کاربر:Khosro/صفحه تمرین آرمیتا گراوند

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آرمیتا گراوند
آرمیتا...7.JPG
زادروز۱۳۸۵
کوهدشت لرستان
ملیتایرانی
شناخته‌شده برایمردم ایران

آرمیتا گراوند ، زاده بهمن‌ماه ۱۳۸۵، دختر ۱۶ ساله‌ی کرمانشاهی است که در روز یکشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۲، در ایستگاه متروی شهدای تهران، بر سر موضوع حجاب مورد خشونت فیزیکی یک مأمور حجاب‌بان زن قرار گرفت و دچار ضربه مغزی شد و به کُما رفت. آرمیتا گراوند به بیمارستان ارتشی فجر منتقل شد و پس از انتقال او، این بیمارستان توسط نیروهای امنیتی به محاصره درآمد. آرمیتا گراوند ورزشکار حرفه‌ای در رشته‌ی تکواندو است و کمربند مشکی دان ۳ را در پرونده ورزشی خود دارد. او هم‌چنین عاشق هنر نقاشی است که ۲ سال این هنر را به‌طور جدی آغاز کرده است. آرمیتا دانش‌آموز کلاس یازدهم در مدرسه‌ی عروةالوثقی واقع در روبروی مهدیه‌ی تهران است. پس از بستری شدن آرمیتا گراوند در بیمارستان فجر در روز یکشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۲، کلّ محوطه و اطراف بیمارستان و به‌ویژه بخش مراقبت‌های ویژه‌ی این بیمارستان قُرُق شد و تحت شدید مأموران سرکوبگر حکومتی و نیروهای امنیتی قرار گرفت. آرمیتا گراوند، هم‌چنان تحت تدابیر شدید امنیتی در بیمارستان فجر تهران بستری است. برای مردم ایران، تراژدی آرمیتا گراوند یادآور مهسا امینی (ژینا) است؛ و بر دیوارها نوشته‌اند که آرمیتا گراوند مهسای دیگری است. شهروندان تهرانی نیز بر دیوارها نوشته‌اند: «تهران در کما»، تراژدی آرمیتا گراوند در رسانه‌ها و خبرگزاری‌های خارجی نیز بازتاب گسترده‌ای داشت. آخرین وضعیت آرمیتا گراوند در روز ۱۹ مهرماه، از طرف تیم پزشکان مرگ مغزی و به معنی فوت او اعلام شد.

زندگی و تحصیلات

آرمیتا گراوند متولد بهمن‌ماه ۱۳۸۵، است و فقط ۱۶ سال دارد. او دانش‌آموز کلاس یازدهم در مدرسه‌ی عروةالوثقی واقع در روبروی مهدیه‌ی تهران است. آرمیتا گراوند، اصالتاً اهل کوهدشت استان لرستان است، او با خانواده‌اش در اوایل دهه‌ی هشتاد به کرمانشاه مهاجرت کردند و سپس به تهران رفتند و ساکن آنجا شدند.

کارت تکواندو آرمیتا گراوند
کارت تکواندو آرمیتا گراوند

ورزش و هنر

آرمیتا گراوند ورزشکار حرفه‌ای در رشته‌ی تکواندو است و کمربند مشکی دان ۳ را در پرونده ورزشی خود دارد. او هم‌چنین عاشق هنر نقاشی است که ۲ سال این هنر را به‌طور جدی آغاز کرده است.[۱]

علت ضربه مغزی در مترو

آرمیتا گراوند
آرمیتا گراوند

آرمیتا گراوند روز یکشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۲، در ایستگاه متروی شهدای تهران، بر سر موضوع حجاب مورد خشونت فیزیکی یک مأمور حجاب‌بان زن قرار گرفت و بی‌هوش شد و به کُما رفت. آرمیتا گراوند به بیمارستان فجر (وابسته به نیروی هوایی ارتش) منتقل شد و پس از انتقال او، این بیمارستان توسط نیروهای امنیتی به محاصره درآمد.[۲]

اظهارات شاهدان عینی

یکی از شاهدانی که در صحنه حضور داشته، گفته است که آرمیتا گراوند پس این‌که وارد واگن متروی شهدای تهران شد، به‌خاطر بر سر نداشتن حجاب اجباری، مأمور حجاب‌بان او را به‌شدت هُل داد.[۲]

یکی دیگر از شاهدان حاضر در صحنه گفته است:

«اندکی پس از ورود آرمیتا به داخل واگن مترو، یک مأمور حجاب‌بان که چادر بر سر داشت، با فریاد از او پرسید که چرا موهایش را نپوشانده است. آرمیتا به او گفت: آیا من از تو می‌خواهم روسری‌ات را برداری؟ چرا از من می‌خواهی روسری بر سر بگذارم؟. بحث آن‌ها به خشونت کشیده شد و مأمور چادری شروع به حمله فیزیکی به آرمیتا کرد و او را به شدت هل داد.»[۳]

بازداشت خبرنگار روزنامه شرق

مقامات رژیم ایران و رسانه‌های حکومتی تلاش می‌کنند علیه خبرنگارانی که ماجرای به کُما رفتن آرمیتا گراوند را اطلاع‌رسانی کرده‌اند، پرونده‌سازی کنند.[۲]

پس از بستری شدن آرمیتا گراوند، مریم لطفی خبرنگار روزنامه شرق که برای تهیه‌ی گزارش به بیمارستان فجر رفته بود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد؛ و پس از اخذ تعهد مبنی بر این‌که موضوع آرمیتا را اطلاع‌رسانی و رسانه‌ای نکند، آزاد گردید.[۴]

محاصره بیمارستان و ایجاد جوّ شدید امنیتی

صحنه حادثه در مترو
صحنه حادثه در مترو

پس از بستری شدن آرمیتا گراوند در بیمارستان فجر در روز یکشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۲، کلّ محوطه و اطراف بیمارستان و به‌ویژه بخش مراقبت‌های ویژه‌ی این بیمارستان قُرُق شد و تحت شدید مأموران سرکوبگر حکومتی و نیروهای امنیتی قرار گرفت.

آرمیتا گراوند، هم‌چنان تحت تدابیر شدید امنیتی در بیمارستان فجر تهران بستری است و با پنهان‌کاری مقامات رژیم ایران، هیچ اطلاعات تازه‌ای نسبت به وضعیت سلامتی او وجود ندارد. نهادهای امنیتی آرمیتا گراوند را به اتاق نامشخصی در همان بیمارستان فجر انتقال داده‌اند؛ و حتی مأموران امنیتی و پرسنل درمان در آن بخش را به خاطر این‌که خبررسانی نشود، تعویض کرده‌اند.[۵]

پزشک و پرستارانی که برای رسیدگی به اتاق بستری آرمیتا می‌روند، مستمر بازرسی بدنی می‌شوند تا دوربین و گوشی به‌همراه خود نداشته باشند. مأموران امنیتی نیز به پرسنل بیمارستان هشدار داده‌اند که دیگر نباید پزشک و پرستاران مخصوص آرمیتا عوض بشوند تا هیچ خبری از وضعیت آرمیتا درز پیدا نکند.

دوربین‌های مداربسته‌ی بیمارستان نظام فجر تهران که پیش از این تحت اختیار و کنترل رکن حفاظت ارتش بود، نهادهای امنیتی اختیار و کنترل آن را به دست گرفته‌اند و در آخر شب نیز حافظه‌ی این دوربین‌ها را پاک می‌کنند.

با این وجود دوربین‌های مدار بسته اتاق بستری آرمیتا گراوند به خاطر درز تصاویر به بیرون و یا هک شدن این دوربین‌ها، کاملاً قطع شده است و او در یک مراقبت دائمی به سر می‌برد.[۲]

بازداشت مادر آرمیتا

پدر و مادر آرمیتا گراوند پس از مدت‌ها تلاش، سرانجام در روز چهارشنبه ۱۲ مهرماه موفق شدند که برای دقایقی از پشت شیشه فرزندشان را ملاقات کنند و پس از آن هم دیگر اجازه‌ی ملاقات به آن‌ها ندادند. شهین احمدی مادر آرمیتا گراوند به دلیل اعتراض به ممنوعیت ملاقات با دخترش، توسط مأموران امنیت بازداشت شد، (وی پس از ۲۴ ساعت با کفالت آزاد گردید)

هم‌چنین روزنامه‌ی اینترنتی فراز با احمد گراوند، پدر آرمیتا مصاحبه‌ای انجام داد که خیلی سریع این مصاحبه از صفحه‌ی این رسانه حذف و برداشته شد.[۲]

تهدید شدن دانش‌آموزان

مأموران امنیتی و نیروهای حراست آموزش و پرورش، با حضور در هنرستان عروةالوثقی (محل تحصیل آرمیتا گراوند)، دانش‌آموزان و دوستان آرمیتا را تهدید کرده‌اند که در صورت هرگونه اطلاع‌رسانی و یا به اشتراک گذاشتن عکس آرمیتا، شدیداً با آن‌ها برخورد خواهد شد.

هم‌چنین مصاحبه‌ی هم‌کلاسی‌های آرمیتا گراوند با رسانه‌های حکومتی توسط حراست وزارت آموزش پرورش و نیروهای امنیتی به اجبار صورت گرفته است.[۵]

فراخوان مریم رجوی

خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاوت ایران در روز چهارشنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۲، درباره‌ی ضرب و شتم آرمیتا گراوند توسط مأموران حجاب‌بان و به کما رفتن آن نوشت:

«اگر رژیم جلادان در موضوع آرمیتای ۱۶ساله در حالت کما، آن‌هم پس از برخورد با او در مترو به بهانه بدحجابی چیز پنهان کردنی و ریگی به کفش ندارد، چرا بیمارستان را محاصره کرده و مانع حضور خبرنگاران مستقل می‌شود؟ از گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد خشونت علیه زنان می‌خواهم که بلادرنگ جویای وضعیت آرمیتا شود و تا دیر نشده نماینده‌ای برای رؤیت دختر مظلوم و بی‌گناه و تحقیق پیرامون وضعیت او بفرستد.»[۶]

بازتاب‌های داخلی

برای مردم، تراژدی آرمیتا گراوند یادآور مهسا امینی (ژینا) است؛ و بر دیوارها نوشته‌اند که آرمیتا گراوند مهسای دیگری است.

مردم تهران در حمایت از آرمیتا گراوند، بنری را در یکی از خیابان‌ها تهران آویزان کرده بودند که رویش نوشته شده بود: تهران در کُما[۲]

بازتاب‌های بین‌المللی

به‌دنبال وضعیتی که برای آرمیتا گراوند پیش‌آمد، بسیاری از مقامات کشورهای غربی، از جمله انگلستان، آمریکا، استرالیا، آلمان و… در رابطه با تراژدی آرمیتا و ضرب و شتم او توسط پلیس مأموران حجاب‌بان به‌خاطر حجاب اجباری، ابراز نگرانی کردند.

سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، از جامعه‌ی بین‌المللی خواست که به‌حکم انسان بودن در برابر تراژدی آرمیتا گراوند سکوت نکنند.

تراژدی آرمیتا گراوند در رسانه‌ها و خبرگزاری‌های خارجی نیز بازتاب گسترده‌ای داشت، مانند خبرگزاری سی‌ان‌ان، فرانس۲۴، مجله فرانسوی لوپوین و هم‌چنین رسانه‌های کشورهای آسیایی مانند تایلند، مالزی، تایوان، اندونزی، کروه جنوبی و سنگاپور ماجرای آرمیتا گراوند را مورد توجه قرار دادند.

سازمان عفو بین‌الملل با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که باید یک هیئت از کارشناسان بین‌المللی مستقل برای بررسی وضعیت و شرایط آرمیتا گراوند به ایران اعزام شوند. مقامات رژیم ایران یک کارزار هماهنگ برای انکار، تحریف و سرپوش گذاشتن بر حقیقت در مورد کُمار رفتن آرمیتا گراوند راه انداخته‌اند.[۲]

سازمان حقوق بشر ایران نیز با صدور بیانیه‌ای خواستار تحقیق مستقل بین‌المللی درباره آرمیتا گراوند شد.[۷]

اعلام مرگ مغزی آرمیتا گراوند

روز چهارشنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۲، تیم پزشکان آرمیتا گراوند به مأموران امنیتی مستقر در بیمارستان فجر تهران اعلام کردند که آرمیتا هیچ واکنش و علائم حیاتی ندارد و به‌طور قطعی به مرگ مغزی دچار شده است و دیگر توجیهی برای ادامه‌ی اتصال دستگاه‌های پزشکی به آرمیتا ندارد و دستگاه‌ها باید از او جدا شود، زیرا از نظر پزشکی مرگ مغزی آرمیتا به معنی فوت او است و باید به خانواده‌اش اطلاع داده شود.[۸]

منابع