۷٬۳۴۸
ویرایش
(اصلاح املا) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
'''دکتر مرتضی شفایی''' (زاده۱۳۱۰درگذشته ۵مهر۱۳۶۰) متولد اصفهان، همهی مراحل تحصیلیاش را در همان شهر گذراند و پس از دریافت درجه دکترا از دانشگاه اصفهان بهمدت ۵ سال، بین مردم محروم روستاهای کردستان و آذربایجان غربی زندگی کرد. پس از بازگشت از مأموریت ۵سالهاش در روستاهای غرب کشور، یاری رسانی به مردم محروم شهرش را در پیش گرفت. | '''دکتر مرتضی شفایی''' (زاده۱۳۱۰درگذشته ۵مهر۱۳۶۰) متولد اصفهان، همهی مراحل تحصیلیاش را در همان شهر گذراند و پس از دریافت درجه دکترا از دانشگاه اصفهان بهمدت ۵ سال، بین مردم محروم روستاهای کردستان و آذربایجان غربی زندگی کرد. پس از بازگشت از مأموریت ۵سالهاش در روستاهای غرب کشور، یاری رسانی به مردم محروم شهرش را در پیش گرفت. | ||
دکتر مرتضی شفایی از زمان انقلاب ضدسلطنتی در تظاهراتها و فعالیتهای مبارزاتی آن دوران بهصورت خودجوش شرکت میکرد. پس از سرنگونی رژیم شاهنشاهی و تشکیل انجمنهای مجاهدین به همکاری با مرکزپزشکی مجاهدین معروف به امداد مجاهدین روی آورد. | دکتر مرتضی شفایی از زمان انقلاب ضدسلطنتی در تظاهراتها و فعالیتهای مبارزاتی آن دوران بهصورت خودجوش شرکت میکرد. پس از سرنگونی رژیم شاهنشاهی و تشکیل انجمنهای مجاهدین به همکاری با مرکزپزشکی مجاهدین معروف به امداد مجاهدین روی آورد. با شروع سرکوب اعضا و هواداران سازمان های سیاسی دکتر محمدشفایی نیز تحت تعقیب قرار گرفت. او هنگام مراجعه به خانه اش در اصفهان در تاریخ دستگیر شد. مأموران امنیتی گفته بودند او را تنها برای یک سوال و جواب کوتاه با خود میبرند. مدت کوتاهی پس از آن نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به خانه مراجعه کرده و همسر وی عفت خلیفه سلطانی را نیز با خود بردند. در این هنگام فرزند آنها محمد شفایی ۸ ساله بود و توسط مادرش به همسایگان سپرده شد. در همان ایام فرزند دیگر او مجید شفایی نیز توسط پاسداران دستگیر شده بود. | ||
در شامگاه ۵ مهر۱۳۶۰، دکتر شفایی را به همراه همسر و فرزند ۱۶سالهاش مجید شفایی، در کنار بیش از ۵۰ مجاهد خلق دیگر تیرباران کرد. | |||
در | در مجموع ۶ نفر از اعضای خانواده شفایی توسط جمهوری اسلامی کشته شدند. محمد شفایی و زهره شفایی از بازماندگان خانواده شفایی به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوستند. | ||
== زندگینامه دکتر شفایی == | == زندگینامه دکتر شفایی == | ||
خط ۷۴: | خط ۷۶: | ||
مأموران آخوند طاهری در اصفهان فرزند ۱۶ سالهشان را در مقابل چشمان پدر و مادرش دکتر شفایی و عفت خلیفه سلطانی شکنجه و آزار دادند و برایشان اعدام مصنوعی ترتیب دادند تا آنها را در هم بشکنند و وادار به تسلیم نمایند. | مأموران آخوند طاهری در اصفهان فرزند ۱۶ سالهشان را در مقابل چشمان پدر و مادرش دکتر شفایی و عفت خلیفه سلطانی شکنجه و آزار دادند و برایشان اعدام مصنوعی ترتیب دادند تا آنها را در هم بشکنند و وادار به تسلیم نمایند. | ||
در شامگاه | در شامگاه ۵ مهر ۱۳۶۰، دکتر شفایی را همراه همسر و فرزند ۱۶سالهاش مجید شفایی، در کنار بیش از ۵۰ تن دیگر از اعضای مجاهدین تیرباران شدند.<ref name=":1">[https://event.mojahedin.org/i/news/141200 خانواده شفایی- سایت سازمان مجاهدین]</ref> | ||
=== دکتر مرتضی از زبان دیگران === | === دکتر مرتضی از زبان دیگران === | ||
یکی از معلمان در اصفهان که از قدیم دکتر مرتضی را میشناخت نوشته است: «از زمانیکه با دکتر مرتضی شفایی آشنا شدم، یاد گرفتم که تنها معلم خوبی برای بچههای فقیر بودن کافی نیست. او به من آموخت که بسیار بیشتر از کمک به درس و مشق آنها، بتوانم شاگردانم را هم در مشکلاتشان و رنج و محرومیتهای خانوادگی و اجتماعیشان کمک | یکی از معلمان در اصفهان که از قدیم دکتر مرتضی را میشناخت نوشته است: <blockquote>«از زمانیکه با دکتر مرتضی شفایی آشنا شدم، یاد گرفتم که تنها معلم خوبی برای بچههای فقیر بودن کافی نیست. او به من آموخت که بسیار بیشتر از کمک به درس و مشق آنها، بتوانم شاگردانم را هم در مشکلاتشان و رنج و محرومیتهای خانوادگی و اجتماعیشان کمک کنم</blockquote><blockquote>«بارها در تلاش برای حل و فصل مشکلات بچهها، وقتی که به فقر و بیماری و بیغذایی یک خانواده پی میبردم، احساس میکردم که دیگر کاری از دستم بر نمیآید؛ ولی از وقتی دکتر مرتضی شفایی را شناختم، او در حل و فصل این مشکلات تکیهگاهم بود. یک بار که مادر یکی از دانشآموزانم را نزد او بردم، بعد از معاینه بیمار بهشدت ناراحت شد و دستش موقع نوشتن نسخه میلرزید. تصور کردم آن مادر بیماری خطرناکی دارد، اما دکتر خودش را سرزنش میکرد که چرا زودتر متوجه وضع این خانواده نشده است. سپس دکتر مرتضی شفایی به آن خانواده مقدار قابل توجهی پول داد و از آنها با شرمندگی عذرخواهی کرد که بیش از این کاری از دستش بر نمیآید».</blockquote>زهره شفایی در رابطه با پدرش نوشته: <blockquote>«او با خودش عهد بسته بود که به محرومین جامعه کمک کند. علاوه برکمکهای مالی که به افراد نیازمند میکرد، برای معاینه و درمان رایگان بیماران نیز سهمیهیی در نظر گرفته بود. او بویژه از اواسط سال ۱۳۵۵، مبالغ مشخصی از حقوق و درآمد ماهانهاش را به کمکهای خاصی که فرزند مجاهدش جواد شفایی سفارش میکرد، اختصاص میداد».<ref name=":0" /></blockquote> | ||
== اعضای دیگر خانواده دکتر شفایی == | == اعضای دیگر خانواده دکتر شفایی == | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۰: | ||
=== محمد شفایی- پسر دکتر مرتضی شفایی === | === محمد شفایی- پسر دکتر مرتضی شفایی === | ||
[[پرونده:محمد شفایی.jpg|بندانگشتی|محمد شفایی]]نام فرزند دیگر دکتر مرتضی شفایی محمد است. او هنگامی که هشت ساله بود با دستگیری مادرش به همسایگان سپرده شد. | [[پرونده:محمد شفایی.jpg|بندانگشتی|محمد شفایی]]نام فرزند دیگر دکتر مرتضی شفایی محمد است. او هنگامی که هشت ساله بود با دستگیری مادرش به همسایگان سپرده شد. پس از مدتی عموی او از شیراز برای بردن وی به اصفهان آمد. محمد شفایی سپس به آمریکا رفت. او در شهر گرینزبورو در ایالت کارولینای شمالی به تحصیل پرداخت. محمد در دانشگاه کارولینای شمالی دوره مقدماتی پزشکی را شروع کرد و پس از گذشت یکسال با هدف پیوستن به سازمان مجاهدین ترک تحصیل کرد. محمد شفایی هم اکنون یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران است<ref>[https://iranazadfarda.com/%D9%84%D8%AD%D8%B8%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D9%87%D8%A7/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B4%D9%81%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%B1-%D8%A7%D8 مصاحبه محمد شفایی- سایت ایران آزاد فردا]</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |