زندان گوهردشت

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
درب ورودی زندان گوهردشت
گوهردشت ۱.jpg

زندان گوهردشت (رجایی‌شهر)، یکی از مخوفترین زندانهای سیاسی در ایران و جهان است. هزاران تن از زندانیان سیاسی بین سالهای‌ ۱۳۶۱ تا‌ ۱۴۰۲ در زندان گوهردشت مورد شکنجه‌های روحی و جسمی قرار گرفته و تعداد کثیری نیز اعدام شدند. زندان گوهردشت در شمال‌شرق شهر گوهردشت کرج در استان البرز قرار دارد. این زندان از جنوب و غرب به شهر گوهردشت محدود شده و از شمال و شرق به دامنه ارتفاعات البرز منتهی می‌شود. نام زندان گوهردشت کرج با کشتار زندانیان سیاسی سال۶۷ گره خورده است. با آغاز این کشتارها در ابتدای مرداد سال۱۳۶۷ بسیاری از زندانیان سیاسی که در زندان گوهردشت محبوس بودند، دوباره محاکمه و اعدام شدند. نام این زندان در سال‌های اخیر بار دیگر با انتقال زندانیان سیاسی اعتراضات سال۸۸ به آن بر سر زبانها افتاد. طی دهه‌های اخیر بسیاری از زندانیان سیاسی دوران محکومیت خود را در این زندان سپری کرده و حکم اعدام برخی از آنها نیز در این محل اجرا شده است.[۱] جمهوری اسلامی این زندان را در مرداد ۱۴۰۲ با انتقال باقیمانده زندانیان آن به زندان قزلحصار تعطیل کرده است.

زندان گوهردشت (رجایی‌شهر) یکی از زندان‌های زیر نظر سازمان زندان‌ها و محل نگهداری زندانیان سیاسی و عقیدتی و زندانیان جرائم عمومی است. زندان گوهردشت به‌دلیل اعدام گسترده زندانیان محبوس در این زندان در دهه ۶۰ خورشیدی، از مشهورترین زندان‌های ایران است. طی سال‌های گذشته نیز اجرای حکم اعدام تعداد پرشماری از زندانیان در این زندان انجام شده است. زندان گوهردشت به‌دلیل نقض گسترده حقوق زندانیان، در سال ۱۳۹۶ از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریم شد.[۲]

پیشینه زندان گوهردشت

زندان گوهردشت در ابعاد تقریبی ۲۰۰۰۰۰مترمربع در شمال‌شرق شهر گوهردشت قرار دارد. این زندان از جنوب و غرب به شهر گوهردشت محدود شده و از شمال و شرق به دامنه ارتفاعات البرز منتهی می‌شود. ساخت زندان گوهردشت در اواخر سال۱۳۵۵ شروع شد و در دوران انقلاب ضدسلطنتی به‌گفته افراد محلی حدود ۷۵‌درصد آن ساخته شده بود. بعد از انقلاب ضدسلطنتی تا اواخر سال‌۱۳۵۹ ساخت این زندان متوقف شده بود، در اواخر سال‌۵۹ بودجه‌یی به آن اختصاص داده شد. در مهرماه سال‌۱۳۶۱ ساختمان زندان کامل و آماده بهره‌برداری شد. پس از این بود که بسیاری از زندانیان قزل‌حصار و سایر زندانها به این زندان منتقل شدند.[۳]

زندان رجایی‌شهر کرج در گوهردشت کرج در بلوار موذن قرار دارد و در دهه شصت به همین نام گوهردشت شناخته می‌شد. ساخت زندان گوهردشت پیش از انقلاب ۵۷ و با استفاده از بتون‌های پیش‌ساخته شروع و پس از توقفی چند ساله در نهایت مهرماه سال ۱۳۶۱ راه‌اندازی شد. زندانی که از مهمترین کارکردهایش در دهه شصت، آزار سازمان‌یافته زندانیان سیاسی در سلول‌های انفرادی آن بود.

پس از کشتار دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷،به زندانی برای زندانیان جرایم خطرناک استان تهران بدل شد،، آن‌چنان‌که از اوائل دهه هفتاد تا سال ۱۳۸۸عموما فاقد بند خاص زندانیان سیاسی بود. پس از رویدادهای پیامد انتخابات سال ۱۳۸۸، دوباره بندهای سیاسی این زندان دایر شد.[۴]

ماکت هوایی زندان گوهردشت

زندان گوهردشت در مرداد ۱۴۰۲ تعطیل شد. ایران اینترنشنال به نقل خبرگزاری میزان نوشت: بر اساس این گزارش، زندان رجایی‌شهر حدودا ۶۰ هکتار وسعت دارد و قرار است در طرح مولدسازی به فروش برسد.[۵]

ساختار زندان گوهردشت

زندان گوهردشت از هشت بلوک سه طبقه که در مجموع ۲۴ بند و تعدادی ساختمان اداری و لجستیکی را در بر می‌گیرد ساخته شده است. ساخت این بلوکها از بتن پیش‌ساخته است و در زمان شاه ساخته شده است اما توسط جمهوری اسلامی تکمیل شده و در ۱۳۶۱ مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

برج نگهبانی زندان گوهردشت

در بلوار موذن، در سمت چپ درب ورودی زندان، درب ورودی اداره کل اطلاعات استان البرز قرار دارد. پس از بدل شدن البرز به استان مستقل از تهران، ساختمان اداره کل اطلاعات این استان داخل محوطه و زمین زندان ساخته شد اما ساختمان این اداره‌کل به سایر ساختمان‌های زندان که به همدیگر متصل هستند مرتبط نیست. در سمت راست ورودی زندان هم کارگاه‌های زندان قرار دارند که زندانیانی که اجازه کار دارند در طول روز آن‌جا کار می‌کنند.[۴] کتابخانه‌ی زندان. کارگاه و جهاد زندان در خارج از محوطه‌فوق قرار داشت.

گنجایش زندان گوهردشت

در زندان گوهردشت که ظرفیت نگهداری نزدیک به سه هزار زندانی را دارد در سال ۱۳۹۸بین ۳۸۰۰ تا ۴۰۰۰ زندانی نگهداری می‌شد.

قرنطینه

قرنطینه زندان گوهردشت خارج از ساختمان اصلی زندان و با فاصله حدودا صد متری مقابل درب اصلی زندان قرار دارد. قرنطینه دارای دو اتاق بزرگ با تخت‌های سه طبقه است و ظرفیت پذیرش ۳۰ زندانی را دارد اما تعداد زندانیان آن‌جا بستگی به ورودی زندان دارد و تعداد زندانیان آن‌جا ثابت نیست. زندانی در بدو ورود و پیش از انتقال به بندهای داخلی زندان، ۲ تا ۳ روز در قرنطینه می‌ماند.

در داخل بند قرنطینه یک قسمت جداگانه به اسم پارک هم وجود دارد که از آن برای نگهداری موقت زندانیانی استفاده می‌شود که از ملاقات شرعی و مرخصی برمی‌گردند. این زندانیان را تا سه روز در این بخش نگه می‌دارند تا اگر در زمان ملاقات یا مرخصی مواد مخدر بلعیده‌اند، نتوانند مواد را داخل زندان ببرند و در آن سه روز مواد را همان‌جا دفع کنند.[۴]

دژبانی، دفاتر رئیس و..

پس از عبور از سمت راست  قرنطینه با مسافت حدود ۵۰۰ متری، دژبانی ساختمان اصلی زندان قرار دارد. پس از عبور از دژبانی هم در فاصله‌ای حدود ۵۰ متری درب ورود ساختمان اصلی زندان قرار دارد. دفتر رییس زندان و دفتر مدیر داخلی زندان در ابتدای ورودی ساختمان قرار گرفته‌اند. پس از آن هم کریدور همکف ساختمان است که در آن دفاتر حفاظت، بازرسی، روابط عمومی و سایر واحدهای ادرای زندان واقع شده‌اند. درب رفت و آمد زندانیان در طبقات دوم و سوم این ساختمان قرار دارد.[۴]

مسئولین زندان گوهردشت

در سالهای ۱۳۶۴تا ۱۳۶۷ سید حسین مرتضوی رئیس زندان گوهردشت بوده است. او از سال ۱۳۶۶ هم‌زمان رئیس زندان اوین نیز بوده است. در ۱۳۶۵ فردی به نام سجاد معاون مرتضوی در زندان گوهردشت بوده است.

زندان رجایی‌شهر در حال حاضر و پس از انتخاب غلامرضا ضیایی به ریاست زندان تهران بزرگ، فاقد رئیس است. حسن قبادی معاونت بهداشت زندان است، ولی علی‌محمدی مدیر داخلی زندان، محمدی رئیس حفاظت زندان، درزی رئیس بازرسی، سرگرد مقصود زلفعلی فرمانده حفاظت فیزیکی زندان، امین وزیری دادیار زندانیان سیاسی زندان رجایی و رضا غلام‌پور سیگارودی رئیس اجرای احکام است.[۴]

حفاظت زندان

نیروهای حفاظت اطلاعات و بازرسی زندان اگرچه از طرف اداره‌کل سازمان زندان‌ها تعیین می‌شوند و به این ترتیب از ریاست زندان باید تا حدی مستقل باشند اما به خاطر شرایط خاص زندان رجایی‌شهر، این نیروها در عمل فاقد استقلال و حق نظارتی هستند که قانون سازمان زندان‌ها برای‌شان پیش‌بینی کرده و کاملا تابع مدیریت زندان عمل می‌کنند.

نمای برج نگهبانی از داخل یکی از سلول‌های زندان

گارد حفاظت زندان از دو دسته سربازان وظیفه تشکیل می‌شود. دسته نخست آنان از طرف سازمان زندان‌ها مامور به خدمت در زندان می‌شوند و تعدادی هم سرباز کلانتری هستند. هر بند ۳ نگهبان دارد که در شیفت‌های ۲۴ ساعته در کنار رئیس بند کار می‌کنند.[۴]

بهداری

بهداری زندان رجایی‌شهر ساختمانی است کنار ساختمان ملاقات و بین بند ۱ و بند ۹ زندان. از طبقه همکف و طبقه دوم این ساختمان به عنوان بهداری استفاده می‌شود اما طبقه سوم آن قرار است بندی باشد که ضیایی از آن با عنوان بند امن نام می‌برد. سالنی با اتاق‌های بزرگ مجهز به دوربین و در ریلی الکتریکی است که تنها یک موکت کف آن انداخته‌اند. این سالن اکنون آماده شده است اما هنوز به بهره‌برداری نرسیده است.

بهداری در طول روز یک دکتر، سه پرستار و یک روانشناس دارد و در طول شب تنها یک دکتر و یک پرستار. جز تجهیزات معمولی موجود در مطلب یک دکتر، دارای یک آزمایشگاه است. بهداری زندان تجهیزات کلینیکی و تشخیصی دیگری همچون دستگاه عکسبرداری، سی‌تی‌اسکن یا ام‌آر‌آی ندارد.[۴]

سالن ملاقات

بلوک جنب بهداری مربوط به سالن ملاقات و قسمت اداری زندان است. سالن ملاقات در طبقه وسط این بلوک واقع شده و در طبقه اول اتاقهای رئیس زندان و دادیاری و بایگانی و... قرار دارد. بخشی از طبقه سوم این بلوک مربوط به اتاق کنترل سالن ملاقات است که روی آن دائما شنود وجود دارد و مکالمات زندانیان را ضبط می‌کنند.[۳]

ساختمان ملاقات زندان هم که بعد از ساختمان بهداری و پیش از بند ۹ قرار دارد سه طبقه است. طبقه همکف ساختمان ملاقات کاربرد اداری دارد، طبقه دوم آن سالن ملاقات زندان است. در مورد کارکرد طبقه سوم این ساختمان اطلاع دقیق نداریم.[۴]

آشپزخانه، انبارها

یک بلوک در سمت شرقی تماماً آشپزخانه و انبارهای تدارکات است. یک بلوک در سمت غربی بهداری زندان است.

بازرسی زندانی

زندانی پیش از ورود به راهرو، بارها مورد بازرسی قرار می‌گیرد؛ ابتدا به محض ورود به زندان، بار دوم در قرنطینه، برای بار سوم در دژبانی ساختمان اصلی، نوبت چهارم در ورودی ساختمان اصلی و در نهایت در ابتدای راهروی طبقه هم‌کفِ بندی که به آن منتقل می‌شود.[۶]

بندهای زندان گوهردشت

این زندان که اساساً به‌صورت سلولهای انفرادی ساخته شده دارای ۲۴‌بند در ۸بلوک سه طبقه است. بین هر بلوک یک حیاط قرار دارد. که برای هواخوری زندانیان در نظر گرفته شده است. در هر بند ۴۰‌سلول انفرادی وجود دارد که دو سلول آخر حمام هستند. سه بند از بندهای ۲۴‌گانه بندهای عمومی هستند که در این بندها هر دو سلول را تبدیل به یک سلول کرده و درهای چوبی برای آن گذاشته‌اند. این سه بند در طبقه سوم سه بلوک جنوبی است. با این حساب ۲۱‌بند در این زندان هست که سلولهای آن انفرادی است. در داخل هر سلول یک توالت فرنگی استیلی و یک روشویی وجود دارد که نیازی به بیرون رفتن زندانی از سلول وجود نداشته باشد.[۳]

در گزارش دیگری بندها به این صورت توصیف شده‌اند: زندان «رجایی شهر» ۱۰ بند(یا به تعبیری ۱۱ بند)، یا آن‌چنان که در ادبیات رسمی گفته می‌شود، «اندرزگاه» برای نگه‎داری زندانیان و یک بند فرهنگی دارد. بند ۱ تا ۹ این زندان در دهه ۶۰ ساخته شده‌اند و هر بند سه طبقه و هر طبقه دارای یک سالن است. در دهه ۶۰، دو سالن در هر بند مخصوص سلول‌های انفرادی و یک سالن هر بند هم مخصوص سلول‌های عمومی بوده است. اکنون به جز بند ۸، سلول‌های همه سالن‌های بندهای این زندان هم‎چون بند عمومی کاربرد دارند. بند نوساز ۱۰ برخلاف سایر بندهای این زندان، یک طبقه است. گفتنی است که طبقه سوم بند ۸ هم اکنون به عنوان بند ۱۱ و مستقل از بند ۸ تعریف می‌شود. همه این بندها به جز بند ۱۰، از طریق راهروهای سرپوشیده در طبقات سه‌گانه به یک‎دیگر متصل هستند. طبقات زندان هم با راه‌پله‌ای که در انتهای طبقات است، به یک‎دیگر وصل می‌شوند.[۶]

سه بند عمومی

بر اساس گفته زندانیانی که در بندهای عمومی این زندان بوده‌اند تفاوت ساختمان درونی این سه بند با بقیه بندها از اين قرار است که به جای ۶ سلول اول بند، یعنی سه سلول از هر طرف، دستشویی، توالت و حمام ساخته‌اند. ۲۸ سلول را که در بندهای دیگر به شکل انفرادی هستند، به ۱۴ اتاق تبدیل کرده‌اند. ۶ سلول ته بند را نیز به دو اتاق که نسبت به اتاق‌های دیگر بند بزرگتر هستند، تبدیل کرده‌اند. در واقع مساحت بندهای عمومی با مساحت طبقه‌های پایین یکی هستند، با این تفاوت که به جای ۳۸ سلول و دو حمام، هر یک از آن‌ها به ۱۴ اتاق کوچک، ۲ اتاق بزرگ و دو واحد دستشویی و توالت تقسیم شده است.

بندهای فرعی - تاریکخانه

کنار در ورودی هر بند ‌قسمتی است به نام "فرعی" که شامل دو اتاق یکی کوچک و یکی بزرگتر و انباری و حمام و توالت است. بنا بر گفته مسعود ابویی که از هم‌سلولیش عبدالله کریمی در بند ۱۴، سلول ۳۸ در سال ۱۳۶۲ وهم‌چنین از حسن فارسی که مدتی در این تاریکخانه بوده‌اند نقل می‌کند زندانبان برای تنبیه و شکنجه بیشتر زندانیان را برای مدتی چند روزه به اتاقک انباری بند فرعی که هیچ منفذی به بیرون نداشت و حدود ۱*۱.۵ متر می‌شد می‌برد که در آنجا یک وعده غذا و یک وعده دستشویی به آنها داده می‌شد.

در کنار برخی از سالن‌ها، یک اتاق قرار دارد که از آن به عنوان «فرعی» یاد می‌شود و شماره‌اش همان شماره‌ سالنی است که اتاق به آن چسبیده است. از این فرعی‌ها در موارد خاص برای تنبیه زندانیان هم‌چون سلول انفرادی و یا تفکیک یک دسته از زندانیان از سایرین و یا انبار استفاده می‌شود.[۶]

قسمت‌های "فرعی" برای محل زندگی و استراحت نگهبانان بند ساخته شده بود، اما از آن‌ها نیز به عنوان محل نگهداری زندانیان استفاده می‌شد.

بندها بر اساس طبقه‌بندی زندانیان[۶]

بر اساس گزارش ایران وایر در ۳۱ تیر ۱۳۹۸ بندها بر اساس زندانیان به شکل زیر طبقه‌بندی شده بود:

بند ۴ خاص زندانیان سیاسی و عقیدتی

در سه سالن (۱تا ۳) بند یک عمدتا زندانیان باسابقه نگه‎داری می‎شوند با بیش از ۱۰ سال زندان

بند۲ بند «دارالقرآن» - زندانیان در کار حفظ قرآن با مرخصی

بند۳ زندان به بند کُردها و لُرها مشهور است

در سالن‌های (۱۰ تا ۱۲) بند ۴، زندانیان سیاسی و عقیدتی نگه‎داری می‌شوند

سالن فوق‌امنیتی ۱۰ با ۲۱ زندانی سیاسی، مجهز به ۴۰ دوربین مداربسته و ۶۴ سیستم شنود

سالن ۱۱ با ۲۱ زندانی عقیدتی اهل سنت متهم به عضویت در «داعش» و «القاعده» که در مرداد ۱۳۹۶ خالی شد

سالن‌های ۱۳ تا ۱۵ از دوره‌ای که «مردانی» ریاست زندان رجایی شهر را بر عهده گرفت به بند جوانان بدل شد اما به دستور غلامرضا ضیایی رئیس بعدی زندان گوهردشت جابجا شدند.

سالن‌های ۱۶ تا ۱۸ بند ۶ مختص نگه‎داری زندانیان خطرناک است

در سالن ۱۹ بند ۷، زندانیان عادی نگه‏داری می‌شوند با مصرف قرص متادون

سالن ۲۱ بند نیز محل نگه‎داری ۳۶ نفر از زندانیان عقیدتی اهل سنت متهم به ارتباط با داعش و القاعده است. بند ۷ قبلا بند زنان بود

دو سالن ۲۲ و ۲۳ بند ۸ که به دلیل کنترل آن از سوی سپاه پاسداران در دهه ۶۰، به بند «سپاه» معروف است، در اختیار وزارت اطلاعات قرار دارد. در این دو سالن، متهمان سیاسی و عقیدتی استان «البرز» که در مرحله بازجویی هستند، به صورت موقت نگه‌داری می‌شوند. کارکرد این بند را می‌توان با بند ۲۰۹ «اوین» شبیه دانست. از آن جا که تمام رفت‌و آمدهای این دو سالن با چشم‌بند است، در مورد وضعیت داخلی سالن‌های این بند اطلاع دقیقی در دست نیست. از نظر مسوولان زندان رجایی‌شهر، این دو سالن وجود خارجی ندارند.

سالن ۲۴ که در طبقه سوم بند ۸ قرار دارد، سوییت انفرادی است که از سوی مدیریت زندان کنترل می‌شود و بیش‎تر مخصوص نگه‎داری زندانیان اعدامی در ساعات پایانی زندگی، قبل از اعدام است.

طبقه هم‌کف بند ۹ (سالن ۲۵)، ساختمان اداری است. دو طبقه دیگر این بند (سالن‌های ۲۶ و ۲۷)، «بند کارگری» است. این دو سالن محل نگه‎داری زندانیانی هستند که در بخش خدماتی و یا کارگاه‌های زندان کار می‌کنند.

بند ۱۰ اما برخلاف ۹ بند پیشین، در سال‌های اخیر ساخته شده و دارای هفت سالن (۳۰ تا ۳۶) است. هر سالن یک اتاق بزرگ است که دورتا دور آن تخت‌های سه طبقه قرار دارند؛ ۱۰ تخت با ظرفیت ۳۰ نفر. بند ۱۰ ابتدا به منظور نگه‎داری زندانیان زن ساخته شد اما قبل از استفاده برای زنان تغییر یافت.

سالن ۳۰ بند ۱۰ پیش‎تر خاص زندانیان متادونی بود. این زندانیان از این‌جا به سالن ۲۰ بند ۷ منتقل شدند و این سالن اکنون خالی است. سالن ۳۱ هم ویژه زندانیان فرهنگی است؛ آن دسته از زندانیانی که درس می‌خوانند و در حال ادامه تحصیلات دانشگاهی هستند. سالن ۳۲ این بند نیز مختص محکومان نظامی است و اکنون تنها پنج یا شش زندانی نامی در آن نگه‏داری می‌شوند.

سالن ۳۳ خالی است و سالن ۳۴ هم مخصوص پیرمردان زندانی است. سالن ۳۵ نیز به زندانیان موردی اختصاص دارد.

سالن ۳۶ این بند هم مختص زندانیان عقیدتی اهل سنت متهم به ارتباط با داعش و القاعده است و در آن ۳۵ زندانی نگه‏داری می‌شوند.

بند فرهنگی مقابل بند ۱۰ واقع شده است و در آن هیچ زندانی نگه‏داری نمی‌شود. کتاب‎خانه، مدرسه، باشگاه و آمفی‌تئاتر زندان در این بند قرار دارد. آمفی‌تئاتر بند فرهنگی، سال ۱۳۶۷ به «میدان دار» بدل شده بود و کشتار زندانیان سیاسی گوهردشت در آن‌جا انجام شد.

فروشگاه-استراحتگاه نگهبان‌ها

در طبقه هم‎کف هر بند، فروشگاه بند قرار دارد که زندانیان مایحتاج خود را از آن‌جا تهیه می‌کنند. از دو اتاق دیگر چسبیده به بندها در طبقات دو و سه هر بند، یکی به عنوان استراحت‎گاه نگهبان‌ها (معروف به «زیر هشت») و دیگری به عنوان انبار یا فرعی استفاده می‌شود. هر سالن هم یک وکیل بند (سالن) دارد که رییس بند او را از میان زندانیان انتخاب می‌کند.[۶]

هواخوری بندها

بین هر بلوک یک حیاط قرار دارد. که برای هواخوری زندانیان در نظر گرفته شده است. هر بند محوطه هواخوری خاص خود را دارد. در تعدادی از بندها، زندانیان محبوس در همه سالن‌های بند به صورت مشترک و همزمان از هواخوری استفاده می‌کنند اما در تعدادی از بندها هم به دستور رئیس بند، زمان هواخوری بین سالن‌های بند تقسیم می‌شود و زندانیان هر سالن در ساعات مشخصی می‌توانند از هواخوری استفاده کنند. [۴]

آمفی‌تئاتر زمان شاه، حسینیه جمهوری اسلامی

در قسمت شمالی راهروی اصلی زندان یک سالن آمفی‌تئاتر بزرگ قرار دارد که در زمان شاه به‌منظور برنامه‌های هنری زندانیان ساخته بود. جمهوری اسلامی آن را حسینیه نامید. این محل بعدا محل بدار آویختن زندانیان مجاهد و دیگر گروهها در قتل‌عام ۶۷ بود.[۳]

و در ته بندها یک سالن بزرگ غذاخوری قرار دارد. البته دو بلوک انتهایی زندان فاقد این سالن بزرگ هستند. این سالن‌ها در زمان جمهوری اسلامی "حسینیه" هر بند نام گرفتند. و در سال‌های ابتدایی راه‌اندازی گوهردشت درِ این سالن‌را هنگام سینه‌زنی و یا پخش نوار‌های سخنرانی و کلاس‌های آموزشی باز می‌کردند و باقی وقت‌ها بسته بود.

تا پیش از سال ۱۳۹۴، تقریبا در انتهای هر سالن‌ یک حسینیه وجود داشت اما با انتقال زندانیان جاعل و کلاه‌بردار به زندان تهران بزرگ در این سال و کم شدن قابل توجه تعداد زندانیان رجایی‌شهر، اکثر حسینیه‌های بندها تخلیه و پلمپ شدند.[۶]

زندان گوهردشت ۱۳۶۰-۱۳۶۴

زندان گوهردشت در ابتدا برای زندانیان دستگیری کرج راه‌اندازی شد اما بزودی مورد استفاده گسترده برای زندانیان تهران قرار گرفت. زندانیان سیاسی زیادی در پاییز ۱۳۶۱ از زندان قزلحصار به این زندان منتقل شدند.

علت انتقال زندانیان به زندان گوهردشت

با اضافه‌شدن دستگیریها در دهه ۶۰ که بسیار فراتر از گنجایش زندان‌های مورد استفاده آن زمان بود زندان گوهردشت هم در عداد زندانهایی که پاسخ حجم گسترده دستگیریها بدهد قرار گرفت. زندانیان علاوه بر تهران به تدریج از نقاط مختلف کشور از جمله از شمال و کرمانشاه و مشهد به این زندان منتقل شدند.

براندن زندانی علت اصلی

اما برای انتقال زندانیان قزلحصار طبق گفته زندانیان انتقال یافته دلیل دیگری نیز وجود داشت. سایت مجاهد در این رابطه آورده است: لاجوردی در برابر سپاه و باند مقابل خود که معتقد بودند نگه‌داشتن زندانی به‌نفع رژیم نیست، چنین پاسخ می‌داد که: «من کاری می‌کنم همه شون حزب‌اللهی بشن. اینا از جمعشون انگیزه می‌گیرن، پاشون به انفرادی برسه مبارزه یادشون میره». او با همین استدلال از مهر سال ۱۳۶۱با تکمیل سلول‌های انفرادی زندان گوهردشت، سیاست فشار حداکثر را در گوهردشت و هم‌زمان در اوین و زندان قزلحصار به اجرا گذاشت.[۷]

مسعود ابویی علت این انتقال را اینگونه توضیح می‌دهد:

به دنبال خطی که لاجوردی در زندان‌ها برای براندن و به توبه واداشتن زندانی دنبال می‌کرد زندان گوهردشت با امکانی نزدیک به ۱۰۰۰ سلول انفرادی را وسیله خوبی برای رسیدن به این هدف دید. در آبان ۱۳۶۱ بعد از اینکه حاج داود رحمانی که رئیس زندان قزلحصار بود از مکه برگشت در هماهنگی با لاجوردی اقدام به جداسازی یک سری از زندانیان که آنها را سرموضع می‌دانست کرد تا به زندان گوهردشت منتقل کند. در ۱۶ آبان ۶۱ نوبت بند ما که بند ۳ واحد ۱ زندان قزلحصار بود رسید. من و ۷۳ نفر دیگر را از بند بیرون کشیده و با خواندن جرم‌هایی ساختگی در زیر هشت با تعدادی از پاسداران مورد ضرب و شتم قرار داده و بعد به یک سلول نمور که دارای ابعادی به عرض ۳ و طول ۵ تا ۶ متر بود و در قسمت قرنطینه زندان قزلحصار با چند پله به پایین قرار داشت منتقل کرده و بعد از ۴ روز لاجوردی و اکیپش رسیده و با یک ماشین خاور حمل گوشت ما که نزدیک ۷۰ نفر بودیم را به جای نامعلومی منتقل کردند. در ورودی با پریدن پاسداران روی سقف ماشین و لگد کوبیدن با پوتین فضایی از رعب و وحشت ایجاد کردند و بعد تشکیل تونلی از پاسداران داده و در حالیکه مرتبا داد می‌زدند اینجا نه اوین است نه قزلحصار، به اینجا می‌گویند گوهردشت آخر زندانها همراه با ضرب و شتم به سلول‌ها هل‌مان دادند. در ابتدا هر سلول بند را که ابعاد ۴*۴ یا ۳*۴ داشت با ۱۰ زندانی پر کردند و سلول ما که در انتها بودیم با ۶ نفر. بعد از ۵۰ روز به سلول‌های انفرادی منتقل شدیم. در ابتدا امکان داشتن قرآن و کتاب داشتیم اما بعد از ۹ ماه با سر زدن لاجوردی و پرسیدن از اینکه آیا حاضر به مصاحبه هستیم و پاسخ منفی اکثریت قریب به اتفاق زندانیان دستور گرفتن هر چیزی که اثری از نوشته و یا سرگرمی زندانی داشت را داد و پاسداران با یورش به سلول حتی کاغذ خمیردندان و سوزن نخ را هم بردند.

مورس وسیله ارتباط زندانی در حبس انفرادی

علیرغم تلاش زندانبانان برای ایجاد سکوت هر چه بیشتر در سلولهای انفرادی جهت درهم شکستن روحیه زندانی، زندانیان توانستند با استفاده از مورس ارتباط بین سلولها را برقرار ساخته و اخباری که دست هر کس می‌رسید را به هم منتقل نمایند.

شکنجه در طول زندان انفرادی

زندان انفرادی خودش یک شکنجه روانی معروف به حساب می‌آید. بخصوص اگر برای زندانی محکوم به زندانی باشد که انتظار دارد در بند عمومی حبسش را بکشد. با این حال در گوهردشت علاوه بر زندان انفرادی که شرط خروجش را لاجوردی پذیرش مصاحبه تلویزیونی جهت ابراز ندامت گذاشته بود شکنجه‌های دیگر نیز مرسوم بود.

شکنجه زنان در زندان گوهردشت

در انفرادی­های گوهردشت در سال­های 62-61 جیغ­های مکرر و عجیب و غریب دختری شنیده می­شد: در را باز کنید! از درد دارم می­میرم! کثافت­ها در را باز کنید!  باز صدا خاموش می­شد. چند لحظه بعد تکرار دردها و جیغ­هایش به گوش می­رسید ماه­ها بعد در قزلحصار او را دیدم او یکی از صمیمی یارانم بود برایم گفت که چگونه با داشتن دردهای وحشتناک و عفونت تخمدان پاسدارها به حرفش توجه­ای نداشتند و اقدامی نمی­کردند، چطور مجبور بود در انفرادی­های وحشت گوهردشت با مرگ دست و پنجه نرم کند و چاره­ای بر این درد بی­پایان در پیش نبود.برای عقیم ساختن اجباری کسی از دختر سئوالی نکرده و خودشان برگه عمل را امضا کرده بودند بعد از سلاخی تخمدان­ها و موقع به هوش آمدن پاسدارهای زن بالای سرش رفته بودند و از دختر اسم دوستانش و افراد سر موضعی را می­پرسیدند دختر گفت: دلم می­خواست در موقع بازجوئی پاسدارها جیغ بکشم و همه آن­ها را خفه کنم. علت درد تخمدان سینه خیز بردن­های مکرر حاجی داود رحمانی بود که بایستی راهروی دراز و زمین سرد قزلحصار را سینه خیز طی می­کردی و هر کس سریع­تر نمی­رفت ملیجک ،حاجی داود رحمانی با شلاق به بالای ران و با پوتین به نقاط حساس بدن می­زد![۸]

محدودیت‌های ویژه زندانیان

به زندانی گفته بودند که حق در زدن ندارد و تنها باید یک فلش یک متری کاغذی را از زیر در بیرون بگذارد تا پاسدار خودش مراجعه کند.

هنگام توزیع غذا به زندانی گفته شد که باید بشقابهای پلاستیکی را پشت در گذاشته و خودش رو به دیوار بنشیند و حق ندارد در طول توزیع غذا به سمت پاسدار برگردد.

برای رفتن به حمام که در انتهای هر بند قرار داشت زندانی می‌بایست لخت شده و با یک شورت و چشم‌بند چوب اشاره پاسدار را گرفته و به سمت حمام بروند.

آب حمام اغلب سرد یا ولرم بوده و زمان حمام تنها ۱۰ دقیقه و هفته‌ای یک بار بوده است.

در صورت نیاز به حمام برای غسل جنابت قانون این بود که می‌بایست زندانی قبل از اذان صبح فلش را بیرون گذاشته باشد تا پاسدار قبول کند که او نیاز شرعی به غسل دارد. اگر همزمان با ورود پاسدار از خواب بیدار شده و اقدام به گذاشتن فلش می‌کرد چه بسا با ضرب و شتم و نپذیرفتن پاسدار مواجه می‌شد. همین شیوه هم در مرحله بعد همراه با چک شورت زندانی برای اطمینان از محتلم شدن شده بود.

سلول فاقد هرگونه امکانات

مسعود ابویی می‌گوید: یک بار که از بهداری زندان برمی‌گشتم توسط پاسدار مهدی جلوی یک سلول دیگری غیر از سلول انداخته شدم که در آن حتی هیچ پتویی وجود نداشت و مجبور شدم موکت نازک کف را دور خودم بپیچم تا از سرما در امان بمانم. از پاسدار علت را پرسیدم گفت در مسیر با زندانی دیگر پچ پچ کردی. من البته از راه لوله بخاری با سلول بغلی تماس گرفته و از آنها کتاب و بیسکویت گرفتم.

کابل زدن در وسط بند

از نیمه دوم سال ۶۲ فشار بر زندانی افزایش یافت. هر شب تعدادی از زندانیان را که در طول روز به دلایل مختلف از جمله تماس با مورس یا حرف زدن در مسیر حمام یا بهداری و.. نشان کرده بودند بیرون کشیده و در وسط راهروی بند که دو طرف آن زندانیان در سلول‌های انفرادی بودند با کابل شلاق می‌زدند به صورتی‌که صدای داد و فریاد زندانی زیر شکنجه موجب آزار همه زندانیان می‌شد. این کار بعضا با طراحی مشخص‌تری انجام می‌شد مثلا هنگام توزیع شام در حالیکه پاسدار فریاد می‌زد پشقابها حاضر پشت در گذاشته شود و همه زندانی‌ها با بزاق ترشح شده آماده دریافت غذا بودند اما به جای آن ناگهان صدای فریاد یک زندانی زیر کابل می‌آمد و به قول زندانیان شام زهر مار می‌شد. عمل کابل زدن بعضا در نیمه‌های شب انجام می‌شد. پاسداران ابتدا به کوبیدن پوتین به درهای سلول همه را بیدار کرده و سپس چند زندانی را در وسط بند شلاق می‌زدند که اغلب موجب بی‌خوابی زندانیان شده و آنها را به ناراحتی‌های عصبی از جمله میگرن دچار می‌ساخت.

بردن به تاریکخانه

زندانیانی که قوانین زندان از نگاه زندانبان را نقض کرده بودند برای ایجاد تضییقات بیشتر به سلولهایی که ابعاد آن ۱*۱.۵ متر و بدون هر گونه منفذی بوده برده و در آنجا ضمن ضرب و شتم در طول ۲۴ ساعت تنها یک بار غذا داده و فقط یک بار برای دستشویی و نماز به زندانی امکان بیرون آمدن از سلول می‌دادند.

قوانین ۱۷ماده‌ای

لاجوردی در سری دوم سرکشی به زندانیان سلولهای انفرادی گوهردشت که بهار ۱۳۶۳ بود و از اینکه پاسخ مثبتی از زندانیان برای پذیرش مصاحبه علیرغم گذشتن بیش از یک سال و نیم از مدت انفرادی با همه فشارهایش نگرفته بود دستور تشدید فشارها را صادر کرد. پاسدار شیفت بند ۲۱ گوهردشت با صدای بلند قوانینی را خواند که ازاین قرار بود:

رفتن به دیوار سمت پنجره سلول از ساعت ۶ عصر به بعد ممنوع است.

هرگونه نرمش، ورزش و حرکات ورزشی در سلول ممنوع است

زدن سیفون از ساعت ۹ شب ممنوع است

خندیدن و صحبت کردن به شکلی که صدایش از سلول بیرون بیاید ممنوع است

درست کردن هر گونه تسبیح با هسته خرما و زیتون و آلو ممنوع است

هرگونه حرف زدن و سوال کردن از پاسدار در طول مسیر به بهدای یا ملاقات و... ممنوع است

خواندن آواز و قرآن ممنوع است

خوابیدن در ساعت ۱۰ شب اجباری است

...

و در نهایت تاکید کرد که ما خواهان سلامتی زندانیان هستیم اما در صورت نقض هر یک از قوانین، حکم آن ضرب حتی الموت یعنی کتک زدن تا مردن است.

مسعود ابویی می‌گوید پاسداران با سینه‌خیز رفتن در وسط راهروی وسط سالن و چک از زیر در سلولها متوجه نخوابیدن یکی از زندانیان شدند. آنها او را بیرون کشیده و تا سر حد مرگ کتک زدند به صورتی‌که زبانش بند آمد و بعد از گذشت یکسال هنوز فاقد قدرت تکلم بود.

طرح بردن زندانیان گوهردشت به جزیره خارکو

در ابتدای سال ۱۳۶۳ خانواده‌ها به زندانیان گوهردشت در سلولهای انفرادی اطلاع دادند که در درب زندان اسامی و لیست‌هایی وجود دارد که زندانبان گفته است برای انتقال زندانیان به جزیره خارکو می‌باشد. زندانبان به آنها گفته است که به دلیل توبه نکردن فرزندانشان به جزیره انتقال پیدا می‌کنند که فقط سالی یک‌بار ملاقات دارد و در آنجا تا ابد خواهند ماند.

طرح طبقه‌بندی و حذف زندانیان

در سال ۱۳۶۲ رفیق‌دوست از زندان گوهردشت بازدید به عمل آورد و به سلول انفرادی زندانیان سر زد. در پرس و جو زندانیان از طریق مورس به هم اطلاع دادند که او حامل طرحی است که زندانیان را به سه دسته سفید و زرد و سرخ تقسیم می‌کند. بر اساس این طرح که برای پاک کردن صورت مسئله زندانی سیاسی و گویا از طرف سپاه پاسداران پیشنهاد شده است زندانیان به سه دسته تقسیم می‌شوند. سرخ‌ها آنها هستند که سر موضع هستند و پایدار می‌مانند که باید اعدام شوند. سفیدها که توبه‌شان پذیرفته شده و باید آزاد شوند. زردها آنها که بینابین هستند و باید با افزایش فشار و شکنجه آنها را به نقطه تعیین تکلیف رساند که یا سرخ شوند و یا سفید. این طرح به دلیل ادامه‌یابی مسیر زندان گوهردشت در جهتی دیگر به سرانجام نرسید

شکست براندن جمعی زندانیان

زندانیان بعد از دو الی سه سال انفرادی، زندانهای گوهردشت و اوین و قزلحصار، سرفراز و پیروزمند به بندهای فرعی و عمومی زندان بازگشتند.[۷] مسعود ابویی توضیح می‌دهد که در نیمه ۱۳۶۳ پای نمایندگان آقای منتظری به زندان گوهردشت باز شد. در تابستان هواخوری با هفته‌ای یک بار و ۱۰ دقیقه شروع شد و به تدریج بیشتر گردید. بعد از مدتی قرآن و کتاب داده شد. بعد هم روزنامه داده شد و در اردیبهشت ۱۳۶۴ دوران دو و نیم ساله انفرادی بطور کلی برچیده شد و زندانیان به سلولهای جمعی در بندهای فرعی و بعد هم به بندهای عمومی که با برداشتن درب سلول‌های انفرادی درست شده بود انتقال یافتند. پاسداران در روزهای آخر با اصرار و التماس از زندانیان می‌خواستند که حداقل یک اظهار ندامت کوتاه کتبی یا شفاهی اعلام کنند اما زندانیان نپذیرفتند.

زندان گوهردشت ۱۳۶۴-۱۳۶۷

در این دوران ریاست زندان را سید حسین مرتضوی به عهده گرفت. فضای زندان به نسبت گذشته بازتر بوده اما درگیری با زندانبان هر روز ابعاد گسترده‌تری می‌یافت. زندانبانان زندگی جمعی آغاز کرده و در برابر کمبودها و برای احقاق حقوق خود دست به اعتصاب غذا و اعتراضات جمعی زدند. زندانبانان با افزایش فشار و استفاده از انفرادی و حکم‌های شلاق و تنبیهات به اقدامات جمعی زندانیان پاسخ می‌دادند

ورزش جمعی و اتاق گاز

بطور خاص از نیمه دوم ۱۳۶۶ فشارها بسیار شدت یافت. ورزش‌های جمعی به شدت مورد هجوم زندانبانان واقع می‌شد. زندانبانان ورزش‌کنندگان را در حالیکه در حالت عرق ریختن به دلیل فعالیت بدنی بودند به اتاق‌های بدون منفذی می‌بردند که به سرعت تعریق بدن آنجا را به یک اتاق نفس‌گیر که از طرف زندانیان به اتاق گاز معروف شد تبدیل می‌کرد.

مجتبی اخگر از زندانیان مجاهد اتاق گاز را اینگونه توضیح داده است: اتاق گاز اتاقی بود که هیچ روزنه هوایی نداشت. پاسداران  زندانیان  را برای شکنجه به این اتاق می‌بردند. معمولا بین ۶۰ تا ۷۰نفر را توی این اتاق که ۴*۶  بود می‌ریختند تا زندانیان بر اثر کمبود هوا دچار خفگی شوند و به پاسداران التماس کنند که در را کمی باز کنند.[۹]

یک زندانی بند ۱۴ زندان گوهردشت تنبیه بخاطر ورزش جمعی را اینگونه شرح داده است:

بعد از ورزش جمعی ما را به یک انباری بردند که تنها نور کمی از زیر در وارد اتاق می‌شد. بعد از مدتی پاسدار با پتوی سربازی، ان باریکه نور زیر دَر را مسدود کرده بود. هنوز هم متوجه موضوع نبودیم و نمی دانستیم، چه برنامه ای برای ما تدارک دیده اند! قدرت مقیمی تنها کسی از جمع ما بود که منظور زندانبان را متوجه شد. قدرت پزشک بود. یک باره گفت: بچه ها توجه کنید: این ها ما را در این اتاق گذاشتند، تا خفه شویم! اینجا مثل اتاق گاز اس اس هاست!! هیچ کس تکان نخورد. خودتان را در وضعیتی قرار دهید که کمترین انرژی را بسوزانید و از کمترین اکسیژن استفاده کنید. معلم نیست چند ساعت ما را اینجا نگه بدارند. حرف نزنید. تکان نخورید. ساکت و لَخت، پهن کف زمین شوید! یادتان باشد، کسانی که هیکل بزرگ و درشت دارند، زود از حال خواهند رفت!! این ها برای ما، اتاق گاز تدارک دیده اند!![۱۰]

اعدام در زندان گوهردشت

بنا بر گزارش ایران وایر در سال ۱۳۹۸، زندان گوهردشت یکی از زندان‌هایی است که احکام اعدام دو استان تهران و البرز در آن‌جا اجرا می‌شود. زندانیان محکوم به اعدام که حکم آن‌ها برای اجرا به دایره احکام اجرا می‌شود برای اجرای حکم اعدام از زندان‌های مختلف البرز و تهران برای اجرای حکم اعدام به زندان رجایی‌شهر منتقل می‌شوند. احکام اعدام، بامداد روزهای چهارشنبه هر هفته در رجایی‌شهر اجرا می‌شود و گفته می‌شود که هر هفته به طور متوسط، ۸ تا ۱۰ زندانی در این زندان اعدام می‌شوند.[۴]

نحوه اعدام ومسئول آن در زندان گوهردشت

زندان رجایی شهر یکی از زندان‌هایی است که احکام اعدام دو استان تهران و البرز در آن‌جا اجرا می‌شود. زندانیان محکوم به اعدام که حکم آن‌ها برای اجرا به دایره احکام اجرا می‌شود برای اجرای حکم اعدام از زندان‌های مختلف البرز و تهران برای اجرای حکم اعدام به زندان رجایی‌شهر منتقل می‌شوند. احکام اعدام، بامداد روزهای چهارشنبه هر هفته در رجایی‌شهر اجرا می‌شود و گفته می‌شود که هر هفته به طور متوسط، ۸ تا ۱۰ زندانی در این زندان اعدام می‌شوند.[۴]

توصیفی از اعدام در زندان گوهردشت

سعید اقبالی زندانی زندان گوهردشت در گزارشی که ایندیپندنت فارسی در ۴ فروردین ۱۴۰۱ منتشر کرده است در توصیف شرایط اجرای حکم اعدام در زندان گوهردشت (رجایی‌شهر) می‌‌گوید:

«بامداد چهارشنبه‌ها، روز اجرای حکم در جایی نزدیک به بند فعلی ما (بند۴) است. گاهی دو یا سه نفر و گاهی تا بیش از ۱۰ زندانی برای اجرای حکم به این مکان منتقل می‌شوند. مسئولان زندان، دادستانی و اجرای احکام نیز برای اطمینان از اجرای حکم اعدام و مرگ زندانی در این مراسم شرکت می‌کنند! صدای ماشین‌هایی که سه‌شنبه شب‌ها فعالانه برای اجرای مراسم اعدام در رفت‌وآمدند، از پشت پنجره‌های فنس‌کشیده اتاق من شنیده می‌شود. صداهایی آشنا که از دهه ۶۰ تا به امروز در آجر به آجر این زندان لانه کرده‌اند.»[۱۱]

قتل‌عام ۶۷ در زندان گوهردشت

در جریان قتل‌عام ۶۷ تعداد زیادی از زندانیان مجاهد و گروههای مارکسیستی در زندان گوهردشت اعدام شدند. جدا از زندانیانی که دوره محکومیت خود را در این زندان می‌گذراندند، زندانیان تبعیدی مجاهد از شهرهای مشهد و کرمانشاه هم در میان این اعدامیان بودند.

گوهردشت کارخانه کشتار

زندان گوهردشت کارخانه کشتار بود. این وصفی بود که دادستان دادگاه حمید نوری در دادگاه سوئد آن را بیان کرد.[۱۲] در گزارشی که صدای آمریکا در رابطه با هشتاد و نهمین جلسه دادگاه حمید نوری تهیه کرده است آمده است:

بخشی از تلاش دادستان‌ها در این جلسه اثبات حضور حمید نوری متهم پرونده در روزهای وقوع اعدام ها در زندان گوهردشت بود. دادستان به همین منظور نخست در مورد شرایط زندان گوهردشت در دوران اعدام ها توضیحاتی داد. او زندان گوهردشت را در ایام اعدام ها به «کارخانه کشتاری» تشبیه کرد که کارکنان آن باید تمام وظایف خود را با سازمان بندی صحیح و به موقع و با سرعت بسیار زیاد و به نحو احسن به انجام می رساندند. هیچیک از کارکنان زندان حق گرفتن مرخصی را– حتی در شرایط ویژه و فوق العاده شخصی – نداشتند. دادستان برای اثبات ادعای خود به شهادت رحیمی و اظهارات حسین فارسی در کتابش رجوع کرد. رحیمی با گوش خود مکالمه بین دو تن از کارکنان زندان را شنیده. یکی از آنها از عدم رضایت خود برای حضور در زندان و نداشتن امکان مرخصی صحبت کرده است.[۱۲]

نفرات اصلی قتل‌عام ۶۷ از زندانبانان گوهردشت

مسئولیت اصلی به اجرا گذاشتن دستور خمینی بویژه بر دوش هیات مرگ، ناصریان، لشکریان و حمید نوری بوده است.[۱۲]

حمید نوری

درگزارش صدای آمریکا در این رابطه آمده است: محمود رویایی نیز در کتاب خود از نقش فعال متهم (حمید نوری) صحبت کرده است. دادستان در این قسمت برای اثبات حضور نوری در زندان گوهردشت به مصاحبه ای با حسن گلزاری و ویدئویی از محمود رویایی نیز اشاره کرد. دادستان گفت رویایی از ناصریان و حمید نوری به عنوان افرادی نام برده است که از صبح تا شب در جريان اعدام ها در زندان گوهردشت بشدت فعال و مشغول بوده اند. نصرالله مرندی نیز در ویدئویی از ناصریان، لشکری و حمید نوری به عنوان افراد فعال در اعدام ها نام برده است.[۱۲]

دادستان در پایان جلسه نوبت صبح دادگاه رسما اعلام کرد که جای هیچ شک و تردیدی وجود ندارد که حمید نوری، متهم دادگاه در اعدام زندانیان مجاهد و بعد از آن زندانیان چپ گراها در تابستان ۱۳۶۷ نقش بسیار فعال و مهمی داشته است. نوبت بعدازظهر دادگاه به قضاوت حقوقی پرونده اختصاص داشت. دادستان معتقد است که حمید نوری این جرم های وارده را با مشارکت سایر افراد انجام داده است و بطور مشخص وظایف خاصی را در اجرای حکم خمینی داشته است. دادستان می گوید حمید نوری در انجام این کارها اجبار یا ترسی نداشته است و مشخص شده که این اعمال را داوطلبانه و حتی با میل و اراده شخصی خودش انجام داده است. دادستان گفت کارهایی که حمید نوری در زندان گوهردشت در تابستان ۱۳۶۷انجام داده، جرم محسوب می شوند.[۱۲]

هیات مرگ

دادستان در مورد فرایند هیات مرگ توضیح داد که تحت هیچ شرایطی معادل فرآیند دادگاه های عادلانه نبوده است. اعدام ها، قتل غیرقانونی بوده است. اعضاء هیات حتی زندانیان را گول زده اند تا زندانیان متوجه عواقب پاسخ به سوال های خود نباشند. این کار حتی بر طبق نظام ایران قانونی نبوده است. دادستان گفت حتی دادگاه های انقلاب هم که معروف به نقض حقوق انسانی هستند هم عملکرد [غیرقانونی] هیات مرگ را نداشته اند.[۱۲]

جو زندان گوهردشت در قتل‌عام ۶۷

دادستان از جو حاکم بر زندان گوهردشت در روزهای اعدام ها صحبت کرد و گفت: «موج اعدام ها چالش بزرگی برای زندان و مقامات آن بوده به طوری که گاهی حتی وقت کافی برای رسیدگی و اعدام زندانیان انتخاب شده برای اعدام نداشتند. هیات در روزهای اعدام تا دیروقت در زندان کار کرد. زندانی ها – برخی حتی چندین بار - به راهروهای مرگ برده شدند.[۱۲]

روش گزینش زندانی برای قتل‌عام ۶۷

دادستان توضیح داد که کارکنان زندان در طول اولین موج اعدام ها به بندها رفته و گروه ها و نفرات خاصی را انتخاب کرده و با خود برده اند. او گفت در موج دوم روش کارکنان تغییر کرده و اینبار تمامی افراد را از بندها منتقل کرده وبعدا اعدام شدگان را از بین آنها انتخاب می‌کردند.[۱۲]

اعدام ملی‌کش‌ها در قتل‌عام ۶۷

دادستان توضیح داد که اعدام ها در نهم شهریور به بند «ملی کش» ها رسید. زندانیانی که قبل از نهم شهریور اعدام نشده و به بند برگردانده شده بودند موضوع اعدام ها را از طریق مورش به بند ملی کش ها اطلاع دادند. این پیام ها به بند زیرین، یعنی بند «اوینی ها» هم منتقل می شود. دادستان در مورد شهادت ملی کش به آذرنوش همت الیزه ای اشاره کرد که گفته است در زمان حضورش مقابل هیات مرگ، حمید نوری و ناصریان پشت سر او ایستاده بودند. آذرنوش شهادت داده که همانجا سیدعباس رئیسی، دوستش را برای آخرین بار می بیند.[۱۲]

ماکت زندان گوهردشت

ماکت این زندان و محلهای قتل‌عام که توسط زندانیان مجاهد تهیه شده بود و در دادگاه دورس آلبانی نشان داده شد به‌عنوان سند دادگاه به سوئد و دادگاه حمید نوری منتقل شد.[۱۳]

قتل‌عام زندانیان مجاهد

گزارش شاهدین

حسن اشرفیان از مجاهدین: بردن تلويزيون سئوال برانگيز بود. چند دقيقه بعد از بردن تلويزيون وقتي داشتم از پنجره به محوطه بيرون نگاه ميكردم, داود لشكري مسئول امنیت زندان را ديدم كه به همراه چند نفر لباس شخصي به سمت سوله‌يي ميروند كه در فاصله حدود ۵۰ متري شمال بند ما قرار داشت. همراه آنها ۲زنداني افغاني (با لباس زندان) در حال حمل ۲ فرغون پر از طناب ضخيم بودند.[۱۴]

كشتار زندانيان سياسي در زندان گوهردشت از ساعت ۹صبح روز ۸مرداد ۱۳۶۷ آغاز شده بود. زندانیان انتقالی از کرمانشاه جزو اعدامیان این روز بودند. بعد زندانیان مشهدی را اعدام کردند. روز چهارشنبه ۱۲مرداد قبل ‌از ظهر تعدادی از زندانيان بند ما كه به بند فرعی برده بودند با ما تماس گرفتند و گفتند، زندانيان بند آنها را در دسته‌های ۵-۶ نفره صدا می‌كنند.

حدود ساعت۹ یا ۳۰/۹شب بود با ابوالحسن مرندي، حميد و علي و… در طول اتاق تلويزيون قدم ميزديم. كه صداي خفيف موتور ماشيني توجهم را جلب كرد. خودم را به پنجره اتاق رساندم، از پنجره به محوطه نگاه كردم. ۲دستگاه خودرو كاميون بنز خاور اتاقدار و چادردار ديدم كه در آن لحظه چادر آنها را برداشته بودند. يك كاميون سمت راست جاده آسفالت ايستاده و خاموش بود. ولي كاميون ديگر صداي موتورش مي‌آمد. چراغ‌هاي كوچك آن روشن بود. چند پاسدار دور آن بودند. يك پاسدار در پشت كاميون بود و چيزي ديدم كه چون نمي‌خواستم باور كنم، ابوالحسن را صدا زدم و گفتم بيا نگاه كن تو پشت كاميون چه مي‌بيني؟ ابوالحسن با دقت نگاه كرد و سرش را به طرف من چرخاند. با صدايي لرزان گفت: تو كيسه‌هاي پلاستيكي پشت كاميون به نظر ميرسه جنازه باشه! من هم چنين چيزي را ديده و تشخيص داده بودم ولي قبل از او جرأت بيانش را نداشتم. نمي‌خواستم صحنه‌يي را كه ديده بودم باوركنم و گفتم: مشخصه كه جنازه‌ست ولي جنازه چه كساني؟[۱۴]

اصغر مهدیزاده از مجاهدین: سه‌شنبه هیجدهم دو پاسدار آمدند گفتند آماده شو برویم بیرون وقتی داشتم با اینها می‌آمدم تنها ذهنم به حرفهای هادی بود و به اعدام فکر می‌کردم. مرا بردند جلوی سالن مرگ دیدم کلی زندانی با چشم‌بند جلو سالن مرگ ایستاده‌اند. پاسدار گفت اینجا بنشین و مرا با فاصله ۲متر کنار یک زندانی نشاند. من یواشکی از بغل‌دستی‌ام پرسیدم اینجا چه خبر است؟ او گفت تو اولین بار است اینجا آمدی گفتم آری او گفت پس تو را می‌برند در سالن مرگ صحنه اعدام را ببینی. حدود یک ساعت اینجا نشسته بودم یک پاسدار در حسینیه یا سالن مرگ را باز کرد و با صدای بلند گفت شیرعسلی‌ها بلند شوند. ۱۲نفر در لحظه بلند شدند و با صدای بلند شعار می‌دادند یا حسین و درود بر مجاهد. وقتی که این ۱۲نفر بلند شدند ۴ یا ۵نفر هم به‌دنبال آنها بلند شدند که این صحنه را پاسدار دید گفت شما در اعدام شدن هم از هم سبقت می‌گیرید؟ این افراد را بردند داخل سالن مرگ من وقتی پاسداران صدایشان می‌کردند سعی می‌کردم صدایشان را بشنوم و از زیر چشم‌بند نگاه کنم. سه سری را داخل سالن مرگ بردند و گروه‌های بعدی را از این بند و این بند می‌آوردند به اینجا ردیف می‌کردند. در اینجا بچه‌ها ساعت و عینک‌شان را می‌شکستند تا به دست پاسداران نیفتد و حتی وصیتنامه و پولشان را می‌گرفتند پاره می‌کردند. من در فکر این بودم اینها را که به سالن مرگ می‌برند چطوری اعدام می‌کنند. سری چهارم را که می‌خواستند ببرند پاسدار آمد گفت بلند شو تا برویم من با پاسدار رفتم داخل سالن مرگ وقتی داخل سالن شدم به یادم آمد که سال۶۳ فکور همه زندانیان را آورده بود به اینجا فکور اواخر ۶۳ آمده بود رئیس گوهردشت شده بود. پاسدار مرا برد داخل و به فاصله سی متری از سن نگهداشت وقتی یک مقدار ایستادم از زیر چشم‌بند پیکر بچه‌ها را که روی سن روی هم ریخته بودند می‌دیدم.[۱۵]

قتل‌عام زندانیان مارکسیست

صبح ۵ شهریور خودروی هیأت اعدام برای اعدام زندانیان مارکسیست وارد زندان گوهردشت شد و قتل‌عام مارکسیتها از بند هشت شروع شد.[۱۶]

معیار حکم اعدام برای زندانی مارکسیست

ریاست هیئت مرگ را نیری بر عهده داشت. کلیدی ترین سوال نیری از نیروهایی که اتهام چپ داشتند این بود که مسلمانی یا مارکسیست!. ‬سرنوشت همه کسانی که پاسخ آنها مارکسیست بود از قبل تعیین شده بود، نیری با دست اشاره میکرد ببرینش سمت چپ. چپ در واقع مرگ با دارهای از پیش آماده شده بود که در آمفی تئاتر یا حسینیه گوهردشت تعبیه کرده بودند.[۱۶]

سوالهای هیات مرگ

سؤال‌هایی که هیأت مرگ از زندانیان مارکسیست می‌پرسیدند از این قرار بود:

اتهام؟ نظرت راجع به جمهوری اسلامی چیه؟ مسلمونی؟ پدر و مادرت مسلمونن؟ نماز میخونی؟ اگر کسی می‌گفت که در خانواده‌ای مسلمان بزرگ شده ولی خودش مارکسیست است، اعدام می‌شد.[۱۶]

گزارش شاهدین

یکی از شاهدان گوهردشت می‌نویسد: «نفر اول که به داخل اتاق هیأت مرگ برده شد، جهانبخش سرخوش بود که تنها هشت ماه از دوران محکومیتش باقی مانده بود. شاید بیش از یک دقیقه نگذشت که او از اتاق بیرون آمد و ما شنیدیم که ناصریان، مدیر زندان با صدای بلند به نگهبان گفت: «ببرش به چپ». چپ در واقع محل حسینیه و آمفی‌تئاتر زندان گوهردشت بود و افراد را به آنجا می‌بردند و لحظاتی بعد به‌دار می‌آویختند…».

یکی دیگر از شاهدان چنین می نویسد :‌ «هفته اول شهریور زندان گوهردشت: بعد از نوشتن اسم و فامیل روی بدنمون با ماژیک، صف شدیم، راه افتادیم. پشت در حسینیه صداهای عجیبی میومد. معلوم بود تعدادی رو به‌شدت کتک می‌زدند. رفتیم تو. پاسداری با متلک گفت آخر خطه چشم‌بنداتونو بردارین. چشم‌بندمو برداشتم… قیامت بود! با دیدن طنابهای لرزان و پاسدارانی که زندانیان رو به سمت «حلقه دار» هدایت می‌کردند، خشکم زد. نگاهمو سریع از روی «دار» برداشتم. دیدم پایین سکو تعداد زیادی جنازه روی هم تلنبار شده. هنوز تعدادی از جنازه‌ها روی زمین تکون می‌خوردن. پاسدار «خانی» با زیرپیراهن رکابی خودش‌رو به بالای سن رسوند، طنابها رو دور گردن بچه‌ها انداخت و در حالی که از شدت هیجان و خستگی عرق می‌ریخت، کمرِ یکی‌رو گرفت و با هم از روی سکو پریدن پایین. پاسدار خانی در حالی که روی هوا تاب می‌خورد و از خوشحالی جیغ می‌کشید، فرود اومد و رفت سراغ نفر بعد».[۱۶]

وضعیت زندان گوهردشت در دهه ۹۰

در این زندان، تمام امکانات رفاهی (مثل کولر، بخاری، فرش و یخچال) باید از سوی زندانیان و با پول خودشان با قیمت چند برابر بیرون از زندان، از فروشگاه زندان تهیه شود. امکاناتی که تحت مالکیت زندان می‌ماند و زندانی در صورت آزادی یا انتقال به بندی دیگر نمی‌تواند ادعایی بر آن‌ها داشته باشد.  به زندانی در بدو ورود به زندان تنها دو پتوی مستعمل سربازی تحویل داده می‌شود.[۴]

گوهردشت زندان تحریم‌شده

رجایی‌شهر همچنین در سال‌های گذشته از سوی جامعه بین‌المللی تحریم شده است. از جمله در ۲۲ دی سال ۱۳۹۶ که وزارت خزانه‌داری ایالات متحده آمریکا این زندان را به دلیل ارتباط با نقض حقوق بشر تحریم کرد. این وزارت‌خانه در خبر تحریم رجایی‌شهر، آن را مکانی برای نگهداری معترضان به حکومت خواند و بر موارد نقض حقوق بشر در این زندان مانند دسترسی نداشتن به خدمات پزشکی و وکیل، آزار جنسی و اعدام‌های غیرقانونی تاکید کرد. اتحادیه اروپا نیز در فروردین ۱۴۰۰ زندان رجایی‌شهر (گوهردشت) را همراه با دو زندان دیگر در ایران به علت «نقض حقوق بشر و کشتار و سرکوب معترضان در آبان ۹۸» تحریم کرد.[۵]

تعطیلی زندان گوهردشت

قوه قضاییه جمهوری اسلامی: به گزارش میزان، خبرگزاری رسمی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، مسعود ستایشی، سخنگوی این قوه در نشست خبری درباره آخرین وضعیت زندان گوهردشت اعلام کرد: « در راستای اجرای دستور ریاست قوه قضاییه در سفر استانی به البرز در تاریخ ۱۷ فروردین سال جاری (۱۴۰۲) مبنی بر تعطیلی زندان رجایی‌شهر، سازمان زندان‌ها بلافاصله نسبت به تشکیل کمیته انتقال ندامتگاه رجایی‌شهر اقدام کرد و با برنامه‌ریزی مدون و پیگیری مصوبات، ظرف سه ماه دستورات رئیس قوه قضاییه اجرایی شد.»[۲]

سایت همبستگی ملی نوشت: زندان گوهردشت کرج روز شنبه، ۱۴مرداد، به طور کامل تخلیه و توسط رژیم آخوندی تعطیل اعلام شد. بر اساس گزارش مرکز رسانه‌یی قضاییه خامنه‌ای، تخلیه زندان گوهردشت در استان البرز که از روز سه‌شنبه، ۱۰مرداد، آغاز شده بود در روز شنبه، ۱۴مرداد، رسماً به پایان رسید.در ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ زندان گوهردشت (رجایی‌شهر) تعطیل شد.[۱۷]

ایران‌وایر ضمن اعلام این خبر نوشت تعدادی از زندانیان، در پی تخلیه ناگهانی و سریع زندان، فرصت جمع‌آوری وسایل شخصی و داروهای خود را نداشته‌اند.[۲]

سایت «هرانا» روز پنج‌شنبه، ۱۲مرداد، به‌نقل از یک منبع آگاه اعلام کرده بود که سامان یاسین، سعید ماسوری، افشین بایمانی، حمزه سواری‌لفته، مطلب احمدیان، لقمان‌امین‌پور و محمد شافعی از جمله زندانیان سیاسی زندان رجایی‌شهر بودند که به زندان اوین منتقل شده‌اند. بر اساس برخی گزارشها، تخلیه این زندان آن قدر ناگهانی و فوری انجام شده که این زندانیان «فرصت جمع‌آوری وسایل شخصی و داروهای خود را نیافته بودند».[۱۷]

اولین تصاویر و کلیپ ویدئویی از زندان گوهردشت پس از تعطیلی در مرداد ۱۴۰۲ را می‌توان در سایت عصر ایران دید.[۱۸]

واکنش‌ها نسبت به تعطیلی زندان گوهردشت

در مورد علل تعطیلی زندان گوهردشت اعلام‌نظرهای زیر وجود دارد:

سازمان حقوق بشر ایران نوشت: «تخلیه زندان رجایی‌شهر تلاش سیستماتیک حکومت برای پاک‌کردن آثار جنایت علیه بشریت است.» در این گزارش آمده است که عمده کشتار زندانیان سیاسی در این زندان رخ داده است و از بین بردن آثار چنین جنایاتی انگیزه اصلی جمهوری اسلامی برای تعطیلی و تخریب زندان است. به گفته محمود امیری‌مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، جنبش دادخواهی وجامعه‌ مدنی ایران و همچنین جامعه جهانی باید تلاش کند تا از تخریب این زندان جلوگیری کنند.[۲]

سایت مجاهد: زندان گوهردشت کرج به‌منظور پاک کردن آثار جنایت علیه بشریت در قتل‌عام۶۷ تعطیل اعلام شد

سایت همبستگی ملی در این رابطه نوشته است:

انتقال زندان گوهردشت به خارج شهر کرج به دستور آخوند اژه‌ای سردژخیم قضاییه جلادان به‌منظور پاک کردن آثار جنایت علیه بشریت در قتل‌عام ۶۷ خبرگزاری رسمی رژیم ایرنا ۲۱فروردین گزارش داد: اژه‌ای با اشاره به ضرورت ساماندهی زندان‌های مستقر در استان البرز به رئیس سازمان زندان‌ها دستور داد تا تمهیدات و مقدمات لازم را برای تعطیلی زندان رجایی‌شهر و اقدامات بعدی انجام دهد. رئیس قوه قضاییه پنجشنبه‌شب (۱۷ فروردین) در نشست شورای اداری البرز گفت: زندان رجایی‌شهر که در داخل شهر کرج است باید هر چه زودتر به خارج شهر منتقل شود و محل فعلی آن از وضعیت زندان بودن خارج و اقدامات متعاقب بعدی در قبال آن صورت گیرد. خاطرنشان می‌شود زندان گوهردشت محل اعدام و شکنجه هزاران تن از فرزندان مجاهد و مبارز مردم ایران است که گوشه‌یی از جنایت‌های صورت گرفته در آن در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷، در جریان محاکمه یکی از دژخیمان قتل‌عام در دادگاه استکهلم سوئد و در دادگاه دورس در آلبانی، با جزئیات افشا شد و مجاهدان از بند رسته، ماکت این زندان و محل اعدام‌ها را هم به دادگاه ارائه کردند.[۱۷]

ایران اینترنشنال: زندان رجایی‌شهر که پیشتر با نام «گوهردشت» شناخته می‌شد پیشینه‌ای تاریک در نقض حقوق بشر دارد و به گفته ناظران، موزه و سندی زنده از جنایات جمهوری اسلامی علیه زندانیان است. گوهردشت در دهه ۶۰ و به خصوص تابستان ۶۷ محل اعدام زندانیان سیاسی بود و بر‌پا بودن این زندان در زمان کنونی، یعنی وجود اسناد جنایات حکومت و زنده نگاه داشته شدن نام و یاد قربانیان. تعطیلی رجایی‌شهر؛ پایان زندانی که نماد اعدام‌های دهه ۶۰ بود. محسنی اژه‌ای علاوه بر دستورش در جلسه شورای اداری استان البرز، در جلسه شورای عالی قوه قضاییه در روز ۲۱ فروردین ماه نیز گفته بود این زندان باید تعطیل شود. صدور این دستور فوری در حالی‌ است که به گفته ناظران، انتقال زندان‌ها به خارج از شهرها در چند سال گذشته بارها مطرح شده و جنبه‌ای امنیتی دارد چرا که به دلیل قدیمی بودن زندان‌هایی مانند رجایی‌شهر (گوهردشت)، قوه قضاییه نیاز به زندان‌هایی جدید و امنیتی دارد تا ضمن این که امکان فرار زندانیان در آن‌ها کمتر شود، امکان برقراری تماس تلفنی پنهانی آنان از راه موبایل با خارج از زندان هم وجود نداشته باشد.[۵]

کارشناسان می‌گویند سازمان زندان‌ها زیر نظر قوه قضاییه به دنبال ایجاد دکل‌هایی برای انداختن پارازیت روی خطوط تلفن در اطراف زندان‌هاست که چنین شرایطی در محل کنونی زندان‌ها و در داخل شهر، امکان‌پذیر نیست.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد مهم‌ترین هدف از این تصمیم، کنترل تجمع‌های مقابل زندان‌ها باشد که در صورت انتقال ساختمان زندان به خارج از شهر، راحت‌تر اتفاق می‌افتد.[۵]

انتقال زندانیان به زندان قزلحصار

به دنبال دستور رییس قوه قضاییه درخصوص جابجایی (تعطیلی) زندان گوهردشت (رجایی‌شهر کرج) چند صد تن از محبوسین این زندان شامل شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی به زندان قزل‌حصار منتقل شدند. هرانا ضمن اعلام این خبر به نقل از خانواده یکی از زندانیان نوشت از شب دوشنبه ۹ مرداد، دست‌کم ۳۰۰ تن از محبوسین این زندان بدون اعلام قبلی و به یک‌باره به زندان قزل‌حصار منتقل شدند. هرانا همچنین گزارش داد شماری از افراد منتقل شده، زندانیان سیاسی و عقیدتی هستند. بر اساس این گزارش به زندانیان ساکن زندان گوهردشت (رجایی‌شهر) اطلاع داده شده که روند انتقال زندانیان باقی مانده در روزهای آینده ادامه خواهد یافت.[۲]

به‌نوشته روابط عمومی قضاییه جلادان، تمامی زندانیان گوهردشت به زندان قزل‌حصار که آن هم در همین استان قرار دارد، «منتقل شدند». خبرگزاریها در ایران در حالی از انتقال زندانیان زندان گوهردشت کرج به زندان قزل‌حصار خبر می‌دهند که هفته گذشته برخی منابع از انتقال شماری از زندانیان سیاسی به زندان اوین خبر داده بودند.[۱۷]

انتقال زندانیان به زندان اوین

به گزارش سازمان حقوق بشر ایران، سعید ماسوری، افشین بایمانی، مطلب احمدیان، حمزه سواری، لقمان امین‌پور، محمد شافعی، سامان یاسین، حسین گچلو و مسعود کاظمی‌نژاد که از زندان رجایی شهر کرج به زندان اوین منتقل شدند، در وضعیت نگران‌کننده‌ای در سالن‌های ۹ و ۱۰ بند ۸ این زندان به‌سر میبرند. بر اساس این گزارش و به نقل از یک منبع مطلع «پنج زندانی سیاسی را به سالن ۱۰ داده‌اند که کلا دارای ۵ تخت‌خواب سه طبقه است. به این پنج زندانی سه تخت در طبقه وسط داده‌اند که حتی امکان نشستن نیز وجود ندارد.»[۲]

وضعیت زندانیان پس از انتقال

به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان در ۱۴۰۲/۵/۱۸، اکثریت زندانیان منتقل شده از زندان گوهردشت، به دلیل تراکم جمعیت زندانیان در زندان‌های اوین تهران و قزلحصار کرج به صورت کفت خواب در شرایط نامناسب بهداشی نگهداری می‌شوند. همچنین به دستور مسئولین سازمان زندان‌ها و قوه قضاییه، ماموران انتقال به زندانیان فرصت نداده‌اند که وسایل شخصی خود از جمله لباس، پتو و دارو را به همراه داشته باشند و وضعیت زندانیان بیمار به دلیل خدمات محدود درمانی در زندان قزلحصار وخیم گزارش شده است.[۲]

منابع

  1. سایت همبستگی ملی - زندان گوهردشت کرج به‌منظور پاک کردن آثار جنایت علیه بشریت در قتل‌عام۶۷ تعطیل اعلام شد
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ اطلس زندانهای ایران - زندان گوهردشت (رجایی‌شهر)
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ سایت مجاهد- زندان گوهردشت
  4. ۴٫۰۰ ۴٫۰۱ ۴٫۰۲ ۴٫۰۳ ۴٫۰۴ ۴٫۰۵ ۴٫۰۶ ۴٫۰۷ ۴٫۰۸ ۴٫۰۹ ۴٫۱۰ ۴٫۱۱ ایران وایر - زندانی رجایی‌شهر؛ آن‌چه نمی‌دانیم (بخش اول)
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ایران اینترنشنال - تعطیلی رجایی‌شهر؛ پایان زندانی که نماد اعدام‌های دهه ۶۰ بود
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ ۶٫۴ ۶٫۵ ایران وایر- زندانی رجایی‌شهر؛ از متادون تا سیستم شنود (بخش دوم
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ قتل عام سال ۶۷ بر کتیبهٔ خاوران
  8. مینا زرین - زنان در زندان دهه 60 جمهوری اسلامی
  9. شاهد دیگری از قتل عام و شکنجه در زندان گوهر دشت سخن می‌گوید
  10. اتاق گاز در زندان گوهردشت (رجایی شهر) – م. دانش
  11. «صدای ماشین‌های مرگ»؛ توصیف یک فعال مدنی از زندان رجایی شهر
  12. ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ ۱۲٫۳ ۱۲٫۴ ۱۲٫۵ ۱۲٫۶ ۱۲٫۷ ۱۲٫۸ صدای آمریکا - هشتادونهمین جلسه دادگاه حمید نوری؛ دادستان: زندان گوهردشت کارخانه کشتار بود
  13. سیمای آزادی - پیشینه زندان گوهردشت
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ سایت ایران آزادی - حقایقی باورنکردنی از قتل عام۶۷ در زندان گوهردشت (قسمت اول)
  15. سیمای آزادی - قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۶۷ در زندان گوهردشت
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ ایران گلوبال-قتل عام اعضای سایر گروههای سیاسی
  17. ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ ۱۷٫۲ ۱۷٫۳ سایت همبستگی ملی - زندان گوهردشت کرج به‌منظور پاک کردن آثار جنایت علیه بشریت در قتل‌عام۶۷ تعطیل اعلام شد
  18. سایت عصر ایران - اولین تصاویر از زندان رجایی شهر پس از تعطیلی (عکس+ فیلم)