد از امضای این قرارداد، در روز ۲شهریور ۱۲۹۸، عبدالحسین تیمورتاش، حکمران گیلان و طوالش، در سراسر منطقهٔ فومنات، که از مراکز مهم استقرار نیروهای جنبش جنگل بود، حکومت نظامی اعلام کرد و یورش به رزمندگان جنگل، به صورت وحشیانه تری، آغازشد. در دورهٔ حکومت او در گیلان بود که دکتر حشمت، از یاران نزدیک میرزا کوچک خان، به دارآویخته شد.
در این یورشهای نابرابر و ویرانگر، رضاخان از فرماندهان قزّاق و از عاملان اصلی سرکوب جنبش بود و در چشم فرماندهان انگلیسی و قزّاق، خوش درخشید و با این خوشخدمتی به «دشمنان وطن» پلههای ترقی را به سرعت پیمود.[۳]
قرارداد ۱۹۱۹ و مخالفتها با آن
وثوق الدوله که از مرداد۱۲۹۷ تا تیرماه ۱۲۹۹ بر سر کار بود، از ابتدای نخست وزیری، مذاکرات محرمانه یی را با انگلیسیها آغازکرد و پس از ۹ماه مذاکره، قرارداد جنجالبرانگیز «۱۹۱۹» بین ایران و انگلیس را در ۱۷ مرداد۱۲۹۸ (۹ اوت۱۹۱۹–۱۲ذی قعده۱۳۳۷) امضاکرد. براساس این قرارداد تمام امور کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوّز آنان انجام میشد.
مذاکرات سرّی مربوط به قرارداد اوت ۱۹۱۹، که متن آن یک سال بعد از بسته شدن، توسط قوام السلطنه منتشرشد، مخالفتهای زیادی را برانگیخت، ازجملهٔ مخالفان قرارداد، احمدشاه قاجار، پادشاه وقت ایران بود. میرزا کوچک خان و همرزمانش نیز از مخالفان جدّی قرارداد بودند و قیام شیخ محمد خیابانی نیز در مخالفت با این قرارداد شکل گرفت. از دیگر مخالفان سرسخت قرارداد، مرحوم مدرّس و روحانیان همگام او بودند. آمریکا نیز از مخالفان این قرارداد بود.[۳]
این مخالفتها باعث شد که امکان پیشبرد مفاد استعماری آن از میان برود و ادامهٔ نخست وزیری وثوق الدوله نیز ناممکن شود. به خصوص که شایعهٔ بسیار گستردهٔ مربوط به این که انگلیس با دادن رشوهٔ کلان به وثوق الدوله و وزیر خارجه اش، نصرت الدوله فیروز، آنها را به این خیانت راضی کردهاست، آنها را رسوای خاص و عام کرده بود.
این مخالفتها و رسوایی رشوه گیری سرانجام باعث شد که دولت وثوق الدوله سقوط کند و به جای او در روز ۷تیرماه ۱۲۹۹ حسن مشیرالدوله (پیرنیا)، که فرد خوشنامی بود، عهدهدار مقام نخست وزیری شود.[۳]
مشیرالدوله حاضر نشد همچون همتای پیشین خود مفاد قرارداد را به اجرا دربیاورد و آن را به تصویب مجلس شورا موکول کرد.
انگلیس پس از ناکامی در پیشبرد قرارداد استعماری «۱۹۱۹»، راه دیگری برگزید که درصورت تحقّق آن، منافع درازمدتش تضمین قوی تری پیدامی کرد: راه ایجاد یک دولت متمرکز قدرتمند، که جنبشهای محلی و آشوبهای منطقه یی را از میان بردارد و دربرابر نفوذ دولت نوپای شوروی سد و راهبند ایجاد کند.[۳]
سرکوب قیامهای منطقه ای
مشیرالدوله در راستای این سیاست جدید انگلیس اقدامات مؤثری انجام داد که از جمله، میتوان به سرکوب قیام تبریز به رهبری شیخ محمد خیابانی در ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ (۲۹ذیحجهٔ ۱۳۳۸قمری) و شهادت خود او، ازمیان بردن جنبش تنگستانیها و چاکوتاهیها و تلاش برای ازمیان بردن جنبش جنگل اشاره کرد. با وجود این خوشخدمتیها، مخالفت آشکارش با قرارداد۱۹۱۹ و ردّ درخواست انگلیس برای برکناری استاروسلسکی، فرمانده روسی قوای قزاق، و سپردن زِمام قوای قزاق به فرماندهان انگلیسی، او را از چشم انگلیسیها انداخت.
مشیرالدوله در سوم آبان ۱۲۹۹، در جریان مخالفتش با برکناری استاروسلسکی، و مخالفتهای برآمده از شهادت خیابانی و «شیخ حسین چاه کوتاهی» استعفاداد که خشم مدرّس را برانگیخت. به جای او سپهدار اعظم (فتحالله اکبر)، که فردی ضعیف اما مورد اعتماد انگلیسیها بود، به نخست وزیری نشانده شد. او نیز کاری از پیش نبرد و چند هفته پیش از کودتای انگلیسی سوم اسفند۱۲۹۹ کناره گرفت.[۳]
کودتای سوم اسفند رضاشاه
در اولین ساعات سپیده دم ۳ اسفند ۱۲۹۹ رضاخان همراه با نظامیان قزاق تحت فرمانش از قزوین وارد تهران شدند. آنان بلافاصله کلانتریها، وزارتخانهها، پستخانهها و ادارات دولتی و مراکز حساس تهران را به تصرف درآوردند. در منابع تاریخی آمده این عملیات کودتایی بود که سفارت انگلستان هدایت آن را برعهده داشت، رضاخان عامل نظامی کودتا و سیدضیاءالدین طباطبایی ـ مدیر روزنامه رعد ـ عامل سیاسی آن بود. ورود نیروهای تحت امر رضاخان به تهران، در حقیقت نقطه شروع رویدادهایی بود که به فروپاشی سلسله ۱۲۵ساله قاجار منتهی شد. قزاقها با ورود خود به تهران دروازههای شهر را بستند و سفارتخانهها را به محاصره خود درآوردند تا کسی به این مکانها پناهنده نشود. سپس تمامی تلفنها و خطوط ارتباطی داخل و خارج کشور را قطع کردند. در این روز زد و خوردهای پراکندهای در جریان تصرف شهر به وقوع پیوست و تعدادی نیز کشته و زخمی شدند، ولی با توجه به اینکه فرمانده نیروهای ژاندارم و دیگر محافظان شهر قبلاً توسط انگلیسیها مطلع و تطمیع شده بودند، رضاخان و نیروهایش مشکل جدی در تصرف تهران نداشتند.
رضاخان به محض تصرف تهران، در اولین انتصاب، کلنل کاظمخان را به فرمانداری نظامی تهران منصوب کرد. در این روز نیروهای قزاق تمامی زندانیان را آزاد کردند ولی در عوض موج تازهای از بازداشت ناراضیان و شخصیتهای سیاسی اعم از حکومتی، نمایندگان مجلس و غیره آغاز شد. تمام وزرای کابینه سپهدار به غیر از خود او بازداشت شدند. همزمان احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرحآباد گریختند و سپهدار رشتی (نخستوزیر) به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد. بقیه بازداشتشدگان که تعداد آنها بین ۴۰۰ الی ۵۰۰ نفر تخمین زده میشد، شاهزادگان، رجال، روزنامهنگاران، نمایندگان مجلس، نخستوزیران سابق و وزیران اسبق بودند. در مراحل بعد جمعی از بازداشتشدگان محکوم به زندان، جمعی از آنان تبعید و بقیه آزاد شدند.[۵]
کودتای سوم اسفند، زمام نخست وزیری را به سیدضیاء طباطبایی و مقام سردار سپه را به رضاخان «میرپنج» واگذارکرد و پس از صد روز به جای سیدضیا، قوام السطنه به نخست وزیری نشانده شد. کودتا توسط نیروهای قزاق تحت امر انگلیس و افسر مورد اعتماد انگلیس ـ رضاخان ـ انجام شد و به یاری انگلیس، به شتاب، به سوی تثبیت یک قدرت متمرکز قوی و سرسپردهٔ آن کشور پیش رفت.[۳]
رضاخان در ۱۳۰۰ش وزیر جنگ شد. بعد از اعتراضات معتمدالتجار و مدرس که از نمایندگان مجلس بودند رضاخان استعفا داد اما امنیت شهر با قتلهای مرموز مختل شد و همین باعث استرداد رضاخان شد. احمدشاه در سال ۱۳۰۲ش سردار سپه را به رئیسالوزرایی منصوب کرد و خود راهی اروپا شد[۶]
پادشاهی رضاشاه
در اواخر مهر تظاهرات علیه قاجاریه شکل گرفت و روز نهم آبان مجلس شورای ملی جلسه علنی تشکیل داد و انقراض سلسله قاجاریه را اعلام نمود. حکومت به طور موقت به رضاخان واگذار شد و تعیین حکومت قطعی به نظر مؤسسان موکول گردید. سرانجام مجلس مؤسسان در روز ۲۲ آذرماه سال ۱۳۰۴ش پادشاهی ایران را به رضاخان و اعقاب ذکور وی تفویض نمود.
رضاخان دولت را از حیث اداری و مالی برای اجرای طرحهای زیر ساختی توسعه آماده کرد. راههای شوسه، آسفالته، راه آهن و نظام آموزشی جدید به تقلید از نظامهای اروپایی شکل گرفت. دانشگاه تهران تأسیس شد و شماری از دانشجویان برای تحصیلات به خارج از کشور فرستاده شدند و برای صنعتی شدن کشور به کمک متخصصان بهویژه آلمانیها گامهای مهمی برداشته شد. اما بیتوجهی به ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی در کشور، نارضایتی مردم عدم موفقیت طرحها را رقم زد. شاه در سال ۱۳۰۵ش فرمان لغو کاپیتولاسیون را صادر کرد.[۶]
در سال ۱۳۰۷ سیدحسن مدرس دستگیر و سرانجام در ۱۳۱۶ توسط عمال دولت به قتل رسید. همزمان با دستگیری سید حسن مدرس قانون لباس متحدالشکل به اجرا درآمد و پوشیدن لباس روحانیت فقط با جواز دولتی امکانپذیر بود. در این میان خلع سلاح عشایر علت دیگر برای جنبش علیه حکومت پهلوی شد.[۶]
دوران تصفیهها
در دوره دوم حکومت رضاشاه (۱۳۲۰–۱۳۱۰) او روش دیکتاتوری در پیش گرفت. آزادیهایی که در جریان انقلاب مشروطه به دست آمده بود در این دوره از بین رفت. بسیاری از رقبا و مخالفان شاه زندانی و در زندان کشته شدند. در میان مقتولان چند نفر از وزیران وی مانند تیمورتاش، سردار اسعد بختیاری و نصرتالدوله، برخی از روسای ایلات مانند صولتالدوله قشقایی، برخی از شعرا و ادیبان مانند میرزاده عشقی و فرخی یزدی و تعدادی از نمایندگان مجلس شورای ملی (مانند سید حسن مدرس و ارباب کیخسرو) نیز دیده میشوند. مجلس شورای ملی در این دوره جنبه نمایشی پیدا کرد و انتخابات با دستور از بالا و بر پایه فهرستهایی از نمایندگان مورد تأیید او انجام میشد. حتی مصونیت پارلمانی نمایندگان مجلس (مانند جواد امامی، اسماعیل عراقی و رضا رفیع) که همگی از هواداران قبلی رضا شاه بودند سلب شد و آنان نیز دستگیر و زندانی شدند. به همین منظور زندان قصر طراحی و ساخته شد و اولین زندانی آن، سازنده آن یعنی سرتیپ درگاهی بود. در این دوران نه تنها همه گونه فعالیت سیاسی که حتی فعالیتهای اجتماعی زنان نیز متوقف گردید و جراید و روزنامهها تحت انقیاد کامل درآمده و یا تعطیل شدند.[۷]
اعلام رسمی کشف حجاب
روز ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ شمسی که قرار بود روز جشن فارغالتحصیلی دانشسرای عالی باشد، علی اصغر حکمت - وزیر معارف وقت - به رضاشاه پیشنهاد کرد که همراه با اعضای خانواده سلطنتی بیحجاب در این مراسم شرکت کنند. رضاشاه که از قبل به علی اصغر حکمت دستور آمادهسازی بیحجاب نمودن زنان را داده بود و نیز در ماه تیر همان سال واقعه خونبار مسجد گوهرشاد رخ داده بود، این پیشنهاد را قبول کرد و در روز موعود در دانشسرای تربیت معلم با اعضای خانواده سلطنتی بطور کاملاً بیحجاب شرکت نموده و بدین ترتیب رفع حجاب از زنان از طرف رئیس قدرت حکومت بگونه ای کاملاً رسمی اعلام گردید و در پی آمد این روز، دولت همهٔ تلاش خویش را مصروف بیحجاب نمودن زنان نمود.[۸]
برقراری روابط سیاسی با آلمان هیتلری
تحول بزرگی که در نیمه دوم سلطنت رضاشاه، سیاست خارجی ایران را تحتالشعاع قرارداد، روی کار آمدن هیتلر در آلمان و پیشرفت سریع اقتصادی و نظامی آن کشور بود. پیش از این، انگلستان و فرانسه به سبب تمایلات ضد کمونیستیِ هیتلر در مقابل توسعهطلبیهای آلمان، سیاستی مسالمتآمیز را در پیش گرفته بودند. این سیاست تا شروع جنگ دوم جهانی ادامه یافت. از این زمان به بعد همزمان با قدرت گرفتن هیتلر، رضاشاه به شدت به آلمانِ هیتلری متمایل شد و روابطش را با آن گسترش داد. این امر، اسباب نگرانی انگلیس را فراهم کرد. شوروی هم از این امر ناخشنود بود.[۹]
بعد از سال ۱۳۱۶، کارشناسان آلمانی در سراسر ایران خدمت میکردند. بسیاری از مؤسسات، از راهآهن تا مخابرات و حملونقل و اسلحهسازی در دست آنان بود. هیتلر نیاز به ایران داشت و میخواست متحدی در این سوی کره خاکی داشته باشد.»
با پیشروی فزاینده ماشین پرقدرت جنگی آلمان نازی و اشغال ناباورانه اروپا، راهی جز ایران برای رساندن مهمات و ساز و برگ جنگی به روسیه باقی نماند. چرچیل در اینباره میگوید: «ایجاد یک راه ارتباطی از طریق ایران برای تماس با روسیه، فوقالعاده اهمیت داشت… ما برای این که با روسها تماس پیدا کنیم پیشنهاد کردیم عملیات مشترکی را در ایران شروع کنیم.»[۹]
اشغال ایران توسط نیروهای متفقین
سرانجام در نیمه شب دوشنبه، سوم شهریور ۱۳۲۰ قوای شوروی با پشتیبانی تانک و هواپیما از شمال و قوای انگلیس از مرزهای غربی، وارد ایران شدند. جبهه دوم ارتش انگلیس از مرز خسروی عبور کردند و تأسیسات نفت شاه را تصرف و به سوی کرمانشاه پیشروی کردند. نیروهای ایرانی در برابر آنان مقاومت زیادی کردند اما فرمان ترک مقاومت به تمام واحدهای نظامی ابلاغ شد و نیروهای انگلیس و شوروی به هم پیوستند و ارتش ایران، با سرعتی باورنکردنی تار و مار شد.[۹]
اولتیاتوم متفقین به رضاشاه
در یک اولتیماتوم که متفقین در دهم سپتامبر ۱۹۴۱ میلادی به دولت ایران داده بودندآمده بود که اگر دولت ایران در ظرف چهل و هشت ساعت اتباع آلمانی را به نیروهای آنها تسلیم نکرده و سفارتخانههای آلمان، ایتالیا، رومانی و مجارستان را تعطیل نکند، قوای متفقین پایتخت را اشغال خواهند کرد. علاوه بر این اولتیماتوم رادیو و روزنامههای کشورهای متفق حملات خود را متوجه شخص رضاشاه و انتقاد از رژیم ایران کردند.[۹]
استعفای رضاشاه
از آنجا که رضاشاه جواب صریحی به اولتیماتوم متفقین نداد در ۱۶ سپتامبر برابر با ۲۵ شهریور ۱۳۲۰، قوای شوروی و انگلستان از شمال و جنوب به سوی تهران حرکت کردند. رضاشاه به ناچار در همان روز به نفع ولیعهدش محمدرضا از سلطنت استعفا داد.
استعفانامه رضاخان که منتظر تعیین تکلیف ولیعهد بود، پیش از سوگند محمدرضا در مجلس خوانده شد و مقدمات رفتن پدر و انتصاب پسر به سلطنت تدارک دیده شد. روز ۲۵ شهریور، استعفای رضاشاه و انتصاب محمدرضا به سلطنت به مجلس اعلام شد و روز ۲۶ شهریور، محمدرضا در مجلس سوگند خورد و رسماً شاه شد.[۹]
تبعید رضاشاه و مرگ وی
رضاخان بعد ازاستعفا از اصفهان به کرمان و سپس به بندرعباس رفت. او از بندرعباس با یک کشتی تجاری، عازم بمبئی شد. برخلاف انتظار مسافران، کشتی به بمبئی نرفت و مسیر جزیره موریس را در پیش گرفت. سرانجام رضاشاه به «ژوهانسبورگ» در آفریقای جنوبی فرستاده شد. سه سالی در این جزیره روزگار گذراند تا این که سرانجام در چهارم مرداد ۱۳۲۳ بر اثر سکته قلبی درگذشت.[۹]
محمد رضا پهلوی
محمدرضا پهلوی (زادهٔ ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران- درگذشتهٔ ۵ مرداد ۱۳۵۹ در قاهره) از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا وقوع انقلاب ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پادشاه ایران بود. او با وقوع انقلاب برکنار شد و از این رو آخرین شاه نظام سلطنتی در ایران به حساب میآید. او صاحب عناوین «شاهنشاه» و «آریامهر» بود.
او در روز ۱ صفر ۱۳۳۸ (۴ آبان ۱۲۹۸) در تهران به دنیا آمد. پدر او «رضاخان میرپنج سوادکوهی» (بعدها رضاشاه پهلوی) و مادرش تاجالملوک آیرملو (بعدها «ملکهٔ مادر») بود.
پس از به سلطنت رسیدن پدرش به مقام ولیعهدی رسید. تحصیل را در مدرسه نظام آغاز کرد و از کودکی زبان فرانسه را نزد پرستار فرانسویاش آموخت. در دوازده سالگی او را برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانهروزی «لو روزه» (Le Rosey) نزدیک شهر لوزان در سوئیس فرستادند. در ۱۷ سالگی به ایران بازگشت و در دانشکده افسری تحصیل را ادامه داد. در سال ۱۳۱۸ با فوزیه خواهر ملک فاروق پادشاه مصر ازدواج کرد. حاصل این پیوند دختری به نام شهناز بود.[۱۰]
سالهای آغاز سلطنت
در سال ۱۳۲۰ پس از اشغال ایران توسط نیروهای شوروی و بریتانیا، رضاشاه پهلوی از سلطنت برکنار و به جزیره موریس وسپس به آفریقای جنوبی تبعید شد. بریتانیا ابتدا قصد داشت پسر محمدحسن میرزا نوه احمدشاه قاجار را که در انگلستان زندگی میکرد و افسر نیروی دریائی پادشاهی بریتانیا بود جانشین رضاشاه کند ولی وقتی معلوم شد که او فارسی نمیداند بالاخره با توافق شوروی محمدرضا پهلوی را به جای پدرش به سلطنت برگزیدند. محمدعلی فروغی، آخرین نخستوزیر رضا شاه، نخستین نخستوزیر محمدرضاشاه شد و نقش مهمی در انتقال سلطنت به او بر عهده داشت. در بهمن ۱۳۲۰ پیمان سهجانبه بین ایران، بریتانیا و شوروی امضا شد که در آن، از جمله، خروج متفقین بعد از پایان جنگ پیشبینی شده بود.[۱۰]
قرارداد گس؛ گلشائیان
ششم مهر ۱۳۲۹، جمعی از نمایندگان مجلس شورای ملی، دولت «رزمآرا» را به دلیل بیاعتنایی به حقوق ملت ایران در مورد مسئله نفت در قرارداد؛ گس-گلشاییان، استیضاح کردند. براساس این قرارداد که بین گلشاییان نماینده دولت و وزیر دارایی وقت ایران و گس نماینده شرکت نفت انگلیس امضا شده بود، سلطه انگلیس بر منابع نفت ایران به مدت ۳۳ سال تمدید شد تا این کشور بتواند تا سال ۱۳۶۱ خورشیدی، بر منابع نفت ایران تسلط داشته باشد.
قرارداد گس-گلشاییان یا «قرارداد الحاقی»، قراردادی است که در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۲۸ بین دولت ایران و نمایندگان شرکت نفت ایران و انگلیس بهعنوان ضمیمه قرارداد ۱۹۳۳ امضا شد. براساس این قرارداد شرکت نفت تعدیلاتی در مبالغ پرداختی به ایران را میپذیرفت.
این قرارداد با تلاش اقلیت مجلس پانزدهم بهویژه حسین مکی به تصویب مجلس شورای ملی نرسید. .
هر چند برخی احزاب سیاسی ازجمله حزب توده همچنان بهطور محافظهکارانه با آن برخورد کردند اما همزمان با اعلام امضای قرارداد گس-گلشاییان تظاهرات گستردهای از سوی جبهه ملی برگزار شد و مخالفتها و اعتراضها بالا گرفت. مخالفان معتقد بودند با وجود آنکه برخی مواد این قرارداد به نفع ایران است، اما درواقع این دولت بریتانیاست که طبق قرارداد توانسته به اعتبار قانونی قرارداد دارسی که به تصویب مجلس نرسیده بود، بیفزاید و همچنین تمدید ۳۳ ساله آن را تأیید و تقویت کند. در چنین شرایطی بود که در روز ۲۰ بهمن ۱۳۲۸ مجلس شانزدهم شورای ملی آغاز به کار کرد. درنهایت در مجلس شانزدهم، قانون ملی شدن صنعت نفت تصویب شد.[۱۱]
کودتای ۲۸مرداد و برکناری مصدق
سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، با طرح و حمایت مالی و اجرایی از کودتای ۲۸ مرداد، علیه دولت مصدق در مرداد ۱۳۳۲ اقدام کرده و موجب برکناری دولت مصدق شد.
این اتفاق باعث شد تا محمدرضا که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به رم رفته بود، به ایران برگردد و دوران حکومت مطلقه خود را آغاز کند.[۱۲]
بعد از این وقایع زمانی که محمدرضا مشغول سلطه گری بود اقداماتی برای ترور وی صورت گرفت. اولین بار این رویداد در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در دانشگاه تهران رقم خورد و خود شاه رزم آرا را عامل آن خواند؛ ترور بعد در اول فروردین سال ۱۳۴۴ در برابر پلههای کاخ اختصاصی مرمر، شاه باز هم مورد سوءقصد یکی از سربازان وظیفه گارد جاویدان قرار گرفت. این سرباز بعد از بازپرسی «پرویز نیکخواه» را عامل محرک این ترور خواند.[۱۲]
شرایط بعد از ۲۸ مرداد
در شرایط سرکوب و خفقان پس از ۲۸ مرداد، قرارداد کنسرسیوم تصویب شد. با پایان یافتن موقت بحث نفت، محمدرضا پهلوی با روشهای گوناگونی مورد حمایت قرار گرفت. دولت آیزنهاور با ارسال کمکهای مالی و نظامی حکومت او را تقویت کرد. «پیمان بغداد» میان کشورهای ایران، عراق، ترکیه و پاکستان منعقد شد.
با خروج انگلستان از خلیج فارس جزایر سهگانه مجدداً به حاکمیت ایران بازگشتند. متقابلاً بحرین (که پیش از آن عملاً تحت حاکمیت ایران نبود) رسماً از ایران جدا شد. نخست وزیران این دوره، عملاً تنها آلت دست محمدرضا پهلوی بودند. انجام اصلاحات سیاسی و اجتماعی از جمله تصویب قانون اصلاحات ارضی و اعطای حق رای به زنان از مهمترین فعالیتهای حکومت وی بود.[۱۳]
خروج از ایران و مرگ وی
محمدرضا پهلوی در ۲۶ دی ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد. وی پس از خروج از کشور نخست مدتی را در منطقه ماند، با شدت یافتن بیماری سرطان طحال، وی وادار شد بر خلاف میل به دولتمردان آمریکا، برای درمان پزشکی به مرکز سرطان مموریال اسلون-کترینگ در ایالات متحده آمریکا برود. با بروز بحران گروگانگیری، هیچ کشوری علاقه به پناه دادن یک پادشاه بیتاج و تخت نداشت. روزنامه نیویورک تایمز او را به هلندی سرگردانی تشبیه کرد که به دنبال بندری برای پهلوگرفتن میگردد. محمدرضا پهلوی پس از خروج از بیمارستان نخست به مرکز پزشکی ویلفورد هال در پایگاه نیروی هوایی لاکلند در تگزاس، و سپس به پاناما و مکزیک سپس از آن جا به مصر رفت.
در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۵۹ خورشیدی (۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰ میلادی)، محمدرضا پهلوی در سن ۶۱ سالگی، بر اثر بیماری ماکرو گلوبولینمی والدنشتروم در مصر درگذشت.
در تاریخ ۷ مرداد ۱۳۵۹ خورشیدی (۲۹ ژوئیه ۱۹۸۰ میلادی)، پیکر وی در مسجد الرفاعی قاهره، پس از خاکسپاری و مراسم رسمی، به امانت گذاشته شد. محمدرضا پهلوی در وصیتنامه خود خواسته بود تا پیکرش در خاک ایران دفن شود.[۱۳]
جستارهای وابسته
محمد رضا پهلوی
منابع
- ↑ تبیین - چگونگی به قدرت رسیدن رضاخان
- ↑ [۱]
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ ۳٫۶ ۳٫۷ ۳٫۸ ۳٫۹ سایت طبله عطار- رضاشاه ـ قزّاق باشی
- ↑ روزنامه همشهری -ماجرای فتح تهران پس از ۱۰۵سال
- ↑ تاریخ ایرانی-03 اسفند | رضاخان کودتا کرد
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ پژوهشکده باقرالعلوم -سلسله پهلوی و تاریخ معاصر
- ↑ بانک اطلاعات رجال -رضا شاه پهلوی
- ↑ خبرگزاری تنسیم - چرا رضاخان اصرار بر «کشف حجاب» داشت؟
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ ۹٫۳ ۹٫۴ ۹٫۵ سایت فرارو- روزیکه رضاشاه استعفا داد
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ سایت دانشجو - زندگینامه محمدرضا شاه پهلوی
- ↑ روزنامه تعادل -ایستادگی مجلس مقابل قرارداد «گس-گلشاییان»
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ باشگاه خبرنگاران جوان -محمدرضا شاه پهلوی که بود؟
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ تاریخی -زندگی محمدرضاپهلوی