کاربر:Khosro/صفحه تمرین پروانه پیوستگان

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۷ توسط BABAK (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پروانه پیوستگان
پروانه پیوستگان؛1.JPG
شناسنامه
زادروز۷ اردیبهشت ۱۳۴۱
زادگاهتهران،
تاریخ مرگ۵ مهر ۱۳۶۰
محل مرگتهران،
تحصیلاتدیپلم
دیناسلام
اطلاعات سیاسی
حزب سیاسیسازمان مجاهدین خلق ایران

پروانه پیوستگان، (متولد ۷اردیبهشت ۱۳۴۱، تهران – درگذشته ۵مهر ۱۳۶۰، تهران) یکی از ملیشیاهای مجاهدین خلق بود. خانواده‌ی پروانه پیوستگان به‌لحاظ مالی در مضیقه و سختی قرار داشت و او از همان کودکی با فقر و رنج آشنا شده بود. پروانه پیوستگان به‌سرعت نسبت وضعیت سیاسی-اجتماعی جامعه و عاملان فقر و تهی‌دستی مردمان محروم آگاه شد. او با آغاز اوج‌گیری مبارزه و قیام مردمی علیه دیکتاتوری سلطنتی محمدرضا شاه، به‌طور مدوام در تظاهرات شرکت داشت و در مدرسه نیز بسیار فعال و پرکار بود. پروانه پیوستگان پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و تنها راه مبارزه برای آزادی و تحقق حاکمیت مردم را در پیوستن به تشکیلات مجاهدین یافت و از این پس فعالیت‌هایش را در تشکیلات مجاهدین ادامه داد. پروانه پیوستگان در تظاهرات مشهور ۵مهر ۱۳۶۰، شرکت داشت. در این روز هزاران مجاهد خلق دستگیر و به گفته شاهدان، تنها در روز اول بیش از ۱۸۰۰تن اعدام شدند و بسیاری نیز در خیابان‌های تهران و شهرهای دیگر در نبرد با نیروهای سپاه پاسداران جان باختند. پروانه پیوستگان یکی از کسانی بود که در این روز توسط نیروهای سپاه پاسداران دستگیر و به زندان اوین منتقل شد و ساعاتی بعد به جوخه اعدام سپرده شد. پروانه پیوستگان در تظاهرات و درگیری‌های روز ۵مهرماه ۱۳۶۰، تا آخرین گلوله جنگید. او هنگام دستگیری روی یکی از پل‌های تهران بود و زمانی که نیروهای سپاه پاسداران حمله کردند تا او را دستگیر کنند، او اسلحه خود را بالا برده و فریاد زده بود: «ای حرام‌زاده‌ها، تمام تیرهای خودم را نثارتان کردم، حالا بیایید مرا دستگیر کنید!»

حوادث ۵مهر ۱۳۶۰

تظاهرات و درگیری‌های ۵ مهر ۱۳۶۰
تظاهرات و درگیری‌های ۵ مهر ۱۳۶۰

در روز ۵مهر ۱۳۶۰ میلیشیای مجاهدین خلق، دست به تظاهرات زدند که با سنگین‌ترین سرکوب و کشتار روبرو شد. روز ۵مهر با کشتاری که انجام شد، قداست خمینی از بین رفت. شعار «مرگ بر خمینی» به میان مردم رفت و خمینی که در روزهای اول ورودش به ایران در ماه دیده می‌شد، مشروعیت خودش را از دست داد و فقط به ضرب سرکوب و کشتار به حکومت ادامه داد. سرکوب در روز ۵ مهر به حدی سنگین بود که قابل تصور نبود و حاکمیت در این زمینه بسیار شتاب داشت. فتواهای خمینی پیاپی از رادیو و تلویزیون حکومتی اعلام می‌شد. در مواردی حتی شماری از پاسداران و کمیته‌چی‌های خودش را هم که در صحنه به مجاهدین تیراندازی می‌کردند، به اشتباه همراه با مجاهدین دستگیر کرد و شکنجه‌گران و بازجویانش در اوین، قسم و آیه‌های آن‌ها را هم که علیه مجاهدین می‌جنگیدند باور نکردند. فرصت یک تلفن کردن به کمیته‌ها هم به آن‌ها ندادند و کارت پاسداری آن‌ها را هم جعلی دانستند و می‌گفتند خیلی از «منافقین» از همین کارت‌ها جعل کرده‌اند! و آن‌ها را هم سرضرب اعدام کردند.

سایت مجاهدین درباره تظاهرات و حوادث ۵مهر و اهداف آن نوشته است:

«در روز ۵مهر، مجاهدین با دادن فدیه‌های عظیم، تابو دیوی را که نام «امام» بر خود گذاشته بود، شکستند، شعار «مرگ بر خمینی» را به میان مردم بردند و با تثبیت مقاومتی سراسری، انقلاب را از نابودی نجات دادند. به یمن پاکبازی بی‌نظیر مجاهدین در ۵مهر ۶۰، تصویر کریه‌ترین و خونریزترین دیکتاتور معاصر در چهره منحوس خمینی به مردم ایران نشان داده شد. کاری که در آن شرایط و در آن تعادل‌قوای داخلی و بین‌المللی غیرممکن می‌نمود. مجاهدین قصد داشتند در آن سرکوب وحشیانه باز هم تا جایی که امکان دارد راه باز کنند و مردم را به صحنه بیاورند تا آیندگان گواهی دهند که مجاهدین در راه شکستن فضای سرکوب و اختناق از هیچ پرداختی فروگذار نکردند. اما سرکوب و توحش پاسداران هار خمینی آن‌قدر شدید بود که مانع از به میدان آمدن مردم شد؛ ولی این پایان ماجرا نبود. سرکوب، اگر چه مافوق تصور بود، اما افسانه‌ی خمینی، پیر کفتار خون‌آشام ارتجاع بود که در ذهن توده‌های مردم برای همیشه به گور سپرده شد.» «ایران پدیا»[۱]

تحصیلات و فعالیت

پروانه پیوستگان در ۷اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۴۱، در تهران به دنیا آمد. خانواده پروانه پیوستگان به‌لحاظ مالی در مضیقه و سختی قرار داشت و او از همان کودکی با فقر و رنج آشنا شده بود. او تحصیلاتش را در تهران ادامه داد و جزو شاگردهای زرنگ و باهوش کلاس با نمره‌های خوب در هر مقطع از تحصیلات بود. پروانه پیوستگان به‌سرعت نسبت وضعیت سیاسی-اجتماعی جامعه و عاملان فقر و تهی‌دستی مردمان محروم آگاه شد و حول این موضوعات انشاء می‌نوشت و به مدرسه می‌برد و می‌خواند.

پروانه پیوستگان با آغاز اوج‌گیری مبارزه و قیام مردمی علیه دیکتاتوری سلطنتی محمدرضا شاه در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷، به‌طور مدوام در تظاهرات شرکت داشت و در مدرسه نیز بسیار فعال و پرکار بود و در نمایشگاهی که در مدرسه تشکیل شده بود، روزنامه‌های دیواری تهیه و تنظیم می‌کرد و در راستای آگاه‌کردن دانش‌آموزان نقش مهمی به‌عهده داشت.

آشنایی با مجاهدین خلق

پروانه پیوستگان پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷، با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و تنها راه مبارزه برای آزادی و تحقق حاکمیت مردم را در پیوستن به تشکیلات مجاهدین یافت و از این پس فعالیت‌هایش را در تشکیلات مجاهدین ادامه داد. او علاقه‌ی زیادی به ایدئولوژی توحیدی و سمبل‌های آن به‌ویژه حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) داشت و اسلام انقلابی و بردبار مجاهدین را در همان مسیر می‌دید و هر روز ایمانش به آرمان مجاهدین بیشتر می‌شد. او همواره می‌گفت: «انسان تا زمانی که زنده است، می‌تواند خدمت کند.»[۲]

دستگیری و اعدام

در روز ۵مهر ۱۳۶۰، هزاران مجاهد خلق دستگیر و به گفته شاهدان، تنها در روز اول بیش از ۱۸۰۰تن اعدام شدند و بسیاری نیز در خیابان‌های تهران و شهرهای دیگر در نبرد با نیروهای سپاه پاسداران جان باختند.[۱]

پروانه پیوستگان یکی از ملیشیاهای مجاهدین خلق بود که در این روز دستگیر و اعدام شد.

پروانه پیوستگان در تظاهرات و درگیری‌های روز ۵مهرماه ۱۳۶۰، تا آخرین گلوله جنگید. او هنگام دستگیری روی یکی از پل‌های تهران بود و زمانی که نیروهای سپاه پاسداران حمله کردند تا او را دستگیر کنند، او اسلحه خود را بالا برده و فریاد زده بود:

«ای حرام‌زاده‌ها، تمام تیرهای خودم را نثارتان کردم، حالا بیایید مرا دستگیر کنید!»

نیروهای سپاه پاسداران پروانه را دستگیر و به زندان اوین منتقل کردند و پس از چند ساعت او را به جوخه اعدام سپردند. به‌گفته‌ی یکی از اعضا خانواده یا دوستان پروانه پیوستگان، او شب قبل از جان باختنش کنار پنجره نشسته بود و با خود زمزمه می‌کرد؛ هنگامی که از او سؤال شد که پروانه چه‌کار می‌کنی؟ در جواب گفته بود:

«دارم با خدا راز و نیاز می‌کنم، چون فردا او را می‌بینم!»

او سپس لبخندی زد و اول صبح روز پنجم مهر به خیابان رفت و به تظاهرات عظیم مردم پیوست.[۲]

منابع