کاربر:Khosro/صفحه تمرین فدریکو گارسیا لورکا
فدریکو گارسیا لورکا، (متولد ۵ ژوئن ۱۸۹۸، فوئنته واکروس، استان گرانادا، اسپانیا - درگذشته ۱۸ یا ۱۹ اوت ۱۹۳۶، بین ویزنار و آلفاکار، گرانادا) شاعر و نمایشنامهنویس اسپانیایی بود که در حرفهی شاعری و هنری خود که تنها ۱۹ سال به طول انجامید، اساسیترین رشتههای شعر و تئاتر اسپانیایی را احیاء کرد. فدریکو گارسیا لورکا سالهای نخستین کودکی خود را در روستاهای «غرناطه» در استان گرانادا که به پایتخت باستانی کولیها و آوازهای کهن اسپانیا معروف است، گذراند. لورکا توسط مادرش نواختن پیانو را آموخت و چنان بهسرعت در نواختن پیانو و گیتار پیشرفت کرد که اقوام و آشنایانش او را نابغه و از بزرگان موسیقی آیندهی اسپانیا میدانستند، اما در سن ۱۸ سالگی مادرش درگذشت و از دست دادن مادر، چنان تأثیر عمیقی در او بهجا گذاشت که موسیقی را کنار گذاشت و رها کرد. در همان هفتهی نخست اقامت فدریکو گارسیا لورکا در گرانادا، جنگ داخلی اسپانیا که ۳ سال به طول انجامید آغاز شد که سرانجام ژنرال فرانکو به قدرت رسید. لورکا در سن ۲۰ سالگی برای ادامه تحصیل در رشتهی حقوق و همچنین فلسفه، عازم مادرید پایتخت اسپانیا شد. فدریکو از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۰، به مدت دو سال در آمریکا و کوبا اقامت داشت. در سال ۱۹۳۰، همزمان با سرنگونی دیکتاتور اسپانیا و تأسیس جمهوری دوم اسپانیا، فدریکو گارسیا لورکا از آمریکا به اسپانیا بازگشت و وزارت فرهنگ دولت جدید او را به سمت مدیریت یک گروه تئاتر دانشجویی دورهگرد منصوب کرد. فدریکو گارسیا لورکا در همان ابتدای جوانی و پس از اینکه با هنر آوانگارد (پیشرو) آشنا شد، شیوهای متفاوت در نوشتن نمایشنامه و سرودن شعر در پیش گرفت. او با درآمیختن سبکهای مختلف ادبی، سبک و زبان نوشتاری شورانگیز، فولکلوریک، شاعرانه، استعاری و تراژیک ویژهی خودش را خلق کرد. لورکا شاعر و هنرمندی مترقی و انقلابی بود و در آثارش، استبداد و سرکوب، بیعدالتی و فقر را نکوهش میکرد. او دارای بینش عمیق سیاسی بود و تلاش میکرد تا مبارزه با دیکتاتوری را در آثارش منعکس کند. لورکا در سال ۱۹۳۵، بهصورت آشکار سیاسیترین نمایشنامهاش را بهنام «رؤیای زندگی» خلق کرد که اثری نوآورانه و براساس رویدادهای اخیر اسپانیا بود. فدریکو گارسیا لورکا در روز ۱۸ یا ۱۹ اوت ۱۹۳۶، بههمراه سه تن دیگر از زندانیان توسط گارد شهری ژنرال فرانکو تیرباران شد. تا امروز محل و مکان دقیق اعدام و دفن فدریکو گارسیا لورکا مشخص نشده است، ولی با این وجود باور عمومی و نظر تحقیقکنندگان این است که لورکا بههمراه سه زندانی دیگر در بین روستای بیزنار و روستای آلفاکار در حومهی گرانادا، در زیر یک درخت زیتون تیرباران شدهاند. فدیکو گارسیا لورکا در عمر کوتاه ۳۸ سالهی خود، دهها کتاب شعر و نمایشنامه منتشر کرد که برخی از آنها بهعنوان محبوبترین آثار ادبی قرن بیستم شهرت جهانی یافت. از آثار مشهور لورکا میتوان به «عروسی خونین»، «ترانههای کولی»، «در ساعت پنج عصر»، «رؤیای زندگی» و… اشاره کرد. فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نمایشنامه نویسی بسیار مشهور و شناختهشده در بین ایرانیان است و تا کنون مترجمین بسیاری مانند احمد شاملو، یدالله رؤیایی و… اشعار و نمایشنامههای لورکا را به زنبان فارسی ترجمه و منتشر کردهاند که از همه مهمتر و محبوبتر، ترجمه و خوانش احمد شاملو از شعر «مرثیهای برای ایگناسیو سانچز مخیاس» است.
کودکی و تحصیلات
فدریکو گارسیا لورکا، در روز ۵ ژوئن ۱۸۹۸، در روستای فوئنته واکروس واقع در استان گرانادای اسپانیا در خانوادهای ادیب و بافرهنگ به دنیا آمد.[۱]
فدریکو گارسیا لورکا سالهای نخستین کودکی خود را در روستاهای «غرناطه» در استان گرانادا که به پایتخت باستانی کولیها و آوازهای کهن اسپانیا معروف است، گذراند. لورکا از ابتدای کودکی به بیماری فلج مبتلا شد که تا چهار سالگی ادامه داشت؛ اما پس از آن سلامتی خود را بهدستآورد. لورکا که در سالهای بیماری از بازیهای کودکانه بازمانده بود، با افسانههای کولیها و آوازهای کهنه خو گرفته بود. او از همان کودکی به این داستانها علاقهمند شد و گفتهمیشود که پیش از آنکه زبانش به تکلم باز شود، زمزمهی آوازهای کولیها را یاد گرفته بود. همین گنجینهی فرهنگی بعدها در اشعار او بازتاب پیدا کرد.[۲]
مهاجرت به گرانادا
لورکا در سن ۱۰ سالگی بههمراه خانوادهاش به گرانادا مهاجرت کرد و در آنجا علاوه بر یک مدرسه دولتی کاتولیک، در یک مؤسسه خصوصی و سکولار تحصیل کرد. او سپس در دانشگاه گرانادا ثبت نام کرد، اما دانشجویی بود که بیشتر بهخاطر استعدادهای خارقالعادهاش بهعنوان نوازنده پیانو شناخته میشد. ۹ سال طول کشید تا لورکا مدرک لیسانس را به پایان برساند.[۱]
در همان هفتهی نخست اقامت فدریکو گارسیا لورکا در گرانادا، جنگ داخلی اسپانیا که ۳ سال به طول انجامید آغاز شد که سرانجام ژنرال فرانکو به قدرت رسید.[۳]
نابغه موسیقی
لورکا توسط مادرش نواختن پیانو را آموخت و چنان بهسرعت در نواختن پیانو و گیتار پیشرفت کرد که اقوام و آشنایانش او را نابغه و از بزرگان موسیقی آیندهی اسپانیا میدانستند، اما در سن ۱۸ سالگی مادرش درگذشت و از دست دادن مادر، چنان تأثیر عمیقی در او بهجا گذاشت که موسیقی را کنار گذاشت و رها کرد.[۲]
سفر به مادرید
لورکا در سن ۲۰ سالگی برای ادامه تحصیل در رشتهی حقوق و همچنین فلسفه، عازم مادرید پایتخت اسپانیا شد. هرچند که او پس از دو سال دانشگاه را رها کرد، اما در همان فضای دانشگاهی با «سالوادور دالی» و «لوئیس بونوئل» که دو هنرمند آوانگارد (پیشرو) مشهور آنزمان بودند، آشنا و دوست شد و همین دوستی باعث آشنایی گارسیا لورکا با جنبش سوررئالیسم گردید که بعدها تأثیری عمیق بر مضمون و محتوای نمایشنامهها و شعرهای او گذاشت. فدریکو گارسیا لورکا هرگز ازدواج نکرد و صاحب فرزندی نشد.[۴]
لورکا در مادرید همچنین با شاعر مشهور قدیمیتر «خوان رامون خیمنز» و حلقهای از شاعران هم سن و سال خودش، از جمله رافائل آلبرتی، خورخه گیلن، و پدرو سالیناس آشنا و دوست شد.[۱]
پژوهشهای فدریکو گارسیا لورکا هیچوقت در قلمرو فلسفه و حقوق که به تحصیل آنها در دانشگاه مشغول بود، باقی نماند. لورکا با مطالعهی آثار نویسندگان بزرگ جهان از نویسندگان جنبش ۹۸ مانند آنتونیو ماچادور، آسورین (خوزه مارتینِس روئیس) و همچنین آثار شاعران معاصر اسپانیا مانند روبن داریو، خوان رامون خیمنز تا نمایشنامههای کلاسیک یونانی، او را شاعری توانمند و متفکری ژرف و گسترده ساخت.[۵]
نسل ۱۹۲۷
فدریکو گارسیا لورکا و شاعران همکارش در سال ۱۹۲۷، سیصدمین سالگرد مرگ لوئیس گونگورا (شاعر مشهور اسپانیایی) را گرامی داشتند و پس از آن به «نسل ۱۹۲۷» شهرت یافتند.[۱]
لورکا مهمترین عضو گروه نسل ۲۷ بود تا با کمک جمعی از شاعران و نویسندگان اسپانیا، ادبیات اسپانیولی و بهویژه شعر آن، فرم و محتوایی آوانگاردی ببخشند.[۶]
بازگشت به وطن
فدریکو از سال ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۰، به مدت دو سال در آمریکا و کوبا اقامت داشت. در سال ۱۹۳۰، همزمان با سرنگونی دیکتاتور اسپانیا و تأسیس جمهوری دوم اسپانیا، فدریکو گارسیا لورکا از آمریکا به اسپانیا بازگشت و وزارت فرهنگ دولت جدید او را به سمت مدیریت یک گروه تئاتر دانشجویی دورهگرد منصوب کرد. لورکا تئاتر را به شهرهای دورافتاده و حومهها برد و بهرایگان در اختیار مردم گذاشت؛ مانند همان کاری که در آمریکا کرد و تئاتر را بهرایگان به میان سیاهپوستان برد. از این پس لورکا خودش بیشتر نمایشنامهها را کارگردانی و همچنین بازی میکرد.[۶]
لورکا از سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۶، بیشتر برای اجرای نمایشنامههای خود به شهرهای مختلف سفر میکرد و در همین دوران با «پابلو نرودا» شاعر نوگرا و مشهور شیلیایی که به اسپانیا سفر کرده بود، آشنا و دوست شد.[۲]
سبک و سیر نویسندگی
فدریکو گارسیا لورکا در همان ابتدای جوانی و پس از اینکه با هنر آوانگارد آشنا شد، شیوهای متفاوت در نوشتن نمایشنامه و سرودن شعر در پیش گرفت. او با درآمیختن سبکهای مختلف ادبی، سبک و زبان نوشتاری شورانگیز، فولکلوریک، شاعرانه، استعاری و تراژیک ویژهی خودش را خلق کرد. لورکا شاعر و هنرمندی مترقی و انقلابی بود و در آثارش، استبداد و سرکوب، بیعدالتی و فقر را نکوهش میکرد. او دارای بینش عمیق سیاسی بود و تلاش میکرد تا مبارزه با دیکتاتوری را در آثارش منعکس کند.
لورکا در آغاز دههی ۱۹۲۰ میلادی، با الهام و تأثیرپذیری از هایکوهای (هایکو: شعر کوتاه سه مصرعی) ژاپنی و شعرهای آوانگارد (پیشرو) معاصر جهان، به سرودن شعرهای کوتاه پرداخت که آن سرودهها پس از مرگ او در کتابی با عنوان «سوئیتها» منتشر شد. لورکا در سن ۲۲ سالگی با آهنگساز شهیر اسپانیایی «مانوئل دو فالا» آشنا شد و تحتتأثیر او مجموعهی شعرهایی با عنوان «آهنگ عمیق» را بر مبنای ترانههای کولیهای گرانادا سرود.[۴]
فدریکو گارسیا لورکا با حذف کردن ملودارم (ترکیبی از آواز و رقص) و پاداوج (بیان قهقرایی) از تصنیفهای عامیانه، اثبات کرد که صورتهای مردمی میتوانند به اندازه همهی تدبیراتی که شاعران آوانگارد در آثارشان مینگارند، سسلهجنبان و سرزنده و تأثیرگذار باشند. بر همین اساس «ترانههای کولی» را در سال ۱۹۲۷، چاپ و منتشر کرد که تبدیل به یکی از اثرهای بسیار مشهور شعر و از پرفروشترین و مهمترین کتابها شد. یکی از حاصل کارهای لورکا سبک دادن به سنتهای مردمی بهویژه فولکلور اندلسی و همچنین پرداختن به شخصیت رمانتیک کولیها بود.[۷]
لورکا در واقع شاعر و نمایشنامهنویس اسپانیایی بود که در حرفهی شاعری و هنری خود که تنها ۱۹ سال به طول انجامید، اساسیترین رشتههای شعر و تئاتر اسپانیایی را احیاء کرد.[۱]
آثار و شهرت
فدیکو گارسیا لورکا در عمر کوتاه ۳۸ سالهی خود، دهها کتاب شعر و نمایشنامه منتشر کرد که برخی از آنها بهعنوان محبوبترین آثار ادبی قرن بیستم شهرت جهانی یافت. لورکا در سال ۱۹۱۸، نخستین اثر نمایشنامهای خود را بهنام «دوران نحس پروانهها» نوشت، اما نخستین اثری که بهطور رسمی از وی منتشر شد، «کتابشعرها» نام داشت که در سال ۱۹۲۱، چاپ و منتشر گردید. کتاب شعرها که گزیدهای از مجموعهی شعرهای فدریکو گارسیا لورکا را تا سن ۲۲ سالگی در بر میگرفت؛ آهنگ و لحنی عاطفی، کنایهآمیز و تندوتیز داشت و آکنده از استعارههای شاعرانهی وی بود.
فدریکو گارسیا لورکا در سال ۱۹۲۸، با انتشار کتاب «ترانههای کولی» شهرت و آوازه جهانی پیدا کرد و نامش بر سر زبانها افتاد. در همین دوران به تشویق نقاش مشهور اسپانیایی «سالوادور دالی»، نمایشگاهی در مادرید بر پا کرد و نقاشیهای خود را به نمایش گذاشت. آنچه که باعث شهرت و محبوبیت بیشتر لورکا شد، انتشار کتاب «عروسی خونین» بود که این نمایشنامه در سال ۱۹۳۳، بر روی صحنهی تئاتر هم رفت و اجرا شد.[۴]
مبنای نگارش نمایشنامه عروسی خونین الهام گرفتهشده از خبر قتل نیخار در روزنامهها بود.[۵]
لورکا یکسال بعد، تحتتأثیر مرگ یک از دوستانش در مسابقهی گاوبازی، مشهورترین و پر آوازهترین اثر خود را بهنام «مرثیهای برای ایگناسیو سانجز مخیاس» منتشر کرد که بهنام «در ساعت پنج عصر» نیز معروف است. پس از انتشار این اثر بود که لورکا به عنوان بزرگترین شاعر مرثیهسرای اسپانیا شناخته شد. فدریکو گارسیا لورکا پس از خلق این اثر، ۲ کتاب نمایشنامه تراژدی بهنامهای «خانهی برنارد آلبا» و «یرما» را چاپ و منتشر کرد که تحتعنوان «سهگانهی تراژدی لورکا» معروف است.
کتابهای نمایشنامه «یرما»، «عروسی خونین» و «خانهی برنارد آلبا» از مشهورترین آثار دراماتیک تاریخ ادبیات جهان محسوب میشوند. این سه کتاب مضمون و محتوای سیاسی-اجتماعی دارند و محتوای آنها تراژدی و نفی دیکتاتوری است. این سه کتاب با لحن و زبانی شاعرانه نوشته شدهاند که میلیونها نسخه از آنها به زبانهای مختلف جهان ترجمه، منتشر و بهفروش رسیده است و همچنین در کشورهای مختلف جهان هزاران بار بر صحنهی نمایش رفته و اجرا شده است.[۴]
لورکا یک طراح با استعداد بود که با تخیل بصری شگفتانگیز، صدها طرح را در طول زندگی خود تولید کرد. وی در سال ۱۹۳۵، بهصورت آشکار سیاسیترین نمایشنامهاش را بهنام «رؤیای زندگی» خلق کرد که اثری نوآورانه و براساس رویدادهای اخیر اسپانیا بود.[۱]
ایان گیبسن درباره جایگاه لورکا و اهمیت آثارش چنین نوشته است:
«درباره هیچ نویسنده اسپانیایىزبانى بهاندازه لورکا، در داخلِ اسپانیا و بیرون از مرزهاى آن، کتاب منتشر نشده است. تنها استثنا، سروانتس، نویسنده دنکیشوت است که سیصد سال قبل از لورکا زاده شد و فرصت بیشترى در اختیار دوستدارانِ آثارش گذاشت. اما تعداد ترجمههایى که از آثار لورکا به زبانهاى بیگانه به چاپ رسیده، رکورد ترجمههاى آثار سروانتس را هم مىشکند و از آن فراتر مىرود. اجراهاى متعددى نیز از نمایشنامههاى او در کشورهاى مختلف جهان صورت گرفته و مورد استقبال واقع شده است. آخرین آنها نمایشنامههاى «خانه برناردا آلبا» و «مردم» است که بیشتر از دو سال است در لندن با موفقیت بر روى صحنه است. پیداست شاعر آندلسى، پیام باارزشى براى همه جهان دارد.»[۸]
برخی از آثار منتشرشدهی لورکا عبارتند از:
- دوران نحس پروانهها «نمایشنامه» (۱۹۲۰)
- کتاب اشعار (۱۹۲۱)
- ترانهها «کتاب شعر» (۱۹۲۷)
- ماریا پیندا «نمایشنامه» (۱۹۲۷)
- چنین که گذشت این ۵ سال (۱۹۳۱)
- کانته خوندو «کتاب شعر» (۱۹۳۲)
- عروسی خونین «نمایشنامه» (۱۹۳۳)
- یرما «نمایشنامه» (۱۹۳۴)
- خانه برنارد آلبا «نمایشنامه» (۱۹۳۶)
- شاعر در نیویورک «کتاب شعر» (۱۹۴۲)[۹]
تیرباران، مرگ مرموز
فدریکو گارسیا لورکا در روز ۱۸ یا ۱۹ اوت ۱۹۳۶، بههمراه سه تن دیگر از زندانیان توسط گارد شهری ژنرال فرانکو تیرباران شد.[۳]
در ۲۳ آوریل ۲۰۱۵، یک گزارش پلیس بهتاریخ نهم ژوئیه سال ۱۹۶۵، منتشر شد که بر مبنای یک تحقیق انجامشده در همان سال، اعدام فدریکو گارسیا لورکا توسط مقامات فرانکو را تأیید کرده است، اما این گزارش توسط سومین تیم تحقیقات پلیس گرانادا تهیه و توسط دیکتاتوری فرانکو، سالها مخفی مانده بود.[۱۰]
پس پایان دوران دیکتاتوری ژنرال فرانکو و برداشتهشدن ممنوعیتهای و محدودیتها، مفسران و تاریخنگاران تصمیم گرفتند تا تاریخ و وقایع جنگ داخلی اسپانیا را بدون سانسور بازنویسی کنند. در این هنگام اسناد و مدارک بسیار مهمی پیدا شد که همه فکر میکردند در دوران دیکتاتوری فرانکو از بین رفته است. کشف این اسناد و مدارک مانند یک معجزه بود و انگار مجرمان از یادشان رفته بود که مدارک جنایات خود را پاکسازی و از صحنه روزگار محو کنند. کشف این مدارک دیگر هیچ نقطهی ابهامی دربارهی چگونگی بهقتل رسیدن لورکا باقی نگذاشت.[۸]
در صد و بیستمین سال تولد فدریکو گارسیا لورکا، کتابی بهنام «ترور گارسیا لورکا» در بارسلونای اسپانیا توسط «ایان گیبسن» تاریخدان معروف ایرلندیتبار، نوشته و منتشر شد که در این کتاب ۴۵۰ صفحهای اسناد معتبر و تازهای را در مورد آخرین ماه زندگی گارسیا لورکا در منزل مادری او در گرانادا و دستگیری و تیربارانش در هفتههای اول جنگ داخلی اسپانیا ارائه کرده است. این کتاب در واقع نسخهی جدید و بهروز شدهی کتاب بسیار مشهوری از خود همین نویسنده است که برای نخستین بار در سال ۱۹۷۱، بهنام «اختناق ناسیونالیستها در گرانادا در سال ۱۹۳۶، و مرگ فدریکو گارسیا لورکا» در پاریس منتشر شد، اما بهخاطر سانسور شدید در دوران دیکتاتوری ژنرال فرانکو انتشارش در کشور اسپانیا ممنوع بود. هنگامی که این کتاب در نمایشگاه کتاب در شهر نیس فرانسه جایزهی بینالمللی مطبوعات از آن خود کرد، شهرتش از مرز فرانسه فراتر رفت و نسخههای بسیار زیادی از این کتاب به اسپانیا بهصورت مخفی به اسپانیا قاچاق گردید و ۴ سال پس از مرگ ژنرال فرانکو بود که انتشار رسمی این کتاب در اسپانیا ممکن و فراهم شد. بر اساس همین کتاب بود که سینماگر فقید اسپانیایی «خوان آنتونیو باردم» با همکاری نویسندهاش، فیلمنامهی یک سریال تلویزیونی با عنوان «لورکا، مرگی یک شاعر» را نوشت و جلوی دوربین برد. این سریال تلویزیونی در سال ۱۹۸۸، از تلویزیون اسپانیا در ۶ بخش یکساعته پخش شد و همان سال در بسیاری از جشنوارههای سینمایی مورد توجه قرار گرفت و درخشید و جایزهی بزرگ منتقدین فیلم را از جشنوارهی بینالمللی مونتهکارلو دریافت کرد.[۳]
ایان گیبس دربارهی روند نوشتن زندگینامه فدریکو گارسیا لورکا مینویسد:
«در فوریه ۱۹۷۸، زمانى که در جنوب فرانسه اقامت داشتم، نیازى مقاومتناپذیر احساس کردم براى بازگشت به اسپانیا بعد از غیبتى هشت ساله و نوشتن زندگینامه فدریکو گارسیا لورکا. ژنرال فرانکو سه سال قبل مرده بود و اسپانیا در فضاى باز سیاسى تغییرات حیرتآورى را تجربه مىکرد. کتابم درباره مرگ شاعر به چاپ رسیده و با استقبال فوقالعادهاى روبرو شده بود (اولبار به سال ۱۹۷۱ در پاریس به چاپ رسید) و زمان براى اقامت در مادرید و شروع کردن از جایى که ناتمام گذاشته بودم بسیار مناسب به نظر مىرسید.»[۸]
مکان دفن
تا امروز محل و مکان دقیق اعدام و دفن فدریکو گارسیا لورکا مشخص نشده است، ولی با این وجود باور عمومی و نظر تحقیقکنندگان این است که لورکا بههمراه سه زندانی دیگر در بین روستای بیزنار و روستای آلفاکار در حومهی گرانادا، در زیر یک درخت زیتون تیرباران شدهاند. اگرچه تا کنون اثری از اجساد آنها پیدا نشده است، اما اکنون اطراف آن درخت زیتون بهعنوان محل دفن اجساد آنها شناخته میشود و این درخت بزرگ زیتون نام «درخت لورکا» را به خود گرفته است.
کافهها و گورستانها و کلیساها را گشتند.
درِ بشکهها و گنجهها را گشودند.
سه اسکلت را خُرد کردند تا دندانهای طلایشان را بکشند.
من را اما پیدا نکردند.
پیدایم نکردند؟
نه، مرا پیدا نکردند.
(از کتاب: شاعر در نیویورک)[۳]
بنای یادبود
فدریکو گارسیا لورکا آنچنان جایگاهی در هنر و ادبیات داشت که دولت اسپانیا در سال ۱۹۸۶، برای او بنای یادبودی در مکانی که بهقتل رسیده بود، بر پا کرد.[۴]
لورکا در میان ایرانیان
فدریکو گارسیا لورکا شاعر و نمایشنامه نویسی بسیار مشهور و شناختهشده در بین ایرانیان است و تا کنون مترجمین بسیاری مانند احمد شاملو، یدالله رؤیایی و…، اشعار و نمایشنامههای لورکا را به زنبان فارسی ترجمه و منتشر کردهاند که از همه مهمتر و محبوبتر، ترجمه و خوانش احمد شاملو از شعر «مرثیهای برای ایگناسیو سانچز مخیاس» است. همچنین نمایشنامههای مشهور وی هم بارها بر صحنهی تئاتر اجرا شدهاند.[۴]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ فدریکو گارسیا لورکا - سایت بریتانیکا
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ فدريکو گارسيا لورکا یکی از درخشانترين چهره شعر اسپانيا و جهان - سایت ایران بورخس
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ فدریکو گارسیا لورکا: مرگ یک شاعر در پرتو اسنادی تازه - سایت آسو
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ زندگینامه فدریکو گارسیا لورکا - سایت کتابراه
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ فدریکو گارسیا لورکا - سایت ناکجا
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ تئوری و نقش دوئنده – فدریکو گارسیا لورکا - سایت اخبار زوز
- ↑ فدریکو گارسیا لورکا، شاعر زندگی - سایت سیمرغ
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ رونمایی از مرگ یک شاعر - سایت انجمن مرغ مقلد
- ↑ فدریکو گارسیا لورکا؛ شاعر کولی - سایت کتیبه اسپانیا
- ↑ فدریکو گارسیا لورکا - سایت فیاتر