۶٬۴۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
در لغت، واژه خودمختاری از دو کلمه یونانی Auto یعنی خود و Nomos یعنی قانون یـا قاعـده (Rule) گرفته شده است. | در لغت، واژه خودمختاری از دو کلمه یونانی Auto یعنی خود و Nomos یعنی قانون یـا قاعـده (Rule) گرفته شده است. | ||
از این رو، معنی اصلی این کلمه به معنی حق تدوین و وضع قوانین بر خود است. منظور از خودمختاری، معمولاً استقلال عمـل یـک واحـد خودمختـار در سـطوح محلی و داخلی است، درحالیکه امور خارجه و امنیتی، معمولاً تحت کنترل دولت ملی یا مرکزی قرار دارد. اما گاه انعقاد برخی از توافقنامههای بینالمللـی در زمینـه اقتصـادی و فرهنگی، ممکن است در اختیار واحد خودمختار قرار بگیـرد.<ref>[https://jpbud.ir/article-1-4-fa.pdf مقایسه مدلهای ساختاری مدیریت مناطق جوامع متكثر قومی]</ref> | از این رو، معنی اصلی این کلمه به معنی حق تدوین و وضع قوانین بر خود است. بین مفهوم موسع و مضیق خودمختاری تفاوت است. در مفهـوم موسـع، خودمختاری بیانگر حق اختیار دولـتهـا در تنظـیم امـور داخلـی و برقـراری روابـط خـارجی اسـت. درحالیکه در مفهوم مضیق، خودمختاری به معنـی محافظـت و اعطـای حـق تعیـین سرنوشـت بـه اقلیتها است. در ادبیات سیاسی، وقتی از خودمختاری صحبت مـیشـود، بیشـتر مفهـوم مضیق آن مورد نظر است. | ||
منظور از خودمختاری، معمولاً استقلال عمـل یـک واحـد خودمختـار در سـطوح محلی و داخلی است، درحالیکه امور خارجه و امنیتی، معمولاً تحت کنترل دولت ملی یا مرکزی قرار دارد. اما گاه انعقاد برخی از توافقنامههای بینالمللـی در زمینـه اقتصـادی و فرهنگی، ممکن است در اختیار واحد خودمختار قرار بگیـرد. | |||
بررسی انواع مصادیق خودمختاری نشان میدهد که خودمختاری، طیفی اسـت کـه در منـاطق مختلف، حدود اختیارات آن متفاوت است، بنابراین نمیتوان یک تعریف کلیشهای برای آن بیان کرد. | |||
خودمختاری به دو صورت سرزمینی و خودمختاری فرهنگی تجلی مییابد. معمولاً بـه خـودگردانی یک اقلیت قومی در یک منطقـه جغرافیـایی خـاص ، خودمختـاری سـرزمینی مـی گوینـد . بنـابراین در خودمختاری سرزمینی، عنصر جغرافیا اهمیت مییابد. اما در عالم واقع، نوع دیگر خودمختاری وجود دارد که به آن خودمختاری فرهنگی میگویند. این نوع خودمختاری برای اعضای یک گـروه خـاص در داخل یک دولت (بدون توجه به محل اقامت آنها) صدق میکنـد. خودمختـاری فرهنگـی ، معمـولاً بـه اقلیتهای زبانی، مذهبی، فرهنگی و قومی داده میشود. مفهوم خودمختاری فرهنگی یـا شخصـی در چارچوب اصل "حمایت از اقلیتها" توسعه پیدا کرده است. | |||
خودمختاری سازوكاری است كه بـرای جوامـع دمكراتیـکشـده كارایی بیشتری دارد، زیرا در جوامعی كه حقوق انسان صرفنظر از انتسابهای قـومی رعایـت نمیشـود، حقوق اقلیتها نیز به طریق اولی رعایت نخواهد شد. همچنین تجربـه خودمختاریها نشـان داده است كه نمیتوان آن را به مثابه نوشداروی مشكلات و مطالبات اقلیتها تلقی كرد. خودمختاری راهکاری است که در كشورهای پيشرفته سياسی كاركرد مثبت دارد.<ref>[https://jpbud.ir/article-1-4-fa.pdf مقایسه مدلهای ساختاری مدیریت مناطق جوامع متكثر قومی]</ref> | |||
== منابع: == | == منابع: == |
ویرایش