انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:


=== ضرورت بارز کردن عنصر رهبری در انقلاب ایدئولوژیک ===
=== ضرورت بارز کردن عنصر رهبری در انقلاب ایدئولوژیک ===
نقطه‌ی دیگری و چه بسا مهم‌تری که مریم رجوی در این حرکت آن را هدف قرار داد، عینیت بخشیدن و برجسته کردن آرمان سازمانی و شاخص آن، یعنی رهبری ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین بود. مریم رجوی معتقد بود، جنسیت‌زدگی و اندیشه مردسالاری،  نه تنها مانع رشد زنان شده است، بلکه مردان را نیز از هویت انسانی خود دور ساخته و سرانجام مانع از این شده است که هم زن و هم مرد توجه کافی به عنصر رهبری و آرمان سازمان داشته باشند.  
نقطه‌ی دیگر و چه بسا مهم‌تری که مریم رجوی در این حرکت آن را هدف قرار داد، عینیت بخشیدن و برجسته کردن آرمان سازمانی و شاخص آن، یعنی رهبری ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین بود. مریم رجوی معتقد بود، جنسیت‌زدگی و اندیشه مردسالاری،  نه تنها مانع رشد زنان شده است، بلکه مردان را نیز از هویت انسانی خود دور ساخته و سرانجام مانع از این شده است که هم زن و هم مرد توجه کافی به عنصر رهبری و آرمان سازمان داشته باشند.  


واقعیت این است سازمان مجاهدین خلق پیشاپیش به شکلی نامحسوس، با خلاء به رسمیت شناختن رهبری ایدئولوژیک به معنای شکل دهنده‌ی سانترالیزم (تمرکز گرایی) و جاری کننده‌ی مونیسم(وحدت) ایدئولوژیک و استراتژیک مواجه بود، خلائی که یکبار در سال ۱۳۵۴ برای این سازمان ضربه‌ی اپورتونیستی را به همراه داشت. در آن ضربه به دلیل برجسته نبودن رهبری سازمان، این امکان فراهم شد تا عده‌ای در ایدئولوژی مجاهدین دست برده، سازمان مجاهدین را دچار انشقاق کرده و متلاشی کنند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط جریانی که به اپورتونیست‌های چپ‌نما معروف شدند، امری بود که در آن زمان، هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست آخوندهای مرتجع سپرد. آخوندهایی که تا پیش از آن تماماً تحت هژمونی و مهار شده توسط مجاهدین بودند، اما با متلاشی شدن مجاهدین، ارابه انقلاب ۵۷ را بدست گرفته و سرنوشت آن را تغییر دادند.
واقعیت این است سازمان مجاهدین خلق پیشاپیش به شکلی نامحسوس، با خلاء به رسمیت شناختن رهبری ایدئولوژیک به معنای شکل دهنده‌ی سانترالیزم (تمرکز گرایی) و جاری کننده‌ی مونیسم(وحدت) ایدئولوژیک و استراتژیک مواجه بود، خلائی که یکبار در سال ۱۳۵۴ برای این سازمان ضربه‌ی اپورتونیستی را به همراه داشت. در آن ضربه به دلیل برجسته نبودن رهبری سازمان، این امکان فراهم شد تا عده‌ای در ایدئولوژی مجاهدین دست برده، سازمان مجاهدین را دچار انشقاق کرده و متلاشی کنند. متلاشی شدن سازمان مجاهدین توسط جریانی که به اپورتونیست‌های چپ‌نما معروف شدند، امری بود که در آن زمان، هژمونی و جریان انقلاب ۱۳۵۷ را به دست آخوندهای مرتجع سپرد. آخوندهایی که تا پیش از آن تماماً تحت هژمونی و مهار شده توسط مجاهدین بودند، اما با متلاشی شدن مجاهدین، ارابه انقلاب ۵۷ را بدست گرفته و سرنوشت آن را تغییر دادند.

منوی ناوبری