نسرین پارسیان
نسرین پارسیان، (زاده ۱۳۳۹ در تبریز - درگذشته ۹ آبان ۱۳۷۲) کاندیدای شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران، و عضو شورای ملی مقاومت ایران بود. او از دانشجویان دانشگاه تبریز و مسئول بخش دانشجویی سازمان مجاهدین در این دانشگاه بود. وی در ۱۳۶۱ از ایران خارج شد و به تشکیلات سازمان مجاهدین خلق در خارج کشور پیوست. نسرین پارسیان در سال ۱۳۶۶ مسئول پشتیبانی یکی از یکانهای رزمی و فرمانده یک دسته رزمی از زنان بود. وی در عملیات فروغ جاویدان، فرمانده یک گردان از ارتش آزادیبخش بود. سال ۱۳۷۱ به عضویت هیئت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد و ضمن کاندیدایی شورای رهبری، فرمانده پذیرش ارتش آزادیبخش شد. نسرین پارسیان صبح روز ۹ آبان ۱۳۷۲، حین رانندگی در ورودی شهر بغداد با یک مینیبوس تصادف کرد و در همان روز جان باخت.
وی در ۹ آبان ۱۳۷۲ در یک حادثه رانندگی جان باخت.
کودکی و نوجوانی نسرین پارسیان
نسرین پارسیان (فاضله) در سال ۱۳۳۹ در تبریز متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تبریز گذراند. نسرین پارسیان در سال ۱۳۵۷ وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته علوم آزمایشگاهی به تحصیل پرداخت.
آغاز فعالیت سیاسی
نسرین پارسیان در اواخر دبیرستان با توجه به ارتباطاتی که با دانشجویان هوادار سازمان مجاهدین خلق در دانشگاه تبریز داشت، با این سازمان آشنا شد. بعد از ورود به دانشگاه تبریز همزمان با تحصیل، وارد فعالیتهای سیاسی شد. وی در قیام تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ در تظاهرات و درگیری با ماموران شاه شرکت کرد.
نسرین پارسیان بعد از انقلاب ضد سلطنتی، در اسفند ۱۳۵۹ در ارتباط مستقیم با ستاد سازمان مجاهدین قرار گرفت و مسئول ستاد دانشجویی سازمان مجاهدین خلق ایران در تبریز شد. نسرین پارسیان سپس به بخش کارگری منتقل شد. او در سال ۱۳۵۹ به تهران رفت و در بخش کارمندی سازمان مجاهدین خلق مشغول به فعالیت شد.
خروج از کشور
نسرین پارسیان در سال ۱۳۶۱ همراه با پسرش سیاوش که در آن هنگام شیرخوار بود، از ایران خارج شد و به تشکیلات سازمان مجاهدین خلق در خارج کشور پیوست و مشغول به فعالیت شد. نسرین پارسیان در سال ۱۳۶۶ به مناطق مرزی در عراق اعزام شد و در امور پشتیبانی قرارگاه سردار خیابانی به فعالیت پرداخت.
سوابق کاری نسرین پارسیان
نسرین پارسیان در سال ۱۳۶۶ و پس از اعزام به مناطق مرزی در عراق، همزمان با تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران، مسئول پشتیبانی یکی از یکانهای رزمی شد و هنگامی که تیپهای رزمی زنان ارتش آزادیبخش تشکیل شد، فرمانده یک دسته رزمی از زنان شد.
نسرین پارسیان در عملیات فروغ جاویدان، فرمانده یک گردان از ارتش آزادیبخش بود. وی در سال ۱۳۷۱ به عضویت هیئت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران درآمد و هنگام انتخاب شدن به عنوان کاندیدای شورای رهبری مجاهدین خلق ایران، فرمانده پذیرش ارتش آزادیبخش شد.
درگذشت نسرین پارسیان
صبح روز ۹ آبان ۱۳۷۲، اتومبیل حامل نسرین پارسیان در ورودی شهر بغداد به خاطر باران و لغزندگی جاده از مسیر خود منحرف شد و با یک مینیبوس حامل شهروندان عراقی که از جهت مقابل در حرکت بود، تصادف کرد. نسرین پارسیان و دو تن از همراهان وی، همچنین شماری از سرنشینان مینیبوس که مجروح شده بودند، به بیمارستان منتقل شدند. نسرین پارسیان بعد از اینکه تلاشهای پزشکان مثمرثمر واقع نشد، در همان روز جان باخت.
اطلاعیه مجاهدین خلق
شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در اطلاعیهی خود به تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۷۲ اعلام کرد:[۱]
«با کمال تأسف، خواهر مجاهد نسرین پارسیان کاندیدای شورای رهبری مجاهدین، فرمانده پذیرش ارتش آزادیبخش و عضو شورای ملی مقاومت ایران، شب گذشته، در حین انجام مسئولیت در اثر سانحه رانندگی بهشهادت رسید… سلام بر این بزرگ زن آزاده و مجاهد خلق در روزی که زاده شد، روزی که برای آزادی خلق و میهنش سلاح بر دوش کشید، در روزی که به کاندیدای رهبری مجاهدین برگزیده شد و در روزی که حین انجام وظایف انقلابی خود بهشهادت رسید.»
پیام مریم رجوی
مریم رجوی به مناسبت درگذشت نسرین پارسیان طی پیامی گفت:
«جگر گوشهی عزیز و دلبندم فاضله، خواهر مجاهد نسرین پارسیان به شهادت رسید و به دیدار رفیق اعلی شتافت.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران / کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
به راهبر عقیده و دلهایمان مسعود، به شورای رهبری و تکتک شما عزیزانم تسلیت میگویم و از خدا میخواهم بر صبر و شکیب مسعود بیفزاید. جای من خالی که بر جبین جگرگوشهام فاضله بوسه بزنم و او را در آخرین وداع در آغوش بفشارم.»
خاطرهای از نسرین پارسیان
سیاوش نظامالملکی فرزند نسرین پارسیان، خاطرهای از وی نقل کرده:
«قطعا من خاطره چندانی ازمادرم ندارم، به دلیل این که سنم خیلی کم بود وقتی از هم جدا شدیم. ولی اگه بخوام از همون آخرین دیدارم با مادرم بگم، وقتی داشتیم از هم جدا میشدیم، خب طبعا من خیلی ناراحت بودم به دلیل این که داشتیم از هم جدا میشدیم و معلوم هم نبود که کی دوباره همدیگهرو ببینیم و وقتی که سوال کردم که بالاخره کی همدیگه رو میبینیم، او خیلی مصمم گفتش که بعداز این که ما رژیمو سرنگون کردیم. تو این مدت هم که خارج بودیم و توسط نامه با او ارتباط داشتم او همیشه روی این انگشت میگذاشت که ما حتما این رژیمو سرنگون خواهیم کرد. و این موضوع تبدیل شده بود به یه چیز باارزش برای من که مادرمن عمر خودشو صرف مبارزه آرمانی علیه این رژیم کرده و خاطراتی هم که همرزماش برام تعریف کردن، همیشه به من همینرو میگفتن که او مجاهد روز سختیها بوده، هیچ موقع در برابر سختیها در واقع خم به ابرو نمیآورده و به کناردستیهاش اطمینان میداده. همیشه میگفتن که او عواطف خیلی بسیاری داشته به همرزماش، و از عشقش به رهبری برای من تعریف میکنند. و خلاصه میگن که صداقت خیلی بالایی توی مبارزهاش داشته و همه اینها باعث انگیزه برای من برای مبارزه هرچه قاطعتر علیه این رژیم میشه و من همیشه خودمو با این ارزشها میسنجم و درواقع اگه الان بخوام بگم که چه نتیجهای میخوام بگیرم از این صحبتهام، نتیجه اینه که خون فاضله شهید نسرین پارسیان نه فقط توی خون من بعنوان فرزند ایشون، بلکه تو خون تک تک مجاهدین جاریست. اون مجاهدینی که عزم جزم کردن که عین فاضله این رژیمو سرنگون کنند و تا روز سرنگونی این رژیم هرگز از پا نخواهند نشست. و این خونها فقط باعث انگیزه بیشتر ما برای مبارزه قاطعتر کردن علیه این رژیمه.»
سیاوش نظامالملکی فرزند نسرین پارسیان
سیاوش نظامالملکی تنها فرزند نسرین پارسیان بود. در جریان جنگ اول خلیج فارس که آمریکا به عراق حمله کرد، کشور عراق مورد بمبارانهای سنگینی قرار گرفت. مجاهدین کودکان خود را برای در امان ماندن از بمبارانها به اروپا فرستاندند. سیاوش نظام الملکی یکی از این کودکان بود که به کشور سوئد رفت. سالها بعد سیاوش نظامالملکی به ارتش آزادیبخش ملی ایران پیوست. سیاوش نطامالملکی درجریان حمله ارتش عراق به قرارگاه اشرف در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ مورد اصابت ضربه چماق از ناحیه سر قرار گرفت و جان باخت.
پانویس
- ↑ اطلاعیه شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران، ۱۰ آبان ۱۳۷۲