آندرانیک آساتوریان
آندرانیک آساطوریان | |
---|---|
زادروز | شهریور ۱۳۲۰ همدان |
درگذشت | ۳ اسفند ۱۳۹۳ لسآنجلس، کالیفرنیا |
علت مرگ | سرطان |
آرامگاه | لس آنجلس |
محل زندگی | همدان، اهواز، تهران، لسآنجلس |
ملیت | ایرانی ارمنیتبار |
نامهای دیگر | آندو |
پیشه | آهنگساز و تنظیمکننده |
سالهای فعالیت | ۱۳۲۹-۱۳۹۳ |
شناختهشده برای | موسیقی پاپ ایران |
نقشهای برجسته | مبدع ریتم ۶و۸ شیکاگویی |
سبک | پاپ ایرانی |
لقب | جاودانه فروغ هنر و مقاومت |
جنبش | عضو شورای ملی مقاومت ایران |
دین | مسیحی |
مذهب | ارمنی |
آثار | مرد نستوه،پرنده و.... |
همسر | آیدا آساتوریان |
فرزندان | سه فرزند دختر |
آندرانیک آساطوریان، معروف به آندرانیک (زاده ۵ شهریور ۱۳۲۰ همدان، درگذشته یکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۳ لسآنجلس) هنرمند ارمنی، نوازنده، آهنگساز ،تنظیم کننده و مشهور به پدر موسیقی پاپ ایرانی بود.[۱] [۲]
پس از تولد آندرانیک،خانواده وی به اهواز مهاجرت کردند. او از ۹ سالگی به موسیقی روی آورده و در ۱۸ سالگی در تهران به تحصیلات در زمینه موسیقی پرداخت.[۳]
آندرانیک آساطوریان در سال ۱۳۵۶ برای تحصیل در رشتهی موسیقی فیلم به همراه خانواده به لسآنجلس رفت. او پس از انقلاب و با روی کار آمدن جمهوری اسلامی دیگر به ایران بازنگشت و تا پایان عمر در آمریکا زندگی کرد. او آهنگساز و تنظیم کنندهی بسیاری از ترانههای مشهور موسیقی پاپ ایران است.[۴] بسیاری از ترانههای خوانندگان مشهوری چون داریوش، ابی، معین، گوگوش و ... توسط آندرانیک ساخته شده است.
همچنین آندرانیک آساتوریان مواضع سیاسی سختی علیه جمهوری اسلامی داشت. او از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و تا پایان عمر عضو شورای ملی مقاومت ایران بود.[۵]
دوستان و آشنایان این هنرمند مردمی او را بصورت خودمانی آندو صدا میکردند.
تاریخچه زندگی آندرانیک
آندرانیک در ۵ شهریور ۱۳۲۰ در همدان بدنیا آمد و تا هجده سالگی در اهواز زندگی میکرد و از هجده سالگی به تهران مهاجرت نمود.
فعالیتهای اولیه
او پس از سفر به تهران در سن ۱۸ سالگی وارد مدرسه موسیقی شد. در این رابطه میگوید:
«از ۹سالگی به موسیقی روی آوردم. در ۱۸سالگی به تهران رفتم تا در آنجا به تحصیلاتم در رشته موسیقی ادامه دهم. در تهران به هنرستان عالی موسیقی رفتم. اما وقتی خواستم نامنویسی کنم، به من گفته شد که بهدلیل اینکه سنم بالاست، میبایست در نوبت شبانه ثبتنام کنم. من هم در شیفت شب نامنویسی کردم و از ساعت ۴ تا ۸ بعدازظهر به کلاس میرفتم و به این ترتیب تحصیلات موسیقی را در این هنرستان ادامه دادم. بعد از فعالیّتهای بسیار در موسیقی، وارد ارکستر پاپ رادیو تلویزیون شدم و رهبری آن را به مدّت دو سال بهعهده گرفتم.»[۶]
مهاجرت به امریکا
آندرانیک یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۹۷۸ برای تحصیل در رشته موسیقی فیلم راهی آمریکا شد. این سفری بدون بازگشت بود زیرا امکان ادامهی فعالیت با حاکمیت جمهوری اسلامی برای وی دیگر ممکن نبود. تاثیر این غربت در آثار ابتدایی او پس از مهاجرت دیده میشود؛ "همخونه" از نخستین کارهای آندو در غربت بود که اردلان سرفراز شعر آنرا سروده بود و ویگن و هایده به صورت دوصدایی آنرا خواندند.
در آمریکا در رشته موسیقی فیلم و موسیقی جاز تحصیل کرد. از اولین آهنگهایی که وی در آمریکا تنظیم و ساخت آنرا به عهده گرفته ترانهای با نام «منو ببخش» میباشد که توسط ابی اجرا شد. این آهنگ از اولین آهنگهای فارسی زبان بود که در امریکا ضبط و تنظیم میشد. پس از آن وی آهنگهای بسیار دیگری چون قصهی ما، روزای روشن و دهها ترانهی دیگر برای اغلب خوانندگان ایرانی ساخت.[۷]
آندرانیک اثری را نیز خودش به عنوان آهنگساز، تنظیم کننده و خواننده اجرا کرد؛ ترانهای به نام "مادرم" که همایون هوشیارنژاد شعر آنرا سرود و رافی خاچاطوریان ویدئویی از آن تهیه کرد. "مادرم" یکی از غمگینترین آثار اوست.
هواداری از سازمان مجاهدین
از اواسط دهه ۱۹۹۰ آندرانیک بصورت حرفهای شروع به فعالیت در راستای برنامههای شورای ملی مقاومت ایران کرد و با تنظیم آثار جاودان خانم مرضیه و برنامههایی که به نفع سازمان مجاهدین خلق ایران در اروپا و آمریکا به روی صحنه رفت این کار را ادامه داد.
این همکاری با سازمان مجاهدین خلق هم شروع و اعلام شد. آندو در برنامههای گوناگون این سازمان شرکت میکرد و با خوانندگان مجاهدین همکاری نزدیکی داشت. این موضوع در لسآنجلس باعث شد تا شماری از دوستان و همکاران آندرانیک از او فاصله بگیرند. اما آندرانیک مصممانه فعالیتهای خود را در مقاومت ایران ادامه داد.
عضویت در شورای ملی مقاومت ایران
سرانجام آندرانیک آساتوریان در سال ۱۳۷۷ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد.
قسمتی از مصاحبه آندو با سیمای آزادی در مورد آشناییاش با مجاهدین ومقاومت ایران:
تا اینکه گذشت و گذشت و اگر اشتباه نکنم سال ۱۹۹۳ یا ۹۴ بود که یک روز همین طور که در خانه داشتم تلویزیون تماشا میکردم، یکدفعه حین عوض کردن کانال، نگاهم به یک کانال ایرانی افتاد. داشتم به این کانال نگاه میکردم که یکی از دوستانم شروع کرد به استنطاق کردن که: «تو چرا رفتی با مجاهدین؟ چرا این کارها را میکنی؟ چرا آن کارها را کردی؟!»...، واقعاً مرا با این حرفهایش بهعصبانیت رساند.
من هم در عوض تلفن را برداشتم و به خانهٴ آن دوست عزیز، که در همان کانال ایرانی دیده بودم؛ و شاید نیاز نباشد که اسم او را بیاورم، زنگ زدم و به او گفتم: «فلانی، من آندرانیک هستم و بهعنوان یک پیشکسوت موسیقی میخواهم بهتو تبریک بگویم که با بچههای مجاهد رفتی».
او گفت: «به به!… راست میگی؟» گفتم: «آره راست میگم. چون تنها کسی که الآن دارد برای آزادی مردم در ایران میجنگد، فقط مجاهدین هستند، کس دیگری نیست». او هم گفت: «به تو تبریک میگم».
به آن دوست گفتم: «احیاناً شما با بچههای مجاهد در ارتباط هستید و با هم صحبت میکنید، از قول من به آنها بگویید که در این راه مقدسی که دارید میروید، من هم اگر کمکی از دستم بر بیاید، میخواهم با شما باشم و خیلی خوشحال میشوم.
یکی دو روز بیشتر طول نکشید که برادر عزیزم طاهر سعیدی به من تلفن کرد و گفت: «آقای آندرانیک، شنیدم که شما میخواهید با ما همکاری کنید». به او گفتم: «بله، دیگر افتخاری بالاتر از این نمیشود».
بعد قرار شد من هم در آن جشنی که در پاریس برگزار شد، که ویگن و خیلی از خوانندههای دیگر هم در آن حضور داشتند، شرکت کنم.
مجری: جشن همبستگی.
آندرانیک: بله، بله بارک الّله! مسئولان جشن از من خواستند که ۷ آهنگ را برای این جشن تنظیم کنم. این کار یک ماه طول کشید و من آنها را برای ارکستر تنظیم کردم. اگر یادتان باشد ارکستر بسیار بزرگی بود، تقریباً شبیه به یک ارکستر کوچک سمفونی کلاسیک. در طول این یکماه بارها و بارها حس میکردم که این صحبتهایی که از مجاهدین میشنوم، خیلی فرق میکند با ۵۳سالی که من زندگی کردهام. (دارم از آن ۲۰سال پیش صحبت میکنم که آن موقع ۵۳سالم بود). میدیدم که خیلی چیزها فرق میکند؛ از صحبتهایی که میکنند، سطح تحصیلات بچهها و خیلی چیزهای دیگر، خیلی فرق میکرد و من بسیار مشتاق شدم بفهمم یک مجاهد چه کار میکند.
مجری: چه فرقی در آنها میدیدید؟
آندرانیک: صحبتهایشان با بقیه خیلی فرق میکرد و این سطح تحصیلات آنها را نشان میداد. چون اگر کسی تحصیلات نداشته باشد، از طرز صحبت کردنش معلوم میشود. در حالیکه از صحبتهای آنها معلوم بود که تحصیلات و شعور بالایی دارند.
به هر صورت، من این ۷ آهنگ را تنظیم کردم و قرار شد به پاریس بروم. اتفاقاً روزی که به پاریس رسیدم، همان روز ارکستر در حال تمرین بود. در آنجا آقای طاهر سعیدی به من گفت: «آندرانیک جان، تمرین این ارکستر با شماست، ولی اجازه بدهید که آقای محمد شمس آن را رهبری کند. چون محمد شمس از پله اول با مجاهدین بوده». من گفتم: «خیلی از این موضوع هم خوشحالم، چون آمدن من به اینجا به قول آمریکاییها ”بیزینس“ نیست. چون من آمدهام اینجا که کمکی کرده باشم و هیچ مسألهیی نیست. بنابراین آن شب آقای شمس ارکستر را رهبری کرد.
آن شب، شب بسیار خوبی بود. بهطور خاص که خانم رجوی هم تشریف آوردند و به ما گل دادند و من از دست ایشان گل گرفتم. در یک کلام بخواهم بگویم در این یک ماه که با بچهها صحبت میکردم، تقریباً عاشق شدم. عاشق بچههای مجاهد شدم.
مجری: جشن همبستگی در پاریس را، که همبستگی هنرمندان با مردم ایران در راه آزادی بود، چگونه دیدید؟ با توجه به اینکه شما بسیاری از جشنها و مراسم را از نزدیک دیدهاید و با چنین جشنهایی آشنایی دارید.
آندرانیک: ببینید، این را به تعارف نمیگویم، از واقعیتی که دیدهام دارم میگویم. از همان روز که طاهر سعیدی با من صحبت کرد و بعد از آن هم در این یکماه بارها و بارها با من صحبت کرد، او میخواست ببیند چه اتفاقی در من افتاده و خلاصه چقدر حاضر به همکاری هستم.
من این حس را داشتم که ایشان دیسیپلین مخصوصی دارند. معتقدم که یک سازمانی که دیسیپلین داشته باشد، به نتیجه کارش خواهد رسید. در شب جشن هم که من در بین تماشاچیان بودم، این دیسیپلین را حس کردم. میدیدم که یک کار جدی است. برای اینکه من سالهای سال در کنسرتهای مختلف بودم. همیشه رهبری ارکسترهای بزرگ را برعهده داشتم. ولی این کنسرت یک چیز دیگر بود، دیسیپلین مخصوص خود را داشت.
در شب جشن من خیلی خوشحال بودم. در یک کلام بخواهم بگویم، بهخاطر آشناییام با مجاهدین، خیلی خوشحال بودم. چون بالاخره آن راهی را که میخواستم، به آن رسیدم.
من بایستی همرزم مجاهدین باشم، چون همیشه میخواستم به ملتم خدمت کنم. جز خدمت هم هیچ کاری تا کنون از من سر نزده است. من موسیقی را یاد گرفتم بهخاطر اینکه مردم وطنم موسیقی بهتری داشته باشند.
چرا باید ملت ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و جاهای دیگر موسیقی خوبی داشته باشند، ولی ما هنوز در موسیقی اندر خم یک کوچه باشیم. من سعی کردم که فرهنگ موسیقیمان را غنی کنم. همین کار را هم کردم.
میدانید که من سالهای سال طبق استاندارد آمریکایی در موسیقی کار کردم. به موسیقی آمریکایی و ایتالیایی و حتی اسپانیایی، آشنایی داشتم. بنابراین سعی کردم موسیقی ما هم به آن سمت کشیده شود و من این کار را کردم و در این زمینه خیلی پیشرفت حاصل شد. بیشتر مردم هم واقعاً خوششان آمده بود.
در یک کلام بخواهم بگویم، از سالهای گذشته که این افتخار را پیدا کردم که عضو شورای ملی مقاومت بشوم، به یک خانوادهٴ بزرگ متصل شدم. الآن که ۷۳سال دارم، زندگی من به تمام و کمال به بچههای مجاهدم، به خواهران و برادران مجاهدم بسته است.
من روزهایی هم در اشرف بودم. همانطور که برادر مسعود گفت: «یک، دو، سه، صد، هزار اشرف میسازیم»، حتماً هم میسازیم و در این شکی نیست. من عاشق این بچهها هستم، اینها خانوادهٴ بزرگ من هستند.
آندرانیک: با تمام زندگیام آن را ساختم. آخر اشرف یک شهر فراموش نشدنی است. ما این شهر را دوباره باید بسازیم. من به خواهر مریم گفتم که وقتی به ایران برسیم، شما خیلی کار خواهید داشت، ولی من یک قطعه زمینی پیدا میکنم و یک اشرف دیگر را در آنجا میسازیم و خودمان هم در آن زندگی میکنیم. البته میدانم که خیلیها هم دوست دارند بیایند داخل آن زندگی کنند.
مجری: آقای آندرانیک، در ایران آزاد فردا خیلیها بهکار و مسئولیت و به هنر و عواطف شما نیاز دارند.
آندرانیک: بله، من تا هستم، یعنی تا زنده هستم، این کار را خواهم کرد. تا به آخر با این فامیل و خانوادهٴ بزرگ خود خواهم بود و به امید خدا ما آزادی را برای ایران به ارمغان خواهیم آورد.
همین جا میخواهم از هواداران خوب و بینظیرمان بهخاطر کارهای بزرگی که میکنند، تشکر کنم. آنها روزی در ایران آزاد فردا بهخاطر کمکهایی که به بچههای مجاهد کردند، به خود خواهند بالید. چرا؟ چون آن روز معلوم میشود که آنها چه کار کردند و با کمکهایشان چه اتفاقی افتاد. آن روز مملکت آزاد و پیشرفتهیی خواهند داشت و هیچ بعید نیست که به سطح آمریکا برسیم. آخر ما از یک فرهنگ خوب و غنی برخورداریم. ما در فرهنگ پیشتازیم و شک ندارم و بارها و بارها گفتهام که با مجاهد، ایران به گلستان تبدیل خواهد شد.[۸]
از سال ۲۰۰۷ آندرانیک با ناراحتیهای جسمی درگیر بود.
درگذشت
آندرانیک آساتوریان، آهنگساز، رهبر ارکستر و استاد برجسته موسیقی، هنرمند بزرگ و انقلابی میهنمان و عضو شورای ملی مقاومت ایران، دوست بزرگ مجاهدان اشرفی، در اولین ساعتهای بامداد روز سوم اسفند ۱۳۹۳ پس از یک نبرد سخت با بیماری سرطان، در سن ۷۳سالگی در بیمارستانی در لسآنجلس درگذشت.
او که بیش از ۵۰سال کار هنری در کارنامه پربار خود دارد و خالق بسیاری از آثار جاودان هنری است، پس از روی کارآمدن دیکتاتوری دینی، راه تبعید و مخالفت با جمهوری اسلامی را در پیش گرفت و به خلق آثار ارزنده هنری خود ادامه داد. بهراستی تاریخچهٴ مجسم نیم قرن هنر و موسیقی ایران در وجود آندرانیک جاودانه شد.
آندرانیک نقشی بیبدیل در ارتقاء موسیقی هارمونیک در ایران، بهخصوص در موسیقی پاپ داشت تا آنجا که همه اساتید و دستاندرکاران موسیقی، او را پدر موسیقی پاپ ایران نام نهادند. بدون شک نام آندرانیک بهعنوان یکی از مفاخر ارزشمند هنری تا ابد بر تارک ایرانزمین خواهد درخشید.
آندرانیک از اوایل دهه ۷۰ به همکاری با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت پرداخت و بارها به دیدار آنها در اشرف رفت. وی در سال ۱۳۷۷ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران درآمد. او خودش را مجاهد اشرفی مینامید.
آندرانیک در آخرین پیام خود برای مجاهدان اشرفی که روز ۲۱بهمن ۱۳۹۳ از بیمارستان فرستاد، نوشت: «از محبتهای شما در این دوران بیماری بینهایت سپاسگزارم. منهم یک اشرفی هستم پرافتخارترین و زیباترین روزهای زندگیام، روزهایی است که با شما بودم و برای شما سرودم و آهنگ ساختم. من در دریای محبتهای شما، درد بیماری را بهتر تحمل میکنم و از همه همرزمان شورایی خواهران و برادران مجاهدم که در این دوران لحظهبهلحظه با من هستند ممنونم... .. من همواره به همه گفتهام که یک اشرفی مجاهد هستم و اشرفی مجاهد خواهم ماند».[۹]
بزرگداشت آندرانیک آساتوریان
دختر آندو: نمیدانم چهطور باید ۴۶سال را در چند جمله خلاصه کنم و تصمیم گرفتم فقط یک شعر بسرایم. «هدیه خدا».
هرگز با تو وداع نخواهم کرد
چون میدانم این پایان نیست
و تو در میان دوستان وفادارت حضور داری
خوشحالم که درد و رنجت کوتاه بود
تو شایستهٴ همین بودی
تا به آخر جنگیدی و اکنون هر کدام راه خود را طی میکنیم
اکنون خاطرات زیبایمان را با خود دارم
از یک روح مهربان که با افتخار تمام او را «بهترین پدر» دنیا مینامیدم
همواره سخنان تو را به یاد خواهم داشت
این یادآوری تو که باید برای همه اهمیت قائل باشیم و همه را تا به آخر دوست داشته باشیم
تو میراثی را از خود بر جای گذاشتی که کلمات قادر به بیانش نیستند
میدانم که خدا با حضور و مرحمتش به تو پاداش میدهد
آرزو میکنم که این یک رویا باشد و بیدار شوم
ولی میدانم که باید با دعا به خدا رو بیاورم، همان «بزرگترین هدیه»
پدر عزیز از تو متشکرم، برای اینکه بهترین بودی
در انتظار دیدار مجدد و در آغوش کشیدن تو هستم
دیدار ما در بهشت
آرزوی پدرم این بود که موسیقی را برای قلبها بنوازد. وقتی او را در حال نواختن پیانو میدیدم، انگار انگشتانش با کلیدهای ساز در هم میآمیخت و قلبم سرشار از عشق او میشد. پدر از تو متشکریم که یک روز، یک لحظه و یک زندگی کامل را با ما گذراندی. خاطراتت همواره در قلبم باقی خواهد ماند، تا روزی که دوباره همدیگر را ببینیم.
این ترانهیی است که با پدرم میخواندیم. خالصترین قلب و مهربانترین مرد، پدر من یک موزیسین، انساندوست، انقلابی و یک دوست و همسر مادر گرانقدرم، پدر سه دختر بسیار خوششانس، پدربزرگ هفت فرزند، هرگز فراموش نخواهی شد و همیشه تو را دوست خواهیم داشت تا روزی که دوباره با هم دیدار کنیم.
دعای کشیش: خدایا، به اینجا آمدهایم تا زندگی آندو را گرامی بداریم، یک مرد بسیار خوب، با استعدادهای متعدد. او به کشورش، به مردمش، به خانواده و دوستانش عشق میورزید. خدایا، او مردی بود که با رفتنش قلب همهٴ آنهایی را که او را میشناختند، جریحهدار کرد. پس به خانواده و دوستانش برکت بده، دستانت را به آنها بده و به قلبهایشان صلح و آرامش عطا کن.[۱۰]
پیام آیدا همسر آندرانیک آساتوریان
آندوی عزیزم، همسر فداکار و پدر مهربان فرزندانم به سوی خدا و شهیدان اشرف پر کشید.
دوستان عزیز، هم میهنان شریف، اشرفیان قهرمان و مبارز که در طول این مدت سخت و دشوار من و خانوادهام را قوت قلب دادید.
آندوی عزیزم امروز صبح به سوی خداوند و همه فرزندان خویش و همان شهیدانی اشرفی که آندو عاشقانشان بود پر کشید. هرگز نمیتوانستم تصور کنم آندوی مهربان و دوست داشتنی، همسر فداکار و پدر مهربان فرزندانم، یار و یاور مجاهدین، به این سرعت این دنیا را به طرف ملکوت خداوند ترک کند. آندو همه عمر با عشق و پاکی و صفا و محبت زندگی کرد. در قلب مهربان او عشق به مردم و میهن عزیزمان موج میزد. هنرمند بزرگی بود که برای پیشرفت موسیقی ایران خیلی تلاش کرد. از زمانی که به غربت آمدیم همه فکر و ذکرش ایران و آزادی بود. از بیست سال پیش هم با آشنایی با مجاهدین به آنها دل پیوست و عاشق مجاهدین و مقاومت شد. او با عشق و علاقه فراوانی که به مجاهدین در اشرف داشت برایشان قطعات زیادی ساخت. خود را پدر اشرفیها میدانست. من هم افتخار میکنم که در این راه با او بودم. آندو در مبارزه با آخوندها تا آخر استوار و ثابت قدم ماند. من مانند خود آندو از محبتهای اشرفیان عزیزم و محبتهای همه مجاهدین و دوستان شورایی در این هفتههای آخر که آندو با این بیماری سخت دست به گریبان بود بینهایت سپاسگزارم؛ دریای محبتهای شما اشرفیان، هم آندو در تحمل بیماری کمک کرد و هم به من برای تحمل این شرایط سخت قوت قلب بود و پشتگرمی داد.
امروز آندو جاودانه شد من باید راهش را ادامه بدهم. او تا آخر لحظه عمر یک لحظه از یاد برادر مسعود و خواهر عزیزم مریم غافل نبود. او همیشه مثل خورشید برای ما ماندگار خواهد شد و ماندگار خواهد ماند.
قربان همه شما آیدا آساطوریان اشرفی مجاهد[۱۱]
بزرگداشت در اورسورواز
خانم مریم رجوی در مراسمی به مناسبت درگذشت آندرانیک آساطوریان گفت:
هموطنان گرامی!
اجازه بدهید از اینجا فقدان زنده یاد، آندرانیك، هنرمند بزرگ میهنمان را به آیدای عزیزمان، به دختران گرامی او و به خواهران و برادران آندو در لیبرتی، بهخاطر از دست دادن یار، پشتیبان و آموزگاری چون او، تسلیت بگویم.
همچنین به جامعة هنرمندان ایران ، به تمام ملت ایران، به اعضای شورای ملی مقاومت و بهخصوص به مسئول شورا تسلیت میگویم.
بهطور خاص به ارامنه و مسیحیان ایران تسلیت میگویم و كلام عیسی مسیح را تكرار میكنم كه:
خوشا بهحال فروتنان، خوشا بهحال آنان كه مهربان و با گذشتند، خوشا بهحال پاكدلان و خوشا بهحال تشنگان عدالت زیرا ایشان ملكوت آسمان را خواهند دید.
ما برای بزرگداشت انسان والایی جمع شدهایم كه اگرچه همه از رفتن و پركشیدنش غمگین هستیم و دلمان به درد آمده است، اما در همین حال، هر لحظه كه به یادش میافتیم، و صفا و یكرنگی و ایمانش را به خاطر میآوریم، قلب و وجودمان پر از طراوت و غرور و افتخار میشود. این داستان همة انسانهایی است كه زبان و قلب و عملشان یگانه است، خودشان هستند و زندگیشان، كلامشان، كارشان و آمدن و رفتنشان، انسانیت را ارتقا میدهد.
این داستان زندگی آندرانیك آساطوریان است؛ انسانی با اندیشهیی آزاد و قلبی مؤمن.
در این مراسم همچنین پیام آیدا همسر او خوانده شد
شخصیتهایی چون استاد محمد شمس از آهنگسازان برجسته ایران و ابوالقاسم رضایی معاون دبیر شورای ملی مقاومت ایران و اسقف ژاک گایو، سخنرانی کردند.
تعدادی دیگر از سخنرانان به شرح زیر است:
فلور صدودی،عبدالعلی معصومی،اصغر ادیبی،طاهرسعیدی[۱۲]
نقش آندرانیک در موسیقی پاپ ایرانی
موسیقی پاپ ایرانی در دهههای پایانی پیش از انقلاب اسلامی در دو جریان اصلی در حرکت بود. نخست، ترانههایی که موسیقی آنها بیشتر توسط استادان موسیقی ایرانی مانند علی تجویدی، همایون خرم و پرویز یاحقی ساخته میشد و با صدای خوانندگانی چون مرضیه، دلکش و پوران از رادیو به گوش مردم میرسید. ترانههایی که موسیقی آنها بیشتر با همراهی ارکسترهای تک صدایی یا با هارمونی ابتدایی ارائه میشدند؛ به استثنای دورهای که مرتضی حنانه کوشید با پشتوانه تحصیلات کلاسیک خود و با یاری ارکستر فارابی تنظیم پیشرفتهای از آثار ارائه دهد. سبک خوانندگانی که برای نمونه به آنها ارائه شد، در نسل بعد به شکل عمده از سوی گلپایگانی، حمیرا، مهستی، هایده و ... پی گرفته شد.
به موازات این آثار که محبوبیت فراوانی نیز در بین مردم داشتند، در دهه ۱۳۳۰ فرم دیگری از موسیقی پاپ ایرانی نیز شکل گرفت که بسیار تحت تاثیر فضای موسیقی پاپ غربی بود و سازهای ایرانی هم در ارکسترهای آن به کار برده نمیشدند. در بسیاری از این ترانهها که مجری اصلی آنها ویگن بود، فضای موسیقی دیگر لزوماَ ایرانی یا خاورمیانهای نیست؛ اگر شعر پارسی را از ترانه برداریم به راحتی میتوان یک شعر مثلا انگلیسی یا فرانسوی روی آن گذاشت و کسی هم متوجه نمیشود که کار در ایران ساخته شده است.
این سبک در دهه ۱۳۵۰ به پشتوانه موج تازهای از آهنگسازان و ترانهسرایان جوان دگرگون شد. واروژان از جمله آهنگسازان و تنظیم کنندگان پیشکسوت در این دوره بود و سپس آندرانیک، منوچهر چشمآذر، بابک افشار، حسن شماعیزاده، ناصر چشم آذر و ... به فعالیتهای گستردهای مشغول شدند. محبوبیت این آثار تا جایی پیش رفته بود که حتی شماری از استادان موسیقی ایرانی مانند محمد حیدری که در زمینه آفرینش موسیقی ترانهها هم بسیار فعال بودند، بخشی از کارهای خود را به هنرمندان این سبک میسپردند. در این فضا آندرانیک فعالیت خود را با تنظیم ترانه "نمیاد" با آهنگ حسن شماعیزاده و صدای گوگوش آغاز کرد.
اولین ترانه او «نمیاد» بود که با صدای گوگوش اجرا شد. همچنین از کارهای او در این سالها میتوان از تنظیم ترانه «شقایق»، جشن دلتنگی، نفس،نیمه گمشده و بسیاری از ترانههای مشهور تاریخ موسیقی پاپ ایرانی نام برد.
آرانژمان در موسیقی
آرانژمان در موسیقی به معنی تنظیم موسیقی است. آرانژامان مشخص میکند که هر ساز در ارکستر چه موسیقی و نتهایی را بنوازند.آرانژمان بیان کننده لحن نتها بر پایه قوانین هارمونی است.[۱۳] این تکنیک برای اولین بار توسط آندرانیک آساطوریان وارد موسیقی ایران شد. او با ایجاد ارکستر پاپ این نوع موسیقی را در ایران رواج داد و از آن پس تنظیم موسیقی برای ترانههای پاپ ایرانی اهمیت بسیاری یافت.[۱۴] پیش از وی موسیقی ایرانی موسیقی تک صدایی یا «یونیسن» به شمار میآمد اما آندرانیک توانست آنرا به موسیقی هارمونیک و چندصدایی ارتقاء دهد[۱۵]
شش و هشت شیکاگویی
این سبک از جمله سبکهایی است که به نام وی در موسیقی پاپ ایرانی ثبت شده است. او به واسطهی شناختش از موسیقی غربی با تلفیق سبک نوازندگی سازهای بادی در آمریکا با ریتم شش و هشت ایرانی، نوعی آرانژامان جدید در موسیقی پاپ ایجاد کرد که به شش و هشت شیکاگویی مشهور شد.[۱۶][۱۷]
آثار آندرانیک آساتوریان
ترانه سازی و تنظیم آهنگ
ترانههای زیر از کارهای آندرانیک آساتوریان میباشد.
به ترتیب خواننده، نام ترانه، شاعر، آهنگ، تنظیم.
- داریوش، جشن دلتنگی، ایرج جنتی عطایی، آندرانیک، آندرانیک
- داریوش، یاس پرپر، هما میرافشار، آندرانیک، آندرانیک
- داریوش، پرسه، ایرج جنتی عطایی، آندرانیک، آندرانیک
- داریوش، حریق دریا، شهیار قنبری، آندرانیک، آندرانیک
- ابی، خانه سرخ، ایرج جنتی عطایی، آندرانیک، آندرانیک
- ابی، منو ببخش، اردلان سرفراز، آندرانیک، آندرانیک
- ابی، جهان بینی، مهیار کاظمزاده، آندرانیک، آندرانیک
- ویگن، دل غافل، لیلا کسری، آندرانیک، آندرانیک
- ویگن، صدای گریه، لیلا کسری، آندرانیک، آندرانیک
- ویگن، عشقهای قدیم، بیژن سمندر، آندرانیک، آندرانیک
- ویگن، بیوفا، بیژن سمندر، آندرانیک، آندرانیک
- ویگن، صدای گریه، لیلا کسری، آندرانیک، آندرانیک
- ویگن، حضرت آدم، لیلا کسری، آندرانیک آندرانیک
- ویگن و هایده، همخونه، اردلان سرفراز، آندرانیک، آندرانیک
- هایده، افسانه هستی، هما میرافشار، آندرانیک، آندرانیک
- هایده، اسیر تو، لیلا کسری، آندرانیک، آندرانیک
- هایده، همخونه، اردلان سرفراز، آندرانیک، آندرانیک
- هایده، پریشون، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک
- هایده، سوگند، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک
- هایده، آشتی، هما میرافشار، آندرانیک، آندرانیک
- هایده، دستای تو، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک
- هایده، جادو، لیلا کسری "هدیه" آندرانیک، آندرانیک
- گوگوش، نیمه گمشده من، اردلان سرفراز، آندرانیک، آندرانیک
- گوگوش، نفس، شهیار قنبری، آندرانیک، آندرانیک
- گوگوش، بیا داره دیر میشه، ایرج جنتی عطایی، آندرانیک، آندرانیک
- ستار، هوا، شهیار قنبری، آندرانیک، آندرانیک
- عارف، نازک، شهیار قنبری، آندرانیک، آندرانیک
- عارف، باغ اسیر، همایون هوشیارنژاد، آندرانیک، آندرانیک
- معین، بانو، هما میر افشار، آندرانیک، آندرانیک
- شکیلا، رؤیا، آندرانیک، آندرانیک
- فرامرز آصف، گلفروش یغما گلرویی، آندرانیک، آندرانیک
- هلن، اقیانوس خالی، آندرانیک، آندرانیک
- هلن، خونه عشق، آندرانیک، آندرانیک
- هلن، یک بوسه، آندرانیک، آندرانیک
- هلن، Flower آندرانیک، آندرانیک
تنظیم آهنگ
آثاری که آندرانیک آساتوریان فقط در تنظیم آنها نقش داشت.
- ویگن، مهتاب، ناصر رستگارنژاد، ویگن، آندرانیک
- ویگن، گل سرخ، ایرج جنتی عطائی، پرویز مقصدی، آندرانیک
- ویگن، گلی به جمالت، ناصر رستگارنژاد، ویگن، آندرانیک
- ویگن، دو کبوتر، پرویز وکیلی، عطااله خرم، آندرانیک
- ویگن، پرواز، ویگن، آندرانیک
- ویگن، همخونه "با هایده" اردلان سرفراز، فرید زلاند، آندرانیک
- ویگن، دل غافل هدیه، فرید زلاند، آندرانیک
- ویگن، زن، پرویز وکیلی، سورن، آندرانیک
- ستار، وارث، اردلان سرفراز، فرید زلاند، آندرانیک
- ستار، دشمن، اردلان سرفراز، فرید زلاند، آندرانیک
- ستار، سفر نامه، اردلان سرفراز، فرید زلاند، آندرانیک
پانویس
- ↑ زندگی نامه آندرانیک آساتوریان
- ↑ آندرانیک، هنرمندی که مهر ورزید و بی مهری دید
- ↑ زندگی نامه آندرانیک آساطوریان
- ↑ آندرانیک آساطوریان
- ↑ زندگينامه آندرانيك آساطوريان تاريخچه مجسم نيم قرن هنر و موسيقی ايران-مصاحبه با آندرانیک تایمکد:8:03
- ↑ زندگی نامه آندرانیک آساتوریان
- ↑ مستند آندرانیک ( آندو) پدر تنظیم موسیقی پاپ ایران-مصاحبه با ابی- تایم کد25:47
- ↑ [۱] - مصاحبه آندو با سیمای آزادی-سایت مجاهد
- ↑ [۲] - درگذشت آندو -سایت مجاهد
- ↑ [۳] - بزرگداشت آندو در لس آنجلس-سایت مجاهد
- ↑ [۴] - پیام آیدا همسر آندرانیک آساطوریان-سایت مجاهد
- ↑ [۵] - مراسم بزرگداشت آندو در اورسواز-سایت شورا
- ↑ اصطلاحات مربوط به فرم های قطعات موسیقی کلاسیک
- ↑ آندرانيك، تجسم نيم قرن موسيقي ايران، جاودانه شد
- ↑ مستند آندرانیک ( آندو) پدر تنظیم موسیقی پاپ ایران-شهداد روحانی- تایم کد4:59
- ↑ آندرانیک، هنرمندی که مهر ورزید و بی مهری دید
- ↑ آندرانيك، تجسم نيم قرن موسيقي ايران، جاودانه شد