۶٬۵۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
== زندگی و تحصیلات == | == زندگی و تحصیلات == | ||
[[پرونده:اقبال لاهوری؛2.JPG|جایگزین=اقبال لاهوری|بندانگشتی|350x350پیکسل|اقبال لاهوری]] | |||
محمد اقبال لاهوری در سال ۱۲۵۶ (۹ نوامبر ۱۸۷۷)، در یک خانوادهی متدین در شهر سیالکوت پاکستان متولد شد. تبار و اجداد اقبال لاهوری همگی از برهمنان کشمیر بودند که در قرن ۱۷ میلادی به دین اسلام گرایش پیدا کردند. اقبال لاهوری دوران کودکی و نوجوانی را در همان زادگاه خود سپری کرد. او زبانهای فارسی و عربی را در مدارس سیالکوت بهروش سنتی (مکتبخانه) آموخت و همچنین به علوم و معارف اسلامی و قرآنی آشنا شد. اقبال سپس در مدرسهای مشغول تحصیل شد که یک مسیحی اسکاتلندی بهنام «اسکاچ میشن» آن را در سیالکوت تأسیس کرده بود. او در این مدرسه مسغول به فراگیری اصول و مبادی علوم جدید شد. پدر اقبال لاهوری «شیخ نورمحمد» که شغل دوزندگی داشت، با شعر و ادبیات عرفانی آشنا بود و با اوقات خود را در مصاحبت با اهل سلوک می گذراند و به محیالدین ابن عربی (پدر عرفان نو) ارادت ویژهای داشت و کتابهای ابن عربی مانند «فتوحات مکیه» و «فصوصالحکم» را مطالعه میکرد. از آنجایی که پدر اقبال لاهوری در سلک دراویش سلسلهی قادریه بود، اقبال هم در ابتدای جوانی به سلسلهی قادریه پیوست. | محمد اقبال لاهوری در سال ۱۲۵۶ (۹ نوامبر ۱۸۷۷)، در یک خانوادهی متدین در شهر سیالکوت پاکستان متولد شد. تبار و اجداد اقبال لاهوری همگی از برهمنان کشمیر بودند که در قرن ۱۷ میلادی به دین اسلام گرایش پیدا کردند. اقبال لاهوری دوران کودکی و نوجوانی را در همان زادگاه خود سپری کرد. او زبانهای فارسی و عربی را در مدارس سیالکوت بهروش سنتی (مکتبخانه) آموخت و همچنین به علوم و معارف اسلامی و قرآنی آشنا شد. اقبال سپس در مدرسهای مشغول تحصیل شد که یک مسیحی اسکاتلندی بهنام «اسکاچ میشن» آن را در سیالکوت تأسیس کرده بود. او در این مدرسه مسغول به فراگیری اصول و مبادی علوم جدید شد. پدر اقبال لاهوری «شیخ نورمحمد» که شغل دوزندگی داشت، با شعر و ادبیات عرفانی آشنا بود و با اوقات خود را در مصاحبت با اهل سلوک می گذراند و به محیالدین ابن عربی (پدر عرفان نو) ارادت ویژهای داشت و کتابهای ابن عربی مانند «فتوحات مکیه» و «فصوصالحکم» را مطالعه میکرد. از آنجایی که پدر اقبال لاهوری در سلک دراویش سلسلهی قادریه بود، اقبال هم در ابتدای جوانی به سلسلهی قادریه پیوست. | ||
[[پرونده:اقبال لاهوری11.JPG|جایگزین=اقبال لاهوری|بندانگشتی|228x228پیکسل|اقبال لاهوری]] | |||
=== دوران دانشگاهی === | === دوران دانشگاهی === | ||
خط ۷۱: | خط ۷۳: | ||
== تحولات دیدگاهی و فکری == | == تحولات دیدگاهی و فکری == | ||
[[پرونده:اقبال لاهوری؛4.JPG|جایگزین=اقبال لاهوری|بندانگشتی|320x320پیکسل|اقبال لاهوری]] | |||
هرچند که اقبال لاهوری از همان نوجوانی به موضاعات عرفانی علاقه و انس داشت و حتی بیشترین بخش رسالهی دکترای خود را بهبحث حول تصوف اختصاص داده و عرفان وحدت وجودی «محیالدین ابن عربی» و «عبدالکریم جیلی» را ستوده بود، اما پس از بازگشت از اروپا بهدنبال مطالعات نقادانه در زندگی اجتماعی مسلمانان هند و تلاش در یافتن عوامل و علل ضعف و سیهروزی و فلاکت و عقبماندگی عمومی این جامعه در جهان و از طرف دیگر تأثیرپذیری او از افکار اندیشمندانی مانند نیچه و شوپنهاور و برگسن، بهنظر و نتیجهگیری دیگری در راه و روش صوفیانه رسید که انعکاس آن در منظومهی «اسرار خودی» و آثار بعدی او بهچشم میخورد. با این وجود در طول این تحولات فکری، باور و نظر او هرگز نسبت به مولوی تغییر نکرد و همیشه مولانا را پیر و مرشد و راهنمای خود میدانست و در آثارش نیز در بسیاری از موارد به ابیاتی از مثنوی مولوی استناد کرده است. | هرچند که اقبال لاهوری از همان نوجوانی به موضاعات عرفانی علاقه و انس داشت و حتی بیشترین بخش رسالهی دکترای خود را بهبحث حول تصوف اختصاص داده و عرفان وحدت وجودی «محیالدین ابن عربی» و «عبدالکریم جیلی» را ستوده بود، اما پس از بازگشت از اروپا بهدنبال مطالعات نقادانه در زندگی اجتماعی مسلمانان هند و تلاش در یافتن عوامل و علل ضعف و سیهروزی و فلاکت و عقبماندگی عمومی این جامعه در جهان و از طرف دیگر تأثیرپذیری او از افکار اندیشمندانی مانند نیچه و شوپنهاور و برگسن، بهنظر و نتیجهگیری دیگری در راه و روش صوفیانه رسید که انعکاس آن در منظومهی «اسرار خودی» و آثار بعدی او بهچشم میخورد. با این وجود در طول این تحولات فکری، باور و نظر او هرگز نسبت به مولوی تغییر نکرد و همیشه مولانا را پیر و مرشد و راهنمای خود میدانست و در آثارش نیز در بسیاری از موارد به ابیاتی از مثنوی مولوی استناد کرده است. | ||
خط ۷۸: | خط ۸۱: | ||
== ورود به سیاست == | == ورود به سیاست == | ||
[[پرونده:اقبال لاهوری؛6.jpg|جایگزین=اقبال لاهوری|بندانگشتی|250x250پیکسل|اقبال لاهوری]] | |||
سال ۱۲۹۰، سال سرنوشتساز و مهمی در اندیشهی علامه اقبال بود، زیرا شاهد بود که استعمار انگلیس چه بر سر مسلمانان شبهقاره هند آورد است. اقبال در همین زمان شعر «شِکْوِه» را سرود و در انجمن «حمایتالاسلام» لاهور خواند. او یکسال بعد، بهعنوان یکی از رهبران مهم فکری مسلمانان هندوستان نقش ایفا کرد و با طرح و ارائهی دیدگاههای خود در مورد مسلمانان هند و راهحلهای برونرفت از مشکلات، مسلمانان را به اتحاد فرا خواند.<ref name=":2">[https://seemorgh.com/culture/literature/poetry/426492-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C/ اقبال لاهوری، از کودکی تا جلوه گری روح حافظ در وی - سایت سیمرغ]</ref> | سال ۱۲۹۰، سال سرنوشتساز و مهمی در اندیشهی علامه اقبال بود، زیرا شاهد بود که استعمار انگلیس چه بر سر مسلمانان شبهقاره هند آورد است. اقبال در همین زمان شعر «شِکْوِه» را سرود و در انجمن «حمایتالاسلام» لاهور خواند. او یکسال بعد، بهعنوان یکی از رهبران مهم فکری مسلمانان هندوستان نقش ایفا کرد و با طرح و ارائهی دیدگاههای خود در مورد مسلمانان هند و راهحلهای برونرفت از مشکلات، مسلمانان را به اتحاد فرا خواند.<ref name=":2">[https://seemorgh.com/culture/literature/poetry/426492-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D9%84%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C/ اقبال لاهوری، از کودکی تا جلوه گری روح حافظ در وی - سایت سیمرغ]</ref> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۴: | ||
== پایهگذاری کشور پاکستان == | == پایهگذاری کشور پاکستان == | ||
[[پرونده:کشور مستقل پاکستان.JPG|جایگزین=تشکیل کشور مستقل پاکستان|بندانگشتی|268x268پیکسل|تشکیل کشور مستقل پاکستان]] | |||
اقبال لاهوری در طول اقامت خود در اروپا و پس از آن بهدبال مطالعهی اوضاع سیاسی-اجتماعی هند و منازعه و کشمکشهای درونی آن و همچنین فتنه و توطئههای قدرت استعماری، به این ادارک و نتیجه رسیده بود که همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان با هندوان در کشوری واحد، سرانجام منجر به سلطهی اکثریت هندوها بر اقلیت مسلمانان خواهد شد و با اینکه برای دفع قدرت متجاوز استعمار، اتحادی میان هندوها و مسلمانان بهوجود آمده است، بیتردید پس از طرد استعمار و کسب استقلال، جنگ و نابسامانی تمامی هند را فرا خواهد گرفت و حاصل آن بهسود مسلمانان نخواهد بود. این دیدگاه در در آن زمان در سراسر هندوستان جنبهی عمومی پیدا کرده بود و اقبال لاهوری نیز در تمامی منظومهی «رموز بیخودی» که در سال ۱۲۹۷ منتشر شد، بهطور مفصل و بسیار روشن این دیدگاه را بیان کرده است، اما اقبال در سالهای آخر عمرش به این ادراک و نتیجه رسیده بود که چنین جامعهای دستکم در آن زمان محقق شدنی نیست و وجود خارجی ندارد. او با دیدن اختلافات فرقهای، اعتقادی، نابسامانیها در کشورهای اسلامی و همچنین رسوخ افکار ارتجاعی و عقبماندگی و ضعف و زبونی در میان آنها، شکست امپراتوری عثمانی و غلبه و تسلط مستقیم و غیرمستقیم استعمارگران بزرگ بر ملتهای اسلامی، دریافت که در چنین شرایطی اینگونه از آرمانگراییها عملی نیست و با واقعیتهای سرسخت آن روزگار مطابقت ندارد. او به این نتیجه رسید که مسلمانان هند باید در وطن و درون زادگاه خود به استقلال و آزادی اندیشه و عمل برسند و در این هنگام نباید نیروهای فعال و بالندهی جامعه را از مشکلات و تضاد اصلی، به سمت آرمانهای خیالی و غیرعملی و علمی مشغول سازد. در امتداد همین تغییر و تحول اندیشه و دیدگاه بود که اقبال لاهوری در سالهای آخر عمر، مجدداً به زبان اردو بازگشت و دو منظومهی مهم، یعنی «بال جبرئیل» و «ضرب کلیم» را به زبان اردو سرود. در واقع این دو منظومه، بهلحاظ مطالب و مضامین بیان همان اندیشه و دیدگاههایی است که پیش از این در منظومههای فارسی اقبال بهصورت پراکنده بیان شده بود.<ref name=":0" /> | اقبال لاهوری در طول اقامت خود در اروپا و پس از آن بهدبال مطالعهی اوضاع سیاسی-اجتماعی هند و منازعه و کشمکشهای درونی آن و همچنین فتنه و توطئههای قدرت استعماری، به این ادارک و نتیجه رسیده بود که همزیستی مسالمتآمیز مسلمانان با هندوان در کشوری واحد، سرانجام منجر به سلطهی اکثریت هندوها بر اقلیت مسلمانان خواهد شد و با اینکه برای دفع قدرت متجاوز استعمار، اتحادی میان هندوها و مسلمانان بهوجود آمده است، بیتردید پس از طرد استعمار و کسب استقلال، جنگ و نابسامانی تمامی هند را فرا خواهد گرفت و حاصل آن بهسود مسلمانان نخواهد بود. این دیدگاه در در آن زمان در سراسر هندوستان جنبهی عمومی پیدا کرده بود و اقبال لاهوری نیز در تمامی منظومهی «رموز بیخودی» که در سال ۱۲۹۷ منتشر شد، بهطور مفصل و بسیار روشن این دیدگاه را بیان کرده است، اما اقبال در سالهای آخر عمرش به این ادراک و نتیجه رسیده بود که چنین جامعهای دستکم در آن زمان محقق شدنی نیست و وجود خارجی ندارد. او با دیدن اختلافات فرقهای، اعتقادی، نابسامانیها در کشورهای اسلامی و همچنین رسوخ افکار ارتجاعی و عقبماندگی و ضعف و زبونی در میان آنها، شکست امپراتوری عثمانی و غلبه و تسلط مستقیم و غیرمستقیم استعمارگران بزرگ بر ملتهای اسلامی، دریافت که در چنین شرایطی اینگونه از آرمانگراییها عملی نیست و با واقعیتهای سرسخت آن روزگار مطابقت ندارد. او به این نتیجه رسید که مسلمانان هند باید در وطن و درون زادگاه خود به استقلال و آزادی اندیشه و عمل برسند و در این هنگام نباید نیروهای فعال و بالندهی جامعه را از مشکلات و تضاد اصلی، به سمت آرمانهای خیالی و غیرعملی و علمی مشغول سازد. در امتداد همین تغییر و تحول اندیشه و دیدگاه بود که اقبال لاهوری در سالهای آخر عمر، مجدداً به زبان اردو بازگشت و دو منظومهی مهم، یعنی «بال جبرئیل» و «ضرب کلیم» را به زبان اردو سرود. در واقع این دو منظومه، بهلحاظ مطالب و مضامین بیان همان اندیشه و دیدگاههایی است که پیش از این در منظومههای فارسی اقبال بهصورت پراکنده بیان شده بود.<ref name=":0" /> | ||
خط ۹۷: | خط ۱۰۲: | ||
== سیری در اندیشهی اقبال لاهوری == | == سیری در اندیشهی اقبال لاهوری == | ||
[[پرونده:اقبال لاهوری؛3.JPG|جایگزین=اقبال لاهوری|بندانگشتی|305x305پیکسل|اقبال لاهوری]] | |||
عرفان در آثار و اشعار اقبال لاهوری جایگاه بسیار قوی دارد و پیروی از مولوی کرده است. او ارزشها و جنبههای مثبت تصوف را تأیید کرده و جنبههای منفی آن را مورد انتقاد قرار میدهد. اقبال با درونگرایی افراطی صوفیانه و ترک دنیا که منجر به ترک فعالیتهای اجتماعی میشود، خیلی صریح مخالفت میکند، اما از طرف دیگر جنبههای سازنده و مثبت عرفان مانند عشق، تزکیه نفس، خلوص نیت و مکاشفه را که در واقع تعالیم اصیل اسلام ناب است، تأیید میکند و میپذیرد. | عرفان در آثار و اشعار اقبال لاهوری جایگاه بسیار قوی دارد و پیروی از مولوی کرده است. او ارزشها و جنبههای مثبت تصوف را تأیید کرده و جنبههای منفی آن را مورد انتقاد قرار میدهد. اقبال با درونگرایی افراطی صوفیانه و ترک دنیا که منجر به ترک فعالیتهای اجتماعی میشود، خیلی صریح مخالفت میکند، اما از طرف دیگر جنبههای سازنده و مثبت عرفان مانند عشق، تزکیه نفس، خلوص نیت و مکاشفه را که در واقع تعالیم اصیل اسلام ناب است، تأیید میکند و میپذیرد. | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۱۲: | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
[[پرونده:آرامگاه اقبال لاهوری؛1.JPG|جایگزین=آرامگاه اقبال لاهوری|بندانگشتی|257x257پیکسل|آرامگاه اقبال لاهوری]] | |||
اقبال لاهوری در سال ۱۳۰۳، مبتلا به بیماری کلیه شد، اما حکیم عبدالوهاب انصاری «طبیب مشهور هندی» او را معالجه کرد و سلامتی خود را بازیافت. علامه اقبال از سال ۱۳۱۳، به بیماریهایی مانند ضعیفی چشم و کمشنوایی مبتلا شد و بهتدریج بیماریهای او بیشتر گردید. علامه اقبال لاهوری سرانجام در اول اردیبهشت ۱۳۱۷ برابر با ۲۱ آوریل ۱۹۳۸، در سن ۶۶ سالگی چشم از جهان فروبست و پیکر او در جوار مسجد پادشاهی لاهور بهخاک سپرده شد. اقبال لاهوری نیمساعت پیش از مرگش این ابیات را سرود: | اقبال لاهوری در سال ۱۳۰۳، مبتلا به بیماری کلیه شد، اما حکیم عبدالوهاب انصاری «طبیب مشهور هندی» او را معالجه کرد و سلامتی خود را بازیافت. علامه اقبال از سال ۱۳۱۳، به بیماریهایی مانند ضعیفی چشم و کمشنوایی مبتلا شد و بهتدریج بیماریهای او بیشتر گردید. علامه اقبال لاهوری سرانجام در اول اردیبهشت ۱۳۱۷ برابر با ۲۱ آوریل ۱۹۳۸، در سن ۶۶ سالگی چشم از جهان فروبست و پیکر او در جوار مسجد پادشاهی لاهور بهخاک سپرده شد. اقبال لاهوری نیمساعت پیش از مرگش این ابیات را سرود: | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۲۴: | ||
== آثار اقبال لاهوری == | == آثار اقبال لاهوری == | ||
[[پرونده:اقبال لاهوری؛1.JPG|جایگزین=اقبال لاهوری|بندانگشتی|246x246پیکسل|اقبال لاهوری]] | |||
اقبال لاهوری مشهورترین شاعر پارسیگوی غیرایرانی در ایران است که در مجموع ۱۲ هزار بیت شعر سروده است که ۷ هزار بیت آن فارسی است. '''[[دکتر علی شریعتی]]'''، اقبال لاهوری را «ایرانیترین غیرایرانی» و «شیعهترین سنی» خطاب کرده است. | اقبال لاهوری مشهورترین شاعر پارسیگوی غیرایرانی در ایران است که در مجموع ۱۲ هزار بیت شعر سروده است که ۷ هزار بیت آن فارسی است. '''[[دکتر علی شریعتی]]'''، اقبال لاهوری را «ایرانیترین غیرایرانی» و «شیعهترین سنی» خطاب کرده است. | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۵۰: | ||
* ضرب کلیم | * ضرب کلیم | ||
* ارمغان حجاز | * ارمغان حجاز | ||
[[پرونده:کلیات اقبال لاهوری.JPG|جایگزین=کلیات اقبال لاهوری|بندانگشتی|300x300پیکسل|کلیات اقبال لاهوری]] | |||
=== نظم فارسی === | === نظم فارسی === |
ویرایش