۲۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(بارگذاری عکس) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
پدر کارمند وزارت دارایی و مادر بانویی بسیار فرهیخته و در زمره بانوانی بود که در زمان خود پس از یازده سال تحصیل، به دریافت دیپلم متوسطه نایل میشدند که او نیز پس از پایان تحصیلات و اخذ دیپلم از ” درّهالمدارس“ در تهران، مدتی نیز سمت ناظم را در همین دبیرستان برعهده گرفت. این دبیرستان بعداً آزرم نامیده شد. مادر در نواختن تار نیز دستی داشت و بهگفته خودش تحت شرایط دوران و با ممنوعیت موسیقی برای بانوان، ساز را نیز باید هنگام رفتن نزد استاد ناچار زیر چادر و چاقچور پنهان و حمل نموده و آموزش و فراگیری آن هم نه با متد علمی متداول بلکه از طریق گوش و بهاصطلاح، سینه به سینه بوده است. پدر نیز از صوتی بسیار خوش و دلنشین برخودار بود که بستگان و خود او نیز بهشوخی آن را حاصل روضهخوانی پدر دانسته و به این بهانه پدر بزرگ را نیز با دانش گسترده و تسلط بسیار او به علوم، معارف و شعر به طنزگویی درباره آخوندها ترغیب مینمودند. | پدر کارمند وزارت دارایی و مادر بانویی بسیار فرهیخته و در زمره بانوانی بود که در زمان خود پس از یازده سال تحصیل، به دریافت دیپلم متوسطه نایل میشدند که او نیز پس از پایان تحصیلات و اخذ دیپلم از ” درّهالمدارس“ در تهران، مدتی نیز سمت ناظم را در همین دبیرستان برعهده گرفت. این دبیرستان بعداً آزرم نامیده شد. مادر در نواختن تار نیز دستی داشت و بهگفته خودش تحت شرایط دوران و با ممنوعیت موسیقی برای بانوان، ساز را نیز باید هنگام رفتن نزد استاد ناچار زیر چادر و چاقچور پنهان و حمل نموده و آموزش و فراگیری آن هم نه با متد علمی متداول بلکه از طریق گوش و بهاصطلاح، سینه به سینه بوده است. پدر نیز از صوتی بسیار خوش و دلنشین برخودار بود که بستگان و خود او نیز بهشوخی آن را حاصل روضهخوانی پدر دانسته و به این بهانه پدر بزرگ را نیز با دانش گسترده و تسلط بسیار او به علوم، معارف و شعر به طنزگویی درباره آخوندها ترغیب مینمودند. | ||
[[پرونده:ناهید همت آبادی در حال اجرای برنامه .jpg|جایگزین=ناهید همت آبادی در حال اجرای برنامه|بندانگشتی|ناهید همت آبادی در حال اجرای برنامه]] | |||
علاقه وافر مادر به موسیقی او را اما سرانجام واداشت تا یگانه دختر خود را نیز در یازده سالگی و با خرید ساز ویلن به معلم خصوصی موسیقی بسپارد و گرچه گذشت زمان نیز شاهد هیچ پیشرفت چشمگیری در آموختن یا خوشنوازی ساز فرزند نبود اما مادر بیاندکی سرخوردگی و نومیدی چاره کار را تنها در انتخاب هنرآموزی جدید دانسته و موضوع را مصرانه پی گرفته به انجام رساند، البته همچنان بدون نتیجه و بیآن که هنرجوی جوان حتی یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی را به درستی فراگرفته یا بهخوبی بنوازد. | علاقه وافر مادر به موسیقی او را اما سرانجام واداشت تا یگانه دختر خود را نیز در یازده سالگی و با خرید ساز ویلن به معلم خصوصی موسیقی بسپارد و گرچه گذشت زمان نیز شاهد هیچ پیشرفت چشمگیری در آموختن یا خوشنوازی ساز فرزند نبود اما مادر بیاندکی سرخوردگی و نومیدی چاره کار را تنها در انتخاب هنرآموزی جدید دانسته و موضوع را مصرانه پی گرفته به انجام رساند، البته همچنان بدون نتیجه و بیآن که هنرجوی جوان حتی یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی را به درستی فراگرفته یا بهخوبی بنوازد. | ||
ویرایش