انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی
انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی | |
---|---|
دیدار مجاهدین با مریم رجوی پس از ۱۴ سال | |
مکان | آلبانی |
زمان | مهر۹۵ |
انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران به آلبانی یکی از مهمترین وقایع در تاریخ این سازمان بوده است. بعد از ۳۰ سال حضور در عراق، اعضای سازمان مجاهدین خلق از نیمهی بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ طی تقریباً ۷ ماه و با ۵۳ نوبت پرواز به خارج از عراق و عمدتاً به آلبانی منتقل شدند، سازمان مجاهدین خلق این انتقال را یک پیروزی نامید و آن را «هجرت بزرگ» نامگذاری کرد و تأکید نمود که این انتقال شروع مرحلهی تهاجم در مبارزهاش با رژیم ایران است.[۱]
پیشینهی این انتقال به سال ۲۰۰۳ بر میگردد. بعد از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، حضور اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق در ابهام قرار گرفت، دولت ایران هم فرصت بسیار مناسبی برای دور کردن مجاهدین از مرزهایش به دست آورده بود، لذا از فردای سرنگونی دولت سابق عراق اخراج مجاهدین از عراق را جزو سیاستهایش قرار داد. در آذرماه ۱۳۸۲ به محض این که عبدالعزیز حکیم ریاست شورای حکومتی منحلهی عراق را به عهده گرفت، حکم اخراج مجاهدین از عراق را به تصویب این شورا رساند و به مجاهدین سه هفته یعنی تا پایان سال میلادی ۲۰۰۳ (۱۰ دی ۱۳۸۲) مهلت داد تا عراق را ترک کنند. حکمی که توسط پل برمر حاکم مدنی عراق وتو شد.
پیشتر نیز مژگان پارسایی مسؤل اول پیشین سازمان مجاهدین خلق ایران و جانشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملی ایران در مذاکرات فشردهای که با ژنرال اودیرنو داشت، به اطلاع وی رساند که مجاهدین هیچ اصراری بر ماندن در خاک عراق ندارند، وی گفت: «شما هواپیما بیاورید ما همین امروز عراق را ترک میکنیم».
اما موضوع در رابطه با مجاهدین بسیار پیچیده بود. سازمان مجاهدین خلق ایران در آن زمان در لیست گروههای تروریستی وزارت خارجهی آمریکا و اتحادیهی اروپا قرار داشت. هر چند مجاهدین با نبردی حقوقی بعدها توانستند از این لیستها بیرون بیایند، اما در آن زمان هیچ کشوری حاضر نبود گروهی را بپذیرد که برچسب تروریسم بر روی آن باشد.
بعد از تحقیقات ۱۶ ماههی ۹ ارگان اطلاعاتی آمریکا از ساکنان اشرف، مقامهای ارشد آمریکا گفتند که در مصاحبههای گستردهی مقامهای وزارت خارجه و ادارهی تحقیقات فدرال (اف.بی.آی) هیچ مبنایی برای متهم کردن هیچ یک از اعضای این گروه یافت نشده است. [۲] [۳]
اما وزارت خارجهی آمریکا با به کارگیری واژهی «ساکنان اشرف» نوعی جدا سازی لفظی بین سازمان مجاهدین خلق و ساکنان اشرف ایجاد کرد و با این که هیچ مدرکی دال بر تروریست بودن سازمان مجاهدین پیدا نکرده بود، کماکان نام این سازمان را در لیست تروریستی حفظ کرد .این موضوع جابجایی مجاهدین از عراق را بسیار پیچیده میکرد.
تا ژانویهی ۲۰۰۹ (دی ۱۳۸۷) حفاظت قرارگاه اشرف بر عهدهی نیروهای آمریکایی بود، اما از این تاریخ حفاظت اشرف به دولت وقت عراق که در حقیقت دستنشاندهی رژیم ایران بود و دستورات خود را از تهران میگرفت، واگذار شد، امری که مورد اعتراض گستردهی سازمان مجاهدین قرار گرفت.
کمیته بینالمللی صلیب سرخ نیز طی بیانیهای تصریح کرد که «به تمام مقامهای مسئول این پرونده، دولتهای آمریکا و عراق، این نکته را متذکر شدهایم که آنها مسئول حفظ جان مجاهدین هستند».[۴] اما نهایتاً آمریکا حفاظت اشرف را به دولت عراق تحویل داد.
کارشکنی دولت نوری مالکی در امر حفاظت از اشرف و فشارهای این دولت بر مجاهدین از همان ابتدا شروع شد، روندی که به دو حملهی بزرگ به اشرف و یک قتل عام منجر شد.
حمله ی اول در روزهای ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ رخ داد که منجر به از دست رفتن جان ۱۱ نفر از اعضای مجاهدین شد، حملهی دوم در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ به وقوع پیوست و در آن ۳۶ نفر از ساکنان اشرف جان باختند.
بعد از این حمله و سلسله حملات دیگر، نمایندگی سازمان ملل در عراق و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل با همکاری دولت آمریکا به دنبال پیدا کردن راهی برای خروج از این بحران بودند. نهایتاً ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱ (۴ دی ۱۳۹۰)، مارتین کوبلر نمایندهی ویژهی دبیرکل ملل متحد در عراق و رئیس یونامی به نمایندهی ساکنان اطلاع داد که یادداشت تفاهمی (Memorandum of Understanding-MOU) را با مقامات عراقی امضاء کرده است. بر اساس این یادداشت تفاهم ساکنان اشرف به یک محل موقت ترانریت (TTL) منتقل میشدند. در این مکان که کمپ «لیبرتی» نام داشت، کمیساریای عالی پناهندگان مصاحبههای خود را با ساکنان اشرف برای رفتن به کشور ثالث شروع میکرد. همزمان مانیتورینگهای ملل متحد به صورت ۲۴ ساعته و ۷ روز هفته در کمپ حضور داشتند.
پیش از انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی، هیلاری کلینتون وزیرخارجهی وقت آمریکا در ۱۰ اسفند۱۳۹۰ در کنگرهی آمریکا پیشنهاد خروج از لیست تروریستی در مقابل جابهجایی از اشرف به لیبرتی را اعلام کرد. پیش از از آن پس از یک کارزار گسترده ی حقوقی چند ساله دادگاه رای به حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از سازمانهای تروریستی داده بود اما وزارت خارجه آمریکا هنوز آن را به مورد اجرا نگذاشته و از اجرای حکم دادگاه همچنان سرباز زده بود. سرانجام در روز ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ - ۷ مهر ۱۳۹۱ بعد از یک کارزار گستردهی حقوقی این کار عملی و نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست گروههای تروریستی حذف شد.
با این که توقف در مکان موقت ترانزیت نباید بیش از چند هفته یا چند ماه طول بکشد، این مدت زمان برای مجاهدین ساکن لیبرتی نزدیک به ۵ سال طول کشید.
اولین گروه متشکل از ۴۰۰ نفر از ساکنان اشرف در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ وارد لیبرتی شدند، از همان روزهای نخست، دولت عراق محاصرهی شدیدی بر کمپ لیبرتی اعمال کرد. علاوه بر این محاصرهی پزشکی و لجستیکی و رسانهای، در این سالیان لیبرتی ۵ نوبت هم با موشک مورد حمله قرار گرفت، که دهها تن جان خود را از دست داده و یا زخمی شدند. مکانی که قرار بود محل ترانزیت موقت مجاهدین باشد، تبدیل به زندان و قتلگاه مجاهدین شده بود.
پس از انتقال مجاهدین به لیبرتی، نام سازمان مجاهدین دیگر در لیست تروریستی نبود و مانعی برای باز اسکان اعضای سازمان مجاهدین خلق وجود نداشت. اما از پیچیدگی این پرونده چیزی کاسته نشده بود، دولت ایران هم با کارهای خود هم در عراق و هم در سطح بینالمللی مانع از به نتیجه رسیدن بازاسکان ساکنان لیبرتی میشد.
موشکباران روز ۷ آبان ۱۳۹۴ نشان داد که دولت ایران به کمک نیروهای همپیمانش در عراق تصمیم گرفته لیبرتی را به طور کامل نابود کند. این موشکباران، هشداری جدی به آمریکا و جامعهی جهانی بود که یک قتل عام در لیبرتی در شرف وقوع است. سرانجام با فعالیتهای بینالمللی مریم رجوی در اروپا و یک کارزار حقوقی و پس از ملاقاتهایی بین رهبران این سازمان با دولتمردان آلبانی و در همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان و دولت ایالات متحده آمریکا، مجاهدین خلق توانستند موافقت دولت آلبانی را برای اسکان اعضای خود در این کشور جلب کنند . طی این موافقت اغلب اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران به کشور آلبانی و برخی نیز به کشورهای دیگر منتقل شدند. این انتقال در شهریور ۱۳۹۵ به پایان رسید.
تاریخچه حضور مجاهدین در عراق
حضور مجاهدین در عراق به سالهای میانی دههی ۱۳۶۰ برمیگردد. در سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی، مسؤل شورای ملی مقاومت ایران به دعوت رسمی دولت وقت عراق وارد این کشور شد.
انتقال مقر شورای ملی مقاومت از پاریس به بغداد، در چارچوب طرح صلحی بود که چند سال پیش از آن، مسعود رجوی در دیدار با طارق عزیز نایب نخستوزیر عراق در تاریخ ۱۹ دیماه ۱۳۶۱ به امضا رسانده بود.[۵]
حضور سازمان مجاهدین خلق ایران بر اساس به رسمیت شناخته شدن استقلال این سازمان توسط دولت عراق بود، دولت عراق پذیرفت که هیچ دخالتی در امور این سازمان نداشته باشد، حتی چارلز دولفر معاون ریچارد باتلر رئیس آنسکام (بازرسان تسلیحاتی در عراق) در گزارشی به شورای امنیت نوشت: «نمایندگان مدیریت ملی بازرسی عراق گفتند که این محل متعلق به مجاهدین ایران است و تحت کنترل آنهاست، رئیس اجرایی (ریچارد باتلر) تصمیم گرفت که تیم آنسکام را از صحنه خارج کند تا این موضوع حل و فصل شود. در جریان مذاکرات بعدی مستمر با نمایندگان مجاهدین ایران این امر به رسمیت شناخته شده که تیمهای بازرسی حق بازرسی از هر نقطهای را در عراق دارند.[۶]
سرلشکر حسام محمد امین مدیرکل ادارهی بازرسی ملی وقت عراق هم در این زمینه نوشت :
«مکانهایی که متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است، مکانهایی است که دولت عراق اجازهی استفاده از آن را داده است، بدون این که دخالتی در آن داشته باشد».[۷]
تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران
بعد از حضور سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق آنها در قرارگاههای مختلف مستقر شدند. اصلیترین مقر آنها قرارگاه اشرف بود و نیروهای نظامی مجاهدین در آنها حضور داشتند. مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد. با ایجاد ارتش آزادیبخش، عملیات مجاهدین علیه قوای رژیم ایران متمرکز شد. این عملیات برای از کار انداختن ماشین جنگی رژیم ایران و تحمیل صلح به خمینی انجام میشد. از مهمترین عملیات ارتش آزادیبخش، میتوان عملیاتهای آفتاب، چلچراغ و عملیات فروغ جاویدان را نام برد.
عملیات چلچراغ یک سال پس از تأسیس ارتش آزادیبخش انجام شد. به گزارش ستاد ارتش آزادیبخش ملی ایران، ۲۲ تیپ رزمی این ارتش در این عملیات وارد عمل شدند و با دو لشکر ۱۶ زرهی قزوین و لشکر ۱۱ امیرالمؤمنین از سپاه و تیپ مستقل قائم از سپاه پاسداران درگیر شدند و توانستند این دو لشکر و تیپ مستقل قائم را شکست داده و تا مقر لشکر پیشروی کنند. در این عملیات به گفتهی مجاهدین ۸ هزار تن از نیروهای نظامی ایران کشته و مجروح شدند و ۱۵۰۰ تن به اسارت درآمدند. همچنین، ارزش غنیمتهای جنگی که به دست ارتش آزادیبخش افتاد بیش از ۲ میلیارد دلار تخمین زده شد.[۸]
شخص خمینی در نامهای، بعد از عملیات آفتاب و چلچراغ ، به خط خودش مینویسد که:
«مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهایی را که در شکستهای اخیر از دست دادهایم، به اندازه تمام بودجهای است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفتهایم»[۹][۱۰]
سعید قاسمی از فرماندهان سپاه پاسدارن در این زمینه گفت:
«در یک سال آخر جنگ، صبح که از خواب بیدار میشدیم میگفتند خبر داری؟ چه شده؟ مهران را گرفتند. بعد از گذشت ۷ سال از جنگ، اسیر و غنیمت میگیرند و افتضاحی است جنگ!»
«سازمان مجاهدین خلق وقت نمیکرد غنیمتیهای شما را جمع کند!»[۱۱]
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق پلیس ایران در این مورد میگوید:
«سازمان مجاهدین آرام آرام سازماندهی نظامیای را درست کردند. ابتدا از عملیاتی محدود شروع کردند، بعد وسعت عملیات اضافه شد. آرام آرام دیدیم که وسعت و دامنه عملیات در جبههی میانی و جنوبی گسترش پیدا کرد و حتی فکر میکنم در خرداد ماه ۶۷ بود که توانستند شهر مهران را هم تصرف کنند. هدف آنها هم سقوط و تصرف تهران و سرنگونی حکومت بود».[۱۲]
در نتیجهی همین شکستها و از ترس پیشروی مجاهدین تا تهران بود که خمینی قطعنامهی ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل را پذیرفت و آن را به جام زهر تشبیه کرد. او قصد داشت با پذیرفتن آتش بس با عراق جلوی عملیات مجاهدین خلق را گرفته و از پیشروی آنان جلوگیری کند.
مجاهدین در جریان اشغال عراق
از سالهای بعد از آتشبس میان رژیم ایران و عراق تا سال ۲۰۰۳ مجاهدین ارتش خود را از یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی تبدیل کردند و جنگ سال ۱۹۹۱ آمریکا علیه عراق را از سر گذراندند، اما سال ۲۰۰۳ آبستن حوادثی بود که نه تنها مجاهدین بلکه تمام منطقه خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داد.
در آوریل سال ۲۰۰۳ عراق به اشغال نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در آمد. سازمان مجاهدین خلق در این جنگ اعلام بیطرفی کرد و مختصات قرارگاههایش را به وزارت دفاع انگلستان و آمریکا داد. با این حال مجاهدین در این جنگ به درخواست جمهوی اسلامی مورد حملات هوایی سنگین قرار گرفتند که گاه تا ۱۲۰ بار در یک شب انجام میشد.
البته پیش از شروع جنگ مسعود رجوی در یک سخنرانی به ابعاد خطرات احتمالی برای مجاهدین اشاره کرده بود. وی در اواخر اسفند ۱۳۸۱ چنین گفت:
«... هیچ کس بیش از ما به خطراتی که از هر سو ما را دربرگرفته احاطه و اشراف ندارد، اما عزم جزم کرده ایم تا اگر زمانه صد بار از این هم خطیرتر و پرفتنه تر باشد، با تأسی به پیشوای آرمانیمان درسهای جدیدی از مقاومت و ایستادگی عرضه کنیم. ارتش آزادیبخش، این سرمایهی عظیم ملت ایران، چون کوه، استوار و سرفراز ایستاده است... خدایا گواه باش که گفتهایم و میگوییم که فقط برای جنگ با خمینی و رژیم یزیدی او به سرزمین امام حسین آمدهایم و هرگز از آزادی خلق و میهن خود دست برنخواهیم داشت».[۱۳]
اما این موضعگیریها مانع حملات نیروهای انگلیسی و آمریکایی به مجاهدین نشد. روزنامهی خراسان در این باره نوشت:
«مقامات بریتانیایی به نوعی به دولت ایران اطلاع دادند که آنها به اهداف سازمان منافقین و قرارگاههای آنها حمله خواهندکرد...»[۱۴]
روزنامه واشینگتن پست هم در این باره نوشت:
«دو مقام ارشد آمریکایی در ژانویه [۲۰۰۳], پنهانی، با مقامهای ایرانی دیدار کردند. آمریکا، از جمله، خواهان این شد که ایران مرزهایش را ببندد که مانع فرار مقامهای عراقی بشود و پیشنهاد داد که آمریکا قرارگاههای سازمان مجاهدین خلق را که در عراق مستقر هستند، بمباران کند. امّا، یک تعهد قابل اتکاتر برای حمله به قرارگاهها از طریق مقامهای انگلیسی به تهران منتقل شد». [۱۵]
«ریچارد دالتون، سفیر وقت انگلیس در ایران، در این مورد گفت:
«شخصاً، به رهبران ایران تضمین داده است که به مجاهدین خلق اجازه داده نخواهد شد در عراق بمانند. به نظر چند کارشناس، طرح نیروهای ائتلاف از بین بردن این گروه است». [۱۶]
سخنگوی وقت سفارت انگلیس در تهران اظهار داشت که نیروهای ائتلاف پایگاههای مجاهدین خلق، اصلیترین گروه اپوزیسیون مسلح ایران، را در عراق بمباران کردهاند. آندروگرین استاک، سخنگوی سفارت انگلیس در تهران گفت: نیروهای متحدین بیش از یک نوبت به پایگاههای مجاهدین حمله کردهاند». [۱۷] دولت ایران بعد از جنگ تلاش کرد با فشار بر آمریکا و اروپا پروندهی مجاهدین را برای همیشه ببندد. یونایتد پرس در این باره نوشت:
«هیأتی متشکل از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از طرف رژیم ایران در روز دوم ماه مه ۲۰۰۳ (۱۲ اردیبهشت۱۳۸۲) در مذاکرات با هیأت آمریکا در ژنو درخواست استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را به عمل آورد».[۱۸]
روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا هم در این خصوص نوشت:
«خرازی (وزیر خارجهی وقت ایران) با فراتینی (وزیر خارجهی وقت ایتالیا) بسیار بیپرده سخن گفت و از او خواست پیامش را به آمریکا و اتحادیهی اروپا برساند، مبنی بر این که باید به تحمل کردن و مسالمت با مجاهدین خاتمه داده شود».[۱۹]
از فردای حمله آمریکا به عراق حکومت ایران تمام تلاشش را برای نابودی مجاهدین و یا دستکم از بین بردن رهبران آنها مبذول داشت. سازمان مجاهدین در این زمینه در اطلاعیهای گفت:
«جلسه فوق العادهی شورای عالی امنیت رژیم دردوم فروردین ۱۳۸۲ با حضور خامنهای، برای بررسی تحولات عراق تشکیل شد. سردمداران رژیم در این جلسه تأکید کردند باید از شرایط موجود برای حمله به سازمان مجاهدین و نابودکردن آن در داخل خاک عراق بیشترین استفاده را بکنیم... در غیراین صورت، عواقب جنگ کنونی برای نظام بسیار خطرناکتر خواهد بود... براساس تصمیمات جلسهی دوم فروردین، شورای عالی امنیت رژیم آخوندی گروههای ویژهیی را برای ترور آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران، به خاک عراق اعزام کرده است. خامنه ای در این جلسه، که در خانهی وی برگزارشد، دستور داد هر گروهی موفق به اجرای این طرح شود، یا هرکس که کمک اطلاعاتی و لجستیکی به اجرای این طرح بکند، میلیونها دلار جایزه دریافت خواهد کرد. در جلسهی شورای عالی امنیت، که خاتمی و رفسنجانی نیز در آن حضور داشتند، تأکید شده است تا رهبری منافقین (مجاهدین خلق) دست نخورده باقی مانده باشد، ما از شر آنها خلاصی نخواهیم داشت».[۲۰]
اما دولت ایران علاوه بر حملات نیروهای ائتلاف علیه نیروهای مجاهدین نیروهای نزدیک به خودش از جمله ۹ بدر را هم وارد عراق کرد. ایندیپندنت در این زمنیه نوشت:
«گروهی از افراد مسلح تیپ بدر، که شمارشان به ۱۰ هزار تن میرسد و بعضی از آنها لهجهی ایرانی دارند، قبل از جنگ، به طور پنهانی، وارد بعقوبه شدند و بلافاصله بعد از سقوط صدام خود را آفتابی کردند».[۲۱]
شبه نظامیان هم پیمان دولت ایران هم از فرصت جنگ سال ۲۰۰۳ استفاده کرده و بارها به اعضای مجاهدین حمله کردند، سازمان مجاهدین در اطلاعیههای متعددی به این امر اشاره کرده است.
«طی روزهای پنجشنبه و جمعه ۲۱ و ۲۲ فروردین [۱۳۸۲]، در دهها رشته تهاجم عوامل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به مجاهدین در خاک عراق، در حوالی قرارگاههای اشرف (شمال شهر خالص) و انزلی (شهر جلولا) و بنیاد علوی (شهر مقدادیه)، ۱۸ مجاهد خلق شهید و ۴۳ تن مجروح و شماری مفقود شدند. وزارت اطلاعات به منظور اجرای این تهاجمات و توطئه های تروریستی، طی هفتهی گذشته شمار زیادی از دژخیمان و ماٌموران خود و همچنین شماری از عوامل کرد و عرب زبان این وزارتخانه را از طریق نفتشهر و سومار و قصرشیرین روانهی عراق کرد. ماٌموریت نیروهای اعزامی وزارت اطلاعات کشتن و اسیرکردن و ضربه زدن به مجاهدین تعریف شده است. آنها به آر.پی.جی ۷ و انواع تیربار و مسلسلهای کلاشنیکف مجهّز هستند. علاوه بر این، وزارت اطلاعات برای اجرای نیات شوم خود علیه مجاهدین، از مزدوران موسوم به سپاه بدر وابسته به سپاه پاسداران کمک میگیرد. سه شنبه ۲۰ فروردین، شمار زیادی از این مزدوران وارد خاک عراق شدند و بخشهایی از شهر خانقین و مناطق اطراف آن را به تصرف خود درآوردند».[۲۲]
سرانجام سازمان مجاهدین خلق ایران که طرف غیر متخاصم در جنگ بود، در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ با نیروهای آمریکایی به یک توافق آتشبس دست یافت. این توافق بمبارانها را متوقف کرد. تلویزیون سیانان در این باره گفت:
«ژنرال بروکس، سخنگوی فرماندهی مرکزی آمریکا، گفت: نیروهای ائتلاف در حالت آتشبس با گروهی که به نام مجاهدین شناخته میشود، هستند. ژنرال بروکس گفت: ما با آنها، بارها، روبهرو شدهایم… و در بعضی از عملیات ما، آنها هدف آتش کشنده بودهاند… در این نقطه آتشبس درجریان است… آنها تجهیزات خودشان را دارند، اما، آرایش نظامی ندارند…».[۲۳]
این توافق آتش بس شروع روندی بود که مجاهدین توانستند از میان چکش آمریکا و سندان دولت ایران خلاصی یابند، هر چند که در مراحل بعد منجر به خلع سلاح آنان شد. مسعود رجوی دراین مورد تأکید کرد که «من اسبسوار را بر اسب، و تانکسوار را بر تانک ترجیح دادم».[۲۴]
اشرف بعد از اشغال عراق توسط آمریکا
بعد از توافقنامهی آتشبس، سازمان مجاهدین و ایالات متحدهی آمریکا به توافقی در خصوص تمرکز اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در قرارگاه اشرف و گردآوری سلاحهای آنان دست یافتند، در مقابل آمریکا تعهد داد تا فرجام نهایی ساکنان اشرف، حفاظت اشرف را تأمین کند، اما در عمل به این تعهد پشت کرد و در حالی که ساکنان اشرف از استاتوی قانونی کنوانسیون ۴ ژنو برخوردار بودند، حفاظت اشرف را به دولت عراق سپرد که متحد دولت ایران بود. استاتوی قانونی کنوانسیون چهار ژنو، یک موقعیت حقوقی بود که بر اساس آن اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان یک نیروی بیطرف در جریان اشغال عراق باید توسط نیروی مهاجم به عراق مورد حفاظت قرار میگرفتند.
بعد از این که دولت عراق حفاظت اشرف را به عهده گرفت، فشار را بر ساکنان اشرف افزایش داده و محاصرهای لجستیکی، پزشکی و رسانهای به اشرف اعمال کرد. علاوه بر آن اشرف هدف چندین حملهی نظامی قرار گرفت. مهمترین این حملات، حمله ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ بود که جان ۱۱ نفر از ساکنان را گرفت، حملهی ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ دومین حملهی بزرگ ارتش عراق به کمپ اشرف بود که در آن ۳۶ تن از ساکنین اشرف جان باختند، صدها نفر مجروح شدند و صدها میلیون دلار از اموال ساکنان به سرقت رفت. . به موازات جنگ نظامی یک جنگ روانی هم علیه ساکنان در جریان بود، به این شکل که بیش از ۳۲۰ بلندگو در اطراف اشرف شبانه روز مشغول توهین به و تهدید ساکنان بود.
بعد از حملهی ۱۹ فروردین به اشرف و اشغال بخش شمالی اشرف که با خسارات انسانی و مادی فراوان همراه بود، نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق برای ساکنان ضربالاجل ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ (۱۰ دی ۱۳۹۰) را تعیین کرد، که باید تا آن تاریخ مجاهدین از اشرف بروند. این حملات و این ضربالاجلها که تعداد آن تا آن زمان به ۲۲ ضربالاجل رسیده بود، بحران را وخیمتر میکرد. مجاهدین برای خروج از این بحران ۱۴ طرح ارائه دادند که دولت عراق هر کدام را به دلایلی نپذیرفت.
لورنس باتلر نمایندهی دولت آمریکا هم به مجاهدین فشار میآوردکه اشرف را ترک کنند ولی حاضر نبود هیچ تضمینی امنیتی بدهد. نوری مالکی نخستوزیر عراق هم اصرار داشت که مجاهدین به صحراهای جنوب عراق بروند. البته او هم هیچ تضمین امنیتی نمیداد. طاهر بومدرا نماینده حقوق بشر سازمان ملل در عراق در این زمینه میگوید:
«شایعات زیادی حول جابجایی اشرفیها به کمپ اِکو نزدیک ناصریه در جنوب و یا به نقرهسلمان در صحرای سماوه در استان مثنی نزدیک مرز عربستان که یک بازداشتگاه برای زندانیان سیاسی بود، میرسید. نزدیکترین ذخیرهی آب به نقر سلمان حداقل چند روز راهپیمایی فاصله داشت. من نقطه نظرم را با کمیتهی صلیب سرخ بینالمللی مطرح کرده و به توافق رسیدیم که از نزدیک مراقب اوضاع باشیم».[۲۵]
در این فاصله مارتین کوبلر جایگزین اد ملکرت به عنوان نمایندهی ویژه دبیر کل سازمان ملل در عراق شد، او تلاش پیگیرانهای در زمینهی بستن اشرف داشت، طاهر بومدرا در این خصوص مینویسد:
«مارتین کوبلر به طور رسمی توسط دبیر کل سازمان ملل به عنوان نمایندهی عراق در راس یونامی در تاریخ ۱۱ اوت ۲۰۱۱ برگزیده شد. وی در تاریخ ۸ اکتبر برای ماموریت به عراق رسید و در میان حیرت همهی کارکنان اعلام کرد که اولویت وی بستن کمپ اشرف میباشد. برای انجام این ماموریت وی همه ماموریتها را متوقف نمود. آژانسهای تخصصی سازمان ملل که در عراق کار میکنند به حمایت امنیتی ارائه شده توسط یونامی وابسته اند. از روزی که کوبلر به این ماموریت گماشته شد، آژانسهای تخصصی سازمان ملل خودشان را در منطقهی سبز زمینگیر یافتند بدون این که قادر باشند به اصل کارشان بپردازند».[۲۶]
در نهایت کوبلر بدون اطلاع و اجازهی ساکنان اشرف و نمایندگان آنان یادداشت تفاهمی (MoU) را با دولت عراق به امضا رساند، در نیمهی شب ۲۵ دسامبر (۴ دی)، پس از امضای یادداشت تفاهم، وی به نمایندگان ساکنان زنگ زد و گفت که من هماکنون یادداشت تفاهم را امضا کردم. نماینده ساکنین به شدت اعتراض کرد که به عنوان طرف اصلی باید از پیشنویس آن مطلع میشدند.
اما به هر حال ساکنان تصمیم گرفتند که همکاری و اشرف را ترک کرده و به کمپ لیبرتی بروند.
مجاهدین در کمپ لیبرتی
کمپ لیبرتی با مساحتی حدود نیم کیلومتر مربع در برابر مساحت ۳۶ کیلومتر مربعی اشرف بسیار کوچک بود. کمپ لیبرتی قرار بود براساس یادداشت تفاهمی که مارتین کوبلر امضا کرده بود، یک مکان ترانزیت موقت (TTL) باشد، که در آن کمیساریای عالی پناهندگان پروسهی تعیین موقعیت پناهندگی را به عنوان اولین گام به سوی بازاسکان در کشورهای امن بردارد.
طاهر بومدرا میگوید:
«سازمان ملل استدلال نمود که انتقال به کمیساریای پناهندگی این فرصت را داد تا پروسهی تعیین موقعیت پناهندگی را به عنوان اولین گام به سوی بازاسکان در کشورهای ثالث به شیوهی امن و محیط طبیعی به اجرا درآورد. در یونامی ما میدانیم که کمپ لیبرتی نه امن بود ونه بیطرف. این یک استدلال ساده برای فریب دادن اشرفیها و گمراه کردن جامعهی بینالمللی بود». [۲۷]
بعد از این که اولین گروه از ساکنان وارد کمپ لیبرتی شدند، معلوم شد که کمپ لیبرتی از استانداردهای کافی برخوردار نیست. کوبلر یک متخصص مدیریت پناهگاه کمیساریا در اتیوپی به نام مارتین زِرن را مأمور کرد تا شرایط کمپ لیبرتی را مورد ارزیابی قرار داده و آن را طبق استانداردهای بینالمللی تأیید نماید. مأموریت زِرن به درستی تعریف نشده و گمراهکننده بود. استانداردی که او اعمال میکرد مربوط به پناهندگانی در شرایط اورژانس بود که به دلیل درگیری مسلحانه یا حادثهی طبیعی، در حال فرار و نجات جان خود هستند و گزینههای بسیار کمی پیش رو دارند. وضعیت اشرفیها کاملاً متفاوت بود. در مورد آنها، ما با جامعهای روبرو بودیم که به طور ساده با اخراج از مکانی مواجه بود که در آن به مدت بیش از ۲۶ سال زندگی کرده بودند. این یک وضعیت اورژانس نبود. آنها در حال فرار از یک جنگ داخلی یا یک حادثهی طبیعی نبودند. آنها داشتند به زور از خانههای خود اخراج میشدند و به کمپ لیبرتی رانده میشدند تا، به طور ساده، زندگی برای آنها «غیر قابل تحمل» شود.[۲۸]
در نتیجه کمپ لیبرتی نه استاندارد بود و نه امن، و این موضوع زندگی در این محیط بسیار کوچک را سخت میکرد. طاهر بومدرا در این باره مینویسد:
«بنابراین برای همه روشن بود که در هر صورت، اشرفیها در معرض بیخانمانی بوده و از یک شهر مدرن ۳۶ کیلومتر مربعی به یک بازداشتگاه فرستاده میشدند که مکان ترانزیت موقت نامیده میشد، در یک منطقهی امن در کنار فرودگاه بینالمللی بغداد با مساحتی کمتر از نیم کیلومتر مربع، بدون چشماندازی جدی برای بازاسکان در آیندهای نزدیک. کوبلر استدلال کرد که اشرفیها در یک بازداشتگاه باشند بهتر است از این که کشته شوند. چنین استدلالی از جانب نمایندهی ویژه دبیر کل سازمان ملل اعتراض برانگیز است. حقوق مبنایی افراد بیدفاع را انکار میکند، از جمله حق زیستن، چرا که به آنها گفته شد بین رفتن به بازداشتگاه بدون حق استیناف و مردن در اشرف یکی را برگزینند. چنین مشی انعطافناپذیری به این معنی بود که یونامی مشی رادیکالتری در رابطه با اشرف به نسبت دولت عراق اتخاذ کرده بود. دولت عراق یعنی مالکی، به عنوان سرسختترین تصمیم گیرنده در عراق ، انعطاف بیشتری نسبت به مشی «جابجا شو یا بمیر» کوبلر از خود نشان داد».[۲۹]
اما این تمام ماجرا نبود، محاصرهی سخت پزشکی، لجستیکی، رسانهای و بعضا غذایی زندگی را بر ساکنان سخت میکرد. همچنین این کمپ به صورت نوبهای مورد حملات موشکی رژیم ایران قرار میگرفت. در واقع زندگی در لیبرتی که قرار بود مکان موقت ترانزیت برای عبور به کشورهای ثالث باشد، آرام آرام غیر ممکن میشد، در طول این مدت ۵ حملهی سنگین موشکی که تلفات انسانی زیادی به همراه داشت در تاریخهای زیر بر روی لیبرتی انجام شد:
۲۱ بهمن ۹۱
۲۵ خرداد ۹۲
۵ دی ۹۳
۷ آبان ۹۴
۱۴ تیر ۹۵
از بین این حملات سنگینترین آن در ۷ آبان ۱۳۹۴ بود که جان ۲۴ نفر را گرفت و خسارات سنگینی به کمپ وارد آورد. کمپ لیبرتی به یک قتلگاه تبدیل شده و این یک هشدار به سازمان ملل و دولت آمریکا بود. همزمان سازمان مجاهدین خلق و مریم رجوی رئیس جمهور برگزیدهی شورای ملی مقاومت ایران در اروپا فعالیتهای گستردهای را برای یافتن راه خروجی از این بحران آغاز کرده بودند.
انتقال مجاهدین به خارج از عراق
باز اسکان اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران موضوع سادهای نبود. جان کری وزیر خارجهی آمریکا، جاناتان واینر را به عنوان نمایندهی ویژه در امور باز اسکان ساکنان اشرف تعیین کرد، تا این که بتواند راه حلی برای این بحران بیابد، اما واینر اعتراف کرد که به تعداد زیادی از کشورها مراجعه داشته اما آنها نپذیرفته بودند میزبان مجاهدین باشند. علت این بود که رژیم ایران با فشارهای سیاسی بر این کشورها از آنها میخواست با این توافق مخالفت کنند. مارتین کوبلر [نمایندهی ویژه دبیرکل و رئیس یونامی] برخلاف قوانین بینالمللی با رژیم ایران و سفیر آن در عراق بر سر مسألهی مجاهدین مذاکره میکرد،
به عبارتی چون مجاهدین اپوزسیون رژیم ایران بودند و اساسا خطری که جان آنان را تهدید میکرد از طرف جمهوری اسلامی بود، براساس قوانین بینالمللی نباید در مورد وضعیت آنان با این رژیم مذاکره میشد. به همین دلیل مجاهدین کوبلر را بایکوت کردند و از هرگونه ملاقات با او سرباز زدند و اقدامات او را غیرقانونی خواندند.
خانم مریم رجوی در سالروز حملهی موشکی به لیبرتی گفت:
«بهاین منظور رژیم آخوندی و دولت عراق و همدستان بینالمللی آنها بهویژه مارتین کوبلر کمپ لیبرتی را برای انهدام فیزیکی مجاهدین یا لااقل نابودی سیاسی و انحلال تشکیلاتی آنها طراحی کردند. اما این مجاهدین بودند که لیبرتی را از سنگستان به گلستان تبدیل کردند و جامعهی بینالمللی را واداشتند که برای هجرت بزرگ از عراق راه باز کند». [۳۰]
در این شرایط که از قبل پیچیدهتر شده بود، در کنار تلاشهای بینالمللی سازمان مجاهدین هم به تلاشهای خودش افزود و نهایتاً کشور آلبانی تعدادی از ساکنان لیبرتی را پذیرفت.
دبیرخانهی شورای ملی مقاومت در اطلاعیهی خود نوشت: «پس از توافق دولت آلبانی با پذیرش ۲۱۰ نفر، نمایندگان ساکنان و مقاومت ایران در ۸ ژانویه به تیرانا رفتند.آنها خواستار پذیرش تمام ساکنان لیبرتی در آلبانی شدند و بهطور مکتوب به دولت آلبانی تضمین دادند که همهی هزینهها را در مورد افراد انتقالی مورد توافق طرفین تقبل خواهند کرد».[۳۱]
پس از این توافق، شورای ملی مقاومت به مارتین کوبلر به خاطر انتساب نتایج این توافق به خودش اعتراض کرد
«مارتین کوبلر در روز یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۱ (۱۷مارس ۲۰۱۳) در نامهیی به خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدهی مقاومت ایران، تلاش کرده است در نهایت فرصتطلبی اقدام انساندوستانهی نخستوزیر آلبانی مبنی بر پذیرش پناهندگی ۲۱۰ تن از ساکنان لیبرتی را به جیب خود ریخته و در آستانهی اجلاس شورای امنیت برای سرپوش گذاشتن بر جنایت علیه بشریت در لیبرتی که خود تسهیلکنندهی آن بوده است، مورد سوء استفاده قرار دهد. علاوه براین او میخواهد با عادی جلوه دادن اوضاع بر روی ساکنان فشار مضاعف وارد کند تا مسأله مبرم امنیت دستهجمعی در لیبرتی را که از هر سو مورد تهدید است، فراموش کنند».[۳۲]
خبرگزاری آسوشتیدپرس هم نوشت: «دولت آلبانی میگوید که به ۲۱۰ نفر از اعضای یک گروه اپوزیسیون ایرانی که در یک کمپ سابق نظامی آمریکا در نزدیکی بغداد زندگی میکنند پناهندگی میدهد. نخستوزیر آلبانی، این موضوع را بعد از ملاقات با معاون دستیار وزیر امور خارجهی آمریکا باربارا لیف و فرستادهی سازمان ملل در عراق مارتین کوبلر و سایر مقامات اعلام نمود. او گفت که این پیشنهاد «به دلایل انسانی» ارائه شده است».[۳۳]
بعد از این خبر شورای ملی مقاومت جوابیهای به آسوشیتدپرس داد و در آن رسماً اعلام کرد، مقاومت ایران ضمن تشکر از دولت آلبانی و نخستوزیر بریشا به خاطر این ژست انساندوستانه، با هر گونه دخالت مارتین کوبلر که خط سیاسی رژیم ایران و مالکی را پیش می برد، در موضوع بازاسکان ساکنان لیبرتی که در حیطهی کمیساریای عالی پناهندگان می باشد قویا مخالف است و آن را علیه امنیت و سلامت ساکنان میداند. [۳۴]
اما لیبرتی کماکان در محاصرهی نیروهای عراقی بود، حملات موشکی بیشتری به این کمپ کوچک انجام شد، امنیت ساکنان به شدت به خطر افتاده بود، در نتیجه با تلاش سازمان مجاهدین خلق ایران و با فشار بر روی ارگانهای بینالمللی به خصوص دولت آمریکا، آلبانی با شروطی پذیرفت که تمامی ساکنان کمپ لیبرتی وارد آلبانی شوند. مهمترین این شروط این بود که تمام هزینههای ساکنان باید توسط سازمان مجاهدین تأمین شود.
از نیمهی بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ طی تقریباً ۷ ماه، ساکنان زندان لیبرتی طی ۵۳ نوبت پرواز به خارج عراق و عمدتاً به آلبانی منتقل شدند. این پیروزی بزرگی برای مجاهدین بود و مسعود رجوی این انتقال را «هجرت بزرگ» نامید.
عملیات انتقال مجاهدین به کشورهای ثالث و عمدتاً به آلبانی، یک عملیات پیچیده بود، به عبارتی دولت ایران قصد داشت در خلال این انتقال به دشمن خودش یعنی مجاهدین ضربات کاری بزند، حتی طرح ساقط کردن هواپیماهای چارتر را هم جزو یکی از گزینهها علیه ساکنان لیبرتی در نظر گرفته بودند اما این عملیات بدون هیچ خسارتی انجام شد.
در مجموع از زمان تحویلدهی حفاظت ساکنان اشرف از آمریکا به دولت عراق تا پیش از خروج مجاهدین از آلبانی در اثر حملات زمینی و موشکی ۱۴۱ نفر و به دلیل شرایط سخت محاصره و بیماری ناشی از آن ۲۷ نفر جانشان را از دست دادند.[۳۵]
انتقال مجاهدین به آلبانی
برای سازمان مجاهدین این یک دستاورد بسیار بزرگ بود، زیرا توانسته بود نیروهایش را از یک محاصرهی کشنده بیرون بکشد. ابراز ناراحتی رژیم ایران از این انتقال هم نشاندهندهی این بود که مجاهدین پیروز این صحنه بودهاند.
شورای ملی مقاومت در اطلاعیهای دراین زمینه نوشت: «یکی از سرکردگان رژیم در این باره خاطرنشان کردهاست: سیاست اولیهی ما استقبال از خروج منافقین از عراق بود اما حالا خیلیها پشیمان هستند، چون سازمان توانست همهی آنها را خارج کند و هیچکدام از کارهای ما برای نابود کردن آنها در عراق و یا دستگیری سران آنها به جایی نرسید. آنها حتی همه مدارکشان را با خودشان بردند و نگذاشتند حتی یک برگ هم بهدست ما بیفتد. ما وقتی دیدیم خروج منافقین از عراق متوقف نخواهد شد، از ایرج مسجدی (سفیر رژیم در عراق) و تیم قدس در عراق خواستیم تا برنامهی ترور کادر رهبری مجاهدین را در عراق در دستور کار قرار بدهند».[۳۶]
رژیم ایران با توجه تلاشهای خودش در اقناع کشورها برای عدم پذیرش مجاهدین و اطلاعاتی که از طریق دولت عراق از یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان داشت مطمئن بود که تقریباً کشوری مجاهدین را نخواهد پذیرفت. آمریکا هم به دلیل درگیری در مذاکرات اتمی موسوم به برجام دست جمهوری اسلامی را در عراق باز گذاشته بود. در نتیجه رژیم ایران سناریویی شبیه به شبیخون زدن به اشرف در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ را در دستش داشت، لذا در حملهی زمینی به لیبرتی عجلهای نکرد. مجاهدین از این فرصت استفاده کرده و با طرحهای پیچیده و پروازهای متعدد خاک عراق را ترک کردند.
موضع گیریهای بین المللی
جان کری وزیر خارجهی آمریکا در پایان دورهی ۴ ساله خدمت خود در این سمت در نامهای به رئیس جمهور این کشور، جمعبندی خود را از دوران ۸ سالهی اوباما و بیلان کار خود در ادارهی ۷۰ هزار نفر پرسنل وزارت خارجهی این کشور ارائه داد.
در گزارش پایانی و جمعبندی جان کری، انتقال امن بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای مجاهدین خلق، اپوزیسیون ایران در تبعید، از کمپ لیبرتی به خارج از عراق، یک دستاورد بزرگ انساندوستانه توصیف شده است.
جان کری مینویسد:
مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی هدف آتشباری قرار میگرفتند و ما سالها برای تسهیل انتقال این گروه کار کردیم . به خاطر دیپلماسی با مهارت و مصمم تیم ما، این دستاورد بزرگ انسانی محقق شد.
جان کری وزیرخارجهی آمریکا، پس از پایان انتقال مجاهدین از لیبرتی، بر این دستاورد بزرگ انساندوستانه تأکید کرد و افزود من مفتخر هستم که دولت آمریکا در محقق شدن آن نقش حیاتی داشته است. وی گفت:
«اجازه بدهید دراینجا خبرهای خوبی را اعلام کنم زیرا که ما داریم از شرایط سختی عبور می کنیم. به دلیل درگیریها (در سوریه و عراق) چالشهایی وجود دارد که خبرهای خوبی نیستند اما، بسیار مهم است که اعلام کنیم که ما یک دستاورد انسانی طی هفته های گذشته داشتیم و من صبح در ژنو بودم و روز جمعه ۲۸۰ تن از اپوزیسیون ایران از مجاهدین خلق از کمپ لیبرتی درعراق خارج شدند و این بعد از یک ابتکار عمل دیپلماتیک آمریکا صورت گرفت تا جان بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق را که در عراق در خطر بود، تضمین کنیم. کمپ آنها در آنجا، بارها مورد حمله قرار گرفت و برخی زخمی وبرخی کشته شدند. لذا دست به کار شدیم. ما طی ده سال گذشته این چالش را میشناختیم. من از زمانی که عضو کنگره بودم وارد این موضوع شدم و در اولین سالی (که وزیر خارجه شدم) یکی از مهمترین دستیارانم و کسی را که مورد اعتمادم بود برای کمک به مجاهدین خلق اختصاص دادم تا از عراق خارج شوند. بعد از پیشروی کمی که طی چند ماه داشتیم، من خودم به تیرانا رفتم و با دولت و رئیس جمهور آلبانی دربارهی انتقال بقیهی مجاهدین خلق که در کمپ لیبرتی بودند صحبت کردم، از آلبانی تاریخچهی خوبی درحمایت از ستمدیدگان داشتم همان کاری که در بحران کوزوو انجام داد و همچنین میزبانیشان از یهودیها در جنگ جهانی دوم و من خوشحالم که آلبانی نقش انسانی مهمی انجام داد و در همین جا از کشورهای آلمان و نروژ و ایتالیا و انگلستان و فنلاند و کشورهای عضو اتحادیهی اروپا که در نجات جان مجاهدین خلق کمک کردند تشکر میکنم. این یک دستاورد انساندوستانهی بزرگی است و من مفتخر هستم که دولت آمریکا نقش حیاتی در محقق شدن این دستاورد داشته است».[۳۷]
سناتور جان مککین هم در خصوص انتقال ساکنان کمپ لیبرتی به آلبانی بیانیهای صادر کرد و نوشت:
«در سال ۲۰۰۳ آمریکا متعهد شد که از هزاران عضو سازمان ایرانیان ناراضی مجاهدین خلق حفاظت کند، کسانیکه موافقت کردند سلاحهای خود را تحویل دهند در نتیجه تحت حفاظت ما قرار گرفتند.
امروز نشان میدهد که آن تعهد با به سلامت و با موفقیت جابجا شدن تمامی ایرانیان ناراضی ساکن کمپ لیبرتی عراق به آلبانی به سرانجام رسید. این تحولی خوشایند بود که مدتها از موعد آن گذشته بود.
”من مراتب تشکرهای عمیق خود را به دولت آلبانی به خاطر میهماننوازی و شجاعت آن در تلاشهایش برای حل و فصل این بحران انساندوستانه تقدیم میکنم. علاقمندی آلبانی برای تأمین پناهندگی برای ساکنان کمپ لیبرتی گواهی حقیقی بر روح و ارزشهای مردم آلبانی است.
با توجه به تاریخچهی سرکوب وحشیانهی رژیم ایران علیه این ناراضیان و خشونت متعاقب آن که متوجه آنها در خلال اقامتشان در عراق بود، معتقدم ضرورت دارد که این ساکنان کماکان بهعنوان افراد مورد نگرانی شناخته شده و تحت حفاظت بینالمللی تأکید شده در کنوانسیون ۱۹۵۱ ژنو منظور شوند.
این ضروریست که اطمینان یافت این ساکنان در نهایت از فرصت بهرهمندی از حقوق و امتیازاتی که مدتها از آن دریغ شده بودند در محیط جدید و دموکراتیک از آن برخوردار شوند.
”من کماکان در کنار مردم ایران و جامعهی ایرانیان آمریکایی ایستادهام که خواستار آزادی ایران هستند. بازاسکان امن این ایرانیان ناراضی یک گام حیاتی در مقابله با دخالت شریرانهی رژیم ایران در منطقه است و این یادآور مهمی برای متحدانمان و دشمنان است که آمریکا به تعهداتش عمل میکند». [۳۸]
آلبانی و استراتژی جدید مجاهدین
بعد از سرنگونی دولت سابق عراق، سازمان مجاهدین خلق ایران بیش از ۱۳ سال در عراق بود، در این سالیان و به خصوص بعد از سال ۲۰۰۹ و تحویل دادن حفاظت اشرف به دولت نوری مالکی، تمام انرژی و وقت و توان سازمان مجاهدین صرف تأمین امنیت و حفاظت از موجودیت این سازمان میشد، اما با خروج از عراق و رفتن به محلی امن، آنها توان حرکت و پیشروی جدیتری پیدا کردند.
«مجاهدین در یک انتقال بزرگ، به خوبی سازمانیافته و تاریخی که یک فراز مهم پیروزمند در تاریخ ۵۲ سالهی سازمان محسوب میشود، از بند و محاصرهی خصم، بهسلامت رستهاند و با حفظ یکپارچگی فیزیکی و تشکیلاتی، از لاک تدافع خارج شده و در موضع تهاجم قرار گرفتهاند. این انتقال بزرگ امکان قرار گرفتن مجاهدین در یک مرکز امن، برای آمادگی برای خیز نهایی و گسستن آخرین بقایای زنجیرهای دیکتاتوری از دست و پای میهن اسیر برایشان فراهم آورد».[۳۹]
مسعود رجوی پیش از انتقال مجاهدین به آلبانی استراتژی هزار اشرف را برای سرنگونی دولت تهران اعلام کردند، که این استراتژی با ایجاد هزار کانون شورشی در داخل کشور عملی خواهد شد.
مجاهدین خلق در آلبانی به ساخت یک قرارگاه جدید به نام اشرف ۳ پرداختند. این قرارگاه که یک شهر کوچک است تا کنون میزبان چند جلسهی بین المللی علیه رژیم بوده است.
دیدار شخصیتهای سیاسی برجستهی آمریکایی و اروپایی از تیرانا و دیدار با خانم مریم رجوی و اعضای سازمان مجاهدین خلق در آلبانی نشان از شروع فصلی جدید در تلاشهای سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی دولت ایران است.
از جمله سناتور مک کین در آلبانی و در حضور در جمع اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، در سخنان خود گفت:
«متشکرم، متشکرم از همهی شما، متشکرم به خاطر این استقبال فوقالعاد.ه من نمیتوانم بگویم که چقدر سپاسگزارم و صریح بگویم که چقدر از اینکه شما اینجا هستید و نه در عراق خوشحالم. از شما تشکر میکنم. از شما خانم به خاطر رهبریتان تشکر میکنم و از طرف همهی دوستانم از شما تشکر میکنم.» [۴۰]
رودی جولیانی در نوروز ۱۳۹۷ به دیدار اعضای سازمان مجاهدین خلق و خانم مریم رجوی در آلبانی شتافت و در جمع آنان سخنرانی کرد.
همچنین یک هیأت از سنای آمریکا به دیدار خانم رجوی در آلبانی رفتند. این هیأت متشکل بود از سناتور «روی بلانت» نایبرئیس کنفرانس جمهوریخواهان در سنا، که ریاست این هیأت را بر عهده داشت، «جان کورنین» سناتور ارشد جمهوریخواه از ایالت تگزاس و سناتور «تـام تیلیس» دیگر عضو حزب جمهوریخواه.
پانویس
- ↑ انتقال موفقیتآمیز مجاهدین از لیبرتی به آلبانی (هجرت بزرگ)
- ↑ وبسایت شورای ملی مقاومت
- ↑ گزارش چارلز دولفر معاون ریاست آنسکام ریچارد باتلر به شورای امنیت تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۹۸
- ↑ نامه سرلشکر حسام محمد امین ۹ دسامبر ۲۰۰۲
- ↑ وبسایت شورای ملی مقاومت
- ↑ گزارش چارلز دولفر معاون ریاست آنسکام ریچارد باتلر به شورای امنیت تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۹۸
- ↑ نامه سرلشکر حسام محمد امین ۹ دسامبر ۲۰۰۲
- ↑ داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۳۱۲–۳۱۳
- ↑ خبرگزاری فارس - ۲۷ تیرماه ۱۳۸۹
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ نشریه «مجاهد», شماره ۶۲۲, ۲۷ اسفند۱۳۸۱
- ↑ روزنامه خراسان, ۱۹فروردین۱۳۸۲
- ↑ واشینگتن پست, ۲۹فروردین۱۳۸۲ - ۱۸ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ مجله «فوروارد», ۱۵فروردین۸۲ - ۴ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ خبرگزاری فرانسه, ۲۶فروردین ۱۳۸۲ - ۱۵ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ خبرگزاری یونایتدپرس, ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ - ۹ می ۲۰۰۳
- ↑ روزنامه «لا رپوبلیکا», ۱۹ اردیبهشت۱۳۸۲ - ۹ می ۲۰۰۳
- ↑ اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران ـ ۲۵ فروردین۱۳۸۲
- ↑ روزنامه «ایندیپندنت» ـ۳۰فروردین۸۲ - ۱۹ آوریل ۲۰۰۳
- ↑ اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران ـ۲۳فرورین ۱۳۸۲
- ↑ تلویزیون سی ان ان ۲ اردیبهشت ۱۳۸۲
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۲۴
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۱
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۵
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۱۳
- ↑ داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۵
- ↑ سخنرانی مریم در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۶- وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ اطلاعیهی دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران - ۲۷ اسفند۱۳۹۱ ۱۷ مارس ۲۰۱۳
- ↑ اطلاعیهی دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران - ۲۷ اسفند۱۳۹۱ ۱۷ مارس ۲۰۱۳
- ↑ خبرگزاری آسوشتیدپرس ۱۶ مارس ۲۰۱۳
- ↑ وبسایت شورای ملی مقاومت ایران ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۶ مارس ۲۰۱۳
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران ۱۹شهریور۱۳۹۵ (۹سپتامبر۲۰۱۶)
- ↑ تلویزیون اسکای نیوز - ۲۲ شهریور ۹۵
- ↑ وبسایت رسمی سناتور جان مک کین ۹ سپتامبر ۲۰۱۶
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
- ↑ وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران