تظاهرات مشهد ۱۳۷۱
تظاهرات ۱۳۷۱ مشهد | |||
---|---|---|---|
تاریخ | ۹ و ۱۰ خرداد ۱۳۷۱ | ||
مکان | شهر مشهد | ||
علتها | تخریب خانه مردم در کوی طلاب و کشته شدن یک دانش آموز | ||
روشها | تظاهرات | ||
نتیجه | سرکوب تظاهرات توسط حکومت و اعدام ۴ تن از تظاهر کنندگان | ||
طرفهای درگیری مدنی | |||
| |||
آمار | |||
| |||
تلفات | |||
کشته(ها) | دهها نفر از مردم و ۶ نیروی امنیتی | ||
زخمیها | صدها نفر | ||
بازداشتشده | ۳۰۰۰،۸۰۰،۳۰۰ نفر در روایتهای مختلف |
تظاهرات مشهد رویدادی است که در روز ۹ خرداد ۱۳۷۱ شمسی پس از اینکه ماموران استانداری مشهد برای تخریب خانههای مردم فقیر در کوی طلاب مشهد اقدام کردند، رخ داد. این تظاهرات از جمله بزرگترین شورشهای مسلحانه مردم در حاکمیت جمهوری اسلامی به شمار میرود.
این شورش از کوی طلاب مشهد آغاز شد. کوی طلاب از مناطق حاشیه نشین مشهد و محل زندگی خانوادههای فقیر و مهاجر بود. عباس واعظ طبسی که تولیت آستان قدس رضوی را به عهده داشت برای گسترش صحن حرم امام هشتم همواره چشم به زمینهای اطراف حرم داشت که کوی طلاب در مرکز این زمینها قرار داشت.
روز ۹ خرداد ۱۳۷۰ ماموران استانداری از طرف علی جنتی استاندار وقت خراسان که بعدها در دور اول ریاست جمهوری حسن روحانی وزیر ارشاد کابینهی او شد، برای تخریب خانههای مردم در کوی طلاب حرکت کردند. هنگامی که مردم در مقابل آنها مقاومت کردند آنها اقدام به خراب کردن خانهای بر سر اعضای خانواده نمودند که مادر و همسر مرد معترض در زیر آوار کشته شد. همچنین کودکی در این ماجرا جان خود را از دست داد. این واقعه آتش خشم مردم را برانگیخت و تظاهرات عظیمی با پیوستن مردم محلههای اطراف در مشهد شکل گرفت. طی چند ساعت دو کلانتری ۳ و ۴ مشهد به دست مردم افتاد و سلاحهای آن مصادره شد. مردم، بسیاری از ساختمانهای دولتی و مراکز انتظامی و فروشگاههای متعلق یه آستان قدس را آتش زدند و به طرف استانداری حرکت کردند. شهر مشهد از کنترل حکومت خارج شد و به دست مردم افتاد. علی جنتی در هراس از قیام مردم در تلویزیون ظاهر شد و از نیروهای بسیجی و حزباللهی خواست که مردم را سرکوب کنند. در نهایت به دستور خامنهای و تاکید او بر سخت گیری و عدم هرگونه انعطاف با گسیل نیروهای سپاه از تهران و شهرها و استانهای اطراف، قیام مردم مشهد در روز ۱۰ خرداد سرکوب شد. تعدادی از نیروهای امنیتی و مردم در جریان درگیریها کشته شدند. تعداد بسیاری از مردم دستگیر و روانه زندانها شدند. در روزهای بعد ۴ تن از قیام کنندگان اعدام شدند. جمهوری اسلامی قیام مردم مشهد را به بیگانگان و ضد انقلاب نسبت داد تا دستش برای سرکوب باز باشد درحالیکه بنا به گزارشات مهرهها و عوامل جمهوری اسلامی علت قیام مردم فقر و سیاستها چپاولگرانهی دولت و حکومت ولایت فقیه بود و در سالهای بعد نیز عناصر جمهوری اسلامی به این حقایق اعتراف کردند. از تعداد کشته شدگان و دستگیر شدگان این قیام هیچگاه آمار دقیقی منتشر نشدهاست. همچنین هیچتصویری از این شورش بزرگ منتشر نشده است.
زمینه
حاشیه نشینی پدیدهای بود که گرچه در زمان حکومت پهلوی بهوجود آمده بود اما بعد از روی کار آمدن جمهوری اسلامی شدت یافت. وقوع جنگ ایران و عراق که با آواره شدن میلیونها نفر از مردم ایران همراه بود یکی از دلایل اصلی حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ ایران است. نیاز سالانه به مسکن جدید که در دهه ۵۰ حدود ۲۰۰ هزار بود در دهه ۶۰ به ۳۰۰ هزار رسید و این درحالی بود که با توقف سرمایهگذاری دولتی در بخش مسکن و عدم سرمایهگذاری بخش خصوصی، رقم ساخت مسکن جدید که در سال ۱۳۵۷ حدود ۱۶۰هزار بود در میانه دهه ۶۰ به رقم عجیب ۱۱ هزار و ۶۰۰ رسید. کوی طلاب مشهد محلهای است که در جوار حرم امام رضا(ع) در محدوده خیابان طبرسی قرار دارد. زمین این محله که عموما سکونتگاه افراد فقیر بود در دهه ۳۰ خورشیدی برای اسکان طلاب بیبضاعت در نظر گرفته شده بود. در سالهای بعد برخی از طلبهها سهم خود را به مردم عادی و کمدرآمد فروخته و از آنجا خارج شده بودند. و این محله که در مرکز مشهد قرار داشت به صورت بزرگترین کلونی حاشیه نشینی در مشهد درآمد. این محله به دلیل مجاورتش با بارگاه امام هشتم شیعیان از همان ابتدای پیروزی انقلاب ضد سلطنتی به خاطر دست اندازی عباس واعظ طبسی برای توسعه حرم، محل مناقشهی اهالی و مسئولان شهری مشهد قرار گرفت. مسئولان شهری از دادن امکانات مورد نیاز اهالی سرباز میزدند تا مردم را مجبور به رها کردن خانه و کاشانهی خود کنند.[۱]
شروع تظاهرات
استانداری در مقاطع مختلف به بهانه ساخت و سازهای غیر مجاز در محلهی کوی طلاب، در صدد تخریب خانههای مردم بود.[۲] در روز نهم خرداد سال ۱۳۷۱، علی جنتی، استاندار آن زمان خراسان دستور تخریب بخشی از سکونتگاههای کوی طلاب و دیگر مناطق حاشیه حرم را صادر کرد. بولدوزرها وقتی به انتهای خیابان طبرسی در کوی طلاب رسیدند با مقاومت مردم مواجه شدند. درگیری میان ماموران امنیتی و اهالی کوی طلاب بالا گرفت و در جریان این درگیری یک کودک دانشآموز که از مدرسه به سمت خانهاش میرفت با شلیک ماموران امنیتی کشته شد. مرگ این کودک آتش خشم اهالی کوی طلاب را بیشتر کرد. مردم منطقه جنازه کودک را بلند کرده و اللهاکبر گویان حرکت کردند. در عرض مدت کوتاهی افراد زیادی به آنها پیوستند و جمعیت پیوسته خشمگینتر میشد.
مردم به سمت شهرداری حرکت کردند اما در راه دو کلانتری را تسخیر کرده و آن را خلع سلاح کردند. جوانان مشهد که اکنون مسلح شده بودند با جسارت بیشتری در خیابان به حرکت درآمده و به سمت شهرداری به راه افتادند. با پیوستن اهالی دیگر محلات شهر نهایتا در عرض چند ساعت و با تسخیر کلانتری ۳ و ۴ مشهد و مسلح شدن مردم، شهر از کنترل نیروهای امنیتی و انتظامی خارج شد و به دست مردم افتاد.
در جریان این درگیریها چندین بانک و موسسه اقتصادی که وابسته به آستان قدس رضوی بودند به آتش کشیده شد و ساختمان شهرداری و چندین ساختمان دولتی دیگر توسط مردم تخریب شدند. روز بعد و با اعزام گسترده نیروهای امنیتی و سپاه از تهران و استانهای همجوار قیام کوی طلاب سرکوب شد. در پایان دو روز قیام مشهد، ۶ نیروی امنیتی و ۳ نفر از مردم عادی کشته شدند، ۳۰۰ نفر زندانی شدند و به ارزش آن زمان ریال، ۱۰ میلیارد خسارت به شهر وارد شد و علی جنتی به رغم ارتباط نزدیکش با رییسجمهور وقت، اکبر هاشمی رفسنجانی، اندکی بعد، از سمت استانداری خراسان عزل و به تهران فراخواند شد.[۱]
این ناآرامی در روایت حکومت، به «ضدانقلاب» نسبت داده شد و دادگاه انقلاب مشهد چهار نفر را به اتهاماتی چون «ایجاد رعب و وحشت و سلب آزادی و امنیت مردم و تخریب اموال دولتی» به اعدام محکوم کرد و ۱۱ روز پس از قیام، این چهارنفر اعدام شدند.[۲]
تظاهرات حوالی نیمه شب ۹ خرداد به پایان رسید ولی تا نزدیک صبح صدای تیراندازیهای متقابل از قسمتهای مختلف شهر مشهد به گوش می رسید. دهها اتوبوس و خودرو ارگانهای امنیتی، در خیابانها و پارکینگهای دولتی در حال سوختن بود و دود انبوه غلیظ آتش سوزیها سراسر شهر را پوشانده بود. برخی از اماکن دولتی و مراکز انتظامی، که در جریان این خیزش عظیم مردمی تخریب یا به آتش کشیده شد، عبارتند از:
ـ شعبهی مرکزی بانک ملّت
ـ ساختمان ادارهی کلّ دارایی
ـ ساختمان «تبلیغات اسلامی»
ـ ساختمان اجرای احکام دادگستری (که کلیهی پرونده های آن در آتش سوخت)
ـ تعاونی آستان قدس و پاساژ مرکزی قدس، وابسته به آستان قدس
ـ دو جایگاه پمپ بنزین در خیابان عشرت آباد و کوی طلّاب
ـ کلیهی شعب بانک واقع در خیابانهای راه آهن، چهار طبقه، دروازه طلایی، «شهدا» و طبرسی
ـ تعدادی سینما در خیابان ارک.
روزنامهی «جمهوری اسلامی» ۱۲خرداد، تعداد ساختمانهای تخریب شده و به آتش کشیده شدهي این تظاهرات را حدود صد ساختمان برآورد کرده و نوشته بود که این آتش سوزیها «چهرهی شهر را دگرگون» کرد.[۳]
روایت علی جنتی از واقعه
علی جنتی، سالبعد در گفتوگو با وبسایت خبری «انتخاب»، علت این قیام و شورش مردم مشهد را فقر وحاشیه نشینی عنوان کرد و نه دخالت گروهکها و ضد انقلاب. او در سخنان خود پیرامون واقعه قیام مردم مشهد گفت که بر اثر شلیک نیروهای امنیتی ۲ دانش آموز کشته شدند. او همچنین اذعان میکند که نیروهای بسیجی و حزبالله به دستور او برای مقابله با قیام حاشیهنشینان مشهد وارد عمل میشوند و البته بخشی از مردم معترض را نیز «اراذل و اوباش» خواند:
«مردم همینطور به حرکت خود ادامه دادند و در مسیر، برخی از اراذل و اوباش هم به آنان پیوستند، این جمعیت در طول مسیر مغازههای مردم را غارت کردند. بعد هم به یک پاسگاه نیروی انتظامی حمله کردند. مأموران نیروی انتظامی از فرط رعب و وحشت، تسلیم شدند. جمعیت سپس به سمت مرکز شهر یعنی میدان شهدا آمدند و اداره کل دادگستری را هم به تسخیر خود درآوردند. حتی یک قسمت اداره دادگستری را آتش زدند. ساعت حدودا هفت یا هفت و سی دقیقه شب بود، نیروی انتظامی هم خود را باخته بود، سپاه و ارتش هم در آن فاصله به این راحتی نمیتوانستند نیرو جمع کند. نهایتا اوایل شب بود که به صداوسیما رفتم و اعلام کردم عدهای در حال تخریب شهر هستند، از نیروهای بسیجی و حزبالله خواستم که وارد شوند و جلوی این اوباش را بگیرند. بعد از این اعلام، مردم به مرکز تجمع رفتند. حدود ٨٠٠ نفر از تجمعکنندگان را دستگیر کردند و به استانداری آوردند. چشمان آنها را بستند و بعدا به زندان منتقل کردند.»[۴]
سرانجام تظاهرات مشهد
قیام مشهد در دو روز سرکوب شد. در آن زمان نیروهای کمکی از شهرهای دیگر روانه مشهد شدند و سپاه پاسداران نیز نقش مستقیمی در سرکوب معترضان داشت.
دادگاه انقلاب مشهد نیز چهارتن را به اعدام محکوم کرد. مجازات مرگ این چهار متهم تنها ۱۱ روز پس از شورشها و بدون طی مراحل متعارف قانونی اجرا شد.[۴]
نتیجه «دستور سختگیری» خامنهای، ۱۰ روز بعد خود را در اعلامیه دادگاه انقلاب مشهد نشان داد: «به موجب احکام صادره از دادگاههای انقلاب اسلامی مشهد و تایید و تنفیذ دیوانعالی کشور، ۴ تن از عوامل اصلی غائله اخیر مشهد سحرگاه دیروز به دار مجازات آویخته شدند.»
دستگیری، محاکمه،صدور حکم اولیه، درخواست تجدیدنظر، تایید حکم و تنفیذ آن که رویه مرسوم محاکمات در ایران (حتی در دادگاه انقلاب) است در نتیجه فشار رهبر ایران کنار گذاشته شد و تنها ظرف ۹ روز ۴ نفر از معترضان با طناب دار اعدام شدند.
افراد اعدام شده ۴ نفر به نامهای جواد گنجخانلو، غلامحسین پورشیرزاد، علی صادقی و حمید جاوید بودند که بنا به اعلامیه دادگاه انقلاب مشهد جرمشان آتش زدن قرآن، آتش زدن سازمان تبلیغات اسلامی و تخریب ادارات دولتی بود. دادستان وقت مشهد نیز در توضیح این احکام مدعی شده بود که معترضان با «اسلام، قرآن و انقلاب اسلامی ضدیت داشتهاند».[۵]
مستند «شورش علیه ساندگی»
در سال ۱۳۷۹ مستندی به نام شورش علی سازندگی ساخته شد که اگر چه یک مستند حکومتی بود و تلاش میکرد علی خامنهای را در مورد کشتار در مشهد بیتقصیر نشان دهد اما در آن واقعیتهای نیز در مورد ابعاد این تظاهرات برملا شده است. از جمله این مستند نشان میدهد که پس از وقوع تظاهرات گروههای سیاسی به ویژه مجاهدین خلق وارد شده و به کمک مردم و هدایت آنها پرداختهاند.
فرشاد مومنی: برای اولین بار در تاریخ ایران پس از انقلاب ما با شورش های شهری گسترده روبرو شدیم
محمد حسین جعفریان: ۵۰ نفر آدم که کلانتری را توانسته بودند خلع سلاح بکنند...کلانتری از همه جایش آتش در می آمد وقتی که رسیدم به میدان شهدا که دیدم اصلاً تمام میدان شهدا آتش است شهرداری را آتش زدند درب و دیوار شهرداری آتش بود چهار طبقه که آمدم اصلاً وحشت برداشت من را دادگستری تمام دادگستری داشت تو آتش می سوخت
علی جنتی: در استان خراسان استان قدس تقریبا حاکم مطلق تقریبا 85درصد اراضی مشهد مال آستان قدس رضویه کل شهرستان سرخس با حوزه آستان قدس ۵۰درصد شهرستان چناران بصورت مشاع در اختیار استان قدسه یعنی هر کسی خانه ای داره نصفش مال استان قدس رضوی بصورت مشاع در اختیار آستان قدسه
گزارشگر : ۹خرداد ۱۳۷۱ کوی طلاب مشهد بلوار طبرسی دوم جایی که تا حرم امام رضا (ع) کمتر از ۵ کیلومتر فاصله هست اما آن روزگار در حاشیه شهر قرار داشت غروب بود که جمعیتی خشمگین با تابوتی در دست به سوی شهر راه افتادند شورشی آغاز شده بود که در تاریخ چهارده ساله جمهوری اسلامی تا آن زمان بیسابقه بود داستان اما از چه قرار بود [۶]
محمد حسین جعفریان روزنامه نگار -مستند ساز:
جنجال از محله من شروع شد [تصاویری از اعتراضات مردمی و تخریب خانههای مردم] در دورهای بودیم که انبوه مهاجرت ها بهدلیل مشکلاتی که برای روستا نشینی بهوجود آمده بود بهسمت شهر شروع شده بود و چون مملکت درگیر جنگ بود دولتمردها گناهی نداشتند فکری برای این توده اجتماعی نشده بود
علی جنتی: مردم از بعضی از همین مناطق کوچ کرده بودند آمده بودند طرف مشهد در حاشیه شهر مشهد شروع کرده بودند به یکسری ساختمان مثل همه حاشیه نشینهایی که می آیند [تصویر شعار روی دیوار شهردار خیانت میکند دولت حمایت میکند] شهرداری هم میخواسته اعمال قانون بکند میرفته جلوی این ساخت و سازها را میگرفته
یکی از مصاحبهکنندگان: یک خانهیی در واقع توسط شهرداری بر اساس مثلا حکم ماده ۱۰۰ اینها مورد تخریب قرار میگیرد. بچهای در آنجا آسیب میبیند و کشته میشود
جعفریان: این بنده خدا زن و بچهاش را میگذارد زیر سقف و آنها هم نامردی نمیکنند با لودر میزنند خراب میکنند و زن مادری که این زیر بوده کشته میشود
علی جنتی: دو نفر دانشآموز آنجا کشته شدند مردم سر دست گرفتند دو تا دانشآموز را راه افتادند
یکی از مقامات : و بلافاصله مردم همین را بهانه میکنند برای ابزار نارضایتیشان از وضع موجود
جعفریان: یک لت درب را کندند جنازه اینها را انداختند روی لت درب و جمعیت پشت سر این شروع کرد
جعفریان: آمد دیگه ۱۰۰تا و ۲۰۰هزار تا و ۵۰هزار تا جمعیت یکهو شروع کرد بهسمت مرکز شهر از ته بلوار طبرسی دوم آمد رسید به بلوار طبرسی اول و آمد توی شهر ... آمدند بهسمت کلانتری را آتش زدند کل سلاحهای کلانتری را برداشتند آمدند بهسمت شهرداری چون شهرداری را باعث و بانی این کار میدانستند...سر راه توی خیابان دریادل یک کلانتری دیگر را آتش زدند سلاح هایش را برداشتند حالا جمعیت هی دارد زیاد میشود هی دارد زیاد میشود
یکی از مصاحبهکنندگان: این جمعیت بهراحتی توانست حرکت بکند بیاید به پل اول طلاب برسد کلانتری را خلعسلاح بکند بیاید وارد شهر بشود فروشگاهها را غارت بکند و بانکها را آتش بزند و خودش را برساند مثلا به نزدیکی استانداری و هیچ مقاومتی هم در برابرش صورت نگیرد
جعفریان: من سر چهارطبقه که رسیدم تمام مسیرم گله به گله لکه آتش مثلا ماشین آتش زده بودند موتور آتش زده بودند اینور داشت میزد کلانتری از همه جایش آتش در می آمد وقتی که رسیدم به میدان شهدا که دیدم اصلاً تمام میدان شهدا آتش است شهرداری را آتش زدند درب و دیوار شهرداری آتش بود چهار طبقه که آمدم اصلاً وحشت برداشت من را دادگستری تمام دادگستری داشت تو آتش می سوخت [۷]
بانک توسعه صادرات از طبقه نهم از پنجره آتش در میآمد یک بخشی از پست را آتش زده بودند خیلی وضع فجیع بود.
تعاونیهای مصرف ادارات را غارت میکردند تعاونیهای دادگستری و یکی دو تا بانک تو همان محدوده اینها را غارت کرده بودند یک پیرمردی دیدم یک روغن ۱۸کیلویی بغل کرده بود یک گونی برنج هم روی دوشش داشت میرفت بعد یکی از رفقایم بهش گفت حاج آقا میبری اینها مال مردم هستها روغن ۱۸کیلویی را گذاشت زمین نشست رویش گفت مگه من مردم نیستم؟
چند نفر از این شورشیان نظرشان جلب شد ماوحشتزده شدیم یکدفعه گفتیم چرا شما مردم هستید بعد چند تا بسته شکولات هم دزدیده بود یکهو یکی از آن شکولات هارا برداشت انداخت جلوی ما گفت اینهم برای شما.
سه روز طول کشید یعنی سه روز شهر دست هیچکس نبود
محمد هاشمی رفسنجانی برادر رفسنجانی: من این ها را باصطلاح مستقیما دست نشانده آمریکا نمی دانم بهشان توهین نمی کنم ولی عناصری هستند که اینها را سازماندهی میکنند و هدفشان اینه این نه تنها انروز وجود داشته از قبلش هم بوده بعدش هم بوده الانش هم هست
محمد حسین جعفریان روزنامه نگار -مستند ساز:
۵۰ نفر آدم که کلانتری را توانسته بودند خلع سلاح بکنند آمدند از جلو راه آهن مشهد رد شدند و اصلا راه آهن را دست نزدند وگرنه اگر اینها حرفه ای بودند میگرفتند راه آهن را به سمت فرودگاه نیرو نفرستادند نرفتند صدا سیمای مشهد را بگیرند. هرجا میرسیدند غارت میکردند دیگه عصبی بودند گرسنه بودند از فقر که تحمل کرده بودند به تنگ آمده بودند احساس میکردند که حقشان نیست
علی جنتی: در استان خراسان استان قدس تقریبا حاکم مطلق تقریبا 85درصد اراضی مشهد مال آستان قدس رضویه کل شهرستان سرخس با حوزه آستان قدس ۵۰درصد شهرستان چناران بصورت مشاع در اختیار استان قدسه یعنی هر کسی خانه ای داره نصفش مال استان قدس رضوی بصورت مشاع در اختیار آستان قدسه آنزمان هم خیلی بحث بود همین بخث هایی که خیلی آقایان میکنندخب اگر حضرت آقا خودشان الان بود چکار میکرد میامد همه اش را صرف ساختن صحنه سرای خودش میکرد برای فقرا و بیجاره ها و افرادی که آنجا بودند بالاخره کمک میکرد یاری میکرد خانه برایشان تامین میکرد خب آنجا مشکلاتی از آن جهت وجود داشت و همان زمان هم نوشتم که بالاخره یک مقداری اش مربوط به نوع مدیریت است که آنجا آستان قدس داره اعمال میکنه
رفسنجانی: بعد از آنکه حوادث پیش آمد من از مشهد آمدم یک نامه مفصل خدمت مقام معظم رهبری نوشتم و ریشه های آن مسئله را بهشان توضیح دادم که چی هست
احمد توکلی: وقتی شما ...گفتی از سرعصبانیت و دلخوری و اعتراض نضح میگیره با وجود گروه های نفاق و بعضی از سرانهای آن نواحی هم که فعال بودند باید انتظار داشته باشید که چهارتا مغازه هم (نامفهوم) جنسی ببرند چهارتا مدرسه را آتش بزنند تعجب نداره تاسف داره تعجب نداره جعفریان: جوکهایی که توی مشهد بسیار بعد از این قضیه ساختند از جمله یکی شان بود میگفتند که رفیقی داشتیم از این بچه محله هایمان راستی شنیدی رئیس کلانتری را اعدام کردند چی اعدام کردند چکار داشتند وقتی گرفتند اینجوری آتش زدند رفته تو سلمانی بغل کلانتری نشسته گفته ریشم را بزن که انقلاب تمام رفت هاهاهاها
یکی از مقامات : رخداد واقعه مشهد را بعنوان یک هشدار برای نظام در واقع پدید آورد که حواسش جمع باشد .
گزارش: مقارن ساعت ۸و ۳۰دقیقه روز ۵شنبه ۱۵مهرماه آقای هاشمی رفسنجانی رییس جمهور وارد مشهد شدند
فرشاد مومنی: در همان خود دوره آقای هاشمی رفسنجانی نکته بسیار جالب اینه که برای اولین بار در تاریخ ایران پس از انقلاب ما با شورش های شهری گسترده روبرو شدیم
محمد حسین جعفریان : فکر میکنند مردم یکجوری بقول خراسانی ها بی توقعی شان شد ببینید آقا نظامی که اینطور خون دادند برایش بیاد خانه روی سرت خراب کنه و کشته بشن که تو مثلا یواشکی ساختی این خانه را آن باید بسازه آن خانه را بهت بده
الویری: سال ۷۴بدترین سطح تورمی بعد از انقلاب ما بود بحران بدهی های ارزی خارجی کشور را دچار تلاطم های جدی کرد
گزارش: قرار نبود آرامشی در کار باشد یکماه بعد اردیبهشت ۱۳۷۴شوکی بزرگ بازار ارز را ملتهب کرد
احمد توکلی: آقای عادلی رییس بانک مرکزی مان مرتب نسیه میخریدند ...شش ماهه هست یا دوساله
الویری: بانک مرکزی تعهداتی انجام داد که سررسید این تعهدات رسید به سال 73یک مرتبه مواردی از تعهدات خارجی سررسید شده فرا رسید و فشار روی منابع ارزی ما آورد فشار روی موارد ارزی مردم را نگران کرد افتادند دنبال خرید ارز مثل همین چیزهاییکه الان ما داریم میگذرانیم به همین جهت شما علی رغم اینکه میبینید قیمت ارز آنموقع که حدود ۳۰۰تومان بودش در سالهای ۷۳توی یک منطقه به ۶۰۰تومان هم توی بازار سیاه رسید.[۸]
واکنشها
نمایندگان مجلس شورای اسلامی ۱۱ خرداد ۱۳۷۱ در صحن علنی مجلس به «تحرکات ضدانقلاب» اعتراض کردند و فقر و حاشیهنشینی را علت این شورشها عنوان نکردند.[۴]
علی جنتی در گفتوگو با انتخاب تصریح کرد که در گزارشی که فلاحیان از این اتفاق تهیه کرد، تأکید شده بود که هیچکدام از بازداشتیها وابستگی گروهی و گروهکی ندارند. حتی در بین آنها از خانواده شهید و جانبازان هم بودند. بیشتر مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث این اتفاق شد.
سعید امامی، متهم اصلی پرونده قتلهای زنجیرهای و از معاونان وزارت اطلاعات نیز ۱۳۷۵ در مورد قیام مشهد گفته بود: «بعضی اعتراضات اعتراضاتی است که باید بپذیریم.»
علی جنتی در انتهای گفتوگو با سایت انتخاب مدعی شد که پیشبینی قیامهای بیشتری را نیز کرده بود:
«همان زمان هم پیشبینی میکردم این امر در سایر مناطق هم که مشکلات مشابهی دارد، تکرار شود که اتفاق هم افتاد؛ در اکبرآباد تهران و اراک هم چنین اتفاقی رخ داد. الان هم مشکل حاشیهنشینی مشکلی جدی برای دولت است.»
در طی سالهای آتی ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی نیز قیامهای مشابهی در قزوین (مرداد ۱۳۷۳) و اسلامشهر (فروردین ۱۳۷۴) روی دادند.[۴] در خاطرات هاشمی رفسنجانی به تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۷۱ این چنین آمده است:
«به دفترم آمدم. اوضاع مشهد را پرسیدم. گفتند دیشب شرارت تا ساعت یک ونیم بعد از نیمه شب ادامه داشته و با دخالت سپاه تمام شده و جمعی را بازداشت کردهاند. خرابیهای زیادی بار آوردهاند. در جلسه هیأت دولت، وقت زیادی صرف مسأله مشهد و کیفیت برخورد با آن به منظور جلوگیری از تکرار این گونه حوادث شد. رهبری هم امروز با احضار وزرای مربوط، دستور سخت گیری دادهاند.»[۲]
روز ۱۰خرداد، آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت، در یک پیام رادیویی به مردم قهرمان مشهد درود فرستاد و گفت:
«خشم و خروش مردم به ستوه آمدهی ایران، که بنیاد ستم و سرکوب حکومت پلید آخوندی را در شهرهای سراسر ایران به لرزه افکنده است، این بار از خراسان و از شهر مقدس مشهد شعله کشیده و بقایای رژیم خمینی را فرا می گیرد. همزمان با خیمه شب بازیهای آخوندی در سالمرگ دجال ضدبشر، مردم قهرمان مشهد که از ستم و سرکوب بی حد و حصر رژیم و محدودیتها و فشارهای فزایندهی آن به جان آمده اند، مشت محکمی بر دهان آخوندهای یاوه گو کوبیدند؛ مردمی که سالهاست در حکومت منحوس خمینی از ابتدایی ترین مایحتاج زندگی و کمترین مسکن و سرپناهی محرومند و اکنون اراده کرده اند تا در پیوند با فرزندان مجاهد و رزمآور خود در ارتش آزادی، بنیاد ستم و سرکوب آخوندی را براندازند. عکس العملهای هراس آلود سردمداران رژیم، نمایشها و فغان و فریاد چماقداران و اوباش حزب اللهی، که در خیابانهای مشهد علیه مردم این شهر و مجاهدین زوزه سر می دهند، تنها و تنها، نشاندهندهی عجز و درماندگی سردمداران رژیم پوسیدهي خمینی در قبال اوجگیری اعتراضات مردم ایران است».[۳]
روز ۲۰ خرداد نیز آقای رجوی در رابطه با اعدام شماری از شرکت کنندگان در تظاهرات بزرگ مشهد که رادیوی جمهوری اسلامی خبر آن را اعلام کرد، طی یک پیام رادیویی، به مردم مشهد و شهیدان تظاهرات ۹خرداد آن شهر درود فرستاد و اعلام کرد:
«سرانجام رفسنجانی و خامنهای و دیگر دژخیمان پسمانده از خمینی، که پس از تظاهرات قهرمانانهی مردم مشهد به دست و پا افتاده و با دستگیری بیش از سه هزار تن از مردم مشهد به تدارک اعدام و کشتار تظاهرکنندگان برخاستند... در آستانهی عید قربان خبر اعدام و به دارآویختن مردم محروم و به جان آمدهای را به مردم ایران دادند که قبلاً سرپناه آنان را بر سرشان خراب کرده و کودکانشان را در زیر آوار به قتل رسانده بودند. اما این دژخیمان، که یکبار دیگر فضیحت افسانه پردازی دربارهی میانه روی و اصلاح و استحالهی آنها برملا شده، آتش انتقام ارتش آزادیبخش ملی و مقاومت انقلابی برآمده از این خلق به پاخاسته را دربرابر خود دارند که رژیم لرزان و غرقه در بحران آخوندی را در تمامیت خود سرنگون و نابود خواهدکرد».[۳]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ مشهد: شورشی که سرکوب شد
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ روایت شورش مشهد، اسلام شهر و قزوین در دوران هاشمی - ایران وایر
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ یادی از قیام دلاورانۀ مردم مشهد- سایت همبستگی ملی
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ «شورش ۱۳۷۱ مشهد به دلیل فقر و حاشیهنشینی بود، نه کار ضدانقلاب»- رادیو زمانه
- ↑ طناب دار؛ راهحل قدیمی رهبر ایران برای شورش مردم- ایندیبندنت فارسی
- ↑ مستند شورش علیه سازندگی - تایم کد:3837
- ↑ مستند شورش علیه زندان -تایم کد: ۴۲۴۳
- ↑ مستند شورش علیه سازندگی