کاربر:امیدوار/صفحه تمرین
دانشگاهها در آستانه انقلاب فرهنگی
پبشینه در سیستم آموزش عالی ایران ۲۶ دانشگاه، ۵۰ دانشسرا و ۱۶۸ مؤسسهٔ دیگر آموزشی وجود داشت. در این مؤسسات آموزش عالی که بصورت دولتی و خصوصی اداره میشدند، در مجموع حدود ۱۸۰٬۰۰۰ هزار دانشجو مشغول به تحصیل بودند.[۱]
با پیروزی انقلاب دانشگاهها بازگشایی شدند. اما عملاً دانشگاه محل فعالیتهای سیاسی شده بود. گروههای مختلف دانشجویی با گرایشهای مذهبی، مارکسیستی و غیره در دانشگاهها فعال بودند و این گروههای دانشجویی هرکدام دفاتر و اتاقهای دانشگاهی را دراختیارداشتندو در اختیار تشکلهای دانشجویی وابسته به خود قرار داده بودند. در چنین شرایطی دانشگاهها از کنترل حکومت خارج شدهبود. یک سال پس از انقلاب، دانشگاهها به کانون اصلی اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی و محلی برای فعالبت های سیاسی گروهها از جمله سازمان چریکهای فدایی خلق ایران وسازمان مجاهدین خلق که در اکثریت بودند، تبدیل شده بود بنابراین بیرون راندن گروهها از دانشگاه به منزلهٔ قطع شریان حیاتی اپوزیسیون و در عین حال زمینه برای حذف موانع موجود به منظور تصفیه اساتیدی که حکومت ایران آنها را به غرب زدگی متهم میکرد، بهشمار میرفت[۲]
پیشینه ایران در آستانه انقلاب فرهنگی
نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی، به همراه فساد موجود در بین طبقه حاکم و محدودیتهای سیاسی، از جمله عواملی بودند که منجر به انقلاب ایران و تغییر حکومت در سال ۱۳۵۷ شدند. در این بین، دانشجویان با اعتراضات خود در داخل و خارج دانشگاه نقش مهمی در پیروزی انقلاب ایفا کردند و دانشگاهها، صحنه تظاهرات و ناآرامیهای سازماندهی شده دانشجویی بر ضد نظام سلطنتی بودند. در عوض، دولت امتحانات را لغو نمود و مانع فارغالتحصیلی دانشجویان گردید. دانشگاهها عملاً در یکسال منتهی به پایان حکومت سلطنتی بسته بودند. پس از وقوع انقلاب، طیفهایی از روحانیون اقدام به حذف چپگرایان، ملیگراها و روشنفکران - که در پیروزی انقلاب نقش داشته و متحد پیشین آنها بودند- از هرگونه عرصه قدرت نمودند و آزادیهایی که در ماههای اول انقلاب وجود داشت بتدریج محدود شد.[۳]
یکسال پس از انقلاب دانشگاه به کانون اصلی اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی بدل شده بود[۴]
در اول اردیبهشت سال ۱۳۵۹مهلت سه روزه شورای انقلاب به گروههای سیاسی، برای تخلیه دفاتر خود در دانشگاهها به پایان رسید. در این روز خشونت در دانشگاههای ایران به ویژه در دانشگاه تهران به اوج خود رسید. این سرآغاز رویدادی است که ازآن به عنوان «انقلاب فرهنگی» یاد میشود.
شورای انقلاب پس از دیدار با آیت الله خمینی در ۲۹ فروردین ماه در اطلاعیه ای نوشت که مراکز آموزش عالی، به «ستاد عملیات سیاسی تفرقه آور» تبدیل و مانع اصلی دگرگونی بنیادین در دانشگاهها شدهاست. این شورا تا روز دوشنبه اول اردیبهشت به این گروهها فرصت داد تا دفاتر خود را دردانشگاهها تخلیه کنند.
رویارویی جمهوری اسلامی با گروههای سیاسی مخالف، به ویژه در دانشگاهها، به مرحله ای رسیده بود که گمان نمیرفت تغییر رویه دانشگاه، به آن شکلی که دلخواه حاکمیت بود، به آسانی میسر باشد.[۲]
روزنامه کیهان در روز دوم اردیبهشت نوشت که دانشجویان وابسته به انجمن اسلامی با شعار «دانشگاه اسلامی ایجاد باید گردد» خواستار تعطیلی دانشگاهها شده و به سمت جماران راهپیمایی کردند.
آیت الله خمینی در واکنش به درخواست دانشجویان انجمن اسلامی در سخنرانی خود اعلام کرد که «باید دانشگاه اسلامی بشود.»[۵]
از انقلاب در سال ۱۳۵۷تا شروع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ در دانشگاههای کشور انتخاباتهایی برگزار شد که اگر نگوییم همه منتخبان باید تأکید کنم که اکثریت منتخبان را کسانی غیر از دانشجویان طرفدار جمهوری اسلامی که تحت عنوان انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت میکردند، تشکیل میدادند
عضو شورای مرکزی دانشجویان پیشگام
آیت الله خمینی گفت: «دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما، دانشگاههای استعماری است. دانشگاههای ما اشخاصی را تربیت میکند اشخاص غرب زده هستند. بسیاری از معلمین غرب زده هستند و جوانان ما را غرب زده بار میآورند.»
او با تأکید براین که دانشگاهها اخلاق و تربیت اسلامی ندارند افزود: «ما میخواهیم یک دانشگاه مستقل درست کنیم و تغییر بنیادی بدهیم که مستقل بشود و وابسته به احزاب و کمونیسم نباشد، وابسته به مارکسیسم نباشد، اگر چنانچه بخواهیم اینطور کنیم جبهه بندی میکنند.»[۶]
کودتای موسوم به «انقلاب فرهنگی» علیه دانشگاههای ایران
وز ۲۹ فروردین سال ۱۳۵۹، حمله خونین و سراسری پاسداران و دیگر عوامل خمینی بهدانشگاههای سراسر کشور تحت عنوان ”انقلاب فرهنگی”انجام گرفت. بهدنبال این تهاجمات وحشیانه، ۱۷تن از دانشجویان کشته، ۲۱۸۰تن زخمی، و صدهاتن دیگر دستگیر شدند.
دانشگاههای ایران که در دوران انقلاب ضدسلطنتی، ”سنگر آزادی” لقب گرفته بودند، پس از انقلاب نیز همچنان ”سنگر آزادی” بودند و دانشجویان و اساتید دانشگاهها بهشدت از استبداد دینی خمینی و رویکردهای ارتجاعی آن منزجر بوده و از نیروهای مترقی و بهخصوص سازمان مجاهدین خلق حمایت میکردند. از این رو دانشگاهها مورد تاخت و تاز و ایلغار خمینی قرار گرفت و بهمدت سه سال تعطیل شد.
در بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال ۶۲، و طی همان سه سال، خمینی هزاران دانشجو را اعدام کرده بود و صدهاهزار دانشگاهی کشور نیز ناچار از ترک میهن شده بودند.
خمینی با ایجاد یک سیستم تفتیش عقاید مذهبی و سیاسی دست بهتصفیهاساتید و دانشجویان زد.
قلعوقمع دانشگاهها و مراکز علمی کشور تحت عنوان ” انقلاب فرهنگی” توسط خمینی و آخوندهای حاکم، موجب شد که ایران بهلحاظ علمی، یک دوره کامل از کشورهای همتراز خود در آنزمان عقب بیفتد.
دانشگاه ستادی برای اپوزیسیون
یکسال پس از انقلاب، دانشگاه به کانون اصلی اپوزیسیون مخالف جمهوری اسلامی بدل شده بود. اپوزیسیون، دانشگاه را فضای امن سیاسی و کانون یارگیری تشکیلاتی خود قرار داده بود؛ بنابراین بیرون راندن گروهها از دانشگاه به منزله قطع شریان حیاتی اپوزسیون بود و در عین حال زمینه ای برای حذف موانع موجود به منظور تصفیه اساتیدی که از دید جمهوری اسلامی «غرب زده» بودند، بهشمار میرفت. دانشگاه برخلاف جاهای دیگر در اویل انقلاب فضایی متفاوت داشت.
درفاصله انقلاب در سال ۱۳۵۷تا شروع انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ در دانشگاههای کشور انتخاباتهایی برگزار شد که اگر نگوییم همه منتخبان، باید تأکید کنم که اکثریت منتخبان را کسانی غیر از دانشجویان طرفدار جمهوری اسلامی که تحت عنوان انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت میکردند، تشکیل میداد».
در این میان دانشجویان هوادار مجاهدین و فداییان در اکثریت بودند. از طرف دیگر دانشگاه در آن زمان تنها دانشگاه نبود بلکه مکانی برای برقراری ارتباط میان دانشجویان و گروههای مختلف مردم بود. حاکمیت که میدید اکثریتی که در جامعه دارد در دانشگاه ندارد به فکر چاره افتاد».
به گفته دیوید منشاری آزادی بیانی که نسبت به دوران پیش از انقلاب در ماههای اوایل انقلاب وجود داشت بیشتر از آنکه مرهون سیاستی رسمی باشد بهخاطر ضعف حکومت مرکزی در روزهای اول انقلاب بود. بگفته میترا فلاحی، شروع جنگ بین ایران و عراق، تحمل مخالفان داخلی و تنشهای درونی را بر رژیم ایران سخت میکرد. فشار جنگ حکومت ایران را نیازمند پایداری در درون مملکت میکرد؛ و حضور مخالفان حکومتی عملاً پیادهسازی فلسفه اسلامی مورد نظر حکومت را در آن شرایط مشکل میساخت.[۶]
آغاز انقلاب فرهنگی و ناآرامی در دانشگاهها
پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، روحالله خمینی، رهبر جمهوری اسلامی در پیام نوروزی خود، در فروردین ۵۹ بر تصفیهٔ دانشگاهها تأکید کرده و گفت: «باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید. تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرباند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی.» او در این فرمان و همچنین سخنان بعدی خود به ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاههای سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب»، «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» و «عدم وابستگی آن به احزاب، کمونیسم و مارکسیسم» اشاره نمود.
چند روز بعد، رئیس وقت شهربانی در بخشنامهای از مسؤولان دانشگاهها خواست که از صدور مجوز برگزاری مراسم برای احزاب سیاسی در دانشگاهها خودداری نمایند. پیام خمینی تظاهراتی را در دانشگاهها علیه تشکلهای دانشجویی مخالف جریان حاکم به همراه داشت. اولین حرکت مهم در ۲۱ فروردین ۱۳۵۹ در دانشگاه تبریز انجام شد و با تصرف تمامی اتاقهای تشکلهای مزبور به پایان رسید. کمی قبل از پیام نوروزی روحالله خمینی، در ۸ اسفند ۱۳۵۸ مصطفی میرسلیم، معاون سرپرست وزارت کشور طی نامهای از وزیر علوم درخواست کرد تا رؤسای دانشگاهها «از اجازه دادن به گروههای سیاسی به هر عنوان برای برگزاری مراسم سخنرانی و تبلیغات سیاسی خودداری کنند.» البته بدیهی بود که وزیر علوم به تنهایی قادر به انجام چنین کاری در فضای آن زمان دانشگاه نبود.
در ۲۶ فروردین ۱۳۵۹، برنامه پرسش و پاسخ هاشمی رفسنجانی با دانشجویان دانشگاه تبریز به تشنج کشیده شد ودانشجویان مسلمان پیرو خط امام با اشغال ساختمان مرکزی دانشگاه، اعلام کردند تا زمانی که پاکسازی دانشجویان، استادان و کارکنان دانشگاه به مرحله اجرا گذاشته نشود، ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. در پی این حادثه، تعدادی از دانشگاههای دیگر کشور نیز بهطرز مشابهی به تصرف گروههای دانشجویی درآمد. در دانشگاههای مختلف این تهاجم با مقاومت دانشجویان رو به رو شد. ابتدا نیروی اصلی این مقاومتها دانشجویان مسلمان وابسته به مجاهدین و پیشگام بود اما اوج تحولات در تهران در دانشگاههایی چون علم و صنعت و تربیت معلم و نه دانشگاههای بزرگی چون دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریفکه رخ داد.
در ۲۹ فروردین همان سال خمینی طی سخرانی شدیداللحنی بیان نمود که ما از محاصرهٔ اقتصادی و تجاوز نظامی نمیهراسیم. ما از دانشگاههای غربی و آموزش جوانان ما در جهت منافع شرق و غرب است میهراسیم.[نقل جملهٔ فارسی] در این روز شورای انقلاب در پی دیدار با خمینی مهلتی سه روزه به گروهها و احزاب سیاسی برای تعطیلی دفاتر خود در دانشگاههای سراسر کشور داد. در پی اطلاعیه شورای انقلاب، در این روز درگیریهای گستردهای میان انجمنهای اسلامی و دیگر گروههای سیاسی در مراکز آموزش عالی در تهران، شیراز، مشهد، بابلسر، کرج و جهرم رخ داد و در تهران خشونت بارترین درگیریها در دانشگاه تربیت معلم روی داد که اعضای انجمن اسلامی پس از ساعتها درگیری موفق شدند به کمک نمازگزاران نماز جمعه دانشگاه را تحت کنترل خود درآورند
استقلال دانشگاهها
پس از ناکارآمد شناخته شدن شورای هماهنگی گروهی از اساتید و حقوقدانان و نمایندگان دانشگاهها مأمور تدوین عنوان رابطه قانونی استقلال دانشگاهها و موسسات آموزش شدند این طرح در ۲۲/۵/۱۳۵۸ برای وزارت فرهنگ و آموزش عالی فرستاده شد که در آن وقت دکتر علی شریعتمداری در راس آن بود. طرح لایحه استقلال دانشگاهها از سوی سازمان دانشگاهیان به شدت مورد حمایت بود اما به علت مخالفت حکومت در سیاستهای عملی اش طرح اجرا نشد. این طرح عملاً دانشگاهها را به صورت جزایر مستقلی درمیآورد که بعدها ممکن بود تبدیل به مرکز انتشار تفکرات غربی شده در مقابل جریان حاکمیت بایستند.
گروههای سیاسی در این دوره برای جذب دانشجویان از ورزشهای گروهی تا کمکهای بلا عوض را در رئوس برنامه خود قرار داده بودند. تقسیم دانشگاهها به فضاهایی که در اختیار گروهها بود باعث فاصله گرفتن دانشگاه از محیط آموزشی و فرهنگی به عنوان راهبرد اصلی و تبدیل شدن ان به محل برخورد ایدئو لوژیهای غربی و شرقی (جنگ سردی) و اسلامی انقلابی بود تعبیر امام خمینی از دانشگاهها به عنوان اتاق جنگ شاید مناسبترین وصف اوضاع آن روز دانشگاههای کشور بودهاست یکی از عواملی که بیش از پیش نگاه مسولان را معطوف به دانشگاه کرد
اغتشاشهایی بود که هر چند یک بار جاهای مختلف تهران، کردستان، خوزستان، گنبد ترکمن صحرا و سیستان و بلوچستان و .. صورت میگرفت محور اغتشاشات شعارهای مختلفی از ایجاد خلق گرفته تا حقوق کارگران بود که در این ماجراها گروهکها نقش عمده ای ایفا میکردند؛ و این ایفای نقش را مدیون نفوذ خود در دانشگاهها بودند. "
فعالیتهای آنها در دانشگاهها زیاد درد سر آفرین برای انقلاب نبود اما فعالیتهایی که از سوی این دانشجویان در نهادهای دیگر جامعه میشد مثلاً در دبیرستان کارخانجات، مطبوعات و در میان اقلیتهای قومی در کردستان، خوزستان، ترکمن صحرا و بلوچستان – واقعاً درد سر آفرین شده بود."
نتیجه تمام وقایعی که در دانشگاه اتفاق افتاد وقایعی که دانشگا هیان باعث آن بودند و نوع نگرش غیر دینی برخی از آنان، یک پرسش اساسی را مطرح ساخت که یکی از پایههای اصلی انقلاب فرهنگی بود که آیا در دوره پس از انقلاب اسلامی هم باید روند آموزش همان روند آموزشی رژیم سابق همان منابع درسی و همان سیستم اساتید به جای مانده از رژیم باشد و ایا در این دوره هم همان خروجیهای قبلی را نخواهد داشت؟
یکی از اولین حرکتهای دانشجویان در سال ۵۸–۵۹ در دانشکده اقتصاد دانشگاه بهشتی به منظور تشکیل دانشکده اسلامی صورت گرفت که علیرغم حسن ظنی که در این مورد داشتند شاید در ان سالها تنها طرح صورت مسئله ای دیگر بیش نبود این طرح نیز با مقاومت و مخالفت از جانب روسای دانشگاهها و به دلیل عدم مأنوس بودن با سیستم دانشگاهی آن روزها به مرحله فراموشی سپرده شد.
در این سالها پس از آن که تحرکات جدی که از سوی تفکرات غربی و شرقی در ارائه طرحهای رنگارنگ برای اداره دانشگاهها از استقلال دانشگاه تا … ویا حتی مارکیستها هم که خواستار تصفیه و اصلاح دانشگاه به سبک خود از امپریالیزم غربی بودند مسئولان انقلابی سعی در متمرکز کردن نیروها برای ارائه طرحی جامع داشتند که نمونه آن دعوت شهید بهشتی از دانشجویان مسلمان برای ارائه طرحی جامع بود. مهمترین واقعه ای که همه را به جنبش وادار کرد پیام نوروزی امام در این روزها بود. پیام نوروزی امام خمینی در این روزها بیشتر محورهای ذیل معطوف بود:
- تصفیه اساتید وابسته
- ایجاد محیط سالم آموزشی
- پرهیز از ادامه روند روشنفکری قبل از انقلاب در دانشگاهها
- تکیه نظام آموزشی بر اسلام و نه بر مکاتب شرقی و غربی
این پیام هادی و محرک آنانی بود که خواستار آغاز تغییر و تحولاتی به شیوه اسلامی در دانشگاهها بود. در همان روزهای تعطیل نوروزی دست به کار شده و پیام را به عنوان راهبرد اصلی خود تعیین کردند. بعد از بررسیهای اولیه مسئله چگونگی انجام انقلاب فرهنگی در مناسبترین شکل مطرح بود که به سه شیوه عملی بیان گردید.
۱- نظام آموزشی کنونی در دانشگاهها پابرجابماند؛ و در کنار آن طرحی تدوین و هر وقت آماده شد دانشگاهها بر اساس آن شروع به کارکنند. (تغییر تدریجی بدون توقف) ۲- در کنار دانشگاههای موجود موسسات آموزشی انقلابی و اسلامی نظیر دانشکده اسلامی در دانشگاه ملی ایجاد شود و براساس ضابطههای جدید استاد و دانشجو بپذیرد. (حرکت موازی)
۳- کلیه کارهای آموزشی دانشگاه متوقف اعلام شود و تا زمانی که طرح نظام جدید ایجاد نشود دانشگاهها شروع به کار نکنند (توقف نظام آموزشی و تعطیلی دانشگاهها) روش اول مغایر با اصول اولیه یک حرکت انقلابی بود و در ضمن تا زمان بررسی این روش عملاً در حال اجرا بود و ناکارآمدی آن اثبات شده بود. روش دوم هم به رسمیت پذیرفتن مکاتب غربی با اصول اسلامی و تفکر اصلاح دانشگاهها مغایرت داشت.
و عملاً دولت به سمت انتخاب سومی میرفت که شاید انتخاب ان جز در شرایط بعد از انقلاب در هیچ کشوری ممکن نباشد. برای چگونگی اجرای طرح و سازماندهی نیروها در حین اجرای آن سیستم اجرایی نیز طراحی شد اما در این بازه زمانی هم اتفاقاتی روی داد که هم بر درستی طرح نسبتاً صحه میگذاشت و هم به روند آن شتاب میداد از اتفاقات تأثیر گذار ان روزها که باعث مرزبندیهای صریح تر شد را میتوان چهار اتفاق زیر نام برد:
۱- سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز۲۶/۱/۱۳۵۹
سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی که دربارهٔ مبانی فکری اسلام و بنیادهای انقلابی صحبت میکردند با مخالفت دانشجویان هوادار مجاهدین و کمونیستها قطع میشود. جلسه به اغتشاش کشیده شده و آقای هاشمی جلسه را ترک میکند این رفتار مورد اعتراض روحانیان و مردم تبریز قرار میگیرد دانشجویان انجمنهای اسلامی هم با حمایت این جو بوجود آمده شروع به تصفیه دانشگاهها نموده دانشگاه تبریز به تصرف دانشجویان انجمن اسلامی در میآید این موج بعد در بیست و هشتم در دانشگاه تربیت معلم و سی ام همه دانشگاههای تبریز به تصرف این طیف دانشجویان در میآید.
۲- لو رفتن طرح و عکس العمل گروههای چپگرا:
طرح مدت زمان کوتاهی پس از ماجرای تبریز و در حین اغتشاشات تبریز بود که لو رفت عوامل نفوذی (وابسته به مجاهدین خلق) طرح را لو داده با اعلامیه ای که یکی از اسناد دولتی شاهد بر مدعا ضمیمه آن بود مخالفت شدید خود را با طرح اعلام کردند.
۳- ماجرای آیت:
یکی از ماجراهایی که میرفت که باعث لوث شدن و تخریب هدف انقلاب فرهنگی شود ماجرای نوارهای آیت میباشد حسن آیت عضو شورای مرکزی حزب جمهوی اسلامی ایران و دبیر سیاسی حزب که در این نوارها که باز هم با تمهید عوامل مجاهدین تهیه شده بود به اظهار نظرهایی پیرامون اوضاع جامعه و راهبردهای حل مشکلات پرداخته بود که در ان زمان سعی شد به عنوان مواضع رسمی حزب جمهوری و اهداف انقلاب فرهنگی بهشمار روند که بعذ از سوی حزب و دفتر تحکیم وحدت (انجمنهای اسلامی) تکذیب و اعلام شد که نظرات ایشان شخصی بودهاست.
۴- تعیین ضرب الاجل سه روزه :
روز شنبه ۳۰/۱/۱۳۵۸ شورای انقلاب و بنی صدر رئیس جمهور وقت (بنی صدر در ابتدا با توجه به تمایلات حزبی اش مخالف طرح بود اما پس از این که دید نمیتواند در مقابل این موج ایستادگی کند با شعار معروف خود سوا بر موج چنان پیش رفت که خود سمبل عملکرد محدود کردن داشگاهها شد) با ایتالله خمینی دیدار میکنند و در پایان اطلاعیه ای صادر میکنند و سه عمل را خواستار میشوند:
الف- تخلیه دانشگاهها از عوامل و گروههای سیاسی در ۳ روز(۳۰/ ۱ تا ۲/ ۲ /۱۳۵۹)
ب- تعطیلی دانشگاهها پس از پایان امتحانات در ۱۴ خرداد و تحویل آنها در ۱۵ خردا د تا تهیه برنامه آموزشی مدون. پذیرش دانشجو در سال آتی بر موازین جدید خواهد بود
ج- توقف هر گونه استخدام به دنبال مصوبه شورای انقلاب دانشگاه تبدیل به عرصهٔ درگیری شدید بین دانشجویان انجمنهای اسلامی و گروههای سیاسی که مقاومت بیشتری به خرج میدادند شد برخی از گروهها اقدام به تخلیه دفاتر نموده اما برخی که موثرترین آنها هم سازمان دانشجویان پیشگام و گروه دانشجویان پیکار بودند مقاومت به خرج دادند و درگیریهایی را در سطح دانشگاههایی مانند تربیت معلم، علم صنعت، دانشگاه ملی و … باعث شدند که با دخالت مردم، سپاه و کمیته منجر به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن بیش از سی نفر شد و پس این ماجراها دانشگاهها تحت مدیریت مجریان طرح درآمد.
دانشگاه تهران هنوز به عنوان آخرین سنگر شاهد خونینترین درگیریها بود که از ۵/۶ صبح ۱/۲/۵۹ آغاز شده و تا تاریخ ۲/۲/۵۹ که دانشگاه در اختیار نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفت ۵ نفر کشته و ۷۰۰ نفر زخمی شدند. این روز پایان سلسله اغتشاشاتی که از ابتدای انقلاب تا آن روز ادامه داشت و در ۳۰/۸ این روز هم این دانشگاه به تصرف دانشجویان مسلمان درآمد.
در تاریخ ۱/۲/۵۹ امام (ره) در سخنرانی که در جمع مردم و دانش آموزان داشتند اشاره به نکته ای داشتند که مورد سؤال بسیاری از انقلابیون بعد از انقلاب پیش آمده بود و آن اینکه آیا همه علوم اعم از علوم فنی و مهندسی، علوم انسانی را باید اسلامی کرد و آیا این عملی است امام در این سخنان مقصود از اصلاح دانشگاهها را تبیین میکنند. "
بعضی گمان کردند که علوم دو قسم است: علم هندسی یکی اسلامی است یکی غیر اسلامی علم فیزیک یکی اسلامی است یکی غیر اسلامی … و بعضی توهم کردند که اینها که قائلند به اینکه باید دانشگاهها اسلامی شود یعنی علم فقه، تفسیر و اصول در انها باشد … اینها اشتباهاتی است که بعضی میکنند یا خودشان را به اشتباه میاندازند آنچه میخواهیم بگوییم این است که دانشگاههای ما وابسته است دانشگاههای ما استعماری است.
معنی اسلامی شدن دانشگاه این است که دانشگاه استقلال پیدا کند … دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد روز دوم اردیبهشت یعنی سالروز پایان این ضرب الاجل سه روزه بود که در سالهای بعد به نام سالروز انقلاب فرهنگی نامیده شد. روزهایی که مردم در حضوری دوباره به پاسداری از دستآوردهای انقلاب خود پرداختند.
دانشگاهها روزهای آرامی را تا بعد از اتمام امتحانات و تعطیلی گذراند و بعد از آن در ۲۳/۳/۵۹ امام خمینی فرمان تشکیل شورای انقلاب فرهنگی را صادر فرمودند که عمدهترین وظیفه آن تهیه برنامه ای برای بازگشایی دانشگاهها و اداره دانشگاهها در زمان تعطیلی میباشد افراد معرفی شده برای شورا در این فرمان عبارتند از ۱_ محمد جواد باهنر، ۲_ مهدی ربانی املشی، ۳ _حسن حبیبی، ۴_عبدالکریم سروش، ۵_ شمس آل احمد، ۶ _جلال الدین فارسی، ۷_ علی شریعتمداری تعطیلی دانشگاهها در این سالها (۶۱–۵۹) هزینههایی نیز دربرداشت که کمترین آن آموزش ندادن به نیروها بالقوه از دست دادن اساتید مجرب (حساب وابستگان را جدا کنید) میباشد البته برای تعدیل این وضعیت و ادامه روند تحقیقات شورای انقلاب فرهنگی اقدام به تأسیس جهاد دانشگاهی برای جذب نیروها در زمانی تعطیلی دانشگاهها نمود، که بعدها جهاد دانشگاهی جذب دفاع مقدس شدو همچنین تأسیس نشر دانشگاهی و ترغیب اساتید برای ترجمه و تألیف کتب از جمله اقدامات مؤثر در این زمینه بود.
البته کشور بزودی دستخوش جنگی هشت ساله شد که مهمترین عامل مجهول ماندن میزان دسترسی به اهداف انقلابی فرهنگی میباشد و باعث شد که این حادثه بعد این سالها هم مورد قضاوت و بررسی همهجانبه ای قرار نگرفته باشد باید مد نظر باشد از نظر رهبری انقلاب هم این تعطیلی نباید طولانی میشد بلکه در همان سندهای اولیه هم که مورد تأیید ایشان قرار گرفته (پذیرش دانشجو در سال آتی) زمان بازگشایی دانشگاهها سال تحصیلی آینده ذکر شده البته دانشگاهها تا مهر ۶۱ بسته ماند که در آن زمان با توجه به توصیههای مکرر امام و نیاز جامعه دانشگاهها بازگشایی شد.