کاربر:Abbas/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
| کشور مرگ =پاریس | | کشور مرگ =پاریس | ||
| نام همسر = | | نام همسر = | ||
| فرزندان =احمد | | فرزندان =[[احمد رضایی]]، [[رضا رضایی]]، آذر رضایی، [[مهدی رضایی]]، مهین رضایی، فاطمه رضایی، صدیقه رضایی، ابوالقاسم رضایی(محسن) | ||
|خویشاوندان سرشناس = | |خویشاوندان سرشناس = | ||
| تحصیلات = | | تحصیلات = |
نسخهٔ ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۵۰
حاج خلیل رضایی | |
شناسنامه | |
---|---|
معروف به | حاج خلیل |
زادروز | ۱۲۹۸ |
زادگاه | محلات اراک، ایران |
تاریخ مرگ | ۱۵ آذر ۱۳۸۲ |
محل مرگ | پونتواز پاریس، پاریس |
فرزندان | احمد رضایی، رضا رضایی، آذر رضایی، مهدی رضایی، مهین رضایی، فاطمه رضایی، صدیقه رضایی، ابوالقاسم رضایی(محسن) |
دین | مسلمان |
اطلاعات سیاسی | |
سمت | عضو شورای ملی مقاومت ایران |
فعالیتها | مبارزه علیه حکومت سلطنتی- حامی مصدق - مبارزه علیه رژیم ایران- هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران |
حاج خلیل رضایی (حاج خلیل) (زاده ۱۲۹۸- درگذشت ۱۶ آذر ۱۳۸۲) در محلات اراک بهدنیا آمد. هنگامی که یک ساله بود مادر خود را از دست داد و در ۱۳سالگی با فوت پدر به تهران رفت. حاج خلیل رضایی در ۲۲سالگی بهدنبال اوجگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، هوادار دکتر محمد مصدق شد. بعد از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر مصدق، خلیل رضایی در کنار آقای طالقانی به مبارزه خود علیه دیکتاتوری شاه ادامه داد. او در این هنگام از مؤسسان کانون فعالیت برای آزادی زندانیان سیاسی بود. حاج خلیل رضایی بعد از دستگیری بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران و پسرانش احمد و رضا در شهریور ۱۳۵۰، بارها توسط ساواک احضار، بازجویی و زندانی شد. حاج خلیل رضایی در ۱۵ آذر ۱۳۸۲ در بیمارستانی در شهر پونتواز پاریس درگذشت.
کودکی و تحصیلات
حاج خلیل رضایی در سال ۱۲۹۸ در محلات اراک به دنیا آمد. هنگامی که یک ساله بود مادر خود را از دست داد. در دوران کودکی همزمان با تحصیل در مکتبخانه، در کنار کورهی داغ به کار پرمشقت آهنگری میپرداخت و کمک کار پدرش بود. در ۱۳ سالگی و بعد از فوت پدرش به تهران رفت، وارد بازار شد و روی پای خود ایستاد. خلیلالله رضایی در ۱۳سالگی با فوت پدر به تهران رفت و از این نقطه به بعد برای ادامهٔ زندگی روی پای خود ایستاد.
فعالیت سیاسی
در ۲۲سالگی و بهدنبال اوجگیری نهضت ملی شدن صنعت نفت، به دکتر محمد مصدق و راهش علاقهمند شد و به هواداران او پیوست. او در توصیف این دوران از زندگی خود، طی نامهای به مسعود رجوی، نوشته است:
«مسعود و مریم، فرزندان مجاهد و مبارز عزیزم!
افتخار دارم که در سرتاسر زندگی از سن ۲۲سالگی در مبارزه بوده و تا آخرین روز هم هستم. من عاشق دکتر مصدق بودم و حتی بهوسیلهٔ کاشانی خائن در مجلس به حضور مصدق رسیدم و خواستم دستش را ببوسم، او صورت مرا بوسید و همین کاشانی خائن که من چقدر از نظر مادی به او کمک میرساندم، پس از دستگیری مصدق با روزنامهٔ الاهرام مصاحبه کرد و در حالی که سیگار میکشید، وقتی خبرنگار پرسید از نظر شما باید با مصدق چه کرد؟ با کمال وقاحت گفت: «فقط اعدام».
این را برای حفظ در سینهٔ تاریخ نوشتم.
خلیلالله رضایی».[۱]
دوران بعد از انقلاب ۵۷
بعد از انقلاب ضد سلطنتی روحالله خمینی، حاج خلیل رضایی را بهعنوان مشاور ویژه خود برگزید. اما حاج خلیل قبول نکرده و کنارهگیری کرد. وی پس از آن مورد فشار از طرف دستگاه حکومتی قرار گرفته و اموال وی مصادره گردید. حتی به خانهی حاج خلیل نارنجک پرتاب کردند. حاج خلیل رضایی به دلیل همین فشارها از ایران خارج شد.
تظاهرات پاریس سال ۱۳۸۲
خلیل رضایی در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۲ در حالی که از بیماری رنج میبرد، در تظاهرات هموطنان ایرانی در آمریکا شرکت کرد تا در اعتراض به قرار دادن نام سازمان مجاهدین در لیست تروریستی سخنرانی نماید. پس از آن در نامهای خطاب به مسعود رجوی نوشت:
«پای شرف و حیثیت ایران و ایرانی، یعنی پای حیثیت مجاهدین، یعنی پای شما در میان بود. شما حیثیت و شرف ایران و ایرانی هستید.
مسعود عزیزم،
میدانم من و شما یکدیگر را نخواهیم دید و به هر حال من مدیون کمکهای شما در طول غربت بوده و هستم. من فرزندانم را اول به خدا و دوم به شما میسپارم. فرزندان من هیچکس را غیر از شما ندارند. سرپرستی آنها را به شما واگذار میکنم.
مسعود و مریم عزیزم!
از شهریور ۲۰ تا امروز دلم فقط به این خوش است که شما هستید و نگذاشتید پرچم مصدق روی زمین بماند. تنها آرزویم این است که این ملت شریف و عزیز به آزادی برسد و ثمرهٔ مبارزات تمام میهندوستان و آزادیخواهان از میرزا کوچکخان و شیخ محمد خیابانی و کلنل پسیان و مصدق و طالقانی و مسعود و تا مجاهدین و مبارزین به ثمر بنشیند. انشاءالله نسلهای آینده بتوانند درست و آنطور که شایستهٔ ملت ایران است زندگی کنند».[۱]
خانواده رضایی ها
خانواده رضایی یا همان «رضایی ها» از جمله خانواده های شناخته شده در زمینه ی مبارزات سیاسی چه قبل انقلاب و چه بعد انقلاب بودند و نزد مردم ایران از احترام ویژه ای برخوردار بودند، طوری که بعد از انقلاب سال ۵۷، میدان ۲۵شهریور به میدان رضاییها منسوب شد، اما بعد از درگیری نظام جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق ایران، نام آن را به میدان هفت تیر تغییر دادند.
حاج خلیل رضایی(پدر رضایی ها) دارای هشت فرزند از خانم زهرا نوروزی (عزیز رضایی) بنامهای احمد،رضا، فاطمه، صدیقه، مهدی،مهین، آذر و ابوالقاسم(محسن) که همگی از اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران بودند که همگی به جز فاطمه و محسن رضایی در مقاطع مختلف شهید شدند. فاطمه و محسن رضایی هم اکنون از اعضاء سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران میباشند. موسی خیابانی از اعضاء به نام سازمان مجاهدین خلق ایران همسر آذر رضایی دختر حاج حاج خلیل رضایی و علی زرکش از همسر مهین رضایی دختر دیگر حاج خلیل رضایی بود. موسی خیابانی در سال ۱۳۶۰ در یک خانه تیمی در تهران به همراه همسر خود محاصره شده و به شهادت رسیدند. علی زرکش در عملیات فروغ جاویدان به شهادت رسید.
درگذشت
حاج خلیل رضایی در ۱۵ آذر ۱۳۸۲ به دلیل بیماری در بیمارستانی در شهر پونتواز پاریس درگذشت.