کاربر:Khosro/صفحه تمرین آرشام ابراهیمی

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
آرشام ابراهیمی
برای جعبه اطلاعات.JPG
آرشام ابراهیمی
درگذشت۲۵ آبان‌ماه ۱۳۹۸
اصفهان
علت مرگبر اثر شلیک مستقیم نیروهای امنیتی
آرامگاهاصفهان
محل زندگیاصفهان
ملیتایرانی
شناخته‌شده برایمردم اصفهان، و ایران
شهر خانگیاصفهان
دیناسلام

آرشام ابراهیمی، (۲۱ ساله از اصفهان – درگذشته ۲۵ آبان‌ماه ۱۳۹۸، اصفهان) دانشجوی سال اول رشته‌ی دندانپزشکی بود که در اعتراضات سراسری در ۲۵ آبان‌ماه ۱۳۹۸، توسط نیروهای امنیتی هدف شلیک مستقیم قرار گرفت و جان باخت. پدر آرشام ابراهیمی از جانبازان جنگ هشت‌ساله ایران و عراق و ۸ سال در اردوگاه‌های عراق اسیر جنگی بوده است. آرشام ابراهیمی ۲۱ سال داشت. وی در راه منزل، در تظاهرات ۲۵ آبان‌‌ماه ۱۳۹۸، اتومبیلش در ترافیک گیر می‌کند، پدرش در تماس تلفنی از آرشام می‌خواهد اتومبیل را رها کرده و به خانه برگردد. آرشام از اتومبیل پیاده شده و به سمت منزل می‌دود. مأموران حکومتی از پشت سر به او شلیک می‌کنند؛ و بر اثر اصابت دو گلوله به طحالش جان‌ می‌بازد. پس از ۴ روز، چهارشنبه ۲۹ آبان، جنازه آرشام را تحویل دادند. مأموران گفته بودند که شورای تأمین استان اصفهان دستور داده است کسانی که کشته شده‌اند در باغ رضوان خاک شوند. مأموران هم‌چنین به خانواده آرشام ابراهیمی گفتند شبانه باید او را به خاک بسپارید. خانواده آرشام او را شبانه در حضور چهار مأمور به خاک سپردند. بهزاد ابراهیمی عموی آرشام می‌گوید: خانواده‌ی ما با اسارت ۸ ساله‌ی برادرم از هم نپاشید؛ اما با مرگ آرشام، ما از هم پاشیدیم. هم‌چنین عموی آرشام ابراهیمی نامه‌ای با امضای شماری از کسانی که در جنگ ایران و عراق شرکت داشته‌اند، نوشته که در این نامه خواهان دادگاهی شدن قاتل یا قاتلان آراشام ۲۱ ساله شده است.

جان‌باختگان آبان‌ماه ۱۳۹۸

براساس گزارش‌های معتبر، تعداد جان‌باختگان اعتراضات و قیام سراسری آبان‌ماه ۱۳۹۸، به بیش از ۱۵۰۰ تن اعلام شده است. در جریان این اعتراضات، تنها در اصفهان ۴۴ تن از جوانان با گلوله و شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جان باختند. بیشتر جان‌باختگان در قیام و اعتراضی که از روز جمعه ۲۴ آبان‌ماه ۱۳۹۸، آغاز شد؛ توسط تک تیراندازها و نیروهای امنیتی، به دنبال سرکوبی که در سراسر کشور صورت گرفت، کشته شدند. آرشام ابراهیمی یک از جان‌باختگان در اعتراضت اصفهان بود که در ۲۵ آبان‌ماه در جریان اعتراضات شهر اصفهان جان باخت.[۱]

آرشام ابراهیمی دانشجوی سال اول رشته دندانپزشکی بود. پدر او از جانبازان جنگ ایران و عراق بوده و ۸ سال در عراق اسیر جنگی بوده است.[۲]

بهزاد ابراهیمی عموی آرشام می‌گوید:

«برادرم آزاده و جانباز است، هشت سال در عراق در اسارت بوده و شکنجه شده، من خودم جانبازشیمیایی هستم و پدرم یکی از رزمنده‌های عملیات خرمشهر بود.»[۳]

بیانیه کمپین حقوق بشر

آرشام ابراهیمی

کمپین حقوق بشر در ایران طی یک بیانیه‌ای اعلام کرده است که استفاده‌ی مقامات رژیم ایران از خشونت علیه معترضین در ایران، از جمله استفاده از سلاح گرم و اسلحه، باعث کشته شدن صدها تن شده است و این اقدامات دولت، برابر با تخلف آشکار و غیرقابل توجیه قوانین بین‌المللی است و باید فوراً متوقف شود.[۴]

نحوه جان‌باختن و خاک‌سپاری

آرشام ابراهیمی ۲۱ ساله در راه منزل، در تظاهرات ۲۵ آبان‌ماه ۱۳۹۸، اتومبیلش در ترافیک گیر می‌کند، پدرش در تماس تلفنی از آرشام می‌خواهد اتومبیل را رها کرده و به خانه برگردد. آرشام از اتومبیل پیاده شده و به سمت منزل می‌دود. مأموران حکومتی از پشت سر به او شلیک می‌کنند؛ او بر اثر اصابت دو گلوله به طحالش جان‌باخت و پس از ۴ روز پیکرش را تحویل می‌دهند.[۱]

خانواده آرشام ابراهیم به‌طور تصادفی، با پزشکی که آرشام را در بیمارستان معاینه کرده بود، ملاقات می‌کنند. دکتر گفته بود:

«تیر از پشت کمر به آرشام خورده بود به طحال یا کبدش. گفته بود یک قسمتی از آئورتش را هم گرفته بودم اما خونریزی امان نداد. دکتر پرسیده بوده آنجا چه کار می‌کردی گفته بود: از سر کار بر می‌گشتم. این بچه اصلاً در تظاهرات هم نقشی نداشت.»[۳]

سخن پدر آرشام ابراهیمی

آرشام ابراهیمی

پدر آرشام ابراهیمی در اینستاگرام خود نوشته است:

«نظام، ۲۵ آبان ۹۸، تک فرزند پسرم را ازم گرفت. مگر ما فرزندانمان را از سر راه آوردیم؟ شما بچه‌هایتان‌خارج نشین و فرزندان ما را بکشید؟ ماه‌ها جنگیدیم که آخرش نابود کنند خانواده‌ی من را. آخر به کدامین گناه نامرد، چگونه با گلوله زدید به جگر پسرم، ولی خونش را نمیگذارم پایمال شود. اگر ثانیه‌ای از عمر باشد عزیزم، گلم، پسرم، آرشام جانم کدام نامرد کدام بی رحم با گلوله زد به جگرت، خدا لعنت کند آن‌که دستور داد و آن‌که با گلوله زد به جگرت که تنهام گذاشتی. لعنت خدا بر آن ظالم که دستور داد جوانان را بکشند. خدا به‌آن‌ها عذاب وجدان بده، زجر بکشند. بعد از ۹ ماه تازه سنگ قبر گذاشتیم برای پسر گلم. آخر ظالمان گفتند باید شبانه خاک کنید پسرم، وگرنه جسد را نمیدهیم و ما مجبور به شبانه خاک کردن پسرم شدیم؛ ولی یک سیاه‌پوست آمریکایی مراسم بگیرند و ۲۴۰ نماینده مجلس اعتراض کنند برای کشته شدن یک سیاه‌پوست وبگویند ما با خشونت مخالفیم! لعنت بر ظالمان. ۲۰ تیر ۹۹، سنگ قبر پسرم را گذاشتیم.»[۵]

صحبت‌های عموی آرشام ابراهیمی

عکسی از آخرین جشن تولد آرشام ابراهیمی

آرشام ابراهیمی، ۲۱ ساله و به گفته‌ی خانواده‌اش جزو معترضان نبوده است. بهزاد ابراهیمی، عموی آرشام در این رابطه می‌گوید: آرشام ابراهیمی هیچ ارتباطی با اعتراضات نداشت. آرشام در شرکت شارژ کپسول آتش‌نشانی کار می‌کرد. او هنگام برگشت از سر کارش بنزین زده بود و پدرش از او خواسته بود که یک مقداری هویچ بخرد. آرشام در یک تماس تلفنی به پدرش گفته بود که مردم لاستیک آتش زده‌اند و در ترافیک گیر کرده‌ام. پدرش به وی می‌گوید ماشین را رها کن و بیا خانه. آرشام گفته بود می‌ترسم اتومبیل را آتش بزنند؛ اما پدرش می‌گوید به جهنم، ماشین هرچه بخواهد بشود. اصلاً مهم نیست و خودت بیا خانه. سپس خواهر آرشام با او در تماس بود اما آرشام پس از ساعت هفت و نیم، دیگر تلفن را جواب نمی‌دهد. پدرش می‌رود و می‌بیند ماشین است اما آرشام نیست. مردم می‌گویند که این‌جا تیراندازی شده است. پدرش به بیمارستان غرضی که آرشام را آن‌جا برده بودند، مراجعه می‌کند اما به وی اطلاعاتی نمی‌دهند؛ و ما نمی‌دانستیم که آن‌موقع زنده بود یا مرده. چند روزی به‌دنبال آرشام گشتیم و با چند تن از دوستانمان و پسرخاله‌ام که مشاور یکی از وزرا بود پیگیری کردیم اما جوابی به ما ندادند تا این‌که سرانجام با همین پی‌گیری‌ها و آشنایانی که داشتیم، فهمیدیم که آرشام در درگیری‌ها مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. اما مأموران باز هم هم‌کاری نمی‌کردند. آن‌ها می‌دانستند ولی به ما نمی‌گفتند…[۶]

بهزاد ابراهیمی می‌گوید: پس از ۴ روز پیگیری، ساعت یک و نیم بعد از نصف شب، فرماندار اصفهان با من تماس گرفت و گفت: تسلیت می‌گویم، آرشام فوت شده است. روز اول مأموران به ما گفتند که با رسانه‌های خارجی صحبت نکنید تا مشخص شود کشته شدن آرشام چطور بوده است. اما هنوز جوابی نداده‌اند. الان ما فعلاً یک جوان ۲۱ ساله از دست‌مان رفته و تمام خانواده‌مان هم درب و داغان شده است.[۳]

آگهی هفتم آرشام ابراهیمی

پس از ۴ روز، چهارشنبه ۲۹ آبان، جنازه آرشام را تحویل دادند. مأموران گفتند که شورای تأمین استان اصفهان دستور داده است کسانی که کشته شده‌اند در باغ رضوان خاک شوند. ما گفتیم آرامستان جدا داریم در محل خودمان بابوکان، و می‌خواهیم آرشام را همان‌جا که پدر و مادر و شهدای محله ما مدفون هستند، به خاک بسپاریم. آن‌ها موافقت نکردند؛ و به ما گفتند همین الان، شبانه باید او را به خاک بسپارید. آن شب باران می‌آمد و ما در همان باران، شبانه در حضور چهار مأمور آرشام را به خاک سپردیم. خیلی از نظر روحی اذیت شدیم که مراسم تشییع شبانه بود… گواهی فوت هم به ما ندادند. پدر آرشام ابراهیمی ۸ سال در اردوگاه‌های عراق در اسارت بوده و جانباز ۵۰ درصد است. او حالش اصلاً خوب نیست و فقط گریه می‌کند. خانواده‌ی ما اوضاع و وضعیت مناسبی ندارند. برای ما قابل باور نیست و خیلی سخت است. ما به خاطر این کشور و به خاطر این نظام جنگیدیم و عمر و جوانی‌مان را سر این گذاشتیم. پدر من رزمنده‌ی عملیات خرمشهر بود…

مزار آرشام ابراهیمی

ما چه بگوییم الان؟ ما اصلاً از این حکومت راضی نیستیم. دولت روحانی که کاری نکرد و فقط دروغ گفت. این حوادث هم که افتاده نمی‌دانیم چه بکنیم، چه بگوییم؟ برای ما واقعاً خیلی سخت است تصمیم گرفتن و حرف زدن. نظامی که به خاطرش جنگیدیم و خون دادیم. یکی از برادران خانم من شهید شده و یکی هم جانباز ۷۰ درصد است. ما دیگر چیزی نداریم که بدهیم. الان همه‌ی خانواده‌ی ما مشکل روحی پیدا کردند. من ۹ برادر دارم و ۲ خواهر. همه حالمان خراب است… ما حتماً شکایت و از دستگاه قضایی پی‌گیری می‌کنیم و اگر به نتیجه‌ای نرسیدیم، فکر دیگری می‌کنیم. به هرحال باید بگویند که بچه‌ی ما را چه کسی کشته؟ چرا کشته؟ آرشام ما که اصلاً کاری به کسی نداشت.[۴]

عموی آرشام ابراهیمی نامه‌ای با امضای شماری از کسانی که در جنگ ایران و عراق شرکت داشته‌اند، نوشته که در این نامه خواهان دادگاهی شدن قاتل یا قاتلان آراشام ۲۱ ساله شده‌اند.[۶]

در اعتراضات آبان‌ماه ۹۸، علی خامنه‌ای معترضان را اشرار نامید؛ و اعلام کرد که آن‌ها از خاندان پهلوی و مجاهدین خط می‌گیرند. اما عموی آرشام می‌گوید: معترضان مردمان فقیر و بیچاره بودند که نگذاشتند حرفشان را بزنند.

از عموی آرشام سؤال می‌شود: کسی به شما درباره‌ی این‌که چرا از پشت سر به آرشام ابراهیمی شلیک شده پاسخی نداد؟ او می‌گوید: نه اصلاً، مأموران طلبکار هم بودند. درحالی که ما باید طلبکار نظام باشیم. بچه‌ی یک آزاده را کشته‌اند، تازه به ما می‌گویند پیکر او را باید شب ببرید. چرا شب ببریم؟ چرا روز نبریم؟ گفتند ممکن است یک عده بیایند و شعار بدهند. حتی من گفتم حاضرم ضمانت بدهم که هیچ‌کس کار خاصی نکند. خیلی عادی ببریم، ولی قبول نکردند. عموی آرشام در وصف برادرزاده‌اش می‌گوید: قد داشت یک و ۹۵. اگر سه روز این‌جا می‌نشست، صدا از او نمی‌شنیدی. این بود مزد ما. مزد این بچه که به هیچ‌کس تو نگفته بود. مگر چه کار کرده بود که باید شبانه خاک شود؟[۳]

بهزاد ابراهیمی عموی آرشام ابراهیمی هم‌چنین می‌گوید: هیچ چیز الان سر جای خودش نیست. تراشه آهن را ریخته‌اند جلو نجار و چوب را گذاشته‌اند جلو آهنگر. این باید تغییر کند، باید اصلاح شود… من به خاطر شغلم که تولید سنگ ساختمانی است، با مردم زیاد سر و کار دارم و شاهدم که فشار اقتصادی و گرانی چه بر سر مردم آورده است. آن‌ها که دارند، اگر بنزین ۱۰ هزار تومان هم بشود ککشان نمی‌گزد، اما مردم عادی بنزین هزار تومانی هم برایشان سخت بود، چه برسد به حالا که سه برابر شده است… من شک ندارم که در جریان اعتراضات اخیر افراد بی‌گناه زیادی کشته شده‌اند، نمونه‌اش آرشام ما… خانواده‌ی ما با اسارت ۸ ساله‌ی برادرم از هم نپاشید؛ اما با مرگ آرشام، ما از هم پاشیدیم.[۷]

منابع