کاربر:Sayfe/صفحه تمرین2
محیط زیست ایران به همهی محیطهایی گفته می شود که در زندگی در این کشور در آن جریان دارد.[۱] به این ترتیب، از شهرها و روستاها، تا جنگلها و کوهها و رودخانهها همگی محیط زیست به شمار میروند. اکوسیستم یک سیستم طبیعی در محیط زیست است. سیستمی شامل گیاهان، حیوانات و میکروارگانیزمها که در یک ناحیه مشخص با همهی عوامل و اجزای فیزیکی غیرزندهی همان محیط در ارتباط هستند.[۲]
در همین رابطه مستند مادرکشی، نگاهی آسيبشناسانه به وضعيت حکمرانی آب در ايران دارد. اين فیلم با رويکردی پژوهشی میکوشد ضمن به تصوير کشيدن مظاهر و نتايج بحران آب، به بررسی عوامل مختلف شکلگیری اين بحران در ايران بپردازد.[۳]
محیط زیست ایران در سالهای اخیر به ویژه ۴۰ سال گذشته آسیبهای زیادی دیده است. به گفتهی فائو از ۱۸ میلیون جنگل در ایران تنها ۷ ملیون هکتار باقی مانده است.
رودخانهها:بیشتر بخش های ایران با کمبود آب و خشکسالی رو به رو هستند که نمونه آن خشک شدن دریاچه ارومیه در شمال ایران است، دریاچهای که زمانی جزو شش دریاچه بزرگ نمک جهان به شمار میآمد، اکنون ناپدید شده است. دریاچه ای که مساحت آن نزدیک به پنج هزار کیلومتر مربع بود که اکنون دو هزار کیلومتر مربع از آن باقی است، رودخانهها و دریاچه های دیگر نیز در ایران به همین صورت خشک شدهاند.[۴]
جنگلهای ایران از اصلیترین سرمایههای ملی کشور هستند. قدمت بسیاری از جنگلهای ایران به هزاران سال میرسد.
ایران دارای ۱۸ میلیون هکتار بوده است که در طول چهل سال حاکمیت جمهموری اسلامی بر اساس آمار اعلام شده از سوی فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) به ۷ میلیون هکتار کاهش یافته است.
علت عمدهی نابودی جنگلها در ایران بریدن بیرویه و بیحساب و کتاب درختان برای صادرات چوب توسط آقازادهها و عوامل مرتبط با حکومت است. یکی دیگر از عوامل تخریب جنگلها آتش سوزی در جنگلهاست. بسیاری از این آتش سوزیها توسط نیروهای انتظامی و امنیتی و به طور عمدی به بهانه باز شدن میدان دید در مرزها انجام میشود. جمهوری اسلامی و ارگانهای مسئول در این رابطه و برای اطفاء حریق در جنگلها هیچ کاری انجام نمیدهند و سازمان جنگلبانی در غرب ایران حتی یک هواپیما و یا بالگرد نیز برای این منظور در اختیار ندارد. خاموش کردن جنگلها عمدتا توسط نیروهای مردمی و سازمانهای محیط زیستی مستقل انجام میشود. در بسیاری از موارد نیروهای مردمی که برای خاموش کردن آتش سوزی جنگلها اقدام میکنند توسط نیروهای امنیتی و انتظامی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر میشوند. از عوامل دیگر تخریب جنگلها ساختن شهرکهای ویلایی و جاده برای این شهرکها در مناطق جنگلی توسط عوامل وابسته به حکومت و عمدتا آقا زادههاست.[۵]
کوهها: در حال حاضر کوهها در ایران به فنا رفته است.فعاليتهایی با بهانههای عمرانی نظير راهسازی، معدنكاوی، خطوط انتقال نيرو و ساختوساز كه اغلب بدون ارزيابی زيستمحيطی واقعی و تحت عنوان توسعه صورت میگيرد یکی از مهمترین عواملی است كه محيطهای كوهستانی كشور را بهشدت تهديد میكند.[۶] عمليات معدنكاوی و جادهكشی در كوه دماوند كه از آن با عنوان نماد كوههای ايران یاد میشود نمونه برجسته رفتارهای غيرمسئولانه با محيطهای كوهستانی است.[۶]
دریاچهها:دریاچه ارومیه از میانههای دهه ۸۰ شروع به خشک شدن کرد و امروزه در خطر خشک شدن کامل قرار دارد. بررسی تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که در سال ۲۰۱۵ این دریاچه ۸۸ درصد مساحت خود را از دست داده است. دلایل زیادی برای خشک شدن دریاچه یاد شده، از جمله: سدسازی بی رویه، ساخت بزرگراه بر روی دریاچه، و استفاده بی رویه از منابع آب حوزه آبریز دریاچه و ...میباشد. تحقیق جدیدی توسط گروهی از محققان در آمریکای شمالی نشان میدهد که خشکسالی تنها منجر به کاهش ۵ درصدی بارش در حوزه آبریز دریاچه شده است، همچنین عوامل انسانی مانند پروژههای جاهطلبانه توسعه اقتصادی-آبی بههمراه ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری بر روی دریاچه با دریچه کوچک ۱/۲ کیلومتری وضعیت دریاچه را به بحران کشانیده است که برای ساخت آن از کوه مجاورت دریاچه استفاده کردند. تا سال ۲۰۱۲ بیش از دویست سد بر روی رودخانههای حوزه آبریز این دریاچه در مرحله آماده بهرهبرداری، یا پایان مراحل طراحی بودند.[سایت - ScienceDirect ۱]
...
..
جنگلهای ایران
جنگلهای ایران از اصلیترین سرمایههای ملی کشور هستند. قدمت بسیاری از جنگلهای ایران به هزاران سال میرسد.
ایران دارای ۱۸ میلیون هکتار بوده است که در طول چهل سال حاکمیت جمهموری اسلامی بر اساس آمار اعلام شده از سوی فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) به ۷ میلیون هکتار کاهش یافته است.
جنگلها از ثروتهای بسیار ارزشمند یک کشور محسوب می شوند و منافع بسیار زیادی دارند، از تولید چوب و کاغذ گرفته تا گیاهان دارویی، از زیبایی و لطافت گرفته تا تأثیری که بر اکوسیستم دارند، از حفظ خاک گرفته تا حفظ جان انسانها در برابر سیلابها. اهمیت جنگلها فقط به خاطر زیبایی و اینکه زیستگاه حیوانات هستند، نیست. جنگلها احیا گران آب و هوا هستند. جنگلها نگاهبان آب هستند. خاک جنگل به خاطر گیاهان و فعالیت میکرو ارگانیزمها بالاترین نفوذ پذیری در برابر آب را داراست که این خاصیت سفرههای آب زیر زمینی را سیرآب میکند. ۱ لیتر آب در جنگل ۷ دقیقه در زمین میماند در حالی که در زمینهای معمول تا ۴ ساعت نیز در زمین باقی میماند.
جنگلها برای هوای یک کشور مانند فیلتر عمل میکنند. هر هکتار جنگل تا ۶۸ تن گرد و غبار موجود در هوا را در خود رسوب داده هوای پاکیزه بیرون میدهد. همچنین هر هکتار جنگل سالانه دو و نیم تن اکسیژن تولید میکند. جنگلها مهمترین مانع فرسایش خاک هستند. تشکیل یک سانتی متر خاک در طبیعت ۱۰۰ سال طول میکشد.[۵] این ثروت در ایران در حال نابودی است. هیأت مدیره جنگلبانی ایران گفت، تا ۱۰ سال آینده چیزی به نام جنگلهای شمال وجود نخواهد داشت. همچنین ناسا هشدار داد که تا ۳۰ سال دیگر هیچ جنگلی در سراسر ایران وجود نخواهد داشت.
علت عمدهی نابودی جنگلها در ایران بریدن بیرویه و بیحساب و کتاب درختان برای صادرات چوب توسط آقازادهها و عوامل مرتبط با حکومت است. یکی دیگر از عوامل تخریب جنگلها آتش سوزی در جنگلهاست. بسیاری از این آتش سوزیها توسط نیروهای انتظامی و امنیتی و به طور عمدی به بهانه باز شدن میدان دید در مرزها انجام میشود. جمهوری اسلامی و ارگانهای مسئول در این رابطه و برای اطفاء حریق در جنگلها هیچ کاری انجام نمیدهند و سازمان جنگلبانی در غرب ایران حتی یک هواپیما و یا بالگرد نیز برای این منظور در اختیار ندارد. خاموش کردن جنگلها عمدتا توسط نیروهای مردمی و سازمانهای محیط زیستی مستقل انجام میشود. در بسیاری از موارد نیروهای مردمی که برای خاموش کردن آتش سوزی جنگلها اقدام میکنند توسط نیروهای امنیتی و انتظامی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر میشوند. از عوامل دیگر تخریب جنگلها ساختن شهرکهای ویلایی و جاده برای این شهرکها در مناطق جنگلی توسط عوامل وابسته به حکومت و عمدتا آقا زادههاست.[۵]
نابودی جنگلها در ایران عوارض زیست محیطی مخربی داشته که از جمله آنها میتوان به فرسایش بیسابقهی خاک اشاره کرد که ایران از این لحاظ در رتبهی اول جهانی قرار دارد. همچنین نابودی جنگلها و پوشش گیاهی در ایران که از خشکترین کشورهای دنیا است باعث جاریشدن سیلهای ویرانگری در سالهای اخیر شده است.[۷]
استفاده بیرویه از جنگلها
هیأت مدیره جنگلبانی ایران گفت، تا ۱۰ سال آینده چیزی به نام جنگلهای شمال وجود نخواهد داشت. همچنین ناسا هشدار داد که تا ۳۰ سال دیگر هیچ جنگلی در سراسر ایران وجود نخواهد داشت.
علت عمدهی نابودی جنگلها در ایران بریدن بیرویه و بیحساب و کتاب درختان برای صادرات چوب توسط آقازادهها و عوامل مرتبط با حکومت است. یکی دیگر از عوامل تخریب جنگلها آتش سوزی در جنگلهاست. از عوامل دیگر تخریب جنگلها ساختن شهرکهای ویلایی و جاده برای این شهرکها در مناطق جنگلی توسط عوامل وابسته به حکومت و عمدتا آقازادههاست.
به عنوان مثال جنگل ابر که از زیباترین و بینظیرترین جنگلهای ایران است درحال نابودی کامل است. ماجرا از این قرار است که ۷ جاده بین سمنان و گلستان وجود دارد. تعدادی از نمایندگان در مجلس اصرار داشتند که باید یک جاده دیگر بین این دو استان ار وسط جنگل ابر کشیده شود. مردم به این اقدامات و طرح کشیدن جاده اعتراض کردند و میگفتند که جاده نمیخواهند. سپس مشخص شد که عواملی مرتبط یه مقامات بالای حکومتی به دنبال ساخت شهرکهای ویلایی در وسط جنگل ابر هستند و جاده نیز متعلق به همین پروژهی ویلاسازی است. این پروژه به قیمت نابودی یکی از زیباترین و بزرگترین جنگلهای دنیا یعنی جنگل ابر اجرا شد.[۵]
در استان لرستان سالانه ۲ هزار هکتار جنگل نابود میشود، در این استان یک میلیون و ۲۱۷ هزار هکتار جنگل وجود دارد، که از جنگلهای بسیار مرغوب محسوب میشود، جنگلهایی که عمدهی آن از درختان بلوط هستند.[۸]
جنگلها درایران در تیول ولیفقیه است. خمینی در جزوهی المکاسب میگوید که کوهها، درهها، جنگلها، زمینهای بایر و .. از آن امام حکومت اسلامی است که منظور همان ولی فقیه است.
عباس پالیزدار در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، افشا کرد که محمد یزدی در زمان تصدی ریاست قوهی قضاییه در نامهای به فروزش نوشت:
«جناب آقای فروزش حمیدمان بیکار است ترتیبی اتخاذ فرمایید تا از جنگلهای شمال جهت صادرات چوب بهرهمند گردد. حمید یزدی پسر آقای یزدی مدیر کل حوزهی ریاست قوه قضاییه در آن مقطع بود و جنگلهای شمال را به تاراج بردند و رفتند.»
جمهوری اسلامی اعلام کرد که ایران ۱۸ میلیون هکتار جنگل داشت که میزان آن به ۱۲ میلیون هکتار کاهش یافته است. در حالی سازمان جهان فائو اعلام کرد که بر اساس عکسهای هوایی این میزان به ۷ میلیون هکتار کاهش پیدا کرده است. یعنی ۶۰ درصد از جنگلهای ایران نابود شده است.
سهم هر ایرانی از جنگل الان کمتر از یک دهم هکتار است. این در حالی است که استاندارد جهانی برای هر فرد هشت دهم هکتار است. این به آن معنی است که نفس کشیدن برای هر ایرانی سخت میشود. ذخیره آب زیر زمینی کاهش مییابد و همجنین به معنی افزایش غبار، سیل است.
یوسفی عضو هیأت مدیرهی انجمن ملی جنگلبانی گفت، مجوز قطع درختان جنگلها تا ۵ برابر میزان معمول صادر میشود. سالانه مجوز قطع ۸۰۰ هزار متر مکعب چوب صادر میشود که اکثرا جنگلهای راش و منحصر به فرد ایرانی هستند که در دنبا بی نظیرند و نابودی آنها امکان بازیابی و احیا ندارد.
یک کارشناس محیط زیست گفت از سه سال پیش روند شتابندهی تخریب جنگلهای زاگرس و زوال این اکو سیستم شروع شده است. سازمان جنگلها گفت زوال درختان بلوط به ۳۳ درصد رسیده و بیش از ۳۰ درصد جنگلهای ایران در معرض خشکی و تخریب و نابودی کامل هستند.
به این ترتیب یکی از مهمترین دلایل سیل، خاک و عبار، گرمای هوا، بیآبی و خشک شدن آبهای زیر زمینی نابودی جنگلهاست.
بسیار از کشورها اقدامات پیشگرانهای برای حفط و احیای جنگلها انجام میدهند. به عنوان مثال پاکستان در سالهای اخیر توانسته جنگلهای خود را احیا کند. اقدامات پاکستان عبارتند از تامین نیاز چوب از خارج و متوقف کردن برداشت از جنگلها. کشور امارات که هیچ جنگلی نداشته و بک کشور بیابانی است درحال ساخت یک جنگل استراتژیک است که تا ۲۰۲۰ به بهرهوری خواهد رسید.[۵]
سوختن جنگلهای ایران
در سال ۱۳۹۵براساس گزارش فائو از ۱۸ میلیون هکتار، تنها ۷ میلیون هکتار جنگل در ایران باقی مانده است. در هر ثانیه ۳۶۰ متر مربع از جنگل ها و مراتع ایران تخریب میشوند.
برخی از علل نابودی جنگلها و مراتع، قطع بی حساب و کتاب درختها برای صادرات چوب، جاده کشیها، ویلا سازیها، شهرک سازی که اکثرا توسط باندهای حکومتی و آقازاده ها انجام میشود. سازمان محیط زیست با رشوه گیری، نسبت به تخریب جنگلها چشم پوشی میکند.[۹]
یکی دیگر از علل نابودی جنگلهای ایران آتش سوزی است اما اقدامات جمهوری اسلامی در این زمینه چیزی نزدیک به صفر است. آتش سوزی در جنگلهای ایران عوامل متعددی دارد از جمله اینکه بسیاری از آنها عمدی است و عامل دیگر باز شدن پای انسان به این جنگلها بر اثر ویلاسازی و جادهکشیهای غیر قانوی است که عمدتا به دست عواملی حکومتی و آقازادهها انجام میشود.[۸]
جمهوری اسلامی برای جلوگیری از آتش سوری در جنگلها و خاموش کردن آنها هیچ کاری انجام نمیدهد. در دنیا ما به ازاء هر ۵ هکتار یک جنگل بان وجود دارد اما در ایران ما به ازاء هر ۷۰ هکتاریک جنگلبان وجود دارد. سازمان جنگلبانی هیچ بالگرد یا هواپیمایی برای خاموش کردن آتش جنگلها در اختبار ندارد و این امکانات تماما در اختیار سپاه و نیروهای نظامی و انتظامی است.
به عنوان مثال برای خاموش کردن آتش در جنگلهای لرستان هواپیمای آب پاش باید از تهران بیاید. کارگزاران جمهوری اسلامی در غرب ایران میگویند، غرب ایران نه هواپیما و نه بالگرد برای اطفاء حریق ندارد. رضا آریایی مدیر کل بحران استان لرستان در این رابطه گفت، حتی برای گرفتن مجوز جهت استفاده از بالگرد مشکل داریم و بالگردها هم فقط برای جابجایی افراد استفاده میشود هزینهی هزار میلیاردی که برای خرید بالگرد هم اختصاص داده شده معلوم نیست چه شده![۹]
طی گزارشی از تلویزیون حکومتی ایران در سال ۱۳۹۵، منطقه ای شامل شهر چهل هزارنفری کام فیروز، چهل روستا، صد هزارهکتار جنگل های بلوط زاگرس و چندین هکتار زمین کشاورزی؛ ققط یک ماشین آتش نشانی دارد که پمپ اصلی آن خراب است. تانکر آن ۲ هزار لیتر گنجایش دارد که هزار لیتر آن هدر میرود و شلنگ هم ندارد به گفته اهالی منطقه اگر اینجا یک منزل مسکونی طعمه حریق شود آنقدر میسوزد تا خاموش شود.[۸]
سالانه بیش از ۱۵ هزار هکتار از جنگل های ایران میسوزند. مدیر کل سازمان حفاظت محیط زیست گلستان، وقتی ۴۰۰هکتار از جنگلهای گلستان سوخت گفت:
«چیزی نشده.۴۰۰ هکتار سوختگی بوده، موردی پیش نیامده!»
برخی آمارهای مربوط به سوختن جنگلها در سال ۱۳۹۵ به شرح زیر است:
۱۸ خرداد ۹۵، جنگلهای منطقه شلالدان در گچساران طعمه حریق شدند
۲۱ خرداد ۹۵، پنجمین باغ و جنگل بزرگ محلات در آتش خاکستر شد.
۲۲ خرداد ۹۵، درهی گردوی اراک در آتش سوخت
۲۶ خرداد۹۵، جنگلهای «تنوم» در آتش سوخت، پرندگان کمیاب آن از بین رفتند
۲۶ خرداد ۹۵، ۲۵۵هکتار از جنگلها و مراتع کهگیلویه و بویراحمد طعمه حریق شدند
۲ تیر ۹۵، آتش جنگل های حاشیه تالابهای پل دختر را سوزاند
۶ تیر۹۵، ۲۵۶ هکتار جنگل خوزستان طعمه حریق شد
۹ تیر۹۵، جنگل های میمه در استان ایلام سوخت
۹ تیر ۹۵، جنگل های بلوط اندیمشک خاکستر و نابود شدند.
این آمار فقط مربوط به ۲۰ روز یعنی از ۱۲ خرداد تا ۹ تیر ۱۳۹۵ است.
رئیس سازمان جنگلها در سال ۹۵ گفت، به طور میانگین سالانه ۳۲۰ میلیارد تومان خسارت مستقیم زیستمحیطی ناشی از آتشسوزی در کشور داریم و برای خاموش کردن آتش سوزی جنگلها حداقل ۳۲ بالگرد نیاز داریم. این در حالی است که کمترین آمار حاکی از این است که ارتش ایران ۹۰۰ بالگرد دارد.
معاون فنی یگان حفاظت سازمان جنگل ها میگوید ۷۲ درصد دلیل آین آتشها نامعلوم است.
نیروی انتظامی، سپاه، اطلاعات نیز مقدار زیادی از جنگلها را به طور عمدی آتش میزنند و علت آن نیز باز شدن میدان دید در مرزها عنوان شده است. آتش زدن عمدی جنگلها توسط سپاه در نقاط مرزی یا جنگل های مختلف کردستان، کرمانشاه و ایلام انجام میشود. در واقع به جای اینکه برای دیدهبانی در مرزها برج بسازند و الزامات دیدهبانی تهیه کنند، جنگلهاکه سرمایه ملی هزاران ساله ایران هستند را آتش میزنند.
تعدادی از نمونههای این اقدام به شرح زیر است:
روز ۱۲ تیر ماه ۹۴، جنگل های زیبای آبیدر سنندج به آتش کشیده شد. نیروی انتظامی در کمک رسانی مردم جهت خاموش کردن آن ممانعت ایجاد کرد.
۳۰مرداد ۹۳، جنگل های میراجی مریوان سوختند. نیروهای انتظامی مستقر در پادگان پیران در نزدیکی روستای سردوشی مانع از خاموش کردن آتش توسط اعضای انجمن سبز چیای مریوان شد.
در عرض چند ماه صدها هکتار از جنگل های مریوان در، بیله، گوشخالی، سروآباد و دهها نقطهی دیگر سوختند. نیروی انتظامی کسانی را که قصد خاموش کردن آتش را داشتند مورد ضرب و شتم قرار داده و گاه دستگیر میکرد.[۹]
خشکیدگی جنگلهای ایران
از دیگر عوامل نابودی جنگلهای منطقه زاگرس خشکیدگی است که فقط در استان لرستان ۵۵۰ هزار هکتار از جنگل ها دچار پدیده خشکیدگی شده اند.
مدیر کل منابع طبیعی لرستان ۱۶ شهریور ۱۳۹۳ به خبرگزاری ایسنا گفت ۲۰ میلیون اصله درخت بلوط در استان لرستان در حال خشکشدن هستند یا کاملاً خشک شدهاند. اما باز هم هیچ کاری در این زمینه انجام نشده است. رئیس انجمن علمی جنگل هم درباره زوال جنگلهای زاگرس گفت:
«در چند سال اخیر از مجموع شش میلیون هکتار جنگل زاگرسی حدود یک میلیون هکتار از بین رفته است و بازگشت اکوسیستم آن امکان پذیر نیست.»
جنگلهای شمال هم شامل این وضعیت است، در گذشته ۱۳۰ رودخانه دائمی و بیش از ۱۲ تالاب از جنگلهای شمال تغذیه میشدند که اکثر آنها به دلیل نابودی جنگلها یا خشک شدند و یا فصلی شده اند.[۸]
عوارض ناشی از نابودی جنگلهای ایران
ایران به لحاظ جغرافیایی در یکی از مناطق خشک جهان قرار دارد. ایران جزو آخرین کشورها در رده بندی میزان بارندگی و رطوبت قرار دارد. آب، به یک بحران و ابرچالش تبدیل شده است، اما نکته عجیب این که با وجود این میزان کمبود آب، به محض بارندگی سیل زندگی مردم را نابود میکند.
در بارندگیهای معمول در اواخر شهریور و ابتدای مهر ۹۷ به گفته مرتضی سلیمی رییس بخش امداد و نجات هلال احمر، ۱۲ استان آذربایجان شرقی وغربی، اردبیل، اصفهان، خراسان شمالی، خوزستان، زنجان، سمنان، سیستان و بلوچستان، گلستان، مازندران و همدان تحت تاثیر سیل و آبگرفتگی، قرار گرفتند.
درنیمهی مهرماه ۹۷ هم باران در ۷ استان گیلان، مازندران، گلستان و غرب خراسان شمالی، شمال سمنان، ارتفاعات کرمان و ارتفاعات شرقی تهران بارید اما در استانهای شمالی شامل گیلان، مازندران، گلستان و خراسان شمالی بیشترین خسارت را برجای گذاشت تا آنجا که تعدادی از مردم دار و ندارشان را از دست دادند و دست کم ۹ کشته شدند.
بر اساس تحقیقات علمی دلایل سیل در ایران عبارتست از:
- تخریب بیش از ۳۰ درصد اراضی جنگلی
- از بین رفتن پوشش گیاهی در مراتع که بیش از ۹۰ درصد پوشش گیاهی مراتع ضعیف و درحال تخریب کامل است
- عدم استفاده از سیل بند و دیوارهای محافظ در مناطق سیل خیز
- عدم لای روبی رودخانه و تجمع رسوبات سنگین و غیرطبیعی پشت سدها
- خرابی سیلبندها، سدها و مخازن آب
- مدیریت فقط ۱۰درصد از حوزه آبخیزداری کشور
- تبدیل اراضی منابع طبیعی به کاربریهای ناپایدار مانند اراضی کشاورزی و ویلا سازی
- تصرف و تغییر اراضی در حریم و بستر رودخانه ها ساخت و سازها در حریم و بستررودخانه، ابنیه و احداث تاسیسات راهها
- دست خوردگی حوضه آبریز
ایران بالاترین رتبهی میزان فرسایش خاک در جهان را داراست.
اگر هریک از عوامل بالا را بررسی کنیم خواهیم دید که سیاستهای چپاولگرانه جمهوری اسلامی این بلا را بر سر محیط زیست کشور آورده است. برای نمونه جمهوری اسلامی بهخصوص در سالهای دههی ۸۰ بهشدت به دنبال اتمی شدن بود، از طرفی میدانست که با تحریم روبرو خواهد شد، به همین دلیل برای مقابله با تحریم بسیاری از مراتع و دشتها را برای کاشت گندم شخم زد. در نتیجه ریشهی بسیاری از گیاهان مراتع را از بین برد که باعث فرسایش زمین و خاک شد، جذب آب به شدت پایین آمد در نتیجه با هر بارانی سیل راه میافتاد. با از بین بردن جنگلها میزان نفوذ آب در زمین بسیار کم شد و به همین دلیل هر بارندگی به سیلاب میانجامد. در ایران نابودی محیط زیست به یک ابرچالش تبدیل شده است[۷]
نمایشهای حکومتی درختکاری
درحالی که مهرهها و کارگزاران رژیم از خامنهای گرفته تا بقیه مهرهها و کارگزاران آن، در یک نمایش حکومتی در روز درختکاری، درخت میکارند، و برای نابودی طبیعت و محیط زیست ابراز نگرانی میکنند، اما در عملی سیاستهای آنها باعث نابودی محیط زیست ایران شده است.
درخت بلوط یکی از سودمندترین درختان است مناطق زاگرس زادگاه اصلی این درخت است، در حاکمیت رژیم ولایت فقیه بیش از ۱۹ میلیون اصله درخت بلوط نابود شده است، باتوجه به این که ارزش اکولوژیکی درخت بلوط ۲۰۰ هزار دلار میباشد، خسارت ناشی از نابود شدن درختان بلوط بیش از سه تریلیون و ۸۰۰ میلیارد دلار میباشد، که البته این خسارت مطلقا جبران ناپذیر است و تا نسلهای آینده ادامه دارد.
۸۰ درصد تالابها و رودخانه ها و دریاچهها در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی نابود شدهاند. به لحاظ ارزش اقتصادی، تالابها ۲۰۰ برابر از زمین های کشاورزی ارزشمندتر هستند. تالابها جلوی خشکسالی و ریزگردها را میگیرند، برای آبهای زیرزمینی نقش مهمی دارند و منبع تولید برای حاشیه نشینان آن هستند.
امروزه اهمیت جنگل بر کسی پوشیده نیست، اما جنگلهای ایران با سرعتی وحشتناک در حال نابودی است به نحوی که ناسا اعلام کرد که با این روند برداشت از جنگلهای ایران تا حداکثر ۳۰ سال آینده در ایران جنگلی وجود نخواهد داشت.
در زمینهی آب هم وضعیت به فرا بحران رسیده و یک ابرچالش شده است به نحوی که مقامات جمهوری اسلامی اعتراف میکنند که دچار «ورشکستگی آبی» هستند. سالانه ۸۸ میلیارد متر مکعب در کشور آب تولید میشود ولی مصرف سالانه آن ۹۷ میلیارد متر مکعب است.
همچنین انواع گونههای جانوری نیز در حال نابودی هستند. یوز ایرانی یک نمونه آن است.[۱۰]
در این رابطه عیسی کلانتری رئیس محیط زیست جمهوری اسلامی اعتراف کرد که:
«طی این سالها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم میشد این رفتار را با منابع طبیعی و محیط زیست انجام نمی داد»
کوههای ایران
محیط زیست ایران نه تنها در حوزهی رودخانهها و جنگلها دچار لطمات جدی گشته است بلکه کوههای ایران نیز طی چهل سال گذشته دستخوش خسارات جبران ناپذیری توسط عوامل و عناصر حکومتی شده است.
ساختوسازهای غیر قانونی توسط آقازادههای حکومتی در نقاط خوش آبوهوای حاشیه شهرها یکی از نمونههای کوهخواری در ایران است.[۱۱]
ساخت دانشگاهها در نقاط مرتفع کوهستانی منجر به خسارات جانی نیز شده است. که از جمله میتوان به حادثه جانخراش واژگون شدن اتوبوس دانشگاه علوم و تحقیقات در سال ۱۳۹۷ اشاره کرد.
فاطیما فردوس: حادثه تلخ دانشگاه علوموتحقیقات، ابعاد مختلفی داشت که مهمترین آن مربوط به کوهخواری بود. چرا مهمترین؟ چون اگر این دانشگاه در ارتفاع بالای ۱۸۰۰ متر و در دل کوه ساخته نمیشد، نه نیازی به تلهکابین داشت که بگوییم ساخته نشد و نه گودالی عمیق وسط دانشگاه بود که برایش گاردریل بزنیم؛ هرچند نمیشود از اهمالکاری مسئولین دانشگاه برای نظارت بر رفتوآمد دانشجویان با اتوبوس و سنجش ایمنی آن غافل شد. با این حال قانون در این باره چه میگوید؟ کوهخواری به معنی تصرف در طبیعت غیرقانونی است اما از آنجایی که نزدیک به ۲۰ سازمان در ایران متولی زمین و مسکن هستند، دورزدن قانون و استفاده از نفوذ و قدرت اشخاص، کوهخواری را قانونی میکند و دست سازمانهایی مانند اراضی را برای مقابله با آن میبندد. مصداق روشن آن هم دانشگاه آزاد بود که به وزارت راه و شهرسازی واگذار شد و با آنکه شهردار وقت اجازه ساخت آن را نداده بود ولی دانشگاه آزاد در دل کوههای پونک ساخته شد. کوهخواریای که قطعا آخرین مورد نبوده است و جدیدترین مصداق آن دانشگاه رودهن است که آنهم وضعیتی مشابه دانشگاه آزاد دارد و احتمالا تا حادثه تلخی اتفاق نیفتد، وضعیت آن پیگیری نمیشود.[۱۲]
دریاچههای ایران
نابودی و مرگ تدریجی دریاچهها و تالابهای ایران اکنون به یک موضوع جدی کشور تبدیلشده و محو شدن دریاچههای هامون، کافتر، بختگان، مهارلو، طشک و برخی دیگر از تالابها از نقشه ایران و همچنین قرار گرفتن دریاچه ارومیه در آستانه نابودی کامل، پای مجلس را نیز به بحران خشکی دریاچهها کشانده است. دستاندرکاران و مسئولان حکومتی بر این باورند که آثار مخرب زیستمحیطی و وقوع طوفانهای نمکی و گردوغبار و از بین رفتن کشاورزی از مهمترین علل خشک شدن دریاچههای کشور است. از طرفی ازآنجاکه ایران بهطور طبیعی کشوری با آبوهوای خشک است و در بسیاری از دوران با مشکل کمآبی مواجه است، خشک شدن و از بین رفتن دریاچههای طبیعی آن نیز مشکلی جدی روی مشکلات قبلی است[۱۳]
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه که بزرگترین دریاچه داخلی ایران و بزرگترین دریاچه آب شور دنیاست در استان آذربایجان غربی واقع شده است.
حوضهی آبریز دریاچه ارومیه، ۵۱٬۸۷۶کیلومتر مربع است که ۳ درصد مساحت کشور ایران را دربر میگیرد. این حوضه با داشتن دشتهایی مانند دشت تبریز، ارومیه، مراغه، مهاباد، میاندوآب، نقده، سلماس، پیرانشهر، آذرشهر و اشنویه، یکی از مراکز عمده و خیلی با اهمیت فعالیت کشاورزی و دامداری در ایران بهشمار محسوب میشود.دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر دائمی آسیای غربی است که در شمال غرب فلات ایران واقع شده است.
آب دریاچهٔ ارومیه جزو آبهای بسیار شور است که میزان نمک محلول آب دریاچه دو برابر اقیانوسها است و هیچ گونهای از ماهیان به جز گونههایی از سختپوستان (آرتمیا)، دیاتومها و فیتوپلانکتونها در آن زندگی نمیکنند.
۲۷گونه پستاندار، ۲۱۲گونه پرنده، ۴۱گونه خزنده، ۷گونه دوزیست و ۲۶گونه ماهی، جزو خانواده تشکیل دهنده حیات وحش این دریاچه هستند.دریاچهٔ ارومیه دارای ۱۰۲جزیره است که همهٔ آنها از سوی سازمان یونسکو به عنوان اندوختهٔ طبیعی جهان به ثبت رسیدهاند.
به جرات میتوان گفت که دریاچه ارومیه یکی از نادرترین جاذبههای طبیعی است که در سالیان اخیر در اثر سیاستهای غلط و به عبارتی سوء استفادههای سیاسی اقتصادی دچار خشک شدن و نابودی گردید. سیاستهایی که در پشت پرده آن، غول سیاسی نظامی اقتصادی مافیای سپاه پاسداران نقش ایفا کرد و این دریاچه را به کام مرگ فرو برد.
در این بین نقش ارگانهای زیرمجموعه سپاه پاسداران بهویژه ارگان خاتم الانبیا و نقش جاذبههای توریستی این دریاچه، موجب گردید تا مرگ این دریاچه حتمی شود و عوارض محیطی، اجتماعی و عواقب زیست محیطی جبران ناپذیری را موجب گردد.[۱۴]
دریاچه بختگان
دریاچه بختگان که در استان فارس واقع شده، اکنون در حال خشکی کامل است. استفادههای متعدد در بالادست تالاب برای آب آشامیدنی شیراز و روستاهای متعدد و همچنین استفاده از آب برای زمینهای کشاورزی و صنعت، از مهمترین دلایل خشکسالی این دریاچه به شمار میرود. منشأ دریاچه بختگان رودخانه کوچک سیوند است که دولت با احداث سدی بر روی این رودخانه حیات دریاچه بختگان را بهشکلجدی تهدید کرد. متأسفانه این روزها بخشهای بسیار گستردهای از دریاچه خشکشده و دیگر از پرندگان خبری نیست و این بخشها به میدانی برای تمرین و ویراژ موتورسواران و تیک آف کردن اتومبیلها تبدیلشده است. دریاچه بختگان، برای مهرومومهای طولانی زیستگاه زمستانی پرندگانی بود که از روسیه و دشتهای سیبری به ایران کوچ میکردند. اما امروز با توجه به خشکی دریاچه، فلامینگوها گروهگروه بختگان را ترک میکنند.
تالاب انزلی
جالب است بدانید که ۲۷ رودخانه مهم گیلان به تالاب انزلی سرازیر میشوند درواقع این تالاب با مساحت ۲۰۰ کیلومترمربع بهمثابه تصفیهخانه آب دریای خزر است. این رودها با آب شیرین خود سدی در برابر آبشور دریای خزر به وجود آوردهاند. از سوی دیگر این تالاب با بیش از ۱۰۰ گونه پرنده، ۵۰ گونه ماهی، صدها گونه موجودات گیاهی، جانوری و میکروسکوپی و دهها گونه گیاهی که در دل خود جایداده است، اکوسیستم کمنظیری بهشمار میآید. متأسفانه این تالاب نیز همانند بسیاری دیگر از پدیدههای طبیعی کشورمان درتهدید جدی است. ساختن استخر پرورش ماهی در پیرامون تالاب و تغییر ویژگی فیزیکی و شیمیایی آب، بیتوجهی به ظرفیت تالاب در پذیرش گردشگری همزمان، افزایش میزان فلزات سنگین و بخصوص سرب در آب و رسوبات تالاب، پمپاژ آب به بالادست تالاب برای آبیاری زمینهای کشاورزی، ساخت کــومههای شکار، گردآوری میزان زیادی از زبالههای غیرقابل تجزیه در تالاب که از طریق رودخانههای منتهی به تالاب و بازدیدکنندگان از تالاب وارد آن میشود، نبود لایروبی لازم و همچنین رهاسازی فاضلابهای صنعتی، خانگی و بیمارستانی چند شهرستان استان گیلان به تالاب انزلی و غیره منجر به ویرانی بخشهای بزرگی از تالاب و برهم خوردن تعادل اکوسیستمی آن شده است. متأسفانه هنوز دولت تدبیر درستی برای حل این معضل در نظر نگرفته است.
دریاچه هامون
دریاچه بختگان
گونه های جانوری در ایران
رودخانه ها
روز جهانی محیط زیست
روز جهانی محیط زیست، روزی است که در تاریخ ۵ ژوئن از سوی سازمان ملل جهت افزایش سطح آگاهی مردم برای نگهداری محیط زیست و تحریک و تشویق سیاستمداران به گرفتن تصمیماتی برای رویارویی با ویرانی محیط زیست و گونههای زیستیجانوری برگزیده شدهاست.[۱۵]
هر ساله روز ۱۵ خرداد (۵ ژوئن) در سراسر جهان با عنوان روز جهانی محیط زیست گرامی داشته میشود. تاریخچه روز جهانی محیط زیست به سال ۱۹۷۲ بر میگردد، در آن سال برای نخستین بار، سازمان ملل متحد کنفرانسی را با موضوع انسان و محیط زیست در شهر استکهلم سوئد برگزار نمود.
همزمان با برپایی این کنفرانس مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را تصویب کرد که منجر به تشکیل UNEP ( برنامه محیط زیست سازمان ملل ) شد، UNEP در سراسر جهان مراسم ویژهای را به مناسبت این روز برگزار مینماید. مراسم این روز میتواند به اشکال مختلف باشد مثل راهپیماییهای خیابانی،همایشهای دوچرخه سواری،نمایش، مسابقات نقاشی و مقاله نویسی در مدارس ، درختکاری ،فعالیتهای مربوط به بازیافت ، پاکسازی و... .
هدف از برگزاری چنین مراسمی جلب توجه عمومی به مسائلی است که محیط زیست را آلوده ساخته است. هر سال نیز یکی از مسایلی که شدیدا محیط زیست را تهدید میکند به عنوان موضوع این روز انتخاب میشود.[۱۵]
برپایه گزارش خبرگزاری فارس دفتر خامنهای روز سهشنبه ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۸، سیاستهای کلی محیط زیست را اعلام کرد. مدیریت هماهنگ و نظاممند منابع حیاتی، جرمانگاری تخریب محیط زیست، تهیه اطلس زیستبوم کشور و گسترش اقتصاد سبز و نهادینهسازی فرهنگ و اخلاق زیستمحیطی" از جمله محورهای ابلاغیه یاد شده است.
این امر که زیر سلطه رژیم جمهوری اسلامی، محیط زیست در موقعیت بحرانی و فاحعهباری قرار گرفته مورد تایید سازمانهای جهانی و همچنین بعضی از ارگانها و مقامات رژیم نیز هست. "انستیتو جهانی منابع طبیعی" در گزارش سال ۲۰۱۵ خود تولیدکنندگان گازهای گلخانهای را رتبهبندی کرده است.مطابق با گزارش منتشر شده، جمهوری اسلامی بعد از چین، آمریکا، ۵ کشور اروپایی، هند و روسیه، با تولید سالانه ۷۱۵ میلیون تن دی اکسیدکربن مقام دهم را در جهان کسب کرده است. بر اساس این گزارش، تولید مذکور رو به افزایش نیز هست. به این اعتبار باید گفت ایران با بنیه اقتصادی ضعیفتر و جمعیتی کمتر از بقیه کشورها در رساندن زیان به ۷۸ میلیون جمعیت کشور و ۷ میلیارد از ساکنان زمین به چنین مقامی در تخریب محیط زیست رسیده است. بنا به گزارش برخی تحقیقات، سوزاندن وسیع گاز طبیعی و وجود چندین میلیون اتومبیل کهنه که بنزین غیر استاندارد می سوزانند، دو عامل اصلی در ایجاد میزان ذکر شده دی اکسید کربن در ایران میباشند. اما مشکلات زیست محیطی در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی فقط به تولید گازهای گلخانه ای محدود نمیشود. در سالهای گذشته مشکلات زیستمحیطی زیادی در ایران رخ داده که خشک شدن دریاچهها، رودها و تالابها، از بین رفتن جنگل ها، بحران آب و همچنین آلوده بودن هوای شهرهای بزرگ از جمله آنهاست.
چندی پیش "حمید چیت چیان" وزیر نیرو در دولت یازدهم، بحران آب در ایران را جدی و اصلی ترین چالش کشور دانست. او شور شدن آب ها، خشک شدن باغات و زمینهای کشاورزی، خشک شدن چشمهها، قناتها، تالابها و دریاچهها و کاهش آب رودخانهها را از شواهد بحران آب بر شمرد و افزود که سالانه 1200 کیلومتر کف شکنی در چاههای موجود یا حفر چاه های جدید در کشور صورت میگیرد. این در حالی است که یکی از عوامل اصلی بحران آب در ایران برداشت بی رویه از آبهای زیرزمینی و وجود هزاران چاه مجاز و غیرمجاز در کشور است. "ستار محمودی" قائم مقام وزیر نیرو نیز وضعیت آب در 520 شهر ایران را بحرانی خواند. به نظر او خشکسالی های پایدار، سدسازی های بی رویه، اتلاف منابع آبی توسط کشاورزی سنتی و ناکارآمد و بالاخره حفر دهها هزار چاه به ویژه در اطراف دریاچه ها و تالاب ها، بحران و قحطی آب در ایران را باعث شده اند. مطابق آمارهای رسمی اکنون در ایران از 647 سد، بهرهبرداری میشود و احداث 683 سد دیگر در دست مطالعه یا اجراست. اکثر این سدها و آبراهه ها توسط قرارگاه خاتم الانبیا زده شده اند. بعضی از سدها برای رساندن آب به املاک و خانه های آخوندهای دانه درشت و مقامات، مراکز نظامی و یا در جایی مثل کردستان برای محروم کردن منطقه از آب فراوانی زده شده اند که می تواند موجب رشد کشاورزی، دامداری و دامپروری و بی نیازی اقتصادی این منطقه شود. درآمدهای به دست آمده از این پروژه ها به جیب سپاه و فرماندهان ارشد آن رفته و گرد و خاک حاصل از بستر خشک دریاچه ها، رودها و تالاب ها، مردم را به انواع بلایا مبتلا کرده است. جنگلهای زاگرس در کردستان آگاهانه و به بهانه حفظ امنیت توسط نیروهای مسلح جمهوری اسلامی سوزانده می شوند. جنگلهای شمال نیز توسط فرماندهان نظامی، انتظامی، مقامات دولتی و رانت خواران و به خاطر خانه، ویلا و انبوه سازی، به آتش کشیده می شوند. پوشش گیاهی در مناطق مختلف و بویژه در کردستان زیر چکمه نیروهای ارتش، سپاه و بسیج لگد مال شده و یا توسط آتش سلاحهای آنان شعله ور گردیده و از بین میروند. در ابلاغیه خامنه ای از جمله به "جرمانگاری تخریب محیط زیست" اشاره شده است. آیا در کشوری که نظام حکومتی آن عامل اصلی تخریب محیط زیست است، چه کسی قرار است تخریب کنندگان محیط زیست را تنبیه کند؟
در سالهای اخیر بحران زیست محیطی خشم و اعتراضات گسترده مردم را برانگیخته است و رژیم با حربه سرکوب با این اعتراضات روبرو شده است. اما این سرکوب ها مردم را مرعوب نکرده و مبارزه برای بهبود محیط زیست به یکی از عرصه های رودرروئی مردم با رژیم تبدیل شده است.
وسعت و ژرفای بحران محیط زیست بخش هایی از کارگزاران رژیم و بورژوازی ایران را هم نگران کرده و به قول بعضی از کارشناسان به صورت مانعی در مقابل سرمایه گذاری های داخلی و خارجی درآمده است. در این شکی نیست که سرمایه گذاران خارجی و داخلی از فقدان قوانین در حفاظت از محیط زیست سود می برند. اما وقتی بحران در این عرصه ابعاد فاجعه باری پیدا می کند، کسب و کار و تندرستی خود و نیروی کارشان را به خطر می اندازد و به اعتراضات مردم دامن می زند، اینبار طرفدار دخالت و سرمایه گذاری دولت در این عرصه می شوند. ابلاغ "سیاستهای کلی محیط زیست" توسط خامنه ای در شرایطی است که تخریب محیط زیست ابعاد فاجعه باری پیدا کرده است و پیامدهای آن دامن رژیم جمهوری اسلامی را گرفته است. تولد سرمایه داری با گام های آغازین، با تخریب محیط زیست همراه شد. ابعاد و اشکال این ویرانگری در طول تاریخ کوتاه سرمایهداری بسیار تغییر کرده است، ولی این پدیده نه تنها تکرار میشود، بلکه به عنوان جزء همزاد این سیستم عملکردی هولناک تر مییابد. در دل سیستم بحران زده کنونی سران حکومت اسلامی سرمایه قادر به جلوگیری از مصائب رو به افزایش ناشی از تخریب محیط زیست نبوده و نخواهند بود و بدون شک "سیاستهای کلی محیط زیست" خامنه ای نیز همچون سایر اسناد مربوط به سیاست های کلان به یک ورق پاره تبدیل خواهد گردید.[۱۶]
منابع
- ↑ محیط زیست
- ↑ رابرت کریستوفرسون -Elemental Geosystems
- ↑ مستند مادرکشی - مجله دانش و بنیان
- ↑ زنگ هشدار بحران وخیم بی آبی در ایران-خبرگزاری رسمی حوزه
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ برنامه دست رو کنی سیمای آزادی - ۲۲ تیر ۱۳۹۵
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ هشدار نسبت به تخریب کوهها در روز جهانی پاکسازی کوهستانسایت روزنامه همشهری
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ برنامه سیل در ایران از سیمای آزادی - ۱۸ مهر ۱۳۹۷
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ برنامه نابودی جنگلهای ایران از سیمای آزادی - ۱۲ اسفند ۱۳۹۵
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ برنامه دست رو کنی سیمای آزادی - ۲۹ تیر ۱۳۹۵
- ↑ برنامه درختکاری از سیمای آزادی
- ↑ فیلم کوهخواری برادرزاده یکی از وزرا- سایت مشرق نیوز
- ↑ کوهها را از دست دانشگاه آزاد نجات دهید!- سایت خبرآنلاین
- ↑ نگاهی به دریاچههای سوخته ایران- سامانه رزرواسیون مهر
- ↑ سپاه پاسداران و جنایتی به نام خشک شدن دریاچه ارومیه- سایت ایران گلوبال
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ 5 ژوئن ؛ مصادف با روز جهانی محیط زیست- سایت بیتوته
- ↑ رژیم جمهوری اسلامی عامل تخریب محیط زیست حزب کمونیست ایران
- ↑ Aral Sea syndrome desiccates Lake Urmia: Call for action- سایت ساینس دایرکت