کاربر:Hossein/1402123صفحه تمرین
زندان فشافویه، که به زندان حسنآباد قم نیز معروف است و نام رسمی ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ را دارد در ٣٢ کیلومتری جنوب پایتخت ایران قرارگرفته و با هدف تبدیل آن به اردوگاه ویژۀ محکومان مواد مخدر ساختهشد.
در این زندان، «با معتادان، سارقها، "کر و کثیفها" و افغانیها به معنای دقیق کلمه در بدو امر مثل "حیوان" و "احشام" برخورد میشود»[۱]
زندان «تهران بزرگ» که به دلیل موقعیت مکانی آن به زندان فشافویه نیز معروف است. زندان فشافویه در جاده حسنآباد قم واقع است.
از لحاظ موقعیت جغرافیایی این مکان در نزدیکی مراکزی مانند بلوکات پیانو و زندان مرکزی تهران بزرگ قرار دارد.[۲] آدرس: جاده قدیم قم- روبروی پلیس راه حسنآباد-کیلومتر ۵ جاه چرمشهر[۳]
فریدون توللی از پتوهائی که در بدو ورود به زندانیان میدهند یاد کردهبود که پُر از «استفراغ، باقیماندۀ غذا و لکههای دیگر [...] است و [براحتی مشهود است که] چند سال شسته نشده و پُر از ساس و شپش» است. او از«چند بار برهنه کردن» زندانی تازه وارد در حضور دیگران و «با همان حالت برهنه، چند بار بشین- برپا» نمودن او یاد کرد و نیز نوشت که توالت و حمام در اطاقهای جمعی پشت یک پرده قراردارد.[۱]
سابقه زندان فشافویه
زندان فشافویه در سال ۹۴ مورد بهرهبرداری قرارگرفت. ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ یا همان زندان فشافویه که برای ساخت آن ۱۵ سال وقت و حداقل ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد تومان بودجه اختصاص دادند، از همان ابتدا «اردوگاهی برای کوچ محکومان مواد مخدر» نامیدند، هر چند بعدها همه محکومان زندانهای تهران اعم از مجرمان مواد مخدر، مجرمان اقتصادی و متهمان سیاسی و عقیدتی را هم به آنجا کوچاندند. سازمان بهزیستی اعلام کرد که بارها برای نظارت بر زندان فشافویه درخواست داده اما تاکنون موفق به این کار نشدهاست.[۴]
تاسیس زندان تهران بزرگ (فشافویه) به مذاکرات «محمدباقر قالیباف»، شهردار وقت تهران که امروز رییس مجلس شورای اسلامی است، با قوه قضاییه بر سر تصرف زمینهای اطراف اوین در اواخر دهه ۸۰ برمیگردد؛ زمینهای بایری که در ۳۰ کیلومتری جاده قم که قرار شد در اختیار سازمان زندانها قرار گیرد تا خود زندانیان آن را بسازند. اینگونه بود که زندان تهران بزرگ در بیابانی که هر متخصصی میتوانست تشخیص دهد زیرساختهای لازم را ندارد، تاسیس شد و بدون تکمیل آن، زندانی پذیرفت.[۵]
زندان فشافویه پس از قیام آبان ۹۸
زندان فشافویه اگرچه از سال ۱۳۹۴ آغاز به کار کرد اما پس از اعتراضات آبان ۹۸ نام آن بیشتر شنیده شد. این زندان محل نگهداری معترضان آبان ۹۸ و برخی از دیگر زندانیان سیاسی است. این زندانیان در تیپ ۵ نگهداری میشدند اما از تاریخ ۹ مهر ۹۹ به تیپ ۲ این زندان منتقل شدند. بنا بر اطلاعات جمعآوریشده توسط اطلس زندانهای ایران، زندان تهران بزرگ به لحاظ رفاهی در شرایط بسیار نامناسبی دارد.[۶]
ویدیوی مربوط به معترضان آبان ۹۸ در تیپ ۵ زندان فشافویه در گزارش اطلس زندانهای ایران آمده است. تاریخ تهیه این تصاویر و ویدیوها مربوط به سال ۱۳۹۹ است.
اسامی برخی از افرادی که در ویدیو حضور دارند:
۱- سعید تمجیدی – محکوم به اعدام؛ این حکم توسط دیوان عالی کشور نقض شد و در مرحله دادرسی مجدد قرار دارد.
۲- محمد رجبی – محکوم به اعدام؛ این حکم توسط دیوان عالی کشور نقض شد و در مرحله دادرسی مجدد قرار دارد.
۳- ابوالفضل کریمی – مرخصی
۴- محمد آدم – مرخصی
۵- مرتضی امید بیگلو – آزاد شد
۶- سهیل علیپناه – آزاد شد
۷- حسن عباسی – آزاد شد
۸- محمد معلمیان – با پابند الکترونیکی در حال گذراندن محکومیت
۹- مجید قرهباغی – بازداشت
۱۰- ایمان دارایی – بازداشت
۱۱- میلاد ارسنجانی – بازداشت
۱۲- حسین ریحانی – بازداشت
۱۳- مهرشاد سعیدینیا – بازداشت
تاریخ تهیه این تصاویر و ویدیوها مربوط به سال ۱۳۹۹ است. [۶]
ساختار زندان فشافویه
گزارشی از سایت اکو این زندان را اینگونه توصیف میکند:
«قبل از درِ اصلی فلزی بزرگ زندان، دکهی کوچیکی وجود داره که هر چیزی رو که همراه داری باید اونجا تحویل بدی؛ یه کیسه بهت میدن و کارت شناسایی، کیف پول، حلقه، کارت بانکی و... رو باید بریزی توش. یهسری چیزها مثل کمربندت رو هم باید همونجا بندازی دور. هیچکسی هیچچیزی رو نمیتونه با خودش ببره تو زندان.» [۷] جلوِ درِ ورودی زندان افسرنگهبان و تعدادی سربازوظیفه ایستادن و شما وارد سالنی میشید که دورتادورش با کاشی آبی پوشیده شده. چهار تا کابین تو این سالن وجود داره که جلوِ اونها پرده کشیدن به عنوان در؛ باید اینجا لخت مادرزاد بشید و یکی تمام بدن شما رو بازرسی کنه؛ از توی دهنتون گرفته تا جاهای دیگه. در این مرحله شرم یا خجالت اصلاً مفهومی نداره؛ اگه دوست ندارید فحش بخورید باید سریع لخت بشید تا کارشون رو طبق پروتکلهای زندان انجام بدن. این تجربه هر بار که شانس داشته باشید و بتونید برید مرخصی و برگردید باز تکرار میشه.[۷]
اتاق رئیس زندان، رئیس حفاظت زندان و خوابگاه حفاظت بعد از قرنطینه به سمت تیپها قرار دارند. یک اتاق پخش فیلم که به آن «صدا و سیما» هم میگویند وجود دارد. بعد از اتاق صداوسیما اتاقِ زیرِ هشت (محل استقرار افسرنگهبان) است.[۷]
بازداشتگاه موقت
طبق گزارش سایت اکو سالنی به طول حدود هفت متر و عرض حدود پنج متر با دیوارها و سقفهای بلند که یک توالت داغون هم دارد را بازداشتگاه موقت میگویند.
«تو این سالن دو ردیف نیمکت آهنیِ Uشکل به دیوارها چسبیده که شما باید روی اونها بشینید و منتظر باشید؛ یه ساعت، دو ساعت، پنج ساعت. زمان مشخص نیست. اصلاً توی زندان زمان رو باید فراموش کنید و در نظر داشته باشید که اونجا هر یه ساعت چند ساعت میگذره و زمان کِش میآد. شما تو بازداشتگاه باید اونقدر بشینید تا سرباز و ماشینی پیدا کنن و شما رو بفرستن داخل». [۷]
قرنطينه
«قرنطینه» یا تیپ سه جاییه که برای یک تا دو هفته زندانی اونجا میمونه تا از نظر سلامت مشکلی نداشته باشه یا اگه شیشه و مواد مصرف کرده، خماری و نئشهگیش بپره یا اگه «انباری زده» تخلیه بشه. وارد قرنطینه که بشید باید دوش بگیرید؛ اونجا چندتا حمام وجود داره و به شما زیرپیرهنی، شورت و یه حوله میدن. بعد از حمام دیگه رسماً وارد سالن قرنطینه میشید. قرنطینهی زندان تهران بزرگ دوطبقهست، پایین چندتا اتاق با ظرفیت حدود بیست نفر داره و طبقهی بالا هم دو تا سالن سرتاسری داره با ظرفیت هر کدوم پنجاه نفر.[۷]
قرنطینه بالا یا پایین؟
وکیلبند خیلی شفاف به شما میگه اگه میخواید برید طبقهی پایین توی اتاق و روی تخت بخوابی و کسی برات آشپزی کنه و غذای خوب بخوری، باید هفتهای یکونیم تا دومیلیون تومن پول بدی وگرنه باید بری طبقهی بالا و غذای «دُلی» بخوری. زندانیها به غذای دولتی «دُلی» میگن. جیرهی هر زندانی روزی سه وعده غذای «دُلی»، دو تا پتو (یکی برای رو و یکی برای زیر)، یه زیرپوش، یه شورت، یه حوله، هر چهل روز یه شامپو کوچیک تخممرغی و ماهی دو کیلو و هفتصد گرم قنده. جز این هر چی میخواید، از ظرف برای غذا خوردن تا قاشق و چنگال و مایع ظرفشویی و مسواک و... رو باید از فروشگاه زندان بخرید.[۷]
به گفته منبع مطلع، ساختمان قرنطینه تیپ دو قبلا کارگاه معرقکاری بوده و زندانیان برای ساختن کارهای دستی با چوب به آنجا میرفتند که اکنون به قرنطینه تبدیل شده است:
«جایی نبوده و نیست که کسی بتواند آنجا زندگی کند. خیلی شرایط نامناسبی دارد. وقتی باران میبارد از سقف همه اتاقها و راهروها آب چکه میکند در حجم زیاد و همهجا خیس میشود. وعده داده بودند سقف را درست میکنند.» از دیگر مشکلات بند قرنطینه زندان تهران بزرگ فقدان بهداشت و کثیف بودن محیط آن است. به گفته این منبع همه جا پر از موش است و هیچ اقدامی برای مهار این مشکل نشده است و حدود ۴۰ نفر در یک اتاق که فضای کوچکی دارد در کنار هم نگهداری میشوند و حتی یک جاور وجود ندارد که اتاقها را تمیز کنند.[۸]
«"قرنطینه" زندان فشافویه، آنگونه که آنجا مصطلح بود "جهنم" است. شرایط رفاهی "تیپ" با "قرنطینه" تقریبا شبیه تفاوت شرایط رفاهیایست که بقول خود مددجویان بین "مستراح" و "اتاق خواب" وجود دارد». «در ۴ روز قرنطینه، مددجویان، با هر جرمی و با هر قرار بازداشتی از آب آشامیدنی بدون مزه، تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم (ماکارونی سرد و نیم پز، برنج زرد سرد و نپخته) محروم هستند».[۱]
در هنگام ورود علاوه بر پتوها یک عدد لیوان یکبار مصرف پلاستیکی و یک عدد قاشق یکبار مصرف پلاستیکی به آنها داده می شود و به زندانی تاکید می شود که این قاشق و لیوان یکبار مصرف باید تا پایان قرنطینه حفظ شود چون برای آب و غذا خوردن فقط از همان ها می تواند استفاده کند. تعداد زندانیان در سلول های کوچک قرنطینه آنقدر زیاد است که عده ای مجبور می شوند روی زمین و زیر تخت ها بخوابند.[۴]
«بیش از ۵۰ درصد زندانیان قرنطینه معتادان تزریقی و کارتنخواب هستند که توان ایستادن روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان باید به بیمارستان منتقل شوند». در چنین شرایطی «در کل قرنطینه فقط یک "افسر نگهبان" که مامور دولت است وجود دارد و مابقی امورات زندان اعم از پذیرش، خدمات، آشپزی، ناظر شب، انتقال مددجو به زندان توسط خود زندانیان اداره میشود. به غیر از یک افسرنگهبان، یک روحانی (مسئول فرهنگی) و یک "مددیار" نیز از "پرسنل" هستند که البته وجودشان هیچ خاصیتی برای زندانیان ندارد».
«حتی تجربه یک شب قرنطینه زندان فشافویه، بیتردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح افراد باقی میگذارد که اثر آن برای ابد باقی خواهد ماند».[۱]
در سلولهای قرنطینه «سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق وجود دارد. دو پنجره فوقانی فاقد شیشه است، کولر و شوفاژ وجود ندارد، آب از ساعت ۴ بعد از ظهر تا ۷ صبح قطع است». در این سلولها «به شکلی نانوشته نظامی طبقاتی و سلسله مراتبی حاکم است؛ به طوریکه "تختخوابهای پنجرهای" متعلق به باسابقه ترین و یا گردن کلفت ترین افراد سلول است (محکومان حبس طویلالمدت موسوم به "حبسکشها"، موادفروشان عمده، اشرار، دعواییها و سرقتیهای سنگین) تختخوابهای عادی (طبقاتی که به پنجره دید ندارند) متعلق به "ردهای"ها (خرده فروشان مواد، کیف قاپها، سرقتیهای پرونده سبک و....) و کف سلول متعلق به "کفخوابها" (معتادان، افغانیها و تازهواردان) است».
شرایط کفخوابها «چیزی شبیه تجربه "تابوت" ست. آنها به دلیل کمبود جا در زیر تخت، به تخت تکیه میدهند و بدین ترتیب از هرگونه قدرت تحرک، منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند». نادر فتوره چی مینویسد «بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخمهای عفونی در سلولها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به "دستشویی" برای شستشو ندارند واین امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود.[۱]
بعد از قرنطینه اول که حدود یک هفته به طول می انجامد زندانیان به قرنطینه دوم به مدت ۴۵ روز منتقل میشوند که وضعیت چندان متفاوتی با قرنطینه اول ندارد.[۴]
هواخوری در قرنطینه
فضای هواخوری تیپ دو نیز به مراتب از هواخوری دیگر بندها کوچکتر است و زندانیان امکان محدودی برای ورزش کردن دارند اما در بند قرنطینه سالن ورزشی وجود ندارد و زندانیان از همین امکان محدود هم محروم ماندهاند. به زندانیان اجازه داده نمیشود خودشان وسایل ورزشی مانند دمبل بسازند و با آنها ورزش کنند:
«در داخل بند مثلا با سیمان دنبل درست میکردند یا بعضی وسایل را به صورت محدود در اختیارشان میگذاشتند. بعضی وسایل ورزشی که در پارکها وجود دارد در داخل بند هم هست، ولی همه آنها خراب هستند.»[۸]
تیپ
بنا بر گزارش سایت اکو به هر ساختمون مجزا که تعدادی زندانی داخلش زندگی میکنند، تیپ گفته میشود. زندان فشافویه ۶ تیپ دارد. هر تیپ، مخصوص بخشی از زندانیهاست.
اگه جرم شرارت، دزدی، خفتگیری، دعوا و شبیه اینها باشه میفرستنت تیپ چهار یا تیپ دو و تیپ یک. اگه جرمت اقتصادی باشه، مثل کلاهبرداری، اختلاس، رد مال، مهریه و... ساکن تیپ پنج هستی. تیپهای زندان هیچ ارتباطی با هم ندارن و کاملاً از هم جدان و زندانیها اصلاً امکان گشتن و رفتن از تیپی به تیپ دیگه رو ندارن مگه اینکه بهخاطر شرایط خاصی درخواست بدن...[۷]
بهداری زندان
و پس از اتاق افسر نگهبان دو راهرو وجود دارد که وسطش بهداری زندان قرار گرفته و معمولاً کسی توش نیست بهجز یه پزشک عمومی و پرستار و عدهای زندانی پزشک که خودشان هم از زندانیها هستن. البته گاهی پزشکهای متخصص هم از بیرون زندان میان ولی خیلی استثناست.
بندها
در گزارش تهیه شده توسط مهرداد حسامی در سایت اکو آمده است:
از جلوِ درِ بهداری دو تا راهرو از هم جدا میشن که هر کدوم مثل یه تونل دراز بیشتر از سیصد متر طول دارن و توی هر کدوم از اونها پنج تا سالن وجود داره و سلولهای زندان اونجا قرار گرفته. اول کریدورها یه اتاقه مخصوص زندانیهایی که کارهای خدماتی مثل نظافت، باغبونی، کارهای فنی و... رو انجام میدن. ما به اینها «بچههای جهاد» میگیم.
هر سالن (بند) یه درِ ورودی داره که افسرنگهبان یا نگهبانی کنارش نشسته و بعد از اون فروشگاه قرار گرفته و یه حسینیه هم کنارشه... کنار حسینیه، یه اتاق کوچیک وجود داره که کارهای اداری زندانیها رو اونجا انجام میدن و یک در هم هست که به یکی از هواخوریها باز میشه.
بعد از این ساختار، تازه اتاقها یا همون سلولها شروع میشن. شما یه سالن با راهرو نهچندان پهن رو در نظر بگیرید که در دو سمت راست و چپش هشت اتاق قرار داره. یعنی داخل هر سالن در مجموع شونزده سلول برای نگهداری و زندگی زندانیها ساخته شده و توی هر اتاق هم پونزده تا تخت (پنج ردیف سهتختی) هست. در واقع درمجموع در هر سالن به صورت استاندارد باید ۲۴۰ زندانی زندگی کنن ولی الان در سالن خود ما ۳۴۰ نفر زندگی میکنن. اون هم در شرایطی که تعداد زندانیها در همهی اتاقها یکسان نیست؛ سلولی هست که چهار پنج نفر توش زندگی میکنن و سلول دیگهای که سی زندانی داره و نصف آدمها کفخوابان و شبها با سختی، خیاری کنار هم میخوابن و اگه یه نفر نصفهشب بره دستشویی و برگرده، جا گیرش نمیآد و باید تا صبح ایستاده بخوابه [۷]
هواخوری بندها
هر سالن دو تا هواخوری داره. این هواخوری ابعادش چهارده تا بلوک دومتری در نوزده تا بلوک دومتریه[۷]
تیپ ۴ یا بند جوانان
در هر واحد (تیپ) زندان تهران بزرگ، بندی برای جوانان در نظر گرفته شده است. هر بند به طور میانگین ۵۰۰ زندانی دارد؛ یعنی بیش از دو برابر ظرفیت تختها و پنج برابر ظرفیت استاندارد. بیشتر زندانیان متولدین دهه ۸۰ هستند و به شکل کلی، میتوان گفت از اقشار ضعیف جامعهاند.
بند جوانان در میان زندانیان به دره شاپرکها معروف است. این در گزارشی که ایران وایر به نام روایتهای زندان تهیه کرده است آمده است. در این گزارش که تاریخ ۷ بمن ۱۳۹۹ را دارد در رابطه با این بند آمده است:
«شرایط وحشتناک است؛ آب قابل آشامیدن نیست، تاسیسات بهداشتی معیوب هستند و حمام و توالت سهمیهبندی است. نیمساعت در روز آب داغ داریم. بند کثیف است و پر از جمعیت. یک ملاقه عدس پر از سنگ و سوسیسهای گندیده توقیفی، غذایی است که باید بخوریم. ساس و موش حتی از جمعیت ما هم بیشتر است. بهتر است بگویم اینجا، دره شاپرکها، یک روی دیگر جهنم است.»[۹]
در دره شاپرکها انجام هیچ ورزشی مجاز نیست و حتی تمام بطریهای آب معدنی که در بندهای دیگر به جای دمبل مورد استفاده قرار میگیرند، از این بند جمعآوری میشوند. جمعیت بالای زندانیان، رعایت بهداشت را به یک شوخی تبدیل کرده، در نتیجه بیماریهای پوستی شایع است. اینجا، در این بندها بیماریهایی مثل «هپاتیت» و «ایدز» به آسانی منتقل میشوند.[۹]
تنبیه شدید در بند جوانان
«رضا» یکی دیگر از زندانیانی است که به تازگی به دره شاپرکها منتقل شده است. او از خشونتهایی روایت میکند که افسران نگهبان و زندانبانها بر نوجوانها و جوانها اعمال میکنند: «ماموران حفاظت یا افسر نگهبانی که در بند میریزند، همه را کتک میزنند. آنقدر میزنند که خودشان خسته میشوند. هر وقت هم که میخواهند یک زندانی را منتقل کنند یا برای تنبیه به سوییت [سلول انفرادی] بفرستند، بیرون از بند با لوله و چوب به جانش میافتند. همین چند وقت پیش بود که جوان ۱۸ یا ۱۹ سالهای را که به خاطر ضربههای افسر نگهبان چشمش را از دست داده بود، برای تخلیه چشم به بیمارستان فارابی بردند.»[۹]
فروشگاه مرکزی تیپ
فروشگاه مرکزی تیپ هم همینجاست که کل مایحتاج تیپ رو میاره و بعد توی فروشگاههای داخل سالنها توزیع میکنه.[۷]
زندانبانان زندان فشافویه
حمیدرضا فتحی - بنا به گزارش رادیو زمانه در ۱۵ دی ۱۳۹۹ حمیدرضا فتحی، رئیس جدید زندان تهران بزرگ نقش به سزایی در اعمال فشار هرچه بیشتر بر زندانیان سیاسی داشته است. بر اساس تحقیقات اطلس زندانهای ایران، با روی کار آمدن حمیدرضا فتحی، قطع شدن آب و سیستم گرمایشی و همچنین بیکیفیتتر شدن وضعیت بهداشت و تغذیه زندانیان، بیش از پیش افزایش یافته است.[۸]
زارعی - در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۲۳ ایرانوایر، گزارشی از یک شهروند-خبرنگار درمورد زندان تهران بزرگ منتشر کرد. در این گزارش، شخصی با نامخانوادگی زارعی بهعنوان ریاست بند پنج زندان تهران بزرگ معرفی شده و نوشته شده: «زارعی ... به تازگی از سالن قرنطینه زندان به این بخش منتقل شده است. پست مدیریتی بند پنج زندان به دلیل وجود زندانیان با پرونده کلان اقتصادی و رشوههای بیحدوحساب بعضی از زندانیان مالی به مدیران قبلی و رونق تجارت پرسود مواد مخدر از محبوبیت بالایی در بین کادر مدیریتی زندان برخوردار است.»[۳]
علی ازوجی و حجتالله پیروزفر - بهگزارش ایرانوایر در سالهای گذشته، علی ازوجی و حجتالله پیروزفر، مدیران پیشین بند پنج زندان تهران بزرگ بودند. بر اساس این گزارش پس از برکناری علی ازوجی که با همان شیوه مورد اشاره، سازوکار کلان اقتصادی خود را در حوزه املاک برپا کرده است، حجتالله پیروزفر به سمت ریاست این بند منصوب شد.[۳]
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۲۹ حمیدرضا آقایی شریعتی، رئیس حفاظت اطلاعات زندان تهران بزرگ، در پی برقگرفتگی در محل کارش جانباخت. سهیل عربی، فعال حقوق بشر و زندانی سابق سیاسی با انتشار این خبر در صفحه اینستاگرامش، نوشت: «برق، نام یکی از شکنجهگران را از لیستم حذف کرد.»[۳]
گزارشی از رفتار با زندانیان
رفتار با زندانی در کل جهان از استانداردهایی برخوردار است که باید در همه کشورها رعایت شود. گزارشات از زندانهای ایران نقض این استانداردها را حکایت میکند:
رفتار با زندانیان در بدو ورود، سه بار لخت مادرزاد شدن
در گزارشی که توسط جواد توللی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ تهیه شده و در سایت تریبون زمانه منتشر شده آمده است:
متهمین با دستبند و پابند و سوار ماشین ون (داخل اتاق قفس مانند ون) از درب اصلی زندان که روبروی جادهی چرم شهر قرار گرفته؛ وارد زندان میشوند. از ابتدای ورود با توهین و سروصدا با زندانیان برخورد میشود. ابتدا محتویات جیب زندانی خالی میشود و بغیر از مدارک شناسایی و پول نقد بقیه چیزها را دور میریزند. بعد تا آمدن افسر نگهبان در سالنی که جلوی اتاق اداری زندان واقع شده، زندانی را مجبور میکنند رو به دیوار بایستد. بعد از حدود نیم ساعت و تحویل مدارک بازداشتگاه به بخش اداری، دست و پای زندانیان را باز میکنند و آنها را مجبور میکنند در محوطه سالن و جلوی افراد دیگر لباسهای خود را دربیاورند و کاملا برهنه شوند سپس مامور زندان و چند سرباز همراه آن مامور برای احتمالا تفریح و یا تحقیر زندانی، او را مجبور میکنند که با همان حالت برهنه چندبار بشین-برپا برود. درصورت اعتراض زندانی هم با توهین و سروصدا میگویند که احتمال دارد مواد مخدر یا اشیا دیگر در مقعد زندانی جاساز شده و با این کار میخواهند مطمئن شوند که زندانی چیز اضافهای با خود به داخل زندان نمیبرد. سپس لباسهای زیر، کمربند، بندکفش و جورابهای زندانی را داخل سطل آشغال میریزند و از زندانی میخواهند بقیه لباسهای خود را بپوشد. بعد از آن زندانیان به داخل بخش اداری میروند و تک تک جلوی دوربین میایستند تا از چهره آنها عکس گرفته شود. همزمان مشخصات زندانی پرسیده میشود تا با مشخصات قبلی تطبیق بدهند. بعد از این مرحله از زندانیان انگشت نگاری میشود. بعد از آن زندانیها را به صف کرده و بهمراه چند سرباز با دستبند پس از طی مسافت طولانی در محوطه زندان، به افسر نگهبان قرنطینه ۱۰-۵ روزه (اندرزگاه یک_سالن دو) تحویل میدهند. از این مرحله به بعد دستبند متهمین را باز میکنند و پس از به صف کردن به سمت انبار لباس میبرند. پس از گرفتن و دور انداختن کفشهای زندانیان؛ در آنجا یکبار دیگر افراد را مجبور میکنند در حضور یکدیگر کاملا برهنه شوند. سپس به هر زندانی یک شورت، یک زیرپوش، یک جفت دمپایی و یک حوله میدهند و پس از پوشیدن لباسهای زیر از زندانیان میخواهند مجددا شلوار و پیراهن خود را بپوشند. بعد از این مرحله بصورت فرمالیته زندانیان را جلوی بهداری به صف میکنند و پس از چند سوال و جواب سطحی پزشک زندان در مورد بیماریهای خاص و اعتیاد و پر کردن یک فرم، زندانیان را تحویل وکیل بند میدهند. (وکیل بندها معمولا از بین زندانیان با سابقه و دارای محکومیت طولانی انتخاب میشوند) زندانیها پس از طی چند راهرو به قرنطینه یک منتقل میشوند. هروکیل بند از بین زندانیانی که سابقه دعوا و چاقوکشی دارند و اصطلاحا «لات» هستند چند نفر را بعنوان انتظامات قرنطینه انتخاب کرده که این افراد مسئول برقراری نظم مورد نظر وکیل بند و افسر نگهبان هستند. به هر زندانی دو تخته پتو میدهند (هرکس که یکبار پایش به زندان فشافویه رسیده باشد میداند که پتوها چقدر کثیف هستند؛ روی پتوها استفراغ، باقیمانده غذا و لکههای دیگر کاملا مشهود است و اکثرا پتوها چند سال شسته نشده و پر از ساس و شپش است.) قبل از ورود به قرنطینه، هر زندانی پشت پردهای که روبروی درب قرنطینه کشیدهاند مجددا یکبار دیگر جلوی انتظامات کاملا برهنه و تفتیش میشود. (لازم است بگویم برهنه کردن زندانی جلوی جمع و آنهم به دفعات؛ نقض واضح حقوق زندانی و از بدترین اشکال تحقیر و شکنجه محسوب میگردد.)[۱۰]
رفتار در طول روز
در گزارش جواد توللی آمده است:
بیدارباش بدین شکل بود که هر روز ساعت شش صبح با سروصدا و توهین، انتظامات همه زندانیان را بیدار میکردند و از آنجا که در هر اتاق بیشتر از بیست زندانی حضور داشت اسامی افرادی که قرار بود در آن تاریخ به دادسرا برده شوند جلوی هر اتاق خواندهمیشد. ساعت هفت صبح با صدای بلندگوی زندان همه را به هواخوری اجباری میبردند. با توهین و تشر افسرنگهبان و انتظامات، زندانیان را برای آمارگیری به صف میکردند و بعد از حدود یکساعت که آمارگیری تمام میشد همه به اتاقها برمیگشتند. بعد از خوردن صبحانه مجددا همه به هواخوری برمیگشتند و اتاقها توسط انتظامات تخلیه میشد. ساعت ۱۲ظهر زندانیان برای ناهار به داخل اتاقها برگردانده میشدند و ساعت یک ناهار توزیع میشد. بعد از ناهار حدود ۳/۳۰ بعدازظهر مجددا همه به هواخوری اجباری برده میشدند و مجددا آمارگیری انجام میشد. ساعت ۱۰/۳۰ شب و پس از توزیع شام از بلندگوی زندان اعلام خاموشی میشد و درب همه اتاقها توسط انتظامات قفل میشد.[۱۰]
گزارش آماری اطلس زندانهای ایران
این گزارش توسط اطلس زندانهای ایران تهیه شده است و سال آن مشخص نیست:[۳]
اجرای حکم اعدام ۰
استنکاف از ارائه حکم قانونی ۲
استنکاف از ارائه دلیل دستگیری ۱
استنکاف از اعمال قوانین مرتبط با عطف به ماسبق ۰
اعتراف تلویزیونی اجباری ۰
اعتصاب غذا ۶۱
بازداشت در شرایط غیرانسانی ۷۲۲
بازداشت طولانی پیش از محاکمه ۰
بیش از سه سال محرومیت از مرخصی ۰
حبس انفرادی بلندمدت ۱۰
حبس در تبعید ۴
شکنجه بدنی ۱۷
شکنجه روانی ۱۲
ضربوجرح ۵۸
عدم دسترسی به خدمات درمانی ۱۰۴
عدم دسترسی به وکیل ۴۰۷
فشار بر خانواده ۷
محرومیت از مرخصی (شرایط اضطراری) ۵
محرومیت از ملاقات یا تماس تلفنی خانوادگی ۴۰
مرگ در بازداشت ۲
گنجایش وتراکم در زندان فشافویه
در حال حاضر زندان فشافویه بیش از ۱۸ هزار زندانی را پشت دیوارهای خود حبس کرده است.[۵]
در گزارشی تعداد زندانیان این زندان را ۱۵هزار نفر برآورد کرده که بیشتر آنان را زندانیان مواد مخدر تشکیل میدهد.
میانگین سنی زندانیان
خبرگزاری فارس ۲۷ مهرماه سال جاری در گزارشی اعلام کرد که بررسیهای آماری از ترکیب سنی بازداشتیهای اعتراضات اخیر نشان میدهد که ۴ درصد کمتر از ۲۰ سال و ۴۸ درصد نیز بین ۲۰ تا ۳۵ سال سن دارند. بر اساس این امار میتواند سنجید که این افراد هیچ تجربه و تصوری در خصوص زندان، آن هم در زندان خطرناک و بدنامی چون تهران بزرگ (فشافویه) ندارند.[۱۱]
وضعیت زندان فشافویه
گزارشهای که از درون این زندان به دست میرسد آن را «اسفبار» و «جهنمی» توصیف میکند.[۴]
این نقل قول در اطلس زندانهای ایران آمده است: “ دکتر گفت که اگر کسی متادون می خواهد، ثبت نام کند. بعد که از بین ما هیچ کس داوطلب خرید متادون نشد، ایشان شروع به تبلیغ متادون کردند و گفتند معلوم نیست تا چه زمانی این جا باشید، برای متادون ثبت نام کنید تا روزها سریعتر بگذرد ”مجید رضایی [۳]
نبود امکانات درمانی کافی، آلودگی محیطی وحشتناک در زندان و جمعیتی که جا برای زندگی ندارد، تنها اشارهای است به تضییع حقوق زندانیان در این زندان. آنچه در زندان فشافویه هر روز بر ثانیههای زندانیان میگذرد، در هیچ گزارشی قابل ثبت نیست. [۵]
یک منبع آگاه، شرایط زندان تهران بزرگ در این روزها (۲۶ آذر ۱۴۰۱) را چنین توصیف کرده است:
«در هر اتاق ۱۸ تخت وجود دارد و حداقل ۱۰ نفر روی زمین میخوابند. روزانه سه وعده غذایی کم حجم و بسیار بدکیفیت به همراه ۲ عدد نان میان زندانیان توزیع میشود. آب لولهکشی نیز به دلیل شوری بیش از حد، قابل آشامیدن نیست. همچنین فروشگاه زندان اجناس را با قیمت بسیار بالایی به زندانیان میفروشد. برای استحمام، آب گرم در اختیار زندانیان قرار ندارد و تعداد زیادی به علت سرمای محیط، دچار سرما خوردگی شدهاند. بهعلاوه نبود دارو و لوازم بهداشتی، موجب شیوع بیماری در بین زندانیان شده است.»[۱۱]
خودکشی و قتل و مرگ در زندان فشافویه
خودکشی
در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۵ یک زندانی محبوس در زندان تهران بزرگ با نام جواد خیرخواهان از طریق بریدن رگ دست خود اقدام به خودکشی کرد و به بیمارستان امام خمینی تهران منتقل شد. هرانا ضمن اعلام این خبر نوشت آقای خیرخواهان از زندانیان متهم به جرائم مالی بوده و در تیپ ۵ سالن ۳ این زندان نکهداری میشده است.[۳]
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۷ اشکان بلوچ در زندان تهران بزرگ اقدام به خودکشی کرد. هرانا با انتشار این خبر نوشت که او با بریدن رگ دستش اقدام به خودکشی کرده و جهت مداوا به بیمارستان لقمان تهران منتقل شده است.[۳]
قتل
سامان درویشی، زندانی محبوس در زندان بزرگ، بر اثر ضربوجرح مأموران زندان تهران بزرگ جان خود را از دست داد. به گزارش کردپا، این زندانی ۳۱ ساله به اتهام «سرقت» بازداشت شده بود و طی این مدت به دلیل زخمی کردن یک مامور نیروی انتظامی هنگام بازداشت، توسط ماموران زندان مورد ضربوجرح قرار گرفته بود.[۳]
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲۲ یک زندانی به نام سعید کاووسیپور در زندان تهران بزرگ به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و تعلل در اعزام به بیمارستان، جان خود را از دست داد. به گزارش هرانا، سعید کاووسیپور با اتهامات مالی در زندانی بوده و متولد سال ۱۳۵۶ بوده است.[۳]
در تاریخ ۱۴۰۰/۹/۱ قوه قضاییه ایران علت مرگ امیرحسین حاتمی، زندانی فوت شده در زندان تهران بزرگ را تماس دست با پریز برق اعلام کرد. با اینحال علی مجتهدزاده، وکیل این زندانی، اعلام کرده است که با استناد به صحبتهای میان زندانی و خانوادهاش، او در جریان درگیری با افسر نگهبان زندان و ضربوشتم به «قتل» رسیده است.[۳]
در تاریخ ۱۳۹۹/۱۲/۱۶ یک زندانی ۲۶ ساله به نام مهدی نریمانی در زندان تهران بزرگ به دلیل تجویز داروی اشتباه جان خود را از دست داد. به گفته یکی از کارکنان زندان به ایرانوایر، این زندانی ساعت ۷ صبح در پی وخامت وضعیت عمومیاش درخواست کرد که به بهداری منتقل شود. او در ادامه گفت آقای نریمانی با تاخیری حدودا ۴ ساعته به بهداری منتقل شده و به دلیل عدم دسترسی به لوازم احیا، جان باخته است.[۳]
مرگ
در گزارش ایرانوایر به تاریخ ۱۰ دی ۱۳۹۹ آمده است:
اعزام زندانیان به بیمارستانهای طرف قرارداد تنها در موارد اورژانسی صورت میگیرد، آن هم با تعریف جدیدی از وضع اورژانسی؛ وضعیتی که بیمار در حال مرگ باشد. به طور مثال شکستگی دست و پا شرایط اورژانسی محسوب نمیشود. اعزام موارد غیراورژانسی به بعد از طی مراحل اداری و کسب مجوز اعزام، تامین هزینههای درمان توسط خود زندانی و ماندن در صف نوبت ماشینهای اعزام موکول میشود. رضایی هم در یکی از همین پروسهها بود که جان داد. خون در رگهای رضایی دلمه زد. او را روی ویلچر به بهداری بردند. نیم ساعت طول کشید تا دکتر از بهداری مرکز به بهداری زندان بیاید و دستور اعزام او را به بیمارستان، امضا کند. مدتی هم طول کشید تا آمبولانس سر برسد. نمیدانم عزرائیل در کجای مسیر به ملاقات رضایی آمد. اما ما برایش مراسم ختم میگیریم.[۱۲]
فشافویه زندانی بدون تفکیک جرائم
توی قرنطینه هیچ تفکیکی بین زندانیها انجام نمیشه؛ یعنی جیببُر و پزشکی که مثلاً به خاطر چکِ برگشتی افتاده زندان یه جا هستن و برای همین هم خیلیها که دستشون به دهنشون میرسه و تازه افتادن زندان و میترسن، تلاش میکنن پول خرج کنن و توی اتاق باشن و تو سالنهای بالا نیفتن.[۷]
مدتهاست که زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات را هم اغلب بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در این زندان نگهداری میکنند. عدم رعایت اصل تفکیک جرائم نیز در سالهای اخیر به ابرازی جهت آزار و تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی در دست مسئولان زندان و نیروهای امنیتی تبدیل شده است. زندانیان سیاسی همواره به این امر معترض بوده و همین مسئله نگرانی خانواده زندانیان و فعالین حقوق بشری را به دنبال داشته است. عدم رعایت اصل تفکیک جرائم، در مواردی جان زندانیان را مورد خطر قرار داده است و تحمل دوران حبس را برای آنها دشوارتر کرده است، به صورتی که زندانبانها از این موضوع به مثابه ابزاری برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی استفاده میکنند.[۱۱]
قتل علیرضا شیرمحمدعلی
علیرضا شیرمحمدعلی در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ از سوی دو تن از زندانیان بزهکار با چاقو مورد حمله قرار گرفت و کشته شد. زخمهای ناشی ازضربات پی در پی چاقو بر بدن این زندانی سیاسی باعث شده بود که پیش از رسیدن به بیمارستان جان بسپارد. پیش از این اتفاق علیرضا شیرمحمدعلی و زندانی سیاسی دیگری به نام برزان محمدی که در ارتباط با اعتراضات مرداد ۹۷ بازداشت شده بود، به دلیل فقدان امنیت جانی در زندان فشافویه، عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و عدم انتقال آنها به زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زده بودند.[۱۱]
خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران اعلام کرد پس از بررسی کمیته حقیقتیاب از سوی رئیس قوهقضاییه در زمینه قتل یک زندانی در زندان تهران بزرگ، مدیرکل زندانهای استان تهران، برکنار شد.[۱۳]
ضرب و شتم زندانیان و تنبیه بیشتر
پس از بروز درگیری در یکی از بندهای زندان فشافویه (تهران بزرگ) که منجر به ضرب و شتم ۵ نفر از زندانیان سیاسی شد، مسئولان زندان اقدام به تنبيه زندانیان سیاسی کرده و ۱۴ نفر از آنها را به سالن یک این زندان که به عنوان «زندان دربسته» شناخته میشود و شرایط غیراستانداردی دارد، منتقل کردهاند. زندانیان تهدید شده بودند «در صورت عدم جابجایی گارد ویژه زندان جهت انتقال آنان وارد عمل خواهد شد. بر اساس گزارشهای منتشر شده، روز ۱۶ مهرماه ۱۴۰۰ چند نفر از «زندانیان متهم به جرائم خشن» که در بند تیپ ۲ زندان محبوس بودند، با چاقو و قمه به زندانیان سیاسی حمله کردند و در جریان این درگیری پنج زندانی سیاسی آسیب دیدند. این پنج زندانی آسیب دیده اکنون در میان ۱۴ نفر زندانی تنیبه شده قرار دارند که به سالن غیراستاندارد زندان منتقل شدهاند. مقامهای امنیتی و قضایی از عدم تفکیک زندانیان بر اساس جرائم برای فشار بر زندانیان سیاسی استفاده میکنند.[۱۴]
بهداشت در زندان فشافویه
بنا بر گزارش ایندینپندنت در دی ۱۴۰۱، در سالیان اخیر، بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران پس از آزادی از این زندان، از شرایط غیرانسانی حاکم بر آن و نبود امکانات اولیه بهداشتی و غذایی برای زندانیان خبر داده بودند.[۱۵]
حمام ها که با پارچه ای سفید از محوطه اتاق جدا شده، دوش ندارند، آب گرم هم وجود ندارد. عدم وجود تهویه و بوی تعفن به دلیل وجود توالت بدون در و وجود زندانیان معتاد به مواد مخدر که توانایی حرکت ندارند حمام نمی کنند و عملا دراز کشیده استفراغ یا ادرار می کنند.[۴]
گزارشهای سالهای گذشته نشان میدهد زندان فشافویه مملو از شپش است. مسئولان زندان برای اذیت کردن زندانیان و به بهانه بیماری واگیردار ناشی از شپش آنان را در این هوای سرد وادار کردهاند که در فضای باز زندان به هوا خوری بروند. این در حالی است که بیشتر زندانیان زیر ۲۰ سال سن دارند و اکثراٌ لباس گرم به همراه نداشته و در آن هوای سرد در شرایطی اسفناک بهسر میبرند. به گفته شاهدان عینی مسئوولین زندان از دادن لباس گرم و دیگر امکانات به زندانیان فشافویه مرتب با طفره رفتن، زندانیان معترض را در عذاب قرار دادهاند.[۱۱]
بهداری پولی
به گزارش هرانا بهداری این زندان پولی است و زندانیان برای دریافت خدمات پزشکی معمول مانند داروهای سرماخوردگی باید تا ۳۰۰ هزار تومان به حساب کارمندان زندان واریز کنند یا چند بسته سیگار رشوه بدهند.[۱۵]
توالت زندان فشافویه
فشافویه، «از آنرو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند طراحی شده، فاقد "توآلت عمومی" ست. توآلت، یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰ در۶۰ سانت بدون شلنگ و روشویی و نورست که با یک پرده از تختها و کف سلولهای ۳ در۳متر، که ۲۶ تا ۳۲ مددجو درآنها "میلولند" جداشده است».[۱]
وضعیت آب
زندانیان از کوچکترین امکانات زندگی محرومند؛ آنها حتی آب آشامیدنی سالم ندارند. از ابتدای تاسیس این زندان کیفیت آب آشامیدنی بسیار بد بوده و همین آب نیز تنها در ساعاتی خاص در دسترس است آب از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۷ صبح روز بعد آب قطع می شود. کیفیت این آب در چند ماه گذشته بدتر شده به نحوی گفته میشود قابل نوشیدن نیست. تصور اینکه این زندان ۱۵ هزار نفری آب آشامیدنی ندارد قابل باور نیست. زندانیان مجبورند از بوفه زندان آب تهیه کنند و قیمت هر بطری آب آشامیدنی بالای ۱۰ هزار تومان است. از ابتدای تاسیس این زندان کیفیت آب آشامیدنی بسیار بد بوده و همین آب هم تنها در ساعاتی خاص در دسترس است. زندانیان مجبورند از بوفه زندان آب تهیه کنند و قیمت هر بطری آب آشامیدنی بالای ۱۰ هزار تومان است.[۴]
آب وسیلهای برای کسب درآمد زندانبان
نبود آب از مهمترین کاستیهای این زندان است که انگار فرصتی برای زندانبان به شمار میرود زیرا مدیران زندان آب آشامیدنی را ابزاری برای کسب درآمد میدانند.[۵]
مواد مخدر در زندان فشافویه
یکی از کسانی که مدتی را در این زندان گذرانده مینویسد که زندانیان پس از ورود باید دو بار، بار اول جلو نگهبانی و بار دوم جلوی انتظامات کاملا لخت شوند تا چیزی به داخل زندان منتقل نکنند، با این حال انواع مواد مخدر به وفور در زندان موجود است.[۴]
در گزارش ایران وایر به تاریخ ۱۴۰۲/۸/۲۳در خصوص هدایت زندانیان به سمت مواد مخدر توسط زندانبان، توضیحاتی ارائه شده است: «در ابتدای امر، زندانی تازهواردی را که مغموم و افسرده باشد، تشویق میکنند که با روانشناس زندان صحبت کند. تازهوارد که قبلا توسط فروشندهها شناسایی و برای گرفتن اولین قرصها آماده شده و آموزش دیده است، به سراغ روانشناس میرود و با داستانسرایی درخواست داروی خوابآور میکند. روانشناس باتجربه زندان که دستی هم احیانا بر آتش دارد، زندانی را به عنوان کسی که دارو نیاز دارد، به روانپزشک ارجاع میدهد. مراجعه به روانپزشک اما سخت نیست و خیلی زود نسخهای با تجویز داروهای خوابآور بهنام زندانی صادر میشود. روزی یک عدد «کلونازپام»، «آلپرازولام» و یا «لارگاردین» تجویز همیشگی در زندان است.» در این گزارش به نقل از یکی از زندانیان بند ۵ در رابطه با شرایط این بند نوشته شده است: «زارعی که شد رییس بند، اینجا زندان تو زندان شد. شده شیرهکشخانه از بس مواد زیاد شده. آدمای خودش رو از قرنطینه آورد اینجا. هرکسی به طریقی داشت خرج خانواده میداد، بیکار شد. زارعی آدمای خودش رو گذاشته. هیچکس نمیتونه از سالن بیرون بزند، به جز آدمای این آقا. برای آنها شغلهای الکی ساخته؛ مثلا یکی رو گذاشته مسوول تاسیسات سالن فرهنگی ولی همه برای اون کار میکنن. حتی بهداری نمیشه رفت، باید ۱۰ روز در صف بایستی و پول خرج کنی که تو رو به بهداری ببرن.»[۳]
زمستان در زندان فشافویه
در حالی که فصل زمستان آغاز شده و هوا به شدت سرد است، سیستم گرمایشی زندان هم خوب کار نمیکند و پتو هم به اندازه کافی در اختیار زندانیان قرار داده نمیشود.[۸]
شمار زیادی از بازداشتشدگان خیزش سراسری اخیر (۱۴۰۱) که به این زندان منتقل شدهاند، به دلیل سرمای شدید محیط زندان و مشکلات گرمایشی، به آنفلوانزا و سرماخوردگی مبتلا شده و از رسیدگی پزشکی مناسب محروماند. شرایط موجود در زندان به شیوع بیماری آنفلوانزا میان معترضان بازداشتی منجر شده است و آنها به داروهای موردنیاز خود دسترسی ندارند. به علاوه، بهداری زندان نیز به وضعیت سلامتی آنها رسیدگی نمیکند.[۱۵]
وضعیت زندان از نگاه حکومت
احمد علیرضابیگی، از اعضای کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی، در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۱ طی بازدیدی از زندان تهران بزرگ، ضمن تایید انتقال ۳ هزار شهروند بازداشت شده به فشافویه (اگرچه او ادعا کرده از این تعداد جز ۸۳۵ نفر بقیه با قرار وثیقه آزاد شدهاند)، از انتقال ۱۳۰۰ نفر از زندانیان زندان اوین بعد از حادثه آتشسوزی این زندان خبر داد. این نماینده مجلس همچنین به «کاستیهایی در زمینه بهداشت، تغذیه و دسترسی به تلفن برای زندانیان» و «تحت تاثیر فشار روانی» قرار داشتن زندانیان اشاره کرده بود که ناشی از وضعیت بلاتکلیفی است. علیرضابیگی همچنین به حضور ۲۰۰ دانشآموز در بین بازداشت شدگان اشاره کرده بود. احمد علیرضا بیگی در حالی از شرایط نامناسب بازداشتیها در زندان تهران بزرگ صحبت به میان آورد که در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۱، دادستان کل کشور، محمد جعفر منتظری از زندان فشافویه به مدت دو ساعت بازدید کرد و گفته بود «همه بازداشت شدگان اعتراضات اخیر از شرایط خود اعلام رضایت کردهاند.[۱۱]
تنها یک روز پس از این ادعا حسن خلیلآبادی، رئیس شورای اسلامی شهر ری، شرایط زندانیان را بسیار سخت توصیف کرده و گفته بود: «کارکنان سازمان زندانها در آنجا شرایط سختی را میگذرانند چه برسد به زندانیان.»[۸]
عدم موفقیت مجلس در بازدید از زندان
سهیلا جلودارزاده، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اعلام کرد که نمایندگان مجلس بارها خواستار بازدید از زندانها شدهاند، اما هنوز (۲۰ آذر ۱۳۹۷) جواب درستی دریافت نکردهاند و هنوز مجوزی برای آنها صادر نشده است. او تأکید کرد که با توجه به مسائل مطرح شده در روزهای اخیر شماری از نمایندگان مجلس به طور جد خواستار بازدید از زندانها هستند. به نظر میرسد اینکه نمایندگان مجلس و سازمان بهزیستی تا کنون موفق نشدهاند از این زندان بازدید کنند، نشان از آن دارد که اوضاع این زندان ها آنچنان وخیم است که مسئولین زندان جرات نمیکنند حتی برای مقامات نیز اجازه بازدید صادر کنند.[۴]
ملاقات در زندان فشافویه
گزارش ایرانوایر در ۱۶ دی ۱۴۰۰ وضعیت ملاقات در این زندان را بسیار اسفناک توصیف میکند:
اما این روزها ۱۸ هزار زندانی در فشافویه از نبود سالن ملاقات برای دیدار با خانوادههای خود در عذاب مضاعف هستند؛ مسالهای که انگار باز هم برای مدیران به فرصت تبدیل شده است و ملاقات را به عنوان کالایی لوکس به زندانیان صاحبسرمایه عرضه میکنند.
ملاقات در ادبیات زندان، از جمله واژگانی است که جز با زیست در زندان، قابل توصیف نیست؛ واژهای که تنها برای زندانی و خانوادهاش معنا پیدا میکند؛ چند دقیقهای از هفته که مادری میتواند فرزندش را ببیند، همسری یارش را ملاقات کند و فرزندی به والدش چشم بدوزد. ملاقات برای زندانی به مثابه انگیزهای برای تحمل ادامه حبس میماند. در زندان تهران بزرگ اما به شکل نظاممند همین انگیزه هم از زندانی گرفته میشود. [۵]
فشافویه زندانی بدون سالن ملاقات حضوری
ملاقاتهای کابینی، حضوری و خصوصی که جمهوری اسلامی آن را «شرعی» میخواند، از حقوق زندانیان در سراسر دنیا به شمار میرود. اما آنچه در زندان تهران بزرگ میگذرد، فاجعهای دیگر بر حجم معضلات زندانیان میافزاید. تنها دو سالن و هر سالن ۱۵ کابین سهم ۱۸ هزار زندانی است که هیچ سالن ملاقات حضوری هم ندارد. پیشتر سالن کوچکی برای ملاقات حضوری با ظرفیت ۱۰ میز در این زندان وجود داشت که مدتها است به محل برگزاری دادگاههای مجازی تبدیل شده است.
شیوع ویروس کرونا در سال ۱۳۹۸ منجر به تعطیلی ملاقاتهای زندانیان در دو سال اخیر شده است. پیش از آن، هر زندانی حق داشت که هر هفته ۲۰ دقیقه با ملاقاتکننده خود در کابین دیدار داشته باشد؛ ملاقاتی از پشت شیشههایی کدر که دو میله میانش بودند. آن زمان هر ماه یک بار به تایید روسای زندان، ملاقات حضوری ۲۰ دقیقهای پشت یک میز با حضور سرباز وظیفه هم اتفاق میافتاد اما دیگر سالنی وجود ندارد.
مدت ملاقات ۱۰ دقیقه
صف طولانی مقابل زندان، نبود هیچگونه امکانات برای خانوادهها، دوری از شهر و نبود وسایل نقلیه عمومی و بینظمی در انتقال زندانیان که گاه همان ۲۰ دقیقه زمان ملاقات را به ۱۰ دقیقه کاهش میدهد، هم برای زندانیان و هم برای خانوادههای آنها عذاب و شکنجهای مضاعف به حساب میآید. در آن سوی میلهها، یک اتوبوس «ایرانپیما» که اتاقش به قفسی آلوده و بدون پنجره میماند، زندانیان را سوار میکند تا به سالن کوچک ملاقات ببرد.[۵]
وضعیت کابین ملاقات
«امیر» از زندانیان محبوس در تیپ یک زندان فشافویه است. او درباره ملاقات با مادرش در همین روزها برای «ایرانوایر» میگوید: «مادر من برای ملاقاتم از همدان میآید. شب خانه خواهرم میماند و صبح او را برای ملاقات میآورند. دادستانی نامه ملاقات حضوری داده است اما اینجا میگویند که سالن نداریم. مادرم برای ملاقات کابینی باید چهار ساعت منتظر بنشیند تا یک ربع من را پشت این شیشهها ببیند. با مشکلات دیدی که دارد، وانمود میکند من را میبیند. وضعیت بقیه بچهها هم همین است. احمقها نمیدانند دل زن و بچه زندانی به همین یک ربع خوش است. لااقل یک دستمال به شیشهها که میتوانند بکشند.»
در ماههای اخیر، ملاقاتهای کابینی به دلیل ظرفیت اندک سالنها، هر دو هفته یک بار انجام میشود. خانوادههای زندانیان باید خود را بین ساعت شش تا هفت صبح به زندان برسانند. نوبتدهی تا پایان زمان اداری طول میکشد و اغلب آنها چند ساعتی معطل میشوند تا عزیزشان را از بند به سالن ملاقات بیاورند.
«مرتضی»، از دیگر زندانیان فشافویه هم برای «ایرانوایر» روایت میکند که چهار سال است در این زندان حبس میگذراند اما طی دو سال شیوع ویروس کرونا، از دیدار با فرزندانش محروم مانده است: «فرزندانم خیلی اذیت شدند. الان هم که مسوولان زندان میگویند سالن ملاقات ندارند. دختر هشت ساله من چهطور پشت شیشه پدرش را ببیند و در آغوش بکشد تا بلکه شبادراریهایش تمام شوند؟ آخر یکی نیست به اینها بگوید مسلمان! زندانی هم اصلا اسیر، یک حقوقی بالاخره دارد. داخل این جهنم زندگی هم نداریم. ۵۰۰ نفر را با هشت دوش حمام در یک بند کردهاند. سر و تنمان ساس و شپش و گال گرفته است. به ازای هر تخت، سه نفر در بند هستند. اصلا اینها را تحمل کردیم، یک سالن ملاقات چیست که از ما دریغ کردهاند؟ زن و بچههای ما چه گناهی کردهاند که برای هزاران زندانی، ۳۰ کابین ملاقات تخصیص دادهاند؟»
سالن ملاقات هر روز هفته به زندانیان یک تیپ اختصاص دارد؛ تیپهایی که به طور میانگین، چهار هزار زندانی را در خود جای دادهاند. اما ۳۰ کابین ملاقات حداکثر به ۳۰۰ زندانی تا آخر وقت ملاقات میرسد. [۵]
امکانات ویژه ملاقات برای حکومتیها
این روزها هزاران هزار زندانی از ملاقات با خانوادههای خود محروم هستند؛ جز چند زندانی مثل برادر رییسجمهوری سابق یا کسانی که آنقدر پول دارند که با تطمیع مدیران زندان، دفتر کارشان را برای ساعتی ملاقات شرعی، اجاره کنند. [۵]
شکنجه در زندان فشافویه
سهیل عربی در توصیف زندان تهران بزرگ گفته است: «فشافویه بزرگترین شکنجهگاه خاورمیانه است.»[۸]
شرایط زندانیان سیاسی در زندان فشافویه به مراتب بدتر است. پروندهسازی، عدم رسیدگی پزشکی، توهین و تحقیر کلامی، قتل و شکنجه و رو در رو کردن با افراد شرور و خطرناک زندان مواردی هستند که زندانیان سیاسی بهطور مداوم از آن ناخرسند بودهاند. آتنا دائمی، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، در توییتی به وضعیت وخیم زندان فشافویه پرداخت و نوشت: «زندانیان بسیاری در زندان فشافویه حین بازداشت یا تحت شکنجه، زخمی شده و آسیب جسمانی دیدهاند و از دارو و رسیدگی پزشکی محرومند.»[۱۱]
چندین نفر از بازداشتیهای خیزش سراسری ۱۴۰۱ از جمله سهند نورمحمدزاده از «شکنجه و اعدامهای ساختگی» در زندان فشافویه تهران برای آزار و اذیت زندانیان سیاسی پرده برداشتند. شماری از زندانیان هم در یک سال اخیر در اعتراض به برخوردهای غیرقانونی و ضربوشتم ماموران زندان خودکشی یا اعتصاب غذا کردهاند.[۱۵]
آزارهای ماموران زندان فشافویه
به گفته منبع آگاه زمانه یکشنبه ۱۴ دی گارد زندان اتاقهای سالنهای شش، ۹ و ۱۰ تیپ دو را تفتیش و بازرسی کرده و همه وسایل زندانیان را به هم ریختهاند:
«زندانیان خواب بودند که صبح ساعت ۱۰:۳۰ تعدادی آدم دم در اتاقشان رفته بودند و آنها را به حیاط منتقل کرده بودند. هرچه خواهش کرده بودند که اتاق را به هم نریزند، ظاهرا فایده نداشته. اول گفته بودند شما با بقیه فرق دارید اتاق را به هم نمیریزیم و فقط بازرسی میکنیم. زندانیان را یک ساعت در حیاط نگه داشته بودند و وقتی آنان به اتاق بازگردانده میشوند، میبینند کل اتاق را به هم ریختهاند. همه تشتها و وسایل را وسط اتاق ریخته بودند. ساکهای همه را بیرون انداخته بودند و وسایلها با هم قاطی شده بود. خیلی از وسایل زندانیان را هم با خودشان بردهاند البته. بعضی از آنها عروسکهای نخی درست کرده بودند که آنها را هم برده بودند. حتی نسکافههای یکی از زندانیان را که خودش خریده بود، بردهاند. در زندان اجازه داشتن چاقو و چیزهای برنده وجود ندارد؛ جز چاقوهای میوهخوری که از فروشگاه خود زندان باید خریداری کنند، اما این چاقوها را هم بردهاند. هیچ چیزی برای این بچهها باقی نگذاشتهاند.»[۸]
دراویش در زندان فشافویه
در گزارش ایرانوایر به تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ آمده است: سرکوب تجمع دراویش گنابادی در گلستان هفتم؛ با یورش و خشونت ماموران امنیتی، لباس شخصیها و نیروهای سپاه ثارالله و همراهی یگانهای ضدشورش نیروی انتظامی مواجه شد. در این حادثه نزدیک به چهارصد درویش حاضر در این محل با ضرب و شتم بازداشت و بدون هرگونه رسیدگی به آسیبهای وارده به زندان فشافویه(تهران بزرگ) و آگاهی شاپور منتقل شدند. در جریان این واقعه اغلب دراویش بدلیل شلیک گلولههای ساچمهای توسط ماموران دچار جراحت در نقاطی از بدن شده و همراه آن با باتوم، چوب و چماق، قمه، میله فلزی و شوکر مورد ضرب و شتم واقع شدند[۱۶]
برخی از درویشهای زندانی در فشافویه
محمدرضا زهتاب زندانی در تیپ دو زندان تهران بزرگ با حکم هفت سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق در حال گذراندن دوران محکومیت خود است.
مسعود علی مددی نیزدر تیپ دو زندان فشافویه و حکمی مشابه با حکم آقای زهتاب دارد.
مهدی ایزدپناه از دراویش گنابادی محبوس در تیپ سه زندان فشافویه علاوه بر خکم 5 سال زندان، دو سال هم تبعید به شهرستان سیرجان از توابع استان کرمان را در پرونده خود دارد.
درویش گنابادی موسی فضلی پور هم اکنون در تیپ چهار زندان فشافویه در حال گذراندن حکم دو سال محکومیت خود است.[۱۶]
نامه اعتراضی دراویش در فشافویه
در گزارش دویچه وله به تاریخ ۱۳۹۷/۶/۹ در همین رابطه آمده است: خانواده دراویشی که در زندان فشافویه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، خواستار معرفی آمران و عاملان این حادثه شدند. دیدهبان حقوق بشر پیشتر با اشاره به حمله گارد زندان به این دراویش، از نقض حقوق بیش از ۲۰۰ درویش خبر داده بود.[۱۷]
انتقال زندانیان سیاسی از فشافویه به اوین
تمامی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ (فشافویه) روز یکشنبه، دوم مرداد به زندان اوین منتقل شدند. آرش صادقی، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی پیشین در توئیتی ضمن اعلام این خبر گفت که این زندانیان به بند شش (۳۵۰) زندان اوین منتقل شدهاند. او دلیل انتقال آنها را فعال بودن زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ، همچنین زندانیان زندان قرچک عنوان کرده است که با کمک آنها «وضعیت فاجعهبار این دو زندان به دنیا مخابره شد.»[۱۸]
در گزارشهای مختلف، شمار زندانیان سیاسی که از زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل شدهاند بین ۴۳ تا ۴۸ نفر عنوان شده است.[۱۸]
تحریم زندان فشافویه
تحریم توسط آمریکا: ایران وایر در گزارشی تحت عنوان روایت زندان به تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۰ آورده است: سال ۱۳۹۸ وزارت خارجه امریکا و سال ۱۴۰۰ اتحادیه اروپا زندان تهران بزرگ یا همان «فشافویه» را به خاطر نقض جدی حقوق بشر در آن، در لیست تحریمهای خود قرار داد؛ زندانی که در حال حاضر بیش از ۱۸ هزار زندانی را پشت دیوارهای خود حبس کرده است.[۵]
تحریم اتحادیه اروپا: همچنین زندان اوین، زندان مرکزی تهران بزرگ (زندان فشافویه) و زندان رجایی شهر در فهرست تحریمی اتحادیه اروپا قرار گرفتهاند.[۱۹]
در گزارش فارسنیوز به تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ آمده است: نهادهایی که تحت تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفتند نیز عبارتند از: زندان اوین، زندان فشافویه، زندان رجایی شهر.[۲۰]
تاثیر زندان فشافویه بر شهر ری
به گزارش ایسنا، علیرضا زندی کریمخانی در نشست اعضای شورای اسلامی شهرستان ری با خبرنگاران گفت: سازمان زندانها با این جمعیت در حقیقت یک شهر محسوب میشود که به شهرهای ری اضافه شده است. آیا زیرساختهای لازم برای این محدوده تعیین شده است؟ آب و گاز سازمان زندانها از شهر حسنآباد تأمین میشود و این سازمانها بدهیهای گسترده به دستگاههای مختلف شهر حسنآباد دارد که موجب جلوگیری از توسعه زیرساختها در این شهر شده است. همچنین در بخش پساب نیز که به سمت بخشهای ما سرازیر میشود اختصاص عادلانهای صورت نمیگیرد. امروز شهرستان ری سرریز مشکلات تهران شده و حتی پسابها نیز به صورت منصفانه تقسیم نمیشوند. زندی ادامه داد: وقتی قرار شد سازمان زندانها به بخش فشافویه منتقل شود صورت جلسهای میان فرمانداری و شهرداری تهران تنظیم شد تا امکاناتی همچون حمل و نقل جادهای و امکانات زیربنایی برای این محدوده تعیینشود که متأسفانه این کار انجام نشد.[۲۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ گزارش نادر فتورهچی از «جهنم» یا همان زندان فشافویه
- ↑ نقشه و مسیریاب بلد
- ↑ ۳٫۰۰ ۳٫۰۱ ۳٫۰۲ ۳٫۰۳ ۳٫۰۴ ۳٫۰۵ ۳٫۰۶ ۳٫۰۷ ۳٫۰۸ ۳٫۰۹ ۳٫۱۰ ۳٫۱۱ ۳٫۱۲ اطلس زندانهای ایران - ندامتگاه تهران بزرگ (فشافویه)
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ ۴٫۴ ۴٫۵ ۴٫۶ ۴٫۷ زندان فشافویه، قرنطینهای غیرقابل نظارت در بیابان
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ ۵٫۳ ۵٫۴ ۵٫۵ ۵٫۶ ۵٫۷ ۵٫۸ روایتهای زندان؛ فشافویه زندانی بدون سالن ملاقات است
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ زندگی آن سوی دیوارهای بلند فشافویه
- ↑ ۷٫۰۰ ۷٫۰۱ ۷٫۰۲ ۷٫۰۳ ۷٫۰۴ ۷٫۰۵ ۷٫۰۶ ۷٫۰۷ ۷٫۰۸ ۷٫۰۹ ۷٫۱۰ زندان تهران بزرگ چهجور جایی است؟
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ ۸٫۲ ۸٫۳ ۸٫۴ ۸٫۵ ۸٫۶ جهنم سرد: گزارشی از زندان فشافویه
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ ۹٫۲ روایتهای زندان؛ دره شاپرکها؛ بند جوانان زندان تهران بزرگ
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ زندان فشافویه قعر جهنم
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ ۱۱٫۲ ۱۱٫۳ ۱۱٫۴ ۱۱٫۵ ۱۱٫۶ شرایط زندان مرکزی تهران بزرگ (فشافویه)، عادیسازی شرایط غیرانسانی
- ↑ روایتهای زندان؛ اینجا قبرستان زندهها است
- ↑ برکناری مدیرکل زندانهای تهران به خاطر ماجرای شیرمحمدعلی
- ↑ مسئولان زندان فشافویه زندانیان سیاسی ضربوشتمشده را «تنبیه کردند»
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ ۱۵٫۲ ۱۵٫۳ شرایط وخیم بازداشتیها در زندان فشافویه؛ وسایل گرمایشی و دارو و لباس زمستانی نیست
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ عکسهای دراویش بازداشتی در زندان فشافویه
- ↑ نامه اعتراضی خانواده دراویش درباره حمله در زندان فشافویه
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ تمامی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل شدند
- ↑ اتحادیه اروپا فرماندهان سپاه، بسیج و پلیس را بهدلیل سرکوب اعتراضات ۹۸ تحریم کرد
- ↑ اتحادیه اروپا هشت فرد و سه نهاد ایرانی را تحریم کرد
- ↑ تاثیر منفی زندان فشافویه بر زندگی مردم شهر ری