۹۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
در طول دو سال و نیم كار سیاسی مسالمتآمیز خمینی به اندازهی تمامی دوران شاه از مجاهدین و دیگر مبارزین كشت و این در حالی بود كه آنها با صبر و بردباری بینظیری حتی یك گلوله شلیك نكردند. خوب او تمامی این جنایتها را انجام داد تا در قدرت باقی بماند، آنهم یك قدرت و سلطنت مطلقه و دیكتاتوری سیاه قرونوسطایی.به گفتهی مسعود رجوی «اگر او میخواست تن به مسالمت و زندگی سیاسی مسالمتآمیز بدهد قبل از هر چیز لازم بود كه خودش در دادگاه حاضر شود و به محاكمه و كیفر عادلانهی مردمی تسلیم شود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۳۷ چاپ ۱۳۷۴</ref> | در طول دو سال و نیم كار سیاسی مسالمتآمیز خمینی به اندازهی تمامی دوران شاه از مجاهدین و دیگر مبارزین كشت و این در حالی بود كه آنها با صبر و بردباری بینظیری حتی یك گلوله شلیك نكردند. خوب او تمامی این جنایتها را انجام داد تا در قدرت باقی بماند، آنهم یك قدرت و سلطنت مطلقه و دیكتاتوری سیاه قرونوسطایی.به گفتهی مسعود رجوی «اگر او میخواست تن به مسالمت و زندگی سیاسی مسالمتآمیز بدهد قبل از هر چیز لازم بود كه خودش در دادگاه حاضر شود و به محاكمه و كیفر عادلانهی مردمی تسلیم شود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران- صفحه ۳۷ چاپ ۱۳۷۴</ref> | ||
بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق ایران دست عملیات مسلحانه علیه مهرهها و مراکز دولتی و نظامی ایران زد، صدها نفر از مهرههای دولتی را کشت و یا مجروح کرد، تا سال ۱۳۶۲ استراتژی سازمان مجاهدین خلق ایران مبتنی بر عملیات چریک شهری بود، از این تاریخ به بعد سازمان مجاهدین کادرهایش را به منطقه کردستان برد که دولت ایران بر آن تسلط نداشت و از این منطقه عملیات خودش را سازماندهی و به اجرا میگذاشت، این عملیاتها تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت تا این که در سال ۱۳۶۵ | بعد از ۳۰ خرداد سازمان مجاهدین خلق ایران دست عملیات مسلحانه علیه مهرهها و مراکز دولتی و نظامی ایران زد، صدها نفر از مهرههای دولتی را کشت و یا مجروح کرد، تا سال ۱۳۶۲ استراتژی سازمان مجاهدین خلق ایران مبتنی بر عملیات چریک شهری بود، از این تاریخ به بعد سازمان مجاهدین کادرهایش را به منطقه کردستان برد که دولت ایران بر آن تسلط نداشت و از این منطقه عملیات خودش را سازماندهی و به اجرا میگذاشت، این عملیاتها تا سال ۱۳۶۵ ادامه داشت تا این که در سال ۱۳۶۵ مسؤل شورای ملی مقاومت از فرانسه به بغداد آمد، در این زمان قرارگاه اشرف تبدیل به محل تجمع نیروهای سازمان مجاهدین خلق شد، یک سال بعد مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد. | ||
در کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران در بارهی پیام تأسیس ارتش آزادیبخش آمده است: | در کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران در بارهی پیام تأسیس ارتش آزادیبخش آمده است: | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
اکبر گنجی در این رابطه میگوید:<blockquote>«گروههایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیتها و گروههای سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبهنظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، میتوانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote> هاشمی رفسنجانی هم درباره قدرت و نفوذ مجاهدین در آن روزها می گوید: <blockquote>«منافقین در خیلی جاها نفوذ داشتند... به طور وسیع در كشور وجود داشتند... آن قدر قوی بودند كه تظاهرات مسلحانه چند هزار نفری در تهران برگزاركردند... یك زمان چه در ادارات و چه در نیروهای مسلّح و چه در سایر جاها... میگفتند نظام دموكراتیك؛ یك تغییر این طوری میخواستند... نظام آن موقع یكپارچه نبود، ما مشكل... نفوذیها را داشتیم و خیلی چیزهای دیگر...» <ref>تلویزیون دولتی ایران ۷ تیر ماه ۱۳۷۷ </ref></blockquote>در طول ۲،۵ سال مبارزه سیاسی مجاهدین نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران، براثر حملات نیروهای وابسته به حکومت جان باختند، اما مجاهدین واکنش قهرآمیز نشان ندادند. و تلاش کردند با فعالیت سیاسی افشاگرانه به مقابله با حکومت بپردازند. میلیشیا به عنوان نیروی اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران که از جوانان و دانشجویان و دانش آموزان تشکیل شده بود فعالیت زیادی داشت. | اکبر گنجی در این رابطه میگوید:<blockquote>«گروههایی بود که رهبری استثنایی و کاریزمایی امام خمینی را قبول کرده بودند. جبهه دوم متشکل از شخصیتها و گروههای سیاسی بود که با رهبری امام در دوران تأسیس دولت مسئله داشتند… فرقه رجوی در رأس این سازمانهای تروریستی قرار داشت… و با پشتیبانی پانصد هزار میلیشیا (شبهنظامیان) که در سراسر ایران سازماندهی کرده بودند، میتوانند هسته اصلی نیروهای جبهه اول را که در حول و حوش امام قرار دارند، قلع و قمع کرده و جمهوری خلقشان را برقرار کنند»<ref>روزنامه عصر آزادگان تاریخ ۱۴ دی ۱۳۷۸</ref></blockquote> هاشمی رفسنجانی هم درباره قدرت و نفوذ مجاهدین در آن روزها می گوید: <blockquote>«منافقین در خیلی جاها نفوذ داشتند... به طور وسیع در كشور وجود داشتند... آن قدر قوی بودند كه تظاهرات مسلحانه چند هزار نفری در تهران برگزاركردند... یك زمان چه در ادارات و چه در نیروهای مسلّح و چه در سایر جاها... میگفتند نظام دموكراتیك؛ یك تغییر این طوری میخواستند... نظام آن موقع یكپارچه نبود، ما مشكل... نفوذیها را داشتیم و خیلی چیزهای دیگر...» <ref>تلویزیون دولتی ایران ۷ تیر ماه ۱۳۷۷ </ref></blockquote>در طول ۲،۵ سال مبارزه سیاسی مجاهدین نزدیک به ۷۰ نفر از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران، براثر حملات نیروهای وابسته به حکومت جان باختند، اما مجاهدین واکنش قهرآمیز نشان ندادند. و تلاش کردند با فعالیت سیاسی افشاگرانه به مقابله با حکومت بپردازند. میلیشیا به عنوان نیروی اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران که از جوانان و دانشجویان و دانش آموزان تشکیل شده بود فعالیت زیادی داشت. | ||
۲۰ فروردین ۱۳۵۹ میلیشیا دست به یک رژهی خیابانی زد، و در واقع علامتی بود از جانب مجاهدین که اگر بخواهند توان | ۲۰ فروردین ۱۳۵۹ میلیشیا دست به یک رژهی خیابانی زد، و در واقع علامتی بود از جانب مجاهدین که اگر بخواهند توان پاسخگویی قهر آمیز را دارند. | ||
۲۲ خرداد ۱۳۵۹ مسعود رجوی در میتینگ ۱۵۰ هزار نفره در ورزشگاه امجدیه دست به افشاگری زد و از حملات سازماندهی شده به اعضا و هواداران و مراکز مجاهدین شکایت کرد، حفاظت این میتینگ به عهده میلیشیای مجاهد بود و میتوان این را یک کار موفق میلیشیا دانست. این سخنرانی تأثیر زیادی در جامعه داشت به نحوی که ۲۰ تن از نمایندگان مجلس و حتی شخص احمد خمینی این حملات را که تحت عنوان «چماقداری» بود محکوم کردند. | ۲۲ خرداد ۱۳۵۹ مسعود رجوی در میتینگ ۱۵۰ هزار نفره در ورزشگاه امجدیه دست به افشاگری زد و از حملات سازماندهی شده به اعضا و هواداران و مراکز مجاهدین شکایت کرد، حفاظت این میتینگ به عهده میلیشیای مجاهد بود و میتوان این را یک کار موفق میلیشیا دانست. این سخنرانی تأثیر زیادی در جامعه داشت به نحوی که ۲۰ تن از نمایندگان مجلس و حتی شخص احمد خمینی این حملات را که تحت عنوان «چماقداری» بود محکوم کردند. | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
ساعتهای نخستین این عملیات برای نیروهای ارتش آزادیبخش ملی ساده نبود، آنها با حجم آتش سنگین نیروهای دولتی مواجه شدند. | ساعتهای نخستین این عملیات برای نیروهای ارتش آزادیبخش ملی ساده نبود، آنها با حجم آتش سنگین نیروهای دولتی مواجه شدند. | ||
«نخستین ساعتهای عملیات چلچراغ بهراستی صحنههای شكوهمند و حماسی ایمان و ارادهی نسلی بود كه توانست فراتر از تمام ابزار و ادوات و سلاحهایش با پاكبازی و جسارتی بیمانند،با چنگ و ناخن در زیر باران مداوم بمب و موشك و كاتیوشا و در میان هزاران هزار انفجار پیدرپی میدانهای گستردهی مین،پس از ۵ ساعت مقاومت و درگیری، سرانجام خطوط دشمن را درهم بشكند و در سپیدهدم از نخستین خاكریزها و استحكامات عبور كند». | «نخستین ساعتهای عملیات چلچراغ بهراستی صحنههای شكوهمند و حماسی ایمان و ارادهی نسلی بود كه توانست فراتر از تمام ابزار و ادوات و سلاحهایش با پاكبازی و جسارتی بیمانند،با چنگ و ناخن در زیر باران مداوم بمب و موشك و كاتیوشا و در میان هزاران هزار انفجار پیدرپی میدانهای گستردهی مین،پس از ۵ ساعت مقاومت و درگیری، سرانجام خطوط دشمن را درهم بشكند و در سپیدهدم از نخستین خاكریزها و استحكامات عبور كند».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref> | ||
تاکتیک ارتش آزادیبخش در این عملیات توسط فرماندهان آن «پرش شیر» نام گرفت، این تاکتیک به این شیوه بود که بلافاصله پس از عبور از خط دفاعی نیروهای دولتی ایران، نیروی مهاجم مستقیم مرکز لشکر را هدف قرار میداد، و برای تسخیر آن اقدام میکرد و سپس از پشت خطوط دفاعی نیروهای دولتی پاکسازی را آغاز میکردند، این تاکتیک در عملیات چلچراغ موفق بود. | تاکتیک ارتش آزادیبخش در این عملیات توسط فرماندهان آن «پرش شیر» نام گرفت، این تاکتیک به این شیوه بود که بلافاصله پس از عبور از خط دفاعی نیروهای دولتی ایران، نیروی مهاجم مستقیم مرکز لشکر را هدف قرار میداد، و برای تسخیر آن اقدام میکرد و سپس از پشت خطوط دفاعی نیروهای دولتی پاکسازی را آغاز میکردند، این تاکتیک در عملیات چلچراغ موفق بود. | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۱: | ||
هاشمی رفسنجانی در این بارهی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گفت:<blockquote>«پذیرش قطعنامه متکی به خیلی چیزهاست که فعلاً بهخاطر اینکه عمده آنها از اسرار نظامیــ سیاسی هستند، نمیتوانم توضیح بدهم».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>هاشمی رفسنجانی دراین باره توضیحات بیشتری دارد و میگوید: <blockquote>«الان مصلحت نیست به مردم بگویم چرا ختم شد. امام دنبال صلحند، ما دنبال صلحیم، تصمیم گرفتیم. حالا دلیلش چی است؟ بعضیها را شما میدانید، بعضیها را هم نمیدانید و هنوز هم نمیتوانیم همه چیز را بگوئیم و یک فرماندهٴ نظامی، یک عنصر نظامی، این حقیقت را باید بپذیرد که همیشه همه چیز برای گفتن جامعه مصلحت نیست! در زمان خودش گفته خواهد شد. ملت ما ممکن است بپرسد چرا پارسال نپذیرفتید؟ چرا سه سال پیش نپذیرفتید؟ که این را البته ما توضیح دادیم که چرا نپذیرفتیم و در وقت مناسب هم قابل توضیح است. بعد از اینکه جنگ تمام شد و صلح شد خیلی بهتر میشود توضیح داد. الآن مصلحت نیست به مردم توضیح بدهیم!».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>شخص خمینی هم در این باره گفت:<blockquote>«قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است… پیمان بسته بودم که تا آخرین قطرهٴ خون و آخرین نفس بجنگم. اما... از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کردم».<ref>صحیفه نور - جلد ۲۰ صفحه ۲۴۱</ref></blockquote>احمد خمینی لحظاتی که پدرش داشت قطعنامه را امضا میکرد، را اینگونه توصیف میکند:<blockquote>«امام وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند که قطعنامه را قبول کنند، گفتند ”من جامزهر قطعنامه را مینوشم“. من کنار امام بودم. امام مرتب مشتشان را بر روی پایش میزدند و آخ میگفتند... بعد از پذیرش قطعنامه 598 تا چند روز امام بدرستی نمیتوانستند راه بروند».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>خود خمینی، آن شب را این گونه توضیح داده است:<blockquote>«من تا چند روز قبل، معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی بواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند مرگ برایم گواراتر بود، اما چاره چیست؟ من باز میگویم قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است، ولی»...<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>سرتیپ پاسدار سعید قاسمی از قول آبدارچی مخصوص خمینی در خصوص پذیزش قطعنامه ۵۹۸ گفت: <blockquote>«تا آنجایی که من یادم است در دیدار با شیخ عیسی- حاج عیسی، همان آبدارچی آقا روح الله را میگویم- گفت: تا دو روز پس از پذیرش قطعنامه هیچی نخورد. روز اول یا دوم وقتی برایش چایی بردم و گذاشتم جلویش، گفتم آقاجان هیچی نخوردی. یک مرتبه بغضش ترکید. توی بغلم افتاد و یکساعت تمام گریه کرد. گفت: حاج عیسی چه کار کنم؟»<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>اما بعد از گذشت سالیان مقامات دولتی و دستاندرکاران جنگ به گوشهای از دلایل قبول آتشبس اشاره کردند: | هاشمی رفسنجانی در این بارهی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ گفت:<blockquote>«پذیرش قطعنامه متکی به خیلی چیزهاست که فعلاً بهخاطر اینکه عمده آنها از اسرار نظامیــ سیاسی هستند، نمیتوانم توضیح بدهم».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>هاشمی رفسنجانی دراین باره توضیحات بیشتری دارد و میگوید: <blockquote>«الان مصلحت نیست به مردم بگویم چرا ختم شد. امام دنبال صلحند، ما دنبال صلحیم، تصمیم گرفتیم. حالا دلیلش چی است؟ بعضیها را شما میدانید، بعضیها را هم نمیدانید و هنوز هم نمیتوانیم همه چیز را بگوئیم و یک فرماندهٴ نظامی، یک عنصر نظامی، این حقیقت را باید بپذیرد که همیشه همه چیز برای گفتن جامعه مصلحت نیست! در زمان خودش گفته خواهد شد. ملت ما ممکن است بپرسد چرا پارسال نپذیرفتید؟ چرا سه سال پیش نپذیرفتید؟ که این را البته ما توضیح دادیم که چرا نپذیرفتیم و در وقت مناسب هم قابل توضیح است. بعد از اینکه جنگ تمام شد و صلح شد خیلی بهتر میشود توضیح داد. الآن مصلحت نیست به مردم توضیح بدهیم!».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>شخص خمینی هم در این باره گفت:<blockquote>«قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است… پیمان بسته بودم که تا آخرین قطرهٴ خون و آخرین نفس بجنگم. اما... از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کردم».<ref>صحیفه نور - جلد ۲۰ صفحه ۲۴۱</ref></blockquote>احمد خمینی لحظاتی که پدرش داشت قطعنامه را امضا میکرد، را اینگونه توصیف میکند:<blockquote>«امام وقتی در معادلات به این نتیجه رسیدند که قطعنامه را قبول کنند، گفتند ”من جامزهر قطعنامه را مینوشم“. من کنار امام بودم. امام مرتب مشتشان را بر روی پایش میزدند و آخ میگفتند... بعد از پذیرش قطعنامه 598 تا چند روز امام بدرستی نمیتوانستند راه بروند».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>خود خمینی، آن شب را این گونه توضیح داده است:<blockquote>«من تا چند روز قبل، معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی بواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند مرگ برایم گواراتر بود، اما چاره چیست؟ من باز میگویم قبول این مسأله برای من از زهر کشندهتر است، ولی»...<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>سرتیپ پاسدار سعید قاسمی از قول آبدارچی مخصوص خمینی در خصوص پذیزش قطعنامه ۵۹۸ گفت: <blockquote>«تا آنجایی که من یادم است در دیدار با شیخ عیسی- حاج عیسی، همان آبدارچی آقا روح الله را میگویم- گفت: تا دو روز پس از پذیرش قطعنامه هیچی نخورد. روز اول یا دوم وقتی برایش چایی بردم و گذاشتم جلویش، گفتم آقاجان هیچی نخوردی. یک مرتبه بغضش ترکید. توی بغلم افتاد و یکساعت تمام گریه کرد. گفت: حاج عیسی چه کار کنم؟»<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/ سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>اما بعد از گذشت سالیان مقامات دولتی و دستاندرکاران جنگ به گوشهای از دلایل قبول آتشبس اشاره کردند: | ||
سرتیپ پاسدار اسماعیل کوثری از فرماندهان جنگ:<blockquote>«معاونت تبلیغات روابط عمومی، گفتند که مردم خسته شدهاند و دیگر تمایلی به جبهه ندارند».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/news/164149 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>اما در صحبتهای مقامات رسمی ایران بخصوص از زبان نظامیان رده بالایی که تجربه فرماندهی در جنگ را داشتند، موضوع دیگری هم بود، سرتیپ پاسدار سعید قاسمی در این مورد گفت: <blockquote>«در یک سال آخر جنگ، صبح که از خواب بیدار میشدیم میگفتند خبر داری؟ چه شده؟ مهران را گرفتند. بعد از گذشت ۷سال از جنگ، اسیر و غنیمت میگیرند و افتضاحی است جنگ! | سرتیپ پاسدار اسماعیل کوثری از فرماندهان جنگ:<blockquote>«معاونت تبلیغات روابط عمومی، گفتند که مردم خسته شدهاند و دیگر تمایلی به جبهه ندارند».<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/news/164149 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>اما در صحبتهای مقامات رسمی ایران بخصوص از زبان نظامیان رده بالایی که تجربه فرماندهی در جنگ را داشتند، موضوع دیگری هم بود، سرتیپ پاسدار سعید قاسمی در این مورد گفت: <blockquote>«در یک سال آخر جنگ، صبح که از خواب بیدار میشدیم میگفتند خبر داری؟ چه شده؟ مهران را گرفتند. بعد از گذشت ۷سال از جنگ، اسیر و غنیمت میگیرند و افتضاحی است جنگ!</blockquote><blockquote>-سازمان مجاهدین خلق وقت نمیکرد غنیمتیهای شما را جمع کند!</blockquote><blockquote>-ماههای آخر جنگ. تقریباً هر دو هفته یکبار همینطور که صبح میآمدی سر کار به تو میگفتند خبر داری؟ نه چی شده؟ سومار! گرفتند، آه! هفته بعد، خبر داری؟ چی شده؟ فاو سقوط کرد! خبر داری؟! چی شد؟ مهران! عملیات چلچراغ منافقین آمدند گرفتند.! آه مگر میشود؟!»<ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/news/164149 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref></blockquote>سرتیپ پاسدار اسماعیل کوثری در این باره گفت:<blockquote>«دشمنان، توطئههای واقعاً گستردهیی را طرحریزی کرده بودند؛ چون مجاهدین قبل از عملیات فروغ جاویدان، در مهران، عملیاتی بهزعم خود موفقیتآمیز انجام داده بودند و شعار ”امروز مهران فردا تهران“ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند. بنابراین، با در اختیار گرفتن انواع سلاحهای سنگین و نیمه سنگین همچون نفربر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئهها را خنثی کرد».<ref>روزنامه جوان ۱۹ تیرماه ۱۳۸۷ </ref></blockquote>در نتیجه توان بسیج نیروی این رژیم به شدت تحلیل رفته بود، جبههها از نیرو خالی شده بود، فرار نیروهای نظام از جبهههای جنگ اوج بیسابقهای یافته بود، به طوری که سرتیپ پاسدار سعید قاسمی ضمن حمله به محمد هاشمی که رئیس وقت صدا و سیمای دولتی ایران بود، گفت:«جبههها خالی شده بود. تلویزیون محمد هاشمی رئیس وقت صدا و سیما هم نشان میداد که جبهه پر نیرو است!». <ref>وبسایت [https://www.mojahedin.org/i/news/164149 سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | ||
عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران هم یک عامل بسیار تعیین کنندهی ایرانی، خمینی را مجبور به قبول آتشبس کرد. | عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران هم یک عامل بسیار تعیین کنندهی ایرانی، خمینی را مجبور به قبول آتشبس کرد. | ||
دولت ایران با قبول آتشبس خواست مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به نوعی مات کند، اما مسعود رجوی تصمیم گرفت با یک عملیات بزرگ میزی که علیه مجاهدین چیده شده بود را به هم بزند، اگر ارتش آزادیبخش وارد این عملیات نمیشد، به عنوان زایدهی جنگ تلقی میشدند و به لحاظ سیاسی ضربه کمرشکنی دریافت میکردند، در نتیجه آنها تصمیم گرفتند دست به این عملیات بزرگ بزنند. | دولت ایران با قبول آتشبس خواست مجاهدین و ارتش آزادیبخش را به نوعی مات کند، اما مسعود رجوی تصمیم گرفت با یک عملیات بزرگ میزی که علیه مجاهدین چیده شده بود را به هم بزند، اگر ارتش آزادیبخش وارد این عملیات نمیشد، به عنوان زایدهی جنگ تلقی میشدند و به لحاظ سیاسی ضربه کمرشکنی دریافت میکردند، در نتیجه آنها تصمیم گرفتند دست به این عملیات بزرگ بزنند. این یکی از جنجالیترین وهوشیارانهترین تصمیم مسعود رجوی بود. | ||
مسعود رجوی در این باره گفت: <blockquote>«در حساسترین لحظه كه میخواستند علیه ما توطئه كنند و از صلحی كه خود ما بالاترین كار را برای تحقق آن كرده بودیم طناب دار و تله برای خودمان بسازند.ما با این عملیات بزرگ و این پرش و خیز انقلابی و پرداخت بهایش، نهتنها ابتكار عمل را به دست گرفتیم و تمام توطئههای دشمن و ایادی داخلی و بینالمللیش را باطل كردیم،بلكه با زلزلهیی كه سرتاپای رژیم در آن فرو رفت و با تكان بزرگ اجتماعی كه ایجاد شد و حمایت عظیم مردمی كه نثار شد خیلی راهها را بر دشمن سد كردیم».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۸۵</ref></blockquote>بعد از این که دولت ایران قطعنامه آتشبس را پذیرفت فرصت برای آماده سازی عملیات برای مجاهدین کم بود و تقریباً یک هفته وقت داشتند، عملیات فروغ جاویدان در روز ۳ مرداد ۶۷ آغاز شد. | مسعود رجوی در این باره گفت: <blockquote>«در حساسترین لحظه كه میخواستند علیه ما توطئه كنند و از صلحی كه خود ما بالاترین كار را برای تحقق آن كرده بودیم طناب دار و تله برای خودمان بسازند.ما با این عملیات بزرگ و این پرش و خیز انقلابی و پرداخت بهایش، نهتنها ابتكار عمل را به دست گرفتیم و تمام توطئههای دشمن و ایادی داخلی و بینالمللیش را باطل كردیم،بلكه با زلزلهیی كه سرتاپای رژیم در آن فرو رفت و با تكان بزرگ اجتماعی كه ایجاد شد و حمایت عظیم مردمی كه نثار شد خیلی راهها را بر دشمن سد كردیم».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۸۵</ref></blockquote>بعد از این که دولت ایران قطعنامه آتشبس را پذیرفت فرصت برای آماده سازی عملیات برای مجاهدین کم بود و تقریباً یک هفته وقت داشتند، عملیات فروغ جاویدان در روز ۳ مرداد ۶۷ آغاز شد. | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۷: | ||
# فروغ جاویدان ثابت كرد كه ارتش آزادیبخش از سویی مصممانه برای سرنگونكردن رژیم خمینی در تمامیت آن پا به میدان گذاشته و از سوی دیگر از چنان كم و كیفی برخوردار است كه فیالواقع تنها پاسخ وتنها اهرم سرنگونی رژیم خمینی است. سرنگونكردن رژیم هر چند در این عملیات امكانپذیر نشد ولی این واقعیت به ثبت رسید كه این مهم تنها یك آرزوی صرف نیست بلكه به دست ارتش آزادیبخش شدنی است. | # فروغ جاویدان ثابت كرد كه ارتش آزادیبخش از سویی مصممانه برای سرنگونكردن رژیم خمینی در تمامیت آن پا به میدان گذاشته و از سوی دیگر از چنان كم و كیفی برخوردار است كه فیالواقع تنها پاسخ وتنها اهرم سرنگونی رژیم خمینی است. سرنگونكردن رژیم هر چند در این عملیات امكانپذیر نشد ولی این واقعیت به ثبت رسید كه این مهم تنها یك آرزوی صرف نیست بلكه به دست ارتش آزادیبخش شدنی است. | ||
# بعد از فروغ جاویدان، مردم ایران و عموم ناظران منطقهیی و بینالمللی از سویی و رژیم خمینی از سوی دیگر خود را با یك ارتش قد برافراشته، مصمم و قدرتمند روبهرو دیدند كه از این پس هیچكس نمیتوانست آن را در تحولات منطقهیی نادیده بگیرد. با احراز چنین جایگاهی در تعادل قوای نظامی منطقه، خطر بسیاری از بندوبستها و معاملات محتمل را كه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به سرنوشت ارتش آزادیبخش مربوط میشد از آن دور كرد. | # بعد از فروغ جاویدان، مردم ایران و عموم ناظران منطقهیی و بینالمللی از سویی و رژیم خمینی از سوی دیگر خود را با یك ارتش قد برافراشته، مصمم و قدرتمند روبهرو دیدند كه از این پس هیچكس نمیتوانست آن را در تحولات منطقهیی نادیده بگیرد. با احراز چنین جایگاهی در تعادل قوای نظامی منطقه، خطر بسیاری از بندوبستها و معاملات محتمل را كه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به سرنوشت ارتش آزادیبخش مربوط میشد از آن دور كرد. | ||
# ایمان به حتمیت سرنگونی، كه در اندیشه و قلب رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش از بدو تأسیس آن موج میزد در این عملیات درخشان با برق سلاح رزمندگان و ریختن خون آنان بر خاك میهن، در دل تكتك ایرانیان كاشته شد. آنها فهمیدند كه میتوانند با داشتن چنین ارتشی امیدوار و | # ایمان به حتمیت سرنگونی، كه در اندیشه و قلب رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش از بدو تأسیس آن موج میزد در این عملیات درخشان با برق سلاح رزمندگان و ریختن خون آنان بر خاك میهن، در دل تكتك ایرانیان كاشته شد. آنها فهمیدند كه میتوانند با داشتن چنین ارتشی امیدوار و پشتگرم باشند و به آن افتخار كنند. اولین ثمرات این بذر افشانده،در خیزش شهرهای بهپاخاستهی میهن چیده شد و میوهی نهایی آن قطعاً در عملیات سرنگونی به بار خواهد نشست، وقتی كه مردم مشتاق و چشمانتظار كه البته یكبار ارتش خود را از نزدیك دیدهاند بار دیگر در لحظهی مناسب ارتش آزادی را در میان خود پیدا خواهند كرد. آن روز كه خلق و ارتش خلق به هم میپیوندند رژیم ضدبشری به عزای خود خواهد نشست.<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴ صفحه ۹۸</ref> | ||
== ارتش آزادیبخش از عملیات فروغ جاویدان تا عملیات مروارید == | == ارتش آزادیبخش از عملیات فروغ جاویدان تا عملیات مروارید == | ||
با قبول آتشبس از طرف خمینی و پایان جنگ ایران و عراق، به نظر میرسید که عمر ارتش آزادیبخش به پایان رسیده است، حتی در محافل سیاسی آن زمان صحبت از وجهالمصالحه قرار گرفتن ارتش آزادیبخش بود، به این معنی که دولت سابق عراق برای عادیسازی مناسبات خود با دولت ایران باید مجاهدین را به هر شکلی که امکان دارد وجهالمصالحه قرار دهد. اما سازمان مجاهدین اعلام | با قبول آتشبس از طرف خمینی و پایان جنگ ایران و عراق، به نظر میرسید که عمر ارتش آزادیبخش به پایان رسیده است، حتی در محافل سیاسی آن زمان صحبت از وجهالمصالحه قرار گرفتن ارتش آزادیبخش بود، به این معنی که دولت سابق عراق برای عادیسازی مناسبات خود با دولت ایران باید مجاهدین را به هر شکلی که امکان دارد وجهالمصالحه قرار دهد. اما سازمان مجاهدین اعلام کرد:<blockquote>«ارتش آزادیبخش موجودی خلقالساعه و زائدهیی از جنگ ایران و عراق نبود كه اكنون با آتشبس ذوب شود. كما اینكه «فروغ جاویدان» گواه صادق این مدعا بود. «فروغ جاویدان» با صدای رسا گفت: ولو جنگ خمینی با عراق تمام شده باشد اما مقاومت مردم ایران برای سرنگونی خمینی بدون هیچ درنگ و تأمل و تردید به قوت خود باقی است».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ سال ۱۳۷۴ </ref></blockquote>نگاهی به تاریخچه مجاهدین نشان میدهد که مجاهدین مسیر دیگری را انتخاب کردند و اتفاقاً در تقویت ارتش آزادیبخش گام برداشتند. آنها تلاش کردند تا کیفیت ارتش آزادیبخش را بالا ببرند و حرف آنها این بود که برای ساختن كیفیترین ارتش به: | ||
* كیفیترین رزمندگان | * كیفیترین رزمندگان | ||
ویرایش